اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۶۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

آقازاده ها کجا خدمت میکنند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۳۱ ب.ظ

شهادت ۵ مرزبان در سراوان/ عکس - خبرآنلاین

 

ندیدم و نشنیدم آقازاده ای اعم از فرزند یک فرماندار یا امام جمعه، چه برسد به فرزند وزیر و نماینده، در منطقه مرزی یا پرخطر خدمتش را بگذراند. اخبار حوادث نظام وطیفه را دنبال میکنم. چه آنهایی که در مرز به شهادت میرسند چه مانند آن سربازی که موقع انتقال یک جنایتکار حرفه ای به دادگاه رگش گردنش بریده شد، هیچ کدامشان به جایی وصل نبودند. دور از عدالت است که بچه های مسئولان در نقاط خوش آب و هوا و پشت میز و زیر کولر و کنار شومینه خدمت شان را بگذرانند و بچه های بی کس و کار مردم جانشان را کف دست گرفته و در مناطق و مأموریتهای خطرناک به سر ببرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دشت شقایق ها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ

کتاب دشت شقایقها اثر محمدرضا بایرامی | ایران کتاب

 

من چقدر خوشبختم که این کتاب را میخوانم.

جمله ای بود ناخواسته که از دهانه افکارم زبانه کشید و عمق دلم را روشن ساخت. احساس بی پیرایه ای که در قالب کلمات، تجسم پیدا کرد. 

وسط گرما، گیر افتاده باشی، تشنه باشی، یک لیوان آبگرم دستت بدهند خدا را شکر میکنی اما وقتی لیوان آب خنک را سر می کشی جانت تازه می شود، سر حال می آیی و کیفت کوک می گردد. 

بعد از خواندن چند اثر معمولی یا ضعیف، مطالعه دشت شقایق ها حس نوشیدن آب گوارا در برهوت عطش و بی طاقتی سوزان صحرا بود.

محمدرضا بایرامی ادامه جلال، محمود گلابدره و نادر ابراهیمی است. نثر غنی فارسی با وجود چنین قلمهای فاخری، تاریخ را به بالندگی گنجینه ادبیات ملی آراسته می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اهل دغدغه، کم اما بزرگ!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۲۰ ب.ظ

عکس/ پاکسازی جنگل گلستان از زباله های مسافرین توسط یک مادر

 

تصویر بالا متعلق است به مادری که فرزندش را به پشت بسته و داوطلبانه در حال جمع آوری زباله هایی است که توسط رهگذران در جنگل گلستان رها شده است.

آتش به اختیار یعنی همین مادر.

اگر میخواست منتظر نهادهای مسئول بنشیند که جنگل را زباله فرا می گرفت.

خیلی ها در بساط انقلاب، رهگذری بیش نیستند و تعلق خاطری به آن ندارند. متولی صیانت از آبرو و اهداف انقلاب نه صاحبان خواب آلود و عافیت طلب میز و پول و پست که همین بچه بسیجی های پاپتی بی ادعای خط مقدمی کتک خور انقلاب هستند که آتش به اختیار اقدام به گند زدایی از ساحت نظام اسلامی میکنند. 

مثل آن مادر دلسوخته و قدرشناس با روحی بزرگ، تعداد کمی هستند که رنج جمع آوری زباله و حفاظت از منابع خدا دادی را تقبل کنند اما همین تعداد کم، کارشان نیز بسیار بزرگ و تاثیرگذار است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مضحک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۵۵ ب.ظ

در ماجرای اعدام سه تن از اعضای شبکه منافقین در اصفهان که در شهادت چندنفر از بسیجیان این شهر و ایجاد آشوب و ... دست داشتند تعدادی از سلبریتی ها به میدان آمده و در سایه سکوت نهادهای قضایی و امنیتی به مخالفت با اعدام تبکهاران و عناصر ایجاد ناامنی جامعه پرداختند.

جالب آنکه اگر یک بسیجی معمولی در شهری کوچک به انتقاد از امام جمعه ای درپیتی پرداخته و همنشینی او با متهمان و مفسدان اقتصادی را زیر سوال ببرد بلافاصله توسط نهادهای ذی ربط احضار و محاکمه می گردد.

 

جانیان ضد اعدام به روایت کاریکاتور - مشرق نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیدنی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۰۸ ق.ظ

img_20230511_213033_788_1i9h.jpg

 

همان میزان که گره خوردن و علقه قلبی جوانان و نوجوانان با ارزشهای الهی باعث مسرت نیروهای انقلاب و امید به آینده کشور است موجب نگرانی و غم دشمنان این آب و خاک خواهد بود.

تصویر فوق مربوط است به برگزار کنندگان یادواره شهدای خانطومان در هیات بیت الشهداء شهرستان بابل که بعد از اتمام مراسم و خروج میهمانان عکسی به یادگار ثبت نمودند. به رغم همه کاستی های فرهنگی مسئولان و فشار سنگین رسانه های بدخواه و بیگانه، حضور نسل جوان در خدمت رسانی به فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگاه داشتن یاد شهدا مایه مباهات و دلگرمی است.

به همان میزان که شهدا تأثیرگذارترین سرمایه فرهنگی ما در پرورش جوانان مومن و استوار ایران اسلامی هستند خار چشم دشمنان و دلیل خشم و عصبانیت و ناامیدی بدخواهان این مرز و بوم نیز به شمار می آیند. دم شهدا گرم که بار تمدن سازی جهانی اسلام از خاستگاه ایران لاله گون را یک تنه بر دوش کشیده و ترجمان بل احیاء را در طراوت بخشی به نهالهای سبز انقلاب اسلامی و بالندگی درخت تناور حاکمیت دین به تصویر کشانده اند. عبارت پشت سرشان هم حاوی پیام شیوایی است: این راه ادامه دارد...

هذا من فضل ربنا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا در سینما هم هست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۱۵ ق.ظ

پوستر فیلم «غریب» رونمایی شد

 

اگر قرار باشد به تهیه کننده ای سفارش بدهید بابت فلان حرکت تخریبی و تهاجمی دشمن، محصولی را بعنوان پاتک فرهنگی آماده تولید کند، فارغ از هزینه اش، چقدر وقت لازم داشت تا ایده ای طرح شود بررسی و رد یا تایید شود تبدیل شود به فیلمنامه و برود به مرحله کارگردانی و انتخاب بازیگر و پیش تولید و ... حکم نان بیات را پیدا میکرد و اثر دفعی چندانی نداشت.

اما

درست در سالی که عنکبوت مقدس را برای تخریب وجهه و خاک پاشی به ساحت نورانی امام هشتم تولید میکنند این طرف همزمان فیلم بدون قرار قبلی در عرض ارادت به ساحت امام رئوف تولید و عرضه میشود و اثر پلید عنکبوتیان را خنثی می سازد.

و درست در سالی که قرار است داعیه ژن، ژیان، ئازادی از سوی گروهکهای خون آشام غرب کشور طرح شود، غریب به میدان می آید و ماهیت مدعیان دروغین و آدمکش آزادی که حتی به زنان هم نژاد خود نیز رحم نمی کردند افشا می گردد.

همان خدایی که پیرمردی را با دست خالی و سربازانی در گهواره، بر رژیم مورد حمایت ابرقدرت جهان و معروف به ژاندارم منطقه پیروز می سازد، همان خدای یاری گری مدافعان میهن که با کمترین تسلیحات در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت بلوکهای شرقی و غربی و عبری و عربی پیروز می گرداند، خدایی که انقلاب نورانی اسلام را از گزند صدها توطئه نفاق و جدایی طلبی و کودتا و نفوذ و خیانت و تحریم و بی عرضگی و... مصون نگاه می دارد در سینما هم هست و بی آنکه بدانی و برنامه ای داشته باشی در وقت مقرر، نقشه بدخواهان را خنثی می سازد.

مواظب باشیم خدایمان را از دست ندهیم.

سلام خدا بر محمد بروجردی، سلام خدا بر ایرج نصرت زاد و همه حماسه سازان اسطوره ای و گمنام این آب و خاک که هر چند دیر اما یاد و نامشان روزی بر لوح دل وجان جوانان مجازی زده ایران غریب، حک خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کشف حجاب قرار است آزاد شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۲۵ ب.ظ

عکس زننده زن بی حجاب در خیابان های تهران ! +انتقاد مخالفان و موافقان کشف  حجاب !

 

قوه قضاییه و دولت لایحه ای را درباره حجاب به مجلس ارسال نموده اند که شهامت اعلام جزییات کامل آن را نداشته اند درست مثل طرح قانون صیانت از فضای مجازی.

اما تفاوت قضیه این جاست رسانه های آنور آبی اعم از مجازی و ماهواره ای که هجمه سنگینی درباره طرح صیانت به پا کرده و مردم را به شورش فرا میخواندند این بار در قبال لایحه مرتبط با حجاب سکوت نموده اند. جالب آن که دنباله های خط تبلیغی دشمن یعنی نشریات و سایتهای زرد و اصلاح طلب داخل به استقبال از این لایحه شتافته و تیتر زده اند که بی حجابی جرم نیست!

استناد آنها به صحبتهای مشکوک معاون حقوقی رییس جمهور است که گفته از این به بعد در صورت تصویب لایحه، کشف حجاب جرم نبوده و صرفا تخلف به شمار می آید!

 یعنی حکم خدا را در حد قانون راهنمایی رانندگی تنزّل داده اند. یعنی هر که پولدار باشد هر بار دلش بخواهد میتواند کشف حجاب کند و جریمه اش را بپردازد. یعنی کشف حجاب وقتی جرم نیست، سوءپیشینه نیز محسوب نگردیده و همانطور که یک فرد ممکن است بارها تخلف رانندگی را مرتکب شده و به پست و مقامی برسد؛ میتواند سابقه کشف حجاب علنی هم داشته باشد و متصدی میز و منصبی شود!

نکته جالب دیگری که در فضای عمومی منتشر شده ماده یازده این لایحه است که تأکید دارد کسی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر حق اهانت به کاشفان حجاب را ندارد!

انگار تا به حال قانون مجوز اهانت به آمران به معروف را داده بود که حالا آقایان به فکر منع آن افتاده اند. گویا حضرات نمیدانند اتفاقا اغلب بی حجابهای حرفه ای هستند که با دریده خویی درصدد اهانت و درگیری با معدود آمران به معروف بر می آیند و با همدستی اطرافیان و خط دهی بعضی مأموران به دروغ مدعی ارتکاب وهن از سوی آمران میشوند که به گمانم با این مصوبه، وقاحت آنان بیشتر گردیده و عملا بساط امر به معروف و نهی از منکر لسانی جمع شود.

با این وصف باید امید داشت در لایحه مذکور لااقل حد کشف حجاب مشخص شده باشد. آیا منظور فقط برداشتن روسری و بیرون ریختن موهای سر است که این روزها در شهرهای بزرگ در سایه سکوت مسئولان امر با شدت از سوی عده ای هنجارشکن در حال ترویج است یا شامل سایر البسه و اعضای بدن معدود هرزه گان بی عفت هم میشود؟! اگر فردا کسی با لباس زیر به خیابان بیاید جرم است یا صرفا مرتکب تخلف شده و باید جریمه اش را بپردازد؟ تا به حال که بی حجابی جرم بود شما انگیزه ای برای کنترل آن نداشته اید از این به بعد که دیگر جرم نیست را خدا به خیر بگذراند.

راستش را بخواهید همان اول که دولت رییسی برخلاف همه دولتهای جاسوس و منحرف گذشته، فتاوای مراجع در خصوص حرمت ورود بانوان به ورزشگاه برای تماشای مسابقات مردان را زیر پا گذاشت باید انتظار تغییر در بعضی دیگر از احکام و قوانین و رسوم را هم می داشتیم.

اشکالی ندارد اگر قرار است برخلاف منویات دین و توصیه های مکرر رهبری و مراجع، الزام به حفظ احکام و حدود شرع از جامعه دینی برداشته شود درست مثل بانکها که آخرش اسلامی نشدند و دانشگاهها و آموزش و پرورش و هنر و فرهنگ و اقتصاد و عدالت اجتماعی و... که با سبک زندگی مطلوب اسلام و تمدنی که قرار بود الگوی جهان باشد فرسنگها فاصله دارند اما خواهشا زین پس به منتقدان انقلابی و عدالتخواهان و... در دادگاهها انگ مخالفت با نظام "اسلامی" را نزنید.

فقهای محترم شورای نگهبان، آخرین و مهمترین سنگربان قانونی حریم احکام شرع و حفظ عفت و منافع جامعه دینی هستند که امید است از این آزمون بزرگ سربلند بیرون بیایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از این کتاب خوشم نیامد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ

کتاب مسافر دمشق روایتی داستانی و متفاوت از مدافعان حرم

 

این یک ماهی بالای ده تا کتاب کمتر یا بیشتر در همین وبلاگ متروک به شما معرفی کردم. همه شان را هم با دقت خواندم. کوتاه و مختصر نقاط ضعف و قوتشان را گفتم و البته اصل را بر دعوت به مطالعه گذاشتم.

الان کتاب مسافر دمشق را به اتمام رساندم. نوشته خانم فاطمه عرب اسدی؛ انتشارات شهید کاظمی.

خوب من اعصابم خورد شد و دوست داشتم این کتاب زودتر به اتمام برسد. با اینکه حتی در زمان مطالعه کتابهای قطور هم این حس را نداشتم. نظر من است دیگر، لزوما نظر درستی ممکن است نباشد. به سلیقه من جور در نیامد. نمی گویم نخوانید. کتاب را به فضای مجازی ترجیح بدهید به خصوص اگر خدای نکرده اهل علافی و پرسه بی هدف در فضای مجازی باشید.

حدس من است شاید درست نباشد خانم نویسنده احتمالا مجرد است رشته روانشناسی درس خوانده و دوست دارد همه بدانند با مفاتیح هم مأنوس است. (البته زمان نگارش اثر)

نویسنده نویسنده قدرتمندی است، اذعان میکنم، دست مریزاد. من حال و حوصله داستان پردازی و از این شاخه به آن شاخه پریدن را ندارم؛ آنهم در حال و هوای زنانه که دور از واقعیتهای ذهنی مردان سیر می کند. نویسنده مدیون انقلاب است که دست و بالش بسته باقی ماند تا آن چه ته دلش بازی میکرد را به اقتضای روزگار در چارچوب شرع وانقلاب بیان کند. یعنی اگر این متن را شما بخواهید فیلمش کنید قطعا مجوز پخش نخواهد گرفت. رویکردی که آقای خلیلی عزیز ناشر محترم و زحمت کش و اصفهانی ما همچین بدش هم نمی آید.

برای اینستاگرام یک شخصیت ترسیم کنید. اصلا برایند حضور مدام در اینستا چیست؟ کتاب، از زاویه شخصیتهای تربیت شده فضای اینستا بن مایه گرفته است. دیده اید بعضی بچه های مذهبی را که دوست دارند در اینستاگرام کار فرهنگی انجام دهند، از دین و نمادهای دینی بگویند اما به فراخور شرایط اینستا به وادی منم منم و تبرّج سوق پیدا می کنند، صفحات آنطرفی ها و فیلم ها و رقص و آوازشان را هم فی سبیل الله رصد میکنند، یار و همدمی از جنس مخالف نیز برای چتهای شبانه انتخاب می کنند (ذیل توجیه رابطه خواهر برادری)، تهش امام و آقایی هم گفته و سلام صلواتی میفرستند و پیش خودشان تأویل می برند که در حال خدمت به جبهه فرهنگی انقلاب شبی را به صبح رسانده اند و ثواب کارشان کمتر از تسبیحات نبوده است. نظر کارشناسی هم میدهند که پهنای باند اینستا نباید مسدود شود ما در حال صدور انقلاب هستیم!

کتابهای ارزشی ما هم دارند مقهور زمانه می شوند. به جای تغییر فضا، درگیر و تسلیم فضا می شوند. میگویند خواننده حظی هم ببرد، خودش را کمی بخاراند، این پهلو و آن پهلو بشود، تخیلش را در زید بازی محیط پیرامونی غور بدهد تهش یاد شهدا را هم زنده نگهدارد و دلمان غنج برود که مشغول جذب حداکثری هستیم. درست مثل دانشگاهها که با اختلاط دختر و پسر و متون غربی داعیه اسلامی شدن دارند یا مثل بانکهایمان که سرمایه دار را سرمایه دارتر و فقیر را فقیرتر میکنند و دم از اقتصاد اسلامی میزنند. یا مثل مجموعه هایی که بیشترین اصرار را بر سواد رسانه دارند و خودشان بیشترین اخبار فیک و چاخان را منتشر میکنند...

برداشت شیطنت آلود بعضی نویسندگان و ناشران است که برای جا افتادن بهتر یک اثر ارزشی چه اشکال دارد فانتزی های زن و شوهری و ... هم وسط ماجرا ذکر شود؟ کار به جایی رسید که گاه اصل محتوا و پیام اثر به انزوا رفته و زیر لحافی ها به اصل تبدیل میشود. به هر حال شهدا دستشویی هم رفته اند نمیدانم برای جذب مشتری باید به این موضوع هم پرداخت یا نه؟ لزوما همه این نقدها معطوف به مسافر دمشق نیست سر صحبت باز شد گفتم؛ اما دقت کنید شما را بخدا که قرار نیست هدف وسیله را توجیه کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

املاکی های قم، رو به روی دیوار!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۰۳ ق.ظ

photo_2023-05-18_09-51-38_u78r.jpg

 

بعضی از املاکی های قم بنری را مقابل دفتر خود نصب کرده اند که خطاب به دادستان قم نوشته شده و در آن،  مسابقه قیمت گذاری در سایت دیوار عامل گرانی غیرمعمول و نامعقول مسکن، عنوان گردیده است.

اصل این حرف را قبول دارم اما به هر حال نمیتوان نقش انبوه مغازه ها و دفاتر و مراکز خرید و فروش املاک را در ایجاد هیجان کاذب و نرخ گذاری منفعت طلبانه و ظالمانه بر روی واحدهای تجاری نادیده گرفت. به طور کلی باید دردمندانه اذعان داشت که نظارتی بر خرید و فروش و اجاره مسکن و ... وجود ندارد و این بخش از بازار پر سود و ناهموار اقتصاد ایران منطقه ای خودمختار و خارج از استیلای حاکمیت به شمار می آید. تصویر بنر مذکور را در بالا مشاهده می کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پا شو پیرمرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۰۴ ب.ظ

photo_2023-05-17_17-33-19_5jau.jpg

 

امروز ظهر با دخترش صحبت کردم. گفت سه تا از رگ های قلب او را باز کرده اند و فردا هم یک رگ دیگر قلبش را.

بیمارستان آیت الله روحانی بستری است. حاج حسن آقای مهدیزاده از پاسدارهای قدیمی اطلاعات سپاه بابل و خار چشم منافقان کور دل و ستیزه جو با گروهکهای الحادی وابسته به شرق و غرب است که سالهایی را شبانه روز در خدمتگذاری صادقانه به شهدا سپری کرده است. این دلداده کوی وصال و جامانده قافله معراجیان که خودش نیز برادر شهید است، چند سالی است که کانال سنگر شهدای بابل را راه اندازی نموده و تصاویر و خاطرات نابی که برای معرفی کربلاییان عصر خمینی در کانال او انتشار یافته همواره با استقبال مخاطبان سایر شهرها و استانهای کشور مواجه بوده است.

پیرمرد ما به اندازه چند جوان رشید، سر پر شور خدمت به فرهنگ و هویت این مرز و بوم را دارد. او ترجمان حقیقی معنای بسیج است که خستگی را خسته کرده و اهل انزوا و گوشه گیری و بازنشستگی نبوده است.

برای این خادم بی ادعای فرهنگ شهادت دعا کنید. سلامتی عاجل او فرصتنی مغتنم برای خدمتگذاری بیشتر به جبهه فرهنگی انقلاب جهانی اسلام است.

لبخند بزن پیرمرد، همچنان کوچه پس کوچه های شهر به عطر یاد و نام شهدا و رائحه وصال که از نفس پاک تو بر می خیزد محتاج است.

دوستانی که این وبلاگ را میخوانند به اقتضای صفای دل و روشنی باطنشان برای سلامتی این پیر میکده سرخ وصال صلواتی هدیه کنند، اجرشان با شهدا.

از محضر شهدای عزیز تمنا دارم چند صباحی بیشتر در فراق این یار دیرین و مخلص خویش صبوری کنند جام تهی جان ما تشنه سبوی عشقی است که از وادی مهر و سرچشمه زلال عطوفت او سر ریز می شود. ماییم و دستهای خالی تمنا به پیشگاه معطر علمداران عشق و رستگاری، برازنده تان نیست روی نیاز و طلب ضعیفان دو عالم را بر زمین بگذارید.

به آبروی مهدی نصیرایی، سید حسن علی امامی، یوسف سجوی، حسن رجایی فر، سید رضا طاهر... اللهم اشف و انت الشافی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاتک به بی حیایی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ

مسافر دریا – داستانِ نوجوان – فروشگاه اینترنتی انتشارات مدرسه

 

کتاب مسافر دریا به قلم محمدرضا یوسفی توسط انتشارات مدرسه برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده و منتشر شده است. این کتاب را هم امروز خواندم. به نویسنده موفق آن تبریک می گویم. الحق و الانصاف قلم قدرتمند و توانایی خوبی در ایجاد جاذبه و کشش داستان داشت. 

نخ تسبیح اثر مبتنی بر اصل غیرت شکل گرفته بود. فراموش نکنیم یکی از اهداف مخرب فرهنگی نظام سرمایه داری در سیطره بر تمدن اسلامی، اشاعه هرزگی و زدودن غیرت و از بین بردن اصالت خانواده است. انواع سرایلهای مروج عشق مثلثی تا انبوه آثار مرتبط با روابط جنسی خانوادگی در راستای قبح زدایی از بی عفتی و ترویج فساد و تباهی و گسست در جامعه ایرانی تولید شده است. به نظرم کتاب مسافر دریا فارغ از هر انگیزه و گرایشی که نویسنده و ناشر آن ممکن است داشته باشند در تربیت جوانان با غیرتی مثل شهید الداغی موثر خواهد بود. اگر خواستید این کتاب را تهیه کنید روی نام نویسنده و ناشر و طرح جلد آن دقت کنید چون این نام روی چند اثر مکتوب دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت دروازه های بهشت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۰۶ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب در هوای انقلاب؛ پشت دروازه‌های بهشت اثر خسرو باباخانی |  به نشر | طاقچه

 

از جمله مهمترین نواقص کار فرهنگی سالهای اخیر، فقدان تولید آثار متناسب برای سن نوجوان در انتقال مفاهیم و ارزشهای تاریخ انقلاب اسلامی بوده است. کتاب پشت دروازه های بهشت به قلم خسرو باباخانی که یکی از ده اثر مجموعه در هوای انقلاب است و توسط به نشر روانه بازار شده در پاسخ به همین دغدغه مطلوب به نگارش در آمده است.

از خواندن این کتاب لذت بردم و مطالعه آن را به نوجوانان عزیز توصیه میکنم. محتوای آن پیرامون مبارزات ضدستمشاهی در شهر آبادان است که با ادبیات داستانی و نزدیک به زبان نوجوان به رشته تحریر درآمده. هر چند دیر نیست اما کاش سالهایی پیش تر به تولید چنین آثاری مبادرت می ورزیدیم.

تجربه دیدار با جوانانی که هیچ یک از تولیدات فرهنگی جبهه انقلاب را ندیده اند، چیزی از تاریخ و حماسه ها و قهرمانان خود نمی دانند و ذهن و دلشان به تسخیر ماهواره و اینستاگرام درآمده است آنقدر برایم تلخ و جانکاه بود که درد آن هنوز آلام جانم قرار گرفته است.

هر چقدر دیرتر بجنبیم و در ایجاد پیوند بین نسلهای جدید با خاطرات و حقایق اسلام و انقلاب و جهان تعلل به خرج دهیم تلفات بیشتری در عرصه فرهنگ متحمل شده و بیگانگی و فاصله بالاتری را از باورهای عمیق ملی در سطح جامعه شاهد خواهیم بود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسی موتور گازی را روشن کرد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۱۰ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب چه کسی موتورگازی را روشن کرد؟ (PDF)

 

من هم از این تیتر خوشم آمد و البته دیدن تصویر موتور گازی آبی نوستالوژیک روی جلد کتاب نظرم را به خود جلب کرد.

چه کسی موتور گازی را روشن کرد برای کودکان نوشته شده است. قلمی ساده و روان دارد و ظرف مدتی حدود ده دقیقه میتوان آن را مطالعه کرد. روایتی واقعی اما با نثری کودکانه پیرامون عنایت شهید عباس رحمانی از دلیر مردان کویر لاله گون یزد است. محمد علی همتی نویسنده و انتشارات خط شکنان ناشر آن است. توصیه میکنم این کتاب را برای بچه هایتان تهیه نموده و البته خودتان هم از خواندن آن جانی تازه کنید.

یک نکته مجرب را پراننتزی عرض کنم اگر برای شما هم یک وقت چنین اتفاقی یا مشابه آن افتاد لزومی ندارد ولو با قصد خیر بخواهید چیزی را به دیگران اثبات کنید. اسرار عالم غیب را نباید افشا کرد. معمولا وقتی رازی مگو عیان می شود مشابه آنچه که برای پدر شهید رحمانی رخ داد، خاصیت و اثر و استمرار آن کرامت از بین می رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیگانه از خود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۴۲ ق.ظ

چه عواملی باعث خودباختگی می شود/ روش فرعون برای اطاعت پذیر کردن مردم -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

من یک مازندرانی ام و به آن افتخار می کنم، لور باشید یا کورد یا آذری و بلوچ و... همه اقوام قابل احترام و با ارزش هستند. میزان اعتبار انسان ها بسته به رنگ و نژاد و قومیت و زادگاه نیست. هر شهری ممکن است زندان داشته باشد، مسجد و حوزه علمیه هم داشته باشد.

آدمها بر اساس شخصیت و رفتار و اندیشه شان معتبر هستند. خیلی زشت و دردآور است که هنوز عده ای تصور میکنند اگر از اصالت خود تبرّی بجویند متمدن تر هستند و یا اگر همنشین و هم صحبت و  هم چت و همسر مردم شهرهای بالا! و نواحی مرکزی کشور باشند پیشرفته و سربلند خواهند بود!

این حس خودباختگی و تهی بودن دردآور و تأسف بار است. حالا حساب کنید کسی که در محدوده جغرافیای ملی خود نسبت به بخش هایی دیگر از مملکت احساس کمبود شخصیتی و عقب افتادگی هویتی می کند در برابر زرق و برق تمدن پوشالی غرب چقدر متأثر و منفعل خواهد بود؟

در زمینه هویت ملی و دینی این مرز و بوم متمدن و سربلند و پرافتخار تاریخ، کم گذاشته ایم و از این ناحیه مقابل تهاجم اعتقادی و فکری و تبلیغاتی دشمن به شدت آسیب پذیر هستیم. کاش مردم ما با آداب و رسوم و تاریخ و مفاخر و جایگاه خود بیشتر آشنا بودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عزیز باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۲۶ ق.ظ

یک موقع است یکی از دستتان ناراحت است، قهر می کند، پرخاش می کند... آدم این حس را در وجود خودش درک می کند. حالا واکنشش چه باشد خودش می داند، میتواند اعتنا نکند بزرگواری کند و ببخشد یا ...

اما یک وقت هست که کسی از شما بیزار است این را هم از باطن خود درک می کنید علتش هر چه که میخواهد باشد وقتی کسی از شما بیزار است برای حفظ عزت خودتان هم که شده زودتر غیب شوید و دیگر پیدایتان نشود. سعی کنیم کسی را از خودمان بیزار نکنیم اما اگر چنین کاری کردیم و نتوانستیم درستش کنید بهترین کار این است که به سرعت عرصه را خالی کرده و برویم دنبال کار خودمان. این با عزت انسان سازگارتر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امیر رضا معصومی یک پهلوان است

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ

عکس/ قهرمان کشتی جهان مدال های طلایش را به مادر ۳ شهید اهدا کرد

 

پهلوانی یک پله بالاتر از قهرمانی است.

قهرمانی هم البته یک ارزش است. قهرمان به یقین با تلاش و کوشش و گذران دشواری و ممارست و شهامت و هنر توانسته به مقامی شایسته و خاص دست پیدا کند؛ اما وقتی علاوه بر ایستادن بر سکوی برجسته پیروزی مادی، در رقابت معنوی با نفس خویش نیز به پیروزی برسد آن وقت دیگر یک پهلوان است. هر ورزشکاری حتی وقتی در مسابقات رده باشگاهی و شهری مقامی کسب می کند آن را در اتاق خود مقابل چشم همگان تا ابد به نمایش در می آورد. هیچ ایرادی هم ندارد. به هر حال کسب افتخار، کار هر کسی نیست و شایسته تقدیر و غرور است؛ اما ورزشکاری که آنقدر به رشد و تعالی رسیده تا از همان مدال هم برای شادی دل مادر شهیدی بگذرد و البته به جامعه این خط هویتی را یادآور شود که قهرمان حقیقی آنهایی هستند که همه دار و ندارشان را پای سرافرازی مملکت گذارده اند، قطعا پهلوانی بزرگ و تاریخ ساز و ستودنی است.

 

 

امیر رضا معصومی قهرمان کشتی جهان ۳ مدال طلای جهان خود را به مادر شهیدان یوسفی در ماسال اهدا کرد . امیررضا معصومی در مسابقات کشتی ۲۰۲۱ نوجوانان در مجارستان ، ۲۰۲۲ جوانان در بلغارستان و ۲۰۲۳ در اسپانیا قهرمان شد و ۳ مدال طلا گرفت . این قهرمان کشتی جهان ، هر ۳ مدال طلای خود را به مادر شهیدان یوسفی که ۳ فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده است تقدیم کرد. شهید قدرت الله یوسفی سال ۶۴ در منطقه اشنویه ، شهید محمود یوسفی سال ۶۵ در منطقه شلمچه و شهید محمد یوسفی سال ۶۳ در کردستان به شهادت رسید

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دختر لور!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۲۴ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب حلوای عروسی اثر فاطمه دانشور جلیل | انتشارات روایت فتح |  طاقچه

 

زن میخواهید بگیرید دختر لر بگیرید. مادر شجاع، فرزندان شجاع تربیت می کند.

حلوای عروسی، کتاب خاطرات بانو صغری ذوالفقاری، مادر قهرمان شهید محمدرضا مرادی است که به قلم خانم دانشور توسط انتشارات روایت فتح راهی بازار نشر شده است.

زنی که بخشی از بینایی اش را از دست داد، در کودکی پدرش را از دست داد، چند فرزندش را سر زا از دست داد، فقر و سختی کشید، گرسنگی کشید، مستأجری و آوارگی کشید، کارگری کرد، دارایی اش را چند بار از دست داد، با دستهای خالی همسر مومنش ساخت، با مادر شوهر غر غرویش ساخت، متلکها و زخم زبان بعضی مردم را تحمل کرد، می گفت تمام دنیا را از دست بدهم تب جوان رعنایم را نبینم؛ جوان رعنایش را هم در راه خدا داد و خواند: الحمدلله... راه خدا بی رهرو و پرچم توحید بر زمین نمانَد.

حالا جالب است این زن که از کودکی زیرک و زبر و زرنگ بود، چندباری هم دمار از روزگار مردهای مزاحم و نفهم درآورده است که ماجرایی خواندنی دارد.

آشنایی با شرح حال مادران و پدران شهدا درست مثل خواندن مقدمه برای ورود به ماجرای یک کتاب است. دیده اید بعضی کتابها حالت مجموعه و سیر مطالعاتی دارند؟ خانواده های شهدا را اینطور ببینید. بعضی مواقع اول باید پدر و مادر شهید را شناخت تا بعد بهتر و راحت تر بتوان خود شهید را شناخت.

قلم خانم دانشور هم روان بود و بدون پردازش های غیر ضروری و ملال آور، سیر خاطرات را در اختیار خواننده قرار می داد. شاید تنها ایرادی که بتوانم به قلم نویسنده بگیریم مربوط به یکی دوباری است که به صورت مستقیم اقدام به القاء پیام و شعار به مخاطب کرد که به نظرم متأثر از مطالعه کتب نشر شهید هادی بوده است!

انتشارات شهید هادی خیلی موفق عمل کرد اما اصرار مکرر و پندانه به مستقیم گویی و نتیجه گیری و پیام دهی به مخاطب روی مخ خواننده می رود که باید مورد توجه تولیدکنندگان آثار این انتشارات باشد. امیدوارم نشر روایت فتح به این بلیه مبتلا نشود.

مطالعه کتاب حلوای عروسی را به شما توصیه میکنم. روح و دلتان را در حال و هوای مومنانه و زلال دهه شصت و صفای باطن شهدا و یاد و نام چمران و وصالی و خمینی و خامنه ای صیقل می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازخورد یک خاطره تلخ از تجاوز جنسی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۵۸ ب.ظ

وقتی اخلاق را «نفله» می‌کنند !

 

دوستی روانکاو چند سال پیش ماجرایی را تعریف کرد درباره یکی از بیمارانش مردی بود که در میان مشکلات عدیده روحی، بیزاری خاصی نسبت به عنصر غیرت داشت. یعنی اگر می دید کسی دارد ناموس مردم را آزار می دهد خوشحال می شد، خبری درباره تجاوز در صفحه حوادث نشریات می خواند نیشخند می زد، می شنید یا می دید کسی جلوی مزاحمین نوامیس مردم ایستاده، عملش را تقبیح می کرد و...!

پدیده ای عجیب و سوال برانگیز بود چون به هر حال غیرت لااقل برای مردم ایران فارغ از هر گرایش و مسلکی که داشته باشند، امری معمول و مستمر در طول تاریخ بوده است. دوست روانکاو ما رفت توی نخ این بابا و کارش را به طور حرفه ای آغاز کرد و بالاخره علت را کشف نمود و متوجه درد اصلی او شد.  

مرد بیمار در سالهایی نه چندان دور متاسفانه شاهد اتفاقی تلخ در پیرامون خود بود. گویا فرد یا افرادی مقابل چشم او به ناموسش تعرض می کنند و او از ترس جان خود واکنشی به این مساله نشان نداد. این خاطره تلخ و عذاب وجدان ناشی از سکوت در مقابل جنایتی که شاهدش بود باعث ایجاد نوعی عقده در او شد که هم از شنیدن اخبار ناگوار مربوط به آزار جنسی دختران و زنان احساس آرامش می کند و هم در برابر افرادی که برای دفاع از نوامیس جامعه غیرت به خرج میدهند واکنش منفی نشان داده و برای ایجاد تخفیف و کوچک شماری سکوت تلخ خود، کار آنها را نادرست و بی ارزشش جلوه می دهد.

این روزها وقتی خواندم فرد تحصیل کرده ای با پیشینه مذهبی و در جایگاه استاد دانشکده حقوق، رفتار غیرتمندانه شهید الداغی در دفاع از نوامیس مردم که از او چهره ای در سطح یک قهرمان ملی ساخت را زیر سوال برده و با عرض پوزش از محضر شهدا، وی را نفله لقب داد ناخواسته یاد ماجرایی افتادم که آن دوست روانکاو تعریف کرده بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از اهواز تا لولان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۳۷ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب از اهواز تا لولان اثر مجید جعفرآبادی | نشر شهید کاظمی |  طاقچه

 

این کتاب را هم شکر خدا خواندم؛ از اهواز تا لولان که یادداشتهای روزانه شهید تخریبچی جوان، مصطفی جعفرپوریان در آن گردآوری شده به همت دوست همرزمش مجید جعفرآبادی که توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. همین جا یک گله هم بکنم از جناب آقای خلیلی مدیر انتشارات مذکور که نسبت به ما کمی کم لطف شده است.

بگذریم

از جمله ویژگی های این کتاب، انتقال حال و هوای با صفای روزهای جنگ به خواننده است.

نکته دیگر یاداوری یکی از جنایتهای فراموش شده صدامیان در طول دفاع مقدس است. دو سه بار در این کتاب به زیارت مزار بیست خواهر شهید گمنام در اطراف بستان و سوسنگرد نزدیک سابله اشاره می شود. کنجکاو شدم و در اینترنت جستجویی کردم. حمید داوودآبادی نویسنده مطرح دفاع مقدس به این موضوع اشاره ای داشته که در خبرگزاری فارس هم منتشر شده. بعثی ها در حمله اول به خوزستان در مسیر اهواز، به شهر حمیدیه رسیده و انتظار داشتند مردم این شهر به استقبال آنها بروند که این اتفاق نیفتاد  و مردم در برابر لشکر متجاوز مقاومت به خرج دادند. عراقی ها در انتقام از مردم عرب زبان این منطقه بیست زن پیر و جوان و خردسال از اهالی حمیدیه را به اسارات گرفته به اطراف هویزه و سوسنگرد بردند و بعد از شکنجه های رذیلانه در نقطه ای زنده به گور کردند. یکی از اسرای عراقی پرده از این جنایت وحشیانه برداشت و منطقه دفن آنها را نشان داد. در طول جنگ و تا مدتی بعد از آن این نقطه محل رجوع رزمندگان و زوار و اجرای مرثیه و عزاداری بود که به دلایلی در سالهای اخیر مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.

 

مزار خواهران گمنام بستان - مشرق نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حساب و کتاب!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۱۱ ب.ظ

خرید کردن با خانمها را اصلا دوست ندارم و از زیر این کار معمولا شانه خالی می کنم، با مادرم هم صرفا در خریدهای معمول و مصرفی خانه همراهی می کردم و در غیر این صورت بهانه می آوردم. خانمم را هم تشویق می کنم با دوستانش به بازار برود؛ اما خب این بار سفر مشهد بود و دلم نیامد همسر عزیز را برنجانم که اساسا خودش یک رنج بر است!

اقامتگاه ما کجا بود؟ سمت خیابان نواب، کجا رفتیم خرید؟ چهارراه شهدا. یعنی صد و هشتاد درجه آنطرف مسیر و محدوده استقرار ما.

عصر پنج شنبه و خیابانهای اطراف حرم مملو از جمعیت بود. طولانی بودن مسیر البته به نسبت سن و سال ما یکطرف، حیران و سرگردان بودن متأهلی پشت ویترین مغازه ها از طرفی دیگر، کمردردم را تشدید کرده بود. خلاصه بعد از حدود دو ساعتی سرپا ایستادن، مغازه ای کوچک در گوشه ای دنج از مجتمع بزرگ تجاری مرکزی، نگاه بانو را جلب کرد. موقع خرید کالا رفتم داخل مغازه تا نظر همسرانه ام را بدهم و مهر تأیید نهایی را بزنم که دیدم نه تنها خانم فروشنده ظاهر مناسبی ندارد دکور و تزیینات مغازه کوچک هم نشان می دهد اساسا ورود آقایان به آن ممنوع است. زود متوجه شدم و گفتم من بیرون می ایستم. خانم فروشنده گفت چون با همسرتان هستید اشکال ندارد ورود آقایان اگر تنها باشند ممنوع است. گفتم نه.

رفتم بیرون روی نیمکت نشستم. دقایقی بعد همسر آمد و گفت پیامک خرید رسید؟ گفتم نه. گفت مغازه دار هم می گوید کاغذ دستگاه تمام شده و رسید ندارد. مبلغ خرید دویست هزار تومان بود. برایم پیامکی از بانک نیامد که البته بعضی وقتها امری عادی است. از طرفی هم موجودی حساب، کمتر از یک میلیون بود و مطمئن بودم صفر اضافه نزده است. بلایی که بارها توسط فروشندگان زن، ناخواسته بر سر مشتری آمده است.

دیگر وقت بازگشت بود و من هم خوشحال که بالاخره میتوانم ساعتی استراحت کنم. مسیر را رفتیم با خستگی تا آن طرف نزدیک خیابان نواب. خرید کوچی انجام دادیم که برویم هتل. این بار پیامک بانک آمد. به سرم زد حساب و کتابی کنم که دیدم بعله، خانم فروشنده یک صفر را کمتر وارد کرده و به جای دویست هزار تومان بیست هزار تومان کشیده است.

آه از نهادم بلند شد. فردا بلیت بازگشت داشتیم و چاره ای نبود جز این که همه مسیر را دوباره برگردم و پول آن خانم را به دستش برسانم. از خانواده جدا شدم و غرغر کنان همه مسیر را برگشتم. باید دوباره از حرم می گذشتم. بازرسی های حرم به جای استفاده از دستگاه مخصوص گیتهای فرودگاهی، همچنان به روش سنتی والبته جدی انجام می گیرد و تا فیها خالدون آدم را می گردند و انگار عزمشان را جزم کرده اند هر طوری شده بمبی، نارنجکی، موشکی، چیزی در لا به لای فراز و فرودهای بدن انسان پیدا کنند. با اعصابی خرد این مرحله را هم برای چندمین بار پشت سر گذاشتم و با تمام سرعت و البته با درد کمر و بد و بیراه به فروشنده کم حواس، راهم را ادامه دادم. هوس کردم موقعی که پول را می دهم سرش منت بگذارم که ببین گیر آدم خوب افتادی این همه راه را برگشت که بقیه پولت را بدهد. خیلی ها اصلا به روی مبارکشان نمی آورند. خیلی ها می گویند باشد بعدا که مسیرمان خورد پولش را می دهیم و معمولا هم یادشان می رود. ببین چه کار خوبی کرده ای پولت به باد نرفت. اصلا حالا که این همه راه را عرق ریخته ام و با درد کمر برگشته ام باید یک تخفیف جدی هم بدهی و....

بالاخره رسیدم چهارراه شهدا، مجتمع تجاری و آن مغازه کوچک را در کنج زیرزمین پاساژ پیدا کردم. خانم فروشنده با همان سر و وضع نه چندان مناسبش نشسته بود روی صندلی بیرون دکان و داشت کتابی می خواند. رفتم جلو دیدم دارد قرآن می خواند. دیگر حرفی نزدم. کارتم را در آوردم و اشتباهش را اطلاع دادم. اصرار کرد که من دارم اشتباه می کنم. اما بالاخره قانع شد. صد و هشتاد تومان کشید. پیامکش که آمد دوباره حساب و کتاب کردم و مطمئن شدم او یک صفر را کم زده بود. خداحافظی کردم. چند قدمی پشت سرم آمد و بدرقه ام کرد.

 

خداوند چگونه حساب و کتاب میکند؟آیا کار نیک تنها یک ثواب دارد؟پیامبر اسلام  در این باره چه فرمودند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا