اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی عدالتی» ثبت شده است

فعلا با این منطق انتخاب کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۵ ق.ظ

یک فعال کارگری: دریافتی کارگران یک‌سوم خط فقر است – DW – ۱۴۰۲/۵/۸

 

بیخود وقتتان را سر این دعوا هدر ندهید که اگر نامزد طیف رقیب رأی بیاورد گرانی خواهد شد. این چند روزه زیاد دیده ام و دیده اید طرفدارهای نامزدها طرف مقابل را متهم میکنند که اگر روی کار بیاید گرانی خواهد شد.

کدام دولتی روی کار آمد و گرانی نشد؟

چپ یا راست هر که دولت را در اختیار گرفت گرانی را هم با خودش آورد. علتش هم بر میگردد به اقتصاد بیمار مملکت که دولتها برای تأمین مخارج و جبران کسری بودجه چاره ای نمی بینند جز این که دست مبارکشان را فرو کنند به جیب ملت و با گرانی ارز و سکه مشکل خودشان را حل کنند.

روی این مساله بیخود بحث نکنید و وقتتان را هدر ندهید.

آنچه مهم است این است که دولتها همراه با گرانی آیا قدمی هم برای ملت برداشته اند؟ کاری کرده اند چهار نفر نان بخورند؟ 

در دولت احمدی نژاد و رییسی گرانی بود اما کار هم بود، عمران و آبادانی هم صورت می گرفت. هزاران کارگر و ... برای ساخت مسکن و جاده و سد و نیروگاه و کارخانه و ... نانی به دست می آوردند. در دولت روحانی اما یک کلنگ هم بر زمین نخورد. شاهانه نشستند پشت میز و به ریش ملت خندیدند و گفتند نمی شود، نمی توانیم .... نسل جدید طاغوت ندیده هر چه از مدیریت و تفرعن زمان شاه شنیده بود در هشت سال دولت روحانی به چشم خود دید. واقعا جای سوال بود اگر قرار است یک متر راه و مسکن و کارخانه و سد و... ساخته نشود این همه سازمان و نهاد و اداره به چه درد می خورد؟ این همه هزینه کارمند و خدم و حشم ادارات مصداق اسراف و تبذیر است.

شما ببینید از قِبل ساخت یک خانه چند نفر نان می خورند؟ از مهندس طراح تا عمله ای که پی ساختمان را کنده و دیوار می چیند، برق کار، لوله کش، گچ کار، نجار، آهنگر، کابینت ساز و کارخانه های تولید شن و ماسه و آجر و سیمان و کاشی و آهن و...  ساخت میلیونها مسکن چند نفر را نان داده و درآمد و اشتغال و رشد و گردش اقتصادی ایجاد می کند؟ 

دولتی را انتخاب کنید اگر گرانی می آورد نان هم به سفره مردم می رساند نه آنکه گرانی می آورد، کار نمی کند و نان از سفره مردم بر میدارد، پوزخند زده و ژست طلبکار می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آموزش و غبار جامعه طبقاتی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۳۰ ب.ظ

photo_2024-06-16_11-50-04_nlo9.jpg

 

دیروز رفتم مدرسه صدرا برای گرفتن کارنامه. شکر خدا مثل سالهای قبل، خوش درخشید. معلم پرورشی مدرسه جناب آقای سعادتی هم شروع کرد به تعریف و تمجید از صدرا و هدیه ای به او داد. گفتم خوبی هایش به پدرش رفته.

خواستم برای پایه بالاتر یعنی کلاس ششم ثبت نامش کنم که مدیر محترم فرمود کارت بکشی کفایت می کند! مدیر مدرسه دولتی شهید آوینی البته روحانی با وقار و دوست داشتنی و بسیار دلسوز است. او نیز به فعالیتهای تربیتی علاقمند است و شخصا در این خصوص زحمت می کشد. بسیاری از مدارس قم از معلمان و مدیران فرهیخته و مومنی برخوردار هستند. وزارت آموزش و پرورش میتواند از مدارسی مثل شهید آوینی قم برای سر و سامان دهی علمی و تربیتی به سایر مدارس کشور الگو بردارد.

 سال قبل را پیچانده بودم و پولی حتی بابت بیمه به مدرسه ندادم مگر برای فعالیت های فوق برنامه و فرهنگی که هر چه توانم بود کمک می کردم. امسال قصدم بود بابت چندبار تشویق و جایزه ای که نصیب صدرا شد حتما موقع ثبت نام مبلغی به حساب مدرسه واریز کنم. پرسیدم: مثل سال قبل سی هزار تومان بابت بیمه کفایت می کند؟ مدیر و ناظم مدرسه را برق سه فاز گرفت. نگاهی به هم انداختند و لبخند زدند. گفتند: پانصدهزار تومان بکشی خوب است. در این اثنا جناب مدیر سوابق پرداخت مالی را مرور کرد. سرش را آورد بالا با تردید پرسید: شما قبلا به مدرسه کمک کرده بودید؟ با اعتماد به نفس جواب دادم: بله هر چه لازم بود انجام دادم. مدیر با تعجب گفت: ولی این جا جلوی اسم دانش آموز شما سفید سفید است! بلافاصله پاسخ دادم: برای اینکه ریا نشود نخواستم ثبت کنم! صدای قهقهه مدیر و ناظم به هوا بلند شد. فهمیدند گیر یکی مثل خودشان افتاده اند. رفتم کارت بکشم. الطاف جلیّه الهی شامل حالم شد و برق رفت. ناظم گفت: اشکالی ندارد حالا که کارت خوان از کار افتاد شماره کارت را بگیرید پانصد تومان را بعدا واریز کنید فیشش را برای ما بفرستید. گفتم: نه امکان ندارد همین الان باید واریز کنم، خیالم راحت شود. گوشی را در آوردم از طریق برنامه آپ کارت به کارت کنم. آنها هم خوشحال شدند؛ اما شماره مقصد را که وارد کردم گفتم با عرض پوزش چون رمز پویا ندارم فقط میتوانم صد هزار تومان واریز کنم. بندگان خدا از دست من خسته شده بودند گفتند: عیبی ندارد همین را می پذیریم، کفایت میکند. گفتم: لیست را ببینم. خیالم راحت شد که ثبت نام کردند، با لبخند تشکر و خداحافظی کردم. البته به زودی بابت تهیه لباس فرم تحمیلی مدرسه دوباره باید خدمتشان برسم.

از شوخی که بگذریم وظیفه خود میدانم در تأمین مالی امور فرهنگی هر چقدر در بضاعتم است مسئولین مدرسه را یاری برسانم. دیروز طوفان تندی راه افتاده بود و سر و صورتمان را حسابی گرد و خاکی کرد. اسم این نوع خاک آلود شدن در غبار و طوفانهای غافلگیر کننده قم را گذاشته ام "تیمم ارتماسی!" به راستی اگر آب هست تیمم چرا؟ اگر می شود به آینده دانش آموز توجه نشان داد چرا باید تبعیض قائل شد؟ اگر بلدید دانش آموزان را درست تربیت کنید چرا برنامه تان را سراسری اجرا نکرده و با راه اندازی مدارسی ویژه مثل مدرسه فرهنگ و... دنبال کاسبی هستید؟ من طرفدار مدرسه دولتی هستم و حتی اگر پولش را هم داشته باشم موافق تحصیل فرزندانم در مدارس غیر دولتی نیستم. هر چند میزان ورود از مدارس غیر دولتی به دانشگاه نشانگر وجود بی عدالتی در نظام آموزشی کشور است که مورد اعتراض رهبر انقلاب هم واقع شد. ولی در کل تعجب میکنم از بعضی دوستان که در اوج فشار مالی و درآمد اندک و نداری اصرار دارند گاه از باب چشم و هم چشمی با قرض و بدهی هم که شده فرزندشان را در مدارس غیرانتفاعی ثبت نام کنند. خدا کند روزی شاهد رفع این نگاه طبقاتی باشیم که به یقین منافی اهداف تربیتی جامعه دینی است و میتواند به ایجاد عقده های اجتماعی منجر شود. آموزش و پرورش در تمام شئون باید آموزش و پرورش کشور اسلامی باشد. اگر معلمی با اهداف اسلام آشنا یا همراستا نیست و یا همواره خودش را طلبکار دانسته و در تعلیم و تربیت کم می گذارد باید در جای دیگری به کار گرفته شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

توجه بیشتر به محرومان

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ

 

روزنامه اعتماد در مقاله ای به بررسی آماری میزان مرگ و میر در استانها پرداخت و مدعی شد شاخص امید به زندگی در مردمان استهانهای کرمان و سیستان و بلوچستان به نسبت سایر استانهای کشور پایین تر است. این مقاله علت مرگ و میر زودرس در دو استان مذکور را مرتبط با سطح معیشت و رفاه عمومی دانسته است. فارغ از نقش هر یک از دولتها در میزان توجه به مردم ساکن در مناطق محروم جا دارد مبتنی بر شعار عدالت گستر جمهوری اسلامی و رویکرد مبارزه با فقر و حمایت از محرومان که البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد برداشته شدن گامهایی بزرگ در این خصوص بوده ایم دولتهای آتی برنامه جامع و سریعتری برای بالا بردن سطح اقتصاد و زدودن فقر در مناطق مختلف کشور در نظر داشته باشند.

متن مقاله را میتوانید در لینک زیر مشاهده کنید:

https://fa.shafaqna.com/?p=1819478

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میتوانی گره های کور را باز کنی؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

سلام جناب رییس جمهور بالقوه و محتمل!

حالت خوب است برادر؟ اعوان و انصار چطورند؟ 

چند سوال داشتم خدمتت مرحمت فرموده پاسخ بدهی ممنون می شوم:

می توانی در این چهار یا هشت سال که بر کرسی قدرت جلوس می نمایی کاری کنی بانکها در خدمت محرومین در بیایند؟ می شود وضعیت خودرو سازی را سر و سامان بدهی و مافیای چپاولگر این عرصه که هر سال جان هزاران ایرانی را به خطر می اندازند تحت کنترل در بیاوری؟ جلوی حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی و رانت خواری را میتوانی بگیری؟ هیچ دولتی تا کنون نتوانسته جلوی گرانی را بگیرد تو هم مثل قبلی ها فقط میخواهی ادعا کنی و بروی؟ مردم احساس می کنند دولتها از طریق گرانی ارز و سکه جیب ملت را زده و کسری بودجه هایشان را جبران می کنند. 

می گویم دقت کرده ای سالهاست سه چهار هزار نفر اول ورودی کنکور اصلا جزو مردم عادی و محصلان مدارس دولتی نیستند؟ مگر بالاترین شعار نظام اسلامی گسترش عدالت اجتماعی نبود؟ چرا دولتها به اندازه یک تاکسی اینترنتی توانایی اشتغال زایی نداشته اند؟ چرا حتی یک مدیر پایین رده دولتی هم در شعاع دو کیلومتری خانواده و رفقایش جوان بیکار پیدا نمی شود؟ جلوی رواج فحشا و اختلاط و بی حجابی و روزه خواری و هنجارشکنی و زورگیری علنی در معابر را می توانی بگیری؟ سگهای ولگرد را لااقل میتوانی جمع کنی بلای جان بچه های مردم شده اند؟ آمار طلاق و ازدواج را داری؟ می توانی ترتیبی بدهی دروس زائد مدارس و دانشگاه حذف شده، فرهنگ سازی و حمایتی صورت بگیرد و سن ازدواج به اقتضای شریعت و طبع خلقت کاهش پیدا کند؟ خرده فرمایشات ما زیاد است. انتظارمان بالاست شاید؛ اما باورمان بر این است وظیفه رییس جمهور صرفا ارائه شعار و ژست و ور رفتن با چند طرح و پروژه فرمالیته و پیش پا افتاده نیست. عزیز دل برادر، ما قرار است الگوی تمدنی به دنیا عرضه نموده و سرمشق جنبش های آزادی خواه و مستضعفان عالم باشیم. عدالت و رفاه عمومی را جدی بگیر نه فقط برای دور و بری ها و اعوان و انصار که این نهضت مرهون حماسه و رشادت پابرهنگان بی ادعا و بی نام و نشان است. مرد این راه نیستی وقت ما و خودت را نگیر. بدرود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی بی سی و ارتباط با اجنه

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۵۲ ق.ظ

راستی آزمایی؛ آیا بی‌بی‌سی شماره تلفن فهیم دشتی را نمایش داده است؟ - BBC  News فارسی

 

سالها پیش با استاد جوانی در حوزه آشنا شدم که به شکل مستمر پیرامون مدعیان ارتباط با عالم غیب و احضار ارواح و... تحقیق داشت آنهم به شکل میدانی و رو در رو. از دست این جماعت گاه کتک هم خورده بود. جمع بندی اش این بود این قماش افراد به دلایلی از جمله اصرار بر گناه و... توانسته اند با اجنه شیطانی ارتباط برقرار کنند. اجنه ای که در دسته شیاطین هستند هم کارشان را خوب بلدند. یک مدت پیش گویی ها و اخبار درستی به آنها می دهند. مثلا میروی پیششان می گویی دزد فلان مغازه کیست چه بسا درست و به یقین دزد را به شما معرفی کنند. خوب که اعتماد شما و اطرافیانتان جلب شد ناگهان بر اساس طبع شیطانی شان یک آدم درست و محترم را به عنوان دزد و شیاد و انسان نادرست جا می زنند و چون در این مدت چشم و گوش مخاطب محو اخبار غیبی آنها شده متأسفانه این حرف را پذیرفته و آن فرد مومن و پاک را بی آبرو می سازند.

البته هر گناهکاری مهلتی دارد. وقتی اجنه می فهمند مهلت فرد به پایان رسیده زود دور و برش را خالی می کنند. برای همین است که گاهی دیده میشود فردی برای چند سال توانسته اخبار غیبی بدهد بعد یکهو دستش خالی شده و دیگر توان غیب گویی ندارد.

بگذرم.

هنوز هم وقتی سوار اتوبوس یا تاکسی می شوید ممکن است کسی را ببینید که در مقام کارشناسی خبره به تعریف و تمجید از بی بی سی پرداخته و به ضرس قاطع مدعی می شود تنها پایگاه خبری دنیا که همیشه راست و درست سخن می گوید همین بی بی سی روباه صفت خودمان است.

خب، معلوم است شیطان رو بازی نمی کند.

به یقین بسیاری از اخبار بی بی سی درست و دست اول است؛ تا بتواند اعتماد عموم را جلب کند.

بی بی سی، فیک نیوز فلان جریان انتخاباتی نیست که با چند دروغ پیاپی خودش را ضایع و بی اعتبار سازد.

بی بی سی قرار است خط دهنده و جریان ساز باشد.

مثلا می آید اعلام می کند که چون افغانستانی ها و ایرانی ها فارسی زبانند از این پس اخبار داخلی دو کشور را در یک سایت مشترک به نمایش خواهد گذاشت. وقتی نگاه مردم دو کشور را به خود جلب کرد شروع می کند به جهت دهی اذهان از طریق پر رنگ سازی اخبار مربوط به برخورد مسئولان دو کشور با اتباع و شهروندان یکدیگر و کتک خوردن دستفروش افغان و توقیف کامیون ایرانی در مرز و... در نتیجه بغض و نفرت و زمینه درگیری بین دو ملت را د راستای اهداف جهانی استکبار ایجاد می کند.

یا فی المثل اخبار سیل در ایران و آمریکا را همزمان پوشش می دهد. مردم ایران را نشان می دهد که در ساعات اولیه سیل، گرفتار و سرگردان شده اند. زندگی شان را آب برداشته است. همزمان این تیتر را برجسته می سازد که یک زن معلم در آمریکا پس اندازش را داده و پنجاه جفت کفش برای سیل زدگان این کشور خریداری کرده است! مخاطب کم اطلاع پیش خودش می گوید غربی ها عجب انسان های دلسوز و شریفی هستند. بی بی سی به ظاهر دروغ نگفته است اما هیچ گاه حاضر نیست اخبار مربوط به اقدامات جهادی مردم کشورمان در کمک رسانی به حادثه دیدگان را نشان دهد. یا فلاکت مردم طوفان زده اوکلاهامای آمریکا را به تصویر بکشاند.

یادمان نرود کار بی بی سی خط دهی و جریان سازی است.

اینکه یک سال و نیم بعد از ماجرای دختری که بر اثر افسردگی و مشکلات خانوادگی خودکشی کرده، درست همزمان با بالا گرفتن تب اعتراضات دانشجویی در غرب نسبت به فجایع انسانی غزه و برافراشته شدن تصاویر و نمادهای مرتبط به انقلاب اسلامی و برخورد وحشیانه پلیس غرب مدعی تمدن و آزادی با دانشجویان معترض، ناگهان بی بی سی به فکر افشای تجاوزی موهوم توسط پلیس ایران می افتد نمونه ای از همان شیطنت های جنی و روباه صفتانه بازوی رسانه ای نظام سرمایه داری و غارتگری انگلیس و آمریکاست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مخرب تر از بمب اتم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۱۶ ق.ظ

هتل اسپیناس پالاس تهران

 

خبر حمله اسراییل به ایران صحت داشته باشد، نداشته باشد

بین ایران و اسرائیل جنگ بشود، نشود

خبر برگزاری مراسم عروسی دختر شمخانی در هتل اسپیناس پلاس تهران اثر ویرانگرتری برای کشور دارد.

مسئولانی که صدها شهید را تا معراج بدرقه کرده اند باید بدانند راه انقلاب و شهدا از این مسیر نبوده است. تبعیض، شکاف طبقاتی و اشرافی گری مخرب تر از بمب اتم است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این روزهای تاریخ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۱۸ ق.ظ

بایگانی‌های اراده حق - یاران خراسانی

 

از دولتهای غربی که انتظاری نیست. آنها می بینند خانه های هزاران فلسطینی ویران شده، مرد و زن و پیر و جوان و کودک خردسال در خون خود می غلتند، نه کمکهای بشردوستانه به آنها می رسانند، نه اسرائیل را محکوم میکنند چه برسد به آن که اجازه بدهند کسی در مقابل رژیم غاصب صهیونیست بایستد و مبارزه کند، آن وقت هنوز هم که هنوز هستند کسانی در کشورهای شرقی و اسلامی که غرب را مهد دموکراسی و حقوق بشر می دانند و اگر ظلمی متحمل شدند به غرب پناه می برند و ... در جریان جنگ تحمیلی ایران هم هیچگاه آمریکا و شوروی و انگلیس و آلمان و ... حملات هوایی صدام به شهرها و صدماتی که به مردم بیگناه کشورمان وارد شد را محکوم نکردند که هیچ با تقدیم سلاحهای شیمیایی و مرگبار در شهادت صدها نفر از هموطنان مان در سردشت و سومار و ... نیز سهیم شدند.

آیا می شود روزی همه مردم کشورهای شرقی و اسلامی بیدار شده و لااقل دیگر غرب را دلسوز بشریت ندانند؟

دولتهای اسلامی و عربی از پاکستان و آذربایجان تا اردن و مصر و ... می دانند چه جنایتی دارد در حق برادران و خواهران مسلمانشان صورت میگیرد. در صف مبارزه با رژیم غاصب قرار نمی گیرند که هیچ از حمایت اقتصادی تا حتی حمایت نظامی دشمن اصلی خود نیز ابایی ندارند.

آن چه در تاریخ خوانده ایم که خیلی از مسلمین به حسین بن علی می گفتند دلهای ما با شماست اما شمشیرهایمان علیه شما، حرف عجیبی نیست.

بیداری فقط در فهم و بصیرت نیست. اراده تسلط بر نفس و انگیزه غیرتمندی و شرافت خواهی و عزم انسانیت و آزادگی را نیز طلب می کند.

فرزندان خود را جوری تربیت کنیم صرفا به فهمیدن حق بسنده نکنند. اراده حرکت در مسیر حق را هم داشته باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

افطار سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ب.ظ

عکس/ این نماز چقدر غریبانه است و سنگین!

 

صادقانه ترین جمله عمرشان اینک بر زبان جاری می شود:

اللهم انّا لا نعلم منه الّا خیرا

این کودک، زاده جهاد و شهید جنگ است. این که می گویند کودک، معصوم است هم او را می گویند.

کوچکترین شهید رمضان! به شهر خدا خوش آمدی، ادخلوها بسلام آمنین. زین پس بجای سوت خمپاره و غرش توپ و مهیب انفجار موشک، بر بال فرشتگان، آرام خواهی گرفت و لالایی ملائک، نغمه تبسم کودکانه ات خواهد بود. خون تو زیتون مقاومت غزه را آبیاری می کند و نوید آزادی قدس را سر می دهد. بخواب طفل شیرخوار من. خون پاک تو هم امانتی در آغوش آسمان باقی خواهد ماند تا طلوع فجر ظهور، انتقام از همه کودک کشان عالم، فرعونیان و یزیدیان و صدامیان و آل سعود و صهیون خبیث و آمریکای جنایتکار، وعده محتوم و تخلف ناپذیر خالق حق و حقیقت خواهد بود. خون شهید هدر نمی رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنوز هم در خوابی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۰۴ ب.ظ

عکس/ شهادت کودکی در غزه بر اثر سوء تغذیه

 

این کودک فلسطینی بر اثر سوء تغذیه جان داد.

سازمان ملل کجاست؟ نهادهای حقوق بشری؟ آمریکا کجاست؟ غرب انسان دوست و عشق پرور و آزادی خواه چطور؟

هزاران کودک در این دنیا بر اثر گرسنگی و تشنگی بمیرند و نهادهای بین المللی دست روی دست بگذارند باز هم عده ای هستند که غرب را کعبه آمال خود دانسته و تصور میکنند آمریکا و اروپا مهد آزادی و انسانیت و مدافع حقوق بشر است. من نمی گویم در کشور ما حقوق همه شهروندان تأمین است و ظلمی صورت نمی گیرد؛ اما ساده لوحی محض است که گمان کنیم غرب ساکت و همدست در جنایات جهانی، غربی که در مقابل صدها بمب و موشک صدام که بر سر شهرها و خانه های مردم بیگناه کشور خودمان در طول دفاع مقدس فرود آمد ساکت نشست و باز هم به رژیم بعث، تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی داد دلسوز ما و به فکر نجات و مدافع حقوق ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازی با سر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۹ ق.ظ

نظام خدمت سربازی نیاز به تغییر و اصلاح اساسی دارد چه در باره طول مدت آن، چه درباره کیفیت، فضای فرهنگی، عدالت و ...

البته گویا نمایندگان مجلس حق دخالت در چنین موضوعی را ندارند درست مثل حق دخالت در تغییر نظام آموزش، سیاست خارجه، نرخ بنزین و ... باید از مسئولانی که درباره سربازی تصمیم میگیرند پرسید فرزندان خودتان کجا و چطور خدمت کرده اند؟ کما اینکه از کسانی که درباره میزان حقوق کارگر و کارمند و طلبه و ... تصمیم میگیرند هم باید پرسید درآمد خودتان چقدر است؟!

روزنامه اعتماد پیرامون اخبار تلخی که گاه از بعضی سربازخانه ها منتشر میشود یادداشتی منتشر کرده که با هم می خوانیم:

 

به نظر می‌رسد اولین اقدام عاجل و فوری، غربالگری سربازان در بدو ورود به یگان‌های تابعه توسط روانشناس متبحر است.

 

«در حاشیه چند اتفاق ناگوار در سربازخانه‌ها» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم محسن نعیمی‌زاده است که در آن آمده: این روزها با اخبار متعددی در مورد قتل و خودکشی بین سربازان وظیفه نیروهای مسلح مواجه هستیم. اخباری به ‌شدت تلخ و تکان‌دهنده که دل هر شهروند این مرز و بوم را به درد می‌آورد. از یک سو به دلیل موقعیت ضارب که در حال گذراندن خدمت سربازی خود است و از سوی دیگر به دلیل مرگ گروهی دیگر از سربازان که آنها نیز موقعیتی مشابه با سرباز ضارب را دارند. این نوشته قصد موشکافی قضیه و بررسی علل به وجود آمدن این پدیده را ندارد، چراکه این اتفاق و موشکافی مستلزم دخالت نهادهای علمی مختلف و نظرات دانشمندان حوزه‌های مختلف است، اما آنچه در نگاه نخست نگران‌کننده است، وجود یک ساختار فروپاشیده ذهنی است که باعث به وجود آمدن این قبیل مشکلات می‌شود. ساختاری معیوب که می‌توان هزاران دلیل برای به وجود آمدن آن عنوان کرد. سبک‌های تربیتی غلط، خانواده از هم گسیخته، وجود برخی اختلالات روانی، زندگی عاطفی افراد، اعتیاد و شرایط ناهنجار فرهنگی و اقتصادی تحریک‌کننده، از جمله دلایل مهم چنین وقایع اسف‌انگیزی هستند.حال و با توجه به تفاوت‌های فردی بین هر کدام از سربازان و همچنین دارا بودن یک نوع ویژگی شخصیتی بین آنان، مدیریت آنها را برای متولیان امر، به ‌شدت سخت کرده است.

 

توجه به دلایل مطرح شده در سطور بالا می‌تواند تا حد زیادی از وقوع این‌گونه اتفاقات جلوگیری کند.اما آیا اقداماتی از این نوع می‌تواند به تنهایی راه چاره‌ای برای این مشکل محسوب شود؟ یقینا پاسخ به این سوال منفی خواهد بود.به نظر می‌رسد اولین اقدام عاجل و فوری، غربالگری سربازان در بدو ورود به یگان‌های تابعه توسط روانشناس متبحر است. اقدامی که هم‌اکنون در بسیاری از یگان‌های مختلف نیروهای مسلح در حال اجراست، اما به نظر می‌رسد که این استراتژی باید با تغییرات هدفمندی همراه شود تا ضریب افزایش خطر را کاهش دهد. از اقدامات بعدی که می‌توان برای کاهش وقوع این‌گونه حوادث ذکر کرد، آگاه‌سازی افراد دخیل و مرتبط با قشر سربازان، مانند خانواده‌ها و فرماندهان در خصوص ویژگی‌های شخصیتی مرتبط با این سن و سال و همچنین نحوه برخورد با آنان است. برخوردی که می‌تواند با کمی مهارت و چاشنی احترام، از گرفتن تصمیمات هیجانی و ناگهانی جلوگیری به عمل آورد. بر کسی پوشیده نیست که نقش روانشناسان در این بین، بسیار مهم و حیاتی است. روانشناسانی که می‌توانند با حضور موثر و مفید خود در یگان‌های سربازی، تاثیرات مثبتی بر ساختار روانی سربازان وظیفه و کادر فرماندهی گذاشته و شرایط را به نحوی مدیریت کنند که ما با کمترین میزان آمار خودکشی یا دگرکشی مواجه شویم. البته نباید از وجود هزاران هزار محرک دیگر هم که می‌توانند بر ساختار فکری و روانی افراد اثرگذار باشند، غفلت کرد. مسوولان مربوطه در این حوزه و مناصب تصمیم‌گیرنده، باید دست به اصلاحات اساسی زده و رویه این موضوع را تا حد ممکن و با توجه به نیازهای کشور تغییر دهند. تغییراتی که به نوعی فراگیر باشد تا بتواند همه شرایط را در نظر گیرد.این تغییرات می‌تواند مربوط به نحوه به کارگیری نیروهای انسانی یا بحث سخت‌افزارها و امکانات لازم برای خدمت سربازی باشد. به امید روزهایی که شاهد این‌گونه حوادث و تلخی‌ها نباشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشکال کار جای دیگری است

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۰۶ ب.ظ

مقصر صرفا محمود کریمی نیست؛ حاج آقای فرحزاد یا جناب دکتر رفیعی هم همینطور. اغلب این چهره ها وقتی می خواهند بروند شهر یا شهرستانی از امام جمعه آنجا سوال می پرسند تایید را که گرفتند شال و کلاه کرده و راه می افتند. لزوما انگیزه شان مادی نیست. حالا بچه های مذهبی دلشان می گیرد که چرا فلان دانه درشت متهم فساد اقتصادی به راحتی میزبان این چهره ها می شود، یا مردم عادی گمان می کنند همه با همند و دارند می خورند، دیگر اجتناب ناپذیر است و کک متولیان امور سیاسی و فرهنگی نمی گزد.

اشکال کار جای دیگری است. بعضی امام جمعه ها خیلی خوب و فساد ستیز و زیرک هستند و دم به تله مفسدان اقتصادی نمی دهند. اما خب بعضی هم اینطور نیستند. دست و دلشان مقابل پول شل می شود. زود نمک گیر دانه درشتها می شوند سر وقتش هم باید محبتشان را تلافی کنند.

برای عاقبت بخیری خودمان دعا کنیم. انقلاب اسلامی همچنان غریب است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مصاحبه برای اواخر دهه هشتاد است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ

گفت‌وگو با فعال فرهنگی و عدالتخواه بابلی :

انتقاد از دستگاه قضا، کنایه به مشایی و گزارشی از تبلیغات حوزه جنگ تحمیلی

 

آقای دادستان دستش را روی آژیر گذاشت و بعد 3، 4 تا مامور آمدند و من را گرفتند و از دفتر دادستانی با مشت بیرون بردند. البته من احساس می کنم آنها تقصیر نداشتند چون آن آژیر احتمالا آژیر آشوب بود.آقای مشایی آیا موسسات فرهنگی دفاع مقدس به اندازه خانم هدیه تهرانی نمی ارزند؟

خبرنامه دانشجویان ایران: یکی از آزادگان هشت سال دفاع مقدس که در شهر بابل به فعالیت فرهنگی مشغول است برخی ناگفته‌هایش درباره مبارزه با بی عدالتی در دادسرای این شهر را بازگو کرد.

"محمدحسین منصف" در گفت و گو با خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، با انتقاد از رفتارهای دون شان مقامات نظام اسلامی در برخی نهادهای مسئول نظارتی در رابطه با مفاسد اقتصادی به ذکر خاطره ای جالب دراین باره پرداخت.

وی یکی از رزمندگان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است که اکنون پس از 8 سال جنگ سخت به فعالیت در یکی از موسسات فرهنگی در زمینه دفاع مقدس می پردازد.

منصف نویسنده کتاب های "شب موصل"، "ابتکار جنگی" و"کاربرد حیله در جنگ" است. مشروح صحبت‌های این فعال فرهنگی عدالتخواه در زیر آمده است:

عدالت بین مسئولین و صاحب منسبان و مردم فرق اساسی دارد
بیست و هفتم مهرماه سال گذشته حادثه ای برای من اتفاق افتاد که خیلی جالب بود. یکی از بستگان یک پرونده ای در دادگستری داشت و ما رفتیم آنجا به این نیت که آنجا جایی است که عدالت باید اجرا شود. شاهد های طرف ما را که از بستگان ما بود را نمی خواستند برای همین من رفتم پیش دادستان و از او خواستم 30 ثانیه به من وقت دهد تا من حرفم را بزنم.

من به دادستان گفتم: "آقای دادستان لطف کنید به قاضی شعبه مربوطه بگویید (اسم قاضی را بردم) که عدالت را رعایت کند." او یک نگاه عجیب و غریبی کرد و بعد گفت: "خوب". گفتم: "بگوید اگر عدالت رعایت نشود..." گفت: "چی کار می کنی؟" گفتم: "هیچی عیال و خانم و بچه ها و خانواده را می آورم و در دفتر شما می ایستم و از شما سوال می کنیم که این عدالت گم شده کجاست؟"

آقای دادستان دستش را روی آژیر گذاشت و بعد 3، 4 تا مامور آمدند و من را گرفتند و از دفتر دادستانی با مشت بیرون بردند. البته من احساس می کنم آنها تقصیر نداشتند چون آن آژیر احتمالا آژیر آشوب بود. من اصلا نمی فهمیدم که این رفتار یعنی چی؟ تعجب می کردم. همینطور زدن ادامه داشت تا من از کوره در رفتم و در محوطه اصلی دادگستری که حدود 100 نفر و 200 نفر هستند داد زدم و گفتم: "آقای دادستان بلند داد می زنم که بشنوید. تو خیلی بزرگ باشی نوکر مردم ایران هستی برای اینکه امامش می گوید که من خدمتگزارم و مقام معظم رهبری می گوید که شان مسئولین نوکری و خدمتگزاری است و رئیس جمهور هم که می گوید من نوکر مردم هستم. تو هم بالاتر از آنها نیستی پس تو هم نوکر مردم هستی و ما که ارباب رجوع هستیم ارباب شما هستیم. شما حق نداری با من و دیگران این برخورد زننده را داشته باشید."

دستم را دستبند زدند و طی سه ساعت برای من پرونده ساختند و حکم دادند. 4 ماه زندان، 6 ماه زندان و 30 ضربه شلاق. یک حکم بخاطر اینکه به دادستان توهین کردم. جرم دوم این بود که در محوطه رسمی دادگستری آشوب به پا کردم و جو را به هم ریختم. جمعا 6 ماه و 30 ضربه و 4 ماه زندان که می شود 10 ماه زندان و 30 ضربه شلاق. آخر کار که دیگر خودشان فهمیدند مقصر هستند، حکم ما را برگرداندند به جریمه نقدی که من دیگر زندان نروم. 90 هزار تومان از ما گرفتند و قرار شد که بعد از 6 ماه پرونده ما در سیستم قضایی پاک شود که نمی دانم این کار شد یا نه.

در 27 مهمرماه من را به زندان بردند. یک شب در زندان بودیم و صبح روز بعد که باید با وثیقه یک میلیون تومانی آزاد می شدم یک زندان بان که الان هم محکوم هم شده است به سراغ من آمد. ما سه تا زندان بان را ظرف مهرماه امسال به دیه محکوم کردیم یعنی یک سال طول کشید تا این سه نفر محکوم شوند. من از حقم در مورد دو زندان بان گذشتم اما فردی که عامل اصلی زدن من بود و پشت من نشست و دست پایم را بست و با زنجیر دست و پایم را به هم وصل کرد نگذشتم.

او با اینکه می دانست من آزاده هستم گفت: "ما بالاتر از تو را آوردیم اینجا و سرش را پایین آوردیم. حالا تو آزاده هستی خوب باش. غلط کردی رفتی آزاده شدی". من تعجب می کردم که او چنین حرفهایی را می زند و بعد هم او ضرباتی به من وارد کرد. بعد از آن ضربات دست و پایم را باز کردند و حکم آزادیم آمد و من هم با همان وضعیت پیش امام جمعه شهر رفتم و بعد به پزشکی قانونی رفتم.

برای من ظرف 3 ساعت پرونده ساخته شد و حکم دادند اما برای آنهایی که من را در زندان زدند یکسال طول کشید. ما ظرف یک سال دوتا وکیل گرفتیم تا آخر آنها را محکوم کردیم. بعد از آن یکبار وقتی آقای دادستان در مراسم تودیع و معارفه دادستان جدید داشت در نمازخانه دادگستری بابل سخنرانی می کرد وقتی من را دید رو به من کرد و گفت: "آقای منصف ما نه تنها نوکر مردم بابلیم، نوکر همه مردم ایران هم هستیم." دوستان آنجا به من گفتند که تو و آقای داستان بالاخره بعد از یک سال کشاکش سر نوکری مردم به توافق رسیدید.

پارسال طبق قول فرماندار قرار بود که اینها را جمع کنند و رسما از من عذر خواهی کنند ولی نه تنها عذر خواهی نکردند، من را برای اینکه به زندان نروم 90 هزارتومان جریمه کردند. اما در قضیه زندان که ما بعد از یکسال توانستیم که آن سه نفر را محکوم کنیم آنها فقط به پرداخت دیه محکوم شدند و  هنوز شغل خود را دارند. این نشان می دهد که عدالت بین مسئولین و صاحب منسبان و مردم فرق اساسی دارد.

آقای مشایی آیا موسسات فرهنگی دفاع مقدس به اندازه خانم هدیه تهرانی نمی ارزند؟
من حدود 3 سال در جبهه حضور داشتم و بعد از آن حدود 6 سال و 6 ماه اسیر بودم و در سال 69 به ایران برگشتم. پس از آن 4 سال در دانشگاه در رشته کارشناسی علوم سیاسی درس خواندم و بعد هم یک موسسه نیم بند را در مورد دفاع مقدس با امکاناتی کم راه انداختم. من می خواستم آقای مشایی را ببینم و بگویم که آقای مشایی آیا موسسات فرهنگی به اندازه خانم هدیه تهرانی نمی ارزند؟

موسسات فرهنگی که در مورد دفاع مقدس و راجع به بهترین آدمها فعالیت می کنند و شهدا که بزرگترین افتخار ملت ایران در صده های اخیر هستند را نشان می دهند باید با هزینه های اندک و با حقوق شخصی گردانندگان اداره شوند اما یک عکاس و یک هنرپیشه سینما به قولی 50 به قولی 100 و به قولی 150 میلیون تومان از آقای مشایی می گیرند.

چند وقت پیش مسئول کمیته المپیک ایران رفتند از تیم ملی دیدار کردند. تیم ملی که در بازی های آسیایی هم مقام نیاورد و وضعیت افراد حاضر در آنها که بعضی از آنها را در پارتی ها می گیرند مشخص است. ولی این مسئول به آنها قول می دهد که  اگر مقام اول آسیا را بیاورید نفری 150 سکه تمام بهار آزادی به آنها می دهند یعنی حدودا 50 میلیون به هر نفر داده می شود. این مسئله نشان می دهد که ارزشگزاری در کارهای فرهنگی درمورد دفاع مقدس در کشور ما شعار است. چون عملا می بینید که کاری صورت نمی گیرد. با 150 سکه بهارآزادی می شود 5 تا 10 موسسه فرهنگی را راه انداخت. این نشان می دهد که یک فوتبالیست در کشور ما بیشتر از یک اندیشمند، یک کسی که در زمینه دفاع مقدس کار فرهنگی می کند ارزش دارد.

در ایران اگر یک جوان بخواهد کار فرهنگی کند حالش گرفته می شود
از اسارت که برگشتیم چندماهی در واحد اطلاعات عملیات و واحدهای دیگر داخل تشکیلات بودیم تا سال 73 که رفتم دانشگاه تهران که تا سال 78 طول کشید. در آن جو سیاسی در تهران ساکن شدم و بعد برگشتم و یک موسسه فرهنگی را پیگیری کردم. این پیگیری ما حدود 7 سال است که طول کشیده است.

ما در زمینه دفاع مقدس کار می کنیم. کارهایی که عموما بیشتر به چشم می خورد کارهای نمایشگاهی است مثلا "مریدان داش مشتی امام خمینی(ره)" اسم یکی از نمایشگاه ما است. ما می خواستیم نشان دهیم که مریدان امام خمینی(ره) از همه اقشار ملت ایران بوده اند و فقط حزب اللهی ها و نمازخوان ها و نمازشب خوان ها نبودند. لاتها هم بودند، آنها هم آمدند و آدم شدند. آنها آمدند در جبهه ها، نمازخوان شدند و بعد هم شهید شدند. ما نمونه های واقعی این آدم ها را مثل فیلم اخراجی ها در نمایشگاه هایمان نشان می دادیم.

وقتی فتنه پیش آمد ما امتحان خواص اهل حق در طول تاریخ را موضوع قرار دادیم و با استفاده از جمله امام که می گوید  "تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگان اسلام به اسلام" نمایشگاهی با این موضوع تاسیس کردیم. گاهی اوقات هم از طرف ارشاد می آمدند و ما را تشویق می کردند. ما در نمایشگاه های قرآنی صحیفه سبز هم که پنج، شش دور است که در استان برگزار می شود هرسال غرفه داریم.

هرسال یک موضوع خاص داریم راجع به مسائلی که در کشور پیش می آیند. مسئولین تبلیغ و تشویق می کنند و ما به آنها می گوییم که ما 6 سال است که یک موسسه را پیگیری کردیم و مجوزش هم صادر شده است اما به ما می گویند که باید اسمش را عوض کنید. ما اسمش را گذاشتیم "حماسه 8" ولی آنها می گویند شما باید یک اسم اول یا آخرش اضافه کنید و اساسنامه را تغییر دهید و کلا اذیت می کنند و کارهایش را کش می دهند.

در ایران اگر یک جوان بخواهد دنبال کار یک موسسه فرهنگی برود، حالش گرفته می شود و باید با سرمایه خودش کار کند. آنوقت به آن خانم ها آنطور کمک می شود و از یک جوان که می خواهد بیاید با پول جیب خودش برای فرهنگ کار کند شروع می کنند به اشکال گرفتن.

ما در این سالها علاوه بر کارهای فرهنگی در زمینه چاپ کتاب هم فعالیت داشتیم. من خاطرات خودم را در کتابی با نام "شب موصل" که حدود سیصد صفحه است توسط انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات تهران زیر نظر آقای سرهنگی چاپ کرده ام. دو کتاب دیگر هم خودم چاپ کردم که تم نظامی داشتند. یکی ابتکار جنگی که نشان می دهد بچه های ما درطول جنگ فقط الله اکبر خالی نگفتند و علاوه بر الله اکبر و دعا و مناجات فکر هم کردند. مغزشان را به کار انداختند و طرحهای نوینی در جنگ اجرا کردند.

عملیات والفجر 8 و فتح فاو که خارجی ها اسمش را گذاشتند عملیات هور یکی از طرح های نوین جوانان ایرانی بود. ما این موارد را بصورت یک کتاب کوچک به نام "ابتکارات جنگی" بود که چاپ کردیم. یک کتاب دیگر هم با نام "کاربرد حیله در جنگ" که در مورد حیله های جنگی در طول تاریخ و جنگ ایران و عراق است چاپ کردیم.

البته در حال حاضر چند کتاب دیگر هم آمده چاپ داریمیک کتاب است که ما در نامگذاری آن مانده ایم. کتابی است که ما اسمش را گذاشتیم "سربازان جنگی یا برده های جنسی" کتابی است در مورد نقش زنان در ارتش عراق در قیاس با نقش زنان در دفاع مقدس. ما دو جمعیت زنان ایران و زنان بعثی را با هم قیاس کردیم که 2 میلیون زن بعثی چگونه با انگیزه های جنسی در جنگ به کار برده شده اند.

ولی به ما گفتند که این اسم خیلی سکسی است و باید تغییر کند و یک کارشناسی هم به ما گفت: "ما با عراق روابط خوب پیدا کردیم و نباید این کتاب چاپ شود" که ما گفتیم که ما نمی گوییم زنان عراقی اینطور هستند بلکه ما می گوییم زنان بعثی اینطور بوده اند. امروز نه حزب بعث وجود دارد و نه صدام حسین و به این حکومت فعلی هیچ ربطی ندارد. مجبور شدیم که اسمش را عوض کنیم و الان دارالقرآن امام حسن مجتبی در مازنداران دارد این کتاب را چاپ می کند.

کتاب دیگری که آماده چاپ داریم بررسی عملکرد بسیج و جیش الشعبی عراق است که به بررسی نیروهای مردمی در دو جبهه می پردازد که منتظر هستیم تا پولی به دست بیاید و چاپ شود. ما علاوه بر این کارها در برنامه های تلویزیونی در مازندران و و در دانشگاه ها و مدارس به سخنرانی می پردازیم.

انالله و انا الیه راجعون پیام تسلیت رضا صادقی «رییس اتاق اصناف شهرستان  بابل» در پی درگذشت مرحوم حاج محمدحسین منصف «آزاده دفاع مقدس و عضو اسبق  شورای‌شهر بابل» | اتاق اصناف

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در روز روشن باج می ستانند!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۱۹ ق.ظ

باز هم یک نماینده دیگر مجلس عنوان کرد اگر روحانی به اظهار نظرهای انتقادی و فضاسازی هایش ادامه دهد پرونده تخلفات دولت او را برملا می سازیم!

یعنی دقیقا در روز روشن دارند گرو کشی می کنند.

تخلفات دولت روحانی در حق مردم و تضییع منابع عمومی بوده اما آقایان می گویند مردم برای ما مهم نیستند مگر اینکه روحانی بخواهد حال ما را بگیرد آن وقت است که از این حربه استفاده میکنیم. اگر روحانی سکوت کند و کاری به کار ما نداشته باشد ما هم سر حق و حقوق ملت معامله خواهیم کرد!

عدالت در عرصه "سیاست منهای دیانت" به همین راحتی تغییر معنا می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت پرده یک پوزخند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ

ببینید | اولین تصویر از الهه محمدی و نیلوفر حامدی بعد از آزادی از زندان با  قید وثیقه

 

اواسط دهه هشتاد دانشجویی در شهر ما بود به نام فرشاد که مسئولیت انجمن اسلامی یکی از دانشگاهها را برعهده داشت. این پسر هم از نظر درسی هم اخلاقی و انظباطی و هم سیاسی دارای مشکلات و تخلفات عدیده بود از تقابل با نیروهای ارزشی تا بسترسازی برای ارتباط نامشروع و هنجارشکنی؛ اما هیچ وقت با او برخوردی صورت نمی گرفت، یا لااقل برخوردها جدی نبود. حتی یکبار بابت مشروطی پیاپی در چند ترم باید از دانشگاه اخراج می شد که نهایتا از وزارت علوم تماس گرفتند و دوباره او را به دانشگاه برگرداندند.

در پیگیری های رفقا مشخص شد این آقا فرشاد ما مخبر یکی از نهادهاست و تحت این عنوان با خیال راحت به هر کثافت کاری دست میزند و می داند که سر بزنگاه، جایی هست که به دادش رسیده و گره کارش باز شود.

تا رسید به حوادث سال 88 و کشف یک عملیات بمب گذاری (شیمیایی) در دفتر رییس دانشگاه که قرار بود موقع برگزاری یکی از جلسات عمل کند. در تحقیقات دوستان بسیج مشخص شد عنصر پشت پرده این اقدام خرابکارانه، همان جناب فرشاد خان است که در نهایت با پافشاری نهاد رهبری و بسیج دانشجویی حکم اخراج وی صادر شد.

حدود سه دهه است که کم و بیش در انواع فعالیت های انقلابی رو زمینی و زیر زمینی دخالت داشته ام. دوستان بسیاری را می شناسم اعم از انقلابی و ضد انقلابی و چپ و راست و حتی از فرقه های ضاله و... که به زندان افتاده و یا موقتا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند. بنابر تجربه عرض میکنم به طور معمول سعی بعضی نهادهای امنیتی این است که از فرصت بازداشت و بازجویی و پرونده قضایی استفاده نموده و از متهم برای مجموعه خود یک خبرچین بسازند. این شوق وافر در جذب حداکثری و شیرین کاری سازمانی در واقع فرصت مغتنمی برای متهم است که با قول و قراری ظاهری، راه خلاصی خود را هموار نموده و پرونده اش را سفید یا لااقل کمرنگ نماید و پس از آزادی در سایه ارتباط با نهاد ذی ربط و خبر رسانی گزینشی به دستگاه امنیتی، حاشیه ای امن برای ادامه فعالیتهای خود ایجاد کند.

این که می بینید خبرنگار یا سلبریتی و دانشجویی بلافاصله بعد از آزادی با پوزخند به قوانین و سیاستهای جاری کشور نگاه کرده و مقابل دوربین به هنجارشکنی و تمسخر ارزشها می پردازد گاه از همین اطمینان حاصل از ساخت و پاخت در پستوهای نهاد امنیتی و قضایی نشأت می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حفظ انقلاب، جدی تر باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۷ ب.ظ

ایران به خودی خودش دشمن زیاد دارد بابت استثمار منابع طبیعی، بابت اختلافات مرزی که دستپخت استعمار بریتانیاست، بابت شیطنت بعضی شیوخ فاسد منطقه؛ قبل از انقلاب هم آمریکا در کشور ما کودتا کرد، درگیری مرزی محدود با کشور عراق داشتیم؛ اما انقلاب اسلامی که آمد و حرف نویی را در جهان مطرح کرد دیگر همه دشمنی های ریز و درشت بر ملا شد، دشمنان ما متحد شدند از آمریکا و شوروی و اعراب و غرب و اسرائیل تا منافقین و تجزیه طلبان کرد و عرب و بلوچ و ترک و ترکمن، سلطنت طلب ها و لیبرالها و داعش و ... را هم اضافه کنید.

جمهوری اسلامی میداند که دشمن زیاد دارد و هر لحظه از هر منظری، نظامی یا تروریستی یا اقتصادی و فرهنگی و... باید منتظر ضربه و حملات کوچک و بزرگ اجانب و ایادی شان باشد.

ایران چاره ای جز قوی شدن ندارد. اقتصاد و فرهنگ و صنعت و توان دفاعی و علمی ما باید به اندازه ای برسد که دیگر هیچ نوع وابستگی به اغیار باقی نماند. لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا.

از جمله مظاهر قدرت در جمهوری اسلامی البته صداقت و یکرنگی مسئولان با مردم است.

هر گزاره ای که میتواند پایه های حکومت دینی را محکم کند باید در اولویت قرار بگیرد.

مردم انقلاب کردند، با ترورها و کودتاها مقابله کردند، جنگ را پیش بردند، با تحریم ها کنار آمدند، فتنه ها را زمین زدند و...

نظام اسلامی تا زمانیکه بتواند در دل مردم پایگاه داشته باشد و اعتماد آنان را به رویکردهای سالم دینی و معنوی و انسانی جلب کند ضربه پذیر نخواهد بود؛ به حول الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

92 تُن

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۰۷ ق.ظ

عکس/ معدوم سازی ۹۲ تُن بادام زمینی کپک زده در مشهد

 

این تصویر مربوط است به معدوم سازی 92 تن بادام زمینی کپک زده در مشهد.

خب دستشان درد نکند که معدومش کردند. گاهی دیده شده اقلام کپک زده و کرم خورده در بازار عرضه شده و یا در بسته های معیشتی ...

بگذریم.

راستی قیمت بادام زمینی را که میدانید. مردم پول نداشتند بخرند چرا قیمت پایین نیامد؟ طمع و بدجنسی صاحبان کالا یا بی تدبیری وزارت صمت، یا هر دو؟ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قوه قضاییه بخواند/ مهم و فوری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ

photo_2023-12-06_07-33-43_owfc.jpg


🔰تبرئه شریک طبری با اسناد جعلی

🔸ادعای وکیل سابق طبری و لزوم شفاف‌سازی قوه قضاییه 
 
🔹هفته گذشته روزنامه شرق با فردی گفتگو کرده که نمی توان به  راحتی از کنار نام او و صحبتهایش گذشت؛ مصطفی نیاز آذری از اسامی مطرح در پرونده اکبر طبری است که گویا دوباره به ایران بازگشته و شرق با او گفتگو کرده است. در سال ۹۹ رسانه‌ها بر اساس آنچه توسط نماینده دادستان در دادگاه طبری مطرح شده بود، از او به عنوان جعبه سیاه پرونده طبری نام می بردند که به کانادا گریخته است. او در آن زمان به عنوان کسی که پرونده سنگین فساد اقتصادی‌اش با اعمال نفوذ طبری بسته شده، شناخته می شد؛ 

🔹اما اکنون او بازگشته و به خبرنگار شرق می گوید: «اتهامات مربوط به پرونده آقای طبری آسیب بسیاری بر فعالیت اقتصادی من در داخل وارد کرد که با روشن شدن ابهامات، موانع مرتفع شد و اکنون همه ابعاد فعالیت اقتصادی ام هم در داخل و هم در خارج، به روال عادی برگشته و تمام عواید حاصل از فعالیتهای تجاری ام صرف احداث بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم کشورم می شود»! 

🔹این سخنان برای کسانی که اندکی با ابعاد پرونده فساد اکبر طبری و شرکایش آشنا باشند، بسیار عجیب و قابل تامل است. به بهانه بازگشت نیازآذری و این سخنان عجیب و غریب او، خوب است دوباره برخی اتفاقات پرونده او و طبری را یادآوری کنیم. 

🔹محمدعلی داداشی وکیل سابق طبری در گفتگویی که چندین ماه قبل با هفته نامه ۹دی داشت، اشاره کرد که چگونه با ارایه اسنادی جعلی، بخشی از اتهامات نیازآذری و برخی دیگر از افراد دخیل در بخش دوم پرونده طبری رفع شده است. داداشی گفته بود: «سند بعدی در مورد ویلای بابلسر بود؛ به ایشان گفتم راجع به ویلای بابلسر می‌گفتید که قرارداد مضاربه‌تان در صندوق امانات بانک ملی است. اما موقعی که ما کارشناسی میکردیم شما این مدرک را از کجا آوردی و از طریق حاج خانم به من رساندی؟ گفت کارِت نباشد، ولش کن. این مدرک راجع به ویلای ۱۵ هزار متری بابلسر بود که در پرونده، به ویلای لاکچری معروف بود؛ اتهام این بود که رشوه گرفته از مصطفی نیازآذری که با این مدرک مبرا شده بود. در واقع کارشناسی که ارائه شد بر اساس این مضاربه جعلی بود. حتی بر اساس این مدرک، ۵۰۰ میلیون هم طلبکار شده بود و بر اساس همین، رای شعبه ۱۵ را هم گرفته با توجه به اینکه از اتهام ویلای بابلسر مبرا شده است.  

🔹گفتم این چطور شد؟ گفت ولش کن. مصطفی زبل‌خان می‌داند چه کار کرده. در واقع طبری بر اساس اطلاعات و دفاعیاتی که من درباره لایحه دادگاه می دادم، آنها را در اختیار نیازآذری قرار داده و آن آقا هم مدرک را ساخته و طبری به بهانه مریضی وقتی به بیمارستان تجریش می‌رود، همسرش مدرک را می‌برد و امضا می‌گیرد. من گفتم این قابل تشخیص است، این چه کاری است که کردی؟ گفت نه اصلا این طور نیست. گفتم این جوهر با آن فرق دارد، فاصله زمانی دو تا نوشته و دو خودکار برای کارشناسان قابل تشخیص است. گفت خودکارش را هم آورده، استامپش را هم آورده؛ یعنی یک حالت حرفه‌ای به تمام معنا این کار را انجام داده بود.» 

🔹بر اساس آنچه داداشی در آن گفتگو گفته بود که اسناد جدیدی به مقامات قضایی ارائه داده، مطابق این اسناد نه تنها بخش دوم پرونده طبری باید به جریان بیفتد و حکم کنونی اش که نسبت به حکم اولیه سبک تر است، هم نقض شود بلکه امثال مصطفی نیازآذری هم باید مجددا دادگاهی شوند و ظاهرا پرونده این جعل سند در شعبه ۵ بازپرسی کارکنان دولت همچنان مفتوح است.  

🔹بخشی از آنچه نیاز آذری از آن به عنوان ابهامات رفع شده سخن می گوید همان ماجرای ویلای لاکچری بابلسر در پرونده طبری است که بنا به گفته وکیل سابق طبری در گفتگوی جدیدش با خبرنگار ۹دی، او در پاسخ به این سوال وکیل که قرارداد مضاربه‌ای که وجود خارجی نداشته را ازکجا آورده اید؟ می گوید: «این قرارداد را وکیل مصطفی تهیه کرده و عامل وی بنام هاشمی به کانادا فرستاده و امضا و اثرانگشت زده با همان خودکار و استامپ و بچه‌های مصطفی طوری آن کاغذ را حرارت داده‌اند و کثیف کرده‌اند که گویی مال همان سال ۸۹ است...» 

🔹داداشی همچنین به ۹دی گفت: «موضوع جعلی بودن این مضاربه را به همراه همان اسنادجعلی مکشوفه به دادگاه و مقامات گزارش کردم و تا حالا تصورم این بودکه ویلای بابلسر جزو محکومیت ۱۲و نیم سال حبس قطعی شده طبری است که در این صورت ۲۵ سال حبس نیازآذری هم عملا پابرجا می‌بود؛ اما حالا با ادعای جدید نیازآذری که گفته ابهامات رفع شده، تازه متوجه شدم که آنها بواسطه همین قرارداد مضاربه جعلی و ساختگی خلاصی یافتند. 
اینکه از کدام رای وچگونه تبرئه شده، اطلاعی ندارم ولی تنها جرم و محکومیت مشترک طبری و نیازآذری ویلای بابلسر و ۵ قطعه زمین بود که ....

🔸ادعای وکیل سابق طبری و لزوم شفاف‌سازی قوه قضاییه 

🔹....طبری بابت خلاصی دادن نیازآذری از اتهام قاچاق ۲ تن طلا و قاچاق ارز درسال ۹۰ از او رشوه گرفته بود. من با بیش از ۱۰ دلیل میتوانم ثابت کنم که این قرارداد چه به لحاظ شکلی و فیزیکی و چه به لحاظ محتوا ومفادش صد درصد جعلی و ساختگی است و در تیر یا مردادماه ۱۴۰۰ در کانادا ساخته شده است!» 

🔹نکته دیگری که خوب است به آن اشاره شود اتهامات و حکم دادگاه بدوی نیازآذری و دیگر شرکای طبری است؛ مطابق رای شعبه ۵ دادگاه کیفری یک مجتمع دادگاههای کیفری یک تهران در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۰، برای ۴ نفر از متهمان پرونده که مصطفی نیازآذری نفر دوم آنهاست که مقابل اسمش مجهول المکان نوشته شده است، ۵۶ مورد اتهامی که یک صفحه و نیم از رای دادگاه را به خود اختصاص داده، ذکر شده است (مواردی مثل: جعل اسناد رسمی، کلاهبرداری، مشارکت در اخلال نظام اقتصادی، پولشویی و ... ) و  تحت عناوین اتهامی پرداخت رشوه، مشارکت در تشکیل شبکه چندنفری در امر ارتشاء، وساطت در پرداخت رشوه و تحصیل مال از طریق نامشروع برایشان قید شده. در نهایت طبق این رأی، مصطفی نیازآذری به ۲۰ سال حبس تعزیری و ضبط اموال محکوم می شود. 
 
🔻پدر مصطفی نیازآذری کیست؟ 
اما نمی شود درباره مصطفی نیازآذری سخن گفت و حرفی از پدرش کیومرث نزد. ۶ آذر ماه سال ۱۳۹۹، کیومرث نیاز آذری به اتهام مشارکت در قاچاق حدود ۲ تن طلا توسط حفاظت اطلاعات قوه قضائیه دستگیر شد. کیومرث نیاز آذری از زمان تاسیس وزارت اطلاعات تا سال ۸۵ ریاست اداره کل اطلاعات استان مازندران را بر عهده داشت. 

🔹وی پس از بازنشستگی در سال ۸۵ تقریبا به مدت ده سال بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد مازندران تکیه زد و در نهایت با آمدن علی‌اکبر ولایتی به این دانشگاه ( سال ۹۵)  برکنار شد. از همان ایام گفته می شد مصطفی نیاز آذری به پشتوانه پدرش، کیومرث، از رانت‌های مختلف اقتصادی بهره‌مند شده است و البته شایان ذکر است که خاندان نیازآذری بخش بزرگی از ییلاقات بندپی سوادکوه و بندپی شرقی بابل را در طول سالیان در اختیار خود گرفته اند. کیومرث نیازآذری ارتباط خوبی هم با ناطق نوری و مرحوم هاشمی داشته است. به عنوان نمونه وقتی ناطق و هاشمی در ایام فتنه سال ۸۸ در مراسم تحلیف بیت رهبری غیبت کردند، به ویلای کیومرث در روستای خلیل کلای رفته بودند. 

🔹کیومرث نیازآذری دی ماه سال گذشته با شرق (روزنامه‌ای که گویا علاقه خاصی به گفتگو با نیازآذری‌ها دارد) و با همان خبرنگاری که هفته قبل با پسرش گفتگو کرده است، گفتگوی مفصلی انجام داده و آنجا اعلام کرده یک سال قبل (سال ۱۴۰۰) منع تعقیب گرفتم و تبرئه شدم! او در این گفتگو مدعی شده «هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم.» و خبر داده که پرونده پسرش در مرحله بازپرسی است و تحقیقات قضایی انجام شده! (یعنی بعد از  ماجرای اعاده دادرسی طبری و تبرئه شرکایش از اتهام تشکیل شبکه ارتشاء و آزاد شدن او با قید وثیقه!)  
 
🔻سوالاتی که قوه قضائیه و آقای اژه‌ای باید پاسخ دهند 
در خصوص تبرئه او و سایر شرکای طبری، باید گفت فارغ از صحت و سقم روند دادگاه، که حتما روال قانونی رعایت شده است، بنابر ادله و مستندات وکیل سابق طبری در گفتگوی قبلی با ۹دی، یکی از عوامل اصلی رفع اتهام تشکیل شبکه ارتشاء از اکبر طبری، تبرئه شرکا و همکاران او از اتهامات بود و یکی از موارد رفع اتهام مصطفی نیاز آذری، رفع اتهام دریافت رشوه بود که طبق گفته های بالا، با ارائه سند جعلی صورت گرفته بود.  

🔹اما اکنون سوالات مهمی وجود دارد که مسئولان قضایی باید به آنها پاسخ دهند.  
- چرا بعد از دستگیری اکبر طبری، مصطفی نیازآذری فرار کرد و به کانادا رفت؟ اگر او خود را بی گناه می دانست چرا از حضور در دادگاه سر باز زد؟ 
- دقیقا مشخص شود آیا همه اتهاماتی که در زمان دادگاه طبری به وی نسبت داده شد، نادرست بود؟  
- آیا ادعای نیاز آذری در خصوص رفع ابهامات پرونده طبری درباره او، صحت دارد؟ اگر درست است چرا قوه قضائیه اعلام نکرده بوده؟ اگر هم خلاف واقع سخن گفته چرا بدون هیچ منعی دوباره به ایران برگشته و مشغول فعالیت اقتصادی شده است؟ 
- مصطفی نیازآذری در کدام دادگاه و با کدام رأی قضایی تبرئه شده است؟  
- آیا در خصوص اسنادی که وکیل سابق طبری به مقامات قضایی ارائه داده، (نزدیک به ۱۰۰ سند) تحقیقاتی صورت گرفته است؟ به ویژه در مورد سند مضاربه جعلی بین طبری و نیازآذری رسیدگی شده است؟ 
- بنا به گفته مسئولین رسمی قوه قضائیه بعد از بازگشت مجدد او به زندان، سایر بخشهای پرونده طبری در دست بررسی است؛ سوال این است که زمان رسیدگی به سایر بخشهای پرونده طبری کی فرا می رسد؟  

 
 🔻به کانال هفته‌نامه ۹دی بپیوندید🔺
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وام و کام

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۵:۵۱ ب.ظ

آخرین خبر | کاریکاتور/ نحوه گرفتن وام میلیاردی!

 

اگر واقعا دولت به اینجا رسیده که برای مهار تورم، صورت مساله را پاک کرده و خروجی بانکها را ببندد و گذرگاه وام را تنگ و باریک کند، خب، این قاعده را برای همه اجرا کند. نه اینکه هر چی آدم گردن کلفت و صاحب پارتی است به راحتی بتواند وامهای درست و حسابی بگیرد، فروشگاههای بزرگ زنجیره ای از الطاف بانکها متنعم شوند، کارمندان بانک به خودشان حال بدهند آن وقت مردم پاپتی برای وام ازدواج و اشتغال و فرزندآوری و ... هزار بار بروند و بیایند و به در بسته بخورند و ناامید و خسته بی خیال وام بشوند. این کار، نامردی است.

تعداد شعب بانک در بعضی شهرها از تعداد مساجد بیشتر است، پول مردم فقیر را جمع میکنند که بدهند به سرمایه دارها سرمایه دار شوند؟ خیر اسلامی شدن بانک و ربای قرضی آن را خوردیم. امثال مصباحی مقدم را گذاشته اند آنجا که توجیه المسائل بتراشند ظواهر کار بانک را به هر زحمتی هست به شرع بچسبانند اما لااقل معرفت و اخلاق اسلامی و انسانی را در اداره بانکها و مدیریت اقتصاد لحاظ کرده و مطابق شعارهای اولیه انقلاب، هوای مستضعفین را داشته باشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایستاده در غبار

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۴ ق.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور - صبح اردستان

 

بعضی رفقای انقلابی در این دو روزه تماس داشتند و گله و شکایت از ضعف سیستم قضایی در برخورد با دانه درشتها. روی صحبتشان هم درباره مطلب وبلاگ با موضوع بازگشت مصطفی نیاز از متهمان فراری پرونده طبری و جولان او در شهر بود. به خصوص رفقای مسن که از قدیم دستی بر آتش انقلاب و جنگ داشته و زحمتی بسیار برای پا گرفتن این نظام کشیده اند با بغض و نگرانی و تشویش سخن می گفتند. بزرگواری میگفت من جنازه بهترین دوستانم را روی دست گرفته ام آن وقت زنده باشم و ببینم در کشور ما ذیل پرچم همین نظام، دانه درشتهای متهم اقتصادی دارند صاف صاف برای خودشان می گردند؟ یکی دیگر میگفت من که قلبم دارد از کار می ایستد شما اگر ماندید یاد و پیام دوستان شهید ما را زنده نگه دارید و...!

چاره ای نداشتم جز این که به این دوستان تسکین بدهم. خدا بزرگ است. ان شاءالله روزی شاهد شکل گیری قوه قضاییه در تراز انقلاب اسلامی خواهیم بود. از مبارزه در این مسیر خسته نمی شویم. وظیفه داریم بایستیم و تذکر بدهیم و اصلاح کنیم اما مواظب باشیم حرص نخوریم و به اعصابمان مسلط باشیم. اتفاقا جماعت نفوذی اهل تزویر که خوب بلدند زیر نقاب تظاهر به انقلابی گری و نظام دوستی به پول و پست مشروع و نامشروع دست یافته و هر جا مجالی پیدا کردند برای انقلابی های اصیل و مومن و فدایی جفتک بیندازند از خدایشان است بچه های ما حرص بخورند، غمگین و سرخورده شوند و انواع بیماری های عصبی و گوارشی و قلبی نصیبشان شود. رفقای انقلابی پیگیر برخورد با مفاسد و دنبال رو عدالت باشند اما با حفظ خونسردی و توجه به سلامت و شادابی. خون شهدا اثر دارد و دیر یا زود ایستادگی ما به لطف خدا بساط دغل بازان مکار و نفوذی های چپاولگر و مسئولان آلوده و نمک گیر فساد را جمع خواهد کرد. حسبنا الله و نعم الوکیل.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوربین مخفیه داداش؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

مهدی جهانگیری مگه متهم اقتصادی نبود؟ مگه زندان نرفت؟ کی آزاد شد؟ بر فرض آزاد شد چرا بهش پست دادن؟ اونم پست اقتصادی! بابا یه جوون معمولی سوءپیشینه داشته باشه نمیذارن آبدارچی اداره بشه، اون وقت مهدی جهانگیری بی سر و صدا از زندان آزاد شد گذاشتنش رییس اتاق بازرگانی ایران و یونان؟! تو دولت اصولگراها؟ چپ و راست خوب هوای همدیگه رو دارنا! 

بعد ملت دلشونو خوش کرده بودن که بعد از اون همه مصیبت که بابت بورس و تورم و کرونا و ارز و سکه و نفت و ... سر مملکت اومد حتما روحانی و اسحاق جهانگیری و زنگنه و ...  محاکمه میشن. smiley بعد میگن سوت زنی کنید بهتون جایزه میدیم!

بی خیال بابا سر کاریم.

 

روزنامه جوان: جرم: قاچاق حرفه‌ای ارز

 

photo_2023-11-14_15-52-34_2ws4.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا