اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

پروانه ها منتظرش هستند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۳۸ ب.ظ

آدم یکی را دوست دارد، کلافه می شود می بیند دارد جان می کَند. جان تو را انگار دارد می کَند و با خود می برد. گفتم بمان. دعا کردم بمان. دعا کردند که بماند. دل وقتی پریشان می شود و شور می زند هیچ تسکینی ندارد. منتظر است تا خبر بدی از راه برسد. کلافه ای و می خواهی یقه یکی را بگیری. هر پیامی هر تماسی، نفست را بند می آورد. سه هفته پیش بود نوشتم بمان پیرمرد، نفس من که حق نیست به اعتبار صاحب نفسان وادی حق، بمان و زمین بی مقدار کم ظرفیت را همچنان از عظمت وجود قدسی ات سرشار نگاه دارد... دلم امروز بدجور به هم ریخته است. خدا کند تشویشی گذرا و بچگانه باشد. جواد جلالی که رفت همین حس را داشتم، حسین منصف که رفت همین حال را داشتم در فراق حاج آقا یزدانی هم. این بار امیدوارم اشتباه کرده باشم. دل آدم با یکی گره می خورد هر چقدر پستی و بلندی، بدی و خوبی این میان باشد به چشم نمی آید. دل حرف خودش را می زند. اولش اضطراب می گیرد بعدش غلیان یافته و چشمه اشک را بر پهنه صورتت جاری می سازد. ما زور خودمان را زدیم. ما که می گویم نه مثل من عقب مانده بی فیض و خیر که صاحب دلان و اهل خلوت و معنا به صف شده و آهسته و پیوسته امن یجیب می خوانند. ما زور خودمان را زدیم؛ اما آن طرف شاهین نشسته که قرة العین خویش می خواندش و قشقاوی که بهشتی دیگری می نامیدش، عباسی، رهبر، گرجیان، آقامیری، نصیری، قیومی... تربیت شدگان مکتب فقه و طهارت و خلوص و خلوت انس و شهود، زورشان از ما بیشتر است. بزم شاگردان شهیدش دیربازی است که ملتمس حضور شمع شبستان عروج است. عبای ساده او پرورشگاه عارفان جاودان کوی وصال بوده و نفس رحمانی اش احیاگر جانهای خسته و راهنمای گمگشتگان دیار عشق. آن طرف، مستان جام الست منتظر قدمهای استواری هستند که سالهای سال از بابل تا قم تا نجف، جامعه کبیره معارف اهل بیت را در قامت حیاتش، تجلی بخشید و آن گونه زیست که خدا و رسول و اولیایش از او راضی باشند.

من دعا می کنم که بمانی مثل همیشه، اهل دلان نور آشام و حق گویان ساکن ملک معنا دعا می کنند که بمانی؛ از لطف خدا ناامید نیسیتیم. به حکمتش نیز ایمان داریم. خبرهای خوبی از بیمارستان به گوش نمی رسد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">