اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایثار و شهادت» ثبت شده است

عدالت سلیقه ای

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

۳۷ سال پیش، زمین‌ فوتبال چوار، دقیقه۵۵ - ایسنا

 

امروز 23 بهمن در زمین فوتبال چوار ایلام چه گذشت؟ سال شصت و پنج هواپیمای دشمن چند نفر را در این مستطیل سبز به شهادت رساند؟ خودتان در اینترنت سرچ کنید گزارشش هست. یکی دو ماه قبلش در زمین فوتبال سنندج هم مشابه همین جنایت تکرار شد. نهادهای بین المللی، مدافعان حقوق بشر همه شان سکوت کردند. فدراسیون جهانی فوتبال مگر نمی گوید ورزش سیاسی نیست؟ سردیس حاج قاسم را نصب نکنید، شعار سیاسی و ملی ندهید؟ حاضر شد فوتبال عراق را بخاطر جنایت این کشور تعلیق کند؟ اصلا یک پیام تسلیت به خاطر فوتبالیستهای شهید ایرانی داد؟ کمیته المپیک و ... بخاطر اوکراین چه کردند؟ برای غزه چطور؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهر خون

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ

photo_2025-02-11_09-35-45_isxm.jpg

 

همه شهرهای کشور باید موزه (گنجینه) دفاع مقدس داشته باشند، شهرهای مرزی به طریق اولی. نمیدانم غیر از خرمشهر و آبادان چند شهر مرزی دیگر دارای چنین موزه ای هستند. از موزه خرمشهر دومین بار بود که بازدید می کردم. فضای خوب و دلنشینی دارد که آدم دلش می خواهد چند ساعتی آنجا خلوت کرده و بنشیند. کمی نظم منطقی راهروهای آن برای بازدید جای بررسی بیشتر دارد که مخاطب دور خودش نچرخد. مطلب خاصی درباره شهید بهروز مرادی ندیدم. در حالی که میتوان مدعی شد اصل ایده راه اندازی موزه خرمشهر به بلندنظری و آینده نگری این شهید هنرمند نویسنده و نقاش برمیگردد. او بود که در قدیمی مسجد جامع را جایی محفوظ نگاه داشت روزی شاد در موزه ای بماند برای آیندگان. از شهید امیر رفیعی که از وی بعنوان آخرین مدافع شهر یاد می شود که به دست عراقی ها اسیر شد و هیچگاه خبری از او نیامد، از حمود ربیعی که فعالیتهای اطلاعاتی اش در اوان جنگ، دمار از روزگار دشمن درآورده بود، مطلبی ندیدم. البته اسامی و مطالبی درباره شهدای گرانقدر خرمشهر دیدم که تا به حال نشنیده و نخوانده بودم. راستش را بخواهید جا داشت نظام بیست سال قبل یک لشکر نویسنده و محقق میفرستاد مدتی در خرمشهر زندگی کنند. تک تک این مردم، وجب به وجب خاک این شهر، حرفها و ناگفته های غریبانه و حماسی بسیاری دارد که متأسفانه ثبت و ضبط نشد و در تاریخ به یادگار نماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بوی خوش کربلا

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

ای عزیزان و فداکاران جانباز وطن                    

    کشتگان جان به کف بگرفته ی خونین کفن

پیشتازان غیور مکتب و قرآن درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

ای به میدان نبرد حق و باطل سرفراز                

  در سجود عشق کرده با وضوی خون نماز

هم به خیل پاسداران هم به سربازان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

ای که می دانید فرمان خمینی را متاع             

 کرده با حب الوطن از مکتب و قرآن دفاع

شاهدان صفحه ی  تاریخ در دوران درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

ای به مرز ملک اسلام آفریده افتخار             

   جان به کف بگرفته در راه خدا بهر نثار

هم به سوسنگرد و خونین شهر و آبادان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

ای به محراب شهادت غرق اندر خاک و خون  

   دشت خوزستان زپیکار شما شد لاله گون

ای حماسه آفرینان در صف میدان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

 بر علی اکبر دوران ما معتمدی            

          بر علی   خادم و نور خدای عابدی

بر تو ای رعنا جوان احمد قنادان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

سوزم از داغ فروزش یا مجید جعفری           

     نالم از هجر رخ پیرزاد یا عبدالهی

شاد روحت مهربانی بر تو ای دهقان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

منصوره معمارزاده، احمد مشک شهید           

 اکبر گودرزی  آن ناز جوانمرد رشید

اصغر جانباز گندم کار با ایمان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

گر رضای  ویسی ما گشت چون قاسم شهید   

 در جوانی راه حق بگرفت و دست از جان کشید

پیرو خط حسیین ای نوگل خندان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

نوگلی دست اجل از نو ز دست ما ربود   

       داغ هادی حسین زاده غمی بر غم فزود

از فراغش خون  دل جاری شد از چشمان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

می دهد هر قطره ی خون شهید ی این پیام 

   گو نگوید کس خبر از تفرقه نزد امام

بر خمینی رهبر اسلام جاویدان درود

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود

لاله های سرخ پرپرگشته ایران درود

 

روزنامه نور خوزستان | فرمانده قرارگاه منطقه‌ای کربلا در جنوب تاکید کرد:  امنیت پایدار مرزهای خوزستان در اربعین با محوریت نیروی زمینی سپاه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این دل بی قرار هم آرام گرفت

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۳، ۰۱:۳۸ ب.ظ

هویت شهید مفقودالاثر قمی پس از ۳۳ سال احزار شد - خبرآنلاین

 

همسایه آمد گفت عکس برادرتان را بدهید ببینم. دید، گفت همین بود. آمده بود دنبال مادرتان. با هم رفتند کربلا و نجف و مکه و مدینه زیارت. مادرتان خیلی خوشحال بود. حسابی می خندید. 

  مادر سالها بود که انتظار می کشید آن که زنگ در خانه را به صدا در می آورد پسر رعنایش باشد یا لااقل خبری از او بیاورد. جریان خواب را که شنید دیگر آرام شد. زخم سالها دوری از فرزند انگار التیام پیدا نمود. خودش را آماده کرد که بار سفر را ببندد. دیشب در شب شهادت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، حاجتش را گرفت. آرام و بی صدا بار سفر بست و به فرزند جاویدالاثرش پیوست.

به برادران خوبم حسین آقا و عباس آقای خاکساریان عزیز عرض تسلیت دارم. 

مادر دل شکسته شان دیگر میهمان حضرت زهراست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفر سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۰۳ ب.ظ

دانلود کتاب سفر سرخ

 

یک بچه دانشجوی هجده نوزده ساله یتیم در شهری جنوبی میتواند کاری کند که شعاع وجودش در سپهر تاریخ حماسه و معنویت کشورش جاودانه شود.

برخلاف بعضی ها که تصور میکنند آدمها حتماً باید وصل به جایی باشند، اهل شهرهای بالا باشند، مشهور و ذی نفوذ و پولدار و... باشند که به جایی رسیده و تأثیرگذار شوند سید حسین علم الهدی نوجوانی خود را با درد یتیمی در شرجی طاقت سوز اهواز گذراند. راهپیمایی بزرگ و تاریخی بچه دبیرستانیهای اهواز به رهبری سیدحسین، علامت ظهور شخصیتی خوش آتیه و آینده ساز در پهنه روزگار بود. از کلاسهای فرهنگی تا فعالیتهای رزمی، او و دوستانش در سازمان مخفی موحدین، اهواز و کل خوزستان را در صحنه مبارزه با رژیم ستمشاهی پیشتاز ساختند. قطع صدور نفت جنوب، مجازات انقلابی عناصر بیگانه غارتگر نفت، تأدیب ریاست شهربانی کرمان که دستش در خون مردم این شهر آلوده بود، برخورد انقلابی در تهران با نماینده مجلس روحانی نمایی که برای امام شاخ و شانه می کشید، انسجام مبارزاتی حزب الله در دانشگاه فردوسی مشهد، مواجهه با مارکسیستها و عناصر وابسته به رژیم، استمرار بیدارگری و محرومیت زدایی پس از پیروزی انقلاب، اجرای برنامه تفسیری و فرهنگی در صدا و سیمای خوزستان، برخورد با فتنه خلق عرب، پیگیری عالمانه و انقلابی برای احیا و تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، افشای ماهیت عناصر ملی گرای حاکم در استان، تقابل با تجاوز ارتش بعث، بسیج عشایر برای دیدار با امام و شکست تبلیغاتی دشمن، خلق حماسه ماندگار هویزه و شهادت در سن 22 سالگی... مگر میتوان فهرستی از فعالیتهای تأثیرگذار و جریان ساز این دانشجوی شهید جوان را تهیه نمود؟ سید حسین علم الهدی، علم هدایت جوانان مومن انقلاب در عرصه جهاد فکری و فرهنگی و مبارزاتی است. رحمت الله علیه. سید حسین نهج البلاغه را فقط نخواند که حفظ کند؛ به آن عمل کرد.

کتاب "سفر سرخ" به قلم نصرت الله محموزاده را خواندم و لذت بردم و به همه توصیه میکنم این اثر فاخر و جذاب را حتماً بخوانند. این اثر از آن دست کارهایی است که باید در تاریخ بماند و رائحه ای از فجر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در افق نگاه نسلهای آینده به میراث بگذارد. زندگی پرماجرای سیدحسین علم الهدی کاملاً قابلیت ساخت فیلم های سینمایی و سریال تلویزیونی پر کشش و اثرگذار را دارد.

راستش یک چیزی در این کتاب حسرت مرا بسیار برانگیخت. شخصیتی در دل زندگی سیدحسین وجود دارد اهل خوزستان به نام شیخ هادی کرمی که رهبری جریان موحدین را برعهده داشته. او بعد از سال 60 ساکن شهر قم شد و در سال 85 درگذشت. حیف شد من از سال هشتاد ساکن قم شدم ولی شناختی از او نداشتم که دنبالش رفته و توفیق آشنایی و ملاقاتش را بیابم. اگر کسی میداند قبر این طلبه مبارز و گمنام کجا قرار داد ممنون میشوم به من اطلاع بدهد.

خدا پدر کسی که این کتاب را به من هدیه داد هم بیامرزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عطر خوش وصال

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

اطلاعات شهدا | محمدرضا رزقی شیرسوار

 

شب جمعه بود؛ ماه مبارک رمضان و حوالی شبهای قدر. خواب دید انگار درون سنگر است. انگار کسی او را فرا می خواند. آمد بیرون. همه جا تاریک بود. دید مردی بلندقامت و رشید با چهره ای نورانی به او نزدیک می شود. رسید و جویای احوالش شد. بعد عطری از زیر عباش درآورد و به او تعارف کرد. محمدرضا از آن عطر بر دست و صورت و لباسش کشید و از بوی خوش آن لذت برد. مرد آهسته آهسته از او فاصله گرفت...

صبح بلند شد مثل هر جمعه برود حمام روستا. توی راه رفقایش را دید. سلام و علیک و خوش و بشی کردند. با تعجب از محمدرضا پرسیدند: این چه عطری است تو استفاده کردی؟ تمام عمرمان عطری به این خوشبویی ندیده ایم...

محمدرضا چیزی نگفت و رفت. ظهر خودش را به نماز جمعه رساند. بعد از نماز رفت پیش مرحوم روحانی، امام جمعه وقت شهرستان بابل، ماجرای خوابش را تعریف کرد. حاج آقا با حیرت و شعف گفت: پسر! تو چه کار کرده ای که امام زمان آمد به ملاقاتت؟ این عطر خوش، نوید شهادت توست. آقا پرونده ات را امضا زده...

رفت جبهه. ده روز بعد، صبح روز عید فطر، عملیات آزادسازی مهران، رؤیایش تعبیر شد. پیکر مطهرش را که آوردند باز هم صبح جمعه بود. مرحوم آقای روحانی تصویرش را شناخت. پشت تریبون گفت: امروز میزبان شهیدی هستیم که هدیه وصال را از آقا ولی عصر(عج) دریافت کرده است.

به روایت خواهر شهید محمدرضا رزقی شیرسوار

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهدای نازنین!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ

photo_2025-01-16_18-36-24_uz5s.jpg

 

همه شهدا نازنین هستند اما این دو شهید فامیلی شان نازنینی است. مزار مطهرشان در مشهد اردهال و در جوار امامزاده سلطان علی بن محمدالباقر علیه السلام و دیگر امامزادگان این بارگاه قرار دارد. چهره هایشان هم نازنین است. احتمال میدهم پسرعمو باشند. چیزی در اینترنت پیدا نکردم. روی سنگ قبرشان نوشته شهید حسن نازنینی فرزند حبیب الله متولد 33 شهادت هفتم دی ماه 57 در خیابان شریعتی تهران، آن یکی هم شهید غلامرضا نازنینی فرزند نعمت الله متولد 39 شهادت در دوم خرداد سال 61 خرمشهر. دقایقی محو جمال نورانی شان بودم. روحشان شاد. شب جمعه است فاتحه ای نثارشان کنیم؛ ان شاءالله محضر ارباب به یادمان خواهند بود.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کمی بیشتر بمان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ

کتاب کمی بیشتر بمان: زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری [چ2]  -فروشگاه اینترنتی کتاب گیسوم

 

کتاب خاطرات شهید اکبر شهریاری را خواندم و لذت بردم. البته قلم نویسنده بی نقص نبود. عبارتها گاهی شبیه مقاله به نظر می رسید نه داستان. بعضی مسائل گنگ و مجهول رها شد؛ اما قلم نویسنده با صداقت بود و از پردازش های ادبی بی حاصل و ملال آور پرهیز داشت.

زندگی این شهید جوان مدافع حرم زیبا بود. خوب زندگی کردن، خوب مردن را هم به دنبال دارد. شهادت، بهترین و زیباترین نوع مرگهاست که نصیب کسانی می شود که خوب و زیبا زندگی کرده باشند.

یک جایی از ماجرای زندگی شهید از زبان همسر بزرگوار و صبورش مربوط به جریان خواستگاری و نه گفتن های پیاپی و بی دلیل او به این شهید عزیز است. به نظرم جا دارد یک بار کتابی قطور به شیوه خاطرات شفاهی، حرفهای دخترهایی را ثبت کند که در جوانی خواستگار خوب و منطبق با معیارهای شرع و عرف داشته اند اما بهانه آوردند و به حرف اسلام عمل نکردند و بعدها چقدر پشیمان شدند.

جایی از کتاب پیرامون تذکر دوستانه شهید به همسرش درباره مراعات و تکمیل نوع پوشش بود. البته این خانم، خودش محجبه و متدین و با وقار و از خانواده ای روحانی بود؛ اما از سلیقه و نظر همسرش تمکین کرد. یادم است دوستی ماجرایی از زندگی خودش گفت. همسرش دختر یک روحانی بود. او در دوره نامزدی به وی تذکری دوستانه داد که مثلا مدل نشستنش را در جمعها تغییر دهد. دختر به پدرش گفت. به پدر برخورد که مگر او بیشتر از من می فهمد؟ و همین بهانه ای شد برای دعواهای بعدی و نهایتا طلاق!

یک زندگی خوب حاصل فهم و درایت زن و شوهر و در مواردی بستگان نزدیکشان است.

در این کتاب هم به بعضی زخم زبانها اشاراتی صورت گرفت. در دوران دفاع مقدس هم که جوانهای ما از زن و فرزند و شغل و تحصیل خود گذشته و به دفاع از کشورشان می شتافتند از بعضی هموطنان به جای تقدیر و تشکر فقط متلک و زخم زبان شنیدند. خوب است این حرفها در تاریخ ثبت می شود. هم نا شکری و بی انصافی بعضی انسانها نمایش داده می شود هم آنانی که می خواهند در راه حق قدم بردارند با سختی های این راه بیشتر آشنا شده و مقاوم تر می شوند. روح شهدا شاد. انقلاب اسلامی فرصتی در تاریخ پدیدآورد که انسانهای پاک و خودساخته و رشید و کمال طلب به بشریت معرفی شدند. شهدا معصوم نبودند اما مسیر زندگی را به اختیار خود به گونه ای انتخاب کردند که بیشترین پرهیز را از خطاها داشته و در دو راهی بین خود و خدا، جانب خدا را بگیرند. شهیدانه زیستن یک سبک زندگی است هم در جنبه فردی و درونی و هم در بعد اجتماعی، خدا را دیدن و با خدا زندگی کردن و خویشتن داری در مقابل هوسها و زیاده خواهی ها مقدمه ای برای آمادگی در ایثار و گذشت و جوانمردی و وصال با معبود است. برای همین است هر جا که در قران از شهید و شهادت سخن گفته می شود به صدق و صداقت نیز اشاره شده است. شهدا راست می گفتند. مدعی بندگی بسیار است اما آن که در عمل بنده خدا باشد، صدّیق و شهید خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وصیتنامه گروهی رزمندگان روستا (شهر) سورک در عملیات کربلای 4

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ دی ۱۴۰۳، ۰۱:۱۶ ب.ظ

یک وصیت‌نامه برای ۵۴ نفر؛ ماجرای شهدا و رزمندگان غواص روستای سورک مازندران  + فیلم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خریداری می‌کند که در مقابل به آنان بهشت عنایت کند آن‌ها که در راه خدا پیکار می‌کنند می‌کشند و کشته می‌شوند وعده‌ای است مسلم بر عهده خداوند که هم در تورات آمده و هم در انجیل و هم در قرآن چه کسی از خدایتان به عهدش وفادارتر است؟ بنابراین نسبت به این معامله‌ای که کرده اید به مؤمنین بشارت دهید و این همان نور عظیم است(سوره توبه-قرآن کریم)

شکر به درگاه ایزد یکتا که به ما نعمت هستی بخشید و با نزول قرآن کریم ما را هدایت و توفیق شرکت در جهاد راه خودش یعنی در این دفاع مقدس را عنایت نمود و سلام و درود بی پایان بر حضرت محمد بن عبدالله(ص) و ائمه اطهار به‌خصوص حضرت حسین بن علی(ع) که راه و رسم زندگی را به ما آموخت سلام بر امام امت این پرچم دار توحید و ابراهیم زمان و سلام ‌و درود بر شهدا، معلولین ، مجروحین، مفقود الاثرها و اسرای انقلاب و جنگ تحمیلی و خانواده‌های معظم آن‌ها این چشم و چراغ‌های انقلاب و سلام بر امت قهرمان این مرز و بوم بالاخص امت شهید پرور روستای سورک که پیوسته با بدرقه عزیزان خویش گرمی خاصی در زمستان به آن‌ها بخشیده‌اند و بدین ترتیب شعار منافق سوز و کفر برانداز شعار جنگ جنگ تا پیروزی را فروزان‌تر ساختند و با ارسال کمک‌های مالی خویش به جبهه توطئه اقتصادی محتکرین را خنثی نموده و به حق نشان دادند که فرزند محرم و رمضان‌اند .

این جانبان خدمت گزاران کوچک اسلام و شاگردان مکتب ولایت که با راهیان کربلا متشکل در هیات عاشورا عازم جبهه حق علیه باطل شدیم زیرا شرکت دراین دفاع مقدس و جهاد فی سبیل الله همانند نماز بلکه در شرایط فعلی دنیا به فرموده امام امت که همان حکم اسلام است و بر خود واجب دانسته و بی توجهی به آن را باعث ذلت و خواری در دنیا و عذاب دردناک در آخرت برای خود شمرده و از خداوند بزرگ می‌خواهیم که این اعمال ناچیز ما را به رحمت خویش قبول فرماید و از خطاها و لغزش‌های بزرگ و کوچک ما همانطوری که در قرآن وعده داده است درگذرد و آنچه موجب رضایت و خشنودی اوست برای ما فراهم نماید و ما هم با خدای خویش و با امام امت تجدید عهد کردیم که تا کوتاه‌کردن دست متجاوز و انهدام حزب بعث کافر عفلقی صدام به پیش خانواده‌ها برنگردیم مگر در صورت شهید یا زخمی‌شدن زیرا دشمن همانند حیوان درنده زخم خورده‌ای است که پس از مأیوس‌شدن از شکار طعمه و درحال فرار در سر راه خود به هرچیزی چنگ می‌اندازد و از آنجا که مرد میدان رزم و مبارزه نیست ناجوانمردانه بمب‌های خویش را بر سر مردم بی گناه و اطفال معصوم و مادران داغ دیده شهر و روستا ریخته و یا آن‌ها را از راهی دور مورد اصابت موشک‌ها و توپ‌های خود قرار می‌دهد و این چه دلی است که ضجه کودکان و سالخوردگان ببیند و شکم آبستن دریده شده مادرانی را در زیر آوار مشاهده کند اما به درد نیاید مگر اینکه این دل از سنگ باشد. این چه دلی است که آثار بی عفتی و شهوت پرستی خوکان کثیف بعثی را بر شکم‌های خواهران خرمشهری و بستانی و اجساد زنده به گور شده‌شان را ببیند اما به درد نیاید و قیام و حرکت نکند مگر اینکه این دل از سنگ باشد کجاست غیرت و جوانمردی و فتوت و نوع دوستی که یک خانواده ده نفری دزفولی تکه تکه شود و انسان فقط به زن و فرزند و دارایی خود بچسبد آن وقت هم دم از مسلم‌بودن و مومن‌بودن بزند. پدران، مادران، برادران و خواهران دفعه قبل که به مرخصی آمده بودیم نه برای استراحت یا رفع خستگی بود که برای اتمام حجت بود تا یکبار دیگر گفته شود که کاروان حسینی در حرکت است و هرکس که عشق حسین در سینه و شور حسینی در سر دارد بسم الله پای رادیو و تلویزیون نشستن و شور داشتن و چند نگاه بی توجهانه به روزنامه و مجله انداختن معرفت حسینی ساز نمی‌آورد معرفت به حسین بن علی(ع) و راه و هدف او در رکاب حسین(ع) پیدا میشود حال که چند ساعتی بیش به آغاز عملیات نمانده و فرزندان شما می‌روند تا خط‌شکن جبهه اسلام باشند در آخرین ساعات حیات فانی خویش و حیات ابدی در جوار قرب الهی انشالله تذکراتی را به‌عنوان وصیت به خدمتتان اعلام میداریم:

۱- همگی را به جهاد مقدس در راه خدا دعوت مینماییم همانطوری که مولایمان علی(ع) در آخرین ساعات عمرش طبق وصیتی فرمودند: خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال و جان‌ها و زبان‌هایتان (مبادا در این راه سستی به خرج دهید) و بر شما باد که پیوندها را محکم کنید از بذل و بخشش به یکدیگر (خصوصا در راه جهاد) هیچ فرو گذار نکنید وحال که امام عزیز پرچم دار این نهضت می‌باشد چه نعمتی بالاتر از این در رکاب این نائب امام زمان برای اسلام شمشیر زدن و امروز ما هر نعمتی کسب کردیم به برکت رهبری قاطع و خردمندانه این بزرگ مرجع عالم اسلام بوده است.

۲- از آنجایی که انقلاب ما یک انقلاب مکتبی نشأت گرفته از اسلام بوده اگر بخواهیم این انقلاب را حفظ نماییم باید با توکل به خدا و توسل به قرآن کریم و درس گرفتن از زندگی انبیا و ائمه اطهار و آگاهی‌های دینی و سیاسی خویش را بالا برده با استفاده از مسجد همانند صدر اسلام آن را پایگاهی برای زدودن شیطان‌های درونی و بیرونی قرار دهیم.

۳- روحانیت مبارز و پیرو خط امام را پرچم این نهضت دانسته و آن‌ها را سربازان واقعی امام زمان قلمداد مینماییم لذا شیاطین گمان نکنند که حرکت روحانی نمایانی مثل مهدی هاشمی می‌تواند اعتماد ما را نسبت به این قشر محترم و معظم سلب کند و هر کس باید بداند در هر مقامی باشد اگر قصد خیانت نسبت به نظام جمهوری اسلامی و امام عزیز را داشته باشد خون شهدا گریبانش را خواهد گرفت و او را رسوا خواهد کرد و حال که شرق و غرب با استفاده از منافقین و عوامل داخلی خویش سعی در تزلزل ارکان این نظام را دارند و ما باید بیشتر خود را به ولایت فقیه نزدیک کرده و دولت نیز که تا وقتی در خط ولایت است هر جهت آنرا پشتیبانی کرده و از کمبود‌های موقتی و مشکلات که هر انقلابی به همراه دارد نهراسند.

۴- به جوانان عزیز به‌خصوص دانش آموزان را سفارش مینماییم که ضمن مواظبت از سلامتی جسمانی و توجه به درس خویش از نظر اخلاقی و معنوی خود را بسازند ایمان خود را قوی کنند و نه تنها از نظر باطن بلکه به ظاهر خویش توجه کنند و خود را ملبس به لباس جلف و غربی و فتنه ننمایند و بدانند که استعمار امروز از این راه وارد می‌شود.

۵- به خواهران سفارش میکنیم که سخت مواظب حجاب خود باشند هم حجاب ظاهر و هم باطن و بدانند که اگر قشر خواهران حرکتشان در جامعه خدا پسندانه باشد افراد بوالهوس جرأت عرض اندام و مفسده جویی ندارند و باید در زندگی‌شان حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب (س) را الگو قرار دهند که هم عفت و آبروی دنیوی و هم سعادت اخروی تأمین خواهد شد.

۶- از روحانیت معظم سورک تقاضامندیم نسبت به جوانان عاشق اسلام و دلسوخته به انقلاب و امام عزیز گرمی بیشتری نشان دهند و از اهالی روستای سورک تقاضا داریم قدر روحانیت محل را بدانند و توجه داشته باشند که روحانیت دلسوزترین قشر نسبت به آن‌ها است.

۷- به‌عنوان آخرین وصیت از امام عزیز تقاضا داریم که در پیشگاه خداوند برای ما شفاعت کنند ما که اعتباری نداریم و از خانواده‌هایمان پدران، مادران، همسران و فرزندمان می‌خواهیم که همانند اولاد امام حسین(ع) صبر و استقامت پیشه کنند و در راه دین و تحمل مشکلات استقامت نشان دهند و قلوبشان را متوجه خدا کنند و بدانند که اگر بخواهند در دنیا و آخرت سرفراز باشند راه‌شان راه قرآن است و از طریق عشق و محبت امام را در دل خویش بگذارند و توطئه و شایعات و نقشه‌های منافقان را خنثی کنند. والسلام

    خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نان سالهای جنگ

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۱ ق.ظ

کتاب «نان سال‌های جنگ» منتشر شد - ایسنا

 

چقدر از خواندن این کتاب لذت بردم. دست آن کس که ایده اش را مطرح کرد، دستت محقق، دست نویسنده، دست ناشرش درد نکند. چقدر از خواندن این کتاب لذت بردم. چه قلم خوبی، چه سوژه نابی، چه محتوای اثرگذاری. جای این نوع کارها، این نوع نگاهها واقعا خالی بود.

"نان سالهای جنگ"، کتابی است در خصوص نقش زنان روستای صدخرو در پشتیبانی از دفاع مقدس؛ اعم از پخت نان و مربا و بافت شال و کلاه تا اعزام و بدرقه عزیزان و تحمل ناملایمات و زخم زبانها. حالا روستای صدخرو کجاست؟ در استانی مرزی و درگیر با جنگ؟ استانی همسایه با استانهای مرزی؟ خیر! این روستا در حوالی شهرستان سبزوار در استان خراسان قرار دارد که فرسنگ ها از صدای تیر و ترکش و خمپاره و توپ و تانک و موشک فاصله دارد. چقدر برای این انقلاب و جنگ زحمت کشیده شد، چقدر حرفهای ناگفته در دل تاریخ وجود دارد که باید مواظب باشیم گم نشود.

این کتاب را حتماً بخوانید و حظ ببرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عالی مقام طاهر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

دوست داشت وسط مردم باشد. با آن همه سابقه کار انقلابی و دستگیری و زندان و تبعید، هیچ پیشنهادی را برای تصدی مسئولیتهای بزرگ اداری و سازمانی نپذیرفت. نهایتا با اصرار علما نامزد مجلس خبرگان شد.

ماشین نداشت. با محافظش که یک طلبه بود بعد از نماز سوار تاکسی می شد. منافقین کمین کردند. یک گلوله از پشت سر به کتف راستش و یک گلوله به کتف چپش زدند. یک تیر خلاص هم به سرش؛ اما تقدیر این بود که زنده بماند. محافظش به شهادت رسید.

ماشین هم که گرفت یک پیکان بود با هزینه خودش خرید. محافظها سوار همان می شدند با او این طرف و آن طرف می رفتند.

یک خانه ساده قدیمی داشت و بس. ملک و اندوخته ای نداشت. رییس حوزه علمیه بود، نماینده مجلس خبرگان بود، مبارز قبل انقلاب و جانباز بعد انقلاب، بزرگ و معتمد شهر بود، بزرگترین شخصیتهای مملکت او را می شناختند و برایش احترام قائل بودند، امتیازی نخواست، ریالی از بیت المال نمی گرفت، از ثروتمندان متوقع پولی نمی گرفت، به وجوهات شرعی که در اختیارش بود دست نمیزد مگر به قدر نیاز و سهم یک طلبه معمولی. برای همین گاهی مجبور می شد از دوستان بازاری اش پولی قرض بگیرد. در عوض حواسش به مستمندان و محرومان بود که در حد توان گره گشای کارشان باشد. شیعه یا سنی فرقی نمی کرد. سعی میکرد نگذارد کسی از پیشش دست خالی برود. عمران و آبادی مناطق محروم را پیگیری میکرد.

کاروان پیاده زیارت امام رضا راه انداخت؛ هر سال از گرگان تا مشهد. نمی گذاشت وارد شهر و مسجدی میشوند کسی او را به مردم معرفی کند. پشت سر آدم عادی هم می ایستاد به نماز، گمنام و بی ادعا.

معاون وزیر و کلی مسئول شهری و استانی بی خبر آمدند مسجد پشت سرش نماز خواندند. خواستند با او نشستی هم داشته باشند. خوش و بشی کرد و خیر مقدم گفت. اما؛ شب جمعه بود. گفت این مردم منتظرند مثل همیشه برایشان دعای کمیل بخوانم. جلسه باشد فرصتی دیگر.

سیدمحمدطاهر را خیلی دوست داشت. معتقد بود این پسر از آن طلبه های موفق و آینده دار است. سال 62 در مجنون مفقود شد. یک مجلس هم برایش نگرفت. اطلاعیه ای نزد. گفت او که به بهترین پاداش عالم خلقت رسید. من نمیخواهم با شهادت او وجهه و امتیاز و مقبولیتی کسب کنم. کسی به خاطر او به من رأی بدهد و... خیلی ها تا سالهای سال نفهمیدند او پدر شهید است.

این کارها را کرد که نه فقط مردم، نه فقط شیعیان، هر که دل صاف و نگاه زلالی داشت خریدار حرفش بود. وجودش مردم را یاد خدا می انداخت. نفسش حق بود و راه حق را نشان میداد. عالم اهل سنت منطقه که صلاحیتش هم برای نامزدی خبرگان تأیید شده بود به نفع او کنار کشید. به مردم گفت خیر شما در این است چنین انسان خودساخته و دلسوز و با مرامی نماینده تان باشد؛ به آیت الله سید حبیب الله طاهری گرگانی رأی بدهید. روز تشییعش قیامتی بر پا شد. یک سال بعد پسر هم از راه رسید و در کنار پدر آرمید.

 

آیت الله سید حبیب الله طاهری پدر شهید سید محمدطاهر طاهری - راه راستی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از سوریه عبرت بگیریم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ۰۶:۲۴ ق.ظ

اگر دولت سوریه به جنگ با اسرائیل می رفت، حتی اگر حکومتش نابود می شد قهرمان و تاریخ ساز بود و شرافت داشت به وضعی که اکنون گرفتار آن شده است.

فرار از میدان اصلی و غفلت از دشمن درجه یک، باعث شکست از دشمن درجه دو و گرفتاری در میدان فرعی خواهد شد.

عبرت بگیریم. از خدا بخواهیم و مراقب باشیم به چنین وضعی دچار نشویم. دنیا آنقدری نمی ارزد که آخرش با ذلت و شکست و حقارت تمام شود. از مردانه زیستن و مردانه مردن نهراسیم. همان که آقا فرمود عقب نشینی غیرتاکتیکی عقوبت الهی به دنبال دارد.

خواص ممالک اسلامی نباید دنیا طلب باشند. بحث دهه هفتادی آقا با موضوع عوام و خواص را هر از گاه مرور کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برادر حامد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ

برادر-حامد:-سرگذشت-و-خاطرات-شهید-حامد-جرفی | کرخه-نور | خانه کتاب و ادبیات  ایران

 

حامد جرفی میتواند الگوی یک بسیجی باشد الگوی یک دانشجو، الگوی یک طلبه، الگوی یک معلم، الگوی یک مدیر.

ولی خدایی اش خیلی گمنام است. کسی که میشود درباره اش فیلم سینمایی و سریال هایی دیدنی ساخت. نمی دانم شاید به خاطر شهرتی که سیدحسین علم الهدی به دست آورد این شهید و حماسه سازان هویزه کمتر مورد توجه قرار گرفتند کما اینکه شهرت سید محمدعلی جهان آرا زودتر شکل گرفت و بعدها اسم شهیدان قنوتی و بهروز مرادی و عبدالرضا موسوی و بهنام محمدی سر زبانها افتاد.

اما به طور کل باید پذیرفت برای معرفی شهدا و حماسه های دفاع مقدس خیلی کم کاری و کم لطفی صورت گرفته است.

چند سال پیش در فضای مجازی با شخصیت عجیب و سازنده حامد جرفی، بخشدار بسیجی هویزه آشنا شدم. فوق لیسانس زبان خارجه داشت، نهج البلاغه پژوه بود، بعضی کارمندان خارجی و نیز استاد غربی خود یعنی دکتر جان کوپر را مسلمان ساخت و... درباره او مطلبی نوشتم که بارها در فضای مجازی منتشر شد و میتوانید در لینک زیر بخوانید:

https://ashkeatash.blog.ir/tag/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF%20%D8%AC%D8%B1%D9%81%DB%8C

از وقتی با شخصیت و خاطرات کم نظیر و تحول آفرین این شهید عزیز آشنا شدم در سفرهای راهیان نور در مقتل شهدای هویزه درباره او هم صحبت کرده ام. برای مخاطبان بسیار جالب بود و از شنیدنش لذت می بردند. متأسفانه درباره حماسه مدافعان هویزه شناخت بسیار اندکی حتی در بین راویان دفاع مقدس وجود دارد.

کتابی هم در خصوص خاطرات این شهید با عنوان "برادر حامد" توسط بچه های خوزستان و به قلم سرکار خانم اعظم محمدپور منتشر شده که واقعا خواندنی است. قلم ساده و روان و بی آلایش نویسنده بسیار تحسین برانگیز است. به ایشان تبریک میگویم. چقدر دلم میخواهد خانواده او به خصوص کریم و احمد را ببینم. چقدر دلم میخواهد سر مزار حامد و نیز مادر بزرگوارش رفته و روحی تازه کنم. این کتاب را از یکی از دوستان هدیه گرفتم. وقتی خواندم کتاب را بوسیدم و در آغوش فشردم. توصیه میکنم حتما بخوانید و لذت ببرید.

راستی کاش درباره جان کوپر از شخصیتهای مطرح زندگی حامد هم کار مستقلی تولید می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِین

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ

photo_۲۰۲۴-۱۱-۰۸_۱۸-۳۵-۰۹_qwe7.jpg

 

این مرد نجیب و دوست داشتنی، آقای علی گلزاده از بسیجیان خوب و مخلص بابلی است که پیکان وانتش را برای کمک به مردم لبنان هدیه نمود. اقدام او در سطح کشور صدا کرد و خیلی ها را تحت تاثیر قرار داد. البته عزیزان دیگری در جای جای کشور اموالی را به جبهه مقاومت تقدیم کردند که چه بسا چند برابر پیکان وانت آقای علی گلزاده قیمت داشت؛ اما کار او از این بابت مورد تحسین و توجه قرار گرفت که بخش اصلی دارایی اندک خود را به پیشگاه الهی هدیه داد. او معتقد است حالا که نمیتواند جانش را برای آزادی قدس نثار کند لااقل مالش را در این راه تقدیم نماید. انگیزه اش این بود که دل امام عصر عج و رهبر انقلاب را شاد و راضی نماید.

بچه های باصفای هیأت بیت العباس بابل در مراسم جشن میلاد حضرت زینب سلام الله علیها از اقدام شکوهمند این مومن راستین مکتب رسول الله تقدیر به عمل آوردند. دعاها، نفس ها و تپش قلب دغدغه مند دلسوختگان جبهه حق، به یقین ارزشمندترین سلاح دشمن شکن مجاهدان سبیل الله است که اراده الهی را بر شکست جبهه زر و زور و کفر و ظلم و غارتگری، جلب نموده و تحقق نصرت خداوند بر لشکریان سپاه نور را مقدّر خواهد ساخت. ما با همین دلهای با صفا و قلبهای نورانی بندگان مخلص خدا به مصاف انبوه تجهیزات فریبنده فرعونیان دوران می شتابیم. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حمله به اندیمشک

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۱۳ ق.ظ

photo_2024-10-30_07-09-32_wat.jpg

 

🔴فراخوان جشنواره ادبی 
       (ایستگاه مقاومت)

موضوع: بمباران ۴ آذر ۱۳۶۵ اندیمشک

بخش های جشنواره: شعر- داستان کوتاه

مهلت ارسال آثار: ۲۰ آبان۱۴۰۳
مراسم اختتامیه جشنواره: اول آذر۱۴۰۳

🔸موسسه فرهنگی هنری طلوع غدیر جنوب-اندیمشک


🔊 لطفاً در کانال‌های اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و هنری غدیر اندیمشک عضو شوید

گروه تلگرام ⬇️
https://t.me/moaseseh_ghadir

گروه واتس آپ ⬇️
https://chat.whatsapp.com/Jw6nAX3IlomHM5sf3gmPcN

کانال ایتا ⬇️
https://eitaa.com/moaseseh_ghadir

کانال روبیکا ⬇️
https://rubika.ir/moaseseh_ghadir

درباره موضوع این مطلب را بخوانید:

جنایت در اندیمشک

https://ashkeatash.blog.ir/post/%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%85%D8%B4%DA%A9

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حرف دیروز آقا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۲۲ ق.ظ

 

من از صحبت دیروز آقا اینطور برداشت میکنم که اسرائیل و عناصر وابسته به او در منطقه یک ضرب شست غافلگیر کننده و محکم از ایران می خورند. مسئولین هم باید در این خصوص تفاهم داشته و اسیر محاسبات مادی و محافظه کاری و عقب نشینی غیرتاکتیکی نشوند:

"بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد؛ اینها نسبت به ایران دچار خطای محاسباتی‌اند؛ اینها ایران را نمی‌شناسند، جوانان ایران را نمی‌شناسند، ملّت ایران را نمی‌شناسند، قدرت و توانایی و ابتکار و اراده‌ی ملّت ایران را هنوز نتوانسته‌اند درست بفهمند؛ این را ما باید به اینها بفهمانیم. کیفیّت کار را مسئولین ما باید تشخیص بدهند و درست بفهمند..."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشتوانه

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ق.ظ

دیروز توفیقی شد در محضر شریف حضرت عبدالعطیم حسنی و امامزادگان همجوارش (طاهر و حمزه) و نیز امامزاده صالح تجریش نایب الزیاره دوستان باشم. به شهدای مدفون در این حرمها هم عرض ارادتی شد. همیشه در محضر ائمه و امامزادگان و شهدا و اولیاءالله برای حاجت خود و دیگران دعاگو بودم. این روزها واقعا جز دعا برای پیروزی ملت مظلوم فلسطین و لبنان و یمن و نابودی رژیم خون آشام صهیون چه حاجتی میتوان داشت؟

 

photo_2024-10-18_20-09-17_jqkn.jpg

photo_2024-10-18_20-09-38_vqo1.jpg

photo_2024-10-18_20-06-57_flqy.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چگوارا در بوشهر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

 همین شهید نادر مهدوی که شما آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیست‌ها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی یک چهره‌ی بین‌المللی مبارز. این جوان کم‌سال یک چهره‌ی این ‌جوری دارد: حضورش در منطقه‌ِی خلیج فارس، آن درگیری‌اش با آمریکایی‌ها، بعد هم دستگیری‌ و شکنجه و شهادتش؛

مقام معظم رهبری

 

شهادت "نادر مهدوی" اسیر ایرانی با شکنجه‌ های‌ قرون‎ وسطایی بر ناو آمریکایی  + عکس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیدالشهدای استان مازندران

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۹ ق.ظ

آیین بزرگداشت شهید هاشمی نژاد در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود - قدس آنلاین

 

سیدالشهدای استان مازندران، روحانی شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد است.

حجت الاسلام هاشمی نژاد در پنج مرداد 1311 در بهشهر متولد شد. دورهٔ مقدماتی حوزه را نزد آیت‌الله کوهستانی گذراند و سپس برای ادامهٔ تحصیل به قم رفت. هاشمی‌نژاد دوران عالیهٔ دروس حوزه را شاگرد آیت‌الله بروجردی و امام خمینی بود ودر سن ۲۷ سالگی به درجهٔ اجتهاد رسید. او مدت نه چندان زیادی را هم در نجف به تحصیل پرداخت. پس از آن به مشهد مهاجرت نموده و مشغول تدریس و تبلیغ شد. از دوستان نزدیک مقام معظم رهبری بود و به گفته شاهدان اغلب آخر هفته ها را با هم به جلسات فرهنگی و گاه برنامه های تفریحی در اطراف مشهد می رفتند. در نهضت ۱۵ خرداد او جزو اولین دستگیر شدگان بود. او از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، پنج بار بازداشت شد. هاشمی‌نژاد که در مشهد در هیچ مکانی حق منبر رفتن و سخن گفتن را نداشت، در این مدت توانست در شهرستان‌های مختلف ایران سخنرانیهایی ترتیب دهد و هیچگاه دست از فعالیت برنداشت تا این که بار دیگر در سال ۱۳۵۰ پس از ده شب سخنرانی مستمر پیرامون علت عقب‌ماندگی مسلمین در یکی از مساجد شیراز دستگیر و زندانی شد و از آن به بعد برای همیشه در سرتاسر کشور ممنوع‌المنبر شد. هاشمی‌نژاد روز ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۴ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، همراه عباس واعظ طبسی و تنی چند از مبارزین دستگیر و روز ۲ دی ماه ۱۳۵۴ به دوسال زندان محکوم شد. هاشمی‌نژاد از رهبران اصلی جنبش انقلاب اسلامی در مشهد شناخته شده‌است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، او دبیر حزب جمهوری اسلامی در مشهد و نماینده اول مردم مازندران در مجلس خبرگان بود که نقشی مهم در تدوین قانون اساسی و تبیین و تثبیت اصل ولایت فقیه داشت.

 سید عبدالکریم هاشمی نژاد سرانجام در هفتم مهر 1360 در مشهد همزمان با عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان که با پیشتازی لشکر77 خراسان همراه بود، به وسیله منافقین به شهادت رسید و در دارالسلام حرم ثامن الحجج علیه السلام (مکانی که بعدها مزار رییس جمهور شهید رییسی نیز در آنجا قرار گرفت) به خاک سپرده شد.

این روحانی مبارز که در جریان تقابل با رژیم طاغوت بارها زندان رفت و شکنجه شد آثار مکتوب و صوتی با ارزشی از خود بر جای گذاشته است.

در اغلب نقاط و شهرهای کشور مکانی به یاد او نامگذاری شده و اسمش بر سر زبانها چرخیده است اما آثار و افکار و تاریخچه زندگی این دانشمند جوان حوزه آنگونه که باید برای مردم به خصوص نسل جوان شناخته شده نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پسر و نشان پدر

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ

امروز سالروز شهادت سلیمان ذاکریان از شهدای ارتشی شهرستان بابل است. همسرش خواهر سردار دوست داشتنی شهید مهدی نصیرایی است. به سلیمان می گفت تو پیامبر من هستی! حضرت سلیمان حیات بخش و طراوت انگیز و پادشاه دل بی قرار من، در کنار توست که به سعادت و خوشبختی و آرامش می رسم. 

جنگ که شد سلیمان به جبهه رفت و خودش را به خط رساند. امروز روزی سال 62 در اطراف مریوان با حمله توپخانه دشمن به شهادت رسید. پیکرش را آوردند. زن دوست داشت او را در آغوش گرفته و برای آخرین بار صورت ماهش را ببوسد. نگذاشتند. خیلی که اصرار کرد مجبور شدند راستش را بگویند که سلیمان سر در بدن ندارد.

سلیمان دوست داشت پزشک شود که شرایطش فراهم نشد. به ارتش که رفت در بهداری مشغول خدمت شد. پسرش حبیب آرزوی پدر را برآورده کرد و پزشک متخصص رادیولوژی شد. کرونا که آمد باز هم مثل پدر بسیجی خط شکن بود. در صف اول خدمت به مردم، مبتلا شد و اندکی بعد به شهدای سلامت پیوست.

شادی روح این پدر و پسر شهید صلواتی هدیه کنیم.

 

یادمان شهید سلیمان (پرویز) ذاکریان

یادمان شهید حبیب ذاکریان

  • سیدحمید مشتاقی نیا