مجازی فقط کامپیوتر نیست!
روزی که انسان بتواند یکی مثل خودش را یعنی شبیه به خودش در جان و جسم خلق کند، یا آن روز که دیگر حریم و امنیتی باقی نماند و انسان ها نتوانند حتی آنچه در ذهن شان میگذرد را مستور نگاه دارند، قیامت خواهد شد، دستکم صاحب ما ظهور خواهد کرد.
بگذارید به جای واژه "فضای مجازی" از عبارت "فضای دیگر" استفاده کنیم.
فضای مجازی یک جلوه از فضای دیگر است. ما فضاهای مختلفی داریم در کلیّت های متفاوت می توانیم نفس بکشیم.
هر یک از این فضاها هم میتواند فضای واقعی باشد و البته آگاهیم که واقعیت مساوی و مترادف با حقیقت نیست.
شاید اگر پیش تر درباره عالم ذر صحبت می شد یا از عالم مُثُل ارسطوو افلاطون حرفی به میان می آمد یا اگر می گفتیم انسانها در خوابند و چون بمیرند بیدار خواهند شد برای خیلی ها قابل درک نبود. فضای مجازی یک نمونه از امکان و قابلیت درک این محتواست که میتوان اینجا بود و جای دیگر زیست. میتوانی در خانه نشسته باشی در بازی و فکر و مراوده دیگری در نقطه دیگر باشی. بعد که سر از رایانه بیرون می کشی انگار خواب بوده ای و بیدار شده ای. مرگ همین احساس برای پیوستن به حقیقت را در انسان ایجاد می کند. از عالم واقع جدا می شوی و به حق آنچه که باید، می رسی و هشیار می شوی.
هر حقیقتی، مجازی دارد درست مثل هر طلا که بدلی برایش ساخته شده و داروی اصل که مشابهی هم دارد.
یکی با همین طلای بدلی سر ذوق می آید و خاطرش شاد می گردد. یکی که چاره ندارد به داروی مشابه دلخوش می گردد و بقیه کار را به خدا می سپارد.
در "روش تحقیق" می آموزید چگونه وارد شدن، چگونه دیدن و تحلیل کردن در برداشتهایتان تأثیر خواهد داشت. آدم خوشبین جهانبینی متفاوتی با آدم بدبین دارد. اصلاً برای همین است که رأی دو قاضی بر مبنای یک کتاب، با هم متفاوت می گردد.
آدمی که اعتماد می کند با آن که اهل تردید و شک است نگاه متفاوتی دارد. چطور فکر کردن در چگونه زیستن اثر دارد. یکی نان و پنیری می خورد، می خندد گویی که پادشاه عالم است، یکی غرق در پول، حرص و طمعی آزاردهنده به جانش افتاده و کامش را تلخ ساخته است. چه بسیار فقرایی که غنی هستند چه بسیار ثروتمندانی که گداصفتند. حسّ فقر بدتر از خود فقر است. هر کس در عالم مجازی خودساخته، ذهن تولیدی و پندار منتخب خود زیست می کند. در فضای دیگری قرار گرفته است.
احساس بر سبک نگاه و زندگی و رقم خوردن سرنوشت تأثیر می گذارد. شنیده اید که می گویند ترس برادر مرگ است! چه بسیار بیمارانی که از ترس مرگ، مرده اند و چه بسیار که با امید و توکل و سرخوشی، حیات دوباره یافته اند. این مسأله در بحران کرونا از همیشه عیان تر و شفاف تر بود.
انسان ها احساس متقابل همدیگر را درک می کنند. این فقط سگ یا درنده دیگری نیست که از چشم انسان ترسو به هول و بیم او پی برده و جری می شود، خود انسانها هم معمولا به ترس یا شهامت، عزت یا حقارت و... طرف مقابل آگاهی می یابند و بر مبنای همان با او رفتار می کنند.
حس و باور کنیم که شجاعیم، بی نیازیم، خوشبختیم، می توانیم و... حتی یغیروا ما بانفسهم. درونمان تغییر کند خودمان و جامعه هم تغییر می یابد. سواد رسانه فقط دقت در اخبار مجازی نیست. در زندگی خود باید آن گونه باشیم که با اراده و آگاهی گام برداریم. ملتی که تسلیم شایعه می شود نه فقط سواد رسانه ندارد، خودباوری و اراده اش نیز ضعیف است. درونش باید به گونه ای باشد باور کند منفعل و شکست پذیر نیست و از حقارت بیزار است.
ما همیشه دنبال فضای دیگری هستیم و به وضع موجود قناعت نمی کنیم. نه خوب است نه بد، گاهی خوب است گاهی بد. اما از خاطر نبریم انسان تابع اقتضائات درونی خود است. در طبع انسان زیاده خواهی و نیز کنجکاوی نهاده شده است.
این مجاز یا همان دنیا و فضای دیگری گاهی همین فضای مجازی است که ما را از وضع موجود بیرون می آورد، گاهی افکار خودمان است و قدرت وهم. جالب آن که گاهی برای وهم پول خرج میکنیم. یکی که ما را با فیلمش با کتابش با شبکه اجتماعی و نرم افزار ابداعی اش به ورای آنچه که اکنون در آن هستیم بکشاند. زیاد رفتن به آن سوی واقعیت موجود، دلتنگی برای "حال تبدیل به گذشته شده" را رقم می زند از این روست که به نمادها و تصاویر دهه های گذشته با حسرت و آه و دلتنگی می نگریم در حالی که همان وقت نگاه از سر بی اعتنایی داشتیم و الان نیز به لحظه موجود همین نگاه را داریم. هر لحظه عمر میتواند مجاز باشد یا واقعیت، بسته به این که آن لحظه در باور خود کجا بوده و در چه فضایی سیر کرده ایم.
بنابراین این که گفته می شود در آینده همه چیز در فضای مجازی رقم می خورد غلط است. انسان دوباره دلتنگ گذشته و یا از سر تنوع طلبی و زیاده خواهی و ... به فضایی ورای وضع موجودش گرویده و از دنیای مجازی واقعی به واقعیتی دیگر کوچ می کند. چه بسا سیر در مجازی و تبدیل آن به واقعی، فضای واقعی فعلی را در آینده به مجاز تبدیل کند. یعنی آنکه در خیابان راه می رود، خانواده تشکیل می دهد و کار می کند و مدرسه می رود احساس کند در دنیای مجازی است زیرا حیات گره خورده با هوش مصنوعی را به عنوان دنیای واقعی اش پذیرفته است. روزی که نامه می فرستادیم تصور نمی کردیم زمانی راه ارتباطی به نام ایمیل طراحی می شود که نیاز نیست برای رسیدن نامه خود روزها و هفته ها منتظر بمانیم، در آنی نامه به مقصد می رسد. الان حتی دیگر ایمیل هم قدیمی شده و به کنار رفته است. به یقین روزی می رسد که تلویزیون همراه با تصویر یک فیلم، بو و مزه و دما و ... داستان را هم به بیننده سرایت دهد. تغییر یک امر طبیعی است. خدا دنیا را بر اساس گردش آفریده. غرّه و مدعی خدایی نشویم که هر چه هستیم و هر چه می کنیم از مبدأ توحید است و یک لحظه اگر مهر و امضای او نباشد هیچیم و داشته هایمان باد هوا یا خاک زمین خواهد بود.
مدرسه و پول و ... همگی یک قرارداد و جعل هستند. می توانیم با توافقی دیگر به جایگزینی دیگر ورود کرده و این گزاره ها را کنار بگذاریم. زندگی همیشه قابل تغییر است، اگر خودمان تغییر کنیم. از هر فضایی که در آن هستیم میتوانیم جدا و به فضای بهتری منتقل شویم و زندگی خوش تری را تجربه کنیم، اگر فکر و باور و گرایشمان را تغییر دهیم. حتی خدا گفت من در نزد گمان شما هستم. آنگونه که خدا را بخواهیم و ببینیم زندگی ما را خواسته و دیده و خواهد ساخت. ذهن شما خانه شماست. آن را ساده و محکم و امن و بزرگ و زیبا بسازید.