اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۹ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

در حاشیه اضافه شدن ناظران شرعی به بانکها

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۵۶ ب.ظ

عزیزان ناظر شرعی که میخواید به بانکا ملحق بشید

نرید اونجا وام کت و کلفت بگیرید بچه هاتون استخدام بشن بعد بجای اینکه بانکداری رو با احکام شرع تطبیق بدید شرعو با قوانین بانک منطبق کنید!
ما تجربه خوبی از بعضی عقیدتی ها و توجیه المسائلشون نداریم.
نکته بعد اینکه مشکل بانکها تو جامعه دینی لزوما عدم انطباق بعضی قوانین با احکام شرع نیست. مشکل لزوما دریافت دیرکرد از اقساط نیست.
رویکرد اصلی بانک در تقویت تفکر سرمایه سالاری باید معکوس شده و در خدمت طبقات ضعیف در بیاد.
رساله های توضیح المسائل، جامع نیستن و درباره عدالت حرف چندانی برای گفتن ندارن.
این عبارت البته به این معنا نیست که فقه ناقصه. تشخیص ضرورتها ضعیف بوده.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شاه دستفروش!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۴۷ ق.ظ

92ab0643-12ab-4605-8c64-77cdd0efdd02_ztjf.jpg

 

سه شنبه بازار قم دیدمش. بساط داشت. لباس زیر می فروخت.

واقعاً شک کردم نکند اهل سوادکوه باشد. خندید. کاملاً این آمادگی را داشت که سر بگو بخند را باز کنم. یک ربعی گپ زدیم. دیدن فردی شبیه شاه آن هم در روزهای تاریخی فرار شاه، برایم جالب بود. ازش قول گرفتم رژیم برگشت هوای ما را داشته باشد! 

البته او هم می دانست آخوندها چیزی را که بگیرند دیگر پس نمی دهند!

فارغ از شوخی و خنده و تخفیف خوبی که بابت فروش اجناسش داد، هر چند دستفروش ساده ای بود و با شاه و شاه نشینی فرسنگ ها فاصله داشت اما حقیقاً شاهی بود برای خودش که پادشاهی جز به قناعت و مناعت طبع و بزرگواری و خوش خلقی و مرام و معرفت نیست.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدوة المتألهین، آه در بساط نداشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۳۶ ق.ظ

 

آیت الله انصاری شیرازی، عالمی بزرگ و متواضع بود که توصیفات عجیبی درباره جایگاه عرفانی ایشان وجود دارد.

گاهی چهارشنبه ها به خانه اش می رفتم و در اتاقی کوچک همراه بعضی از دوستان طلبه از نکات اخلاقی اش لذت می بردم و بیشتر از آن، تماشای چهره با صفایش را صیقل روح خود می دانستم.

نکته ای را می خواهم بنویسم که دلم می خواهد در تاریخ ثبت شود.

اول تعابیری که بعد از رحلت این بزرگوار منتشر شد و با جست و جوی ساده در اینترنت می توانید به آن دسترسی داشته باشید را ببینید:

" امام خمینی دربارهٔ او گفته بود: «تا ما امثال آقای شیخ یحیی انصاری را داریم، آسیبی به این مملکت نمی‌رسد.» و وی را ذوالشهادتین می‌دانست. همچنین آیت الله بهجت دربارهٔ او گفته بود: «ما تا آقای انصاری را داریم، مشکلی نداریم.»[
آیت الله عابدی در روز درگذشت وی در ابتدای درس خارج فقه و اصول اظهار داشت: «اگر بگویم بعد از حجت بن الحسن عج متواضع‌ترین انسان روی زمین، آقای انصاری شیرازی است، اغراق نکرده‌ام.»[
حجت الاسلام صدیقی: «آیت‌الله انصاری شیرازی درس که می‌گفتند -معمولاً استاد جلوتر از شاگردان از کلاس خارج می‌شد- تا ایشان قدمش را از کلاس بیرون می‌گذاشت شروع به جفت کردن کفش‌های طلاب می‌کرد و کسی هم حریفش نمی‌شد

مجمع عالی حکمت اسلامی در سال ۱۳۸۹ از مقام علمی یحیی انصاری شیرازی تجلیل کرد. متن لوح تقدیر همایش را آیت الله جوادی آملی نوشت و حضرات آیات سبحانی و مصباح یزدی آن را امضاء کردند. آیت الله جوادی آملی در این متن وی را «قدوة المتالهین» خطاب کرده بود."

من به واسطه دوست بزرگوارم حجت الاسلام شیخ مصطفی صاحبی با این شخصیت کم نظیر عالم اسلام آشنا شدم. حاج مصطفی خودش دیده بود که در حرم مطهر حضرت معصومه وقتی یکی از مراجع در حال عبور بود و طلاب و جوانان دورش حلقه زده و همراهی اش نموده و عبایش را می بوسیدند، آیت الله انصاری شیرازی با آن مقام علمی و جایگاه معنوی مثل طلبه های کم سن رفت لا به لای مردم و عبای آن مرجع را به رسم تبرک دست کشید و به صورتش کشید. آن مرجع هم البته متوجه ایشان نشده بود.

او را به یکی از مدارس علمیه دعوت کرده بودند برای درس اخلاق. یکی از اساتید بلند شد و پیش از سخنرانی وی شروع کرد به تعریف از استاد و بیان مقام علمی و معنوی او. آیت الله انصاری از این همه تعریف و تمجید ناراحت شد. بلند شد. سر به زیر داشت. بلند شد و رفت بالای منبر. نتوانست صحبت کند. بغض در گلویش مانده بود. بسم اللهی گفت و مکث کرد. با خودش نجوا داشت: به من می گوید استاد اخلاق، عالم وارسته و... این کلمات را می گفت و بی اختیار اشک می ریخت. نتوانست حرفی بزند. صدای هق هق گریه اش بلند شده بود. از منبر پایین آمد و رفت. طلبه های نوجوان تا ساعتی نشسته و مبهوت، اشک می ریختند و از حال و هوای او متأثر بودند.

مطلع شدم او چهارشنبه ها ساعت یازده تا اذان ظهر، در اتاق کوچک خانه قدیمی خودش، همان اتاقی که حضرت امام ره و علامه طباطبایی هم گاهی در آن جلوس علمی داشتند می نشیند و مباحثی اخلاقی مطرح می کند.

با حاج مصطفی صاحبی همراه شدم. شیخ یحیی انصاری، کتاب بحار را باز می کرد و حدیثی می خواند و شرحی می داد. من بیشتر از آن که دنبال محتوای گفتار و تدریسش باشم از حالات و گفتار و صفای وجودش لذت می بردم و چشمانم را به او خیره می ساختم. موقع رفتن با لبخند می آمد و تا پشت در همه را بدرقه می کرد. سعی می کردم آخرین نفر باشم می روم، که نگاهمان بیشتر در هم تنیده شود.

به مسعود ده نمکی جریان را گفتم. او هم چندبار از تهران خودش را می رساند و پای درسش می نشست و می گفت خاطره جلسات مرحوم اسماعیل دولابی برایش زنده می شود. یک بار هم حمید داوودآبادی را با خودش آورد که از شانس او آن روز شیخ یحیی انصاری شیرازی کسالتی داشت و کلاس برقرار نشد.

چهارشنبه ای نزدیک تابستان بود. کمی زود به منزل استاد رفتم. در اتاق، فقط ایشان نشسته بود و پیرمرد سیدی که هم سن و سال خودش بود اما همیشه پای درس حاضر می شد. این دو مشغول گفت و گو بودند. روحانی پیر و سید از ایشان پرسید آیا امسال هم مثل سال های گذشته تابستان را به مشهد می رود و مدتی را در جوار امام رضا علیه السلام  بیتوته می کند؟ پاسخ شیخ یحیی  برایم تکان دهنده بود. با تواضع و صدای ملایمش آهسته جواب داد که دستش تنگ است و بعید است امسال از پس هزینه سفر بر بیاید و بعد هم بلافاصله موضوع بحث را عوض کرد.

به عنوان یک منتقد همیشگی  که همواره به بعضی هدر رفتن های بودجه حوزه در ازای تنگنای معیشتی طلاب معترض بوده ام تحمل این حرف برایم سنگین بود. سنگین بود کسی با این درجه علمی و معنوی که توصیفاتش از بعضی مراجع معظم هم برجسته تر است این گونه در سختی باشد که از پس هزینه های سفر زیارتی مشهد بر نیاید آن وقت فرزندان بعضی آقایان و بستگانشان در پول غوطه بخورند و...

دو سه روزی فکرم مشغول بود که ببینم چه کاری می توانم برای این مرد بزرگ انجام بدهم. در نهایت نامه ای خطاب به آیت الله مکارم نوشتم و ماجرا را شرح دادم و از ایشان خواستم کاری کند. نامه را به دفتر وی بردم. شنیده بودم ایشان خودش وقت می گذارد و نامه ها را می خواند. فردی که نامه را تحویل گرفت از من خواست اگر پیگیر پاسخ آن هستم به او اطلاع دهم که گفتم نه، جوابی نمی خواهم. همین که نامه خوانده شود برایم کافی است.

تابستان از راه رسید. ماجرا از خاطرم رفت. راستش را بخواهید خودم هم پول سفر به مشهد را نداشتم؛ اما بالاخره جور شد و با همسرم به مشهد رفتیم. محل اقامت ما در خیابان آیت الله بهجت بود که فکر می کنم آن موقع می گفتند آزادی، مسیر ایستگاه راه آهن. طبعا راه ما برای رفت و برگشت به حرم از سمت چهارراه شهدا و خیابان آیت الله شیرازی بود.

یک روز بعد از زیارت به خانمم گفتم این بار برای تنوع هم که شده از مسیر باب الجواد خارج شده، به چهارراه خسروی رفته و از آن جا به سمت چهارراه شهدا و محل اقامتمان برویم. او هم پذیرفت. از چهارراه خسروی به سمت شهدا، پیاده رو خلوت بود. ناگهان دیدن فردی که از رو به رو می آمد مرا حسابی به وجد آورد. خدای من! آیت الله انصاری شیرازی بود. شاید دیدن هیچ کس در آن لحطه نمی توانست مرا این قدر خوشحال کند. رفتم نزدیکش ایستادم، سلام و احوالپرسی کردم. التماس دعایی گفتم و رفتم و شیرینی این دیدار را به خاطر سپردم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی با از ما بهتران می پلکی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ق.ظ

سفره افطار

 

چند روز پیش در گروه مجازی یکی از شهرها، متنی دیدم در حمله و هجمه به فردی روحانی که خواستار تغییر امام جمعه شده بود.

این که حرف آن روحانی در چه مواردی درست یا اشتباه ست بحث من نیست.

اسم نویسنده که می خواست این منتقد را سر جای خودش بنشاند را دیدم خنده ام گرفت. فردی بود که در چرک نویسی مجازی شهرت و حتی پرونده قضایی داشت و مواضع تند و گاه متناقض او که هر از گاه با تغییر ناگهانی دیدگاه موجب بدبینی و شائبه سفارشی نویسی او می گردید همواره در ذهن مخاطبان باقی مانده است.

برایم جالب بود.

سال گذشته نیز وقتی  به این امام جمعه در فضای مجازی نقد و نظرهایی وارد شد نهایتا جوانی اصلاح طلب که در بین دوستانش هم به قلم فروشی شهرت دارد را توانستند برای دفاع به میدان بیاورند و طلبه ای با پرونده قاچاق کالا از شهر همجوار.

برایم جالب بود.

چرا؟

چند سال پیش وقتی نماینده مجلسی به همین امام جمعه طعنه ای زد، صفی متشکل از بچه های انقلابی برای دفاع از او به دفتر نماینده یورش برده و شیشه هایش را شکستند. در این سال ها این فرد چه بر سر خودش آورده که در مقابل نقدها و حملات درست یا غلط رسانه ای، کسی انگیزه حمایت از وی را نداشته و نهایتا مجبور به اجاره معدودی از افراد بدنام می شوند؟

این نکته را برای عبرت خودم و امثال خودم گفتم. مراقب باشیم و دعا کنیم از چشم خدا و بندگان صالح خدا نیافتیم. متوجه باشیم که رفتار ما در نگاه و ذهن مردم ثبت می شود و در قضاوتشان نسبت به ما تأثیر شگرف دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این فریاد هم بمونه واسه تاریخ

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۴۵ ق.ظ

پلان هایی از سبک زندگی طلبه و مُبلغ نمونه

 

ده سالی میشه صندوقی داریم تو قم متعلق به استاد ایزدهی که کاراش با منه. به طلاب مدرسه روحیه بابل وام ضروری میدیم. مبلغش پایینه، یک میلیون تومن. اونم با سخت گیری های من بابت دریافت چک و سفته که گاهی باعث فراری دادن بعضی دوستان متقاضی میشه. هیچ وقت مثل این دو سه ماه اخیر تقاضا بالا نگرفته بود. طوری که اگه کلیه هامم بفروشم شاید نتونم پاسخگوی مراجعه دوستان باشم. بعضی هم لطف دارن و درد دل میکنن. باور کنید طلاب دارن له میشن. متوسط حقوق، (شهریه) طلبه ها حدود یک و نیم میلیون تومنه، نهایتا زیر دو تومن. بساط تحقیق و پژوهش هم که اغلب تعطیله، تبلیغ هم کمرنگ شده. طلبه مستأجر با سه چهارتا بچه چه کار کنه؟

این بچه ها نجیبن هیچی نمیگن، ذره ذره دارن آب میشن اما بذار این فریاد تو گوش تاریخ بمونه: گردن کلفتایی که اون بالا نشستین از در و دیوار واستون حقوق و مزایا میاد بار چن نسلتونو بستین بعد میشینین تصمیم میگیرین شهریه طلبه های پاپتی بالا نره یه وقت از زیّ طلبگی خارج بشن!

بی شرفایی که این طرف اونطرف جیغ و داد دارین آییییی ملت، بودجه مملکتو طلبه ها دارن میخورن!

الهی اون دنیا هر دوتون با هم محشور بشین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلامی که هست، اسلامی که نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۶ ب.ظ

آرمانخواهی انسان ، مستلزم تحمل رنج هاست.

 

جمهوری اسلامی پیروز نشده است به یک معنایی.

اصل نظام مستقر شد؛ اما از جمهوریت که بگذریم لااقل هنوز مانده است تا به آن چه اسلام گفته، برسیم.

زندان های ما اسلامی نیست؛ از بدو ورود و معضل تفتیش تا انتقال زندانی به بیمارستان. وضعیت بازداشتها و بازداشتگاهها که بماند.

بهداشت و درمان ما؛ از توزیع ناقص امکانات تا مراعات حال بیمار.

سربازی و نظام وظیفه، از بیهودگی دو ساله و تبعیض در تقسیم نیروها تا پایمال سازی حقوقی که خود نظام برای سرباز مفلوک تعیین کرده است.

نطام آموزش و پرورش؛ از مدت طولانی و خلاف فطرت و غریزه تا بی عدالتی در آموزش. کنکور که خودش روضه ای مجزا طلب می کند.

اقتصاد ما اسلامی نیست، بانکداری ما، بی عدالتی در معیشت و رفاه اشتغال و منابع و فرصتها، نظام اداری، اشاعه رانت و باندبازی، پدیده آقازادگی و...

علت این که اسلام بعد از چهار دهه در ارکان و اضلاع حکومت پیاده نشده؛ لزوماً ناآشنایی و عدم کشف فرامین و احکام دینی نیست که این بهانه هم خود فرصتی برای هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه به اصطلاح پژوهشی قرار گرفته است.

مسأله اصلی لااقل در مواردی که حکم شرع و موازین دین برای اداره امور مشخص اما تعطیل گردیده بر می گردد به این واقعیت تلخ که ما اساساً مسلمان کامل نداریم که دنبال تحقق کامل اسلام در عرصه حکومت باشیم. من وقتی در زندگی فردی عامل به باورهایم نباشم در زندگی جمعی هم پیگیر اصلاح امور مطابق موازین حق نخواهم بود.

چاره این معضل البته خلاف آن چه انجمن حجتیه گفته، بی اعتنایی به اصل حاکمیت دینی و سر سپردن به حکومت غیر یا ضد دینی نیست. بخشی از اسلام هم که اجرا شود بهتر از این است که کل احکام آن تعطیل شود.

می توان ذیل همین حاکمیت نیم بند اسلامی، قدم به قدم، شریعت را وارد زندگی خود و جامعه نمود.

از اصلاح و رشد نباید ناامید شد. نباید زیر میز زد و اصل حکومت اسلامی را انکار کرد؛ اما باید مراقب بود کسی را به خاطر نظر مخالف و نقد و سخن ارزنده یا مفت، لااقل به بهانه ضدیت با نظام اسلامی –نظامی که هنوز برپا نشده- مجازات نکرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره تطور محتوایی بعضی سخنرانان محافل انقلابی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۳:۴۶ ب.ظ

mandegar

 

یک دور تکراری و البته جالب هم وجود داره برا بعضی سخنرانای اغلب غیر حوزوی که معمولا درون مایه علمی ندارن
واسه اینکه معروف شن اسمشون بیفته سر زبونا یه مدت داد و هوار راه میندازن که آااای ملت! چه نشسته اید هر چی نماد و شکل هندسی دور و بر میبینید کار دشمنه همه اتفاقات اطرافتونو دشمن داره رقم میزنه اصلا دشمن اومده تو خونه شما زیر ... شما در چنگال دشمن اسیریم و غافلیم آی چقد بدبختیم و...
اگه یه مدت گذشت و کارشون نگرفت که ساکت میشن میرن تو کهف اعتکاف و خودسازی
اما
اگه کارشون گرفت و سری تو سرا درآوردن و اینطرف اونطرف اومدن دنبالشونو، کلیپاشون پخش شدو ارگانا شماره کارت خواستن و خلاصه معروف شدن یهو تبدیل میشن به دانای کل و پیر طی طریق کرده و وارد مرحله بعد میشن که آااای مردم! چرا سیاه نمایی؟ چرا بدبینی؟ خودتونو دست کم نگیرید دشمن تو چنگ ماست یه کم دیگه صبر کنید تمدن جدیدو رقم میزنیم و...
برادر من! چه اون ناامیدی هایی که تزریق کردی تو دل ملتو خالی کردی چه این امیدهای واهی و سرخوش هر دو نشونه افراط و تفریطه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به یک دوست

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۳:۳۷ ب.ظ

دکتر مظفرپور رئیس دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی بابل

 

آ سید علی مظفرپور، پزشک جوان، حاذق و خوشنام شهرستان بابل بعنوان سرپرست علوم پزشکی منصوب شد؛ تبریک میگم.
دانشگاه پزشکی به ماکتی از فضای سیاسی شهر تبدیل شده. یعنی اینکه گفتن اگر دانشگاه اصلاح بشه جامعه اصلاح میشه رو دنده معکوس رفتیم دانشگاه هم به بازی های سیاسی و سهم خواهی جناحها و باندها آلوده شد.
سید بزرگوار ما راه سختی در پیش داره.
برای دکتر مظفرپور عزیز آرزوی صبر و توفیق دارم به لطف مولا علی علیه السلام

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره اخراج سرباز بابلی از گردان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۴۸ ق.ظ

35238a13-c0f1-4117-a1b8-ee4f660346bf_jjqx.jpg

 

یک. اینطور که به گوش میرسه از طرف گردان اخراجی صورت نگرفته و ظاهرا فردی بطور خودسر از درون سپاه افاضاتی داشته که باید جبران کنه
دو. اخراج از گردان یا حتی پایگاه بمعنای اخراج از بسیج نیست یعنی کسی نمیتونه تفکر و روحیه بسیجی رو از یه بسیجی سلب کنه
سه. تو ماجرای معروف سرباز بابلی نه تنها بچه های بسیجی بلکه تعدادی از دوستان شناخته شده پاسدار هم بی درنگ به میدون اومدن و نه فقط از طریق اداری که در فضای مجازی هم جانانه از محمدحسن عزیز دفاع کردن و تبعاتشو با جان و دل پذیرفتن و اگه باز هم جوون این مملکت جایی مظلوم واقع بشه دوباره به خط میشن.
چهار. محمدحسن کریمی تکه ای جداناشدنی از قلب و روح بچه های بسیجی این شهره

 

75452c02-d3f3-4ce9-9d26-ff0c58323ff5_5hvq.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای دیده شدن

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۵۵ ق.ظ

چطور به دیده شدن کسب و کار خود کمک کنیم؟ - دانشگاه تهران دانشکده مدیریت

 

بنده خدایی بود که در نوجوانی مداح شد و خوش درخشید. مدتی هم طلبگی خواند. بخاطر شغل پدرش یکسالی ساکن مازندران شد. یک روز با هم قدم می زدیم و صحبتمان درباره هیأت و خطابه و ... بود. گفت: من اگه یه روز سخنران بشم، میگم آی جوون! میخوای دختر بازی هم بکنی بیا تو هیأت...!

بعد مکثی کرد، چشمشانش را باریک کرد. صدایش را در حلق فرو برد و آهسته گفت: اَه ه ه ... چقدر منبرم گل میکنه، جوونا همه طرفدارم میشن...

خدا را شکر این بنده خدا بعدها ترجیح داد به همان کار مداحی اش بپردازد؛ اما همچنان این مبنا را در بعضی ها می بینم برای خوش آمد دیگران، احکام دین را هم به بازی می گیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نکته ای درباره فایل شرابخواری نقویان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۰۵ ب.ظ

مشکل حرف نقویان این نیست که تصور شود میگوید خوردن شراب حلال است خیر منظورش این نیست.
مشکلش اینجاست که گمان میکند اجتماع ولو برای انجام گناه برتری دارد بر ترک کار خیر مثل صله رحم.
مشکلش اینجاست که یدالله مع الجماعه را با آهنگ همرنگ جماعت شو تفسیر کرده است. فارغ از اکثرهم لایعقلون و لایشعرون و... قرآن، خدا هیچگاه طرفدار جماعت فاسد نیست. که اگر اینطور باشد غلبه فئه قلیله بر فئتا کثیره بی معنا خواهد بود.
مشکل نقویان اصرار بر به روز بودن و حرف نو زدن و جذب مخاطب ولو برحسب اشتباه و قیاس ناروا بین احکام دین است.
صله رحم در مواردی واجب و در مواردی مستحب است.
خوردن مشروب حرام است و یدالله مع الجماعه شامل جماعت شرابخوار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید مجتبی علمدار

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۳۰ ق.ظ

یه نکته رو بگم ایام شهادت شهید علمداره
سیدمجتبی سردار نبود اگه اشتباه نکنم آخرین سمتش تو لشکر مسئولیت تربیت بدنی بود اونم صرفا در امور خانواده
طی عملیات و حماسه خاصی به شهادت نرسید مثل خیلی دیگه از شهدای شیمیایی یک گوشه ای غریبانه پرپر شد
صدا و سیما هم کار خاصی براش نکرد فیلم و سریالی و...
کنگره شهدا و حفظ آثار هم قدم خاصی واسش بر نداشتن
اما عجیبه از همون ابتدای شهادتش که اواسط دهه هفتاد بود اسمش تو کل کشور سر زبونا افتاد تهران و قم و مشهد و خوزستان دیدم بچه بسیجیایی که بصیر و طوسی و منفرد و خلعتبری رو نمیشناختن اما بعد از کشوری و شیرودی، سیدمجتبی علمدار رو شاخص ترین شهید مازندران میدونستن
راز این اتفاقو کشف کنیم جالب و شیرینه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خیال پردازی ناسازگارانه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ق.ظ

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق: اختلا‌ل‌خیال‌پردازی‌ناسازگارانه

 

استاد: دکتر جهانگیر میرزاوندی

دانشجو: اکرم پوراحمد

 

خیال‌پردازی ناسازگار یا رویاپردازی ناسازگار

خیال‌پردازی ناسازگار یا رویاپردازی ناسازگار که تحت نام خیال‌پردازی افراطی  نیز شناخته می‌شود، نوعی اختلال روانی است که فرد با خیال‌بافی بیش از اندازه در زندگی روزمره خود اختلال ایجاد می‌کند.

 خیال‌پردازی ناسازگار می‌تواند منجر به پریشانی شود یا جایگزین تعامل انسانی شود و ممکن است در عملکرد عادی انسان مثل رابطه اجتماعی یا کار اختلال ایجاد کند. تشخیص این نوع فرم اختلال با هیچ معیار عمده پزشکی یا روانشناختی قابل تشخیص نیست و هیچ راهنمای تشخیص روانپزشکی یا پزشکی یافت نمی‌شود.

در سال ۲۰۰۲، این اصطلاح توسط پروفسور الی سامر از دانشگاه حیفا ابداع شد.

الی سامر این اختلال را اینگونه تعریف می‌کند:

فعالیت فانتزی افراطی که جایگزین تعامل انسانی می‌شود و/یا بر عملکرد تحصیلی، میان فردی یا حرفه ای فرد تداخل ایجاد می‌کند.

 خارج از تحقیقات الی سامر، دربارهٔ این اختلال تحقیقات محدودی انجام شده‌است.

این مسأله که هر چند وقت یک بار در افکار و خیالات خود غرق شویم، امری عادی است. متخصصان سلامت روان تخمین می‌زنند که ما تقریبا ۴۷٪ از زمان بیداری خود را در رویاپردازی‌های روزمره‌مان سپری می‌کنیم.

در واقع برای مدتی حواسمان را از دنیای اطراف منحرف می‌کنیم و اجازه می‌دهیم تا ذهنمان در میان رویاها و خیالاتمان غرق شود.

با این حال اگر رویاپردازی‌ها و خیال‌پردازی‌های روزانه ما آن‌قدر مکرر و شدید باشد که در زندگی روزمره‌ تداخل ایجاد کند، این احتمال وجود دارد که با اختلال خیال‌پردازی ناسازگار مواجه باشیم.

اختلال خیال‌پردازی ناسازگار معمولا به‌عنوان یک مکانیزم مقابله‌ای در پاسخ به تروما (ضایعه‌های روحی)، سوءاستفاده یا تنهایی اتفاق می‌افتد.

مبتلایان به این اختلال دنیای پیچیده‌ای را در درون خود خلق می‌کنند و در زمان بروز تنش و پریشانی به وسیله رویاپردازی برای چندین ساعت به آنجا پناه می‌برند.

این اختلال در حقیقت یک چرخه‌ی معیوب اعتیادآور خلق می‌کند.

غالباً بین مبتلایان به این اختلال و شخصیت‌ها و زندگی خلق شده در خیالشان دلبستگی عاطفی ایجاد می‌شود، که جایگزین رویدادها و تعاملات دردناک موجود در زندگی واقعی آن‌ها می‌شود.

 این اختلال بر روی وضعیت بهداشت و سلامت فرد هم تأثیراتی منفی می‌گذارد و باعث اخلال در عملکرد روزمره‌ی او می‌شود.

در چنین وضعیتی و با وجود تنش و استرس فراوان، خیال‌پردازی درباره‌ی یک زندگی شیرین و جذاب‌تر، قطعا از برخورد با واقعیت ناخوشایند، راحت‌تر است.

تفاوت اصلی و تعیین‌کننده بین خیال‌پردازی ناسازگار و روان‌پریشی این واقعیت است که افراد درباره‌ی اختلال خیال‌پردازی ناسازگار می‌دانند که خیالات و رویاهای آن‌ها واقعی نیست، اما درباره‌ی روان‌پریشی این‌طور نیست

خیال‌بافی به غرق شدن در افکاری اطلاق می‌شود که در ارتباط با محیط پیرامونی یا فعالیت‌های پیش روی فرد نیست.

این فکر و خیال‌ها اغلب تجربیاتی خوشایند و مطبوع هستند، زیرا در طی فرایند خیال‌پردازی، فرد خود را در حال انجام یک فعالیت دلخواه یا رسیدن به هدفی متعالی تصور می‌کند.

اگرچه برخی از متخصصان این اختلال را با خلاقیت و قدرت درون‌نگری مرتبط دانسته‌اند، اما رویاپردازی بیش از حد می‌تواند عملکرد طبیعی فرد را در محل کارش مختل کند و روی تحصیلات و روابط او تأثیرات منفی بگذارد.

 علائم ممکن است شامل یک یا چند نمونه‌ی زیر باشد:

تجربه کردن رویاهای بسیار زنده و شفاف در بیداری

تخیلات و فکر و خیال‌های غیر عادی طولانی که رهایی از آن‌ها دشوار است.

ناتوانی در انجام کارهای روزمره

رویاهایی که در اثر وقایع یا محرک‌های خارجی ایجاد می‌شوند،

 مانند :

خیال‌پردازی در هنگام تماشای فیلم یا گوش دادن به موسیقی.

اختلال در خواب و بی‌خوابی

حرکات تکراری و ناخودآگاه هنگام خیال‌پردازی، مانند تکان دادن یا فشردن دست‌ها به هم‌،همچنین ممکن است برخی از افراد علائمی را که در اختلال بیش فعالی و کمبود توجه شایع هستند، مانند کوتاهی بازه‌ی تمرکز و توجه را هم تجربه کنند.

 

تشخیص:

در حال حاضر امکان تشخیص قطعی و رسمی اختلال خیال‌پردازی ناسازگار امکان‌پذیر نیست. متخصصان برای کمک به افراد در تعیین اینکه آیا علائم این اختلال را تجربه می‌کنند یانه،

شواهد کافی برای اثبات این که خیال‌پردازی ناسازگار را می‌توان به‌عنوان یک بیماری روانی طبقه‌بندی کرد یا نه، وجود ندارد، اما این اختلال شباهت‌هایی با برخی از این نوع بیماری‌ها دارد.

 

به‌عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه‌ای می‌توانند وارد حالت‌های جدا شدن از واقعیت شوند و درگیر یک خیال یا سرخوردگی شوند.

با این حال قبلا گفته شد که افرادی که رویاپردازی ناسازگار را تجربه می‌کنند معمولا می‌دانند که خیال‌پردازی‌ها و رویاهایشان واقعیت ندارد.

برای اختلال خیال‌پردازی ناسازگار هیچ درمان استانداردی وجود ندارد.

 با این حال، برخی از روش‌های مشتق شده از شواهد و تجربیات درمانگران وجود دارد که می‌تواند به فرد در مدیریت علائم این اختلال کمک کند.

این تکنیک‌ها شامل کارهای زیر هستند:

 

کاهش خستگی:

شما می‌توانید این کار را با افزایش میزان خواب با کیفیت خود انجام دهید. همچنین استفاده از محرک‌هایی مانند کافئین برای مقابله با خستگی در طول روز هم می‌تواند برای شما مفید باشد.

 

آشنایی با علائم:

آگاهی دادن به دیگران درباره‌ی علائم این اختلال می‌تواند فرصتی را برای آن‌ها ایجاد کند تا خیال‌پردازی ناسازگار را تشخیص داده و سعی کنند جلوی آن را بگیرند.

 

شناسایی‌و اجتناب‌ازعوامل‌تحریک‌کننده:

 یادداشت‌برداری از زمان رویاپردازی ناسازگار می‌تواند به شما کمک کند تا فعالیت‌ها یا محرک‌هایی که شما را به سوی این حالت سوق می‌دهند را شناسایی کنید.

 

روان‌درمانی:

 این روش می‌تواند به شناسایی عوامل محرک و دلایل رویاپردازی ناسازگار کمک کند. تکنیک‌های روان‌درمانی مانند درمان شناختی رفتاری می‌تواند به شناسایی هرگونه مسئله یا مشکل زمینه‌ای کمک کند. همچنین یک درمانگر می‌تواند برخی از استراتژی‌های مقابله‌ای مفید و کاربردی را به شما پیشنهاد کند.

 

درمان دارویی:

بعید به نظر می‌رسد که اختلال خیال‌پردازی ناسازگار به حدی شدید باشد که نیاز به دارو داشته باشد. با این حال، دارویی به نام فلووکسامین می‌تواند به کاهش علائم این اختلال کمک کند.

یک مطالعه موردی بر روی افراد مبتلا به خیال‌پردازی ناسازگار نشان داد که فلووکسامین می‌تواند برای کاهش و مدیریت علائم آن مفید باشد.

 با این حال، در حال حاضر تحقیقات کمی درباره‌ی استفاده از درمان‌های دارویی برای این اختلال انجام شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باید به جایی وصل باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۲۶ ق.ظ

میگن با گرگیج نمیشه برخورد کرد ممکنه شهر شلوغ بشه سران فتنه رو محاکمه نکردن گفتن واسه تاریخ بد میشه روحانی و زنگنه رو با این همه خسارت کرسنت و هسته ای کار ندارن چون دمشون کلفته عراقچی و سیف هم که بی گناهن حسین قدیانی هم از خودمونه عبوری هم خانواده شهیده شهردارک اسبق هم که روحانیت امضا جمع کرده سلبریتی ها رو هم دست بزنیم اونور آبیا شلوغ میکنن دیگه میرسیم به حرف متین ریاست محترم قوه که امر فرمود با جیب برها و قالپاق دزدها با قاطعیت برخورد بشه
نهج البلاغه هم واسه بالا منبر و پاکت تهش خوبه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به مناسبت هفتم دی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ


از نشونه های پویایی و رشد انقلاب اینه که یه روز بنیانگذار اون دستور تشکیل نهضت سوادآموزی داد
دو دهه بعد رهبر انقلاب، زنگ نهضت تولید علم رو به صدا در آورد..

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رضایت دیگران به هر قیمتی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۴۴ ق.ظ

بخوایم نخوایم برنامه های سیما مثل همین خندوانه که نقاط مثبت زیاد و گاهی منفی داره روی سبک زندگی تاثیر میذاره
اینکه  دختری تلاش کنه همسان پسرها باشه و چیزی از اونها کم نیاره و برای جلب رضایت دیگران خودشو پیاپی احمق خطاب کنه و کارشناس رانتی برنامه که خودش سابقه بدی در تقید به ادب و اخلاق داره اونو مورد تشویق قرار بده و بگه خود تخریبی هنره! با کرامت انسان بعنوان اشرف مخلوقات سازگار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینستا نماد پوچی ادعای غرب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۱۲ ب.ظ

13505e8a-df69-4efd-83d9-30c8d814f4b7_1xwa.jpg

 

اینستاگرام صفحه مرا بست. از عمر این صفحه حدود یک سال و نیم گذشت. با اینکه فعالیتم در آن حرفه ای نبود ولی به لطف خدا نزدیک به پنج هزار مخاطب داشت و در محدوده ای تأثیرگذار بود.

با بسته شدن این صفحه، صفحه جدیدی راه انداختم و به عنوان اولین مطلب، فایلی 45 ثانیه ای آماده کردم با موضوع مکتب سلیمانی که بدون تصویر شهید بود، صرفا صدا و تصویر خودم. آن هم با گذشت یک روز از اینستا حذف شد.

یادتان هست که غرب مدعی آزادی بیان است و گوش فلک را با شعار چرخش آزاد اطلاعات پر کرده؟ اما همین حضرات مدعی مهد آزادی، تحمل 45 ثانیه حرف درباره حاج قاسم و استکبارستیزی را ندارند.

بگذریم اما حرفی که اینستا تحملش را نداشت و حذفش کرد:

می توان مسلمان بود، شیعه بود، هیاتی بود، اهل محرم و صفر و تاسوعا و عاشورا بود، اهل روضه و دسته و سینه زنی بود، دم از انقلاب و نظام و امام و آقا و شهدا زد... همه اینها با ارزش است؛ اما اینستا بعنوان نماد تهاجم رسانه ای و فرهنگی غرب استیلاطلب، تصویر حاج قاسم و اسماعیل قاآنی را تاب نیاورده و حذف می کند. 

این اتفاق یک پیام دارد.

دشمن با قرائت عافیت طلبانه از گفتمان امام و رهبری و شهدا مشکلی ندارد؛ اما آن قرائتی از اسلام و انقلاب و شهدا که منجر به بیداری و عزت و استقلال ملتها می شود باعث رنج استکبار بوده و تحمل نشر و ترویجش را ندارند. مکتب سلیمانی را از این زاویه نیز می توان نگاه کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امان از بدقولی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۵۵ ب.ظ

چن باره توفیق جمع آوری خاطرات و تحقیق پیرامون شهدای مدافع حرم قسمتم میشه
یکی از نکات جالب این بود برام که همه این شهدایی که من دیدم حتما ضامن یکی شده بودن که طرف قسطاشو نداده و از حساب این بندگان خدا کم شده.

بالاخره از یک جهت شبیه شهدا شدیم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در تعقیب وصایا!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۴۴ ق.ظ

چرا واسه پیدا کردن وصیت یه شهید بخصوص اگه معروف نباشه اینقدر باید زجر کشید؟
سایتهای موجود اصلا جامع نیستن یا خیلی از وصایا رو ندارن یا متنشون ناقصه.
دستگاههای عریض و طویل فرهنگی مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت چند دهه فرصت داشتن این حداقل گام رو برای انتقال و ثبت اسناد انقلاب و دفاع مقدس و تو این سالها دفاع از حرم و... انجام بدن که ندادن. از نظر ارزش تاریخی متن وصایا سند متقن تری نسبت به خاطراته اما انصافا کم کاری شده.
امیدوارم پایگاههای بسیج لااقل همت کنن متن کامل شهدای محلشونو در اختیار موتورهای جستجوگر قرار بدن. راه اندازی وبلاگ که رایگانه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا