آرشیو دی88 اشک آتش
به نام پدر به کام . . . ؟!!
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام دی 1388 ساعت 22:51 شماره پست: 335
حاتمی کیا کارگردانی بزرگ و دوست داشتنی است اگر چه برخی آثار وی مانند ارتفاع پست و به نام پدر را نمی پسندم . به نظر من حاتمی کیا در موج مرده و دو فیلم مذکور سعی داشته بازخوردهای فیلم آژانس شیشه ای در محافل شبه روشنفکری را جبران نماید و با هر دست و پازدنی است اثبات کند که والله و بالله من آن طوری هم که شما فکر می کنید نیستم و ...
به نام پدر فیلمی ضد جنگی است و تناسب آن با جوامعی که سابقه تهاجمی نداشته اما همیشه در معرض حملات نظامی بوده و نیازمند به روحیه تدافعی هستند محل اشکال است . در این فیلم دختری جوان توسط یک مین جنگی آسیب می بیند مینی که پدرش در جنگ ، با دست خود زیر زمین کاشته و . . . بگذریم از اراجیفی که پسرک نورس و عاشق پیشه به جنگ و گاه ارزش های آن دوران نثار می کند .
به نام پدر چند سال پیش در ایران به نمایش درآمد و نقدهایی را به دنبال داشت . هر چند که حرمت و شخصیت این کارگردان نامی ، عیب های محتوایی اثر را با اغماض مواجه ساخت . این روزها ناشی گری رایزنی فرهنگی ایران در بیروت و پخش این فیلم در یکی از جشنواره های هنری لبنان ، عکس العمل های شدید مردم این کشور مظلوم و جنگ زده را به دنبال داشته است .
حاتمی کیا و مسئولان فرهنگی کشور لابد باید فهمیده باشند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد .
امروز خبری در بین طلاب قم پیچید که هر چند تا کنون شایعه ای بیش نبوده اما برای ساعاتی ، موجی از شادی و سرور را دامن زد. شایعه عزل سید ابوالحسن نواب از مدیریت مرکز خدمات حوزه های علمیه در حالی دهان به دهان منتقل می شد که در باور طلاب تغییر ریاست این مجموعه به امری محال تبدیل شده بود . بسیاری از طلاب از حضور اندک وی در محیط کار ، ضعف مدیریت و برخوردهای تحقیر کننده برخی نیروهای مرکز فوق با طلاب و روحانیون بارها گله و شکوه نموده اند که متاسفانه هیچ یک از نهادهای بازرسی به روی مبارک خود نیاورده و یا احیانا شأن لازم برای برخورد با ضعف های این مجموعه را دارا نبوده اند . انشالله با فرج آقا مشکلات برطرف خواهد شد .
عیار صداقت
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم دی 1388 ساعت 15:20 شماره پست: 333
امروز در سنندج چه گذشت؟!
وبلاگ ها و سایت های متعلق به جریان های جدایی طلب کرد ، یکی و دوتا نیستند . الی ماشالله زبان می ریزند و قربان صدقه مردم نجیب کرد می روند . دلسوزی ها و مرثیه خوانی های آنان برای کرد زبانان کشورمان تمامی ندارد . جالب آن که این سایت ها فراتر از آزادی کردستان به فکر نجات مردم ایران نیز بوده اند و در جریان فتنه های اخیر ، سنگ تمام گذاشته اند .
امروز 28 دی ماه است . سال 1365 در چنین روزی بر اثر بمباران 18 نقطه از مناطق مسکونی شهرستان دلاورخیز سنندج توسط پنج فروند هواپیمای رژیم بعث عراق تنها در عرض 6 دقیقه 220 نفر از کودکان ، زنان و مردان بی گناه و غیر نظامی این شهر به شهادت رسیدند و ده ها نفر مجروح گردیدند . شش نفر از اعضای یک خانواده در کنار هم به خاک و خون غلطیدند . شهید بیژن گرامی خودش را برای حضور در اردوی تیم ملی جوانان آماده می کرد که به همراه هم سن و سالانش در حین تمرین به شهادت رسید و جنازه اش به سختی مورد شناسایی قرار گرفت .
صداقت مدعیان حقوق اکراد را امروز محک بزنید . اگر زندانی شدن یک بمب گذار کرد ، ظلم به مردم کردستان است پس کشتار ده ها نفر از مردم عادی این خطه توسط ایادی آمریکا را باید چه نام نهاد ؟
شما بگردید آیا وبلاگی را از جماعت سینه چاک کرد پیدا می کنید که خون جوانانی امثال بیژن گرامی برایش اهمیتی داشته باشد ؟
مدتی است بعضی از دوستان چمنی که با گذشت زمان و دست یافتن به فرصتی برای تأمل ، از شعارهای غلط و ساختارشکنانه همپالکی های خود دچار عذاب وجدان شده اند سعی در توجیه و تلطیف محتوای این شعارها می نمایند . به طور مثال گفته اند منظور از شعار جمهوری ایرانی ، در اولویت بودن مسائل مربوط به ایران است نه آن که خدای ناکرده کسی درصدد حذف اسلام باشد . گذشته از این که چرا افراد مذکور بعد از گذشت چند ماه منظور خودشان را متوجه شده اند اما با توجه به اصول برائت و صحت و مخالفت دین با سوء ظن ، سخن برادران دیروز خود را خوش بینانه می پذیریم .
بنابراین می توان مضامین دیگر شعارها و رفتارهای ناهنجار آنان را این گونه توجیه نمود :
1- شعار نه غزه نه لبنان ؛ منظور هم غزه هم لبنان بوده است . این جماعت قصد داشتند بدین وسیله اولویت داشتن مسائل داخلی را یاداور شوند .
2- شعار مرگ بر بسیجی ؛ منظور سازمان بسیج اقتصادی است که کوپن ها را دیر به دیر اعلام می کند .
3- شعار برعلیه اصل ولایت فقیه ؛ به معنای اولویت داشتن مسائل مربوط به ریاست جمهوری است .
4- آتش زدن تصویر امام راحل ؛ یعنی پیمودن راه امام و احترام به افکار ایشان اهمیت بیشتری دارد .
5- کور کردن چشم یک سرباز ؛ هدف تأکید بر اهمیت مقوله بصیرت بوده است .
6- برهنه کردن یک بسیجی ؛ مقصود تبرک جستن از البسه فرد مورد نظر بوده است .
7- آتش کشیدن خیمه ها و پارچه های عزاداری و هلهله در عاشورا ؛ منظور تاکید بر تداوم راه کربلاست .
و . . . .
شاید یاد افعال معکوس اهالی برره افتاده باشید اما اصلا این طور نیست . بیخود نیست کسی که همجوار با روشنفکرترین زن ایران است حرف دل اوباش عزیز را به راحتی فهمیده و در راستای تفاسیر فوق ، آنان را مردمی خدا جو لقب داده است .
این روزها که یمن کربلاست و آل سعود صهیونیستی همچنان نیاز به نصیحت ! دارد به جاست یادی از پیام تاریخی آقا روح الله در جریان پذیرش جام زهرنامه داشته باشیم:
مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه های مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتلعام زائران خانه خدا را فراموش می کنند? مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و در یک کلمه اسلام امریکایی را ترویج می کنند، و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکای جهانخوار، می گذارند. مسلمانان نمی دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و خادم الحرمین به اسرائیل اطمینان می دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی بریم!...
...ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم، و نظام اسلام رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم.
و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهی و مصونیت کارگزاران امریکایی ، حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیری می کنیم.
برخی شایعات حاکی از آن است که حجت الاسلام محمدی ری شهری به زودی تولیت آستان مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را بر عهده خواهد گرفت . انتظار می رود در صورت صحت این خبر با توجه به احاطه جامع ایشان بر مسائل مهم و ضرورت های جهان اسلام ، فرصت هایی که به دلیل سوء مدیریت و عدم شناخت و دغدغه کافی متولیان فعلی به هدر رفته با رویکردی فرهنگی و کارکردی آسیب شناسانه جبران شود . متاسفانه به رغم فعالیت های چشمگیر وهابیون و دشمنان اهل بیت در مکان های زیارتی همچون مکه ، مدینه ، سامرا و ... در هجمه گسترده به باورهای عمیق تشیع و هشدار های پیاپی فعالان امور تبلیغی دین ، بودجه های هنگفت آستان های مقدس امام هشتم و حضرت معصومه سلام الله علیهما در مسیرهای غیر فرهنگی صرف می شود و بسیاری از زائران شیدایی که گاه با مشقت هایی فراوان خود و خانواده شان را به اماکن مقدس می رسانند بدون بر گرفتن کمترین توشه معرفتی به دیار خود باز می گردند .
گفتنی است در اواخر دوران ریاست آیت الله یزدی بر قوه قضائیه شایعاتی مبنی بر انتصاب حجت الاسلام ری شهری به جای ایشان بر سر زبان ها افتاده بود که تا کنون تحقق نیافته است .
حضرت آیت الله محمدی از علمای به نام استان مازندران است که حکم اجتهاد خود را از مرحوم آیت الله خویی دریافت نموده است . این فقیه والامقام و عارف وارسته که تولیت مدرسه علمیه بابل را برعهده دارد و به طور معمول در مسائل اجتماعی دخالت نمی کند چند سال پیش ، فارغ از هر نوع گرایش سیاسی ، نامه ای را به آقای صانعی نوشت و او را با توجه به ادله ضعیف و غیر علمی در مسائل فقهی از صدور فتوا برحذر داشته و وعده آتش جهنم که به نص روایات متعدد ، شامل اجتهادهای خودسرانه و فاقد مبناست را به وی یاداوری نمود .
به دنبال رد صلاحیت نامبرده در مرجعیت شیعه توسط مدرسان سطوح عالی حوزه علمیه قم ، آیت الله محمدی نیز نظر خود را این گونه اعلام داشت :
اقدام بر رد صلاحیت صانعی ، مبارزه با بدعت است ...
قسم می خورم متن زیر را من ننوشته ام !!
باید مراقب مرجع تراشی بیگانگان و ایادی استکبار بود. کسانی که تا دیروز با امام دشمنی می کردند فکر کرده اند می توانند بیایند در این حوزه و قدرتی پیدا کنند و قداست ها و ارزش های امام را از بین ببرند. کور خوانده اند. مگر از روی جنازه نسل جوان حوزه بگذرند. مگر بنده و امثال بنده در این حوزه بمیریم. هر کسی هم که به آنها کمک کند بد کرده است. هر عالمی که به آنها کمک کند اگر آگاهانه است از عدالت بیرون رفته است و مثل خود گناهکار است مگر دشمنی با امام ساده است؟ دشمنی با امام یعنی دشمنی با اجرای احکام اسلام و لگد کردن خون شهدا... ارزش عالم و فقیه به عمل و ربانی بودنش است نه چیز دیگر. چند تا اصطلاح یاد گرفتن و حفظ کردن که کاری ندارد. مردم اگر دست یک روحانی را می بوسند به خاطر این اصطلاحات نیست... امروز با کلیات گفتم ولی فردا با جزئیات خواهم گفت. اگر دست از فعالیت های گذشته خود برنداشتند و طلاب راه افتادند، گلایه نکنند ... ما نیازی نداریم که بی بی سی برایمان مرجع پیدا کند ما مرجعی می خواهیم مثل حضرت امام (ره) که با یک فتوا استکبار را بیچاره کرد...
به گزارش کیهان، تعابیر بالا، اظهارات آقای صانعی در سال 1372 است. درج کننده خبر مذکور نیز روزنامه جمهوری اسلامی است که در لید خبر خود(شماره 4219 - 30 آذر 1372) آورده است «آیت الله صانعی در پایان درس خارج فقه طی سخنانی به حوزه های علمیه هشدار داد مواظب باشند بی بی سی برای آنها مرجع معرفی نکند».
در تایید مطلب زیر پیام های خصوصی قابل توجهی برایم آمده است . مطلع شدم دوستی خوش ذوق نیز مطلبی زیبا و خواندنی در این باره نوشته که مطالعه آن خالی از لطف نیست .
وبلاگ فرزند کاوه آهنگر :
http://farzandekaveh.blogfa.com/post-26.aspx
باز هم بابلی ها!!
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم دی 1388 ساعت 13:55 شماره پست: 326
اخیرا وبلاگ جالبی را دیده ام با عنوان بابلی ها .
این وبلاگ متاسفانه بدون نام نویسنده ، اداره شده و مجالی برای اظهار نظر خوانندگان باقی نگذاشته است . یکی از ضعف های محتوایی این وبلاگ پرداختن به پهلوان پنبه هایی است که ضرورتی برای تقابل با آنها وجود ندارد .
صرف دغدغه نمی تواند عاملی برای هر نوع واکنش محسوب شود . این عبارت را بسیار خوش بینانه نوشتم چه این که از منظر من و برخی دوستان، رویکرد این وبلاگ ، خنثی و کمی تا قسمتی مشکوک به نظر می رسد . کیست که نداند مردم بابل سال هاست از وجود برخی باند های قدرت طلب و سرمایه سالار رنج می برند که امثال محسن ن پادوهایی برای آن جریان به حساب می آیند ؛ جریانی پلید که در همه جناح ها رخنه کرده و همه چیز را برای منافع خود طلب می کند .
دوستی مطلع را می شناسم که در دوره انتخابات نهم ریاست جمهوری برای خودش نظر خاصی داشت ؛ اما وقتی شکستن شاخ غولی ارباب منش را دید که سیطره نفوذ خود را سال های سال در نهادهای سیاسی و امنیتی استان رخنه داده بود امروز خودش را فدایی احمدی نژاد می داند .
بگذریم .
اما درباره دوستان هیئت محبان الحسین علیه السلام .
به رغم اختلاف نظرهای چالشی با بخشی از بدنه تأثیر گذار جمع مذکور لازم است بگویم افراد منتسب به جریانات ارزشی ، حرکت خود را باید بر طبق مبانی اخلاقی دین تنظیم کنند تا مبادا مانند ادعای مضحک دشمنان انقلاب مبنی بر بروز تقلب در انتخابات ، مرتکب رفتاری نسنجیده و گفتاری بی سند شوند . گردانندگان وبلاگ مذکور باید پاسخ دهند چه شبنامه ای را دیده اند و چگونه خط ارتباطی بین حسن حقیقیان و محمد آرام نژاد پیدا کرد ه اند؟
برای من ثابت شده که بسیاری از دوستان هیئت مذکور ، تفکری مستقل داشته و جواد اکبرین را عنصری خودفروخته و مهره ای سوخته می دانند که دعوی دین پژوهی اش در سطح پوشال مسلکانی همچون حضرت علامه کروبی (متخصص ادبیات عرب!) و ... اعتبار دارد . کسی که به خاطر ناتوانی در امتحان شفاهی فقه (لمعتین) از حوزه اخراج گردید و امروز بدون یک سطر سخن مستدل ، علمی و مبنایی ، دم از اسلام شناسی می زند و بهائیت را به رسمیت می شناسد و ... چه جایی برای تأثیر و عرض اندام دارد ؟
البته بی شک دوستانی که داعیه شهیدشناسی داشته و با بردن نام کربلائیان خمینی دچار جیغ بنفش می شوند ذکات فکرت خویش را باید بر لحظه ای تأمل در این پرسش روشن قرار دهند که هم صدایی خواسته یا ناخواسته با رادیوهای سیا و انگلیس و ... در راستای آرمان کدام شهید قابل ارزیابی است ؟( منظور شهدای نهضت اسلامی است نه امثال آبراهام لینکلن و ...!!)
تقابل با این هیئت ، امری غیر ضروری و مهمل است ؛ چه این که به تعبیر یکی از دوستان ، جماعت مذکور سبز هستند اما سبز مشقی !
به هر حال نوع خط دهی محتوایی این وبلاگ ، بسیار تأمل برانگیز است . حق این پرسش برای ما محفوظ است که براستی چرا از نام برخی چهره های اصلی جریان زر و زور و تزویرغفلت شده است ؟ و چندین سوال دیگر که پس از شناخت طرفین قابل طرح خواهد بود .
بد نیست به این نشانی سری بزنید:http://www.shahrebabol.blogfa.com/
این لطیفه را یکی از شخصیت های سیاسی تعریف کرده که ترجیح می دهم نامی از ایشان نبرم :
می گویند کروبی داشت جوشن کبیر می خواند . رسید به عبارت " یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَه "
هنگ کرد و آن را هزار بار تکرار نمود !!
جز خیر ندیدیم !!
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم دی 1388 ساعت 11:16 شماره پست: 324
نکته ای جالب درباره نماز بر منتظری
پس از تشییع جنازه منتظری ، نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی بر پیکر ایشان اقامه نمود . حواشی مربوط به این مراسم که بیشتر توجهم را به خود جلب کرده بود را پیش از این شرح داده ام . صرف این نکته که حتی از منظر بیت منتظری نیز صانعی از جایگاه خاصی برخوردار نبود تا نماز را به او بسپارند برایم جالب بود و به عنوان طعنه به فتنه جویانی که دم از صانعی می زدند این مسأله را یاداور می شدم .اما . . .
اخیرا از برخی دوستان شاغل در یکی از مراکز تبلیغی همسو با مخالفان دولت ، نکته ای بسیار ظریف و جالب شنیدم که در جای خود حائز اهمیت است .
در بخش پایانی نماز میت عبارتی است حاکی از شهادت بر اعمال نیکوی مرحوم مورد نظر . " اللهم اِنّا لا نَعلَمُ منه الا خیرا "
این عبارات به طور معمول در نمازهای مربوط به همه اموات خوانده می شود به خصوص برای علما و صالحان که گاه با کلمات مستحبی دیگری نیز همراه می گردد . به گواهی این دوستان در آن روز این عبارت از نماز میت حذف شده بود !!
خبرهای خوشی در راه است . . .!
طاغوتیان جهان و حامیان ستم پیشه منافقان جدید و خواص بی بصیرت و خودفروخته به یاد آورند که وهن به شخصیت عرفانی علمدار اسلام ناب محمدی (ص) در نوزده دی 1356 نقطه عطفی شد برای اتحاد امت و قیام یکپارچه ای که شاه خائن را به زباله دان تاریخ فرستاد . این بار نیز سردمداران فتنه جو و مزدوران لاابالی آنان با اراده طوفانی امت حزب الله و پیشمرگان ولایت ، نفس های آخر خود را در آخورهای پرلجن سلاطین غرب ، شماره خواهند نمود .
چه کسی است نداند دروغگویانی که دفاع از امام و قانون اساسی و آرمان های باکری ها و خرازی ها و باکری ها ! را لقلقه کلام خویش ساخته بودند ، همنوا با ظالمان خون آشام کاخ سفید و حاکمان حیوان صفت اسرائیل و انگلیس و . . .و منافقان کوردل و سلطنت طلبان جیره خوار غرب و مطربان حرمسراهای شیوخ عرب ، هدفی جز به موزه فرستادن اندیشه های جهانی حضرت امام خمینی (ره) نداشته اند .
آنان به خوبی می دانستند که قیام مردمی پیرجماران و مراد عاشقان پشتوانه ای جز مکتب عاشورای اباعبد الله علیه السلام نداشته است ؛ پس هتک حرمت عاشورا نیزبر ایشان مباح گردید!! غافل از آن که ....
و چنین شد که نهم دی 88 مانند نوزده دی 56 در صفحات پرافتخار خروش ملت ، ماندگار شد . شکست اذناب طاغوت و وارثان اسلام بنی سفیان نزدیک شده است . خبرهای خوشی در راه است .. . .
امان از لباس شخصی ها!!
+ نوشته شده در شنبه نوزدهم دی 1388 ساعت 12:42 شماره پست: 322
استقبال پرشکوه مردم قزوین از استاد ادبیات عرب علامه کروبی
خود کرده را تدبیر نیست !!
منتخب از جهان نیوز
بعضی اسم ها چه قدر با مسماست . علم با فتح عین و لام به معنای نشانه و رایت است و هدی به معنی هدایت . علم الهدی ، پرچمدار رستگاری بود ؛ حسینی از ذریه عاشورائیان .
او دانش جویی بود که حجاب علوم ظاهری را برنتافت و به عمق نورانی معرفت ، دست یافت . امروز شانزدهم دی ماه است . یاد سید حسین علم الهدی و دانشجویان پیرو خط امام که در مصاف نا برابر تن و تانک ، حماسه عاشورا را در کربلای هویزه تکرار کردند گرامی باد . یاد شهیدان قدوسی ، ملایی زمانی ، فاضل و ... .
ندای هل من ناصر اباعبدالله ، در کربلای بی انتهای تاریخ ، لبیک خواه مردان بی ادعایی است که عطش فطرت حقیقت جویشان را جام گوارای وصال فرو می نشاند . علم هدایت ، معبر سرخ عاشورا را در گستره تاریک زمان ، تلالو می بخشد برای آنانی که در راه عشق ، با پای سر می دوند .
باز هم کاپیتولاسیون!
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم دی 1388 ساعت 7:23 شماره پست: 320
توهین بی سابقه قوه قضائیه به هاشمی رفسنجانی
به دنبال سکوت و بی تفاوتی معنادار دادستانی تهران در برابر اهانت های مکرر فائزه هاشمی به سران نظام به خصوص رئیس جمهور و نیز دیگر اقدامات فتنه گرایانه برادران وی در جریان آشوب های اخیر ، بعضی از ناظران آگاه بر این باورند که قوه قضائیه اصلا فرزندان هاشمی را آدم !! حساب نمی کند که بخواهد به تخلفات آشکار آنان رسیدگی نماید .
با این وصف ، تعلل حیرت انگیز قوه قضائیه ، در واقع توهین مستقیم به شخصیت محترم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تلقی گردیده که انشالله در دادگاه عدل الهی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت .
خانم فاطمه رجبی همسر دکتر الهام و دختر مورخ بزرگ مرحوم حجت الاسلام دوانی به دنبال انتشار مقاله زیر در انصارنیوز ، مورد پیگرد قضایی قرار گرفت . جالب آن که خانم رجبی در این مقاله هرچه دهانش بود نثار موسوی و رضایی نمود اما دادستان تهران اتهام وی را توهین به ریاست مجمع تشخیص مصلحت عنوان کرد ! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
مثلث شوم ماموران هاشمی
ا. بیانیه میرحسین موسوی که به حق در راهپیمایی چهارشنبه مردم، آن یوم الله حسینی علیهالسلام، «میریزید» خوانده میشد، اگر صحهگذاری بر دیوانگیاش از فرط تشنگی قدرت و شکست در قبضه قدرت ارزیابی نشود، قطعا اعلان «شمر» بودن وی است که در قتلگاه تهران روی سینه حسین علیهالسلام نشسته و بر آن است تا سر مقدس وی را بر «نی» زند.
2. این بیانیه که حالت ارتدادی آن اظهرمنالشمس است و اگر عمرسعد میخواست در عاشورای سال 61 اعلان موضع کند، قطعا بهتر از نویسنده، مینوشت، از عصبانیتِ نافرجام ماندن قول و قرار خاتمی، موسوی و کروبی برای انهدام اسلام و نظام اسلامی و فروش وطن به امریکا و انگلیس و اسرائیل حکایت میکند.
3. بیانیه موسوی هم دینستیزی است و هم مذهبسوزی و آشکارا «نامسلمانی» این عنصر خبیث و مجهولالهویهای را که از حزب منحله جمهوری اسلامی سر برآورد و 30 سال به نظام اسلامی و مردم تحمیل شد، بر ملا میکند.
4. موسوی دروغگوی دیکتاتور، جنایتکار و خونخواری است که به بهای هنگفتی، نظام و اسلام و ایران را با اربابان خارجی معامله کرده است. او در این معامله شکست هولناکی خورد، و هم اینک بر آن است که با دستگیری و اعدام که حداقل مجازات او و کروبی است، ننگ شکست در معامله فروش دین و وطن و ادای دین به اسرائیل و امریکا را با خود دفن کند.
5. موسوی و کروبی ناچیزتر از آن هستند که مردم و نظام برای آنها حساب باز کنند. آنها انسانیت و شرف را از وجود پلید خود شسته و به عنوان موجوداتی عاری از ذرهای انسانیت در لجنزار جنایات دست و پا میزنند.
6. آنچه در بیانیه او آمده، همان ترکتازیهای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعهای است که آبروی نماز و جماعت را برد، و مایه اخراج او از تریبون جمعه گردید، نه چیز دیگری.
7. نتیجه آن که موسوی «نوکری از خیمه معاویه» است. او مزدوری است که با قول و قرار به بیگانگان، طراوشات مغز خیمه معاویه را مجری است و در این راه «المأمور ُمعذور» است. موسوی بداند ملت به کمتر از اعدام او و کروبی راضی نیست تا این ننگها از دامن انقلاب و کشور پاک شود. آیا باز هم اطلاعیه خواهد داد؟
8. دفاع محسن رضایی این عنصر شیفته قدرت و منفور ملت مانند دیگر همپالکیهایش از جرگه نظامیان یک شبه سیاسیشده، از موسوی، آشکارا بیان کرد که مثلث پلید انتخابات دهم، «مأموران هاشمی» بودهاند.
9. محسن رضایی که قدرت عقلی و منطق وی در اعتراض به انتخابات آن بود که: «اسناد را و برگههای انتخابات را به من بدهید تا بتوانم اعتراض کنم»، و نیز کسی که پس از بازشماری صندوقهای کرمانشاه که وی میپنداشت چند دهها هزار رای دارد، فقط 3 رای جابهجا شده داشت که دو تای آن برای موسوی ریخته شده بود. با وقاحت، و با سوء استفاده از نجابت و صبر ملت، پی در پی اطلاعیه صادر میکند، «اطلاعیههای بیمخاطب» دونکیشوت یا آبدارشاه! چرا او به سرنوشت هاشمی رفسنجانی این «استاد اعظم» دچار شده است؟
10. رضایی کیست؟ جایگاهش کجاست؟ میزان محبوبیت او چقدر است؟ آیا او در تاریکی نگاهش به شمارش میلیونی مخاطبان و هوادارانش میپردازد؟ دفاع او از موسوی در درجه اول تاثیر حرکت یزیدی موسوی و خاتمی و کروبی است و از این حیث در جرم آنها شریک و در بیآبروییشان سهیم! و در درجه دوم نشان «داشتن مأموریت از سوی هاشمی» است و به یقینواداشتن ملت که خیمه معاویه در کاخ سبز دمشق برپاست و معاویه نیز خود سبزپوش به میدان آمده است.
11. برای شنوایی گوشهای محسن رضایی که صمٌ بکمٌ عمیٌ فَهُم لا یعقلون گردیده برخی از شعارهای چهارشنبه را بازگو میکنم. شعارهایی که هر یک از زبان هزاران نفر سرداده میشد:
مرگ بر موسوی، مرگ بر خاتمی، مرگ بر کروبی، کروبی بیسواد عامل دست موساد، موسوی بیبیسی عامل انگلیسی، خاتمی موسوی مایه ننگ سادات، تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته و مرگ بر ... یعنی بت بزرگ.
12. به رضایی میگویم، سرنوشت عمرسعد برایش عبرتآموز باشد. معاویه میخواهد سلطنت مادامالعمرش را به آقازادههایش منتقل کند. موسوی و خاتمی و کروبی، شمر و خولی و عبیدالله گردیدهاند، اما عمرسعدها یادشان باشد که سابقه نظامیگریشان، برای آنها در این راه کنونی، ننگ میآفریند، نه افتخار.
13. ملت خیمه معاویه را پیدا کرده است. نقشهها و شعارهایش را شناخته و هر عنصری را که از آن خیمه ملعونه فریاد سر دهد سرکوب خواهد کرد.
14 رضایی بداند سالها پس از عاشورای 61 زنان مدینه بر عمر سعد بیش از عبیدالله «لعن» میفرستادند. چرا که او دارای سابقه نظامی در لشکر مولا بود و در عاشورا فرمانده لشکر یزید.
کار نا به جا انجام می دهید؟!
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم دی 1388 ساعت 23:28 شماره پست: 318
به هر فرهنگ لغتی که دوست دارید مراجعه کنید . عدل این گونه معنی شده که هر چیز در جای خود قرار داشته باشد در مقابل ظلم که یعنی شیء در جای اصلی خود قرار نگیرد .
فرهیخته ارجمند حاج محسن رضایی در مصاحبه ای به منظور توجیه نامه سست بنیان خود به مقام معظم رهبری که یاداور نامه وی به حضرت امام (ره) و خاطره نوشیدن جام زهر بود این جمله را افاضه فرمود که :" امروز وحدت بر عدالت مقدم است !!"
وحدت چون امری نیکوست و از جایگاه ویژه ای برخوردار است پس زیر مجموعه عدالت است . حال اگر قرار باشد آن را جدای از عدالت معنا کنیم خواه ناخواه وحدت ، مترادف ظلم است که در این صورت واژه وحدت ، فاقد مفهوم بوده و اعتبار آن را باید در گستره واژگانی چون تسلیم و ذلت و ... جست و جو نمود . به عبارت دیگر نتیجه منطقی اظهارنظر محسن خان این است که این وحدت چون مساوی عدالت نیست ، سر جای خودش قرار ندارد و کاری باطل و نا به جاست !! آن وقت توصیه می کند کاری عبث را انجام دهید! تناقض گویی را حال می کنید ؟
راستی بهتر نیست این قطب سوم انتخابات!! که داعیه بهره مندی از کارشناسان و نخبگان را سر داده بود در گفتار و کردار خود تامل بیشتری داشته باشد؟ حاجی ما بداند فدرالیسم زور و قدرت ! با روی کار آمدن دولت دهم ضربه سختی خورده و چاره ای جز پیوستن به جریان روشن حکومت ولایی ندارد.
" در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزاده زیست ... "
عبارتی که خواندید قطعه ای بود از کلام مرحوم علی شریعتی که در سال های سیاه حکومت طاغوت بیان شده بود . دیری نپائید که مردم با تاسی از امام عدالت علیه السلام و با رهبری پیر خمین قیام کرده و بساط جور ستمشاهی را برچیدند و ...
اما در روزهای نخست ماه پیروزی خون بر شمشیر ، پیامک هایی حاوی جمله فوق برای بسیاری از مردم ارسال گردید . من شاید جزو نخستین کسانی بودم که این پیامک را دریافت کردم . فرستنده محترم ، دوستی است که بیش از یک سال از او پیامکی به دستم نرسیده بود . جالب آن که این گرامی – که گویا لا به لای پیامک های انبوهش نام مرا نیز شاید به اشتباه گنجانده بود – اصلا شیعه نبوده و از نظر سیاسی در شمار جدایی طلبان کرد به حساب می آید !! در پاسخ او این گونه نوشتم :
ما در ره عشق ، نقض پیمان نکنیم . ممنون . عزاداری شما قبول !
من از بیگانگان هرگز ننالم!
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم دی 1388 ساعت 18:54 شماره پست: 316
پس از نماز جمعه هفته گذشته عده ای از جوانان شهر مقدس قم مقابل دفتر صانعی تجمع نموده و با سردادن شعار الله اکبر خواستار برچیده شدن دفتر به اصطلاح مرجعیت وی شدند.
نیروهای انتظامی که از ساعت ها قبل در این مکان مستقر شده بودند جمعیت را متفرق نمودند . نکته جالب توجه این که نیم ساعت بعد در خیابانی دیگر ، یکی از طلاب بسیجی توسط نیروهای لباس شخصی انتظامی دستگیر شد . این طلبه گرانقدر با شلوار پلنگی و چفیه در این تجمع شرکت کرده و باعث جلب توجه لباس شخصی ها شده بود که پس از درخواست نیروی انتظامی محل را ترک نمود . اقدام تامل برانگیز نیروی انتظامی بازتاب بسیار منفی در بین طلاب و بسیجیان داشت . به برادران اطلاعات انتظامی یاداور شدیم که در زمان تشیع جنازه منتظری درمقابل پاره شدن عکس امام مانند چغندر ایستاده و نظاره می کردند و اگر نبود حضور دلیرانه مردم ، این نیرو همچنان باید به تماشای فیلم های آشوبگران اکتفا می نمود . به آنان یاداورشدیم مرد میدان های بی خطر شدن شهامت نیست و ...
البته همه مطلعان بی استثنا این حرکت دور از بصیرت نیروی انتظامی را به حساب خودنمایی و ارسال گزارش در اثبات ادعای فرونشاندن غائله توسط این نیرو گذاشتند . پس از فشارها و استدلال های بسیجیان در رد این نوع رفتارهای خودسرانه ساعاتی بعد طلبه مذکور آزاد گردید . امیدواریم به زودی شاهد عذرخواهی مسئولان محترم نیروی انتظامی قم از ارتکاب این اقدام ناموجه باشیم .
شهرداری بابل در اقدامی ضربتی ! بنرها و پارچه نوشته های های مربوط به محکومیت حرمت شکنی عاشورا را که پس از راهپیمایی دشمن شکن عاشورائیان شهرستان بابل در سطح این شهرنصب شده بود به سرعت جمع آوری کرد .
برخی از مردم این اقدام جاهلانه و دور از بصیرت مسئولان شهرداری را به حساب گرایش های خاص سیاسی چند تن از اعضای شورای اسلامی این شهر گذاشته و اعتراضاتی را در این خصوص انجام داده اند ، چه این که پیش از این هیچ گاه پارچه های مرتبط با برخی برنامه های سرگرم کننده وغیر مذهبی از سطح معابر جمع آوری نشده بود . برداشت این طیف از مردم شهرستان بابل چه درست باشد و چه غلط ، باید گفت اقدام شهرداری خواسته یا ناخواسته از جریان مردمی انقلاب و متن مطالبات آرمانی ملت فاصله داشته و در راستای هم آوایی با خط شوم فتنه و نفاق قرار می گیرد .
بودن یا نبودن ؟!
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم دی 1388 ساعت 12:8 شماره پست: 314
آیا مرجعیت ، سلب کردنی است ؟!
شاید بهتر باشد سوال را این گونه طرح کرد که آیا مرجعیت ، سلب شدنی است ؟
اعلام نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت و صدور فتوا بحث های مختلفی را در سطح سیاسیون و نیز اهل علم دامن زده است .
مرجعیت شاید سلب کردنی نباشد اما قطعا سلب شدنی هست . باعث و بانی این امر نیز خود فرد مدعی مرجعیت می باشد و اعلام نظر دیگران به معنای کشف مصداق تلقی می شود . یکی از شروط مرجعیت ، عدالت است . اگر یک امام جماعت نیز در سخنان خود بارها مرتکب توهین به دیگران شود نیز ترک اقتدای به او جایز است چه برسد به مرجعیت که از جایگاه معنوی بالایی برخوردار است . آقای صانعی گذشته از حقانیت یا عدم حقانیت نظرات سیاسی وی ، متاسفانه بارها الفاظی را خطاب به برخی شخصیت های مذهبی و سیاسی به کار برده اند که دور از شان یک انسان مومن بوده و نشانگر عصبانیت و عدم تسلط بر نفس می باشد که اگر فتنه گری های و تهمت های ناروای وی در مصاحبه با رسانه های بیگانه را هم به آن اضافه کنیم .....بگذریم.
یکی دیگر از شروط طبیعی و عقلانی مرجعیت عالم تشیع ، اعلمیت فقهی است . شناخت این مقوله حتی مطابق نظر آقای صانعی نیز بر عهده اهل علم و کارشناسان فقهی است . این در حالی است که بضاعت علمی ایشان تا کنون بارها مورد تردید اهل علم قرار گرفته است . علمای بزرگواری که بعضا هیچ سر و کاری با مباحث جناحی و سیاست زدگی های روزمره ندارند بارها با استناد به برداشت های فقهی نامبرده ، ملکه اجتهاد وی را نیز زیر سوال برده و دلسوزانه توصیه نموده اند که آتش جهنم را با صدور فتاوای غیر مرتبط با مبانی فقه برای خود روا نسازد . طبق نظر اسلام که البته مورد تایید آقای صانعی نیز هست آیا فقیهی را سراغ دارید که شراط علمی ایشان برای تصدی مرجعیت را تایید بنماید ؟
فراموش نکنید آقای منتظری با تمام انحرافات سیاسی که در رفتار خود نشان می داد هیچ گاه از نظر احاطه بر فقه مورد تردید واقع نشد و هیچ یک از علما فارغ از اختلاف نظرهای سیاسی ، اجتهاد وی را زیر سوال نبردند .
و باز هم فراموش نکنید آقای صانعی حتی به زعم وارثان بیت منتظری نیز آن قدر جایگاه علمی معنوی نداشت که نماز میت آن درگذشته را به وی بسپارند . شاید بهتر باشد سوال فوق را این گونه طرح کرد که آیا اصلا مرجعیت صانعی ، محرز بوده که حالا صلاحیتی از وی سلب شود؟!
به : اعضای محترم کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
احتراما با توجه به قصور و تخلف آشکار قوه قضائیه در عمل کامل به وظایف قانونی خود نسبت به محاکمه و مجازات محاربان و سران فتنه گر آنان که در ماه های اخیر با رفتارهای متمردانه خود موجب سلب آسایش و امنیت جامعه شده اند خواهشمند است مطابق اصل نود قانون اساسی به موارد خلاف قانون و سهل انگاری های دستگاه مزبور رسیدگی نموده و نتیجه بررسی های آن کمیسیون را به اطلاع عموم برسانید. والسلام
جمعی از طلاب حوزه علمیه قم
( کاربران محترم نیز می توانند درخواست های فردی و جمعی خود در این خصوص را به نشانی کمیسیون مذکور واقع در تهران میدان بهارستان ساختمان مجلس شورای اسلامی ارسال نمایند .)
یادی از حر ابن یزید ریاحی
+ نوشته شده در پنجشنبه دهم دی 1388 ساعت 14:26 شماره پست: 312
عاشورا آن قدر شفاف بود که آزادمردان بتوانند راه خیر و شر را تشخیص بدهند .
دوستان حتی المقدور این تصویر را به وسیله بلوتوث در اختیار دیگران قرار دهند .
در تجمع بزرگ عاشوراییان سراسر کشور ، شعارهایی هم از طرف مردم سر داده شده که تاکنون در هیچ یک از رسانه ها منعکس نشده است . برخی از این شعارها عبارتند از :
تاجر ورشکسته
برگرد به باغ پسته !
مملکت حسین ، بی صاحاب نیست
ایران که باغ پسته بابات نیست !
فتنه گر از هر منظری
ای بدتر از منتظری
تاهاشمی کفن نشود
این وطن وطن نشود
شکارچی کوسه ها
محمود بی ادعا
و . . . .
تقوای ولایی
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم دی 1388 ساعت 21:39 شماره پست: 310
به زودی شاهد خواهیم بود:
حمایت قاطع معاندان از ولایت فقیه!!
بعد از کشف کودتای نوژه بود که امام (ره) در دیدار با جمعی از مردم بیاناتی را خطاب به سران کودتا به این مضمون ایراد فرمود که بر فرض موفق می شدید جماران را بمباران کرده و ما را بکشید در آن صورت دست مردم برای برخورد با شما باز می شد !
در تمام ماه های پس از ظهورمیدانی جریان نفاق ، بسیاری از جوانان غیور حزب الله که تحمل هتک حرمت مقدسات دینی خود را نداشته و از لاابالی گری معاندان داخلی به تنگ آمده بودند بارها تصمیم گرفتند با واکنشی پرخروش ، کار سران فتنه و اذناب جاهلشان را برای همیشه یکسره کنند اما هر بار تذکر برخی از دلسوزان انقلاب مبنی بر لزوم رعایت تقوای ولایی و التزام به منویات رهبری در ضرورت حفظ آرامش و تاسی به صبر و بصیرت ، مانع از بروز تحرکات انقلابی و دشمن شکن آنان می گردید . با این تفصیل آن چه که این روزها منطقی تر به نظر می رسد این است که سرکردگان خودفروخته نفاق و فتنه و کوردلان خبیث اموی باید بیش از سایر مردم ، قدر شناس وجود اصل ولایت فقیه و تبعیت عاشقانه ملت از آن مقام شامخ باشند . آنان دیر یا زود حقیقت این مطلب را با تمام وجود لمس خواهند کرد.
استیضاح صادق لاریجانی!!
چه کسی است که نداند آشوب ضد انقلاب و حرمت شکنی آنان در عاشورای حسینی و حوادث مشابه ، مسئله ای قابل پیش گیری بود ؛ اگر مسئولان عالی قوه قضائیه پیش از این به وظایف خود درست عمل می نمودند .
متاسفانه سکوت مرعوبانه مدعیان دفاع از حقوق عمومی و تنزل خودخواسته جایگاه آنان در حد تماشاچی بیطرف ! اغتشاشگری و ایجاد ناامنی برای نوامیس جامعه را به امری طبیعی مبدل ساخته که هر بار با بروز واقعه ای فجیع ، صلاحیت زمامداران دستگاه عدلیه را در اذهان عموم به سخره می گیرد .
رودربایستی در اعمال بدون تبعیض قانون در قبال مسببان و محرکان پیدا و پنهان فتنه ، شائبه اعتقاد مسئولان ویرانه قضایی به مقوله " کاپیتولاسیون "! را دامن می زند . آیا بی تفاوتی عملی در برابر عناصر اصلی قانون گریز و ساختار شکن و اکتفا به محاکمه ملایم معدودی از مهره های میانی و پائینی آشوب ، معنایی غیر از آن چه بیان شد به همراه دارد ؟ به راستی اگر یکی از همین عوامل فتنه ، دشنه و دشنام خود را به جای اساس انقلاب به سمت یک دادستان دست چندم قوه قضائیه نشانه می گرفت حضرات مسئول چه سرنوشتی را برای او به تصویر می کشاندند؟
پیش از این نیز به آیت الله صادق لاریجانی یاداوری شده بود که این بار نه موسسه ای علمی و پژوهشی بلکه دستگاهی موثر با وظایفی جدی و سرنوشت ساز را تحویل گرفته اند که چشم امید میلیون ها انسان رنج کشیده و مظلوم به عملکرد آن دوخته شده است . از مسلمات فقهی مکتب پرافتخار اسلام است که هر مسئولی با هر پست و مقامی در صورت عدم التزام به وظایف بدیهی خویش ، خود به خود عزل می گردد . مسندنشینان دستگاه عدلیه بدانند در صورت تداوم اهمال در دستگیری و محاکمه عناصر خودفروخته ای همچون محمد خاتمی ، کروبی ، فرزندان باج خور هاشمی و ... و بی توجهی نسبت به مطالبه عمومی جامعه مبنی بر اعدام بی تعلل موسوی خائن ، در منظر وجدان بیدار ملت ، مورد استیضاح وسلب عدالت – که ویژگی بایسته هر مومنی است - قرار خواهند گرفت .ان الله لایغیرمابقوم حتی یغیروامابانفسهم.
در قم چه گذشت؟!
+ نوشته شده در سه شنبه یکم دی 1388 ساعت 16:53 شماره پست: 308
حاشیه های یک تشییع!
این ماه ماه خونه
منافق سرنگونه
پیش از این شب رحلت علمای بزرگی را دیده بودم . میرزا جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی که فوت کردند مردم حتی در بیرون از بیت آنها به سر و سینه می زدند و گریه می کردند . خبر ارتحال آیت الله بهجت که پخش شد گذشته از بیت آن بزرگوار ، گوشه گوشه حرم مطهر شاهد دل باختگانی بود که هر از گاه صدای هق هق گریه هایشان زوار را تحت تاثیر قرار می داد . شب قبل از تشییع منتظری نیز در بیتش حضور داشتم . صدای گریه ای از قسمت زنانه شنیده می شد ، اما مردها انگار تماشاچی بودند . بیرون بیت فقط چند نفر ایستاده بودند که اغلب ظاهری سوسولی ! داشتند و گاه صدای شوخی و خنده شان توجه دیگران را جلب می کرد . در کل خیایان صفائیه و اطراف حرم جز یک آبمیوه فروشی کنار بیت منتظری هیچ مغازه ای عکس آن مرحوم را نصب نکرده بود حتی کتابفروشی پسر آذری قمی.
یک موتور سوار را مشاهده کردم که دو پسر کم سن و سال ترک آن نشسته بودند و عکسی از منتظری که اتفاقا با کیفیتی عالی چاپ شده بود را جلوی موتور نصب کرده و در شهر گشت می زدند .
ساعت نه صبح قرار تشییع بود . ده ها نفر با قیافه هایی عجیب و قریب وارد محوطه اطراف بیت شدند . شنیده بودم که از تهران لشکر کشی شده اما برای اطمینان بیشتر با چند نفرشان گرم گرفتم . خبر تایید شد ! زن هایی آمده بودند با ظاهری که قطعا مورد تایید فتاوای منتظری نبود . جمعیت حاضر در حالی دم از تقلید منتظری می زدند که هیچ نشانه عزایی نداشتند ،به سر و سینه نمی زدند و قطره ای اشک نمی ریختند و به وصیت آن مرحوم در خصوص سیاسی نشدن مراسم تشییع بی اعتنا بودند .
در مقابل بین بچه های بسیج شایع شده بود که آقا توصیه نموده مراسم با احترام انجام بشود . برای همین دوستان به یکدیگر سفارش می کردند به هیچ وجه درگیر نشوید.
شعار های آنها شروع شده بود . مرگ بر دیکتاتور و ....
دیدم یکی از محافظان صانعی یقه یک بچه بسیجی را گرفته و دستور ! می دهد از جلوی بیت نامبرده که یک کوچه با خانه منتظری فاصله دارد کنار برود . به سرعت رفتم زدم روی سینه اش و متقابلا دستور ! دادم ساکت شود . رفتم لا به لای جمعیت . می گفتم لباس مشکی تان یادتان رفت؟! اغلب تمایلی به بحث نداشتند . شاید به خاطر نا آشنا بودن با فضای قم کمی دچار دلهره بودند . از فرصت استفاده کردم و در طول مسیر هر کس که دیگران را تحریک می کرد مورد تفتیش بدنی قرار می دادم . بنده های خدا جیکشان هم در نمی آمد . یکی را دیدم که خیلی پرشور فریاد می زند و دیگران شعارش را تکرار می کنند. به کناری کشیدمش و بازرسی اش کردم . کسی به خاطر ش جلو نیامد . طفلک آب دهانی قورت داد و گفت : زشته ! جواب دادم : مواظب دستم هستم ! جلوی فیلمبردارهایشان را می گرفتم و می خواستم تا کارت یا مجوزشان را نشان بدهند آنها نیز به سرعت صحنه را خالی می کردند .
دلم برای منتظری سوخت . همه راه تا حرم ، آقایان تا می توانستند علیه دولت و نظام شعار دادند اما گویا عارشان می آمد لااله الااللهی را نثار روح نیازمند وی بنمایند .نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی به عهده گرفت و این موضوع نشان داد که حتی از منظر مسئولین بیت منتظری نیز صانعی جایگاه علمی پایینی دارد .جالب است وسط نماز یکی با موبایلش بازی می کرد بعضی سرشان را چرخانده و خارج از مسیر قبله را نگاه می کردند و ... خلاصه روح آن مرحوم عروسی گرفت !!
بعد از نماز دباره شعار های موهن به نظام شروع شد . جالب است که موقع پخش نوای قرآن و حتی سخنرانی مرحوم منتظری از بلندگوهای حرم نیز عزاداران! کار خودشان را می کردند .بچه ها که بیشتر در فیضیه اجتماع کرده بودند ترجیح دادند همچنان به فکر آرامش باشند . با سه چهار نفر از دوستان کنار جمعیت رفتیم و تمثال های مبارک امام و آقا را روی دست گرفتیم . آن وری ها گاهی نزدیک می آمدند نگاهی می کردند و می رفتند گاهی هم سر بحث داشتند که جوابشان را می دادیم . این وسط برخی دوستان روشنفکر بسیجی! دلواپس شده بودن و مدام توصیه می کردند شما کم هستید ممکن است به امام توهین کنند بروید فیضیه و .... دوست خوبم سید محسن احمدی که تصویری بسیار زیبا از حضرت امام در دست داشت با خونسردی می خندید و پاسخ می داد : خط مقدمی ها همیشه کم هستند . به اندیشه امام توهین شده و ...
عبدالله نوری را دیدم که در حلقه فشرده چند جوان خودش را به حرم رسانده بود . رفتم مقابلش و فریاد زدم آقای نوری ! ما مقلدان امام خامنه ای هستیم به شما هم توصیه می کنم پیرو امام خمینی باشید و ...با صورتی سرخ ! خونسرد بود و سر تکان داد . او که گویا در جایگاه مخصوص جایی نداشت روی سکویی در حاشیه حرم نشست . اطرافیانش دیگران را دعوت می کردند تا سر جایشان بنشینند . شاید قصد صحبت داشت .جالب است که خیلی از سبزها هم او را نمی شناختند و از یکدیگر نامش را می پرسیدند. بچه ها داشتند با عکس امام می آمدند که شیخ بلند شد و رفت پی کارش.
اذان که شد دیگر کاسه صبر بچه های بسیج لبریز شد . توهین به آقا در حرم برایشان قابل هضم نبود . جمعیت حزب الله که به راه افتاد جبهه مقابل زود صحنه را ترک کرده و به طرف بیت منتظری عقب نشینی نمودند . خون بچه ها به جوش آمده بود . بچه های قم پیش از این نیز در مواجهه با شرارت های بیت منتظری و دراویش مفسد که به تخریب خانقاهشان منجر گردید روح سلحشوری شان را به اثبات رسانده بودند . با این که ایام محرم هزاران نفر از طلاب برای تبلیغ به خارج قم می روند اما جمعیت بسیار قابل ملاحظه بود. خیلی ها آمده بودند . جانبازهای با عصا پیرمردهای لنگان و حتی برخی جوان ها با ظاهری متفاوت تصاویر کوچک و بزرگ امام و رهبری را به دست گرفته یا روی پیشانی می چسباندند. رفتم جلو و به خیلی هایشان یک ماچ هدیه دادم . حضور خواهران انقلابی نیز بسیار چشمگیر بود .
بچه ها هرچه به بیت منتظری نزدیک تر می شدند جمعیت مقابل کمتر و کمتر می شد .شعار اگر بسیجی نیود صدام یزید بابات بود ! پاسخ دندان شکنی در مقابل اهانت گران به ساحت بسیج به حساب می آمد .نیروی انتظامی دخالت کرد و جلوی بچه های بسیج را گرفت . عده ای توانستیم از حلقه آنها عبور کنیم. درگیری مختصری داشتیم .آن وری ها همچنان مغرورانه شعار می دادند و هم قسم شدند! بیت آقایشان را تنها نگذارند .درهای بیت بسته شده بود .لنگه کفش و چند شی دیگر به طرف بچه های بسیج پرتاب گردید که پاسخ متقابل را در پی داشت . می شنیدیم که بین خودشان می گویند: اینها شعار می دهند تخلیه می شوند و می روند . خوب به خودشان روحیه می دادند!
دو سه نفری عکس امام و آقا را پاره کردند . بچه ها آنها را نشان کردند و با یک یورش دستشان را گرفته و به این طرف کشاندند تا کمی نصیحت شوند!
نیروی انتظامی شکاف بدی بین بچه ها ایجاد کرده بود. رفتم جلوی چند تا از درجه دارها را گرفتم و داد زدم کتکش را بچه های حزب اللهی می خورند حقوقش را شما می گیرید ...جلوی ما مرد شدید و شاخ و شانه می کشید؟ جگر دارید رو به روی آنها بایستید ...مگر کار آنها جرم نیست ؟چرا کسی دستگیر نمی شود و ....
اغلب آنها سعی می کردند دعوت به آرامش کنند. جمعی از دوستان شعار دادند : نیروی انتظامی تفکر تفکر! ماموری بود با لهجه شیرین آذری ، خنده ای کرد دستی به سرش کشید و گفت : چیزی به ذهنم نمی آید !
این وسط بچه ها زیرکی خوبی نشان دادند . عده ای کوچه را دور زده و از طرف دیگر وارد معرکه شدند . سو سول ها خودشان را که در محاصره دیدند شهامت شان رنگ باخت . فحش ها را گذاشتند کنار و شروع کردند به خواندن دعای فرج! یکی داد زد رو به قبله! همه رو به قبله ایستادند با اندکی فاصله حدود صد و هشتاد درجه ! یاد قرآن سر نیزه افتادیم . چاره ای نداشتند مجبور بودند قسمشان را بشکنند . با عجز و ناله از نیروی انتظامی خواهش می کردند وساطت کنند تا بتوانند از مخمصه رها شوند . کوچه ای باز کردیم تا گورشان را گم کنند .فریاد شکوهمند نصر من الله و فتح قریب دل ها را روشن ساخت .کسی وارد بیت نشد . داشتیم متفرق می شدیم که شایعه شد موسوی داخل بیت منتظری است . سیل جمعیت دوباره به آن سمت یورش برد. مردم می گفتند : به این قوه قضائیه که امیدی نیست بگذارید خودمان کار رایکسره کنیم .فرماندهان انتظامی قسم خوردند این خبر صحت ندارد . بچه ها به طرف منزل صانعی رفتند و با شعار صانعی ، بی بی سی پیوندتان مبارک! به مواضع دشمن شادکن ایشان ادای احترام نمودند! تصویر مقام معظم رهبری و امام روح الله بر روی شیشه های بیرونی بیت نصب شد . سپس دوستان به طرف بیت رهبری رفتند وبا مقتدایشان تجدید پیمان نمودند . عصر آن روز و شب نیز بچه ها در صحنه بودند .به اعتقاد ما باید کاری می کردیم که جوجه منافق های رذل ، هوس نکنند برای سوم و هفتم پا به قم بگذارند . در نخستین روزهای محرم ، شور و حال عاشورایی بچه ها دیدنی بود . جای همه عاشقان اباعبدالله و عدالت خواهان را خالی کردیم . بعضی از برادران انتظامی که گویا در درگیری های پس از انتخابات تهران نیز حضور داشتند از واکنش پر صلابت بچه ها خوششان آمده بود و می گفتند شما انتقام ما را هم از آشوب گران گرفتید . به شوخی می گفتیم از این به بعد هر نقطه ای که آشوب شد سرکوبش را کنترات ! پذیراییم . بعد از ظهر هم بچه ها راهپیمایی کردند. شب من دیگر در قم نبودم .اما بچه ها خودشان را به مجلس ترحیم منتظری در مسجد اعظم رساندند . هیچ یک از مراجع حضور نداشتند . از روحانیون سرشناس فقط صانعی آمده بود. بچه ها فرصت را غنیمت شمردند و شعار صانعی صانعی این آخرین اخطار است را سر دادند . صانعی گریخت و بچه ها دوباره بیت منتظری را به محاصره در آورده و تابلوی دفترش را پائین کشیدند . گویا این پیروزی به کام دوستان شیرین آمده ! آنان همچنان تجمعاتی را در شهربرگزار می کنند . شعار زیبای شهر مقدس قم جای منافقین نیست هنوز در خیابان های این شهر به گوش می رسد .
- ۰ نظر
- ۱۹ دی ۸۸ ، ۰۹:۵۳