یادگار ماندگار

اواخر اردیبهشت بود. هوا به شدت در حال گرم شدن بود. دانش آموزان در محدوده مرکز آموزشی در حال کار کشاورزی بودند. گرمای هوا به اوج رسیده بود. آنها هم حسابی خسته شده بودند. رفتند طرف شهید سیف الله رستمی که مسئولیت بچه ها را بر عهده داشت. دانش آموزان از او خواستند تا اجازه دهد ساعتی را در استخر مرکز آموزشی شنا کنند. شهید رستمی در ابتدا با این درخواست مخالفت کرد. بچه ها شروع کردند به اصرار. سیف الله، مکثی کرد و به فکر فرو رفت. بعد رو کرد به دانش آموزان و گفت:

ببینید بچه ها! مسئولیت این مکان بر عهده من نیست. باید صبر کنید تا مسئولش بیاید. الان هم که ظهر شده و وقت نماز است. بیایید با همدیگر یک نماز جماعت بخوانیم، من هم سعی می کنم مسئول این جا را وقتی آمد، راضی کنم که به شما اجازه شنا در استخر را بدهد. بچه ها از این پیشنهاد استقبال کرده و شروع کردند به شادی و خوشحالی.

مسئولیت آن مکان بر عهده من بود. وقتی از راه رسیدم با صحنه زیبایی مواجه شدم که تا کنون در آن مرکز شاهدش نبودم. دانش آموزان همگی در صف های منظم، پشت سر شهید رستمی ایستاده بودند و نماز جماعت ظهر را برگزار می کردند. از دیدن این صحنه با شکوه به وجد آمدم. درخواست آنها را که شنیدم با شنا کردنشان موافقت کردم. شور و شوق و شادی، همه جا را فرا گرفت.

از آن پس با ابتکار شهید رستمی، هر روز نماز جماعت ظهر و عصر در آن مرکز برگزار شد. این نماز جماعت تا سال های بعد از شهادت او نیز به عنوان یک سنّت حسنه باقی ماند.

ابراهیم محمدپور، قاموس عشق، ص 98- 99

سیب شادی های آدم!

قسمتش کردم

بین همه کس شادی ام را

حالا

از همه

سهمی از عشق

سهمی از شادی و لبخند

به دلم جامانده

سیب شادی هایم

بین مردم گم شد

هسته ای ماند فقط

روزی اما هسته

باغی از سیب گلاب

راغی از چشمه آب

خواهد شد

سبزی سرو و چمن

همه از آن شما

سهم من سرخی سیب عشق است

هستی ام

هسته مهر هستی است!

 سالها پیش از باب تأمین معاش، مطالبی ادبی برای برخی از نشریات می نوشتم. به طور اتفاقی متوجه شدم بعضی از اهالی ادب و هنر، به این قطعه ادبی حقیر اظهار لطف داشته اند. اصلاً یادم نیست چه عنوانی برای آن انتخاب کرده بودم. سیب شادی های آدم، اسمی است که الان برای این قطعه برگزیدم. سایت شعر نو هم این اثر را منتشر کرده است.

محمدزمان یعقوبی بخواند!

محمدزمان یعقوبی بخواند؛ دوست داشتید چی بنویسم؟ دلم خواست او را مخاطب قرار بدهم. نکند انتظار داشتید بنویسم بخشدار، شهردار، رییس ثبت احوال، امام جماعت یا مدیر مدرسه فلان شهر بخواند؟! ابداً!

من دلم می خواهد آمحمدزمان را خطاب قرار بدهم. برای اینکه اسم زیبایش مرا یاد طلبه شهید دیارمان، محمدزمان ولی پور می اندازد. اسمش مرا یاد حدیث دلچسب و راهگشای حضرت مولا می اندازد که فرمود: فرزند زمان خویشتن باش!

مطلب زیر، عبارتی معروف و تاریخی از رهبر معظم انقلاب است که بعد از روشنگری هسته ای برادر بسیجی و مداح انقلابی شهرم، آقا محمدزمان یعقوبی در روز تشییع ابدان مطهر شهدای غواص در بابل و واکنش یک بنده خدا، خواندنش به دل آدم می نشیند:

" خواص چه کسانی هستند؟ آیا قشر خاصّی هستند؟ جواب، منفی است. زیرا در بین خواص، کنار افراد با سواد، آدمهای بی‌سواد هم هستند. گاهی کسی بی‌سواد است؛ اما جزو خواص است. یعنی می‌فهمد چه کار می‌کند. از روی تصمیم‌گیری و تشخیص عمل می‌کند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرک ندارد و لباس روحانی نپوشیده است. به‌هرحال، نسبت به قضایا از فهم برخوردار است.

در دوران پیش از پیروزی انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکی از شهرهای همجوار، چند نفر آشنا داشتیم که یکی از آنها راننده بود، یکی شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معنای خاص کلمه نبودند. به حسب ظاهر، به آنها عامی اطلاق می‌شد. با این حال جزو خواص بودند. آنها مرتّب برای دیدن ما به ایرانشهر می‌آمدند و از قضایای مذاکرات خود با روحانی شهرشان می‌گفتند. روحانی شهرشان هم آدم خوبی بود؛ منتها جزو عوام بود. ملاحظه می‌کنید! راننده‌ی کمپرسی جزو خواص، ولی روحانی و پیشنماز محترم جزو عوام! مثلاً آن روحانی می‌گفت: «چرا وقتی اسم پیغمبر می‌آید یک صلوات می‌فرستید، ولی اسم «آقا» که می‌آید، سه صلوات می‌فرستید؟!» نمی‌فهمید. راننده به او جواب می‌داد: روزی که دیگر مبارزه‌ای نداشته باشیم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب پیروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمی‌فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است! راننده می‌فهمید، روحانی نمی‌فهمید! این را مثال زدم تا بدانید خواص که می‌گوییم، معنایش صاحب لباسِ خاصی نیست.

... عوام یعنی کسانی که وقتی جوّ به سمتی می‌رود، آنها هم دنبالش می‌روند و تحلیلی ندارند. یک وقت مردم می‌گویند «زنده باد!» این هم نگاه می‌کند، می‌گوید «زنده باد!» یک وقت مردم می‌گویند «مرده باد!» نگاه می‌کند، می‌گوید «مرده باد!» یک وقت جوّ این طور است؛ این‌جا می‌آید. یک وقت جو آن طور است؛ آن‌جا می‌رود! "

20/03/1375

جنگ نرم، سخت است!

حرف اول را بودجه می زند؛ بعد دفتر و دستک و کارمند و ... سرایدار هم لازم است. بالاخره یک نفر باید باشد که چای قند پهلو بدهد دستمان که زیر فشار این همه کار، یعنی جهاد فرهنگی با دشمن، خدای ناکرده خسته نشویم ...!!

یک طلبه، روحانی جوان پاسدار، توی شهر اگر می ماند الان مدیرکل بود یا سردار، یا نماینده ... نخواست آرمان امام را در غربت ببیند. سال 58 که از سنندج فقط چند نقطه اش دست انقلابیون بود، زن و بچه اش را سپرد به خدا. بلند شد و از بابل رفت آن جا، مقابل سپاه، سر خیابان، دکه ای راه انداخت و رویش نوشت: پاسخ به سؤالات.

مردم کردستان نجیب و مظلومند. یکی یکی می آمدند و با ترس و تردید سؤال می پرسیدند:

-          آشیخ! میگن نظام جدید ایران طرفدار اسرائیله، راسته؟!! میگن شما پاسدارا میخواین ما مردم کردو لت و پار کنین درسته؟!! شنیدیدم شما فقط با زور سرنیزه با مردم صحبت میکنین ...!!

شیخ جوان می خندید و با حوصله به یک یک پرسش ها جواب می داد. جوان های کرد، اول با حرارت می آمدند طرفش و می خواستند مغلوبش کنند. موقع رفتن، چهره شان دیدنی بود. احساس شرمندگی داشتند و حسی شیرین از نجات و هدایت در وجودشان موج می زد.

ضدانقلاب دید، اگر دیر بجنبد زبان و منطق این شیخ جوان، رشته های موهوم تبلیغاتشان را پنبه می کند و مردم سنندج را به دامان انقلاب می کشاند. فقط یک چاره داشت؛ ترور.

آنهایی که مدعی اند فقط با بودجه و دفتر و دستک و بریز و بپاش می توانند ندای رهبرشان را در جنگ نرم با دشمنان، لبیک بگویند، یک بار دیگر این چند سطر را بخوانند. شهید ابوالقاسم بزاز، مرد روزهای دشوار بود. زبان و منطق شیوایش، تنها سلاح او در تقابل نرم با دشمنان اسلام و انقلاب بود و یک تنه بر موج تبلیغات مسموم ضدانقلاب پیروز شد. روحانی شهید ابوالقاسم بزاز به ما آموخت که در جنگ نرم هم، باید سختی کشید و سخت ایستاد و ناامید نشد.

آشنایی با زوایای پنهان از حیات طیبه روحانی مبارز و خستگی ناپذیر دیار علویان، راهی نو و نگاهی تازه نسبت به آن چه که هستیم و آن چه که باید باشیم پیش رویمان می گشاید. «نعلین و کتانی» کتابی است مختصر که شرحی از مجاهدت سرباز حقیقی حضرت حجت (عج) را معرفی می نماید.

منافق یعنی این!

خبر دستگیری احمد الاسیر را شنیدید؟

احمد الاسیر یک مبلّغ پر سر و صدای وهابی است که نقش بسیاری در تحریک و سازمان دهی افراطیون سلفی بر ضد شیعیان داشته است.

تصویرش را موقع بازداشت در فرودگاه بیروت دیدید؟ قیافه اش را تغییر داده بود. ریش هایش را از ته زده بود که شناسایی نشود. اسم این کار چیست؟ مگر این آقایان تراشیدن ریش را حرام اعلام نکرده بودند؟

وهابیت، شیعیان را به خاطر اعتقاد به تقیّه، منافق و مهدورالدم می داند. آیا تقیّه چیزی غیر از همین کاری است که شیخ وهابی انجام داده است؟! آیا فریب خوردگان وهابیت از خواب غفلتی که در آن فرو رفته اند بیدار می شوند؟

شیعه معتقد است در مواقعی که اصل اسلام در خطر نیست، از باب ضرورت، کتمان عقاید برای حفظ جان اشکالی ندارد مانند آن چه که عمار بعد از شهادت یاسر و سمیه برای آزادی و نجات جان خود انجام داد. البته در جایی که اساس اسلام در خطر باشد، مانند قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام در مواجهه با انحراف علنی یزید، تقیّه وجهی نداشته و جهاد عاشورایی و شهادت، امری لازم شمرده می شود.  

اعتقاد به تقیه، فارغ از مستندات دینی، یک امر عقلانی است. وهابیون هم به رغم تکفیر شیعیان به خاطر اعتقاد به این حکم دینی، خود به رعایت آن ملتزم هستند. منافق ترین افراد کسی است که کاری را انجام می دهد؛ اما دیگران را به خاطر انجام همان کار مؤاخذه می کند.

یک ماه روضه سکوت!!

یک ماه است که ماه من، لب به سخن نگشوده است. قدیم ها روزه سکوت می گرفتند؛ الان باید روضه سکوت خواند!!

ابرهای سیاه، آبستن طوفان و تگرگ هستند و سودای طغیان رودها را در سر می پرورانند.

نور ماه؛ اما خاموش شدنی نیست. تا خورشید هست و از پشت ابر غیبت، ماه شب های تاریک تاریخ انقلابمان را نور می بخشد.

پیام شهدا را با فریاد، تکرار کنیم: این جا کوفه نیست. همین. والسلام.

نه سیل تهمت و توهین، نه زور بالا و پایین، نه سختی راه و فشار دادگاه، من و تو را از ماه جدا نخواهد ساخت؛ انشاءلله.

پس: هر که دارد هوس کرب و بلا؛ لا حول و لا قوة الا بالله؛ یک صدا با هم، مرگ بر آمریکا.

هیئت های مازندران قدر این فرصت را بدانند

در طول سال بارها پیش آمده که دوستان فعال در هیئت های مختلف استان مازندران با این حقیر یا سایر رفقا تماس گرفته و درخواست تعیین وقتی برای سخنرانی آیت الله توکل در جمع خود را داشته اند.

آیت الله توکل از آن جا که در طول سال به امر تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال دارد به طور معمول این نوع دعوت ها را با توضیح شرایط خود، نمی پذیرد. از سوی دیگر تشکل ها و هیئات مذهبی هم بر خواسته خود مبنی بر ضرورت بهره گیری از توصیه ها و فرمایشات این استاد برتر اخلاق در برنامه های فرهنگی شان اصرار می ورزند.

شاگردان و علاقمندان آیت الله توکل برای این موضوع تدبیری اندیشیدند. با پیشنهاد جمعی از دوستان قرار شده است این استاد اخلاق و خارج فقه حوزه علمیه قم تا پایان تابستان امسال در بابل حضور داشته و در سطح استان به سخنرانی در جمع علاقمندان معارف اهل بیت علیهم السلام بپردازد.

خوب است مجموعه ها و هیئت های مذهبی استان قدر این فرصت را دانسته و از محضر این استاد فرزانه، کمال بهره را ببرند.

الله اکبر از این همه ادعای آزادی!

شکر خدا با موسیقی نسبتی ندارم. فرقی هم نمی کند، زمینی باشد یا زیرزمینی، مهم این است که آسمانی نیست. موسیقی آسمانی، مضمونی عرفانی یا حماسی در خود نهفته دارد.

با موسیقی نسبتی ندارم؛ با ترویج موسیقی که قطعا مخالفم.

این که یک خواننده جوان کشورمان، وسط امواج خودباختگی و گاه خودفروشی جماعت هنرمندانی که همنوا با رویکردهای مشترک دولت های ایران و آمریکا، توافق هسته ای را مطلوب غایی خویش فرض گرفته اند، بلند می شود و سازی مخالف می نوازد نباید پدیده عجیب و غیرقابل تحملی باشد. واقعا از جماعت مدعی روشنفکری و هنر و حامیان آزادی اندیشه بعید به نظر می رسید که بخواهند صف ببندند و هجمه ای سهمگین را بر ضد بانویی هنرپیشه و یا خواننده ای جوان تدارک ببینند. واقعا این اتفاقات جای تأسف دارد. چقدر زشت است برای کسانی که نان جمهوری اسلامی را می خورند، حامی آزادی گفتمان حاکم بر دنیای غرب هستند؛ اما اندک تحملی برای شنیدن یک صدای منتقد یا مخالف را هم ندارند.

تاریخ ایران نام بهنوش بختیاری و امیر تتلو را در ذهن خود ماندگار کند و به قضاوت بنشیند که این تریبون به دستان و کرسی نشینان وادی قدرت، چگونه حاضرند به مخالفان ملت، میدان بدهند اما در مقابل تک صدایی ضعیف که به انتقاد برخواسته، خوی سرکوبگرانه خویش را به ظهور برسانند.

لینک کلیپ انرژی هسته ای تتلو را که با همکاری ارتش جمهوری اسلامی تهیه شده در زیر مشاهده کنید:

http://www.javanmobile.com/29415/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AA%D9%84%D9%88/

بچه های بالا! أین تذهبون؟

ماجرای دستگیری طلبه اصفهانی به دلیل شعار "مرگ بر آمریکا" به موضوع داغ برخی رسانه ها تبدیل شده است.

 روزنامه کیهان در این خصوص نوشته است: یک روز پیش از برگزاری مراسم تشییع شهدای غواص در اصفهان، گروهی با لباس شخصی با مراجعه به برخی فعالین فرهنگی محلی که در قالب گروه‌های مردمی در صدد برگزاری هر چه  باشکوه‌تر مراسم وداع شهدا بودند، با تهدید و ارعاب کوشیدند از افشای جنایات آمریکا در عملیات کربلای 4 و نقش عوامل استکبار جهانی در اسارت رزمندگان اسلام و شهادت آنها با دست بسته جلوگیری کنند.


یکی از طلاب دستگیر شده در همین رابطه در شرح ماجرای ممنوع شدن شعار «مرگ بر آمریکا» در اصفهان گفت: «به دنبال شرکت در مراسم تشییع شهدای غواص در تهران، عزم‌مان را جزم کردیم تا در مراسم اصفهان به دور از هر گونه اغراض سیاسی حزبی، پیام مظلومیت شهدای مظلوم کربلای 4 را به مردم برسانیم. با هماهنگی بیش از 20 مرکز فرهنگی، در اجابت سخنان مهم رهبر انقلاب در عید فطر، نیت کردیم نقاب ساخته و پرداخته بزک کنندگان چهره آمریکای جنایتکار را کنار زده و فرمان رهبری در پرداختن به چهره واقعی آمریکا به عنوان اتم مصادیق استکبار را اجابت کنیم.»


فرزند شهید تاکید کرد: «به نظر ما موضوع معرفی آمریکا به عنوان مستکبری جنایت پیشه و ادامه مسیر استکبارستیزی آگاهانه در ایران، از منظر رهبر انقلاب موضوعی بسیار پر اهمیت است. به همین جهت از ابتدا با دیگر فعالین فرهنگی عهد بستیم که فعالیت هایمان تبلور فرامین و خواسته‌های رهبر انقلاب باشد.»


علی رغم تاکید ما بر پرهیز از ایجاد دو دستگی در کشور به دنبال قضایای هسته‌ای به عنوان خواسته مهم رهبری از جامعه و اذعان صریح این موضوع در گفتگو به مسئولین، تماس‌هایی با محتوای تهدید آمیز از شماره‌های ناشناس دریافت کردیم. حتی پس از دستگیری یکی از طلاب ارزشی فعال، روز تشییع شهداء تماسی برقرار شد که فرد تماس گیرنده تاکید داشت به حکم شورای تامین استانداری استان اصفهان، حکم جلب‌مان به منظور جلوگیری از حضور در مراسم شهداء صادر شده است!


طلبه و فعال فرهنگی در پاسخ به این سوال که افراد مذکور از چه نهادی بودند، گفت: «خود را از اداره اطلاعات استان معرفی کردند و ابتدا درخواست کردند پلاکاردهای دست نویس تهیه شده توسط فعالین مردمی در خانه ما بازبینی شود که بدون هر گونه مقاومتی اجابت کردیم.»


وی در ادامه گفت: وقتی از ملاک‌های بازبینی مدنظر آنها سوال کردیم تنها از لفظ «توافق بد» در توصیف بیانیه وین به عنوان موارد ممنوعه نام بردند که با توجه به تاکید خودمان بر پرهیز از دودستگی و اختلاف در جامعه، بازبینی پلاکاردها با ملاک مذکور را پذیرفتیم. نتیجه اینکه پس از بازبینی بیش از 500 پلاکارد دست نویس مردمی تجمیع شده در منزل شهید، حدود 10 دست نوشته را جدا کرده و به نیروهایی که با لباس شخصی در کوچه مستقر شده بودند، تحویل دادیم. با این وجود تاکید کردند که با توجه به حکم شورای تامین مامور به دستگیری ما به جهت جلوگیری از شرکت در مراسم تشییع شهدا هستند و در نهایت مقابل همسر شهید با دستبند به ساختمانی منتقل و حبس شدیم!


فرزند شهید ضمن ابراز ناراحتی از رفتار صورت گرفته با نیروهای ارزشی استان از برخی از سوالات مطرح شده در حین بازداشت از سوی نیروهای امنیتی اصفهان ابراز تعجب کرد و گفت: «از بنده سوال شد که چرا شما در مراسم تشییع شهدای غواص در تهران شرکت کردید که این موضوع برای ما بسیار عجیب بود و همچنین تاکید کردند که موضوع دستگیری فرزندان شهداء و طلاب نباید رسانه‌ای شود!»


وی با تاکید بر هزینه افشای ماجرای دستگیری نیروهای ارزشی استان که تنها هدف شان بالا بردن پلاکاردهای «مرگ بر آمریکا» به عنوان مهم‌ترین سند ذکر مظلومیت شهدای غواص بود، گفت: «مگر هدف از توافق هسته ای، آشتی با آمریکاست که هر گونه شعار در معرفی مصادیق جنایات و رفتار استکباری دولتمردان این کشور، توهین به دولت محسوب می‌شود؟! چرا در انتقام گیری از بچه‌های حزب اللهی مروج شعار «مرگ بر آمریکا» با شارلاتانیسم اداری، احکامی صادر می‌شود که حتی در خصوص سران فتنه نیز در ایام فتنه 88 توسط شورای تامین استان صادر نشده است؟! آیا حقیقتا کسانی در پایتخت به دنبال حذف مصادیق استکبارستیزی از تاریخ ایران با هتک حرمت خانواده شهداء و طلاب و فعالین فرهنگی انقلاب هستند؟! آیا این ظلم نیست که فرزند شهید علی رغم همکاری کامل با نیروهای امنیتی از خانه اش با دستبند، دستگیر شود تا در مراسم تشییع پیکر همرزمان پدرش نتواند فریاد مرگ بر آمریکا سردهد؟!»


شایان ذکر است تلاش بسیاری برای ارتباط گیری با مسئولان شورای تامین استان اصفهان صورت گرفت اما  هیچ یک از مدیران مربوطه پاسخگوی سوالات کیهان درخصوص رفتارهای ضد اخلاقی صورت گرفته در دو روز اخیر با نیروهای ارزشی و خانواده‌های شهدا نبودند. گزارش‌های بعدی درخصوص حوادث مذکور متعاقبا منتشر خواهد شد.

کارنامه ای بد برای برخورد با یک خبرنگار

این که ممکن است یک خبر درج شده در جراید و پایگاه های اینترنتی راست باشد یا دروغ، امری محتمل و قابل پیش بینی است. قانون برای برخورد با اخبار غیرواقعی هم مجازت ها و قوانینی را پیش بینی کرده است.

مشکل از جایی شروع می شود که عده ای از صاحبان قدرت، بر فرض بهره مندی از حقانیت، بنا را بر برخورد سلبی و خشن و به زعم خود، تنبیهی عبرت آموز برای دیگران! می گذارند. آن وقت است که دیگر باید مقابل این نوع رفتارها از باب دفاع از مظلوم ایستاد.

هادی دریس خبرنگاری قمی و رئیس انجمن صنفی خبرنگاران و روزنامه نگاران این استان است که چندی پیش خبری را درباره تخلف یکی از برج های در حال ساخت در قم و تعلق آن به استاندار این استان منتشر کرد. استاندار وقت که چند هفته قبل برکنار شد و از قضا سابقه ای طولانی در نهادهای قدرتمند کشور داشت به صدور جوابیه و تکذیبیه بسنده نکرد و تدابیری چید تا خبرنگار منتشر کننده این خبر با واکنشی تلخ مواجه شود.

متأسفانه مادر و پدر این خبرنگار قمی از شوک برخورد بد مسئولان با فرزند خود و بازداشت طولانی او راهی بیمارستان شدند و اندکی بعد جان به جان آفرین تسلیم نمودند.

این چند خط را برای ابراز همدردی با جامعه خبری قم نوشتم و گلایه از سکوت خبرنگاران سطوح ملی و نیز برای اعلام برائت از نفوذی هایی که وجهه نظام مقدس اسلامی را با منیّت های ناتمام خود سیاه می نمایند و برای آن که تاریخ از نوع آسیب های خزنده تهدید کننده انقلاب های مردمی عبرت بگیرد. حالا همه مسئولان صف بکشند و روز خبرنگار را تبریک بگویند. خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند.

نقطه عطفی در عملکرد دستگاه قضا

ورود مهدی هاشمی فرزند ابرقدرت بلامنازع دهه های شصت و هفتاد و نیمه هشتاد ایران اسلامی به زندان، نقطه عطفی در عملکرد دستگاه قضا محسوب می شود. این حقیر نیز مانند بسیاری از مردم، حکم صادر شده حبس برای این آقازاده را سرشار از رأفت دانسته و به هیچ وجه این میزان مجازات را با توجه به پرونده سنگین اتهامات وی و به نسبت احکامی که برای سایر متهمانی با جرایم کمتر از او صادر شده، با آن چه که در حق او باید روا می شد یکسان نمی دانم اما به هر حال اصل برخورد با این متهم گردن کلفت و اجرای حکم زندان درباره او – حتی اگر دوره زندان را در سوئیت مخصوص سپری کند - نقطه امیدی را در دل مردم نسبت به افق روشنی که نظام در حال حرکت به سمت آن است، پدید می آورد. از این منظر به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی، این موفقیت بزرگ را به ریاست قوه قضاییه تبریک می گویم و امیدوارم روزی برسد که شاهد محاکمه والد و والده او نیز در محکمه عدل اسلامی باشیم.

مسئولان محترم قوه قضاییه باید باور کنند که ویترین و پیشانی نظام اسلامی هستند و بالاترین جلوه تحقق عدالت اسلامی در مجموعه آنان رقم می خورد. از این رو مهمترین وظیفه دستگاه قضا رفع ابهامات و سوءظن هایی است که به جا یا نا به جا در اذهان عموم رقم می خورد. ارتباط بیشتر مسئولان ارشد این نهاد با مردم، بی شک در تحکیم اعتماد جامعه نسبت به رویکردهای عدالت محورانه نظام اسلامی مؤثر خواهد بود.

تقدیم به آقا مصطفی خورشیدی

شهادت امام جعفر صادق علیه السلام برای من یادآور خاطره ای فراموش ناشدنی و البته شیرین و دلنشین است. دست خودم نیست. هر سال چنین روزی، بی اختیار یاد آقا مصطفی خورشیدی می افتم. آقا مصطفی از مداحان جبهه و جنگی شهرستان بابل است که مقاطعی حساس از نوجوانی حیات ما در سایه مودت با او رقم خورد و زیر پر و بالش سپری شد.

یکی از ابتکارات فرهنگی آقا مصطفای خورشیدی، راه اندازی اردوی زیارتی قم در ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام بود. نام امام صادق علیه السلام با نام قم گره خورده است؛ هم از این باب که ایشان رئیس و سر و سامان دهنده مکتبی است که تداوم آن در پایگاهی مستحکم به نام قم جریان دارد و هم از این منظر که حادثه تاریخی و سرنوشت ساز حمله گارد شاه به طلاب فیضیه در فروردین 42، درست در روز شهادت صادق آل محمد (ص) اتفاق افتاده است. با این نگاه، انتخاب این روز برای اجرای اردوهای زیارتی به شهر علم و اجتهاد، انتخابی هوشمندانه تلقی می شود. دردمندانه باید گفت جای چنین اردوهای سازنده ای سال هاست که در میان هیئات و جلسات مذهبی خالی مانده و این امر از سوی نسل جدید فعال در عرصه های مذهبی، مورد غفلت قرار گرفته است.

این هم می شود جزو باقیات الصالحات آقا مصطفی خورشیدی که من هربار سالروز شهادت امام صادق علیه السلام اگر در حرم حضرت مصومه سلام الله علیها باشد دو رکعتی نماز به نیابت از او به جا می آورم.

چهره آقا مصطفی نخستین بار در پانزدهم خرداد68 در قاب دیده و ذهن من جا خوش کرد. پنجم دبستان بودم که امام (ره) از بین ما رفت. هر روز دسته هایی خودجوش از گلشن تا کاظمبیک شکل می گرفت. جوانی لاغر و عینکی روی دوش یکی می نشست و با فریاد از امام و شهدا می گفت. حرف هایش خاص بود. بعضی جملاتش هنوز یادم مانده: امام نمرده، امام را کشتند، به او جام زهر دادند ... عده ای هم تلاش می کردند دستشان را به ساق پای او رسانده و از آن بالا به پایین بکشانند. فکر می کردم دنبال تبرّک هستند! ناباورانه دست پدر را می کشیدم و می پرسیدم: این آقاهه راس میگه؟ واقعاً امامو کشتن؟!

یادم می آید جلسات محبان الحسین علیه السلام (یادگار شهید نصیرایی) که از دیرباز با مدیریت آقا مصطفی هر هفته برقرار بود، صرفاً یک هیئت معمولی نبود و با توجه به دغدغه ها و نگاه فرهنگی و مطالعاتی وی از سبک و سیاق آموزشی نیز بهره داشت. قرائت قرآن همراه با رفع اشکال، قرائت حدیث، گزارشی از مسائل سیاسی روز که به اقتضای آن سال ها، به طور معمول برگرفته از محتوای روزنامه جمهوری بود، بیان نکاتی از زندگی شهدا و توصیه های کاربردی منطبق با سبک زندگی دینی، بخش هایی از این آموزش هفتگی ضمن هیئت! را شامل می شد.

نکته ای که در ابتدای سال های دبیرستان برایم عجیب و سؤال برانگیز بود این بود که بدانم علت این همه تلاش و پافشاری و پیگیری چهره به چهره آقا مصطفی برای دعوت و کشاندن جوان ها و نوجوان ها به پای این جلسات چیست؟ واقعاً دوست داشتم از نیّت و انگیزه او با خبر باشم. یک شب جلسه در منزل آقا مصطفی برگزار شد. آن موقع ایشان مستآجر منزل مرحوم آرام نژاد بود. مرحوم آرام نژاد پیرمردی خندان و خوش سیما بود که به یقین باطنی زیباتر از ظاهر داشت. در اتاقی کوچک نشستیم و با این که تعداد اعضا زیاد نبود ولی از نظر جا به شدت در مضیقه بودیم. از سر و وضع دو اتاقی که در اختیار داشت مشخص بود که آقا مصطفی با حداقل های زندگی کنار آمده است. این منظره برایم تازگی داشت و عجیب به نظر می رسید. یاد پرسش ذهنی خودم درباره تقلای خستگی ناپذیر او برای جذب و ایجاد رغبت در رفقا افتادم. یک بیت معروف ادبیات فارسی در خاطرم زنده شد و مدام زیر لب تکرار کردم: ای جان جان جان جان، ما نامدیم از بهر نان. از دل همین جلسات، عده ای به سلک طلبگی درآمده و امروز به عنوان فضلایی جوان و خوش آوازه، کشکول باقیات الصالحات آقا مصطفی را وزین تر ساخته اند.

تا آن جا که من یادم می آید نخستین بار، آقا مصطفی خورشیدی بود که علم عزاداری ایام فاطمیه را در بابل برافراشت. آن سال ها معدودی از هیئات بابل در شب و روز شهادت بانوی دو عالم اقامه عزا می کردند. بعضی روستاها که در همان شب شهادت هم مراسم عروسی داشتند. هیئت محبان الحسین آقا مصطفی خورشیدی نزدیک به یک ماه، هر شب به اقامه عزای حضرت ام ابیها علیهاالسلام در منازل اعضای هیئت در جای جای شهر می پرداخت تا به مرور، هیئت های دیگر هم در این عرصه پا گذاشتند. امروز در دورافتاده ترین نقاط این شهرستان هم ایام فاطمیه، رونقی چشمگیر دارد. به گمانم به خاطر علقه شخصی آقا مصطفی بود که نزدیک به یک ماه، هر شب فاطمیه را با صرف آبگوشت به پایان می رساندیم؛ طوری که روزهای آخر فاطمیه، در خواب هم کابوس آبگوشت را می دیدیم!

از دیگر کارهای به یادماندنی و شورانگیز آقا مصطفی، الله اکبرهای خیابانی در شب های 22بهمن و سوم خرداد بود. این اقدام انقلابی و نشاط آور همچنان توسط جوان ترهای برخی از پایگاه های بسیج شهر البته فقط در شب 22 بهمن تکرار می شود.

آقا مصطفی، همت عجیبی در گرامیداشت یاد شهدا و الگوسازی برای جوان ها داشت. به طور مثال تنها هیئتی که  در بابل برای آوینی، مراسم چهلم و سالگرد می گرفت و حتی پیش از آن که سنگ مزاری برای سید شهیدان اهل قلم نصب شود، پای مزارش حاضر گردید همین هیئت آقا مصطفی بود. عکسی قدیمی که در بالای این مطلب می بینید مربوط است به چند هفته پس از شهادت سید مرتضی در بهشت زهرا سلام الله علیها.

 ایشان برای نخستین بار در هفته دفاع مقدس، هفت شب پیاپی مراسم شب خاطره شهدا را برگزار کرد. یادم می آید آقا سید سجاد را اول بار در روایتگری یکی از همان شب ها دیدم. به سید مهدی ایزدهی که کنارم نشسته بود گفتم: خودمونیم، این بابا که یه ضرب داره ... می گه چقدر شبیهته؟ پاسخش یک کلمه بود: برادرمه!

از خجالت، مردم.

امروز هم سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام است و باز یاد آقا مصطفی خورشیدی افتادم. خواستم با این چند سطر، عرض ارادتی نسبت به ساحت خورشید سپهر مداحان بابل داشته باشم. انشاءالله که قدردان فعالیت های این سرداران مخلص و گمنام جبهه فرهنگی اسلام باشیم. انشاءالله روزی بر حسب وظیفه از این خادمان بی نام و نشان مکتب و معارف دین، تجلیلی شایسته بعمل بیاوریم. 

"بچه پول داری ملی" به چه معناست؟!

در کشورى و اقتصادى که متّکى به منابع زیرزمینى است و ثروت باد آورده در آن کشور حاکم است، نخبه، نه شناسایى میشود، نه جذب میشود، نه اصلاً احتیاج به نخبه احساس میشود. وقتى قرار شد که ما این ثروت ذخیره‌ى تاریخى خودمان را از زیرِ زمین بکشیم بیرون، مدام خام‌فروشى کنیم، به حالت «بچّه‌پول‌دارىِ ملّى» - این‌جورى بگوییم؛ مثل بچّه‌پول‌دارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند - کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند. نتیجه هم همین میشود که سرنوشت کشور مى‌افتد دست آن کسانى که سیاست‌گذاران کلانِ دنیاى نفت و منابع زیرزمینى‌اند. امروز این‌جور است.

مقام معظم رهبری 30/7/93

روستایی بودن اگر ننگ بود ...

این روزها مازندرانی ها مهمان دارند

بعد بیست و نه سال بچه هایشان می آیند

بیست و نه سال...

یک عمر می شود برای خودش

خدا می داند در این سال ها چند پدر زیر خاک رفتند

چند مادر سوی چشم از دست داده و یکجا نشین شده

چند دختر عروس شده

و چند پسر، پدر شده...

و همه ی این سال ها بدون شما گذشته، بچه های سفیدپوش قنداق پیچیده ی مازندران...

تشییع شهدای مازندران دیدنی است

مادرها کل می کشند

خواهرها خنچه به سر می گذراند

انگار پسر به حجله دامادی می فرستند...

این روزها که روستایی بودن به چشم عالیجناب فتنه ها ننگ به نظر می آید

دل مردم دیار من به روستایی بودن خودشان خوش است

روستایی بودن اگر ننگ بود هیچ وقت پیکر آقای بی سر همین شهدای سفیدپوش قنداق پیچیده، حضرت حسین بن علی به دست آنها دفن نمی شد...

السلام علی من دفنه اهل القری...

نکند می خواهید بگویید این فراز ناحیه مقدسه هم تحریف شده و اهالی نیاوران و سعادت آباد و زعفرانیه بجای بنی اسد...!!

محمد مهدی آقاجانی

با زهرای زمان خود آشنا شوید!!

... خوب، داشتم می گفتم که الان شاید دیگر تفکرات اهل تصوف و دراویش و حجتیه ای ها و پان ایرانیست ها خیلی جاذبه ای نداشته باشد. البته باز هم نباید دست کمشان گرفت. این روزها باید حواستان بیشتر به مهدویت های کاذب باشد. هر کس یک گوشه ای بلند می شود و می گوید من امام زمانم و عده ای هم مثل ... سر می گذارند پایین و دورش حلقه می زنند. گفتم حلقه! یاد عرفان حلقه افتادم. این روزها باید مواظب این مدل عرفان های من درآوردی باشید. یا مثلاً ارتباط با اجنه که بضی ها گمان می کنند تکامل معنوی ما از این طرق به ثمر می نشیند. فراموش نکنید بزرگترین عرفا، ائمه ما بودند که از این ادا و اطوارها نداشتند و هر کس می خواهد راه عرفان را طی کند مسیرش از متن گفتار و کردار اهل بیت می گذرد ...

یکی گفت: حاج آقا این چیزها را بی خیال، دوستان ما الان دارند طرفدار مدل جدیدی از تشیع می شوند که شما به آنها می گویید تشیع لندنی. حرف حسابشان این است که ما امام حسینی هستیم و کاری به سیاست نداریم. دشمن اصلی ما هم اهل تسنن هستند؛ پس باید راه برویم و بالا و پایینشان را لعنت کنیم ...

گفتم: نه نه نه، این چه حرفی است پسر خوب؟! فرض کن شما با دو نفر مواجه هستی، یکی می گوید من تو را قبول ندارم. این قبول نداشتن او در مرحله فکر و ذهن اوست و در عمل آسیبی به تو و افکار و اعمالت نمی رساند. نفر دوم چه بسا به تو لبخند بزند و گل هدیه بدهد؛ اما دنبال این است که به مرور فکر و ذهنت را تصاحب کند، خانواده ات را از تو بگیرد، خانه ات را بر سرت خراب کند، بعد خودت را از بین ببرد .... بینی و بین الله کدام یک از اینها دشمن واقعی تو هستند؟ این اهل تسنن چه آسیبی به ما رسانده اند اما از آن طرف آمریکا و انگلیس و اسرائیل و ... با ماهواره و محاصره اقتصادی و در نهایت، اندلسی سازی کشورمان، در سبب نابودی ما و هم داشته هایمان هستند. عقل هم چیز خوبی است. الان کدام یک از اینها با ما دشمنند؟ اصلاً مگر آنها نمی گویند ما امام حسینی هستیم؟ مگر امام حسین به خاطر مبارزه با اهل سنت قیام کرد؟ اقدام امام حسین علیه السلام سیاسی بود. شما اگر امام حسینی هم باشی باید با یزیدیان دوران خودت مبارزه کنی و مقابل ظلم و ناجوانمردی بایستی ...

آمدم یک نفس بگیرم، یکی دیگر گفت: ببخشید، عذر می خواهم. با بعضی اقوام که مرید احمد الحسن بصری شدند و او را سید یمانی و واجب الاطاعه می دانند چه کنیم؟!

گفتم: این کشتی اعتقادات بعضی از مردم بدجوری سوراخ شده که حالا هر جا را که با دست فشار می دهی، آب از نقطه ای دیگر بیرون می زند! من این مریدان احمدالحسن را کجای دلم بگذارم؟! خیلی خوب اصلاً شمای احمد خان سید یمانی. مرد حساب، ما سید یمانی را به قیامش می شناسیم. جناب عالی که خانه کرده ای توی بصره، در کشوری که دشمن از در و دیوارش دارد می ریزد و اگر با چشم بسته هم شلیک کنی تیرت به یک بعثی یا داعشی یا آمریکایی و ... اصابت می کند گرفته ای یک گوشه زیر کولر لم داده ای و ادعا از خودت در می کنی؟ مرد باش قیام کن ما هم هوایت را داریم. مگر خیلی از مبارزان فلسطینی از نظر اعتقادی با ما هم راستا هستند که داریم در مقابل صهیونیسم از آنها حمایت می کنیم؟ تو قیام کن، تکانی به خودت بده ما هم کمکت می کنیم و درباره صداقت ادعایت تصمیم می گیریم. این طوری باشد من هم سید یمانی هستم. تازه این بابا را کسی با چشم خودش ندیده ولی مرا همه دارند می بینند!

چشمتان روز بد نبیند فکر کردم بحث من دیگر تمام شده و باید بروم برای استراحت که دیدم یکی آمد و گفت: نظرتان درباره زهرای زمان ما چیست؟ این خانم جوانی که در حوالی خیابان آزادی جلسه زنانه راه انداخته و کلی مرید برای خودش جمع کرده. او نوه شیخی است به نام علی اکبر تهرانی که او هم پیروانی دارد که نائب امام زمان می خوانندش و ...

گفتم: به! هر دم از این باغ بری می رسد! تو را به خدا یک ویژگی از این خانم را نام ببرید که خیلی دیگر از خانم جلسه ای ها آن را نداشته باشند. او یک صحبت علمی هم تا به حال نداشته و فقط به خواندن حدیث و نصیحت دیگران اکتفا کرده. این کار که از دست همه بر می آید. ته ماجرا این است که او خواب هایی می بیند که عین واقعیت است. از این حرف ها و ادعاها و ... هم که الی ماشاءالله در هر شهر و دهاتی داریم. الان ویژگی این خانم چیست که یک دفعه خودش را حضرت زهرای این زمان می شمرد؟ علی ایشان کجاست؟ پیامبرش کو؟ از پهلوی شکسته اش و جان نثاری او در راه ولایت حرفی بزنید لااقل.

الله اکبر. می بینید روزگار ما را؟ اگر زیربنای فکری و اعتقادی مردم را محکم نکنیم هر کس ممکن است به راحتی در دام یکی از این دکان داران دین فروش گرفتار شود. گاهی فکر می کنم ارزش دارد ما طلبه ها درس و بحث را ول کنیم و راه بیفتیم توی کوچه و خیابان و شهر و روستا و با یکایک مردم، چهره به چهره صحبت کنیم و راه درست دین داری که فقط و فقط از مسیر اهل بیت می گذرد و هر نوع منیّت و کبر و ادعا در آن، مذموم و مطرود است را به مردم نشان بدهیم.

لامصّب، از هر همه طرف دارند ما را می زنند. حواسمان را جمع نکنیم کلاهمان پس معرکه است.

راستی تا یادم نرفته این را هم بگویم همه این نحله ها و مکتب های من درآوردی یک وجه مشترک دارند که در نوع خودش جالب توجه است. سفارش مشترک بزرگان و مربیان همه این فرقه ها به پیروانشان یک جمله است: به فقها و علما و مراجع توجه نکنید. حقیقت فقط از زبان ما بیرون می آید.

از سازمان تبلیغات اسلامی بابل چه خدماتی می توانید دریافت کنید؟

سازمان تبلیغات اسلامی از جمله‌ی نهادهایی است که پس از انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در اول تیرماه 1360 تأسیس شد. به تعبیر مقام معظم رهبری «سازمان تبلیغات اسلامی از حسنات انقلاب است» و «بحمدلله سازمان که یک دستگاه ممحض تبلیغاتی است از اول انقلاب تاکنون حقاً و انصافاً خدمات زیادی ارائه داده است».

سازمان تبلیغات اسلامی استان مازندران و شهرستان بابل از سال 1361 به همت مرحوم حضرت آیت‌الله روحانی تأسیس گردید. اداره تبلیغات اسلامی بابل با 255 مبلغ مقیم شهرستان، 8 روحانی مستقر، یک باب کتابخانه عمومی، 740 مسجد، 100 خانه عالِم، یک باب کتابخانه حوزه دین مستقر در اداره تبلیغات اسلامی، 112 بانوی مبلغه جلسه‌دار، 570 مربی قرآن، 55 موسسه قرآنی، 75 خانه قرآن، 1 سالن خدمات فضای مجازی، 2 باب دبیرستان پسرانه و دخترانه علوم و معارف اسلامی صدرا، 607 هیئت مذهبی ثبت شده، 295 مداح اهل بیت، 86 شاعر مذهبی، 62 کانون فرهنگی تبلیغی، 11 انجمن اسلامی و 150 مربی، مشغول خدمت‌رسانی در عرصه‌های فرهنگی، تبلیغی و دینی می‌باشد.

آنچه پیش‌رو دارید، عناوین اصلی خدماتی است که از سوی واحدهای 6 گانه اداره تبلیغات اسلامی ارایه می‌شود:   

 

1. واحد اعزام مبلغ و امور مساجد:

ـ اعزام مبلغ: عزیمت‌دهی و تنظیم و ساماندهی روند اعزام روحانیون به مساجد و محلات در مناسبت‌های ماه مبارک رمضان و ماه محرم‌الحرام و سایر مناسبت‌های ملی و مذهبی در طول سال

ـ ثبت نام و ساماندهی مبلغین از طریق سایت سجام و سمتا: روحانیون محترم برادر و خواهر می‌توانند با مراجعه مستقیم یا از طریق اداره تبلیغات اسلامی به سایت‌های سجام و سمتا نسبت به ثبت مشخصات خود اقدام فرمایند.

ـ پی‌گیری و انسجام امور مربوط به روحانیون مستقر در محلات شهری و روستایی

ـ رسیدگی به امور خانه‌های عالم: تجهیز، ساخت و اعزام روحانی به خانه‌های عالم به ویژه در روستاها

ـ اعزام روحانی جهت اقامه‌ی نماز جماعت در ادارات دولتی، نهادهای رسمی و شرکت‌ها و موسسات خصوصی: مجموعه‌های مذکور می‌توانند با مراجعه به واحد اعزام مبلغ نسبت به هماهنگی و اعزام امام جماعت اقدام فرمایند.

ـ اعزام مبلغ به مساجد و محلات جهت اقامه نماز جماعت: هیئت امنای مساجد می‌توانند جهت اقامه نماز جماعت در مساجد و محلات جهت هماهنگی به اداره تبلیغات اسلامی مراجعه نمایند.

ـ پورتال ملی مساجد: هیئت امنا و واحد فرهنگی مساجد می‌توانند جهت ثبت مشخصات و همچنین انعکاس فعالیت‌های مسجد خود با مراجعه به پورتال ملی مساجد نسبت به ثبت مشخصات و فعالیت‌های مسجد اقدام نمایند.

ـ نشانی برخی سایت‌‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

سایت سجام	www.sajam.ir
سایت سمتا	www.samta.ir
پورتال ملی مساجد	www.tebyan-masajed.ir

 

2. امور بانوان: 

ـ دوره‌ی آموزشی مبلغات جلسه‌دار: این جلسه که ویژه خواهران مبلغه می‌باشد، در چهارشنبه آخر هرماه، ساعت 9 الی 11 صبح در سالن شهید آوینی اداره تبلیغات اسلامی بابل برگزار می‌گردد.

ـ مشاوره چهره به چهره:  

این مشاوره توسط اساتید مجرب در موضوع سبک زندگی اسلامی و آسیب‌های اجتماعی ویژه‌ی خواهران می‌باشد که به صورت حضوری و تلفنی انجام می‌پذیرد. مشاوره چهره به چهره روزهای پنج‌شنبه ساعت 30،8 الی 30،12  با هماهنگی قبلی و به صورت رایگان می‌باشد.                  

ـ دوره‌ی آموزشی مداحان خواهر: این جلسه در ‌روزهای چهارشنبه به صورت هفتگی ساعت 9 الی 11 صبح در حسینیه مرحوم علامه اشرفی جنب مسجد جامع بابل به صورت رایگان برگزار می‌گردد.

ـ اعزام مبلغ و مداح خواهر: اعزام مبلغه خواهر به مساجد، دانشگاه‌ها، مدارس، هیئات مذهبی و جلسات مذهبی در مناسبت‌های مذهبی مانند: دهه مبارکه فجر و ماه مبارک رمضان با هماهنگی قبلی و همچنین حضور مهمانان خارجی درمناسبت‌های ویژه

ـ آموزش مداحی مقدماتی به صورت ترمی ویژه خواهران: این دوره در روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه، ساعت 30،8 الی 11 صبح در مهدیه‌ی آذربایجانی‌های مقیم بابل، جنب مسجد جامع بابل برگزار می‌گردد.

ـ آموزش زوج‌های جوان و مهارت زندگی: این دوره‌ی آموزشی ویژه‌ی زوج‌های جوان می‌باشد که بصورت فصلی در روزهای پنج‌شنبه ساعت 4 الی 30،5 عصر در اداره تبلیغات اسلامی بابل برگزار می‌گردد.

ـ آموزش احکام ویژه مبلغات خواهر: این جلسه در ترم تابستانی روزهای پنج‌شنبه ساعت 9 الی 11 صبح در اداره تبلیغات اسلامی برگزار می‌گردد.

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

وبلاگ جمعیت بانوان فرهیخته بابل

gbf-babol.blogfa.com

 

3. تشکل‌های دینی:

ـ ثبت و صدور مجوز تشکل‌های دینی مردمی: ثبت، شناسایی و صدور مجوز «هیئت مذهبی»، «کانون فرهنگی تبلیغی»، «انجمن اسلامی»، «مداح و شاعر مذهبی». فرم‌های صدور مجوز در وبلاگ شورای هیئات مذهبی بابل موجود می‌باشد. به زودی پایگاه اینترنتی ثبت آنلاین تشکل‌های دینی راه‌اندازی خواهد شد.

ـ خدمات قابل ارایه به تشکل‌های دینی(ثبت شده در سازمان تبلیغات اسلامی): سامانه پیامکی رایگان، بیمه حوادث، واگذاری طرح‌های فرهنگی، آموزش فضای مجازی(طراحی وبلاگ)، اطلاع‌رسانی مراسم آنها در وبلاگ شورای هیئات مذهبی و ...

ـ تأسیس هیئت مذهبی در مدارس: مدیران محترم مدارس می‌توانند جهت تأسیس هیئت مذهبی در آموزشگاه به اداره تبلیغات اسلامی مراجعه نمایند.

ـ جلسات شاعران مذهبی: هرهفته روزهای سه‌شنبه، 2 ساعت قبل از اذان مغرب در اداره تبلیغات اسلامی برگزار می‌گردد.

ـ جلسات انجمن مداحان اهل بیت(ع): هرهفته روزهای شنبه، پس از نماز مغرب و عشا در مسجد چهارده معصوم(ع) چهارسوق برگزار می‌گردد.

ـ کلاس‌های آموزش مداحی: این دوره‌ها از طریق آموزشگاه مداحی برگزار می‌گردد.

ـ همکاری جهت اعزام مداح و شاعر آیینی در مراسم و مناسبت‌ها از طریق واحد کانون مداحان و شاعران آیینی

ـ ارایه مشاوره فرهنگی به تشکل‌های مذهبی

ـ اداره تبلیغات اسلامی بابل آمادگی دارد تا طرح‌ و برنامه‌های فرهنگی را جهت اجرا به مجموعه‌های فرهنگی(ثبت شده در سازمان تبلیغات اسلامی) واگذار نماید.

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

شورای هیئات مذهبی بابل	hbabol.blog.ir
انجمن مداحان شهرستان بابل	mohseni87.blogfa.com
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل	mahfeleaeineha.blog.ir
ثبت آنلاین تشکل‌های دینی	tooba.tdm-ido.ir

ـ شماره تلفن‌های مورد نیاز

شورای هیئات مذهبی بابل	32296685
کانون مداحان و شاعران آیینی	32208211

 

4. روابط عمومی:

ـ انعکاس فعالیت‌های فرهنگی: مجموعه‌های فرهنگی و مذهبی و مراکز قرآنی می‌توانند جهت انعکاس فعالیت‌های خود، اطلاعیه‌های مراسم و گزارش عملکرد خود را به نشانی الکترونیک اداره تبلیغات اسلامی بابل ارسال نمایند.

ـ در اختیار گذاشتن دستگاه ارسال بلوتوثِ انبوه در مناسبت‌های مختلف ملی و مذهبی در طول سال به هیئات مذهبی و مجموعه‌های فرهنگی

ـ در اختیار گذاشتن اقلام نمایشگاه‌های فرهنگی جهت برگزاری نمایشگاه، شامل (کتاب و پوستر با موضوعات: حجاب، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مهدویت و...) به هیئات مذهبی و کانون‌های فرهنگی مذهبی

ـ جهت دریافت پیامک‌های رایگان در مناسبت‌ها و اطلاع از مراسم شهرستان، «نام و نام خانوادگی» خود را به همراه نام «شهرستان بابل» به شماره 10001112227808 ارسال نمایید.

ـ جهت انعکاس برنامه‌ها و مراسم فرهنگی هیئات مذهبی و مجموعه‌های مذهبی از طریق تابلوی دیجیتال با اداره تبلیغات اسلامی مکاتبه فرمایید.

ـ توزیع پوستر، بروشور و اقلام فرهنگی در مناسبت‌های مذهبی

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

نشانی الکترونیک اداره تبلیغات اسلامی	[e-mail]
اداره‌کل تبلیغات اسلامی مازندران	www.tebyan-maz.irو www.tebyan-babol.ir
موسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان	www.tebyan.ir
سازمان تبلیغات اسلامی	www.ido.ir

ـ شماره تلفن‌های مورد نیاز:

اداره تبلیغات اسلامی بابل

32220421 و 32227808

 

5. فرهنگی و تبلیغ:

ـ طرح هسته فرهنگی(نخبگان جوان) و بوستان معرفت: طرح بوستان معرفت ویژه دانش‌آموزان ممتاز پایه پنجم و ششم ابتدائی و طرح هسته فرهنگی ویژه برادران و خواهران دبیرستانی با معدل بالای 19 می‌باشد. این طرح‌ها در طول سال اجرا می‌گردد که خانواده‌های محترم می‌توانند با مراجعه به اداره تبلیغات اسلامی، موسسه قرآنی هدی و یا از طریق مدارس نسبت به شرکت در این طرح اقدام نمایند.

ـ جلسه هفتگی شرح نهج البلاغه: هرهفته روزهای پنج‌شنبه توسط استاد حجت‌الاسلام والمسلمین سید هادی قائمی ساعت 10 صبح در اداره تبلیغات اسلامی بابل برگزار می‌گردد.

ـ جلسه تفسیر قرآن کریم: هرهفته روزهای چهارشنبه توسط امام جمعه محترم شهرستان بابل حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی ساعت 30،4 بعدازظهر در اداره تبلیغات اسلامی برگزار می‌گردد. (این جلسات به مدت 14 سال استمرار دارد.)

ـ دوره آموزشی مهارت‌های زندگی و مشاوره دینی بصورت عمومی و تخصصی هرهفته روزهای پنج‌شنبه توسط دکتر حلیمی ویژه دانشجویان و طلاب و همچنین برای عموم (این دوره ویژه خواهران می‌باشد)

ـ فعالیت فرهنگی برای جوانان هسته فرهنگی: شامل پاتوق فرهنگی ویژه جوانان و نوجوانان در اداره تبلیغات اسلامی، کلاس‌های علمی و معرفتی، وبلاگ‌نویسی در ایام تابستان، جشنواره نشریه ویژه دانش‌آموزان هسته فرهنگی در طرح تابستانی، مسابقه فرهنگی و مقاله‌نویسی با همکاری دانش‌آموزان هسته فرهنگی

ـ کلاس‌های گفتمان دینی و اندیشه جوان: این کلاس‌ها ویژه دانش‌آموزان، دانشجویان و طلاب می‌باشد که مدارس، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه می‌توانند با هماهنگی اداره تبلیغات اسلامی نسبت به برگزاری این دوره‌ها اقدام نمایند. 

همچنین گروه حامیان ولایت روزهای چهارشنبه در سطح مدارس شهری و روستایی نسبت به فعالیت‌های تبلیغی اقدام می‌نماید.

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

وبلاگ هسته فرهنگی	azmemelli.persianblog.ir
گروه حامیان ولایت	Hamianvelayat111.blogfa.com

ـ شماره تلفن‌های مورد نیاز

دفتر هسته فرهنگی و نخبگان جوان دینی	32290263-011
گروه حامیان ولایت(حجت‌الاسلام والمسلمین حسین‌زاده)	09122522938
موسسه قرآنی هدی  مجری طرح واحد برادران و خواهران	32314977/4الی32295053-011

 

6. کانون قرآن:

ـ ثبت و معرفی و صدور مجوز «موسسات قرآنی شهری» با درخواست کتبی به اداره تبلیغات اسلامی و مراجعه به سایت سازمان دارالقرآن‌الکریم

ـ ثبت و صدور مجوز «خانه‌های قرآن روستایی و شهری» از طریق تکمیل فرم‌های مربوطه و ارسال آن به دارالقرآن الکریم استان مازندران

ـ جلسه مجمع قاریان قرآن کریم: هرهفته روزهای شنبه، ساعت 7 عصر در جنب مسجد جامع، دارالقرآن امام حسن مجتبی(ع) برگزار می‌گردد.

ـ طرح‌های تخصصی تربیت معلم سطوح 1و2، روخوانی و تجوید و تربیت مربی پیش‌دبستانی و تربیت معلم مفاهیم و تربیت مدرس قرآن کریم: این دوره‌ها توسط موسسات قرآنی تحت نظر سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می‌گردد.

ـ طرح قرآنی مصباح‌الهدی ویژه دانش‌آموزانِ ورودی متوسطه اول و ادامه‌ی این طرح در طرح نورالهدی ویژه دانش‌آموزان متوسطه دوم: این طرح در طول سال برگزار می‌گردد که خانواده‌ها و دانش‌آموزانِ متقاضی می‌توانند با مراجعه به موسسات قرآنی نسبت به ثبت نام اقدام نمایند.

ـ برگزاری کلاس‌های حفظ قرآن، دارالتحفیظ (ویژه قرآن‌آموزان 3و4و5 ساله) و پیش‌دبستانی ویژه (قرآن‌آموزان 6ساله) در موسسات قرآنی

ـ برگزاری دوره‌های قرائت سطوح 1 الی 4 و مفاهیم 1 الی 4 استاد وکیل و استاد علامی و دوره‌های تفسیر نسیم حیات و تفسیر بینات ویژه ماه مبارک رمضان و دوره‌های حفظ جزء 30 و حفظ کل قرآن کریم در موسسات قرآنی

ـ برگزاری جشنواره‌های قرآنی کودک و نوجوان و جوان و خانواده قرآنی در موسسات قرآنی در 6 ماهه دوم

ـ برگزاری طرح اعطای مدرک حفظ قرآن کریم به حافظان قرآن (جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت سازمان دارالقرآن‌الکریم مراجعه نمایید.)

ـ اعزام قاری، حافظ و گروه تواشیح در مناسبت‌های مذهبی و همچنین هماهنگی جهت برگزاری محافل انس با قرآن به ویژه در ماه مبارک رمضان

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط قرآنی:

سازمان دارالقرآن‌الکریم	telavat.com
وبلاگ مصباح‌الهدی	mesbah114.ir

 

7. کتابخانه عمومی علامه سعیدالعلماء:

ـ کتابخانه علامه سعیدالعلما با دارا بودن حدود 20،000 جلد کتاب، مستقر در ساختمان اداره تبلیغات اسلامی می‌باشد. ساعت کار همه روزه 8 الی 12 صبح می‌باشد. کتابخانه ویژه‌ی خواهران بوده و دارای سالن مطالعه و بخش امانت کتاب و اجازه مخزن آزاد برای دانشجویان مقطع دکترا می‌باشد.

   

8. دبیرستان علوم و معارف اسلامی صدرا:

ـ یکی از رشته‌های دوره متوسطه‌ی نظری، رشته «علوم و معارف اسلامی» است. این رشته دارای 45 واحد عمومی و 51 واحد تخصصی و در دروه‌ی پیش‌دانشگاهی دارای 24 واحد درسی است و به صورت خاص اداره می‌گردد.

آنچه که در مورد اهداف رشته علوم و معارف اسلامی بر آن تأکید می‌گردد این است که دانش‌آموز بتواند پس از طی دوره‌ی متوسطه در دوره‌های عالی حوزه یا دانشگاه به عنوان یک دانش‌آموخته‌ی خبره در حوزه علوم انسانی و معارف اسلامی مسیر درخشانی را برای خود ترسیم نماید و نگرشی علمی و تربیتی مبتنی بر تعالیم اصیل اسلامی را برای تأثیرگذاری بیشتر در جامعه به عنوان یک فرهیخته‌ی فرهنگی و دینی سبب گردد.

شهرستان بابل دارای دو دبیرستان پسرانه و دخترانه علوم و معارف اسلامی صدرا می‌باشد که از بین دانش‌آموزان علاقه‌مند با برگزاری آزمون علمی و مصاحبه ثبت نام به عمل می‌آورد.

ـ نشانی برخی سایت‌ها و وبلاگ‌های مرتبط:

سازمان مدارس معارف اسلامی

www.imso.ir

ـ شماره تلفن‌های مورد نیاز:

دبیرستان پسرانه علوم و معارف اسلامی صدرا	15 الی 32190913
دبیرستان دخترانه علوم و معارف اسلامی صدرا	32395242و32399026

اخطار به رجا، از زاویه ای دیگر! سخنی با اصحاب مجازی انقلاب!

نه دی بسته شد و کیهان و رجا اخطار گرفتند. این اتفاق مکرر، پیامد نقد و بررسی توافقنامه ای است که کف و سوت آمریکا را به دنبال داشته است. ابداً قصد ندارم این اتفاق را بهانه ای برای افشای ماهیت دولت نقد ناپذیر اعتدال دانسته و بازگشایی همزمان دفتر بی بی سی در تهران را نشانی از بیگانه گرایی برخی مدعیان قلمداد کنم؛ که اگر کسی تا کنون در باره سیاق و گرایش این دولت شبهه ای داشت باید بداند دو سال را در غفلت و خوش باوری گذرانده است.

روی سخن با پایگاه های مجازی مرتبط با جبهه انقلاب است. سوال اینجاست که چرا از بین پایگاه های فعال انقلابی در فضای مجازی این تنها سایت رجا نیوز است که سبیل حملات اصحاب قدرت قرار می گیرد؟

حقیقت آن است که به رغم فعالیت چندین پایگاه مجازی حامی گفتمان غیرت و عزت، متأسفانه به دلیل کم انگیزه بودن تعداد بسیاری از این سایت ها و اکتفا به امور روزمره اداری یعنی کپی نمودن اخبار و تحلیل ها از منابع دیگر، برجستگی مشهودی برای جذب مخاطب و تأثیرگذاری در فضای جامعه عاید این رسانه ها نشده و بسیاری از آنها عملاً کارایی خود را از دست داده اند.

امروز به غیر از چند پایگاه مجازی تحلیلی مانند رجا و 598 و جهان نیوز، عملاً سایت های پر جنب و جوش دیگری در فضای رسانه ای انقلاب به چشم نمی خورد. فاصله تأثیرگذاری رجا البته از سایر رقبای انقلابی بیشتر بوده و به نوعی می توان گفت که به پیشانی رسانه های حوزه گفتمانی انقلاب تبدیل شده و از همین روی همواره سیبل حملات دگرخواهان سیاسی و تاجران قدرت قرار گرفته است.

دردمندانه باید اعتراف کرد اغلب رسانه های مجازی انقلابی، حرکت خاصی برای تولید محتوای انقلابی انجام نمی دهند و این بی رغبتی نسبت به نوآوری، مخاطبان اندیشه انقلاب را از این دست رسانه ها دلزده و فراری ساخته است.

البته فعالین ارزشی کشور نیز باید همت نموده و سایت های مفید کمتر شناخته شده را از طریق شبکه های تلفن همراه به سایر علاقمندان این وادی معرفی نمایند.

به هر روی این تذکر دوستانه را کسانی باید بیش از همه جدی بگیرند که به نوعی پشتوانه فکری یا مالی برخی از این سایت ها قلمداد می شوند. این افراد باید بدانند که اداره یک سایت پیشروی انقلابی باید فراتر از اندیشه های کارمندی بوده و مبنای چینش اخبار و تحلیل های آن باید با افق جهانی انقلاب اسلامی همسان باشد. اگر باور داریم که جنگ رسانه ای با تفکرات مسامحه گر و عافیت طلب، یک رسالت مکتبی است باید با تمام توان به این نبرد نابرابر پای گذارده و از هیچ کوششی برای تبیین حقایق و روشنگری در جامعه دریغ نورزیم.

حاشیه ای بر اقدامات آبکی دولت!

از بدو روی کار آمدن دولت یازدهم تلاش تبلیغاتی گسترده و همه جانبه ای برای ترساندن مردم از خطر خشکسالی قریب الوقوع در کشور آغاز شده است. جالب آن که گاه با استناد به برخی مراکز غربی دلسوزتر از مادر، این گونه وانمود می شود که دوره سی ساله خشکسالی در ایران آغاز شده و این مسئله به زودی باعث از بین رفتن توان کشاورزی ایرانیان خواهد شد. زیر نویس های برنامه های پربیننده تلویزیون نیز با موضوع ضرورت صرفه جویی در مصرف آب در دو سال اخیر بسیار فراوان و ملالت آور شده است. پیامک هایی نیز در شبکه های تلفن همراه تولید شده با این مضمون که نسل بعد ایرانیان دیگر قادر به حمام رفتن نخواهند بود!

البته یادآوری این نکته ضروری است که حتی اگر وفور نعمت هم شامل حال ما باشد باز هم بر مبنای آموزهای دین، ملزم به رعایت اصل صرفه جویی هستیم. اسراف از نظر اسلام حرام است و این موضوع منحصر به آب و خطر احتمالی کم آبی نیست. پس به عنوان یک فرهنگ اصیل اسلامی باید در همه شئون زندگی همواره به دنبال پرهیز از اسراف باشیم.

نکته جالب این جاست که بسیاری از متخصصان حوزه آبی کشور بارها در مصاحبه های مطبوعاتی ضمن تأیید بر اصل صرفه جویی متذکر شده اند که پیش بینی دوره سی یا بیست ساله خشکسالی برای کشوری پهناور با مختصات جوّی و جغرافیایی ایران خاستگاه علمی ندارد.

از سوی دیگر بر اساس اذعان متولیان امر، چهل درصد هدررفت آب کشور نه به دلیل زیاده روی مردم در مصرف بلکه به خاطر فرسودگی شبکه توزیع آب است که تعمیر و رفع نواقص آن از وظایف اجتناب ناپذیر دولت است. البته همان طور که مطلعید پیش از این دولت با طرح این مسئله در سیمای جمهوری اسلامی به شدت مخالفت ورزیده تا ذهن ها را در خصوص مقصر کم آبی همچنان متوجه مردم نگاه داشته باشد.

جالب تر از همه این که در اوج بارش باران و سیل های ویرانگر و بی نظیری که دفعات متعدد در جای جای کشور رخ داده است باز هم پافشاری دولت در ایجاد دلهره نسبت به وقوع ناگهانی خشکسالی به پایان نرسیده است.

ایجاد دغدغه نسبت به کم آبی در حالی به صورت یکپارچه از سوی رسانه های همسو با دولت و صدا و سیما و حتی رسانه های خارجی دامن زده می شود که یکی از ثمرات سیاسی آن پیش از گفتگوهای اخیر هسته ای را در قالب ادعای رئیس دولت در خصوص ارتباط توافق هسته ای با حل مشکل کم آبی به خوبی شاهد بودیم. مجموعه این اتفاقات نشان می دهد پشت پرده ماجرای توهم خشکسالی نشأت گرفته از یک بازی سیاسی برای پیشبرد اهداف خاص دولت یازدهم است.

از یاد نبریم که تکرار بیش از حد یک موضوع باعث لوث شدن آن و نوعی ضد تبلیغ محسوب می شود. نمونه این اتفاق را در جریان تبلیغ بیش از حد برای تشویق مردم به انصراف از دریافت یارانه ها شاهد بودیم که باعث واکنش منفی مردم و عزم آنان در ثبت نام نود و هفت درصدی برای دریافت یارانه ها گردید. اصرار بیش از حد بر خطر کم آبی آن هم در شرایطی که داغ ترین اخبار رسانه ها مربوط به خسارات سیل اخیر است نتیجه ای جز خنثی شدن اثر پیام های تبلیغی ندارد.

همه حرف هایی که در این چند سطر خواندید یک طرف، نکته ای که در پایان مورد اشاره قرار می گیرد را به طور ویژه در نظر داشته باشید که یکی از نتایج مفید و ماندگار دستیابی ایران به انرژی هسته ای، قابلیت تبدیل آب شور به آب شرب بوده است. این طرح قرار بود در خلیج مکران مورد اجرا قرار گرفته و مشکل کم آبی کشور برای همیشه حل شده و نیازی هم به سد سازی و تحمل عوارض محیطی ناشی از آن نباشد. در واقع باید گفت اگر دولت صادقانه به دنبال رفع مشکل خشکسالی است باید با تمام قوا از حقوق هسته ای ملت ایران در برابر زیاده خواهی اجانب دفاع کند؛ زیرا این قدرت هسته ای ایران است که در بسیاری از مشکلات کشاورزی و صنعتی و دارویی و ... می تواند راهگشا بوده و آینده ای روشن برای کشوری پیشرو و مترقی رقم بزند.

دین در خدمت خیانت!

شاید اگر تا به امروز این ادعا را طرح می کردیم که بسیاری از حرکت های هدایت شده بیگانگان در قالب ترویج ادیان الهی به خصوص مسیحیت، پوششی برای براندازی حکومت های مستقل و یا دستکم، جاسوسی از امور داخلی این کشورهاست بعضی ها ساده لوحانه، این انگ را می چسباندند که چنین تحلیل هایی منبعث از نگاه بدبینانه مدعیان و نوعی توّهم توطئه و ... است و در فضای باز امروز جهان و در عصر تبادل و انفجار اطلاعات، جایی برای تقابل یا حتی شک نسبت به اشاعه فرق و مذاهب و ادیان زمینی و آسمانی وجود ندارد.

باور کنید بعضی وقت ها به این جماعت خوش باور و یا احیاناً مغرض می گفتیم چگونه ممکن است کشورهایی که حاکمیتشان حتی به آموزه های حضرت مسیح علیه السلام التزام عملی ندارند به یکباره هوس ترویج این آیین را برای کشورهای دیگر به خصوص برای ممالک اسلامی در سر راه داده اند و این موضوع خود علتی برای شک ما به صداقت این فعالیت های گسترده رسانه ای است؛ جوابشان باز هم توجیهی برای خوش باوری و ساده انگاری و ... خودشان بود و هرگز پاسخی در خور و اقناع کننده در چنته نداشتند.

اکنون انتشار این خبر در رسانه های بین المللی که البته در کشور ما بازتاب اندکی داشت سندی است بر پشت صحنه ظاهرسازی هایی که در قالب ترویج ادیان آسمانی، توطئه بر ضد ملت های مستقل را دنبال می کند.

روز گذشته تابناک نوشت:

اعتراف کشیشی کانادایی به تلاش برای برای بر اندازی حکومت کره شمالی

یک کشیش کانادایی به اقدام برای براندازی نظام سیاسی کره شمالی اعتراف کرده است. روز جمعه، ۹ مرداد (۳۱ ژوئیه)، تلویزیون کره شمالی تصویر هیون‌ سون‌لیم، کشیش کانادایی کره‌ای تبار را پخش کرد که با شرکت در یک نشست خبری، ضمن اعتراف به "جنایات متعدد در جهت براندازی نظام سیاسی" کره شمالی از اقدامات خود ابراز ندامت می‌کرد. خبرگزاری کره شمالی گفته است که آقای هیون، که کشیش یک کلیسای مشایخی واقع در تورنتو در کاناداست، "با صداقت و از روی صمیمیت" به تمامی اتهاماتی که علیه او اقامه شده بود اعتراف کرد. این کلیسا محل عبادت حدود سه هزار تن از اهالی منطقه است. به گفته منابع کره شمالی، هدف این فرد "سرنگونی نظام اجتماعی و سیاسی جمهوری دموکراتیک خلق کره در پوشش فعالیت‌های بشردوستانه و گردآوری اطلاعات برای استفاده از آنها در موعظه‌های خود در خارج" بوده است. همچنین، او متهم شده که درصدد ایجاد یک تشکل دینی برآمده تا مردم کره شمالی را "اغفال کرده و برباید." ظاهرا منظور از "ربودن" شهروندان کره شمالی، کمک به فرار آنان از کشورشان است.

رایحه عاشورا، دوشنبه در بابل!

یک روز حاج آقا ماندگار، جمله ای گفت که تا اعماق وجودم نفوذ کرد و در دل و جانم حک شد. جمله اش این بود: بعضی وقت ها پا منبری های ما از خود ما هم جلو می زنند. بعد مثال برادرش محمدرضا را وسط می آورد. می گفت: محمدرضا خیلی کوچک بود که دستش را می گرفتم و به راهپیمایی های سال 57 مشهد می بردم و مواظبش بودم توی درگیری ها زیر دست و پا نماند. از سال 61 که به جبهه رفتم، هر بار در هر فرصت مرخصی و عزیمت به مشهد، محمدرضا که نوجوانی کم سن و سال بود شب ها می آمد کنارم می نشست و خواهش می کرد تا برایش از خاطرات جبهه و یاد شهدا بگویم. من می گفتم و او با اشتیاق به حرف های من گوش می داد. سال 64 او پانزده شانزده سالش بود که با زحمت خودش را به جبهه رساند. مدت کمی ماند و شهید شد. من تا آخر جنگ در جبهه ماندم و در این حیرت دست و پا زدم که او چگونه، نیامده، راه چندین ساله ما را یک شبه پیمود و به اوج رسید؟!

آدم این بچه های نسل سومی و چهارمی انقلاب را که می بیند گاه از خودش خجالت می کشد. شور و حال خیلی از این بچه ها دست کمی از رزمندگان دهه شصتی انقلاب ندارد. همه اینها یک طرف، بر و بچه های غریب و مظلوم پاکستانی و افغانستانی هم یک طرف. ما تازه دنبال این بودیم که چطور همسایه های کشورمان را با حماسه های شهدا و فرهنگ جهاد و شهادت آشنا کنیم، حالا مات و مبهوت، یک به یک تابوت های سرخ مجاهدان غیرایرانی دفاع از حریم آل الله را به دوش می کشیم و مانده ایم که این آخر صف نشین های مجلس اسلام، چطور از ما مدعیان پر هیاهوی عرصه دیانت، سبقت گرفته اند؟!

درست زمانی که ما در هجمه طوفانی مطالبات نفسانی خود، با چنگ و دندان به دنیای خویش چسبیده ایم، جوانان بی ادعای مکتب عاشقی، قله های صداقت و ایمان را فتح کرده و کلام روح خدا را تحقق بخشیدند که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

فرق ما با شهدا تنها در این است که ما حرف زدیم و آنها عمل کردند.

امروز که دلبستگی های مادی دنیا به برکت مسابقه تمام ناشدنی رفاه طلبی و عافیت جویی، بسیار پررنگ تر از دهه شصت است، جوانهایی در گوشه و کنار این مرز و بوم، پای در صراط کسب رضایت دوست می گذارند که هیچ تعبیری در وصف ایثارشان جز همان وعده رسول الله جایگاه ندارد که فرمود: در آخرالزمان، شهادت بهترین های امت مرا گلچین می کند.

امروز جای شهدا در میان ما خالی است. از آن بالاتر، جای نام و راه و سلوک شهداست که در بین مان خالی مانده است.

شهدای مدافع حرم، نشان دادند که دین خدا بعد از چهارده قرن در میان جنجال و هیاهوی اهل دنیا گم نخواهد شد و رنگ کهنگی به خود نخواهد گرفت.

دوشنبه 12 مرداد سال نود و چهار، هیئت محبان المعصومین علیهم السلام شهرستان بابل، قرار است یاد اصحاب آخرالزمانی امام عشق را در بابل زنده کند. یادواره شهدای مدافع حرم در شامگاه دوشنبه در مرقد علامه سعیدالعلما برگزار خواهد شد. سخنران این محفل، آیت الله قرهی است که نفس و علم و عمل و قلم او روح توحید و وارستگی مردم تهران است. مداح این محفل هم علاوه بر حاج محمد زمان یعقوبی، آقا سید هادی خادم الحسینی است که نوحه هایش در مراسم تشییع بیش از شصت شهید مدافع حرم در قم، حکم نوحه های حاج صادق آهنگران را در تقویت روح حماسی جوانان رزمنده دفاع مقدس دارد.

هیئت محبان المعصومین علیهم السلام شهرستان بابل خوب می داند که جاهای خالی را در فضای فرهنگی شهر چگونه پر کند. آنها این توانایی منحصر به فرد را در روز میلاد امام عدالت، علی علیه السلام نیز به اثبات رسانده بودند.

استراتژی این هیئت، ارتقای بینش جهادی مؤمنان است. اسلامی که این هیئت مروّج آن است، اسلامی است که در میدان عمل، محک خورده و افق آن پرورش انسان هایی است که رزق دنیا و آخرتشان را در وادی عند ربهم یرزقون جستجو می کنند.

دوشنبه، بابل به رنگ کربلاست. می خواهیم برای ساعاتی از غوغای پوچ دنیازدگی به کوی نورانی وصال با معبود سفر کنیم.

برای خود دعا کنیم که در صف جاماندگان قافله عشق، ماندگار نباشیم.

راستی تا یادم نرفته، توصیه ای مجرّب برای مسئولان شهری و استانی دارم که اگر به میز و صندلی شان دلبسته اند، سعی کنند از شعاع یک کیلومتری این هیئت هم رد نشوند!! اگر نه، هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله.