اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

آیا تمدن اسلامی در عصر غیبت، دست نیافتنی است؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ


یادم می آید سالها پیش، دوره ای که ماهنامه صبح، وزین ترین نشریه خط مقدمی جبهه انقلاب محسوب می شد، مهدی نصیری مدیر مسئول آن، مصاحبه هایی را با شخصیت های مختلف صاحب فکر انجام می داد که در جای خود بسیار مفید و حائز اهمیت بود. یکی از این چهره ها دکتر مددی بود. مرحوم مددی در طول مصاحبه مفصل خود با نشریه اصرار داشت که هر نوع از صنع بشر را حتماً در قالب دو کلّیت غربی یا اسلامی تقسیم نموده و در یک حکم از پیش تعیین شده هر محصولی را که تولید کلیت غربی باشد در کلیت اسلامی فاقد کارآیی و حتی مخرّب بشمارد.

مدتی بعد از آن مهدی نصیری در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان یکی از دانشگاه های کشور مشابه همین طرز فکر را مورد تأیید و تأکید قرار داد که نشان از تأثیرپذیری او نسبت به تفکرات جناب مددی داشت. نصیری نسخه شفا بخش نجات از چنگال تهاجم فرهنگی را دور ریختن هر نوع از مصادیق تمدن غرب دانست و معتقد بود زندگی انسان ها باید برگردد به دوره ای که با طبیعت سازگار بوده و از فرآورده های صنعتی غرب اثری در آن دیده نشود. دانشجویی آن وسط پرسید: اگر استفاده از ابزار ابداع شده غرب دارای مشکل است پس شما چرا با بهره گیری از ماشین چاپ دست به انتشار نشریه می زنید؟! مهدی نصیری پاسخی داد که به نظر من فقط می توانست کارکرد ژورنالیستی داشته باشد. حرف نصیری این بود: ما مجبور به استفاده از صنعت چاپ هستیم تا بتوانیم مقابل توطئه ها و انحرافات ترویج شده از سوی رسانه های غربی در حمله به ساختارهای اعتقادی اسلام دفاع نمائیم. وگرنه دستگاه چاپ را نیز باید کنار گذاشت و ...

شاید اگر مهدی نصیری به همین جوابی که داد با تأمل بیشتری می نگریست کارش به اینجا نمی رسید که امروز بیاید و در مصاحبه با یک روزنامه مدافع دگردیسی، دستیابی به تمدن اسلامی را در عصر غیبت ناممکن بداند.

سید مرتضی آوینی در کتاب آینه جادو مشابه این بحث را البته با رویکردی دیگر طرح می نماید. آوینی به طور نمونه سینما را که بر اساس نقاط ضعف انسان یعنی هیجان، ترس، اضطراب و ... بنیان نهاده شده دارای ماهیت غیراسلامی بر می شمارد؛ اما راه علاج این معضل را نه در کنار نهادن سینما بلکه در ضرورت ایجاد تغییر در ماهیت آن می داند.

اندیشه آوینی بر این امر مستقر گردیده که به جای انکار و طرد فن آوری های مدرن و مظاهر تمدن غرب، با بهره گیری از توان و ظرفیت تفکر و فرهنگ ناب اسلامی، باید مصادیق مفید آن را به استخدام راهبردهای دینی درآورد.

فارغ از اینکه حق با آوینی است یا مددی و نصیری، بگذارید با یک مثال ساده به این موضوع نگاه کنیم. فرض کنید خدای ناکرده شما بیماری سختی می گیرید و نزد طبیب می روید. طبیب دو نسخه برای درمان در اختیار شما می گذارد. یک نسخه حاوی داروهایی است که ممکن است بهترین باشد اما اصلاً در بازار یافت نخواهد شد. نسخه دیگر شامل داروهایی است که ممکن است شما را به بهبود صد در صدی نرساند ولی مطمئن هستید که این داروها را می توانید با اندک زحمتی به دست آورده و مصرف کنید و خطر بیماری را تا حد زیادی از سر خود رفع نمایید. عقل انسان در این باره چه حکمی می کند؟ آیا انسان حاضر است سراغ دارویی – ولو آن که بهترین نسخه باشد - برود که اصلاً یافت نمی شود و با اتلاف وقت و هزینه خویش در نهایت به نقطه اول بازگردد؟

نسخه مهدی نصیری حتی اگر بهتر از داروی تجویز شده شهید آوینی باشد با این واقعیت انکار ناشدنی مواجه است که به دلیل پیچیدگی های ساختار حیات بشر امروز، ابداً قابلیت تحقق نخواهد داشت.

به نظر می رسد امروز مهدی نصیری بعد از سالها خلوت گزینی و فاصله گرفتن از فضای پرهیاهوی عالم سیاست در باطن خود به این موضوع پی برده که نسخه مورد قبولش عملیاتی نخواهد شد و قابلیت تحقق ندارد. از این رو به جای عقب نشینی از ادعای خود به ورطه ناامیدی از دستیابی به اهداف تمدنی اسلام در عصر غیبت گرفتار شده است.

البته نصیری ادعای خود را مستند به فیش های تحقیقاتی اش از منابع دینی می داند که بی صبرانه منتظر انتشار این مستندات روایی خواهیم بود. آیا واقعاً تصور نصیری این است که با ظهور حضرت حجت (عج) و اتمام دوره غیبت، دیگر همه صنایع ابداع شده در غرب مورد طرد قرار خواهند گرفت؟

آیا دوستان گرفتار شده در این نوع ذهنیت گمان می کنند هر نوع صنعی که در کلیت اسلامی ساخته شده لزوماً کارکرد مثبت و منطبق با اسلام را خواهد داشت؟ آیا همه مسلمین واقعاً با گوشت و پوست و استخوان خود با اسلام مأنوس بوده و تنها منطبق با مبانی دین حرکت می کنند که بشود به فنون ابداعی آنها به چشم اعتماد نگریست؟ مگر صرف اظهار مسلمانی منجر به مصونیت از گرفتار شدن به مادی گرایی و لذت جویی و انسان محوری خواهد شد؟ از آن طرف آیا واقعاً هر چه که یک انسان غربی اختراع می کند مانند دوچرخه یا بلندگو صد در صد در تعارض با ماهیت دین محسوب می شود؟!

نصیری عزیز و بزرگوار ما قطعاً از بهترین یاوران انقلاب اسلامی بوده و خواهد بود انشاءالله و به هیچ وجه این نوشته درصدد تخریب شخصیت انقلابی این نویسنده خط شکن دهه هفتاد در عرصه دفاع از ارزش ها نخواهد بود. این قلم و این وبلاگ، چند سال پیش هم که نصیری به برکت برخورداری از آنتن شبکه چهار در مقام رد فلسفه از حیطه اسلام برآمد و اعتقاد او به مکتب تفکیک البته با توجه به فیلسوف بودن امام فقیه مان خمینی کبیر (ره) بنیان گذار انقلاب اسلامی و بزرگترین چهره تاریخ ساز دنیای معاصر، نزدیک بود که علاوه بر چالش های علمی طرح شده در حوزه، نصیری را با چالش های سیاسی نیز دست به گریبان کند از کلیت گرایش او دفاع نمود و از اساس این بحث ژورنالیستی را برای طرح در غیر از کرسی های علمی، غیرضروری و تفرقه آمیز دانست.

اکنون نیز نگارنده نخواست این گونه وارد بحث شود که با توجه به اصرار اکید رهبر فرزانه انقلاب در ضرورت پیمودن مسیر تمدنی برای جامعه دینی و تقسیم بندی روند فرهنگی جامعه به پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و تمدن اسلامی، ادعای مذکور از مهدی نصیری به عنوان یک چهره حوزوی مرتبط با انقلاب چه ابتهاجی را در خیمه دگراندیشان دامن زده است.

نکته ای که راقم این سطور بدان تأکید دارد لزوم تبیین مفهوم تمدن اسلامی و چارچوب های مربوط به آن است. چه این که قطعاً آن چه سید حسین نصر از تمدن اسلامی می گوید، یا آن چه که رئیس جمهور محترم در سفر اخیر خود به یکی از کشورهای آسیای میانه در اهمیت دستیابی به تمدن اسلامی از آن سخن گفت در حالی که خود ایشان به صراحت اسلامی شدن متون علمی را بی معنا دانسته و یا ارزشی بودن و نبودن هنر را نامعتبر می شمارد، با آن چه که رهبر حکیم انقلاب از تمدن اسلامی به معنای اسلامی شدن بطن همه اجزای جامعه و حکومت طرح نموده فاصله ای چشمگیر دارد.

تعریف جامع از مفهوم تمدن، منحصر به دستاوردهای تجسمی بشر نبوده و به یقین مقوله های معنوی مانند فرهنگ و علم و ... را نیز شامل می شود.

نکته دیگری که مدعیان محال بودن تحقق تمدن اسلامی در عصر غیبت باید به آن توجه کنند این است که بر فرض صحت این ادعا آیا حرکت در مسیر این آرمان، نسبت به سکون و انزوا دارای اولویت نیست؟ جمهوری اسلامی ممکن است نتوانسته باشد همه احکام اقتصادی و فرهنگی و قضایی و سیاسی اسلام را پیاده کند اما کدام عقل سلیمی می پذیرد که به بهانه عدم دستیابی صد در صدی به همه اهداف از این میزان پیشرفت نیز چشم پوشیده و فرقی بین توفیقات کسب شده کنونی با حاکمیت زمان طاغوت قائل نباشیم؟

حتی اگر بی هیچ بحث وجدلی تسلیم این اعتقاد بشویم که تا زمان ظهور نمی توانیم به تمدن اسلامی دست بیابیم باز هم عقل حکم می کند به وضع موجود قانع نبوده و در حد توان برای بسط بیش از پیش فرهنگ مبتنی بر اسلام در همه سطوح و زوایا تلاش نمائیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">