همزمان با آشوب های نه چندان وسیع دی ماه سال 96 زمزمه هایی در خصوص
احتمال ظهور آشوب های شدید در سال 97 در سطح رسانه های غیررسمی منتشر شد. فلان
سیاست مدار آمریکایی هم بر طبل شایعات کوبید و مدعی شد که ایالات متحده در تابستان
97 سوپرایزی را برای جمهوری اسلامی ترتیب خواهد داد. بحث تشدید تحریم ها هم به آن
اضافه شد و در نهایت کار به جایی رسید که در حال حاضر بخش قابل ملاحظه ای از خواص
و مسئولان و ... هم در تحلیل های عمومی و خصوصی خود از احتمال بروز مشکلات اجتماعی
شدید در حد آشوب های خانمان سوز و ... در سال 97 سخن به میان می آورند. این
پیشگویی هم درست است و هم غلط!
تا آن جا که راقم این سطور به یاد دارد نظام اسلامی از بدو استقرار با
پیشگویی برخی مخالفان خود مبنی بر سقوط قریب الوقوع مواجه بوده است. البته با توجه
به گستردگی دامنه دشمنی ها با نظام اسلامی و تجربه انواع خدعه ها و چالش های
براندازانه ای مانند کودتا، جدایی طلبی، اغتشاش، جنگ تحمیلی و ... ضرورت حفظ
هوشیاری در هر شرایطی یک اصل غیرقابل کتمان محسوب می شود؛ اما این که سقوط قریب
الوقوع و میدانی نظام تا چه حد می تواند مورد وثوق باشد سخن دیگری است که نیاز به
بررسی بیشتر دارد.
گزینه آشوب و شورش های اجتماعی به منظور براندازی نظام مدتی است که
مورد علاقه و تأکید سرویس های جاسوسی دشمن قرار گرفته و در سال های اخیر به خصوص
بعد از فتنه شوم88 بارها مورد امتحان و تکرار قرار گرفته است. حقیقت امر آن است که
دلبستگی پابرهنگان و بسیجیان دلسوخته انقلاب اسلامی نسبت به آرمان های شهدا و راه
امام و اندیشه های مقام معظم رهبری به رغم گله ها و شکوه هایی که خود به برخی رویکردها
و رفتارهای مسئولان در نهادهای مختلف دارند آن قدر عمیق و نفوذناپذیر هست که بعید
به نظر می رسد دست اندازهایی مانند شورش های خیابانی مجالی برای براندازی پیدا کند.
آشوب های محلی، در نهایت می تواند منجر به ایراد خسارت به کشور و تحمیل هزینه برای
نظام بشود؛ اما این نوع بحران ها بی تردید ظرف چند روز یا چند ساعت با ورود بچه
های بی ادعا و بی توقع و مظلوم اما با غیرت بسیجی از صحنه های میدانی اجتماع محو
خواهد شد. از این رو فرضیه فروپاشی نظام با طوفان های اقتصادی و واکنش های اجتماعی
لااقل در ماه ها و سال های پیش رو ناممکن به نظر می رسد.
از سوی دیگر اما مدتی است که به برکت بمباران تبلیغاتی رسانه های
مجازی و تولید و انتشار انواع خبرهای راست و دروغ درباره وضعیت زندگی بعضی از
مسئولان و تفاوت آن با شعائر و آرمان های انقلاب، خشم و بی اعتمادی و دلسردی و
دلخوری طبقات مختلف اجتماع مورد تحریک قرار گرفته و مطالبه عدالت و برخورد قاطع با
مفاسد اقتصادی به بالاترین سطح از توقعات اجتماعی تبدیل شده است.
در این راستا "دو رویکرد انقلابی" و "یک حرکت مقطعی"
در سطح افکار عمومی در حال شکل گیری است:
یک- انقلاب ارتجاعی
ضدانقلاب در پی آن است تا بر در هم آمیختن اخبار درست و غلط و ایجاد
شبهه، مخاطبان خود را به این باور برساند که نظام از احساسات و عقاید مردم
سوءاستفاده کرده و با تحمیل سختی ها و دشواری های اقتصادی بر مردم، طبقه جدید
مرفهان بی درد را از بدنه مسئولان کشور تشکیل داده است. بر اساس تبلیغات این رسانه
ها، همه مسئولان کشور آلوده به فساد هستند و از دین به عنوان نقابی برای چپاول گری
خود و خانواده هایشان بهره می گیرند. خانواده های مسئولان هر شغل و امکانات و رانت
و رفاهی که بخواهند از راه دزدی به دست می آورند، فرزندانشان در کشورهای اروپایی و
آمریکایی مشغول تفریح و ریخت و پاش با اموال بیت المال هستند. نظام این حقایق را
می داند و به آن راضی است و دست روی دست گذاشته و مردم را به قناعت بیشتر دعوت
نموده و امور خدماتی مرتبط با محرومان و نیازمندان را به حال خود رها کرده است. رسانه
های دشمن در نهایت این گونه نتیجه گیری می کنند که راه برون رفت از این منجلاب و
مسیر نجات مردم از ظلم موجود، فروپاشی نظام اسلامی است.
دو- انقلاب تکاملی، پیشرونده و فزاینده(آرمانی و تمدنی)
حرکت دیگری که در سطح افکار عمومی آغاز شده، عدالت خواهی مبتنی بر
اندیشه اسلام است که ضمن پذیرش نقدهای موجود و تأکید بر رفع آن و نیز یادآوری
دستاوردهای نظام اسلامی، منشأ برخی رویکردهای غلط در مسئولان و شکاف طبقاتی و ...
را فاصله گرفتن از خط و مشی های ترسیم شده نظام اسلامی و توقف حرکت انقلابی نظام
دانسته و راه حل برون رفت از وضع موجود و اصلاح رویه غلط بعضی مسئولان و نهادها را
احیای گفتمان انقلاب اسلامی و اجرای کامل و غیرتبعیض آمیز مطالبات مقام معظم رهبری
می داند. این تفکر در واقع بر این باور است که انقلاب اسلامی نه تنها به بن بست
نرسیده بلکه برای نیل به اهداف و مطالبات خود نیازمند نشاط انقلابی و حرکت خودجوش
در راستای تحقق آرمان های بر زمین مانده
است.
تصفیه و پالایش نظام از وجود مسئولانی که التزام عملی به باورهای دینی
نداشته و عرصه قدرت را فرصتی برای تنعم ناتمام خود و خاندانشان از سفره انقلاب می
دانند و فرهنگ سازی برای گرایش بیشتر مردم به معنویت در عین تأکید بر تقویت وضع معیشت
از مهم ترین شعائر و برنامه های این رویکرد اجتماعی و ارزشی محسوب می شود.
بزرگترین وظیفه این طیف که در صورت بی توجهی ممکن است به یک چالش و مزاحمت از سوی
بدخواهان تبدیل شود لزوم تبیین فراگیر پیرامون تفکیک مفهوم نظام اسلامی از حیطه
عملکرد و جایگاه مسئولان است. تعریف نظام اسلامی، مفهوم وسیعی از ارتباط امت و
امامت حول محور اندیشه دینی است که به هیچ وجه نباید با چارچوب محدود میز و صندلی
مسئولان خلط شود.
سه. حرکت مقطعی به منظور حفظ شرایط موجود
بی تعارف، باید گفت عده ای که تأمین منافعشان در گروی حفظ شرایط موجود
است با هر دو نوع انقلاب زیرپوستی اما اجتناب ناپذیر ذکر شده مخالف هستند. این طیف
همان بخش از مسئولان به ظاهر انقلابی اما نفوذ کرده در سیستم نظام هستند که به
وسیله ارتباطات و رانت های مختلف توانسته اند سرمایه هایی حجیم برای خود و وابستگانشان
فراهم آورده و بی اعتمادی بخش هایی از مردم نسبت به نظام را رقم بزنند.
در این بین اما معدودی از دلسوزان نیز از سر خوش قلبی و یا تحلیل های
غلط گمان می کنند با توجیه همه مسائل و اخبار ناگوار، صرفاً باید بر روی نقاط قوت
مسئولان انگشت گذاشته و یا در نهایت، سمت و سوی انتقادها را تنها به یکی از سه قوه
کشور یعنی دولت هدایت نمایند. منشأ این تحلیل البته همان تفکر غلطی است که گمان می
کند نظام نه اندیشه بلند اسلام و معارف حق و آرمان ولایت که محدود به میز و صندلی
مسئولان است و هر نوع انتقادی نسبت به عملکرد مسئولان نهادهای قضایی و ... به معنی
تضعیف نظام و تقابل با آن خواهد بود! در حالی که حقیقت نشان داده است که در مورادی
برخورد، تقابل و انتقاد نسبت به بعضی مسئولان منجر به تقویت اساس نظام خواهد شد.
متأسفانه این طیف، دو آسیب را ناخواسته به بدنه انقلاب وارد می کنند:
1- تقویت انقلاب ارتجاعی در ایجاد بدبینی بیشتر در جامعه و بی اعتمادی
نسبت به اصلاح انحرافات موجود
2- مانع تراشی و کند سازی روند اصلاحی جربان ارزشی مطالبه گر و عدالتخواه
که به حیات انقلاب و مولّد بودن اندیشه آن باور دارد.
به نظر می رسد مجموعه مسئولان و سیاستگذاران کشور یک بار برای همیشه
باید تکلیف خود را با دو حرکت انقلابی بیان شده مشخص نمایند.
نظام اسلامی با شورش و آشوب و جنگ و تحریم و ... به این زودی و راحتی دچار
فروپاشی نخواهد شد؛ اما اگر در مقابل حرکت خزنده دشمن -که بی اعتمادی مردم نسبت به
حاکمیت دینی و پوک سازی موریانه وار استخوان های نظام اسلامی به وسیله شبهه اندازی
های سیاسی و اعتقادی را با قدرت پی می گیرد- از طریق احیای آرمان های فراموش شده و
بر زمین مانده انقلاب اسلامی و پالایش نظام از تفکرات جاه طلبانه، اشرافی گری و
تجمل پرستی بعضی مسئولان خودمحور، صف آرایی نکرده و از مصادره شدن مطالبات مدنی و
به حق مردم توسط عوامل بیگانه جلوگیری ننماییم ناخواسته با دست خود نظام را به سمت
چالش هایی دردسرآفرین سوق داده ایم. به نظر می رسد چه خوشمان بیاید و چه نیاید،
تحقق یکی از دو انقلاب مذکور حتمی است. نبرد پیش رو، مصاف دو تفکر انقلاب و
ضدانقلاب است که عافیت طلبی و گوشه گیری و خوش خیالی، جایگاهی در آن ندارد. چه
بهتر که به سهم خود در تکامل حرکت جهانی و تمدن ساز انقلاب اسلامی نقش داشته
باشیم.
ضمن تبیین دستاوردهای خیره کننده نظام اسلامی، مطالبه اجرای عدالت در
همه ابعاد را مبتنی بر احکام شرع و مکتب آسمانی وحی، فریاد نماییم.
این یادداشت در سایت خبری راه شلمچه نیز منعکس شد:
http://www.raheshalamche.com/paper/subject/121241/آیا-نظام-در-سال-97-سقوط-خواهد-کرد