اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفاع مقدس» ثبت شده است

برادر حامد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ

برادر-حامد:-سرگذشت-و-خاطرات-شهید-حامد-جرفی | کرخه-نور | خانه کتاب و ادبیات  ایران

 

حامد جرفی میتواند الگوی یک بسیجی باشد الگوی یک دانشجو، الگوی یک طلبه، الگوی یک معلم، الگوی یک مدیر.

ولی خدایی اش خیلی گمنام است. کسی که میشود درباره اش فیلم سینمایی و سریال هایی دیدنی ساخت. نمی دانم شاید به خاطر شهرتی که سیدحسین علم الهدی به دست آورد این شهید و حماسه سازان هویزه کمتر مورد توجه قرار گرفتند کما اینکه شهرت سید محمدعلی جهان آرا زودتر شکل گرفت و بعدها اسم شهیدان قنوتی و بهروز مرادی و عبدالرضا موسوی و بهنام محمدی سر زبانها افتاد.

اما به طور کل باید پذیرفت برای معرفی شهدا و حماسه های دفاع مقدس خیلی کم کاری و کم لطفی صورت گرفته است.

چند سال پیش در فضای مجازی با شخصیت عجیب و سازنده حامد جرفی، بخشدار بسیجی هویزه آشنا شدم. فوق لیسانس زبان خارجه داشت، نهج البلاغه پژوه بود، بعضی کارمندان خارجی و نیز استاد غربی خود یعنی دکتر جان کوپر را مسلمان ساخت و... درباره او مطلبی نوشتم که بارها در فضای مجازی منتشر شد و میتوانید در لینک زیر بخوانید:

https://ashkeatash.blog.ir/tag/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF%20%D8%AC%D8%B1%D9%81%DB%8C

از وقتی با شخصیت و خاطرات کم نظیر و تحول آفرین این شهید عزیز آشنا شدم در سفرهای راهیان نور در مقتل شهدای هویزه درباره او هم صحبت کرده ام. برای مخاطبان بسیار جالب بود و از شنیدنش لذت می بردند. متأسفانه درباره حماسه مدافعان هویزه شناخت بسیار اندکی حتی در بین راویان دفاع مقدس وجود دارد.

کتابی هم در خصوص خاطرات این شهید با عنوان "برادر حامد" توسط بچه های خوزستان و به قلم سرکار خانم اعظم محمدپور منتشر شده که واقعا خواندنی است. قلم ساده و روان و بی آلایش نویسنده بسیار تحسین برانگیز است. به ایشان تبریک میگویم. چقدر دلم میخواهد خانواده او به خصوص کریم و احمد را ببینم. چقدر دلم میخواهد سر مزار حامد و نیز مادر بزرگوارش رفته و روحی تازه کنم. این کتاب را از یکی از دوستان هدیه گرفتم. وقتی خواندم کتاب را بوسیدم و در آغوش فشردم. توصیه میکنم حتما بخوانید و لذت ببرید.

راستی کاش درباره جان کوپر از شخصیتهای مطرح زندگی حامد هم کار مستقلی تولید می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دلم برای این جملات امام تنگ شده بود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

امام خمینی (ره) هویت ملی را در جامعه ایرانی زنده کرد

 

یکی از شورانگیزترین و شعف آورترین پیام‌های حضرت امام (ره) در این عبارت آمده است. لطفاً چندبار بخوانید:

"سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهدای عزیز حوزه ها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نموده اند. سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده اند. سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری  نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه ها و روحانیت را درک کرده اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته اند." سوم اسفند 1367

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دسته دختران

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ

دسته دختران»؛ روایت مدرن، رئالیستی و زنانه از فتح خرمشهر - بلاگ نماوا

 

هنوز برای من قابل تصور نیست چطور یک عده ای البته اندک در زمان جنگ، یعنی روزهای ابتدایی که نبرد شهری و کوچه به کوچه در شهرهای مرزی در جریان بود و مردم خانه هایشان را رها کرده و آواره شده بودند، زیر آتش دشمن بلند میشدند می رفتند به جبهه و دست به دزدی از خانه ها و حتی البسه شهدا می زدند! مرحوم خلخالی رفته بود خرمشهر دید دزدی را آوردند که جیب شهدا را خالی میکرد دستور اعدامش را داد. (کتاب خاطرات مرحوم خلخالی). راستش چند سال قبل درباره جوانی معتاد و دزد که البته در ایام کرونا فوت کرد شنیدم یکی دوبار سفر پیاده اربعین رفت و کارش این بود جیب زائران را خالی کند!

بعضی فیلمسازهای ما همین طور رفتار میکنند. وسط بحبوحه تهاجم فرهنگی دشمن در شرایطی که آتش شبهات و تردیدها و وسوسه ها بر سر ملت ریخته به بهانه ساخت کار به ظاهر مذهبی و انقلابی به تمسخر ارزشها و تقویت شبهات می پردازند.

من دیروز فیلم دسته دختران را دیدم. خانم قیدی البته کارگردانی محترم و دلسوز است که فیلم ویلایی هایش را خیلی دوست دارم؛ دسته دخترانش را نه. واقعا دغدغه ما در تولید فیلمی با موضوع نقش زنان در دفاع مقدس باید عادی سازی بدحجابی و اختلاط و تماس و لمس نامحرم و ردّ نجاست سگ و ... باشد؟ سه بار دستشویی رفتن سیمین تقلید از کارهای جشنواره پسند توالت محور سعید روستایی در ابد و یک روز و متری شش و نیم نیست؟ مثلا کارگردان شهامت هنجارشکنی و عبور از تابوها را دارد؟

خانم قیدی باید دقت کند در کار فرهنگی و پرداخت به سوژه های دفاع مقدس شبیه جیب برهای زمان جنگ اقدام نکند.

من کتابهای جنگ را زیاده خوانده ام و میدانم هر جور آدمی چه بسا در جنگ و دفاع از کشور نقش داشته. دختری مشهور به سیمین هم در خرمشهر بود که امدادگری میکرد و زیاد حجاب مناسبی نداشت که با ترکش خمپاره به شهادت رسید؛ البته اهل کشف حجاب و تمسخر متدینین و اختلاط و سگ بازی نبود. فضای غالب جنگ اما با معنویت و فتح ارزشهای الهی به پیش رفت که گویا به مذاق بعضی فیلمسازها خوشایند نیست. خدا و دین و اهل بیت و ... کجای بعضی آثار دیده می شوند؟ چرا عزیزان روشنفکر نما حتی از کاربرد واژه شهید در آثارشان پرهیز میکنند و از تعابیری چون مرگ و مردن برای کشته های مظلوم دفاع مقدس بهره میگیرند؟ مگر مدعی پرداختن به واقعیتهای تاریخ جنگ نیستید؟ چرا این واقعیتها را نمی بینید یا از دیدنشان فرار میکنید؟ اگر دنبال جلب رضایت امثال پگاه آهنگرانی هستید که حسین فهمیده ها را زیر سوال میبرند طبعاً مخاطب مردمی خود را از دست میدهید و چنین میشود که دسته دختران به رغم حضور کارگردانی با سابقه درخشان تولید فاخر ویلایی ها به اندازه یک فیلم سطحی و  درجه چندم تلویزیونی هم دیده نمی شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تانک خورها

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ

زمان پخش و بازیگران سریال تانک خورها

 

تانک خورها سریال جذابی است به خصوص با بازی خوب آرش مجیدی و سروش جمشیدی که هر شب از شبکه سوم سیما پخش میشود. تلفیق طنز و جدی و لبخند و اشک در قصه باعث جذابیت و غیرقابل پیش بینی بودن ماجرا شده است. صحنه پردازی های مربوط به پشت جبهه، بکر و خلاقانه بود به خصوص سوژه قرار دادن گاراژ و میکانیکها و عشق ماشین ها؛ اما صحنه پردازی مربوط به جبهه، ضعیف و پایین تر از حدی بود که از کارگردانی چون پرویز شیخ طادی انتظار میرود.

از جمله ویژگی های کمتر گفته شده این سریال اگر چه محورش مربوط به شکل گیری واحدهای زرهی در جنگ است، پرداختن به نقش منافقین در دوران دفاع مقدس می باشد. بعضی فیلمها البته به مقوله ترور و جاسوسی به معنای خبرچینی توجه نشان داده اند اما تانک خورها نقش میدانی منافقین در جنگ و بخشی از توطئه های آنها را برجسته ساخته است. خیانت منافقین به ملت ابعاد مختلفی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است.

در عملیات والفجر مقدماتی تعدادی از منافقین با لباس سپاه و بسیج و با استفاده از تاریکی شب به میان رزمنده ها آمده و آنها را به مسیرهای مورد اشراف عراقی ها سوق میدادند. (خاطرات حجت الاسلام ماندگاری کتاب بی نصیب) یکی دو شب مانده به عملیات کربلای چهار، لیوان های چای که در جلسه فرماندهان گردان خط شکن توزیع مسموم بود که به لطف خدا کشف و عامل آن دستگیر شد. (خاطرات سردار محمود محمدزاده کتاب شام آخر). وقتی سرهنگ خلبان باباجانی به اسارت دشمن درآمد و البته مفقود بود منافقین بارها با پدرش تماس گرفته و مدعی شدند او به آمریکا پناهنده شده که حس این ننگ باعث ایست قلبی و مرگ پدر او شد. (ماصحبه آزاده هوانیروز سرهنگ باباجانی خبرگزاری میزان)

شایعه پراکنی، شبهه افکنی، ایجاد جنگ روانی و خالی کردن دل مردم، تمسخر و تحقیر خانواده های ایثارگر، احتکار ارزاق عمومی و... بخش دیگری از ناجوانمردی این جماعت بود. بماند لو دادن ساعتها و امکان شلوغ و پرتردد به دشمن جهت بمباران و ترور فیزیکی رزمندگان و بمب گذاری در معابر و ... که هر چه از خباثت این جماعت خائن و وطن فروش گفته شود کم است. امیدوارم بخشی از تولیدات هنری به انعکاس این حقایق کمتر گفته شده انقلاب و دفاع مقدس نیز اختصاص پیدا کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حمله به اندیمشک

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۱۳ ق.ظ

photo_2024-10-30_07-09-32_wat.jpg

 

🔴فراخوان جشنواره ادبی 
       (ایستگاه مقاومت)

موضوع: بمباران ۴ آذر ۱۳۶۵ اندیمشک

بخش های جشنواره: شعر- داستان کوتاه

مهلت ارسال آثار: ۲۰ آبان۱۴۰۳
مراسم اختتامیه جشنواره: اول آذر۱۴۰۳

🔸موسسه فرهنگی هنری طلوع غدیر جنوب-اندیمشک


🔊 لطفاً در کانال‌های اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و هنری غدیر اندیمشک عضو شوید

گروه تلگرام ⬇️
https://t.me/moaseseh_ghadir

گروه واتس آپ ⬇️
https://chat.whatsapp.com/Jw6nAX3IlomHM5sf3gmPcN

کانال ایتا ⬇️
https://eitaa.com/moaseseh_ghadir

کانال روبیکا ⬇️
https://rubika.ir/moaseseh_ghadir

درباره موضوع این مطلب را بخوانید:

جنایت در اندیمشک

https://ashkeatash.blog.ir/post/%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85%D8%B4%DA%A9

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما وارث خون سربداران هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

زندگی اهل‌بیت(ع) گنجینه‌ای برای همه هنرمندان است - آرمان هیأت

 

دیدید آن زن کوخ نشین در جنوب تهران را که با ارزشترین دارایی اش حلقه ای طلا بود همان را هم هدیه داد برای مبارزه با اسرائیل؟ استاد دانشگاه تبریز که جانباز بود خانه اش را تقدیم کرد گفت همان احساس خوشی را دارم که موقع قطع شدن پایم در جبهه و تقدیمش به حضرت دوست داشتم. کاسب بسیجی بابلی که پیکان وانتش را هدیه داد گفت حالا که نمیتوانم جانم را تقدیم کنم همین باشد پیشکش آستان حق. مادر شهید گفت پسرم فدای رهبر، مرگ بر اسرئیل. پدر شهید در رامهرمز رفت پشت تریبون گفت رهبرم ما ایستاده ایم تا تو جهان اسلام را رهبری کنی. در مبارزه با اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.

اینها را در تاریخ ثبت کنید. همینها انقلاب کردند، جنگ را هم همین قشر جلو بردند. فتنه ها را همین ها کور کردند. خانه و زندگی سید روح الله عجمیان را ببینید. جمهوری اسلامی قدر این نیروها را بداند. بداند اعتقاد پاک این بچه هاست که پشتوانه گام اول و دوم انقلاب بوده و هست. مسئولین ما از اعتقاد و سلوک مومنانه فاصله نگیرند. کسی سر آرمانها معامله نکند. ما به حول و قوه الهی اسرائیل غاصب را شکست میدهیم. به اذن خدا و با تکیه بر قدرت او درنده ترین و خون آشام ترین حیوانهای انسان نما را سر جای شان خواهیم نشاند. ثامن الائمه و طریق القدس تا والفجر هشت و بوسنی و نخجوان و دمشق و... را با همین تفکر و منش، پیش بردیم. در حیاتی ترین نقطه تاریخ قرار داریم. به فضل خدا برای نبرد بزرگ آماده میشویم. همه شهدا آرزوی دیدن این روزها را داشتند. انسان با شرافت و عزت و غیرت است که انسان شناخته میشود. عاشورا هم دوباره تکرار شود می ارزد بساط یزیدیان در هم بپیچید. یک عمر خواندیم سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم. اشک ریختیم یا لیتنا کنا معکم... الان وقتش رسیده. کربلا ما را فرا میخواند. این تیغ تیز و این قفای گردن من؛ جانا ز سرخی کن کفن پیراهن من. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درگاه نور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۰۲ ب.ظ

اهمیت نور در عکاسی؛ آشنایی با انواع تاثیر نورپردازی در عکاسی

 

آخرین برگ های دست نوشته شهید شانزده ساله دفاع مقدس، حسین جهانگیری که در 21 ماه مبارک رمضان با زبان روزه و در حال تلاوت کتاب خدا در نزدیکی پاسگاه زید به شهادت رسید و در گلزار شیخان قم به خاک سپرده شد:

 

6/1/62: چون شب جمعه بود برای دعای کمیل به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم. جمعیت زیادی می آمد.

ابتدا دعای توسل می خواندند سپس دعای کمیل ساعت 9 شروع می شد.

حال عجیبی داشت آن هم در کنار مرقد حضرت معصومه سلام الله علیها، یکی از برادران دعا را با حال عجیب می خواند و مردم هم گریه می افتادند. در حقیقت من هم زیاد گریه می کردم. خودم را در پیشگاه خداوند گناهکار و روسیاه می دیدم نمی دانم آیا خداوند از سر تقصیرات من می گذرد یا نه؟

مستقیم به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم زیارتی کنم، داخل حرم شدم. سرم را سینه ضریح گذاشتم و حاجات خود را از او می خواستم، علاقه زیادی به حضرت معصومه سلام الله علیها دارم و تا کنون هر چه از او خواستم و هر نذری که کردم به من داده اند این خاندان نبوت. مدتی اشک ریختم. از او صبر و بردباری برای پدر و مادرم خواستم. از او تشکر کردم که کمک من کردند تا امتحانات ثلث سوم را با موفقیت بدهم. طول عمر امام، پیروزی هر چه زودتر و اگر لیاقت شهادت را داشتم شهادت فی سبیل الله را به من بدهد. شاید برای آخرین مرتبه بود که به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می آمدم.

22/3/62:

روز یکشنبه صبح زود از خواب بیدار شد، نماز را خواندم، صبحانه را زودتر خوردیم . ساعت 7 قرار بود که به بسیج برویم. پدرم کار داشت و گفتم نمی خواهی بدرقه من بیایی، بعد از خوردن صبحانه پدرم آماده شد که به باغ برود و در همان اتاق جلو آمد و با هم روبوسی و خداحافظی کردیم و گفت: خدا به همرامت باشد.  با پدرم  دست دادم. دست هایش از کار پینه بسته و ترک خورده . گاهی نگاه به مادرم می کردم. می دیدم گرفته است؛ اما سعی می نمود دربرابرم چهره ای شاد و خندان داشته باشد تا نکند من ناراحت شوم و روحیه ام کسل گردد. آفرین بر تو ای مادر مهربان و شجاعم. خداوند شما را در آخرت با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت معصومه محشور کند. سوار اتوبوس شدیم مادرم پایین، مرا نگاه می کرد، خواهرم چشمانش پر از اشک شده بود. برای آنها دست تکان می دادم و می گفتم نگران من نباشید. خواهر کوچکترم می خواست از بغل مادرم پهلوی من بیاید. اتوبوس راه افتاد. چشمانم را به مادرم دوخته بودم تا اینکه دیگر او را ندیدم و از نظرم پنهان شد. در اتوبوس صلوات می فرستادم.

نزدیک حرم سلامی به حضرت معصومه سلام الله علیها دادم تا تهران که در راه بودیم مدتی را کتاب مطالعه می کردم.

نشریه امتداد شماره 32 شهریور 1387

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هسته ای شدنمان مبارک

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۴۳ ق.ظ

به قول جک لندن، کتاب آوای وحش، در دنیایی که جنگل است اگر نخوری خورده میشوی اگر نکشی کشته میشوی....

حرف این رمان نویس غربی را قبول نداریم اما

اگر قرار است شهروندان فلسطین و سوریه و لبنان در امنیت نباشند چرا باید شهروند رژیم اشغالگر در امنیت باشد؟

اگر میخواهید ایران را له کنید چرا خودتان له نشوید؟

ما از جنگ بیزاریم اما اگر بجنگید با شما خواهیم جنگید چشم در مقابل چشم...

لازم بود در مصاف با اتحاد دشمنان قسم خورده ای که از هیروشیما تا سردشت و حلبچه و یمن و غزه و بیروت ارتکاب هر جنایتی را روا میدانند به همه ابزارهای دفاعی مجهز باشیم.

اگر ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد بقیه چرا باید داشته باشند؟

اگر هسته ای برای دیگران بازدارنده است برای ایران هم همین کارکرد را دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مازندران و یمن در کلام رهبری!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ

اسلام در مازندران با جنگ و شمشیر وارد نشد؛ زمان خلفایی که آمدند ایران را فتح کردند و نعمت اسلام را برای ایران آوردند، خب با لشکر[کشی] بود دیگر؛ این لشکرها از این ارتفاعات نمیتوانستند عبور کنند؛ مازندران آن پشت ماند و نتوانستند، دستشان به مازندران نرسید. تا اینکه فرزندان ائمّه در حال تقیّه، با شکم گرسنه، با بدن برهنه، فراری، از این کوه‌ها پیاده عبور کردند و خودشان را رساندند به مازندران، و اینها توانستند مردم مازندران را مسلمان کنند؛ لذا مازندرانِ مسلمان، از اوّل شیعه متولّد شد. چون آن کسانی که رفتند آنجا را مسلمان کردند، فرزندان ائمّه بودند؛ آن هم با چه زحمتی! [اگر] در تاریخ نگاه کنید، [می‌بینید که] با چه زحمتی از این کوه‌ها رفته‌اند؛ امامزاده‌ی بزرگِ باارزشِ عبدِ صالحِ الهی، خودش و همسرش یک لباس نماز دارند، وقت نماز این میگیرد نماز میخواند، بعد میدهد لباس را به او که او نماز بخواند؛ اینها این‌جوری با پنجه‌ی دست و با پای برهنه توانستند از این کوه‌ها بالا بروند و عبور کنند و برسند به مازندران. مازندران این‌جوری به دست اسلام افتاد؛ لذا بود که وقتی که در یمن حکومت علوی‌ها میخواست تشکیل بشود، آمدند از مازندران نیرو بردند؛ این ائمّه‌ی یمن که هزار سال آنجا حکومت کردند، آن مبدأشان در واقع به دست مازندرانی‌ها بود؛ از اینجا مردانِ جوانِ مازندران رفتند به یمن و جنگیدند، برای اینکه اسلام را، تشیّع را در آنجا پایدار کنند.

28/06/1403 بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ملی شهدای استان مازندران

 

 

(گفتنی است پیکر مطهر چهارتن از مجاهدین شهید یمن در جوار امامزاده ناصرالحق شهرستان آمل که محبوب دل شیعیان زیدی یمن است به خاک سپرده شده است.)

 

وضعیت مزار چهار شهید یمنی در آمل + عکس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به کربلا می رویم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ

یک- اسرائیل با دهها فروند هواپیما به یمن حمله کرد. یکی از ساختمانهای مرتبط با بشار اسد در سوریه نیز هدف حمله هوایی این رژیم قرار گرفت. رسانه های دولت غاصب مشغول رجزخوانی و تهدید جمهوری اسلامی به ترور، عملیات خرابکاری و حمله موشکی هستند. ایران در مقاطع مختلف شاهد اجرای عملیاتهای مخرّب عناصر نفوذی اسرائیل بوده است. رییس جمهور ایران در مصاحبه با سی ان ان تأکید دارد که سازمانهای بین المللی از طریق گفتگو اسرائیل را سر جای خود بنشانند و اگر نتوانستند ما وارد عمل خواهیم شد.

دو- جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل چقدر خفّت بار بود. چند کشور عربی ظرف چند روز به راحتی از رژیم اسرائیل شکست خوردند. البته منظور از شکست خوردن، پذیرش شکست است. وگرنه کیست که نداند نبرد عاشورایی آنگونه که در تاریخ ایران و لبنان و ویتنام و بوسنی و ... کم و بیش دیده شده با انهدام عناصر مادی به شکست نخواهد انجامید. همانطور که ترس برادر مرگ است و احساس فقر بدتر از خود فقر، احساس شکست باعث نابودی و انفعال و تسلیم خواهد شد.

سه- با افشای آگاهان سیاسی و اذعان مسئولان ذی ربط، یک بار دیگر جمهوری اسلامی فریب بدعهدی آمریکا را خورد و با دست کشیدن از وعده انتقام از رژیم صهیونیستی در ازای قول کذب آمریکا در برقراری صلح، علاوه بر سرخوردگی و رنجش همپیمانان خود مجال گسترش حجم جنایات رژیم غاصب را فراهم نمود. اسرائیل در روزهای اخیر به هر جنایتی که دلش خواست دست زد تا جایی که بعضی اندیشمندان غیرمسلمان انفجار مسجدالاقصی توسط این رژیم را هم دور از انتظار نمی دانند.

چهار- علاوه بر کشور آذربایجان به عنوان بزرگترین متحد مسلمان اسرائیل، کشورهای عربی به خصوص امارات همچنان در ارتباط و حمایت پیدا و پنهان از این رژیم دست دارند. شگفت آنکه دولت لبنان به رغم تهاجم دشمن به خاک این کشور و شهادت و جراحت و آوارگی صدها تن از شهروندان آن نه تنها قصد دفاع از خود را ندارد بلکه در موضعی مشکوک به تبانی، برای حضور در مرزها و عقب راندن حزب الله از همسایگی با اسرائیل اعلام آمادگی نموده است.

پنج- انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به زودی برگزار میشود. ترامپ در سخنانی محرک و صریح و افراط گرایانه اعلام کرد اگر رقیب دموکرات او به پیروزی برسد اسرائیل از بین خواهد رفت و اگر خودش بیاید دشمنان اسرائیل سر جای خود خواهند نشست. رقیب او برای زدودن این انگ مخرّب تبلیغاتی که چه بسا حامیان مالی و سیاسی صهیونیست او را سست نماید به هر حربه ای برای حمایت از رژیم اشغالگر قدس دست می زند. بمبهای سنگرشکنی که برای ترور سید مقاومت به کار رفت اهدایی آمریکا بود. اقدامات فرا جغرافیایی رژیم غاصب و هماهنگی سیاسی دولتهای همپیمان آمریکا در منطقه نیز بخشی دیگر از نمایش عزم دموکراتها در رقابت با جمهوری خواهان به شمار می آید.

شش- تیم حسن روحانی اساسی ترین گروه رسمی درون نظام در تضعیف مواضع مقتدرانه حاکمیت در برخورد با دشمن به شمار می آیند. تأسیس مجمع عقلا در مجلس دوم یکی از همین ابتکارات بود که به دستور حضرت امام تعطیل شد. در مقاطع دیگر نیز هر جا اثری از انفعال و ضعف به چشم می آید از مک فارلین تا برجام پای همین طیف در میان است. نماینده رسمی این جریان در دولت فعلی محمدجواد ظریف است که رییس جمهور و تیم سیاست خارجه تحت تأثیر و نفوذ فکری او قرار دارند. نظام یک وقتهایی هوس میکند ژست دموکراتیک به خود بگیرد. بر خلاف برخوردی که با بعضی طلاب و بسیجیان منتقد و عدالتخواه دارد، امکاناتی از بیت المال را در اختیار روزنامه های غربگرا قرار می دهد، امثال صادق زیبا کلام را میدان میدهد، ظریف را بالا می آورد و.... هسته سخت حامیان خود را به تشکیک و نارضایتی می کشاند. قبل از هر اقدام میدانی لازم است مسئولان اجرایی به خصوص پزشکیان و عراقچی که بر خلاف روحانی و ظریف روحیه ای نرم تر و قابلیت پذیرش مواضع نظام را دارند از طریق واسطه هایی رسمی مثل قالیباف که شریک سیاسی آنها در شرکت سهامی دولت جدید است ملتفت شوند که ایران در نیل به اهداف بنیادین جمهوری اسلامی جدی بوده و در صورت لزوم از برخورد با عناصر واداده داخلی ابایی نخواهد داشت.

هفت- حمله اسرائیل به ساختمانی متعلق به ریاست جمهوری سوریه و نیز بندری در یمن بعد از ترور روزانه فرماندهان مقاومت لبنان و فلسطین و تهدید مکرر رسانه ای بر ضد جمهوری اسلامی لزوما به جنگ این رژیم با ایران ختم نخواهد شد. اسرائیل با استفاده از شرایط موجود یعنی نیاز تبلیغاتی دموکراتهای آمریکا و اظهار ضعف مسئولان اجرایی ایران میخواهد بر سر ما منّت نهاده و گفتمان مقاومت و اتمام دوره "بزن در رو" و "وعده صادق دو" را به عقب نشینی و آتش بس در ازای عدم حمله اسرائیل به ایران بکشاند. ما به جای آنکه در فکر احیای غرور مخدوش خود و خونخواهی برادران خویش و انتقام از ترور دانشمندان و پاسداران کشورمان باشیم پیشگیری از تهاجم اسرائیل را دستاورد تلقی نموده و دلخوش باشیم که با سکوت و بی عملی خود از ورود به جنگ و حمله دشمن جلوگیری نموده ایم.

هشت- ایران ضعیف و شکست خورده زمانی قابل تصور خواهد بود که مسئولان، مردم و حامیان منطقه ای آن احساس ضعف و شکست نموده و دچار اشتباه محاسباتی و متأثر از پروپاگاندای رسانه ای دشمن قرار بگیرند. همان تحلیل و نکته رهبر معظم انقلاب در خرداد ماه گذشته بهترین توصیف شرایط موجود منطقه است که هم اسرائیل بر سر موجودیت خود می جنگد هم جبهه مقاومت. اعراب منطقه بعد از شکست از اسرائیل دیگر نتوانستند سر بلند کنند. جبهه مقاومت هم اگر عقب برود ...

ایران اسلامی اگر عقب برود دیگر نمی تواند الگوی مستضعفان جهان قرار بگیرد. تجربه جنگهای پارتیزانی (نفوذ و ضربه) که باعث عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان شد و ایران نیز خاطرات خوبی از این نوع نبرد در تاریخ جنگهای خود از زمان هخامنشیان تا دفاع مقدس دارد یک بار دیگر میتواند راهبرد رزمی جریان مقاومت قرار بگیرد. اگر چه اسرائیل بعد از حرب تموز قوی تر شده اما مقاومت نیز تجربه و تسلیحات بیشتری اندوخته و حمایت میدانی نیروهای فاطیمون و زیبنیون و حیدریون و حسینیون را هم می تواند در کنار خود داشته باشد.

آنچه که ایران ضعیف از نظر مادی و تسلیحاتی را در مقابل عراق قوی از نظر مادی و تسلیحاتی که مورد حمایت همه جانبه غرب و شرق و اعراب قرار داشت به پیروزی رساند باور به پیروزی در نبرد حق علیه باطل بود. به رغم ضعف تجهیزات نظامی و لجستیک و اشغال شهرهای مختلف کشور، اعتقاد به شهادت و جهاد فی سبیل الله (احدی الحسنیین) و عمل به تکلیف در جهت کسب رضایت پروردگار و توسل و توکل معنوی بالاترین داشته و سرمایه رزمندگان بود که همچنان می تواند برگ برنده جبهه اسلام به شمار آمده و ورق را به سود جریان حق و عدالت و ظلم ستیزی برگرداند. به فرموده امام راحل مثل حسین وارد جنگ می شویم و مثل حسین به شهادت می رسیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عزم پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ

علت طرح شعارهایی مانند «جنگ جنگ تا پیروزی» در ایام دفاع مقدس چه بود؟ -  خبرآنلاین

 

ابتدای جنگ، ایران چه داشت؟ هیچ! نیروهای مسلح ما به دلیل شرایط خاصی که انقلاب نوپای اسلامی داشت از آمادگی کافی برای دفاع از کشور برخوردار نبودند. مهمات و اسلحه هم به دلیل تحریم جهانی و خیانت عناصر طاغوت ناچیز بود. نفوذ و ترور و جدایی طلبی و ... هم باعث ایجاد ضعف در حاکمیت شده بود. کشور متخاصم از همه نوع امکانات نظامی روز دنیا برخوردار بود. حمایت مستقیم بلوک غرب و شرق و اعراب را پشت سر داشت.

به مرور ایران توانست شهرهای خود را باز پس بگیرد. حالا اما اوضاع اینطور است که ایران متهم می شود به فروش سلاح و مهمات و موشک به روسیه که یکی از قدرتهای نظامی دنیاست! از افغانستان تا نخجوان و سودان و نیجر و یمن و فلسطین و لبنان و عراق و سوریه و... دنبال ردپای ایران می گردند. علاوه بر عرصه های نظامی و استراتژیک در حوزه های مرتبط با صنایع دارویی و نفت و انرژی و... نیز ایران در شرایط مطلوب و جایگاه ممتاز بین المللی قرار دارد.

عرضم این است. فلسطین روزی با سنگ به مصاف غاصبان می رفت الان موشک و خمپاره نثار دشمن می کند. محور مقاومت ممکن است از نظر نرم افزارهای جنگی و نبرد سایبری و الکترونیک فعلا به نسبت دشمن که حمایت ابرقدرتها را دارد ضعفی داشته باشد اما دیر نخواهد بود آن روز که دست برتر جبهه مقاومت در عرصه جنگ الکترونیک و هوش مصنوعی و تجهیزات رایانه ای نیز جهان را به حیرت وا دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما مسلح به الله اکبریم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

قدرت معنوی با الهام از اندیشه رهبری و انقلاب جایگزین قدرت مادی در منطقه شده  است - شبستان

 

اگر به نگاه مادی باشد حق با صدام بود که گفت سه روزه خوزستان و یکهفته ای تهران را فتح می کند. به دو دوتا چارتای زمینی ما باشد ایران بعد از انقلاب، با فروپاشی ارتش و بی تجربگی سپاه و درگیریهای داخلی و شورش ها و آشوبهای جدایی طلبانه و انواع نفوذ و جاسوسی و ترور و خیانت اصلا یارای مقابله با ارتش آماده رژیم بعث را نداشت. برهه ای که از سیم خاردار و پوتین و فانسقه چه برسد به سلاح و تجهیزات در مضیقه و تحریم بودیم ارتش صدام از حمایت کامل آمریکا و شوروی و فرانسه و انگلیس و شیوخ عرب منطقه برخوردار بود. به دودوتا چارتای مادی باشد می شود حرف بنی صدر که زمین بدهیم و زمان بگیریم. برویم عقب، فرار کنیم و... همان کاری که کشورهای عرب در جنگ چند روزه مقابل اسرائیل انجام دادند و ننگ شکست را پذیرفتند. اما حزب الله که فقط یک گروه است و نه یک دولت در حرب تموز آبروی مسلمین را خرید.

اسرائیل با حمایت ابرقدرتها و در پرتو وادادگی کشورهای توسری خور منطقه از نظر تسلیحاتی و جاسوسی دست برتر و قدرت بیشتری در اختیار دارد؛ اما آنچه که مردم ایران را در ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس و والفجر هشت و کربلای پنج سرافراز نگاه داشت نه برتری مادی که قدرت ایمان و غیرت و توکل بود. غزه اگر زیر دهها تُن بمب و موشک دشمن ایستاده به برکت معنویت و خودباوری و غیرت و ایمان و روح حماسی است. لبنان و یمن هم اگر سری میان سرها دارند به یُمن وجود همین نعمت است. اهل کبر و غره شدن نیستیم. به تسلیحات و فتوحات خود نمی بالیم، از شکست ها هم مایوس نمی شویم. الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک.

با خدا که باشیم همیشه پیروزیم. نابودی اسرائیل از آنچه تصور میکنید به شما نزدیک تر است. به حول و قوه الهی قدرت معنویت بر هیمنه پوشالی ابزارهای مادی چربیده و بساط جور و قتل و جنایت و خباثت را در هم خواهد پیچید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردها و نامردها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ

شهید علی اصغر رنجبران – کنگره ملی 24000 شهید پایتخت

 

"... بعثی ها ابتدا دیوانه وار می جنگیدند، اما بعد از کامل شدن حلقه محاصره نیروهای ایرانی، سرانجام اولین دسته از نیروهای عراقی خودشان را تسلیم کردند. بچه های گردان ابوذر اسرا را خلع سلاح کرده و در گوشه ای جمع کرده بودند. لازم بود اسرا هر چه زودتر به عقب فرستاده شوند. شهدا و زخمی های خودی هم روی زمین افتاده بودند و تا به آن لحظه فرصتی برای تخلیه این عزیزان پیدا نشده بود. یکی از بچه ها خواست مجروحین را با استفاده از اسرا به عقب بفرستد. وقتی که فرمانده بسیجی گردان ابوذر، علی اصغر رنجبران متوجه این کار شد به آن برادر سخت پرخاش کرد و او را مورد شماتت قرار داد. جالب است که خود عراقی هایی که زخمی های ما را بر دوش گرفته بودند از آنچه می دیدند متحیر شده بودند. رنجبران در حالی که به شدت آشفته بود فریاد زنان می گفت: برادرها این عراقی ها با پای خودشان آمده اند و به ما تسلیم شده اند، شما را به خدا با اینها بدرفتاری نکنید، شاید اینها راضی نباشند این کار را بکنند. بعد هم بلافاصله به طرف جلوی صف اسرای عراقی رفت و به آنها گفت: برانکاردها و زخمی ها را زمین بگذارید. آنان به علت عدم آشنایی با زبان فارسی متوجه منظور علی اصغر نشده و همچنان ایستاده بودند و به او نگاه می کردند.

علی اصغر جلو رفت، برانکارد را از دست اولین اسیر خارج کرد و به زمین گذاشت. بعد هم صورت آن اسیر را بوسید و به آنها فرمان حرکت داد. جالب است که در آن آشفته بازار اوضاع عملیات، علی اصغر با ادب و احترام خاصی با عراقی ها رفتار می کرد. دقایقی بعد که ماشین تدارکات با بار آب و آذوقه از راه رسید در آن هوای گرم خردادماه خوزستان، بچه ها متاثر از سرمشقی که علی اصغر به آنها داده بود اولین لیوان آب و شربت را به اسرا دادند. این طرز رفتار برای سربازان اسیر دشمن غیرقابل تحلیل بود و در مقابل رفتار کریمانه بچه های ما عکس العمل آنها این بود که درخواست کردند اجازه داده شود به مواضع محاصره شده واحدهای عراقی نزد سایر افسران و سربازان عراقی برگردند و از وضعیت خودشان و آنچه از ایرانی ها دیده بودند برای آنها تعریف کنند. سرانجام با این خواسته آنها موافقت شد و تعدادی از آنها برای این کار آزاد شدند و بچه ها آنها را تا نزدیکترین مواضع دشمن بدرقه کردند. وقتی این چند اسیر عراقی به مقرّ واحدهای خودشان برگشتند ما و بچه های گردان ابوذر منتظر ماندیم تا ببینیم چه می شود. فردای آن روز حوالی ساعت نه صبح بود که شاهد صحنه ای باور نکردنی بودیم. عراقی ها دستهایشان را روی سر گذاشته بودند و با سر قدم های بلند به طرف ما می آمدند. با وجود اینکه آنان در محاصره کامل بودند اما اگر می خواستند هنوز هم می توانستند به مقاومت خودشان ادامه بدهند ولی با این وصف می دیدیم که فوج فوج به سمت ما می آمدند و تسلیم می شدند."[1]

اما حالا از شهادت علی اصغر رنجبران بخوانید:

"درباره نحوه شهادتش هم باید بگویم زمانی که وارد منطقه پنجوین عراق شده بودند تا مقدمات عملیات «والفجر2» را آماده کنند، گروهشان لو می رود و در درگیری با اصابت تیر به فیض شهادت نائل می شود. بعد که پیکرش را برای ما آوردند دیدیم که ترکیب صورتش به همه خورده است، آنجا بود که برای ما تعریف کردند بعد از شهادتش، بعثی ها با چوب به دهانش فرو کرده اند و فکش را شکسته اند."[2]

 


[1] راوی حسین الله کرم. همپای صاعقه ص 716

 

[2] جهان نیوز. مصاحبه با مادر شهید علی اصغر رنجبران 17 آبان 1402

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ناصر صالحی به روایت احمد متوسلیان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ

‫شهید ناصر صالحی | گلزار شهدا‬‎

 

"... در این قسمت، تیربارهای دشمن که بر روی خاکریز سیل بند مستقر شده بودند به راحتی قادر بودند مجال هر گونه فعالیتی را از ما بگیرند. دشمن، مواضع خود را در آنجا بسیار محکم کرده بود و راه پیشروی ما را از هر جهت سد می کرد. روی همین اساس وقتی آتش بی امان تیربارهای دشمن –که از نوع توپهای ضدهوایی دولول 23 میلی متری و چهارلول شیلیکا بودند و عراق از آنها به عنوان تیربار ضدنفر استفاده میکرد- سدّ راه برادرهای ما شد، معاون اول گردان بلال حبشی به نام برادر ناصر صالحی که معاونت واحد عملیات سپاه پاوه را هم به عهده داشت، رو کرد به سمت سایر رزمندگان. مشتی خاک را از زمین برداشت و گفت: برادرها، حرکت کنید. مگر نمی بینید امام زمان (عج) با شماست و دارد روی این خاکها راه می رود؟

از قرار، آن برادرها مقداری سستی به خرج دادند. وقتی ناصر صالحی تعلل و تردید آنان را مشاهده کرد، ضامن سه نارنجک را کشید و به دو، خود را به خاکریز سیل بند زد و هر سه نارنجک را به طرف تیربار دشمن انداخت که همزمان مورد اصابت گلوله های آن تیربار قرار گرفت؛ ولی با انفجار آن سه نارنجک، تیربار دشمن را هم از کار انداخت. خودش شهید شد؛ ولی آن دژ مستحکم دشمن بر روی سیل بند، با خون همین شهید عزیزمان در هم شکسته شد و راه برای پیشروی سایر برادرها بازگشت و سرانجام به حول و قوه الهی، برادران ما به کنار جاده آسفالت خرمشهر – شلمچه رسیدند..."

همپای صاعقه/ ص 706

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر تو زیبایی پسر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۰۳ ق.ظ

ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

 

از حدود چهل هزار اسیر آزاد شده ایرانی در عراق بیش از نیمی از آنها مفقودالاثر بودند. یعنی نامشان در صلیب سرخ ثبت نشد و خانواده هایشان از زنده بودن آنها خبر قطعی نداشتند. طبعا این اسرا بیشتر در معرض خطر قرار دارند و هر آن دشمنی به خباثت حزب بعث میتواند به راحتی هر بلایی را سرشان در بیارود که سر بعضی ها در آورد. اسرای مفقودالاثر بیشترین تنگناها و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کردند اما حتی اسرایی که نامشان در صلیب سرخ ثبت شده و گاهی و با خانواده هایشان نامه نگاری داشتند از سرنوشت خود بی اطلاع بودند. اینکه آیا روزی می رسد که بالاخره آزاد شده و به میهن خویش بازگردند یا نه؟ بارها هم عراقی ها وعده پوچ آزادی و تبادل می دادند تا اینگونه فشار بیشتری را بر اعصاب و روان اسرا تحمیل نمایند.

بسیاری از این اسرا به خصوص در اردوگاههای ده تا بیست و نیز ملحقات اردوگاههای تکریت و زندانهای الرشید و استخبارات، گاه آرزوی نوشیدن آب خنک، استفاده کامل از آفتاب و دیدن آن طرف دیوار را داشتند. یک فضای سبز معمولی برایشان حسرت بود، حمام و سرویس بهداشتی راحت، غذایی که یکبار سیرشان کند، بهداشت و لباس کافی و... یکبار فرمانده یکی از اردوگاهها فرزند خردسالش را با خودش به داخل آورد. اسرا جمع شدند و از اینکه بعد از سالها چشمشان به یک کودک افتاد ذوق زده و خوشحال شدند...

حالا شما می رفتی وسط این اسرا بهشان می گفتی روزی همه تان آزاد می شوید که هیچ، راه کربلا باز می شود که هیچ، صدام سقوط می کند که هیچ، حدود سه دهه بعد اوضاع به گونه ای می شود که می توانید با زن و بچه هایتان بیایید عراق در آرامش و امنیت کامل پیاده روی کنید، عراقی ها از شما پذیرایی کنند. می توانید حتی به بغداد رفته و در خیابانهای آن قدم بزنید و بستنی بخورید و... شاید خیلی هایشان پوزخندی از سر تمسخر و ناامیدی تحویلتان می دادند و شما را افسانه سرایی ماهر خطاب می کردند. مگر این تخیلات در باور کسی می گنجید؟ الله اعلم.

چه کسی می داند آینده چه می شود؟

1- برای همه فروض پیش رو و حوادث پر فراز و نشیب و محتمل آینده باید آماده بود و برنامه داشت.

2- رویاپردازی هم شیرین است. اگرچه نباید به آن دل بست.

3- به خدا باید اعتماد داشت. خدا خدای معجزه هاست.

4- چقدر امید زیباست.

راستی زائران کربلا، یادتان باشد همه شهدا آرزوی زیارت اباعبدالله را داشتند. محمدرضا کتابی در وصیتنامه اش نوشت دوست دارم کربلا که آزاد شد کنار بارگاه آقا چایخانه بزنم و از زائرانش پذیرایی کنم. محمد مصطفی پور روی سینه اش نوشت آنقدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین، تیر درست روی همین نقطه فرود آمد. سید حسن علی امامی در آبهای اروند دوربین انداخت و گفت کربلا را می بینم. علی اصغر خنکدار ایستاد و گفت مگر نمی بینید امام حسین آمده است. سید محمد میرزازاده هم لحظات آخر دستش را روی سینه گذاشت گفت آقا تشریف آورده سلام داد و رفت... نامردی نکنید. می روید کربلا یاد این بچه ها باشید. عشاق حقیقی اباعبدالله را فراموش نکنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این چهار برادر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۴۶ ب.ظ

photo_2024-08-12_09-41-27_qgc8.jpg

 

برادران آقایی چهار نفر بودند، جعفر، اکبر، باقر، یحیی، اهل قصر شیرین. هر چهار نفر هم به فاصله ای کوتاه اسیر شدند. پدر و مادر جنگ زده شان به کرمانشاه منتقل شدند. مدتی بعد پدر بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن به شهادت رسید. کسی به پسرانش چیزی نگفت.

اواخر مرداد 69 که آزاد شدند در قرنطینه مرز خسروی بودند که یکنفر این خبر را به آنها رساند. اشک ریختند و شادی آزادی شان به سوگ تبدیل شد.

از آن طرف به مادر خبر دادند که چهار پسر رشیدت آزاد شده اند و الان در مرز هستند. مادر سالهای سخت دلتنگی و فراق را پشت سر گذارده و ضعیف و بی جان شده بود. خیالش از آمدن بچه ها راحت شد. قلبش از شوق ایستاد و به همسر شهیدش پیوست. 

داغ دل این چهار برادر افزون شد.

تلخیص از روایت حجت الاسلام علی علیدوست قزوینی/ کانال خاطرات آزادگان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجایند مستان جام الست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۲۵ ق.ظ

فرارو | (تصاویر) اقامه نماز بر پیکر شهدای راه قدس توسط رهبر انقلاب

 

جامه پشمینه و ضخیمش مرتب و تمیز بود. بالای تخته سنگ، حرفهایش را که زد، اشک همه را که درآورد، دلتنگی هایش را بیرون ریخت، اشکهای خودش جاری شد و روایتگری اش را آغاز کرد:

کجایند دوستان و رهروان طریق خدا؟ کجا رفتند آنهایی که در راه حق قدم گذاشتند؟ کجا هستند عزیزانی که در راه حق جان دادند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابوالهیثم؟ کجاست خزیمه؟ حسرت می خورم از رفتن آنها که هم قاری قرآن بودند و هم عامل آن. افسوس که یاران، همه رفتند. آنهایی که دین خدا را درست انتخاب کردند، درست شناختند و درست اقامه نمودند. آنها که سنت پیغمبر را زنده کردند به حقیقت رسیدند...

نهج البلاغه مولا خطبه 182

به نیابت از همه شهدا که آرزوی نبرد با اسرائیل و شهادت در راه آزادی قدس را داشتند... بچه های "الی بیت المقدس" لحظه موعود نزدیک است. شمارش معکوس برای نبرد آخرالزمانی با اذناب ابلیس آغاز گردیده. کربلا دوباره ما را به خود فرا می خواند. بساط شهادت دارد دوباره پهن می شود. ناقوس مرگ صهیون به صدا درآمده. شاگردان مکتب حیدر کرار به خط شده اند. تاریخ به مهمترین مقطع خود نزدیک می شود. شیپور جنگ، مرد را از نامرد مشخص خواهد کرد. رائحه وصال به مشام می رسد. ضربت ذوالفقار سپاه حیدر، خیبر صهیون را بر سرشان ویران خواهد نمود. هر کس در این عصر زیسته و این روزها را دیده بعدها به خود مباهات می کند. هر که در این مقطع از تاریخ اثرگذار است تا ابد مایه مباهات آزادگان عالم قرار خواهد گرفت اگر یک قدم برای نبرد بزرگ با لشکر سفیان و نسل بوسفیان بردارد. بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده ست. شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده ست... قدس را ولو با خون خود آزاد خواهیم کرد. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابهاماتی که بعدها دردسر میشود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۴ ق.ظ

photo_2024-07-25_05-39-01_x5ww.jpg

 

درباره عملیات مرصاد و آنچه بعد از قبول قطعنامه بر سر ما گذشت بارها مطالبی را نوشته ام. وضعیت جبهه در سال 66 از منظر عبرت فرهنگی باید مورد مداقه قرار بگیرد. رخوت در جنگ باعث بی میلی برای حضور در جبهه گردید که چوبش را در سال 67 خوردیم. 

شل و ول بودن بندهای قطعنامه 598 هم از منظر سیاسی بعنوان عبرت باید نگریسته شود. این مساله باعث سوءبرداشت دشمن و حمله همه جانبه رژیم بعث گردید و ارتش عراق در مناطقی از جبهه های جنوب و غرب به نقطه ای رسید که اول جنگ هم نرسیده بود. در بندهای مورد قبول آتش بس، هیچ اشاره ای به نحوه تبادل اسرا، عقب نشینی از مرزها، تعیین متجاوز و جبران خسارتها نگردید. همین امر باعث شد بعد از قطعنامه هم 2500 کیلومتر از خاک ما دست دشمن ماند تا شروع جنگ عراق و کویت که این کشور از خاک ما عقب نشست و حاضر به تبادل اسرا گردید. عراق نه از سوی سازمان ملل که صرفا در اظهار نظر شخصی دبیرکل وقت جناب خاویر پرز دکوئیار به عنوان آغازگر جنگ معرفی شد. برای همین هیچگاه ایران نتوانست خسارتهای هنگفت ناشی از تجاوز عراق را مطالبه کند در حالیکه دولت کویت میلیاردها دلار از عراق غرامت جنگی گرفت.

البته حضور حماسی جوانها در این روزها هم از پدیده های جالب توجه تاریخ دفاع مقدس است. شایعه شد که امام گفت اگر کسی به جبهه نرود خودم می روم. خیل جوانهایی به سوی جبهه شتافتند که بعضا از نظر شمایل شباهتی به بچه های بسیج و رزمنده نداشتند.

از این تحلیلها که بگذریم شبهاتی هم با موضوع زد و بند بعضی مسئولان دوطرف در روزهای آخر جنگ وجود دارد که اگرچه در حال حاضر کمرنگ است ولی در آینده تاریخ، پررنگ و چالش برانگیز خواهد شد.

فعلا نمیخواهم به ریز این شبهات که حتی از سوی بعضی آزادگان مطرح شده اشاره کنم. در روزهای پایانی جنگ به اندازه چند سال ابتدایی جنگ، اسیر دادیم.

یک نکته عرض کنم و فعلا تمام. مرحوم آقای ری شهری در سال 67 وزیر اطلاعات بود. در صفحه چهلم از جلد سوم کتاب خاطراتش درباره عملیات مرصاد می نویسد ما (وزارت اطلاعات) متوجه تحرکات منافقین در مرزهای غربی شدیم. به آقای هاشمی که جانشین فرمانده کل قوا بود هم اطلاع دادیم که منافقین با تجهیزات کامل از قصر شیرین عبور کرده و به سمت اسلام آباد غرب در حال حرکتند و بنا دارند تا کرمانشاه و ... بیایند. آقای هاشمی گفت بررسی می کنم. ساعتی بعد تماس گرفت که این گزارش اعتبار ندارد و حاضر به گسیل نیرو نشد!

یادی هم از غیور مرد منافق کش شیر دل و حماسه آفرین کشورمان کنیم سپهبد رشید شهید علی صیاد شیرازی که با هلی کوپتر در سی کیلومتری کرمانشاه فرود آمد و نخستن خط رسمی دفاعی را تشکیل داد. پیش از او البته از سوی بعضی نیروهای محلی و نیز بچه های القائم سمنان مقاومتهایی صورت گرفته بود. تنگه چهار زبر با غیرت این بچه ها به تنگه مرصاد بدل گردید. یادی هم کنیم از رزمندگان سپاه بدر عراق که در جبهه غرب در مقابل منافقین حماسه آفریدند. در جبهه جنوب نیز ارتش عراق خود را تا آسفالت جاده اهواز رساند که با رشادت بسیجیان و نیز دلیرمردان هوانیروز ارتش مجبور به عقب نشینی شد. درباره جنایات وحشیانه و داعش گونه منافقین در شهرها و روستاهای اشغالی جا دارد دهها کتاب و اثر هنری تولید شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه درگذشت هیرش امینی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱ ب.ظ

پرفسور «هیرش امینی» درگذشت

 

"پرفسور «هیرش امینی»، استاد اپیدمیولوژی و بهداشت عمومی دانشکده پزشکی مونت سینای نیویورک آمریکا بعد از تحمل یک دوره یکساله بیماری سرطان درگذشت. دکتر «هیرش امینی» در شهر سردشت در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. ٣ساله بود که در بمباران شیمیایی سردشت، پدرش را از دست داد. او کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران و دکترای اپیدمیولوژی(همه‌گیرشناسی) را در سوییس دریافت کرد و فوق دکتری را در همین رشته از دانشگاه هاروارد سپری کرد.

گفته می شود؛ پزشکان آمریکایی علت ابتلای دکتر هیرش امینی را به یک نوع نادر سرطان، تأثیر گاز شیمیایی گاز خردل از بمباران شیمیایی شهر سردشت در سال ۱۹۸۷ تشخیص داده بودند.

به گزارش کردپرس، هفتم تیر ماه سال ١٣٦٦، ساعت ۱۶:۳۰، شهر مرزی سردشت، توسط رژیم بعث از ۶ نقطه بمباران شد و تنها در یک روز ۸ هزار و ۲۴ نفر؛ زن و مرد و کودک و پیر با گازهای شیمیایی، مسموم شده و ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر هم شهید شدند."

 

روح این بزرگوار شاد. بمباران شهر سردشت یک نمونه از انبوه جنایات ناجوانمردانه صدام در حق شهروندان عادی مناطق مسکونی به شمار می آید. در تمام سالهایی که صدام وحشیانه ترین جنایات جنگی را در حق مردم کشورمان مرتکب می شد صدایی از دولتهای غربی و سازمانهای بین المللی شنیده نشد. کسی صدام را محکوم نکرد. کسی نگفت این سلاحها چگونه دست رژیم بعث رسیده است. دردمندانه آنکه هنوز هم عده ای گمان می کنند غرب دلسوز مردم ما و مدافع حقوق آنهاست. آمریکا و اروپا تنها بر مبنای تأمین منافع خود دم از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر می زند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخلهای بی سر

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۸ ق.ظ

اروند کنار نخل های بی سر

 

کتاب نخلهای بی سر را خواندم. کارهای دفاع مقدسی را دوست دارم. البته این بار شاید به خاطر خستگی زیاد نتوانستم چندان با روال متن کتاب ارتباط برقرار کنم. اگر چه خاطراتی که از شهید محمود کسایی زاده در لا به لای داستان گنجانده شده بود انصافا لذت بخش بود. یک شاعر یا روزنامه نگار یا کسی که متن ادبی و دلنوشته می نویسد لزوما داستان نویس نیست. این رشته ها با هم تفاوت دارد. کما اینکه یک داستان نویس هم ممکن است نتواند روزنامه نگار خوب یا شاعر باشد.

موضوع سفرهای راهیان نور و تجریبات جالب و شیرینی های آن از آن دست سوژه های نابی است که بسیار ظرفیت پرداخت از سوی هنرمندان را دارد و چقدر خوب است آثاری در این خصوص خلق شود که با نگیزه قلبی و قبلی نگارنده همراه بوده و فراتر از کلیشه ها و کارهای سفارشی، از عمق وجود و باور هنرمند سرچشمه گرفته و روح و دل خواننده را درگیر آموزه های معنوی و انسان ساز فرهنگ ایثار و شهادت نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا