اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ

photo_2024-07-23_16-10-47_mc0f.jpg

 

بین فلاسفه معروف است همه مردم حتی اگر بیسواد و فاقد تحصیلات کلاسیک متعارف باشند به اندازه ای از گوهر فلسفه و منطق بهره برده اند. در امور روزمره و محاورات عادی جامعه قواعدی از منطق و فلسفه دیده شده و کاربرد مستمر دارد.

انقلاب اسلامی و حاکمیت مردمسالاری دینی مبتنی بر فلسفه است. هر کس برای حکومت دین و پیروزی انقلاب جنگید در باطن خود فلسفه را قبول دارد و آن را با فقه درآمیخته ولو در ظاهر ملتزم به مکتب تفکیک باشد.

علامه طباطبایی زیرساخت فکری انقلاب را همدوش امام و با میدان داری شاگرد مبرز خود شهید مرتضی مطهری بنا نهاد. نبرد فلسفی او با اندیشه های مادی به خصوص مارکسیسم خوش خط و خال و دلربا، انبوه جوانان تشنه عدالت را به سرچشمه زلال معارف مکتب عدل رهنمون ساخت. هر چند عده ای بگویند علامه به ظاهر نقشی در مبارزات انقلاب نداشته است.

میرزا جواد آقا تهرانی عارف سالکی بود ولو با عرفان نظری و کلام اشراقی نمی ساخت. خاطرش آنقدر پیش امام عزیز بود وقتی با پخش تفسیر حمد امام از رادیو به خاطر رشحات فلسفی آن مخالفت ورزید به دستور ایشان دیگر این برنامه ادامه پیدا نکرد. همین میرزا جواد نه تنها در طول مبارزات انقلاب به یاری امام فیلسوف اشراقی شتافت که در طول جنگ نیز افتخارش آن بود نمازی را با جماعت بسیجیان بخواند، برود خط مقدم لباس بسیج بپوشد و با قد خمیده چای دست رزمنده ها بدهد. برای پس از مرگ وصیت کرد روی قبرش هیچ خط و نشانی نباشد. مرحوم حجت الاسلام راستگو از نهان‌خانه معنویت او خبر آورد که وقتی در مسطح یا دایره بودن زمین دچار تردید شد شبی به قدرت عرفانی اش و اذن الله به سیر در ملکوت آسمان پرداخت و از بالا دید که زمین صاف و مسطح نیست.

بهشتی عاشق پیشه فرمود: "عرفان واقعی، خانقاهش بازی دراز است." می شیرین وصال را در طغیان و نعره کوچه خلوت و اذکار پستوی حجره و ضرب‌آهنگ تسبیح گوشه عزلت که نه به قدمهای استوار باده جویان طریقت خون و مجاهدان سالک سرخ جامه وادی ایثار و شهادت و ایمان و غیرت می دهند.

عرفان و فلسفه و منطق منحصر به چارچوب کوچک و محدود کلمات و قالب کاغذ و کتاب نیست. نه آنکه تنها در سخن از عرفان گفت عارف است و نه آنکه تنها در عمل اهل معرفت بود مخالف عرفان. 

کتابی می خواندم مرا یاد مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی انداخت. هوس کردم شادی روحش صلواتی از شما بگیرم. ممنون میشوم. اجرتان با شهدا heart

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوسیالیست جامعه نشناس!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۹ ب.ظ

photo_2024-07-01_23-42-15_eah8.jpg

 

در اینترنت جستجو کنید. مسعود فراستی چریک تروریست اتحادیه خلق کمونیستهای ایران بود که در ششم بهمن سال 60 از راه جنگل با حمله مسلحانه شهر آمل را به تصرف در آوردند؛ اما ساعاتی بعد با مقاومت مردم عقب نشسته و شکست خوردند. فراستی باید اعدام می شد که نشد و عفو خورد و در جمهوری اسلامی صاحب تریبون گردید.

او جلیلی را دارای تفکر حجتیه توصیف می کند در حالیکه می داند حجتیه طرفدار انزوا و فرد گرایی و موافق گسترش ظلم و فساد است و هرگز در مقابل آمریکا نمی ایستد. چطور ممکن است جلیلی را ضد آمریکا و مسبب تحریمها بدانیم و همزمان او را حجتیه و حامی طاغوت جهانی بخوانیم؟

پیر چریک چپ در حالی دم از دفاع از حقوق مستضعفان می زند که دوستان کمونیستش در سال 60 نیز مدعی نجات محرومان بودند؛ اما بعد از تو دهنی مردم آمل اقرار کردند که شهدا و مدافعان شهر همگی از معمولی ترین و پایین ترین اقشار اقتصادی به شمار می آمدند و در شناخت مردم دچار اشتباه شده اند. فراستی در جمود فکری همان سالها باقی مانده و هنوز حاضر نیست همراهی طبقه محروم و پابرهنه را با جبهه انقلاب اسلامی درک نماید. این رویکرد مضحک را باید حسادت تشکیلاتی مارکسیستی نسبت به عدالتخواهی واقعی با خاستگاه دینی دانست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واقعیت و بلوغ

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب خاطرات آیت‌ الله خاتم یزدی عباس خاتم یزدی

 

خاطرات مرحوم آیت الله سید عباس خاتم یزدی را خواندم. مطالعه چنین آثاری را به همه به خصوص جوانهای انقلابی توصیه میکنم. یکی از این بابت که خواندن و غور در احوال و خاطرات دیگران کسب تجربیاتی گرانبها را به دنبال دارد. آشنایی با تاریخ هم شیرین و لازمه تقویت علمی و فکری در مواجهه با شبهات زمانه است؛ اما عامل دیگری که باعث می شود همین کتاب و آثاری مثل آن را مهم بدانم ضرورت شناخت تعاملات و معادلات درونی حوزه برای جوانانی است که می خواهند یک عمر در مسیر اعتلای اسلام و انقلاب حضور فعال داشته باشند.

نگاه صفر و صدی به حوزه ها اشتباه است. نه باید حوزه ها و مجموعه های دینی را منزه از خطا دانست و نه باید در نقد و تضارب آراء به گونه ای افراط کرد که شائبه جدایی از روحانیت را دامن زد.

بیوت و دفاتر علما مثل هر مجموعه و تشکل دیگری دارای نقاط برجسته و یا ضعفهایی است که آشنایی با آن در قوّت محاسبه ذهن و تحلیل شرایط و اتخاذ موضع جامع تر مدد می رساند. همه علما و مراجع قابل احترام و دوست داشتنی هستند و ما حق نداریم کمترین تعرض و بی احترامی نسبت به آنها داشته باشیم؛ اما از توجه به بعضی حوادث تاریخی هم نمی توان غافل ماند. سکوت نا به جا و یا اتخاذ موضع غلط بعضی بزرگان که گاه در ظلّ القای اطرافیان ناباب و بازی خورده به وقوع می پیوندد حرکتی بزرگ و تاریخ ساز را به کنج عزلت و شکست سوق داده و ناخواسته و بدون علم و عمد سبب استیلای نظام طاغوت و تقویت حاکمیت شرک بر مناسبات اجتماع مومنین خواهد شد.

روی بعضی ها در حوزه اصلا نباید حساب باز کرد. بعضی ها را باید هول داد تا برای اسلام قدمی بردارند. دست آنهایی که سرباط عالم و عامل دین هستند را باید بوسید.

خمینی الحق و الانصاف دردانه بود. تا میتوانید از خاطرات امام و ابعاد شخصیتی این ابر مرد بخونید و حظ ببرید.

یک نکته را هم دوستان ناشر توجه داشته باشند حتما بعد از ویرایش و اعمال نظرات کارشناس ها یکبار دیگر کتاب را قبل از چاپ بخوانند. بی ارتباطی بعضی متون و قطع و ناتمامی جملات و عبارات نشانه بی حوصلگی و کم دقتی نمونه خوان و یا ناشر محترم در تکمیل اصلاحات مورد نظر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئولان خر اسلامند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۰۷ ق.ظ

اصلاً برای من قابل هضم نیست عده ای آدم احساسی و جو گیر برای به قدرت و مکنت رسیدن دیگران، خودشان را به آب و آتش زده، بذر کدورت و نفرت پراکنده و خودشان و دیگران را عصبی و خسته می سازند. البته عده ای در این راه پول یا سهمی از قدرت دریافت می کنند که کارشان قابل شاید قابل توجیه باشد اما جماعت ساده لوح بی نصیب عقب مانده بعد از مدتی وقتی می بینند دولت یا شخصیت آرمانی شان هم در معادلات پیچیده عالم سیاست پا پس نهاده و ریب می زند و مجبور به معامله بر سر شعائرش می شود، سرخورده و منزوی می گردند. کدام دولتی را سراغ دارید کم و بیش به مفسدان و متهمان اقتصادی و اخلاقی در اداره امور سهمی نداده باشد؟

این مساله متفاوت است با وظیفه ای که در قبال روشنگری برای جامعه داریم. عصبیت با اندیشه فرق می کند. مسئولین از هر طیف و قماشی که باشند به مقداری پیش ما اعتبار دارند که خر اسلام بوده و باری از انبان طلایی دین و انقلاب را به سر منزل مقصود برسانند. جمهوری اسلامی نیز هر جا که احکام دین را پیاده کرد اعتبارش افزوده شد هر جا هم برای حفظ قدرت از دین و ارزشها دست کشید هم خودش آسیب دید و سست شد هم اعتبارش نزد مردم لطمه دید. مقام معظم رهبری نیز فرمود اعتبار و مشروعیت من و شما به اجرای عدالت است. 

ما سرباز دین و انقلابیم و وظیفه ای جز پیش برد اهداف دین نداریم. انتخابات یا هر حادثه دیگری، فضای مجازی یا هر رسانه دیگر برای ما صرفا حکم یک فرصت و ظرفیت را دارد که از قِبَل آن باید برای تبیین اهداف و احکام شریعت بهره برده و گامی به سوی تحقق مدنیت جهانی اسلام بر پایه مردمسالاری دینی و ظلم ستیزی برداریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این همه فراز و نشیب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۰۴ ب.ظ

انتشارات سوره مهر - خاطرات سیدمرتضی نبوی

 

کتاب خاطرات مهندس سید مرتضی نبوی را خواندم. اگر چه از روزنامه رسالت و اساسا طیف منسوب به راست یا چپ خوشم نمی آید، باید بگویم ویژگی اصلی این کتاب روایت صادقانه است. حکم صدق آن را از این باب تأیید میکنم که راوی به جای قهرمان پردازی از خود اگر اشتباه و ایرادی مرتکب شده بود را هم بیان می کرد.

درباره وضعیت زندانها و شکنجه های مأموران امنیتی طاغوت نیز مطالب نسبتا جامعی بیان شد. هر حکومتی که برای مجازات و یا گرفتن اعتراف از متهمان و منتقدان و مخالفان به سمت شکنجه و کتک برود باید بداند که آه مظلوم اثر کرده و بساطش دیر یا زود جمع خواهد شد.

فوت همسر ایشان بانوی صبور و مبارز و قانع مرحومه عصمت السادات نصری تأثر برانگیز بود. اقدام بزرگوارانه همسر دوم ایشان بانو مریم غروی در پذیرش سه کودک به جا مانده از آن مرحومه و دلسوزی مادرانه برای آنها هم از نکات آموزنده ای است که کمتر در جامعه به چشم می آید.

درباره شهید دکتر سید محمدباقر لواسانی هم حرفهای خوبی در این کتاب زده شد. حسرت خوردم تا کنون اثری در معرفی این شهید و انعکاس افکار و آرایش ندیده ام. در اینترنت هم چیزی پیدا نکردم. اگر دوستان در این رابطه کتاب و مقاله ای سراغ دارند خبر بدهند ممنون می شوم. انقلاب اسلامی شخصیتهای بزرگی را تحویل تاریخ ایران و جهان داد که تعدد آنها باعث شد بسیاری کمتر مورد توجه و شناخت جامعه قرار بگیرند.

این کتاب توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات منتشر شد. کسی که اندک اطلاعی از مسائل تاریخی داشته باشد متوجه امانت داری و زحمت تدوین گران در بیان مستندات و عدم جهت گیری های خطی خواهد شد. مشکلی که متأسفانه در بعضی آثار مرکز اسناد انقلاب به چشم میخورد و اعتبار آن را به مرور دچار خدشه می سازد. چون پیش تر با ذکر مثال به این موضوع پرداخته ام از بیان توضیح بیشتر اجتناب میکنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در هوای روح الله

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۲۵ ق.ظ

photo_2024-06-10_07-10-07_o96h.jpg

 

سالها پیش بود ابتدای دوره جوانی، خواب دیدم جایی هستم که امام برای استراحت دراز کشیده و شهریار بیژنی هم کنارش است. شهریار آن موقع تازه دانشجوی نخبه دانشگاه امیرکبیر شده بود، بعدها در اسکاتلند درس خواند و در حال حاضر از اساتید موفق و البته اهل دل و متدین دانشگاههای کشور است.

امام لبخند به لب داشت و با آرامش به من نگاه می کرد. شهریار از طرف امام برگشت به من گفت هر وقت دلت گرفت بیا اینجا، خانه خودت است.

در حال و هوای ابتدای جوانی احساس کردم این خواب قرار است نوید شهادت باشد. همان روز هم غسل شهادت کردم، راه افتادم رفتم مرقد امام که البته جز حمله تعدادی مورچه درشت و شاسی بلند در بیابان محدوده حرم که گامهای عارفانه و با طمانینه ام را تبدیل به شتاب و دویدن کرد، اتفاق دیگری برای من رخ نداد!

اما به مرور دفت کردم دیدم واقعا حرم امام و اساسا هر جایی که یاد و نامی از امام و آقا و شهدا و انقلاب است برای ما بسیجی ها حسی آرامش بخش به همراه دارد و قوت قلب می گیریم. و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب.

دیروز عصر مسیر بازگشت به قم به بچه ها پیشنهاد دادم دقایقی هم در حرم امام زیارت و استراحتی کنیم که زود پذیرفتند. امام کم و بیش زائرانی داشت که اغلب مسافران بین راهی بودند. بعضی از این مسافران صرفا برای استراحت توقفی می کردند؛ اما بعضی هم به داخل حرم می رفتند و مرقد امام و فرزند و همسرش را زیارت نموده و فاتحه ای می خواندند. به چهره ها و سر و شکلشان نگاه کردم. اغلب از مردم عادی و به اصطلاح پاپتی جامعه بودند. امام ما امام محرومان و انقلابش انقلاب پابرهنگان و مستضعفان بود. همان چند دقیقه تنفس در هوای متبرک به عطر حضور روح الله خستگی را از جان و تنمان بیرون راند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حواسمان باشد کجای تاریخ ایستاده ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۵۳ ب.ظ

آزادسازی خرمشهر، فتح خودباوری و آرمانی ماندگار - ایرنا

 

سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر یکی از غرورآفرین ترین حوادث تاریخ ایران است.

آزادی خرمشهر بعد از شکست حصر آبادان، فتح بستان و غرب شوش و دشت عباس و فکه و هویزه و ...صورت گرفت. یعنی دشمن کاملا یقین داشت که ایران نقشه آزادسازی خرمشهر را دارد. از نظر تسلیحات با پشتیبانی بلوک غرب و شرق و اعراب برتری با دشمن بود. از نظر اطلاعات هم دشمن اشراف داشت. در کتاب ایستگاه بغداد که توسط جاسوسان سیا نوشته شده بیان گردیده که آمریکا بعد از عملیات فتح المبین یا به قول خودشان عملیات غرب شوش و دزفول، ایستگاه مستقیم در بغداد در خصوص بررسی وضعیت جنگ و کمک به حزب بعث تأسیس کرد. از نظر لجستیک و تدارکات آنقدر اوضاع رزمندگان ایرانی خراب بود که در زمینه تأمین فانسقه و قمقمه هم کمبود وجود داشت. بعضا نیروهای پیاده مجبور بودند دبه های بیست لیتری آب را کیلومترها با خود حمل کنند. خیلی از رزمنده ها در روزهایی که برای نبرد آماده می شدند از خوردن غذای سیر و مقوی محروم بودند. صدام این چیزها را دید که گفت ایران خرمشهر را بگیرد کلید بصره را تقدیم می کند. امام هم این چیزها را می دانست که بعد از فتح خرمشهر فرمود: و ماالنصر الا من عندالله.

همه امکانات مادی به نفع دشمن بود. طراحی های دفاعی سنگینی در خطوط خرمشهر از سوی دشمن صورت گرفته بود. راه خرمشهر آبادان با انواع موانع و مواد انفجاری مسدود شده بود. مسیر خرمشهر به اهواز و دشتهای اطراف نیز با خاکریزهای بلند و چند لایه سنگر بندی شده بود. عراقی ها حداقل برای یکماه ذخیره مهمات و آذوقه داشتند؛ اما فرمانده هانشان گریختند، پانزده هزار نفرشان تسلیم شدند و عده بسیاری نیز خود را به نهرهای اطراف انداختند. حرکت نیروهای ایرانی از مسیر ایستگاه آهو و حسینیه به سمت مرز و ورود از مسیر شلمچه و خیّن و عرایض به خرمشهر اگر چه ایده ای جالب و موفقیت آمیز محسوب می شود اما با تقابل شدید نیروهای دشمن مواجه بود. وجب به وجب خاک آن منطقه با خون رزمندگان ایرانی سیراب شد. نبرد تن و تانک به معنای واقعی کلمه در عملیات الی بیت المقدس ترسیم گردید. نیروهای ایرانی با علم به اینکه شهید خواهند شد به دل خطر می زدند. نامه هایی از سوی افسران بعثی منتشر گردیده که از شهامت و جان فشانی سربازان و بسیجیان ایرانی به شگفت آمده بودند.

پیروزی هزینه دارد. بدون فداکاری نمی توان به دستاورد بزرگ رسید. عنصر ایمان و معنویت هم که از لحظه به لحظه این حماسه بزرگ می بارید.

بعد از آزادی خرمشهر که گویا در محاسبات استکبار هم نمی گنجید معادلات منطقه به هم ریخت. اسرائیل بلافاصله به جنوب لبنان حمله کرد و مناطقی را به اشغال خود درآورد. تحلیل همه این وقایع نیازمند ساعتها گفتگو و بحث و بررسی است.

ما خوشمان بیاید یا نه دشمنی جهانی داریم. خوشمان بیاید یا نه در سرنوشت دنیا تأثیرگذاریم. انقلاب اسلامی ابدا یک اتفاق داخلی نبوده و نیست. اسم عملیات هم مشخص بود. "الی بیت المقدس"، یعنی خرمشهر تازه اول راه است. این عملیات هنوز به اتمام نرسیده است. 

وعده صادق، نمایی از تداوم عملیات آزادسازی خرمشهر است. عملیاتی که به نظر بسیاری از تحلیلگران جایگاه ایران را نه تنها در بین مسلمین حتی در نزد دانشجویان آمریکایی و اروپایی نیز به جایگاهی ویژه تبدیل نمود و بازتابی از آن با شهادت سید ابراهیم رییسی و حضور یا همدلی بسیاری از رهبران و نمایندگان کشورهای منطقه بیشتر دیده شد. خودمان را برای نبرد بزرگ و تمدن ساز آماده کنیم. رسالت تاریخی ما انهدام رژیم صهیونیستی و نابودی تفکر استبداد و استکبار جهانی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه تراز انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ

عکسی که آیت الله آل هاشم وصیت کرده بود بعد از شهادت منتشر شود - خبرآنلاین

 

باور کنید یک نفر وقتی در کانال تلگرامی اش که هفتصد هشتصد نفر عضو هم نداشت نوشت چرا نرده های نمازجمعه شهر ما را بر نمی دارند توسط فامیل امام جمعه که مسئولیتی انتظامی داشت احضار شد و از او تعهد کتبی خواستند دیگر درباره نرده های نمازجمعه چیزی ننویسد! حالا آن شهر اصلا بزرگ و در اهمیت کلان شهرها نبود و نمازگزار چندانی نداشت.

باور کنید امام جمعه ای در شهری که شاید هفتاد درصد مردم کشور اسمش را هم نشنیده باشند رفت پشت تریبون مصلا و گفت آنهایی که از من انتقاد می کنند -از قضا منتقدانش بچه های بسیجی و انقلابی بودند- یک مشت آدم نفهم هستند! آنچه خودش لایقش بود را بیان کرد.

امام جمعه هایی هستند که مسئولان قضایی شهر و استانشان را تحت فشار می گذارند که دهان منتقدان را گل بگیرند.

باور کنید بعضی امام جمعه ها شهامت برگزاری نشست علمی و پرسش و پاسخ با جوانان و دانشجویان و اساتید و اهل نظر را ندارند. تعارف که نداریم دستشان خالی است.

بعضی ائمه جمعه به بهانه جذب بودجه برای مخارج دفتر و اجرای برنامه های فرهنگی و خیریه رفته اند زیر بلیت باندهای ثروت و قدرت و نمک گیر مفسدان اقتصادی شده و سر بزنگاه هم حق نمک را ادا می کنند.

سید محمد علی آل هاشم، مصداقی از حدیث ورثةالانبیاء بود، میراث دار و به جا مانده ای از فرهنگ و سیرت بنی هاشم. آیت الله مملکت در کلان شهر تبریز و نماینده ولی فقیه در یکی از بزرگترین و مهمترین استانهای کشور، خاکی و مردمی بود. بسیاری از قید و بندهای من درآوردی را شکست. نه فقط نرده های نماز جمعه که هر نوع مانعی در برقراری رابطه با ملت را از سر راه برداشت؛ در دسترس همه بود، شد طبیب دوّار؛ روحانیت حقیقی بدون مادّی پرستی و اشرافی گری و خودبرتر بینی را به تصویر کشاند. شد علمدار اسلام ناب و پرچمدار انقلاب حقیقی اسلام در شمال غرب ایران.

اهل علم و سواد و اندیشه بود. بی پروا با جوانها و صاحب نظران گعده بحث و مساله شناسی و تبادل نظر داشت. منتقدینش را هم تکریم میکرد. سر سفره های چرب و نرم از ما بهتران نرفت. سوار وسایل نقلیه عمومی می شد. با محاسن سفیدش گاه به سینما می رفت و در نقد فیلمها سخن می گفت.

می گویند دوست خوب کسی است که شما را به یاد خدا بیندازد. می گویند نگاه به چهره عالم عبادت است. می گویند عالم ربانی یعنی آنکه شما را نه به سوی خود که به سوی خدا بخواند. می گویند دعوت به حق نه با زبان که با رفتار و سلوک متقیانه باشد...

سید محمدعلی آل هاشم الگویی از یک امام جمعه تراز انقلاب شناخته می شود که حق سنگر مستحکم عبادی سیاسی مصلا را ادا کرد.

روحش شاد. آرزوی شهادت داشت. در پرتو امضای کریمانه خورشید خراسان به  سید محمدعلی قاضی طباطبایی و سید اسدالله مدنی پیوست و در بزم وصال شهدا از جام طهور ساقی کوثر سیراب گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما آن شقایقیم...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۲۴ ق.ظ

کشتی نوح (ع) در لرستان به گل نشست؟ - ایسنا

 

ما فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده ایم. ما مرد روزهای سختیم. سال شصت را دیده ایم. ترورها را، موشک باران شهرها را، دست خالی جنگیدن را تجربه کرده ایم. صف و کمبود و قحطی را از سر گذرانده ایم. بهترین بچه های ما در آسمان یا زمین در خون خود غلتیدند. ما کربلای 4 دیده ایم. سردشت و حلبچه و... را دیده ایم. عروج روح الله را، شهادت حاج قاسم را... ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم.

اما

فتح المبین و الی بیت المقدس و والفجر هشت و کربلای پنج را هم دیده ایم. اروند وحشی را به اعجاز فاطمی رام کرده ایم. خفت صدام را، فروپاشی بلوک شرق را، رشد و گسترش اسلام در اقصی نقاط عالم، آزادی جنوب لبنان، اسارت سربازان بریتانیا و سرشکستگی ایالات متحده در آبهای نیلگون خلیج فارس، نابودی حاکمیت داعش و... را هم دیده ایم. توان موشکی و هسته ای و فضایی خود را به رخ دنیا کشانده ایم. ما یک برگ از وعده صادق الهی را رو کرده ایم. دنیا را بر ضد صهیونیسم بسیج کرده ایم. ما یاعلی گفتیم و روی پای خود ایستاده ایم.

این انقلاب متکی به فرد نیست با کسی نیامده که با کسی برود. نوح این کشتی حیات بخش تاریخ نیز دیروز در اشارتی فرمود ملت ایران خیالشان آسوده باشد در روند امور خللی ایجاد نخواهد شد. بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه امن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ

کتاب خانه ی امن اثر رضا شریفی گرگانی | ایران کتاب

 

کتاب "خانه امن" خاطرات حجت الاسلام رضا شریفی گرگانی را خواندم. ایشان از سابقون انقلاب و دفاع مقدس در زمینه فعالیتهای فرهنگی و گاه رزمی است. نشریه مخفی بعثت در دهه چهل از شاهکارهای تاریخی او و دوستانش چون مرحوم خسروشاهی و دعایی و رفسنجانی و ... بوده است. یک فرزند ایشان به نام مهدی شریفی نیز در شهر فاو عراق به شهادت رسید.

چند شخصیت کمتر شناخته شده یا اساسا ناشناخته در این کتاب به طور مختصر و در ضمن بیان خاطرات، معرفی شدند که جا دارد پیرامون هر کدام کتابی خوب و ماندگار تدوین شود.

سرهنگ کیتر از فرماندهان گمنام و حماسه ساز لشکر 77 خراسان که نقش بسزایی در عقب راندن دشمن در کوی ذوالفقاریه و نجات آبادان داشت.

دانشجوی شهید نخبه، سید حمیدرضا فاطمی موسس سازمان فجر انقلاب که با همراهی دوستان قهرمانش نفس ساواک شاه را در تهران و قم برید.

مرحوم حجت الاسلام شیخ فرج الله هرسینی، خان زاده لری که با خواندن کتاب معراج السعاده ملااحمد نراقی مسیر زندگی اش را تغییر داد، فرار کرد، طلبه شد و بعدها در بسیج مردم لرستان و کرمانشاه بر ضد پهلوی ها نقشی شایان ایفا نمود.

مجتهد شهید ملاقاسم تجری، آیت الله سید حسین میرکتولی و دیگر علمای مجاهدی که در مقابل ظلم خوانین منطقه علی آباد از جمله علی محمدخان ایستادگی نموده و ناجوانمردانه به قتل رسیدند.

البته دردمندانه باید اذعان داشت در فراز و نشیب حوادث دو سده اخیر به خصوص در همین انقلاب و دفاع مقدس، حوادث، حماسه ها و شخصیت های ناشناخته بسیاری وجود دارند که تاریخ و مورخان و نویسندگان و هنرمندان درباره شان کم لطفی نموده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ

چرا 4 امام معصوم زیارت حرم حضرت معصومه(س) را سفارش کرده اند؟ - تسنیم

 

آنهایی که نفهمیدند کوثر یعنی چه و درکی از نور بی مثال مادر امامت در پهنه خلقت ندارند به آینه وجود او در قم نگاه کنند، فاطمه ثانی را بنگرند. شمع وجود دختر موسی بن جعفر در قم، محور تجمع رهپویان طریقت آزادگی و جهاد و شهادت گردیده. فیضیه، مصدر معارف اسلام، مادر انقلاب و مبدأ تحقق اندیشه حق گرایی و استکبار ستیزی و آزادی خواهی، مرهون حضور عمه سادات است. اگر ندای طلم ستیزی پابرهنگان، کاخ های سیاه طاغوت را به رعشه انداخته، اگر نهضت های آزادی بخش دنیا در حال اتحاد و خودباوری و شکل دهی جبهه واحد در تقابل با پلیدی و استثمار و زیاده خواهی اند، اگر شمارش معکوس برای تحقق حاکمیت مستضعفان در جهان آغاز گردیده ... پرتویی از شعاع نور کوثر فاطمه ثانی است. همان که گفته اند اگر مزار زهرا سلام الله به ظاهر ناپیداست دور ضریح فاطمه اش در قم طواف کنید. همان دختر بیست و خورده ای ساله ای که پدر بزرگوارش از ملکوت پرده غیب مژده داد گرداگرد مضجع شریفش با قیام مردی بزرگ، انسان هایی وارسته، پروانه وار جمع می شوند که ایمانشان به صلابت پاره‌های فولاد است و از جنگ واهمه ندارند و در تندباد حوادث رنگ عوض نمی کنند. مردانه می ایستند و پرچم حق را بر افراشته نگاه می دارند. هر کس در هر جای این خاک دل در گروی اهل بیت دارد و ندای هل من ناصر حسینیان زمان را لبیک می گوید، زائر حقیقی حرم معصومه سلام الله علیهاست.

گفته اند هر که مزار مبارکش را با معرفت زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد. زیرا هر کس فاطمه معصومه را بشناسد به شناخت کوثر وجود صدیقه طاهره نیز ره پیدا خواهد کرد و کیست که فاطمه را بشناسد و از مسیر حق، فاصله بگیرد و خدا و راه خدا را به عصیان و تباهی بفروشد؟

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گر مرد رهی میان خون باید رفت

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ

پرچم ایران و امام و آقا و اسلام و انقلاب در قلب آمریکا و اروپا بالا رفت. نه به خاطر تلاش و ابتکار رایزنهای فرهنگی جمهوری اسلامی، این مردانگی و شهامت و غیرت و حماسه مردان پولادین سپاه اسلام در مصاف چشم در چشم با غاصبان کودک کش و ویرانگر پست بود که پیام انقلاب را به جهان صادر نمود.

اگر به شعارهایی که دادیم عمل کنیم و ضد استکبار و مدافع حقوق مستضعفان باشیم انقلاب خود به خود صادر گردیده و فطرتهای زلال انسان های عدالت جو با ما همراه خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با اعتبار خودتان بازی نکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۲۱ ق.ظ

انتشارات

 

سابق بر این کتابهای مرکز اسناد را دوست داشتم. دستم می رسید با ولع می خواندم. فهرست منشورات آن را همیشه مرور میکردم. مدتی است نظرم دارد از این انتشارات بر میگردد. احساس میکنم تکثر سوژه ها و ورود افراد کم حوصله به عرصه تحقیق و پژوهش و مبنا قرار گرفتن میزان صفحات در پرداخت حق الزحمه باعث تنزل کیفیت آثار شده است. بعضی وقتها ابهامات و تناقضات محتوایی به حال خود رها می شود. چندی پیش درباره کتابی با موضوع هفتم تیر در وبلاگ نوشتم که بدون ذکر دلیل خاص مدعی شده اند بمب گذاری ششم تیر مسجد ابوذر کار منافقین بوده نه فرقان. حمایت جامعه روحانیت از بنی صدر را لاپوشانی میکرد.

الان کتابی دستم است با موضوع آیت الله جنتی به روایت ساواک. تدوینگر اثر، طبق روال این سالها کتاب را به آب بسته و حجم آن را قطور و ملال آور ساخته. حالا از این بگذریم عجیب اصرار دارد شروع نهضت امام را از سال 42 بداند و اصلا به نقش امام در حوادث سال 41 اشاره نمیکند و به موازات این سکوت شک برانگیز تلاش دارد ایستادگی در مقابل لوایح شش و سه گانه شاه را متأثر از بیدارگری هیات (جامعه) مدرسین قلمداد کند!

خب پس چرا برخوردی که با امام شد با جامعه مدرسین نشد؟ چرا حساسیتی که طلاب و مردم روی امام داشتند روی بقیه آقایان نداشتند؟ سال 41 این امام بود که نمایندگانی به شهرهای مختلف فرستاد و علما و مردم را بر ضد انقلاب سفید شاه و مردم بسیج کرد. امام بود که شرکت در انتخابات ششم بهمن را حرام اعلام کرد. امام بود که استقبال از شاه در چهارم بهمن قم را قدغن اعلام کرد. خطاب شاه در سخنرانی آن روز به سمت امام بود. واقعه دوم فروردین 42 در فیضیه بازتاب حرکت امام در سال 41 بود که شاه و عناصرش را به انتقام برانگیخت. مردم که بیخود به سمت خانه امام راه نیفتادند. امام بود که در خانه اش را بر خلاف همه بزرگان باز گذاشت و بر ضد شاه موضع قاطع گرفت و ...

جامعه مدرسین حتی جامعه روحانیت، روی سر ما اما همه چیز را که نباید انتخاباتی نگاه کرد. دهها سند و کتاب تاریخی درباره نقش امام پس از فوت آیت الله بروجردی و به خصوص در تقابل با اصلاحات شاهشناهی در سال 41 منتشر شده که به راحتی قابل اغماض و تحریف نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اخلاق و سیاست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۰۲ ق.ظ

وقتی واقعه پانزدهم خرداد سال 42 پیش آمد و عده زیادی شهید و مجروح شدند، جلسه ای برگزار می شود که ببینند باید چه کار کنند و چه نوع کارهای تبلیغی بعد از این واقعه لازم است.

یکی از حاضران جلسه رقم بالایی را بیان می کند و پیشنهاد می دهد که بگوییم شمار شهدای این واقعه، این اندازه بوده، اما شهید بهشتی قبول نمی کند و می گوید ما نمی خواهیم با دروغ از اسلام دفاع و برای آن تبلیغ کنیم و این در حالی بود که با توجه به نبود آمار و ارقام ثبت شده، اگر چنین رقمی برای تعداد شهدا بیان می شد، ممکن بود ضربه جبران ناپذیری به شاه وارد شود.

خاطرات آیت الله جنتی، ص 41، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

شهید بهشتی معتقد بود، انسان و اسلام در محیط آزاد رشد می‌کنند - خبرگزاری مهر  | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امشب شهدا لبخند میزنند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۰۵ ق.ظ

کدام شهید را می شناسید که آرزوی نبرد مستقیم با رژیم غاصب را نداشته است؟ امشب خون شهدا به ثمر می نشیند. حتی اگر در این راه کشته شویم سربلندیم که به اصلی ترین تکلیف خود عمل کرده ایم. کودکان مظلوم فلسطین امشب شاد میشوند.

امشب جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی شده است. گام دوم انقلاب دارد به ثمر می نشیند. داریم دوباره کربلایی می شویم.

دور است ز ما تن به مذلت دادن

ما وارث خون سربداران هستیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

20 فروردین، مبدأیی برای بیدارگری

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۲۵ ب.ظ

ما مگر آوینی را می شناختیم؟ اسمش را شنیده بودیم؟ تصویرش را دیده بودیم؟ خانه پرش صدای گرمی را روی مستندهای زیبای روایت فتح می شنیدیم بی آنکه بدانیم او کیست و چه کاره است. مقصر هم خودش بود. کجای تولیدات و آثارش اسم خودش را می نوشت؟

20 فروردین 1372، اخبار ساعت 20 شبکه دوم سیما که مختص خبرهای علمی و فرهنگی بود با اجرای آقای حسین زاده با آن سبیلی که آن موقع بین مجریان سیما منحصر به فرد بود خبر شهادت کارگردان و مستند ساز و راوی روایت فتح را اعلام کرد. رفته بود روی مین در قبله گاه فکه.

حالا تصویرش را اول بار دیدیم. عجب قیافه جذابی داشت. روحش شاد. فردایش شد. همان ساعت، همان خبر، همان گوینده؛ اعلام کرد مقام معظم رهبری در تشییع مستندساز روایت فتح شرکت نمود! یا للعجب! آقا برود تشییع جنازه یک مستندساز؟ اینجا دیگر گوش ها تیز شد. مگر سید مرتضی آوینی کیست که رهبر مملکت در مراسم تشییع نه چندان شلوغ او شرکت کرده است؟

بعد آقا به او لقب سید شهیدان اهل قلم داد.

آن زمان ها بحث مقابله با تهاجم فرهنگی هم حسابی داغ بود. آقا روی این مساله خیلی تأکید داشت.

بچه های مسجدی و پایگاهی که کاری بیشتر از گشت و ایست بازرسی و روضه و نوحه بلد نبودند -و خدا میداند همان کارها هم چقدر لازم و حیاتی بود- به صرافت افتادند که حرف رهبر روی زمین نماند. رهبر اندیشمندی که جنگ در جبهه فرهنگی را بعد از دوران جنگ سخت، وظیفه حیاتی و راهبردی نیروهای انقلاب بر شمرده بود حالا با برجسته سازی شخصیت یک هنرمند شهید و متفکر در حوزه هنر و رسانه، الگوی جهاد فرهنگی را نیز برای جوانان بسیجی مبتدی این عرصه نمایان ساخت.

بچه ها مبتدی بودند. خانه پرش مکانی تهیه می کردند. قبضی چاپ میکردند، دنبال اسم جالب و رسا برای مجموعه خود بودند، هشتاد هزار تومن می دادند ویدیوی ضبط و پخش می خریدند و شبهای جمعه قسمت به قسمت روایت فتح را ضبط می کردند. مدتی بعد البته سیما فیلم همه قسمتهای آن را جهت فروش عرضه کرد!

اصلاً هم خنده ندارد!
بچه ها دغدغه داشتند دلسوز بودند اما کار بلد نبودند. مگر اول جنگ بچه ها بلد بودند بجنگند؟ مرتضی قربانی در کتاب خاطراتش می گوید با سی عدد قابلمه زودپز که چاشنی انفجاری در آن کار گذاشته شده بود از اصفهان به خوزستان رفتیم و در دیدار با استاندار وقت تاکید کردیم که کاملا مسلح و آماده دفع تجاوز دشمن هستیم! همین مرتضی قربانی کسی است که پنج سال بعد پرچم مقدس حرم امام رضا را روی مسجد شهر بندری فتح شده فاو عراق نصب می کند.

از این دست خاطرات عجیب و خنده دار و عبرت آموز در طول جنگ بسیار است.

بچه های جبهه فرهنگی انقلاب هم سال 72 مبتدی بودند. مدتی گذشت تا اینکه توانستند در عرصه هنر و رسانه سری میان سرها درآورده و حرف بسیج و مسجد و انقلاب را در قالب اندیشه و هنر ارائه دهند. مجموعه تولیدات رسانه ای حزب الله در این سالها با اوایل دهه هفتاد اصلا قابل قیاس است؟ یکنفر آماز بگیرد در این سالها چقدر هنرمند و صاحب فضل و ادیب و ... از مساجد و پایگاهها و هیاتها برخاسته است؟

رهبر، مرجع هم هست اما یک قدم بالاتر. مرجع یعنی محل رجوع، بر می گردی و دستش را به تبرک می بوسی و به ساحت دین ادای احترام میگذاری، رهبر ولی آن جلوها ایستاده، باید بدوی، خیز برداری، نفس نفس بزنی تا به قله ای که ترسیم نموده برسی و با او دست بیعت بدهی.

خصلت رهبر ما همین است. می داند این راه از کجا آغاز شده و قرار است به کجا ختم شود. تئوری انقلاب جهانی و تمدن ساز اسلام را می شناسد. خودش راه را نشان می دهد، خودش الگو ترسیم می کند، خودش هم جلوتر می رود که یک وقت هوس نشستن و درجا زدن به سرت راه پیدا نکند.

شهادت آوینی را باید نقطه عطف انقلاب فرهنگی در جهان اسلام دانست. درک ضرورت حضور و کنشگری و تأثیرگذاری بی وقفه در شکل دهی به افکار عمومی و تبیین حقیقت برای همه مردم دنیا از آن دست دستاوردهایی است که مبدأ تاریخ آن بیستم فروردین هزار و سیصد و هفتاد و دو قرار دارد.

 

شهید سید مرتضی آوینی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پرچم، همیشه بالاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۱۹ ب.ظ

photo_2024-03-19_09-42-15_79al.jpg

 

محمدحسین منصف، آزاده، جانباز، پژوهشگر و راوی دفاع مقدس و از فعالان عرصه عدالتخواهی، در یکی از آخرین سخنرانی های خود با موضوع اهمیت و قداست پرچم که در زمان اغتشاشات سال 1401 در جمع خواهران فرهیخته جبهه فرهنگی فاطمیون مازندران در بابل بیان بیان داشته، به نکات خوب و جالبی اشاره کرده که متن آن را در ادامه خواهید خواند. در این سخنرانی از چند فایل صوتی و تصویری نیز استفاده شده که جهت درک بهتر مخاطب، متن آن پیاده سازی گردیده است. محمدحسین منصف که از خادمان خستگی ناپذیر مکتب اهل بیت بود در شب عید غدیر سال 1402 در حین آماده سازی موکب جشن، دچار حمله قلبی شد و به دوستان شهیدش پیوست. وی علاقه خاصی به پرچم ایران داشت. در مناسبتهای مختلف به خصوص در جشن و شادی های خیابانی پس از برد مسابقات ورزشی از هزینه شخصی خود ده ها پرچم مقدس جمهوری اسلامی را تهیه و در بین مردم توزیع می نمود. بنا بر سفارش این بسیجی خستگی ناپذیر، همسر و دوستان وی در مراسم تشییعش پرچم ایران و تصاویر شهدا را به اهتزاز در آوردند.

این متن به مناسبت یوم الله دوازده فروردین تقدیم شما میگردد:

 

پرچم چرا مهم است؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع ما پرچم است و من می‌خواهم چند سوال بپرسم‌. پرچم به عنوان یک نماد جهت هویت ملی چه اهمیت و مفهومی دارد؟

می‌خواهیم از این سوال و جواب‌ها به یک مفهوم عمیق برسیم. صرفاً شعار نباشد و در نهایت به یک استدلال قوی و محکم و قانع کننده برسیم. شما که در اینجا حضور دارید مذهبی هستید اما فکر کنید با فردی مواجه می‌شوید که مذهبی نباشد و با نقش پرچم نیز آشنا نباشد و بخواهید با استدلال او را قانع کنید. بهتر است در مدارسی که افراد مذهبی نیز وجود ندارند، این جلسات برگزار شود. شما هیچ وقت به پرچم وطن خود توهین نمی‌کنید؛ اما یک بچه ناآگاه که نقش پرچم را در هویت سازی ملی درک نکند، فکر می‌کند پرچم یک پارچه معمولی است و حالا اگر این پارچه را آتش بزنند، این همه حساسیت برای چیست؟ ابتدا من سه سوال می‌پرسم و بعد یک مداحی در مورد هویت ملی، پرچم و رهبری برایتان خواهم گذاشت که بسیار جالب است. سرود ملی ما که رهبری نیز به آن تاکید دارد و می‌بینید که این سرود که همان سرود سلام فرمانده است بین المللی شده است که هر چند بار هم این سرود خوانده شود آدم حوصله‌اش سر نمی‌رود. من یک فیلم دارم که در کشور عراق سرود سلام فرمانده با همین آهنگ و فقط به صورت سلام یا مهدی، توسط فرماندهان نظامی و ارتشی عراق، بسیجیان و مردم خوانده می شود. در این فیلم اشکی که هنگام خواندن این سرود از چشمان فرماندهان با ابهت عراق ریخته شده، دیده می شود‌. یعنی کارکرد سرود برای هویت بخشی دینی و ملی مثل همان سرود سلام فرمانده است که همه را متوجه خود می‌سازد؛ مثلاً وقتی این سرود در جمعی خوانده می‌شود، مادری که حتی با آن آشنا نیست پسرش را وارد جمع کرده و با این سرود سلام می‌دهد؛ یعنی سرود در اعماق قلب نفوذ می‌کند. مقام معظم رهبری هم بر نقش سرود، شعر و ترانه تاکید بسیار زیادی کرده است. حال من این مداحی را برای شما می‌گذارم که متوجه بشوید یک مداحی خوب چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد. عنوانش این است: ما برای این پرچم سه رنگ، حتی بی تفنگ هم می ایستیم و دفاع میکنیم. حالا من سه سوال می پرسم تا این مفهوم برای ما معنی پیدا کند. هر کسی در زندگی اش عزیزی را از دست داد یکی پدرش یکی مادرش یکی برادرش. روی قبر او یک سنگ قبر مرمر قرار می‌دهید و شعری را که احساس عشق و محبت شما را روی سنگ قبر حک می‌کنید و هر هفته می‌آیید و برای او فاتحه می‌خوانید. حال فرض کنید در یکی از این روزها فردی فحاش و بی‌ادب بیاید و با پتکی سنگ قبر را بشکند و روی قبر بنزین بریزد و آن را شعله ور کند، احساس شما نسبت به آدم در آن لحظه چیست؟ شما چادر را برای خود انتخاب کرده‌اید که یک چیز شخصی و دینی می‌باشد اما به شما نگفتند که حجاب فقط شامل چادر است. مانتوی خوب و مناسب هم می‌تواند حجاب باشد. حال شما زیر چادر خود یک مانتوی مناسب را هم پوشیده‌اید که اگر چادرتان را از سرتان برداشتند، حجاب شما از لحاظ شرعی درست باشد. اگر کسی به این نمادی که شما شخصاً برای خود انتخاب کرده‌اید توهین کند، احساس شما چیست؟ حال اینکه پرچم یک نماد شخصی نیست و هویت ساز ملی می‌باشد و همه آن را اتنخاب میکنند. چادر و پوشش‌های این مدلی هزاران سال در ایران سابقه دارد حتی به قبل از اسلام هم مربوط می‌شود به قول مقام معظم رهبری چادر نشانه ملی ماست. در دوران صدر اسلام شکل چادر به گونه امروزی نبود. در قرآن توضیح می‌دهد که پوشش و حجاب چطور باید باشد. حالا که شما چادر را به عنوان ارزش خود انتخاب کرده‌اید، شخصی بیاید و با توهین و فحاشی چادر شما را پاره کند و آتش بکشد، آیا شما ساکت می‌شوید؟ اگر کسی برود سنگ قبر حافظ، سعدی، فردوسی و شعرای بزرگ ما را بشکند و ستون‌های آنها را خرد کند مردم ساکت می‌نشینند؟ اگر کسی در این مقبره‌ها بمب بگذارد آنجا را به آتش بکشد و مقبره را نابود کند و به آنها فحش بدهد، مردم سکوت خواهند کرد؟ این سوالات را در ذهن داشته باشید که اگر در مدارس پسرانه و دخترانه و یا جاهای دیگر با شخصی مواجه شدید، بتوانید با استدلال به این سوالات پاسخ دهید و ذهن آنها را درگیر کنید تا آن را بپذیرند. حال به این مداحی حماسی گوش کنید؛ این ترانه‌ها و سرودها مثل پرچم می‌توانند روی ایستادگی، تهییج و هویت سازی بسیار تاثیرگذار باشد:

ابری نمیشه هیچ وقت این آسمون آبی/سینه زن حسینه جوون انقلابی

ما پای انتخابمون انقلابمون می‌مونیم/ ما پای اعتقادمون اتحادمون می‌مونیم

ما پای یا حسینمون با حسینمون می‌مونیم/ ما پای انتخابمون انقلابمون می‌مونیم

ما پای اعتقادمون اتحادمون می‌مونیم/ ما پای یا حسینمون با حسینمون می‌مونیم

من اهل کشوری ام که اسمش فخر مشرقینه/ هر شهرش یه گوشه روضه حسینه

آقام جان حسین حسین/ آقام جان حسین حسین خیلیا پدرامون جانباز و شهیدن/ با یه تابوت چوبی به کربلا رسیدن

ما پای پرچم سه رنگ حتی بی تفنگ میمونیم/ ما پای رهبر و ولی، منبرعلی میمونیم

ما پای ناجی جهان صاحب الزمان میمونیم/ ما پای پرچم سه رنگ حتی بی تفنگ می‌مونیم

ما پای رهبر و ولی، منبر علی می‌مونیم/ ما پای ناجی جهان صاحب الزمان می‌مونیم

من اهل کشوری ام که پرچمدار اربعین/ زیباترین جای اذانش اسم امیرالمومنینه

آقام جان حسین حسین/ آقام جان حسین حسین

 

عصاره فرهنگ و هویّت

من از چندین کتاب، تعاریفی را پیدا کردم که خوب است در ذهنتان نقش ببندند. یک تعریف این است که می‌گوید اسطوره‌ها، حماسه‌ها و نمادها بخش مهمی از تاریخ فرهنگ هر سرزمینی اند که منظور از نماد پرچم است. تعریف دیگری از پرچم وجود دارد که پرچم به عنوان یک نماد ملی در جهان امروز از اهمیت خاصی برخوردار است. اگرچه پرچم و همه نمادهای مثل پرچم در تاریخ نقش ایفا کردند؛ در عصر جدید و به واسطه تشکیل دولت‌ها و ملت‌ها جایگاه و کارکرد پرچم اهمیت مضاعفی پیدا کرده است. شما می‌دانید که در کشورهای مختلف برای توهین به پرچم جریمه وجود دارد. کشورهایی مثل انگلستان فرانسه و آلمان که به ایران که می‌رسد برعکس عمل می‌کنند وعکس حاج قاسم را که قهرمان ملی ماست، از اینترنت و جاهای مختلف فضای مجازی حذف می‌کنند، برای توهین به پرچم مجازات دارند. آف کان یک سازمان رادیو تلویزیونی انگلیسی است که قوانین و مقررات وضع می‌کند و می‌گوید که خشونت نباید در رسانه‌ها جمعی، تلویزیون، رادیو و روزنامه تبلیغ شود. اما آموزش کوکتل و ساخت بمب‌های بنزینی و پاره کردن آتش زدن پرچم ایران را نشان می‌دهند. یعنی در واقع قوانین خودشان را زیر پا می‌گذارند. در آلمان قوانین بسیار سختگیرانه‌ای در مورد اهانت به پرچم وجود دارد. بر طبق قوانین اگر کسی به پرچم فدرال آلمان آسیب برساند یا به آن توهین کند، با مجازات ۵ سال زندان روبه‌رو خواهد شد. چون پرچم هویت ملی یک کشور است.

در تلویزیون نشان داد زمانی که ما کشتی نفتکش انگلیسی را گرفتیم اولین کاری که کردیم این بود که پرچم انگلیس را پایین بیاوریم و از آن فیلم گرفته و در دنیا پخش می‌کنیم. چرا این کار را می‌کنیم؟ چون آنها هم با ما همان کار را کردند و ما هم به همان شیوه تنبیهشان کردیم. پایین کشیدن پرچم یک کشور یعنی توهین و تنبیه آن کشور و همه دنیا این را پذیرفته‌اند. در فرانسه قانونی در سال ۲۰۱۰ تصویب شده است که توهین به پرچم و سرود ملی یک جرم سنگین محسوب می‌شود و اگر کسی هنگام مراسم عمومی به سرود ملی یا پرچم کشور بی‌احترامی کند، به بیش از ۶۰۰۰ یورو جریمه محکوم می‌شود و اگر هنگام خواندن سرود ملی مسخره بازی درآورد، دستگیر و جریمه می‌شود؛ بنابراین کسی جرات نمی‌کند این کار را بکند؛ زیرا به شدت با آنها برخورد می‌شود. پرچم برای ملت‌ها هویت ساز است همه این را پذیرفته‌اند و بی‌احترامی به پرچم یعنی بی‌احترامی به اقتدار آن کشور. وقتی آنها کشتی ما را می‌گیرند ما هم کشتی آنها را می‌گیریم و پرچمشان را پایین می‌کشیم و به دنیا نشان می‌دهیم.

تعاریف‌ دیگر می‌گویند نظام‌های سیاسی تصویر هویت ملی خود را در قالب نمادی به نام پرچم معرفی می‌کنند؛ وقتی ورزشکاری برنده می‌شود، روی پرچمش سجده می‌کند و با آن در ورزشگاه دور می‌زند یا وقتی کوهنوردی قله را فتح می‌کند، پرچم را در نوک قله برافراشته می‌کند. پرچم ویژگی منحصر به فردی دارد که آن ایجاد حس همبستگی است. پرچم می‌تواند آحاد یک ملت را از هر نژاد و اقلیت تحت یک ارزش فراگیر پذیرفته شده به نام ملیت یعنی ایرانیت گرد هم آورد و آنان را به هم پیوند دهد. در نظام نوین جهانی در هر مناسبتی من جمله مراسمات سیاسی، ورزشی و غیره پرچم هر کشوری در عرصه بین المللی ملیت آن کشور وجود دارد. در بازی‌های جام جهانی و المپیک ابتدا پرچم کشورها وارد می‌شود و افرادی را به عنوان پرچم‌دار برای حمل آنها در نظر می‌گیرند.

 

شرافت و مقاومت

آخرین تعریف که در کتاب‌ها دیدم این است که پرچم عنصر جدا نشدنی حماسه‌های یک ملت در عرصه‌های مختلف ملی، بین المللی، ورزشی و نظامی است و در طول تاریخ در ذهن جمعی یک ملت، یادآور حماسه‌های ایجاد شده است. در طول تاریخ هر قهرمانی‌ که یک ملت به دست آورده است، به واسطه پرچم پیروزی‌اش را نشان می‌دهد؛ مثلاً تختی در المپیک مدال به دست آورده است و پرچم ایران را دور سرش چرخانده است. در جنگ بر علیه دشمن پیروز شده‌ایم و پرچم را برافراشته‌ایم و همه این اتفاقات تاریخی در ذهن یک ملت با پرچم گره می‌خورد. یعنی وقتی انسان پرچم را می‌بیند به یاد تاریخی می‌افتد که بیانگر پیروزی‌ها، شکست‌ها، ناملایمات، ناکامی‌ها و موفقیت‌هاست.

یکی دیگر از تعریف‌ها میگوید: بدیهی است ملتی می‌تواند هنگام خطر و تجاوز، از خود رشادت به خرج دهد که هویت ملی خود را باور داشته باشد. کسی که پرچم وطنش را آتش می‌زند، هویت ملی خویش را باور ندارد. لازم به ذکر است که در حوادث اخیر عده بسیار کمی دست به این کار زدند؛ چه بسا که مامور به این کار بودند. ولی همین تعداد کم هم زنگ خطری است. باید بچه‌های ما ارزش پرچم را درک کنند. سال‌ها قبل من با تعدادی از بچه‌های مسجد و شهید مدافع حرم رحیم کابلی که اخیرا جسدش بعد از سال‌ها برگشته است و یکی از راویان برتر جنگ بود در اتوبوس صحبت می‌کردیم. یک خاطره ای که از او شنیدم را نقل می‌کنم به این خاطره گوش کنید که نشان می‌دهد فرماندهان ما چقدر به پرچم اهمیت می‌دادند که حتی در یک تمرین آموزشی نمی‌پذیرفتند کسی که پرچم را در دست دارد و روی زمین غلت می‌زند گوشه‌ای از پرچم روی خاک مالیده شود و او را تنبیه می‌کردند. شهید رحیم کابلی توسط شهید شیرسوار که فرمانده گردان ویژه شهدا بود، تنبیه شد. خود رحیم کابلی گفت من پرچمدار گردان مسلم بودم. پرچمدار می‌گوید همه در تمرین صبحگاهی اسلحه داشتند و غلت می‌زدند و زمانی که من با پرچم غلت زدم گوشه پرچمم به زمین می‌خورد و تنبیه شدم. الان هر دوی آنها شهید شدند و در عالم دیگر کنار یکدیگرند. به فیلمی که برایتان می‌گذارم نگاه کنید که شهید رحیم کابلی در کنار ما در اتوبوس است و من دارم همین خاطره را برای بقیه تعریف می‌کنم. برای شادی روح شهید کابلی شهید مدافع حرم یک صلوات بفرستید. ایشان یکی از راویان خوش صدا و خوش گویش بود و سخنوری و روایتگری بسیار عالی داشت.

 

نماد اقتدار

به این تصویر نگاه کنید مال زمانی است که پرتغالی‌ها در ایران بودند و هرمز و قشم را اشغال کرده بودند و سرباز ایرانی در حالی که شکست خورده است، مقتدرانه بالای سر پرچم ایستاده است. اما روزی رسید که ما کماندوی آمریکایی را در خلیج فارس دستگیر کردیم و پرچم کشتی‌هایشان را هم پایین کشیدیم و خودشان را اسیر کردیم و آنها را به ذلت رساندیم. جمهوری اسلامی ایران هم اعتبار پرچم ایران را و هم اعتبار ملیت و هویت ایرانی را در دنیا بالا برد. آنها جرات نمی‌کنند به ما نگاه چپ بیندازند. این فیلم را نگاه کنید مال زمانی است که ما کشتی انگلیسی را دستگیر کردیم و پرچمش را پایین کشیدیم و حالا اعراب در مورد چگونگی ما با هم بحث می‌کنند. می‌گویند ایرانی‌ها رفتند یک کشتی انگلیسی را توقیف کرده‌اند، به جبران کشتی ایرانی که انگلیسی‌ها دستگیر کردند. ما توقع داشتیم دنیا زیر و رو شود و دنیا شعله ور شود و خلیج فارس از ناوها و زیردریایی‌ها پر شود. می‌خواهم به شما چیزی را نشان دهم ایرانی‌ها یک اقدام شگفت‌انگیز انجام دادند و ویدیویی از اقدامشان برای توقیف نفتکش انگلیسی منتشر کردند. مثل فیلم‌های جیمز باند قایق‌ها و بالگردهایی که نیروها از آن برای تصرف کشتی انگلیسی و نمایش قدرت ایران استفاده کردند. خیلی شگفت انگیز است هوشیاری و پایین کشیدن پرچم انگلستان و فرود کماندوی ایرانی که روی کشتی یک عملیات نظامی انجام دادند و مردم ایران ببینند که نیروهای کشورشان چگونه به انگلیس حمله ور می‌شوند و کشتی انگلیس را توقیف می‌کنند. یک خیال دیگر هم داشتیم و با خود گفتیم که انگلیسی‌ها ساکت نخواهند نشست؛ ولی اکنون می‌شنویم که وزیر خارجه و وزیر دفاع انگلیس هر دو عقیده دارند که این مسئله باید به صورت سیاسی حل و فصل شود. ایرانی‌ها گفته‌اند که یک ناو انگلیسی وجود داشته است که از کشتی محافظت می‌کرده و ما به آنها اجازه نزدیک شدن ندادیم و جلوی چشمانشان کشتی‌شان را توقیف کردیم. ظاهرا انگلیسی‌ها فقط در مقابل ما قدرتمند می‌شوند و در مقابل ایرانی‌ها نه که این خیلی عجیب است.

انگلیسی‌ها در همه جای جهان غالب بودند و به همه زور گفتند. حال در جبل الطارق کشتی ما را می‌گیرند و ایرانی‌ها در خلیج فارس حال آنان را می‌گیرند! بله ایران امروز اینگونه است و در حالی که نیروی ایرانی بند کفشش را روی کشتی انگلیسی سفت می‌کند، عکس گرفته و آن را در دنیا منتشر می‌کند که نشانگر این است که شما هیچ چیز نیستید و ما در مقابل شما می‌ایستیم. حال این فیلم را ببینید که در مورد پایین کشیدن پرچم نفتکش انگلیسی است.

کارشناس برنامه از نیویورک: سلام و صبح بخیر از اینکه من را دعوت کردید متشکرم. اما موضوع مهم دیگری است که سی‌ان‌ان در مقابل آن سکوت کرده است. ایران نفتکش انگلیس را توقیف کرده است و ما نتوانستیم به متحدمان کمکی بکنیم. به یاد دارید زمانی که ایران ملوان‌های ما را در خلیج فارس دستگیر کرد و آنها در مقابل دوربین گریه کردند. امروز ایرانی‌ها می‌گویند که اگر سربازان آمریکایی بخواهند به اینجا بیایند، باید ابتدا پوشک به تن کنند. ایران آبرویی برای آنها نگذاشت به طوری که خود انگلیس نتوانست از کشتی‌اش دفاع کند آمریکایی‌ها هم نمی‌توانند به او کمک کنند.

حال به صحبت‌های رهبر گوش دهید که در مورد همین موضوع است: گفتیم انگلیس که واقعاً خبث او واضح است، دزدی دریایی می‌کند و کشتی ما را در واقع می‌دزدد که انشالله جمهوری اسلامی و عناصر مومن در جمهوری این خباثت‌ها و این کارها را بی‌جواب نخواهند گذاشت و در فرصت و جای خود پاسخ خواهند داد.

دو فیلم دیگری را هم ببینید که در مورد این است که کشتی جنگی انگلیسی جرات نمی‌کند جلو بیاید و کشتی دیگر را نجات دهد و وقتی نیروهای ایرانی پرچم انگلیس را پایین می‌کشند، در واقع اعتبار آن را پایین کشیدند. در حالی که هیچکس جرات نمی‌کرد با انگلیس و آمریکا این کار را بکند و آنها نیز به همین علت با ایران مشکل دارند. چون ایران تحت سلطه آنها قرار نمی‌گیرد و وقتی یک نمونه در دنیا وجود داشته باشد که سلطه پذیر نباشد، آن وقت کشوری مثل ونزوئلا هم از سلطه آنها خارج می‌شود و یک کشور مستقل می‌شود؛ یمن قد علم می‌کند، سوریه نجات پیدا می‌کند و روز به روز کشورهایی که با ایران هستند، مستقل‌تر می‌شوند و ما اینگونه دشمنان را تنبیه می‌کنیم. در میدان جنگ عین الاسد را عین الجسد می‌کنیم و بعد از ۷۰ سال بعد از جنگ جهانی که هیچکس جرات نداشت پایگاه آمریکا را بزند، ما قبل از زدن رسماً اعلام کردیم که می‌خواهیم آنجا را بزنیم و زدیم و این یعنی پرچم ما بالاست.

 

خط قرمز

حال به این سوال من پاسخ دهید که اگر زمانی شما حجاب مانتو و چادر کاملی داشته باشید و کسی بیاید چادر را از سرتان برداشته و شروع به توهین و فحاشی کند، چه می‌کنید؟ قطعاً ناراحت می‌شوید؛ زیرا به حریم شخصی شما و هویتی که برای خود داشته‌اید حمله شده است.

سوال دوم اگر عزیزی را از دست داده باشید و هر هفته به سر مزار او بروید و شعری را که دوست دارید روی سنگ قبرش حک کرده باشید، قطعاً اجازه نمی‌دهید که کسی آنجا را آتش بزند یا به سنگ قبر آسیبی وارد کند.

حال اگر شخصی یک طاقه پارچه چادر را که هنوز دوخته نشده است و هویت ساز شما نباشد آتش بزند، آیا باز هم ناراحت می‌شوید؟ شما زمانی ناراحت می‌شوید که خودتان به آن چادر هویت و معنا داده باشید. مثل وقتی که به پرچم کشورتان هویت می‌دهید. کربلا چرا برای ما اهمیت دارد؟ چون روی خاک کربلا امام حسین علیه السلام فداکاری کرده است؛ شرف المکان بالمکین، یعنی شرف یک مکان از کسانی است که در آن زیسته‌اند. شما اگر از یک شهید لباس نگهداری کنید، پارچه‌ای معمولی نیست؛ زیرا به تن آن شهید بوده است. زمانی که سنگ قبر در سنگ‌بری است، شما نسبت به آن هیچ حس عاطفی ندارید؛ زیرا هنوز برایتان معنا پیدا نکرده است. شما به وسیله ترانه‌ای که روی آن نوشتید، فاتحه‌ای که می‌خوانید، عشقی که نسبت به عزیز از دست رفته خود دارید باعث هویت آن سنگ می‌شوید و حالا باید از هویت آن دفاع کنید. شعرا هویت ساز ملی هستند. در صورتی که کسی که به مزار آنها و سنگ قبرشان توهین کند، باعث آشفتگی و حساسیت می‌شود. پرچم هم یک پارچه معمولی نیست وقتی آن را دوختیم نمادهای الله و ملی را روی آن قرار دادیم و رنگ‌های آن را قرار دادیم؛ در واقع به آن هویت داده‌ایم؛ بنابراین باید از آن دفاع کنیم.

 

میراث فرهنگ و تمدن

اما آخرین سوال من اینکه این همه آدم در دنیا می‌میرند چرا استخوان‌های شهدا را برمی‌گردانند و آن را دفن کرده و به آن احترام می‌گذارند؟ در کشوری مانند فرانسه که پایتخت توریستی جهان است و حتی مفهوم شهدا را به روشنی درک نمی‌کنند هم استخوان‌های شهدا ارزشمند و قابل احترام است و اگر بخواهیم معقولانه و بدون غرض قضاوت کنیم می‌بینیم که در همه دنیا برای مدافعان و سربازانی که برای وطنشان فداکاری می‌کنند، ارزش و احترام قائلند و به دلیل کار بزرگی که آنها انجام دادند، برایشان مقدس است وگرنه برای سایر کسانی که می‌میرند اینگونه نیست؛ چون آن شخص از هویت ملی و هویت دینی دفاع کرده است و از جان خود گذشته است ارزشمند است. در کشور فرانسه دیواری وجود دارد که روی آن به ۲۵۰ زبان دنیا کلمه دوستت دارم حک شده است و پاریس را به عنوان پایتخت عاشقی دنیا معرفی می‌کنند. فرانسه فقط در بخش‌های از جنگ جهانی اول و دوم و انقلاب فرانسه از وطن خود دفاع کرد و یکی از ملت‌های جنایتکار جهان است. در کشور الجزایر سر هزاران نفر را بریده و آنها را کشته است و با استفاده از سر آنها موزه درست کرده‌اند و بعد همین‌ها اعلام می‌کنند که ما پایتخت عاشقی دنیا هستیم. نگاه کنید که چگونه نمادسازی می‌کنند و از این نماد دروغینی که ساخته‌اند دفاع کرده و از آن پول به دست می‌آورند و به همه جهانیان نشان می‌دهند. همین باعث می‌شود تعداد زیادی از گروه‌های توریستی برای دیدار این دیوار به آنجا بروند. فرانسه پرنماد‌ترین کشور دنیاست و بیشتر از سایر کشورها از پرچم استفاده می‌کند و به محض ورود به این کشور اولین چیزی که می‌بینید، پرچم است و در ابتدا وطن دوستی را در دل و ذهن بچه‌هایشان می‌کارند. به این عکس نگاه کنید میدان شارل دوگل است و بزرگ‌ترین میدان پاریس است. داخل این میدان یک طاق نصرت ۵۰ متری است به نام طاق نصرت آتوالد و در دور این طاق نصرت اسامی فرماندهان جنگی که در جنگ‌های فرانسه کشته شده‌اند را نوشته‌اند. زیر این طاق نصرت مزار ۹ سرباز گمنام فرانسوی است که در جنگ جهانی اول با آلمان در راه دفاع حدود یک قرن پیش کشته شدند. بعد از جنگ فرانسه استخوان‌ها را آوردند و آنجا دفن کردند و تعابیر مهم و عاشقانه‌ای برای آنها دارند. اول اینکه ۱۲ خیابان اصلی پاریس به این میدان می‌رسد و یکی از خیابان‌های مهمی که میدان در دو طرفش قرار دارد، خیابان شانزلیزه است و به آن میدانی می‌گویند که درخت‌های بزرگ و بلند دارد و آنها می‌گویند که ما از ۱۲ خیابان یا ۱۲ فلش به مزار سربازان گمناممان اشاره می‌کنیم؛ یعنی آنها برای ما مهم هستند. تعبیر دیگر این است که میدانی که استخوان‌های سربازان ما در آن دفن شده است، خورشید است که این ۱۲ خیابان شعاع آن هستند. هر روز بر سر مزار شهدایشان گل تازه می‌گذارند. بقیه از آنها می‌پرسند که گل گران است و چرا شما این کار را انجام می‌دهید؟ جواب می‌دهند برای اینکه آنها جانشان گران بود و جانشان را برای وطن دادند و هر فرانسوی باید بفهمد که وطن ارزشمند است. ما هر روز سر مزار این‌ها گل تازه می‌گذاریم تا فرانسوی‌ها بدانند که فداکاری‌های آنها تا ۱۰۰ سال آینده هم برای ما تازه است و با این کار در ذهن بچه‌هایشان این مهم را یادآور می‌شوند که فداکاری‌های صد سال گذشته هم‌وطنان هنوز برای ما تازه و ارزشمند است. چون ممکن است دوباره به کشور ما حمله شود و بچه‌ها باید بدانند که اگر برای کشورشان فداکاری انجام دهند، این فداکاری تا سال‌ها با ارزش است. مشعلی در کنار مزار آنها قرار دادند که شب و روز روشن است و می‌گویند این مشعل یعنی نور وجود آنها همیشه به این مشعل می‌تابد و آن را روشن می‌کند. جلوی توریست‌های این کشور سرود ملی کشورشان را می‌خوانند و فرهنگ خودشان را به آنها انتقال می‌دهند؛ بنابراین جهانیان اینطور به شهید، پرچم و هویت سازشان ارزش می‌گذارند و ما باید از دشمنانمان این چیزها را یاد بگیریم. پس ما هم نباید اجازه بدهیم کسی به پرچم، چادر، استخوان‌های شهدا و مقبره‌های شعرای ما توهین کند. امیدوارم این صحبت‌ها مثمر ثمر بوده باشد و ما بتوانیم با یک استدلال قوی کسانی را که در مورد اهمیت پرچم و استخوان‌های شهدا آگاهی ندارند، راهنمایی کنیم.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتابی که جامع و متقن نبود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360 _ زهرا صادقی

 

کتاب "تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360" را خواندم. راستش را بخواهید لذت نبردم. وقتی ناشر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است سطح توقع مخاطب هم بالا می رود.

این کتاب کجایش تاریخ شفاهی بود؟ بیشتر به یک مقاله تألیفی شباهت داشت.

مولف، برخی مطالب را هم ناقص گذاشته و رد شده که به اعتبار تاریخی و قابلیت استناد اثر لطمه وارد کرده است. اشاره ای به حمایت جامعه روحانیت از بنی صدر ندارد. نامی از حسن حبیبی به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی به میان نمی آورد. به دخالت کلاهی در انفجار حزب اشاره می کند. بیانیه سپاه را هم ذکر میکند که کلاهی تنها یکی از عناصر دخیل در این توطئه بوده است. خوب بقیه افراد دخیل چه کسانی بوده اند؟ پرونده شناسایی عاملین این جنایت به کجا انجامید؟ حادثه ششم تیر و ترور آیت الله خامنه ای بر اساس اغلب اسناد کار گروهک فرقان بوده یا لااقل کار منافقین نبوده. منافقین هم که انفجار هفتم تیر و هشتم شهریور را به عهده گرفته اند ترور ششم تیر را کار گروه دیگری دانسته اند. این کتاب اگر مدعی است آن هم کار منافقین بوده بهتر بود اسناد و دلایل متقنی در این باره بیان می کرد.

اواخر کتاب که اسامی شهدای واقعه هفت تیر ذکر می شود دو شهید به نامهای عباس ابراهیمیان و سیف الله عبدالکریمی زادگاهشان با خط تیره به معنای نامعلوم! بیان شده است. در حالیکه با جستجوی ساده اینترنتی هم میشد محل تولد آنها را پیدا کرد.

اگر محقق ارجمند حواسش نیست دارد اثری را به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیرون می دهد ناظران کتاب کجا هستند؟ کارشناسان انتشارات کارشان را درست انجام نداده اند.

چندی پیش مستندی دیده بودم درباره شهید احمد مشلب که در لبنان بسیار معروف است. در ایران هم تا حدودی شهرت دارد. این فیلم را خانه مستند انقلاب اسلامی ساخته بود. در فیلم ادعا شد پدر احمد شهید است! در حالیکه پدر او زنده است و در عربستان کار و زندگی دوباره ای تشکیل داده است. دوستانی که در مراکز رسمی اقدام به تولید اثر میکنند باید مواظب وزن و جایگاه نهاد مربوطه باشند. انتشار این فیلم در لبنان با توجه به اطلاع مخاطب از واقعیت، جز پوزخند بی اعتمادی چه دستاوردی برای نهاد سازنده اثر دارد؟

مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان ناشر کتاب مذکور، معتبرترین مرکز تاریخ پژوهشی کشور است. قرار باشد به تولید آثار ضعیف و شل و ول و ناقص دست بزند اعتبار و وجاهت آثار فاخرش نیز زیر سوال رفته و دیگر نمیتواند رسالت تاریخی خود را در ثبت و انتقال حقایق دوران معاصر به نسلهای بعد به سرانجام برساند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیگزاگ نرویم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۵۰ ق.ظ

طبع انسانها صداقت را دوست دارد. انسان حتی اگر خودش دروغگو و دو رو باشد دوست ندارد جامعه در دروغ و بی صداقتی فرو برود.

مردم از تزویر بیزارند. هر جا واژه شهید آمده صدق و صادق و صدیق هم کنارش ذکر شده. خدا شهدا را دوست دارد. مردم شهدا را دوست دارند چون از صداقت خوششان می آید. هر کس حرف و عملش یکی بود ارزش پیدا میکند.

حکومتها هم اگر صادق باشند و به آنچه مدعی هستند عمل کنند محبوبیت پیدا می کنند. منکر دستاوردها نیستم. منکر تلاشهای دشمن نیستم. اما رانتخواری و حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی و تبعیض برازنده حاکمیت دینی نیست. اگر میخواهید جایی را اصلاح کنید که به گدایی رای نیفتید نظام بانکی را در خدمت مستضعفان در بیاورید، تبعیض آموزشی را بردارید، باندبازی و قبیله گرایی را حذف کنید، عدالت اجتماعی را گسترده تر کنید، شبیه مردم زندگی کنید و ... اینها حرفهای من نیست در ادبیات رهبری بارها تکرار شده اما کمتر گوش شنوایی پیدا کرده است. برگردیم به اصالتها، شتر گاو پلنگ بودن به نفع خودمان و حیثیتمان و پرچم مقدس آزادگی که به امانت دستمان سپرده شده، نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عملیات بدون درد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

یک سازمان زیر زمینی آزادی خواه، جهت مقابله با رژیم حاکم، اقداماتی را انجام می دهد که در کوتاهترین زمان ممکن، حکومت را آماده سقوط می کند. این اقدام در اصطلاح اقدامان جنگ چریکی، عملیات بدون درد نامگذاری شده است.

رهبر سیاسی نهضت با نفوذ در ساختار دولت و رواج اقدامانی مانند اختلاس، پرداخت رشوه های کلان به مقامات دولتی، ایجاد باندهای سیاسی مخالف دولت، همسوسازی روزنامه ها و رسانه های غیر دولتی مخالف، زمینه های سقوط سریع دولت را قبل از آن که مردم اقدامی را انجام دهند فراهم می سازد. نقش کلیدی چریک ها در این شرایط، مهیا ساختن جامعه با ایجاد و پخش شایعات و عملیات روانی مستند و گسترده می باشد.

کتاب چریک در جنگ پارتیزانی، صفحه 71، محمدحسین قربانی زواره، انتشارات دافوس آجا

 

نمونه هایی مثل اکبر طبری با سابقه عضویت گروهکی دهه شصت، مثالی دردآور از غفلت متولیان دستگاههای نظارتی است. در این خصوص ناگفتنی های بسیاری وجود دارد که شاید روزی تاریخ از آن پرده بردارد.

نکته اینجاست که هنوز هم در رده هایی از مسئولان میل به تغافل از سوابق طبری و باند وی از جمله نیازآذری و ... به چشم می آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا