اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنویت» ثبت شده است

مکافات و جنایت!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ

خودکشی یک وکیل پس از قتل همسر و پسرش در ولنجک تهران؛ دختر ۱۴ساله به خانه  همسایه فرار کرد | سایت انتخاب

 

وکلا هم البته مثل هر صنفی آدمهای خوب یا بدی دارند. بعضی وکلا انسانهای حلال خور و دلسوزی هستند که برای احقاق حق تلاش می کنند. بعضی هایشان قالتاق و باج گیر و قانون شکن بوده و شر خر تحصیل کرده به حساب می آیند. از این حرفها که بگذریم در هفته اخیر دو خبر درباره آدم کشی وکلا در رسانه ها منتشر شد. یکی اش وکیلی بود که با همسر خبرنگار خود اختلاف هایی داشت. او را با چاقو و دمبل به قتل رساند. خواست خودش را هم بکشد که پشیمان شد و با پلیس تماس گرفت. یکی دیگر وکیلی بود که بدهی بالا آورد و با مشورت و رضایت همسرش او، یک فرزند و خودش را با سلاح گرم به قتل رساند. فرزند دیگرش البته مخالف این خودکشی خانوادگی بود که جان سالم به در برد. خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند. علم، مصونیت آور نیست. دانش به تنهایی چراغ راه نیست. روشنفکری و سواد و مدنیت، منهای اراده، منهای خدا جز به بن بست ختم نمی شود. درست است که جنایت، مکافاتی به دنبال دارد؛ اما در واقع این بی فکری و خلأ فرهنگی و ضعف اعتقادی، خودش مکافاتی بزرگ است که کار را به جنایت می کشاند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلام، باران!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۸ ب.ظ

سرما و باران در راه تهران - ایسنا

 

گفته اند شادی های خود را با دیگران قسمت کنید. حالا که دستهای سخاوت آسمان به روی ما گشوده شده و قطرات رحمت حق به روی مان باریدن گرفته، به یاد دوستان خود باشیم. برای همه مردم دعا کنیم. وقت اجابت است و فرصت قرب و شوق و عشق بازی با خداست. خدا دل ما را شاد کرد، بندگانش ان شاءالله دلش را شاد کنند. خیر ببینی ای خدا! 

کسی شرمنده مردم نشود، کسی مقروض و بدهکار نماند، بیمارها شفا بگیرند، دلهای شکسته تسکین بیابند، مجردها و عزب قلی های وحشی، اهلی شوند، حاجتهای مشروع، روا شود. مردم فلسطین و لبنان را خدا از شرّ دشمنان نجات دهد. خدا ظهور صاحب ما را برساند. الحمدلله بابت باران، بابت لطف حضرت حق، بابت آرامش این موسیقی طرب انگیز عالم خلقت. الحمدلله که خدا هنوز ما را می بیند، بدان امید که ما هم او را ببینیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیمای فرزانگان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ

کتاب سیمای فرزانگان | بهشت قلم

 

کتاب سیمای فرزانگان یکی از پر فروش ترین کتابهای حوزوی است. تا اینجای کار میدانم بیست و چند بار تجدید چاپ شده. نویسنده آن حجت الاسلام رضا مختاری در جوانی به تألیف اثر پرداخته و در چاپهای بعدی ویرایشی مختصر بر آن انجام داده است. این کتاب البته مخصوص طلاب نیست و اقشار مختلف جامعه که به مسائل معنوی و خودسازی و حکایتهای آموزنده از زندگی علمای دین علاقمندند نیز به مطالعه آن پرداخته اند.

یک جاهایی با این کتاب به دوران شیرین حجره نشینی، شبهای خوش انس و خلوت با خدا و همجواری با بهترین بندگان او سفر کردم. یک جاهایی داغ حسرت و افسوس بابت جدایی از مسیری که پر نور آغاز شده بود را حس نمودم، یک جاهایی هم با یادآوری خاطرت تلخ مواجهه با بعضی مدعیان ظاهرنما سوختم و بد خلق شدم. از ویژگیهای مثبت کتاب علاوه بر دقت شدید مولف در استناد روایات و نقل قولها، سیر مطالب آن است که با خودسازی و اصلاح نفس آغاز گردیده و با ظلم ستیزی و غیرت و مجاهدت به پایان می رسد. عالم حقیقی نمیتواند مجاهد نباشد؛ علم، مسئولیت آور است. سیمای فرزانگان از آن دست کتابهایی است که خواندنش را میتوان به همه توصیه نمود و اهدای آن به دوستان را از نفیس ترین تحفه ها و سوغات ها برشمرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح، کشتی بان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ

پوستر نقاشی طرح قایق بادبانی قدیمی در طوفان | SH-Q۸۳۱۶-A - ویکتوریا

 

سال 91 در موسسه روایت سیره شهدا در قم دیدار و گفتگویی با آقای مصطفی السالمی داشتم. او جزو نیروهای نخبه سپاه بدر بود. لا به لای حرفها و خاطراتش تعریف کرد: در زمان جنگ رسم بود هر هفته تعدادی از اسرای شیعه عراقی را در روز و ساعتی مقرر به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می آوردند برای زیارت. یکبار هر چه تلاش کردند برنامه ردیف نشد و نتوانستند در روز و ساعت معمول این کار را انجام دهند. وقت دیگری اسرا را به حرم خانم آوردند. درست موقعی که اسرا از حیاط حرم به سمت ضریح می رفتند، ناگهان صدای جیغ زنی به هوا برخاست. صدای فریاد مردی هم به گوش رسید و همهمه ای بر پا شد. سریع دویدیم و اوضاع را تحت کنترل در آوردیم. قضیه از این قرار بود که رژیم بعث، خانواده ای شیعی را از عراق بیرون کرد، اموالشان را مصادره نمود و پسرشان را به خدمت سربازی برد. این خانواده به ایران آمد و ساکن قم شد. مادری که فرزندش در عراق مانده بود هر روز پریشان و دلگیر به حرم خانم می آمد از ته دل ضجه میزد و التماس می کرد فرزندش به او برگردانده شود. خب در حالت عادی چطور ممکن بود این اتفاق بیفتد؟ دو کشور با هم در حال جنگ بودند و امکان تردد وجود نداشت. خانواده در ایران و شهر قم بود و پسر جوان در مکانی نامعلوم از جبهه های جنگ عراق قرار داشت. اما به خواست خدا و عنایت حضرت معصومه این پسر در جنگ اسیر شد. بین همه شهرهایی که اسرای عراقی نگهداری می شدند به قم منتقل گردید. اگر طبق برنامه معمول به حرم آورده می شد هرگز چشم مادر به او نمی افتاد. مانعی پیش آمد و گرهی در کار افتاد تا برنامه با تأخیر مواجه شده و فرزند همراه سایر اسرا درست در ساعتی به حرم آورده شود که مادر هم حضور داشته و مشغول دعا و زیارت است، چشمشان به هم بیفتد و فریاد بهت و شادی شان به آسمان برود...

بعد از آنکه مصطفی السالمی این خاطره را نقل کرد و رفت حسرت خوردم که کاش آن را ضبط و ثبت می کردم. یکبار در اینترنت جستجو کردم که همان خاطره را با اندکی تفاوت مشاهده نمودم که در نشریه صبح صادق وابسته به دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده بود. عینا برای شما نقل میکنم:

"حجت الاسلام و المسلمین آقای ابن الرضا از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نقل کردند که:

در ایام جنگ شبی از شب ها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهر کریمه اهل بیت آورده بودند. در طرف بالای سر حضرت میله هایی نهاده شده بود که اسرا در داخل میله ها  و دیگر زائران در بیرون میله ها مشغول زیارت بودند یک مرتبه دیدم که زنی از میان تماشاگران جیغ می کشید و بلافاصله یکی از اسرا نیز جیغی کشید. معلوم شد که این اسیر از شیعیان عراقی بوده  که ارتش او را اجباراَ به جبهه برده اند و آنجا به اسارت نیروهای ایرانی در آمده است. مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده، به ایران آمده، در قم اسکان داده شده و به کلی از سرنوشت پسرش بی خبر مانده است. این مادر بیچاره هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف می شده و به خدمت بی بی عرض می کرده : بی بی جان من پسرم را از شما می خواهم.

آن شب نیز چون شب های دیگر به حرم مشرف شده برای پسرش دعا کرده، به حضرت معصومه سلام الله علیها متوسل شده است که یک مرتبه پسرش را در میان اسیران دیده، بی اختیار جیغ کشیده پسرش نیز متوجه مادر شده، متقابلا فریاد کشیده و اینگونه از عنایات حضرت معصومه سلام الله علیها پس از سالها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن گردیده است. پس از این رخداد جالب، توسط جمهوری اسلامی ترتیبی داده شد که این پسر از اسارت آزاد شده به کانون گرم خانواده برگردد. "

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درگاه نور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۰۲ ب.ظ

اهمیت نور در عکاسی؛ آشنایی با انواع تاثیر نورپردازی در عکاسی

 

آخرین برگ های دست نوشته شهید شانزده ساله دفاع مقدس، حسین جهانگیری که در 21 ماه مبارک رمضان با زبان روزه و در حال تلاوت کتاب خدا در نزدیکی پاسگاه زید به شهادت رسید و در گلزار شیخان قم به خاک سپرده شد:

 

6/1/62: چون شب جمعه بود برای دعای کمیل به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم. جمعیت زیادی می آمد.

ابتدا دعای توسل می خواندند سپس دعای کمیل ساعت 9 شروع می شد.

حال عجیبی داشت آن هم در کنار مرقد حضرت معصومه سلام الله علیها، یکی از برادران دعا را با حال عجیب می خواند و مردم هم گریه می افتادند. در حقیقت من هم زیاد گریه می کردم. خودم را در پیشگاه خداوند گناهکار و روسیاه می دیدم نمی دانم آیا خداوند از سر تقصیرات من می گذرد یا نه؟

مستقیم به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم زیارتی کنم، داخل حرم شدم. سرم را سینه ضریح گذاشتم و حاجات خود را از او می خواستم، علاقه زیادی به حضرت معصومه سلام الله علیها دارم و تا کنون هر چه از او خواستم و هر نذری که کردم به من داده اند این خاندان نبوت. مدتی اشک ریختم. از او صبر و بردباری برای پدر و مادرم خواستم. از او تشکر کردم که کمک من کردند تا امتحانات ثلث سوم را با موفقیت بدهم. طول عمر امام، پیروزی هر چه زودتر و اگر لیاقت شهادت را داشتم شهادت فی سبیل الله را به من بدهد. شاید برای آخرین مرتبه بود که به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می آمدم.

22/3/62:

روز یکشنبه صبح زود از خواب بیدار شد، نماز را خواندم، صبحانه را زودتر خوردیم . ساعت 7 قرار بود که به بسیج برویم. پدرم کار داشت و گفتم نمی خواهی بدرقه من بیایی، بعد از خوردن صبحانه پدرم آماده شد که به باغ برود و در همان اتاق جلو آمد و با هم روبوسی و خداحافظی کردیم و گفت: خدا به همرامت باشد.  با پدرم  دست دادم. دست هایش از کار پینه بسته و ترک خورده . گاهی نگاه به مادرم می کردم. می دیدم گرفته است؛ اما سعی می نمود دربرابرم چهره ای شاد و خندان داشته باشد تا نکند من ناراحت شوم و روحیه ام کسل گردد. آفرین بر تو ای مادر مهربان و شجاعم. خداوند شما را در آخرت با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت معصومه محشور کند. سوار اتوبوس شدیم مادرم پایین، مرا نگاه می کرد، خواهرم چشمانش پر از اشک شده بود. برای آنها دست تکان می دادم و می گفتم نگران من نباشید. خواهر کوچکترم می خواست از بغل مادرم پهلوی من بیاید. اتوبوس راه افتاد. چشمانم را به مادرم دوخته بودم تا اینکه دیگر او را ندیدم و از نظرم پنهان شد. در اتوبوس صلوات می فرستادم.

نزدیک حرم سلامی به حضرت معصومه سلام الله علیها دادم تا تهران که در راه بودیم مدتی را کتاب مطالعه می کردم.

نشریه امتداد شماره 32 شهریور 1387

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدر شهید مطهری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۳ ق.ظ

ویژگی‌های پدر استاد - مرکز نشر آثار استاد مطهری

 

"چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوار خودم بکنم. از وقتی که یادم می‌آید (حداقل از چهل سال پیش) من می‌دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‏‌گذاشت و نمی‌گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. شام را سر شب می‌خورَد و سه ساعت از شب گذشته می‌خوابد و حداقل دو ساعت- و در شب‌های جمعه سه ساعت- به طلوع صبح مانده بیدار می‌شود و حداقل قرآنی که تلاوت می‌کند یک جزء است؛ و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‌خواند! حالا تقریباً صد سال از عمرش می‌گذرد و هیچ وقت من نمی‌بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد. و همان لذت معنوی است که اینچنین نگهش داشته. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می‌گوید که او خیلی به من محبت کرده است؛ شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی‏‌حقّان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. اینها دل را زنده می‌کند. آدمی که بخواهد از چنین لذتی بهره‌مند شود، ناچار از لذت‌های مادی تخفیف می‌دهد تا به آن لذت عمیق‌تر الهی معنوی برسد."

احیاء تفکر اسلامی ص 95

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قبله تهران

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۲۱ ق.ظ

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام - دانشنامه‌ی اسلامی

 

میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک. اگر تا به حال به زیارت این امامزاده بزرگ و واجب التعظیم نرفته اید تا عمری باقی است حتماً از خدا بخواهید و اراده کنید که به زیارتش بروید. نشاط خاصی به شما میدهد که سوغات اصیل ری و برکت وجود و بارگاه این بنده عزیز خداست. غم عالم را هم که به سینه داشته باشید در محضر این انسان شریف و ذیل قبه نورانی حرمش با نخستین سلامی که تقدیمش میکنید از دلتان زدوده و شادی و راحتی و آرامش جایگزین آن خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیت الله شهید قدوسی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ

علی قدوسی - ویکی فقه

 

قدوسی با شهرت طلبی ناسازگار بود و آن را منشأ سقوط انسان می دانست. در تمام عمرش مسئولیت امامت جماعت را  نپذیرفت. حتی المقدور، آرام و بدون جلب توجه دیگران به مجالس وارد می شد و در پایین مجلس در بین افراد معمولی می نشست. اهل وعظ و خطابه رسمی جز بر اساس احساس وظیفه شرعی نبود. کمتر حاضر به مصاحبه های رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی می شد، به ویژه، اگر قرار بود به توجیه کارها یا دفاع از عملکردهای خویش بپردازد.

او می گفت: "از چشم مردم افتادن، بهتر است تا اسیر دام نفس شدن!"

صبح پنج شنبه در جلسه درس اخلاق قدوسی نشستن کافی بود تا کاخ آمال انسان، فرو ریزد و همه چیز جز خدا را بی بها انگارد. او به صراحت می گفت: "آقایان! اگر آمده اید تا با سواد شوید و بعد به جنگ روحانی شهر و ده خود بروید، امام جماعت شوید تا مردم دستتان را ببوسند و پشت سرتان نماز بخوانند، اسم و رسم پیدا کنید و به شما سهم امام بدهند؛ تا دیر نشده و مسئولیت تان سنگین نشده است، بروید دنبال کسبی حلال که "خسرالدنیا و الآخره" نشوید.

یادنامه شهید قدوسی ص136

گفتنی است این عالم شهید داماد مرحوم علامه طباطبایی است. فرزند برومند وی محمدحسن قدوسی نیز در شمار دانشجویان شهید پیرو خط امام و یاران صدیق سید حسین علم الهدی در هویزه است. گفته میشود او در آخرین لحظات عمر شریفش با خون خود وضو گرفت و عاشقانه به دیدار معبود شتافت و بدن مطهرش زیر شنی تانکهای دشمن با خاک عجین شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تلنگری برای همه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ

صندلی گیمینگ ESV4002 - فروشگاه اینترنتی لمپاف

 

از پیامبر خدا (ص) روایت کرده اند:

من تقدّم علی قومٍ من المسلمین و هو یری اَنّ فیهم مَن هو افضل منه فقد خان الله و رسوله والمسلمین

کسی که خود را مسئول و جلودار گروهی از مسلمانان قرار دهد، با اینکه می بیند در بین آنان کسی برتر از او هست، به خدای سبحان و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.

الغدیر، ج8، ص291

از امام صادق علیه السلام نیز نقل کرده اند:

مَن دَعا الناس الی نفسه و فیهم مَن هو اعلم منه فهو مُبتدعٌ ضالٌ

کسی که مردم را به سوی خویش دعوت کند، با اینکه در بین آنان داناتر از او هست، او بدعت گذار و گمراه است.

سفینةالبحار، ج2، ص220

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آن که تو را دارد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

مشرق نیوز - عکس/ رژه نظامی نیروهای حزب‌الله لبنان در روز قدس

 

"خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را به روی من کشید، و لبه تیغش را بر من تیز کرد، و باریک نمود دم برنده اسلحه اش را و زهرهای کشنده اش را برای من درهم آمیخت و تیرهای بی خطایش را به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت و نهانی بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد، و به من بچشاند زهر جگر سوزش را.

 تنهایی ام را در برابر بسیاری از آنان که آزار مرا اراده نموده اند، و در کمین من نشستند مشاهده کردی.

پس مرا به نیرویت تأیید کردی و پشتم را با یاریت محکم نمودی، و تیغ او را به نفع من کند کردی، و او را پس از جمع آوری نفرات و تجهیزاتش خوار نمودی، و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی.

و آنچه را از نیرنگ هایش به جانب من هدف گرفته بود به سوی خودش بازگردانی و علیه او به کار بستی، ولی عطش کینه اش فرو ننشست، و سوزش دل برامده از خشمش سرد نشد درحالی که از غیضش بر من انگشت به دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفراتش تارومار شد، پس تو را سپاس ای پروردگار از توانایی ات که شکست نپذیرد، و بردباری ات که شتاب نپذیرد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در برابر نعمت هایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده، خدایا چه بسیار متجاوزی که با نیرنگ هایش به من ستم کرد، و دام های شکارگیرش را در راهم نهاد، و توجه جستجوگرانه اش را بر من گماشت.

و او را با سنگ خودش زدی، و با زه کمان خودش خفه اش نمودی و با سر نیزه های خودش هلاک کردی و به رو به خاک مذلّت انداختی، و حیله اش را به گردنش برگرداندی و به بند پشیمانی گرفتارش کردی، و به سبب حسرتش به باد فنایش دادی، ازاین رو پس از کبر و نخوتش خوار و کوچک گشت، و به دنبال گردن فرازی اش خوار و کوبیده شد، و در بند دامی که روز گردن کشی اش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند اسیر شد، و چه نزدیک بود پروردگارا اگر رحمتت نبود بر من فرود آید، آنچه که دامن زندگی او را فرا گرفت، پس تو را سپاس پروردگارا که توانای شکست ناپذیری..."

به سفارش بزرگان در حمایت از مردم غیور لبنان، جوشن صغیر بخوانید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما مسلح به الله اکبریم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

قدرت معنوی با الهام از اندیشه رهبری و انقلاب جایگزین قدرت مادی در منطقه شده  است - شبستان

 

اگر به نگاه مادی باشد حق با صدام بود که گفت سه روزه خوزستان و یکهفته ای تهران را فتح می کند. به دو دوتا چارتای زمینی ما باشد ایران بعد از انقلاب، با فروپاشی ارتش و بی تجربگی سپاه و درگیریهای داخلی و شورش ها و آشوبهای جدایی طلبانه و انواع نفوذ و جاسوسی و ترور و خیانت اصلا یارای مقابله با ارتش آماده رژیم بعث را نداشت. برهه ای که از سیم خاردار و پوتین و فانسقه چه برسد به سلاح و تجهیزات در مضیقه و تحریم بودیم ارتش صدام از حمایت کامل آمریکا و شوروی و فرانسه و انگلیس و شیوخ عرب منطقه برخوردار بود. به دودوتا چارتای مادی باشد می شود حرف بنی صدر که زمین بدهیم و زمان بگیریم. برویم عقب، فرار کنیم و... همان کاری که کشورهای عرب در جنگ چند روزه مقابل اسرائیل انجام دادند و ننگ شکست را پذیرفتند. اما حزب الله که فقط یک گروه است و نه یک دولت در حرب تموز آبروی مسلمین را خرید.

اسرائیل با حمایت ابرقدرتها و در پرتو وادادگی کشورهای توسری خور منطقه از نظر تسلیحاتی و جاسوسی دست برتر و قدرت بیشتری در اختیار دارد؛ اما آنچه که مردم ایران را در ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس و والفجر هشت و کربلای پنج سرافراز نگاه داشت نه برتری مادی که قدرت ایمان و غیرت و توکل بود. غزه اگر زیر دهها تُن بمب و موشک دشمن ایستاده به برکت معنویت و خودباوری و غیرت و ایمان و روح حماسی است. لبنان و یمن هم اگر سری میان سرها دارند به یُمن وجود همین نعمت است. اهل کبر و غره شدن نیستیم. به تسلیحات و فتوحات خود نمی بالیم، از شکست ها هم مایوس نمی شویم. الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک.

با خدا که باشیم همیشه پیروزیم. نابودی اسرائیل از آنچه تصور میکنید به شما نزدیک تر است. به حول و قوه الهی قدرت معنویت بر هیمنه پوشالی ابزارهای مادی چربیده و بساط جور و قتل و جنایت و خباثت را در هم خواهد پیچید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راز آرامش

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۳۷ ق.ظ

امام حسین علیه السلام خیلی داغ و مصیبت و سختی دید، بعد در اوج فشارها و ناراحتی ها خون طفل شش ماهه اش را به آسمان پاشید و گفت: هَوَّن علیَّ ما نزل بی، انه بعین الله.

تحمل این سختی برای من آسان است چون خدا می بیند.

زینب سلام الله هم می گوید: ما رأیت الا جمیلا.

مصیبت برای خدا که باشد زیباست.

زیارت عاشورا که می خوانیم، آخرش می گویبم: الحمدلله علی عظیم رزیتی...

خدا را شکر بابت همه غمهایی که در راهش کشیدیم.

سوره فجر را گفته اند سوره امام حسین است. آخرش اینگونه است: ارجعی الی ربک راضیة مرضیه...

بندگان من از من راضی و خشنود هستند و من هم...

دوماه محرم و صفر عزاداری می کنیم؛ اولش با امام حسین شروع و آخرش به امام رضا ختم میشود. انگار یک برنامه تربیتی است تا برسیم به مقام رضایت.

گمشده امروز بشر آرامش است.

آرامش چه در بعد فردی و چه اجتماعی زمانی رقم می خورد که نسبت به مقدرات الهی راضی باشیم.

انسان هایی که به خدا اعتماد دارند و از او راضی اند به سفره هم چنگ نمی اندازند، حقی از هم نمی ربایند و... اینگونه حیات حسینی رقم می خورد.

 

این متن را پیشتر در کتاب "نیشتر" به انتشار رسانده ام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدیده گزارشگری تکواندو

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۵۹ ق.ظ

گزارشگری که حرف دل مردم را می‌زند!

 

رسول مهربانی پدیده گزارشگری صدا و سیما در شبکه خبر بود که در جریان مسابقات تکواندوی المپیک پاریس با صدای پر شور و گزارش پرحرارت و داغ و شیرین خود شنوندگان و بینندگان را به وجد می آورد. بیان خاص این گزارشگر جوان خیلی زودتر از آنچه تصور می شد جای خود را در بین مخاطبان پیدا کرد. همانطور که دیدن کشتی با صدای هادی عامل صفای دیگری دارد صدای گرفته و فریادهای شورآفرین رسول مهربانی زین پس موسیقی متن تصاویر مسابقات تکواندو خواهد بود. فریادهای یازهرا و یا علی و یاحسین این پسر جوان و دعوت او به توسل و ذکر نام اهل بیت و دعا به ساحت مادر سادات، پیوند مردم ایران با عمق باورهای معنوی را یادآور می شد که البته به مذاق سایتها و کانالهای زرد خوش نیامد و به تخریب او روی آوردند.

برای این هنرمند جوان و خوش آتیه آرزوی توفیق بیش از پیش دارم در پناه لطف و عنایات مادر سادات، عاقبت بخیر و سربلند باشد ان شاءالله. نام مادر ما را زنده کردی و بالا بردی خدا مادر تو را از بانوان برجسته بهشتی قرار دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقوا و بهداشت‌

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۵۶ ق.ظ

سفارش اینترنتی سیب سرخ از شعب تازه فروشی فروشگاه اینترنتی بامیکا

 

امیرالمؤمنین درباره تقوا فرمود:

شِفاءُ مَرَضِ اجْسادِکُمْ...

بهبود بیمارى تن شماست.

و شاید بخواهید بپرسید چه رابطه‌اى است بین تقوا که امرى روحى و معنوى است با سلامت بدن؟ مى‌گویم البته تقوا گَرد یا آمپول نیست، اما اگر تقوا نباشد بیمارستانِ خوب نیست، طبیبِ خوب نیست، پرستارِ خوب نیست، دواى خوب نیست؛ اگر تقوا نباشد آدمى حتى تن خود و سلامت تن خود را قادر نیست حفظ کند. آدم متقى که به حدّ خود و حق خود قانع و راضى است روحى مطمئن‌تر و اعصابى آرامتر و قلبى سالمتر دارد، دائماً در فکر نیست کجا را ببرد و کجا را بخورد و کجا را ببلعد، ناراحتی‌هاى عصبى او را به زخم روده و زخم معده مبتلا نمى‌سازد، افراط در شهوت او را ضعیف و ناتوان نمى‌کند، عمرش طولانى‌تر مى‌شود. سلامت تن و سلامت روح و سلامت اجتماع، همگى بستگى دارد به تقوا.

مرتضی مطهری/ کتاب ده گفتار

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهد تناقض

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۱ ق.ظ

توهین به مقام نبی خدا حضرت عیسی علیه السلام در افتتاحیه المپیک فرانسه در بالاترین سطوح سیاسی جمهوری اسلامی محکوم گردید.

فرانسه که خودش را مهد تمدن میداند دریای ژرف تناقضات رفتاری در مواجهه با ادعاهای پوچی است که به نام تمدن ارائه می دهد. این کشور در حالی دم از صلح می زند و میدان شارل دوگل را نماد آن تلقی میکند که میلیون ها نفر را در مستعمرات آفریقایی خود به خاک و خون کشانده و از جمجمه های آنها موزه ساخته است. دم از آزادی و حقوق انسانی میزند اما حضور محجبه در مراکز آموزشی را منع کرده جالب آنکه در همین مراسم افتتاحیه با اینکه مجوز حضور نمادهای همنجنس گرایی را میدهد مانع حضور ورزشکار مسلمان تیم ملی کشور خود به خاطر رعایت حجاب در می گردد!

توهین به مقدسات مسیحیت در این مراسم جهانی و در مقابل انظار میلیاردها انسان نشان میدهد تمدن غرب که مبتنی بر لذت جویی و استثمار و سرمایه سالاری است اصل اخلاق و معنویت و دین را مانعی در راه تحقق امیال نفسانی و سیری ناپذیر کانونهای ثروت دانسته و هویت زدایی و گستره پوچی و لاابالی گری را ضامن تأمین منافع کارتل های غارتگر اقتصادی می داند.

محکومیت این رفتار ننگین از سوری رهبر معظم انقلاب، وزارت امور خارجه و گروههای اسلامی شیعی منطقه باعث قدرشناسی مومنان آیین مسیح و تشکر آنها و انتقاد از رهبران کلیسا و معرفی بهتر دین اسلام در سطح جهان گردید.

مرحوم مهندس اردبیلی اهل بابل که اصالت آذری دارد و از او به عنوان پدر صنعت مس ایران یاد گردیده مدتی سفیر ایران در نروژ بود. او در خاطراتش می نویسد (نقل به مضمون) رییس کلیسای مرکزی نیکاراگوئه برای او نقل کرد وقتی به واتیکان و محضر پاپ رفت و از او خواست در برابر زورگویی ایالت متحده که با اعمال تحریمهای ناجوانمردانه باعث فشار سهمگین به مردم مسیحی این کشور گردیده موضعی اتخاذ کند با پاسخ سرد و ممتنع وی مواجه گردید که بهتر است با آمریکا همراهی کنید! او از این پاسخ پاپ متعجب شد و گفت من چندی پیش به تهران سفر کرده و با رهبر انقلاب ایران دیدار داشتم. او با اینکه مسیحی نیست اما ظلم آمریکا نسبت به مردم نیکاراگوئه را محکوم کرد اما شما که رهبر مسیحیان هستی حاضر نیستی از مظلومیت هم کیشان خود دفاع کنی. من کشیش مسیحی هستم اما از این به بعد رهبر من امام خمینی است. بعد از این مواجهه تند و تاریخی، پاپ دستور عزل او از تصدی امور کلیساهای نیکاراگوئه را صادر کرد. این دستور پاپ البته با بی اعتنایی مردمی روبرو شد که نمی خواستند زیر بار ظلم و زیاده خواهی و چپاولگری آمریکا کمر خم کنند.

اسلام دین منطق و حامی مستضعفان جهان است. در معرفی اضلاع جهان شمول مکتب اسلام بیشتر تلاش کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست تو باز است حسین

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۴ ق.ظ

‫اشک‌های مجری با شنیدن داستان تحول مهمان، سرازیر شد + فیلم‬‎

 

اسم احمد صادق نیا را دوست دارم. برایم خاطره انگیز است. نام یک شهید بابلی است. در نوجوانی برای اولین بار که می خواستم درباره شهدا بنویسم از او نوشتم. خواب خوبی هم پشت سرش دیدم که در ذهنم ماند.

با توجه به کسالتی که دارم این شبها را در خانه ماندم و توفیق حضور در مراسمی را نداشتم. میترسم بروم این ویروس لامصب را به دیگران منتقل کنم امام حسین یقه مرا بگیرد خیری که برای ما نداشتی زدی چند نفر از مریدان ما را هم ناکار کردی!

شبها برنامه محفل را می بینم که البته انصافا زیبا و اشک آور است.

پریشب به طور اتفاقی در شبکه نسیم متوجه برنامه ای شدم با نام سرگذشت. البته این برنامه سالهای قبل هم پخش می شد اما چون ساعتش مصادف با ساعتی است که اغلب عزاداران حسینی در تکایا و مساجد هستند نتوانست به اندازه برنامه رمضانی عباس موزون دیده شود.

مهمان برنامه سرگذشت مردی خرم آبادی بود به نام احمد صادقی نیا. تشابه اسمی او با شهید احمد صادق نیا باعث شد برنامه را دنبال کنم. او جوانی عرق خور و لاابالی بود که با دعای مادر و اشاره اباعبدالله متحول شد و به یکی از زلال ترین عاشقان و خادمان مکتب حسین علیه السلام تبدیل گردید.

پیشنهاد میکنم این قسمت از برنامه را در اینترنت جستجو و تماشا کنید یا لااقل پنج دقیقه طلایی آن را در نشانی زیر ببینید:

http://www.yjc.ir/00aovR

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاطره ای از باختر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

خاطره ای از باختر» مصطفی مرتضی القزوینی، ترجمه حمیدرضا آژیر - مرکز مطالعات  سفرنامه

 

کتاب خاطره ای از باختر به قلم مصطفی مرتضی القزوینی، روحانی مبلّغ دینی اهل کربلا با ترجمه حمیدرضا آژیر را خواندم. نام اصلی کتاب گویا من "کربلاء الی کالیفورنیا" ست.

این اثر بیشتر از آن که تجربیات و خاطرات شخصی یک مبلغ دینی در انگلستان و آمریکا باشد تحلیل شرایط موجود فرهنگی غرب است که البته بسیار آموزنده و گاه دارای نکاتی بدیع می باشد. شاید اسم کتاب را آداب المهاجرین می گذاشتند مناسب تر بود. خانواده های مسلمان که قصد اقامت در غرب را دارند با خواندن این کتاب مهارت بیشتری در نحوه مواجهه با تعارضات رفتاری فرزندانشان پیدا خواهند کرد. البته از آنجا که به برکت ماهواره و فضای مجازی و خودباختگی بعضی مسئولان شاهد رواج و عادی سازی فرهنگ غرب در جامعه ایرانی هستیم مطالعه اثر فوق برای خانواده های هموطن ساکن در کشور نیز مفید و آموزنده است. اطلاعات رنج آوری از سقوط ارزشهای اخلاقی و مدنی و آموزشی دنیای مصرف زده تحت سیطره نظام سرمایه داری ضمن آسیب شناسی جامعه چند پاره آمریکا در این کتاب بیان شده که نگرانی از اشاعه آن به جوامع شرقی و اسلامی بسیار تکان دهنده است.

در دنیایی که از در و دیوارش مادی گرایی و لذت جویی و خودخواهی و منفعت پرستی و شهوت طلبی بر دل و جان و فکر و باور جوانان می بارد دلسوزان دین و معتقدان به توحید، وظیفه سنگین تری در احیای اندیشه کمال گرایی و فرهنگ ایثار و باور به آخرت و عدل الهی بر عهده دارند. خدا کمکمان کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۴۵ ق.ظ

امروز طبیعت روی آرامش را خواهد دید - ایبنا

 

دیشب دوستی تماس گرفت که از قضا انسانی فرهیخته و بسیار اهل علم است. جوری حرف میزد که قلبش انگار دارد از کار می ایستاد. نگران اوضاع و احوال انتخابات بود. سعی کردم با خنده و شوخی حال و هوایش را عوض کنم. در این ایام چند بار چنین تماسهایی داشته ام. دغدغه و دلسوزی بچه های انقلابی قابل ستایش است اما نباید خودمان را با حرص و جوش از بین ببریم. سال 88 یادم است بعضی بچه های حزب اللهی از غصه حوادث و حرمت شکنی هایی که رخ داده بود دچار بیماری های عصبی و حتی تشنج می شدند. خدا رحمت کند مرحوم ابوترابی را. بعضی آزاده ها در زمان اسارت مخالف هر نوع جنب و جوش و تحرکی بودند. می گفتند رفقای ما دارند در جبهه شهید می شوند ما بپر بپر و شادی و ورزش کنیم؟ سید علی اکبر مخالف این ایده بود. مقداری پارچه به جا مانده از لباسهای مندرس را جمع میکرد به شکل توپ در می آورد می انداخت وسط که با هم بازی کنند. می گفت جمهوری اسلامی به انسان سالم و توانمند نیاز دارد. اگر درب و داغان و فرتوت باشیم باری بر دوش نظام اسلامی خواهیم بود. باید با طراوت و سالم بمانیم تا باری از دوش انقلاب و اسلام بر داریم.

گور پدر هر چه غم و غصه و نگرانی است. البته این جمله آخر را من گفتم نه مرحوم ابوترابی! بی خیال نباشیم. باید دغدغه داشته و تلاش کنیم اما با حفظ آرامش و در فضایی آرام بدون اضطراب و دلهره و ... امام را ببینید یاد بگیرید. مهمترین اتفاق تاریخی قرن را داشت رقم میزد، همه افکار دنیا متوجه پرواز 57 و بازگشت او به ایران بود. ممکن بود هوپیما را بزنند، یا او را دستگیر و زندانی و اعدام کنند یا هر اتفاق دیگر؛ اما... ایستاد نماز شبش را خواند. خبرنگار که پرسید چه حسی داری، با خونسردی جواب داد: هیچ! 

کسی که به خدا متصل است مثل کوه آرام خواهد بود. مومنان خاطرشان جمع باشد خدا شاهد و ناظر عالم است. موظفند به تکلیفشان عمل کنند و از غیر خدا ترسی به دل راه ندهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انرژی سر صبح

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۴۶ ق.ظ

گفتم زیاد لا به لای صفحات سیاسی و اخبار انتخابات چرخیدید خسته شدید، دلتون جلا بگیره سر صبحی این عکسو ببینین حال بیاین.

 

عکس/ حضور علیرضا بیرانوند بر سر مزار شهدای گمنام

 

تصویر مربوط است به حضور علیرضا بیرانوند بر مزار شهدای گمنام دانشگاه آزاد خرم آباد

یاد شهدا صفای دل و جان ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالاخره صف اول یا آخر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۵۳ ب.ظ

تظاهر و خودنمایی یا بیماری ریا

 

این مصرع "از آخر مجلس شهدا را چیدند" گویا روی دل بعضی ها حسابی سنگینی میکرد. عقده شده بود برایشان، آنها را یاد آن شعر معروف عید فطر درباره صف اولی ها می انداخت و این دو را از نظر معنایی خلط کرده بودند.

این چند روزه تریبونی گیرشان می آید انگار که بخواهند رو کم کنی کنند حتماً اشاره ای به این موضوع هم دارند که بعله این دفعه دیگر شهدا را از صف اول چیدند و بردند!

 حاج قاسم و سردار زاهدی و موسوی و ایرلو و ... صف اولی بودند یا صف آخری؟ مگر اولین بار است از بین مسئولان عالی رتبه کشور شهید می دهیم؟ بهشتی و رجایی و باهنر و چمران و قرنی و تندگویان و کلانتری و عباسپور و قندی و ... را که فراموش نکرده ایم.

دوستان دقت داشته باشند که آخر مجلس یا صف اول و ... صرفا یک کنایه ادبی است. مصرع قبلش هم شفاف است. "ما مدعیان صف اول بودیم".

قضیه کاملا واضح است. اصلا مهم نیست شما جزو مسئولین و مقامات کشوری و لشکری باشید یا جزو بسیجیان و مردم معمولی کوچه و بازار؛ اول مجلس بنشینید یا آخرش. بحث ادعا داشتن و ژست گرفتن یا خاکی بودن و بی ادعایی و صداقت است. از این منظر سید ابراهیم رییسی و آل هاشم و امیرعبداللهیان یا حاج قاسم و... فارغ از هر مقام و منصبی که داشتند داعیه خاصی نداشته و سلوکشان یکرنگی و صداقت بود. پس همه این بزرگان به کنایه شعری جزو آخر مجلسی ها به شمار می آیند.

پاسدار شهید مدافع حرم، اسماعیل خانزاده در یکی از یادداشت های خود به زیبایی ویژگی مزوّرانه انسانهای مدعی را توصیف کرده است:

« ... امروز کسانی مدعی شهادتند در شعار، که حبّ دنیا در دل آنها خیمه نموده، خودشان را منتظران ظهور و تداوم بخش راه شهادت می دانند؛ ولی به پای عمل که رسیدند هراسان و گریزانند، غافل از اینکه راه فراری نیست. خدایا! اگر شهادت را هم نصیبم کردی از تو می خواهم که مرا جزء این دسته از انسان ها قرار ندهی ...

خدایا امروز که دین لقلقه زبان شد و سلاح و سنگری شده برای کرسی قدرت و عده ای هم برای مطرح نمودن نام، خود را سرباز دین معرفی می کنند، آنجا که محفل فرهنگی و سیاسی باشد، آنجا که یادواره شهدا باشد و یا نماز جماعت و یا محفل عزاداری اهل بیت علیهم السلام باشد؛ خود را آن چنان پررنگ جلوه می دهند که احساس می کنی دین در آنها خلاصه شده. وقتی به سیمای آنها نگاه می کنی محاسنی آراسته و شانه زده و انگشتانی پر انگشتر رنگارنگ دارند و دائم ذکر بر لب دارند و تسبیح همچون شمشیر در دستشان می باشد، ولی وقتی که موقع کارزار می شود و میدان زمانه، حضور آنها را می طلبد به راحتی با بهانه های واهی شانه خالی می کنند و مهر خاموشی بر لب می زنند و کارهای دنیایی را بر آن ترجیح می دهند و وقتی که آشوب و فتنه خاموش شود همانان در صف اول وام و تسهیلات و درجه و جایگاه می باشند و مدعی هستند که سازمان، حق آنها را ادا نکرده و طلبکار انقلاب هستند ... »

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا