اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

خدا و خون بهای عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۵۶ ب.ظ

سید ابراهیم رئیسی و هیئت همراه به شهادت رسیدند

 

درد فقر را کشیده بود، درد یتیمی را، رنج گرسنگی را، طعم سختی و حرمان همیشه زیر زبانش بود. پدر که از دنیا رفت پنج ساله بود، خانه شان سه اتاق داشت مجبور شدند دوتایش را بدهند اجاره، کمک معیشتشان باشد. خودش هم شد کودک دستفروش در اطراف حرم. یک وعده غذای سیر نخورد. طلبه هم که شد عصرها می رفت کار می کرد، خرجی برای مادر و خانواده تأمین کند. یک بار دلش شکست. نشست رو به ضریح آقا به درد دل. کسی از آشنایان دور؛ همان دور و بر بود. به دلش افتاد پول خوبی درآورد به او هدیه داد.

دل شکسته خریدار دارد. یک روز هم در حرم مولا علی دلش شکست. درد دل کرد آقاجان! اگر من زائر واقعی تو هستم خودی نشان بده، توجه و تفضّلی که باور کنم جواب سلامم را داده ای، مرا دیده و اعتنایم میکنی. اگر نه دیگر می آیم فقط نمازی می خوانم و می روم. یکی دست گذاشت روی شانه اش. گفت: برای خدا قدم بردارید ما هم پشتیبان شما هستیم. برگشت نگاه کرد. کسی را ندید.

برای خدا قدم برداشت. مادرش را می برد حرم نمی گذاشت کسی غیر خودش ویلچر او را دست بگیرد. با کارگر و دوره گرد و فقیر و گرفتار همسفره می شد. یاد معلم کلاس اول و دوستان قدیم را هم در خاطر داشت و به آنها سر می زد. در قوه قضائیه که بود نماز مغرب و عشا را می رفت مسجدی در گیشا، مردم راحت تر به او دسترسی داشته باشند. راحت حرفهایشان را بزنند. بعضی مراجعین تندی می کردند، ناراحت نمی شد. نمیگذاشت کسی مانع شود. می گفت: این طوری غرور مرا نمی گیرد.

با ماشین می رفت زنی بچه را بغل را می دید ممکن است با او کاری داشته باشد. می گفت بایستید. عقب عقب می رفتند. حرف زن را بشنود. کودکان می آمدند دور و برش با آنها عکس می گرفت. یک تصویر با دولتمردانش ندارد اما با کودکان و ایتام و کارگران و مستضعفان و وسط سیلاب تا دلتان بخواهد... درد فقر را کشیده بود که قامت بست هشت هزار کارخانه تعطیل را دوباره راه اندازی کرد. فقر را از پشت پنجره تماشا نکرده بود که هر جا بود می گفت اول حقوق زیردستان را بدهید بعد نوبت بالانشین ها. خودش به حقوق کارمندی دستگاه قضا قانع بود. حقوق ریاست قوه را بخشید به نیازمندان. حقوق تولیت آستان را هم نگرفت. مبلغ قابل توجهی بود. گفت بروید درمانگاهی بسازید در سیستان. چک هم کشید. پول ناهارهایی که در حرم خورده بود را حساب کرد و داد. ویلا و باغ تولیت را انتخاب نکرد. برای سکونت در یکی از ساختمانهای داخل حرم اقامت گزید. راحت تر بتواند حتی پاسی از شب در گوشه گوشه حرم قدم بزند، از زوّار سرکشی کند و بر کارها نظارت داشته باشد. فرضتی مغتنم هم بچسبد به کنج ضریح و با آقا نجوا کند.

هر جا رفت تحولی ایجاد کرد. سازمان بازرسی را محکم و با برنامه پیش برد. ثابت کرد هدفش مچ گیری نیست. ضعفها راشناسایی و با راهکار به مسئولان تذکر می داد. در قوه قضائیه هم محکم ایستاد. بینی گردن کلفتها را به خاک مالید. در تولیت هم توجه به زائران را بسط داد. خدمات حرم چند برابر شد. چقدر زائر اولی را شناسایی و راهی حرم نمود. چقدر در بین راهها و داخل مشهد برای زائران امکانات فراهم کرد. به فقرای اطراف مشهد بیشتر توجه نشان داد. از طرف امام رضا برایشان امکانات رفاهی تهیه میکرد. رییس جمهور هم که شد آرام و قرار نداشت. مشکلی می دید خودش را می رساند. شخصا پیگیر کاستی ها بود. از نفس می افتاد. سرم می زد، ساعتی بعد دوباره می ایستاد به پیگیری امور. کسی او را بدون لبخند ندید.

خیلی حرف شنید. خیلی توهین دید و تهمت خورد. به روی خودش نیاورد. می توانست با اطلاعات و اخباری که دارد دست خیلی از رقبا و بدخواهانش را رو کند، نکرد. اجازه نمیداد در نامه های اداری از او با القاب و عناوین یاد کنند. این اواخر دلش شکسته بود گویا که بر مزار حاج قاسم دعای شهادت خواند. مزارش را هم خودش به دوستانش نشان داد. گفت کاغذ و قلم بیاورید تعهد بدهید که مرا همین جا دفن می کنید.

تلک الدار الاخره. نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض. سیدابراهیم رئیسی مثل همه شهدا دنبال ریاست و برتری جویی و منم منم نبود. خدا عزتش داد. خلعت جاودان شهادت، نمای وجود فاخر و تجسم نورانیت درونش بود که مزد پاکی و صداقتش قرار گرفت. مگر نه آنکه شهید را صدّیق می نامند؟ به خدا وصل شد و جز او را ندید که خدا بهایش داد و پشتیبانش قرار گرفت و عزت جاودان به او بخشید. عالی ترین پستهای دنیایی را به چنگ آورد اما ریالی زراندوزی و منفعت طلبی نداشت. جاکارتا رفت در ساختمان سفارت خوابید. در سفر به یکی از شهرهای آفریقا که سفارتی نبود به هتل دو ستاره رفت و اقامت گزید. حقوق های دلاری را منع کرد. ارزش دنیا برایش کمتر از آب بینی بز بود که نامش را خدا ماندگار نمود. رئیسی در اصل رئیس السادات بود نه فقط در شناسنامه که در عمل هم چنین ثابت نمود. حتی برادرش را روز تشییع، مسئولان و دوستانش نمی شناختند. چه برسد به بی بی عصمت خداداد حسینی، ساکن خانه قدیمی و ساده و چهل متری در خیابان ایثارگران مشهد که سی و پنج سال در آن محل به جلسه گردانی قرآن و جمع آوری کمک برای جهیزیه نوعروسان همت گمارد. اهالی می گفتند گاهی کسی را می دیدیم با لباس شخصی و چهره ای شبیه آقای رئیسی سوار بر پیکان یا پراید می آید و به این خانه سر می زند. خانمی هم گفت من از چهره اش یقین کردم این خود سید ابراهیم رئیسی است و لابد پیرزن را شناسایی کرده که وضع خوبی ندارد و در خفا به او رسیدگی می کند. آن ساعاتی که اضطراب فقدان و بلاتکلیفی سرنوشت سیدابراهیم بر کشور سایه افکنده بود، تصاویری از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد از پیرزنی که واکر به دست در اتاقی کوچک و ساده می چرخد و برای فرزند گمشده اش بی تاب و بی قرار دعا می خواند. گفتند این که بی بی عصمت خودمان است. یکبار نگفت و پز نداد که فرزندش رییس جمهور مملکت است، تولیت حرم است.... عصمتِ بی بی، دامان پرورش و معراج معصومانه ابراهیم مظلوم بود. نجعلها للذین لا یریدون علوّا فی الارض. نخواستند فخر فروشی و بالانشینی و جلوه و جبروت داشته باشند که خدایشان خرید و لباس فخر بر قامت حیاتشان پوشاند و آخرتشان را آباد ساخت.

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

این بیت را سعدی شیرازی سرود. روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. این را مرتضای مطهر فرمود. برادران و خواهران! عاشق شوید. زندگی با عشق معنا می دهد. این را سیدالشهدای هفتم تیر بیان نمود.

سیدابراهیم عاشق بود و روح بزرگ و خستگی ناپذیری داشت و مثل همه شهدا جز به وجه الله نظر نکرد. شهیدانه زیست و شهیدانه پر گشود. روحت شاد سید مظلوم شهدای عرصه خدمت. نزد مولایمان علی در محفل نورانی شهدا در قهقهه مستانه و شادی وصولت به یاد جاماندگان قافله عشق هم باش. نسأل الله منازل الشهداء.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عباس حبیب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

نمایشگاه مجازی - عباس حبیب: روایت زندگی شهید عباس ابوترابی‌راوری

 

کتاب عباس حبیب را خواندم. کار بچه های کرمان است. آدم را به فکر وا می دارد. شهید عباس ابوترابی و عباس ابوترابی ها کم نبوده و نیستند. کارگری زحمت کش و کم بضاعت با چند بچه قد و نیم قد در منطقه ای محروم که با تمام وجود پای اسلام و انقلاب می ایستد به دل خطر می زند، دلبستگی هایش را رها می کند، سهمی از سفره انقلاب نمی طلبد، بالاترین داشته مادی خویش یعنی جان شیرینش را در طبق اخلاص برای این مکتب فدا می کند... مثل او را زیاد دیده و می بینیم. آدمهایی کم توقع، پر تلاش و مظلوم که بار اصلی صیانت از انقلاب بر دوش آنها بوده و هست. انقلابی که متعلق به مستضعفان است و اگر به ورطه بی توجهی به ولی نعمتانش بیفتد آخر و عاقبتی نخواهد داشت. مدیون و البته شرمنده چنین انسانهای رشیدی هستیم. روحت شاد دلاور. شهادت چقدر به انسانها بها می دهد. و البته هر کس به شهادت رسید لایق این بها بوده است. خیلی ها دست و پا می زنند با پول و تبلیغات و رسانه و ... ماندگار و عزیز شوند؛ اما کارگری ساده و محروم و بی ادعا به برکت خلعت جاودان شهادت به جایگاه رفیعی می رسد که همه به احترامش صف بسته، تبرکی از پرچم و تابوت و خاک پاکش می جویند و شفا و اجابت دعا را در پای مزار منورش به چنگ می آورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرحله سخت مذاکرات!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ

علت اصلی انفجار بندر شهید رجایی مشخص شد/تعداد مصدومین به 406 نفر رسید/شنیدن  صدای چند انفجار جدید+فیلم - تابناک | TABNAK

 

این چند هفته چقدر جریمه شدیم؟ جریمه نشدیم؟ جریمه شدیم. منظورم همین تحریمهاست. مذاکره کنیم یا نکنیم تحریم می شویم. مذاکره کنیم یا نکنیم بچه هایمان را پرپر می کنند. این خصلت استکبار است. بنیان استکبار با بنیان استقلال و ایمان و اسلام انقلابی سازگار نیست. منتها ما یک فرقی در قبل و بعد از مذاکره داریم. وقتی مذاکره می کنیم و تحریم می شویم بابت خوش بینی و دل صافی که داریم و اصالت تاریخی توجیهی "ان شاءالله خیر است" و "شاید قصد بدی نداشت" دیگر به روی مبارک خودمان نمی آوریم و معترض نمی شویم که چرا طرف مقابل در حالی دم از دوستی می زند که هر بار همزمان با جلسه مذاکره، تحریمی جدید را برای مان وضع می کند؟ طرف مذاکره نمی کند که حسن نیّتش را ثابت کند. مذاکره می کند که عقب براند و امتیاز بگیرید. پیام تحریمهای ساعت مذاکره همین است. برای این هفته هم که گفته بودند به مرحله سخت مذاکرات رسیده ایم!

ورای همه سیاستها و خط و مشی ها و تاکتیکهای سیاسی و نرمش ها و ... حواسمان باشد؛ تقویت جبهه مقاومت در مذاکرات به نفع ماست. زمان جنگ هم همین بود. هر عملیات موفقی که داشتیم دشمن مستأصل تر و سر به زیرتر و منفعل تر ظاهر می شد. مرد باشیم هر جا خوردیم بزنیم ولو نامحسوس. آن که باید پیامش را بگیرید می گیرد.

ضمنا برایتان سوال باشد چرا سخنگوی رسمی جریان نفوذ و تسلیم در ایران همزمان با آغاز مذاکرات در لا به لای پیامش که بوی خیانت و تهدید از سوی غربگراهای شاغل در حاکمیت را می داد اینگونه نوشت: "لاکربی بازی نکنید"! قرار بود چه اتفاقی از سوی دشمن رخ بدهد که عناصر داخلی پیام دادند حتی به فکر پاسخ هم نباشیم؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرزند امام صادق در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۰۴ ب.ظ

photo_2025-04-23_23-46-39_0yu4.jpg

 

علی بن جعفر پسر امام جعفر صادق علیه السلام در قم مدفون است. نقل است که او پیری صاحب فضل و محبوب و دارای وجهه اجتماعی بود. وقتی عده ای در امامت امام رضا علیه السلام تشکیک نمودند این پیرمرد فرزانه در مقابل مردم به تکریم برادرزاده اش می پرداخت و از وجاهت و نفوذ اجتماعی خود برای تبلیغ و معرفی امام بر حق و ولیّ خدا بهره می گرفت.

اینک حرم او در هسته مرکزی شهر قم، محور تجمع ابدان مطهر شهدای گرانقدر انقلاب و دفاع مقدس و... قرار گرفته است. گلزار علی بن جعفر معروفترین و بزرگترین گلزار شهدای شهر مقدس قم است. امام صادق علیه السلام نقش اساسی در ایجاد تشکیلات دینی و نظم و تدوین معارف و تربیت علمی شاگردانی برجسته داشت و حوزه رهبری و هدایت دینی جامعه اسلامی را تا قیام حضرت حجت(عج) بنیان نهاد. انقلاب اسلامی ایران ثمره مجاهدتهای فرهنگی امام صادق علیه السلام و تأسیس مکتب علمی آن امام تمدن ساز است. فرزندان حقیقی مکتب امام صادق نیز همین شهدایی هستند که بیرق دین را در طوفان حوادث آخرالزمان بر دوش کشیده و استقامت ورزیدند و پیکر مطهرشان پروانه شمع حریم فرزند بزرگوار آن امام عزیز گردیده است.

مردم قم این روزها علاوه بر عرض تسلیت به محضر امام زمان و کریمه اهل بیت، عرض ارادتی نیز به بارگاه منور علی بن جعفر علیه السلام نشان میدهند. اگر مسیرتان به قم خورد زیارت علی بن جعفر و گلزار شهدای همجوار او را مغتنم بشمارید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبار ترور

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

تبار ترور by محمدصادق کوشکی | Goodreads

 

کتاب تبار ترور را خواندم نوشته آقای محمدصادق کوشکی که تا به اینجای کار باید آن را جامع ترین اثر انتشار یافته پیرامون شخصیت فکری و رفتاری منافقین دانست.

 از جمله برداشتهایی که میتوان از محتوای اثر به اشتراک گذاشت چند ویژگی قابل تأمل در رویکردهای اعتقادی و اخلاقی رهبران سازمان است:

1- اینکه آدم خودش را عقل کل و کمال یافته مطلق بداند خوب نیست. هیچ کس نباید خودش را از مصاف فکری با دیگران به خصوص اهل علم و بوته نقد قرار گرفتن دور نگاه دارد. هیچ کس جز معصومین انسان کامل و بی نیاز از دانستن بیشتر و محتاج به رشد و تعالی نیست.

2- هدف وسیله را توجیه نمیکند. هر چقدر هم هدف خود را مقدس بدانیم نمی شود با دروغ و جعل و تقلب و تجاوز و تعرض به مال و جان و منافع دیگران درصدد دستیابی به مقاصد خود باشیم.

3- مبارزه به خودی خود مقدس نیست. مبارزه ای مقدس است که در چارچوب اخلاق و شرافت و انسانیت و حفظ حقوق و شریعت باشد. بالاترین مبارزه هم البته جهاد با نفس و کنار زدن منیّتهاست.

4- مارک سازی و اتهام زنی و تخریب و بداخلاقی از ویژگیهای منافقین برای از میدان به در کردن رقباست. به طور مثال بعد از شکست سازمان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از آنجا که سازمان خودش را مساوی با انقلاب می دانست رقیب را به ارتجاع متهم ساخته و تلاش کرد در رسانه های خود با تکرار واژه مرتجع اقدام به تخریب چهره انقلابی هایی کند که به نامزدهای سازمان رأی ندادند. شبیه رفتاری که بعضی ها با ابداع واژه سوپرانقلابی و تندرو و... برای تخریب رقبای ارزشی دارند.

5- ارتباط کنترل نشده با جنس مخالف حتی اگر در حوزه علمیه و مسجد باشد هم بالاخره آسیب زاست. اعضای سازمان با عادت به این رویه، عملا دیگر نمیتوانستند زیر چتر فقه اهل بیت که مخالف روابط آزاد بین زن و مرد نامحرم است فعالیت کنند. این مساله نقش بسزایی در تغییر رویکرد ایدئولوژیک سازمان داشت. عادت به گناه، مخدّری است که به مرور انگیزه حاکمیت آموزه های دین را سست و نابود می سازد.

6- برتری دادن تشکیلات بر شریعت و خدا نشانه نفاق است. اینکه بگوییم هر چه مافوق من گفت حتی اگر مخالف امر خدا و وجدان و انسانیت و اخلاق باشد لازم الاجراست علامت سقوط در ورطه نفاق است. طبق کلام امیرالمومنین علیه السلام، مأمور، معذور نیست.

7- استفاده ابزاری از دین برای توجیه مبارزه و دیگر رفتارهای نامعقول و منفعت طلبانه، منافی اخلاص و توحید و اسلامیت است. توقف در پوسته و سطح دین و عدم التفات نسبت به عمق و جوهره شرع یک آسیب جدی است. منافقین همواره داعیه ارادت به اهل بیت را داشته و دارند اما زلال ترین محبین اهل بیت را در خون سرخشان غلتانده اند.

8- آزاد اندیشی خوب است حتی نقد دین و تفکر و سوال پیرامون فلسفه وحی و.... اصلا روشنفکری به معنای منورالفکری هم اشکالی ندارد؛ اما تا کجا؟ لااقل وطن فروشی که باید خط قرمز باشد. شعار ضدامپریالیستی سر دادن و سر در آخور امپریالیسم فرو بردن که باید تلنگری برای نقد و تردید در صحت مسیر خود باشد. منافقین در حالی جمهوری اسلامی را همپیاله آمریکا می دانستند که خودشان جیره خور و سرباز سرسپرده آمریکا و اسرائیل بوده و هستند. حتی مارکسیستهای آمریکای جنوبی و اروپا و ... هم اذعان داشته اند که جمهوری اسلامی بالاترین مبارزه را با منافع امپریالیسم داشته و حامی مستضعفان مستکبر ستیز عالم بوده است.

9- فقدان قرائت انقلابی از دین در شئون زندگی، در دهه های سی و چهل یک نقص غیرقابل کتمان و زمینه ساز انحراف جوانان تشنه دین و عاشق مبارزه بوده است. به مرور با میدان داری حضرت امام و ورود متفکران مبارز اسلامی همچون شهید مطهری و هاشمی نژاد و مفتح و سیدعلی خامنه ای تا امروز با تئوری پردازی مبارزه دینی توسط حسن رحیم پور و محسن قنبریان و... عملا مارکسیسم دیگر جایگاه علمی و عملی در بین جوانان مبارز مسلمان نخواهد داشت به شرط آنکه در ابلاغ این برداشتها و اصول کوتاهی نورزیم.

10- مواظب باشیم خیلی مواقع مستعد تشبّه به منافقین هستیم. یادمان باشد مبارزه یک وسیله است برای تقرّب به خدا. نه اینکه خدا وسیله ای باشد برای پیشبرد مبارزه.

11- بسیاری از عملیاتهای تروریستی منافقین در دهه شصت مثل ترور شهدای مظلوم محراب، جنبه انتحاری داشت. هوادار عضو سازمان به این یقین و باور رسیده بود که کار درستی انجام می دهد و با قتل یک روحانی یا چهره مرتبط با نظام به جامعه خدمت می کند. علت؟ کانالیزه بودن اخبار دریافتی و سیطره فکری و تبلیغی سازمان و به تعبیر معروف، شستشوی مغزی.

امروز این کانالیزه بودن اخبار و سیطره فکری و تبلیغی دشمن به برکت فضای رهای مجازی بسیار گسترده شده و به جای اعضا و سمپاتهای یک سازمان، طیف وسیعی از افراد جامعه را تحت شمول قرار داده است. بعضی اقدامات تروریستی غیرسازمان یافته و خودجوش در سالهای اخیر نتیجه نفوذ رسانه های دشمن در فکر و باور طبقاتی از مردم و البته بی عملی و بی تفاوتی و خونسردی و بلاتکلیفی مسئولان فرهنگی جامعه است که میتواند هر فرد زودباور فاقد اندیشه ای را به یک سرباز غیر رسمی سازمانهای تروریستی بدل سازد.

12- امام یک چیزی می دانست که هیچ گاه منافقین را تأیید نکرد. در حالی که تقریبا اغلب سران انقلاب در برهه ای ولو به شکل محدود موید سازمان بودند امام همواره از تأیید آنان اجتناب می ورزید. امام هیچ گاه معتقد به عملیات نظامی و مسلحانه برای براندازی سلطنت نبود. امام را باید مبدع جنگ نرم دانست که با سلاح کتاب و نوار و کاغذ و منبر به مصاف با حاکمیت طاغوت رفت و رشد فکری و بیداری ملت را متضمن پیروزی انقلاب بزرگ فرهنگی خویش می دانست. رفتارهای خشنونت آمیز منافقین همواره باعث تنفر عموم بود تا جاییکه تقریبا همه گروههای سیاسی حتی در اپوزیسیون از منافقین برائت جسته اند. منافقین هم که هیچگاه توفیقی در به دست آوردن پایگاه مردمی نداشتند از قبل از انقلاب به رغم آگاهی از اینکه مورد تأیید امام نیستند تا سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، منافقانه دم از همراهی و حمایت از امام می زدند تا بلکه وجهه ای برای خود در نزد مردم به دست آورند.

13- منافقین در رسانه های خود انواع جنایتها و ترورها را گردن گرفته اند از ترور شهدای بزرگوار محراب و انفجار دادستانی تا ترور شهروندان عادی حامی نظام اعم از معلم پرورشی یا کاسب و راننده و ... و بارها به شرح این حماسه های پوشالی پرداخته اند اما هیچگاه مسئولیت دو انفجار بزرگ در سال شصت که به شهادت عزیزانی چون بهشتی و رجایی و باهنر و .... منجر گردید را برعهده نگرفته اند. این مساله با تحلیلهای متفاوتی همراه بوده است. عده ای ترس از مسئولیت اجتماعی و یا حقوقی این جنایات را دلیل این موضوع دانسته اند؛ عده ای نیز بر این باورند سازمان جاسوسی و جوخه ترور دیگری هم در کشور فعال بوده که تا به امروز در شهادت بزرگ مردانی چون کاظمی آشتیانی و فخری زاده و هنیه و ... نقش داشته است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لشکریان حزب الله

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ

photo_2025-04-19_17-20-04_use8.jpg

photo_2025-04-19_17-20-09_cmbb.jpg

 

منافقین بیشترین تلاش را برای انحلال ارتش انجام دادند که نتیجه نداد. بعد شروع کردند به دامن زدن به اختلاف بین سپاه و بسیج با ارتش. آخرش اما اعتراف کردند که ارتش و بسیج و سپاه، یک لشکر الهی هستند. حزب اللهی ها در هر لباس و مرتبه ای که باشند یکرنگ و متحدند. صیاد شیرازی را که شهید کردند در نشریه خودشان به این شکست اذعان داشتند؛ وقتی برای امیر سرافراز ارتش غیور ایران تیتر زدند: سرلشکر بسیجی صیاد شیرازی...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبارزه ناتمام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۳۳ ق.ظ

خرید و قیمت خاطرات جواد منصوری از غرفه دنیای کتاب و آثار قدیمی سفال و انواع  برس آینه بادکنک

 

سال 44 رئیس دادگاهی که اعضای حزب ملل اسلامی را محاکمه می کرد شخصی بود به نام سرتیپ تاج الدینی. او بسیار متظاهر به اسلام بود، به طوری که روزی نیم ساعت در دفتر کارش قرآن می خواند. روزی کسی به او گفت: این سمت و این احکام خلاف شرع است. در جواب گفت: آراء من هیچ تأثیری ندارد زیرا که همه درخواست تجدیدنظر می کنند. این در حالی بود که وقتی وی رئیس دادگاه تجدیدنظر شد گفت: چون محکومین درخواست فرجامخواهی می دهند، رأی دادگاه هیچ اثری ندارد؛ زیرا شاه و دربار رأی نهایی را می دهند! صفحه 50

... در پنجم دی ماه 57 برای دیدار از شهر، دانشگاه تهران و بهشت زهرا از منزل خارج شدم. ابتدا به دانشگاه تهران –جایی که در گذشته شاهد چه فضاحتهای سیاسی، فرهنگی و اخلاقی بود- رفتم. در گذشته نام دانشگاه واقعاً یک دروغ، فریب و تحریف بزرگ بود. زیرا از رئیس دانشگاه تا غالب استادان و دانشجویان به چیزی که فکر نمی کردند، دانش، خدمت، تقوی و آزادگی بود. عده زیادی از دانشجویان مشغول بوالهوسی، ولنگاری، هرزگی و مدلهای آنچنانی بودند. دیگر از دختران آنچنانی، حرکتها و رفت و آمدهای مسأله دار و دخترها و پسرهای هرزه و فاسد به نام دانشجو خبری نبود... صفحه 259

کتاب خاطرات جواد منصوری در اواسط دهه هفتاد تدوین شد و اگر امروز قرار بود مورد تحقیق و مصاحبه و نگارش قرار بگیرد قطعا با توجه به تحولات چند دهه اخیر حاوی مطالبی ریزتر و توضیحاتی بیشتر می گردید. نظام هر جا که بر مبنای اصول انقلاب حرکت کرد خیلی به پیشرفت و توفیق و سربلندی رسید و هر جا از شعائر انقلاب غفلت ورزید دچار عقبگرد شد. در بین کتابهای تاریخ شفاهی انقلاب که تا کنون خوانده ام ویژگی این اثر را باید در توجه بیشتر به نحله های فکری مبارزین به خصوص حلقه های متفاوت جریان چپ و آبشخورها، نگرش ها و ضعف و قوتهای گروههای مبارز دانست. امیدوارم روزی شاهد تدوین و ارائه کتابی باشیم که حتی کوچکترین گروههای مدعی مبارزه با شاه و امپریالیسم و ... را مورد رصد و تحلیل جامع و معرفی قرار دهد. بسیاری از مردم تفاوت این گروهها و خط و مشی دقیق آنها و عملکرد خوب و بدشان را نمی شناسند.

هنوز هم بعضی ها به خصوص در محیطهای دانشجویی ادعا می کنند روحانیت انقلاب را از دست پیشتازان این عرصه ربود! منظورشان به مارکسیستها یا التقاطی هاست و هنوز پاسخ این سوال را نداده اند که چرا دستگیری هیچ رهبر و رئیس حزب و دسته ای نتوانست مانند دستگیری حضرت امام منجر به قیام مردم شود؟ چرا خود گروهها و نحله های ضد شاه حتی آنهایی که خدا را قبول ندارند این اواخر مجبور می شدند از باب تقیه و مصلحت برای آنکه جایگاهی بین توده ها پیدا کنند در تبلیغات خود از تصاویر حضرت امام و جملات و آرمانهای ایشان بهره بگیرند؟ قاطبه مردم ایران به دین علاقمندند و البته ترجیح می دهند دین را از طریق کارشناسان حقیقی و امین دین بشناسند. به همین میزان هم البته به شرق و غرب و احزاب و جبهه های حامی یا دست نشانده آنها بی اعتماد هستند.

شایان ذکر است مجلدات دیگری از خاطرات جواد منصوری نیز به انتشار رسیده که هنوز موفق به خواندنشان نشده ام. این اثر با همین عنوان یعنی خاطرات جواد منصوری توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات در سال 76 به چاپ نخست رسید. از ویژگی های شخصیتی جواد منصوری، استقامت در مبارزه، علم و تفکر انقلابی مبتنی بر شریعت است که از وی چهره ای پرافتخار و سربلند و خوشنام ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطمئنید راه را درست رفته اید؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ

photo_2025-04-10_21-05-39_fuxb.jpg

 

حسام الدین آشنا یک روزنامه نگار یا فعال رسانه ای نیست؛

حسام الدین آشنا یک نفر نیست؛

او سخنگو و نماینده طیف وسیعی از حاکمیت است که رسماً بر ضد سیاستهای استکبارستیزانه نظام بیانیه صادر کرده است.

با عرض معذرت این انتقاد را که منجر به مظلومیت نظام شده وارد می دانم:

چرا بچه های بسیجی در پایین ترین رده های اداری و سازمانی به خاطر انتقادی ساده قلع و قمع و منزوی می شوند اما چنین افراد با چنین تفکری سالهای سال در بالاترین سطوح اطلاعاتی و امنیتی و اجرایی و سیاسی کشور تکیه زده و همواره صلاحیتشان مورد تأیید نهادها و دستگاههای عالی رتبه بوده است؟ این سنخ تفکر در نهادهای تصمیم ساز چقدر باعث تعطیل ماندن اهداف نظام و استیلای فرهنگ و اقتصاد و سیاست غرب شده است؟

برای ما کلاس بصیرت و مقابله با نفوذ می گذارید؟!

ادعای دادستانی در برخورد با این بیانیه اپوزیسیونی هم بلوفی بیش نیست. نظام به جراحی بزرگی نیاز دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما حرفمان را می زنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ

بازطراحی سنگ مزار شهید حاج قاسم سلیمانی

 

درباره اصل مذاکرات به اصطلاح غیرمستقیم شنبه آتی با آمریکا که در فتح الفتوحی بزرگ قرار است به جای امارات در کشور عمان برگزار شود نظری ندارم. بعضی دلسوزان هم تذکر داده اند که اگر طرف مذاکره کننده همتای وزیر خارجه نیست فرستاده دیگری از کشور ما وارد مذاکره شود.

شاید بهتر بود با توجه به ضریب جدی تهدیدات نظامی آمریکا و پاتک سنگین تبلیغاتی مسئولین ما در مخالفت با مذاکره، لااقل این مذاکرات با کمی تأخیر صورت می پذیرفت که اینگونه تلقی نشود فشار ایالات متحده و ترس از حمله دشمن باعث کوتاه آمدن و رضایت ما شده است.

یک استدلال ضعیف هم مطرح می شود که چون عده ای از خواص داخلی برای مذاکره با آمریکا فشار آورده اند نظام هم زیر بار رفت تا یکبار دیگر ثابت کند که آمریکای بدعهد، قابل اعتماد نیست. خب، مگر دفعات قبل که آمریکا زیر میز زد و تعهداتش را زیرپا گذاشت طیف ترسو و غربگرا پذیرفت که اعتمادش به آمریکا اشتباه بوده است؟ آن کس که خودش را به خواب زده مگر میتوان بیدار کرد؟ دلباختگان آمریکا هنوز هم از خسارت محض برجام دفاع می کنند و تعلیق هسته ای و اعطای یکجانبه امتیازات متعدد به دشمن را از افتخارات خود می شمارند. ساده لوحانه نیست اگر گمان کنیم این بار دیگر بدعهدی آمریکا باعث کسب تجربه و تنبّه طیف غربگرا خواهد شد؟ اگر زیر بار فشار این طیف حاضر به قبول مذاکره با قاتل حاج قاسم شدیم با فشار دیگری از سوی آنها به امتیازدهی یکجانبه هم روی خواهیم آورد.

حرف آخر اینکه حنجره منتقدین مذاکره را نفشارید. اگر سالهای سال حامیان غرب برای منکوب ساختن اهداف و آرمانهای انقلاب آزادی بیان داشته اند چرا دلسوزان انقلاب نباید اندک مجالی برای ابراز نگرانی ها و دغدغه های خود داشته باشند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آفرین کارگردان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

پوستر فیلم سینمایی «آپاراتچی» منتشر شد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان  | Mehr News Agency

 

سرهنگ ثریا و آپاراتچی را تلویزیون در نوروز امسال نشان داد. سرهنگ ثریا روایتی تلخ از واقعیت پدیده سازمانی نفاق است که خانواده هایی را در کدورت و حرمان و فروپاشی غلتاند. البته مدتی است توجه به فعالیت منافقین و خیانتهای آنان مورد توجه هنرمندان ارزشی در سیما و سینما قرار گرفته که جای قدردانی دارد.

آپاراتچی را باید پدیده ای شگرف در سینمای دهه اخیر انقلاب دانست. فیلمی ساده و صمیمی برآمده از قلوبی مومن و انقلابی که تولید آن را باید ادای دین نسبت به تاریخ، شهدا، انقلاب و خود سینما به شمار آورد؛ هر چند آن گونه که باید مورد لطف قرار نگرفت. اگر آپاراتچی را ندیده اید حتما ببینید و لذت ببرید. میشود بدون هرزگی، بدون غلو، بدون خودباختگی فیلم ساخت، هم خنداند و و هم گریاند و ذهن مخاطب را در فکر فرو برد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهایی زاده مارکسیستی که به شهادت رسید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

 

خدا مرا ببخشد بابت این تیتر بی رحمانه ای که انتخاب کرده ام. روح این شهید از من راضی باشد.

داشتم کتاب "محله های زندگی" را میخواندم. از زبان مادر شهیدی که البته نویسنده اثر نام شهیدش را بنا بر مصلحت نیاورد. کنجکاوی ام گل کرد. بر اساس نشانه هایی که در کتاب بود موقعیت و ویژگی های شهید را جستجو کردم و بالاخره نام او را یافتم. مردد بودم اسمش را بیاورم یا نه که دیدم کتاب دیگری هم درباره اش نگاشته شده و این ویژگی ها را برشمرده و دیگر لزومی بر پرده پوشی و اختفای اسم این شهید بزرگوار و نخبه نیست.

شهید مهران بلورچی اهل تهران که دوست داشت دوستانش او را علی یا علیرضا صدا بزنند، دانشجوی نخبه برق صنعتی شریف که در 12 اسفند 65، شلمچه همراه با سایر دوستانش که پیش تر در مدرسه مفید همکلاس بودند شهد شهادت نوشید.

پدربزرگ مادری اش یک بهایی پولدار متعصب بود. مادر بزرگ مادری اش هم ترکیبی از مسلمان و بهایی! از آن دست آدمهایی که دین و عقیده را خیلی جدی نمی دانند. دایی اش بهایی، خاله اش بی اعتقاد...

مادرش در نوجوانی به سیاق پدر، بهایی بود؛ اما به مرور با اسلام آشنا شد و به این دین گروید و البته از ارث محروم شد. پدرش اما اگرچه مسلمان بود اما صرفا در شناسنامه و در رفتار چندان مقیّد به خطوط و حدود نبود و به عیش و نوش بیشتر گرایش داشت که مدتی بعد از مادر جدا شد و عمرش هم به دنیا نماند.

این بچه یتیمی کشید، فقر کشید، طعم آوارگی را چشید، زخم زبان مردم را شنید. اوان نوجوانی بود که یکی از بستگانش او را به جنگل و همراهی با چریکهای خلق کشاند و دین و نمازش را از او دزدید؛ اما هوشیاری مادر باعث شد دوباره در معاشرت با دوستانی مومن و انقلابی، راه درست را با عقل خود تشخیص داده و مسیر حق را برگزیند. بیخود که نگفته اند از دامن زن مرد به معراج رود. دانشجوی نخبه بود. بارها به جبهه رفت و با توجه به هوش و ذکاوتی که داشت در واحد اطلاعات به خدمت گرفته شد و در بیست سالگی اش مجال پرواز از دشت شلمچه تا گستره آسمان کربلا را پیدا نمود.

این تکه عارفانه از وصیتنامه شهید علی بلورچی را به گوش جان بسپارید:

"آنروز که به سمت جبهه حرکت کردم به شوق دیدار و زیارت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و فرزند عزیز و گرامیش مهدى موعود(عج)، عزم سفر کردم و میدانم که آقایم اباعبدالله(ع) در لحظه شهادت به بالینم آمده و همه وجودم را شاداب مى‌گرداند. حاضرم صدها جان دهم تا فقط در لحظه شهادت چشمان گنهکارم را به این فرزند زهرا (س) بیافکنم. آخر به نداى حسینم لبیک گفته‌ام و با جان و دل حاضرم در ره او فداکارى کنم. چه زیبا گفته است که :

«دوست دارم کز غم جانسوز عاشورا بمیرم / بنده،آنگه باشم اورا،کزغم مولى بمیرم.»

مگر مى‌شود عزادار حسین (ع) آرام گیرد و طلب ثار اباعبدالله الحسین را نکند. عاشق حسین اینگونه فریاد مى‌زند که:

«آمدم با شهپر جان آمدم آتشم اما چو طوفان آمدم»

عاشق حسین همان عاشق الله است که ناله می‌کند و سر به سجده می‌گذارد و ضجه مى‌زند که:

«الهى عاشقم عاشق‌ترم کن / الهى آتشم، خاکسترم کن»

بسیارى انسانها به عمق این مطالب پى نمى‌برند لیکن این سخنان واقعیاتى است که در شهادت انسانهاى الهى تجلى مى‌نماید.... دوستانى که هر کدام الگوى عملى برایم بودند و حقیقتا که عاملى در جهت رشد من بودند و انشاءالله خداوند همه آنان را جزاى خیر عطا فرماید. برادران عزیزم توجه داشته باشید که عالم محضر خداست و او ناظر بر تمام اعمال آدمى و روزى فرا مى‌رسد که مى‌بایست به سوالات خداوندى پاسخ گوئیم. پس بکوشید اعمالتان را خالص گردانید و اعمالتان را حساب شده انجام دهید. حرف حق را بگوئید هرچند مخالف زیاد داشته باشد و بدانید که حقیقت خیلى زود خود را نشان میدهد."

شادی روح شهید بزرگوار فاتحه ای نثار کنیم.

راستی مادرش که در تنهایی و عزلت، فراز و نشیبهای بسیاری را در زندگی پشت سر گذاشت و با مشکلات عجیبی دست و پنجه نرم کرد جمله ای دارد که برای همه ما راهگشاست: 

"یک چیز را باور دارم؛ زندگی مبارزه است و این که چه کسی را یار خودت انتخاب کنی، به شکست و پیروزی ات کمک می کند. خدا بیشتر از آنچه من به یادش بودم به یادم بود."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زینب را دیدیم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

آخرین خبر | زینب نصرالله: ایران را کشور دوم خود می‌دانیم

 

امروز برنامه تلویزیونی محفل با حضور دختر شهید سید حسن نصرالله اجرا شد و یکبار دیگر خاطرات تلخ این چند ماه در ذهنها مرور گردید. خواستم مطلبی بنویسم. تیترش را بگذارم "متی نصرالله" و بعد با اشاره به آیه ان تنصروالله ینصرکم به محضر شریف خالق یکتا در عصر روز سوم ماه صیام عرض دعا با چاشنی شکوِه داشته باشم که بارالها! غیرت تو آیا اجازه می دهد اسرائیل و آمریکا بابت هزاران جنایتی که در حق مردم مظلوم غزه و لبنان و... رقم زده اند تاوانی بدتر از عقوبت یزید و صدام و... نداشته باشند؟ چه می شود در همین روزها و ساعات استجابت دعا به حرمت دل سوخته کودکان یتیم غزه، بساط ظلم صهیونیسم و حامیانش را جمع نموده و دل مومنان را خنک سازی؟!

برنامه داشت تمام می شد، یکجایی همه اشک ریختند از داورها تا تماشاگران، مرد و زن؛ به جز سیده زینب نصرالله که همسر شهید، فرزند شهید و خواهر شهید است و زینب گونه ایستاده تا شکوه استقامت اصحاب اباعبدالله را به رخ دشمن بکشاند و گفت که سختی های ما در مقابل مصائب آل الله چیزی نیست و بعد که از او خواستند دعا کند، ورای همه تلخی ها و دل آزردگی ها طلب عاقبت بخیری داشت به برکت نعمت شهادت از پیشگاه خدا و درک ظهور حجت حق. او تربیت شده مکتب حیدر کرار است و می داند عاشورا محصور در زمین و زمان و تاریخ و جغرافیا نخواهد بود. جهاد و شهادت برای ما یک فرهنگ است و البته پیش نیاز و عیار داعیه انتظار.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این فاصله دوست نداشتنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ

تصاویر) نکوداشت محسن رفیق‌دوست

 

ذهن آدم است دیگر گاهی قلقلک می آید. رسانه ها می گویند یک میلیون و چهارصد هزار نفر در تشییع پیکر مطهر سیدالشهدای مقاومت شرکت داشته اند. دمشان گرم. حضور در تشییع هر چقدر باشکوه تر، چشم دشمن کورتر. اما با خودم می گویم اگر این تعداد نفری یک گلوله به سمت دشمن شلیک می کردند، چه اتفاقی رخ می داد؟ اگر نفری یک خشاب خالی می کردند یا یک آرپی جی می انداختند... مگر طول و عرض اسرائیل چند کیلومتر است؟ البته اینها صرفاً بازی ذهن است. چرا ظرفیت عظیم جهان اسلام بر ضد موجودیت رژیم اشغالگر، بسیج و عملیاتی نمی شود؟

بعضی رسانه های سوپرانقلابی! دارند گزیده سخنان سیدحسن نصرالله را دست به دست می کنند. سید این ماههای آخر از دست ما گله داشت. یعنی ما حتی فرزندان و حامیان خودمان را هم از خودمان آزرده ایم؟

بعضی هم از قول دوستان حزب الله لبنان می نویسند چرا موشکهایتان در زیر زمین است؟ چرا در مساله حجاب اینطور وا داده اید؟

دیشب یکی از سایتهای خبری گزارشی از برنامه بزرگداشت محسن رفیق دوست منتشر کرد. چقدر مسئولان و سرداران گرانقدر در این مراسم حضور داشتند. ناطق نوری هم بود، علی شمخانی هم بود، علی لاریجانی هم بود. در اینترنت جستجو کردم کاریکاتور گل آقا درباره رفیق دوست، چیزی پیدا نکردم. یک بار صحنه دادگاه را کشیده بود و نوشت: رفیق، دوسِت داریم! یاد مرتضی رفیق دوست و اعدام فاضل خداداد می افتم. راستی مردم درباره شمخانی و فرزند و دامادش چه می گویند؟ درباره ناطق نوری؟ درباره لاریجانی ها... در مازندران پنج نفر کاندیدای مجلس خبرگان بودند، چهارنفرشان باید رأی می آوردند و به مجلس می رفتند. فقط یکنفر باز می ماند. آن کس هم که باز ماند، آیت الله صادق لاریجانی بود. انتخابات پر رونقی هم نبود. اغلب از طیف ارزشی جامعه شرکت کرده بودند ولی انتخابشان پیام خاصی داشت.

اصلاً همین همایش نکوداشت محسن رفیق دوست چرا حتی بین نیروهای ارزشی و انقلابی هم بازتاب رسانه ای نداشته است؟ چرا کسی برای این نوع کارها، برای این نوع افراد، تره خرد نمی کند؟ انتخابات اخیر ریاست جمهوری چقدر توانست نیروهای بالادستی نظام را در فکر فرو ببرد؟ چرا قاطبه جوانان حزب الله راهشان را از انقلابی های قدیمی بالانشین جدا کرده اند؟ این شکاف را چطور باید پر کرد؟ چرا آقایان نمی خواهند فکر کنند؟ چرا نمی آیند حرف بچه های حزب اللهی را خارج از چارچوب تعاملات سازمانی بشنوند و البته پاسخگو باشند؟ و همچنان مدعی انحصار اقلیتی در تصدیق واژه "انقلابی" و مصادره آن بوده و اکثریت ارزشی منتقد خویش را سوپر انقلابی و خوارج می نامند! شما که غیرانقلابی ها را نتوانستید جذب کنید دیگر چرا انقلابی ها را از خودتان فراری می دهید؟ دقیقاً بهره هوشی شما چقدر است؟

یک صحبتی را آقا دو بار در سالهای 75 و 76 تکرار کرد و بسط داد با موضوع عوام و خواص و عبرتهای عاشورا. نمیدانم نسل جدید آن را خوانده اند یا نه؟ نمیدانم نسل قدیم آن را از یاد برده اند یا نه؟ ولی دنیا خیلی حیله گر است. همه ما در چرخه امتحان قرار خواهیم گرفت. سابقه انقلابی، رزومه های پرطمطراق، میزهای چهارگوش پر زرق و برق، فیشهای حقوقی تپل مپل، درجه و جایگاه و... ملاک نیست. هر روز در دو راهی خیر و شرّ، در دو راهی حق و باطل در دو راهی خود یا خدا قرار خواهیم گرفت. هر آن باید خودمان را محک بزنیم آیا آماده پیوستن به قافله عاشورا هستیم یا نه؟ اگر دست و دلمان لرزید و در مقابل نص فرمان امام، اجتهاد کردیم و بهانه آوردیم؛ یزیدی نباشیم لااقل در شمار خیل تماشاگران بی تفاوت واقعه عاشوراییم که صدالبته نقش و تأثیرشان کمتر از یزیدیان نبوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب تراز و دولت ناتراز

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ

تولد ۴۵ سالگی انقلاب اسلامی مبارک - خبرگزاری سلامت

 

جشن 46 سالگی پیروزی انقلاب اسلامی به کوری چشم دشمنان با حضور گسترده مردم برگزار شد.

گرانی بیداد می کند، برق خانه ها قطع می شود، دولت ناتراز است، مملکت را تعطیل کرده اند، فساد هست، شکاف طبقاتی هست، فقر هست خیلی کارهای بزرگی در این دهه ها انجام شد اما آنچه در حق و شأن مردم است آنگونه که باید اتفاق نیفتاد.

مردم از انقلاب پشیمان نیستند اما درباره عملکرد نظام دیوانسالار حرفها دارند. مردم در بهمن امسال هم از امتحانی بزرگ و سخت سربلند بیرون آمدند اما مسئولان شکم گنده یقه سفید نجومی بگیر و باندباز را خدا آن دنیا بابت جفاهایی که در حق مستضعفین کردند چوب خواهد زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انقلاب، دوباره پیروز خواهد شد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۰۶ ب.ظ

روایتی از ۱۲ بهمن ۵۷؛ از فرودگاه تا بهشت زهرا - ایمنا

 

دهه فجر دیگری از راه رسید. در هیچ گمانه ای، عمر انقلاب با این حجم از موانع و عداوتها تا این سن قابل پیش بینی نبود. تا این جای کار، خدا پشت و پناه این ملت بود.

انقلاب اسلامی پیروز شد. سالگرد آن را تبریک می گویم. ثمره انقلاب شد نظام موجود که با تمام ضعف هایش بهتر از نظام های برآمده از مکاتب مادی بشر عمل کرده است؛ اما زمانی میتوانیم پیروزی نظام اسلامی را نیز جشن بگیریم که ختم به ایجاد مملکت اسلامی شود یعنی دولت(مجموعه نهادهای مرتبط با قدرت) و ملت در مسیر اسلام قدم بردارند. فکرها و رویکردها اسلامی شود. کسی منافع شخصی و قبیله ای و باندی را به منافع اسلام و میهن ترجیح ندهد. استقلال در اقتصاد و فرهنگ و تمدن حاصل شود. شکاف طبقاتی و تبعیض از بین برود. رفاه و عدالت اجتماعی فراگیر شود. غیرت و خودباوری در جامعه حاکم گرذد. سبک زندگی فردی و اجتماعی و مدیریتی مبتنی بر آموزه های الهی و انسانی باشد و... ان شاءالله آن روز را هم جشن خواهیم گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه قزوین، پَر!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۳، ۰۶:۴۱ ب.ظ

امام جمعه قزوین: کسانی می‌خواهند، نماینده مجلس شوند تا «راحت‌تر» دزدی کنند  / برنده «دو قطبی‌سازی» با حجاب و بی‌حجاب ، دشمن است - خبرآنلاین

 

حجت الاسلام عابدینی نماینده ولی فقیه در استان قزوین ظرف روزهای آینده جای خود را به حجت الاسلام مظفری خواهد داد.

شنیده شده وی به همان علتی برکنار شد که پیش تر حجت الاسلام سعید لواسانی از امامت جمعه لواسان عزل شده بود. حجت الاسلام عابدینی در افشاگری بر ضد بعضی زمین خواری ها و مفاسد اقتصادی پیشگام بود، در ماجرای "هفت سنگان" که از آن به عنوان باستی هیلز قزوین یاد می شود از تریبون نماز جمعه بر ضد رانت و تبعیض و اشرافی گری خروشید، در دفاع از فرماندار بسیجی قزوین که به خاطر افشای زد و بندهای بعضی مسئولان قضایی عزل و بازداشت شد ایستاد، همواره صدای مردم ضعیف و مطالبه گر عدالت بود چونان که رهبر معظم انقلاب امر به معروف و نهی از منکر را در حوزه مسئولان مهم دانست...

امیدوارم تصمیم گیران نهادهای بالادستی همان قدر که حساسیت دارند افراد ناسازگار با فضای غالب را پر و بال ندهند حواسشان به عملکرد بنیاد به اصطلاح مستضعفان هم باشد، روی بعضی ائمه جمعه همنشین با متهمان اقتصادی هم حساسیت داشته باشند.

برای این انقلاب و نظام خونهای بسیاری ریخته شد. نگذاریم آبروی انقلاب اسلامی به خاطر اهمال و تعلل و بی تعهدی برخی مسئولان صدمه ببیند. 

حاج آقای مظفری هم امام جماعت مسجد محل ماست در پردیسان قم. برای ایشان در این منصب مهم که باید تریبون حق و عدالت در استان قزوین باشد آرزوی موفقیت دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفر سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۰۳ ب.ظ

دانلود کتاب سفر سرخ

 

یک بچه دانشجوی هجده نوزده ساله یتیم در شهری جنوبی میتواند کاری کند که شعاع وجودش در سپهر تاریخ حماسه و معنویت کشورش جاودانه شود.

برخلاف بعضی ها که تصور میکنند آدمها حتماً باید وصل به جایی باشند، اهل شهرهای بالا باشند، مشهور و ذی نفوذ و پولدار و... باشند که به جایی رسیده و تأثیرگذار شوند سید حسین علم الهدی نوجوانی خود را با درد یتیمی در شرجی طاقت سوز اهواز گذراند. راهپیمایی بزرگ و تاریخی بچه دبیرستانیهای اهواز به رهبری سیدحسین، علامت ظهور شخصیتی خوش آتیه و آینده ساز در پهنه روزگار بود. از کلاسهای فرهنگی تا فعالیتهای رزمی، او و دوستانش در سازمان مخفی موحدین، اهواز و کل خوزستان را در صحنه مبارزه با رژیم ستمشاهی پیشتاز ساختند. قطع صدور نفت جنوب، مجازات انقلابی عناصر بیگانه غارتگر نفت، تأدیب ریاست شهربانی کرمان که دستش در خون مردم این شهر آلوده بود، برخورد انقلابی در تهران با نماینده مجلس روحانی نمایی که برای امام شاخ و شانه می کشید، انسجام مبارزاتی حزب الله در دانشگاه فردوسی مشهد، مواجهه با مارکسیستها و عناصر وابسته به رژیم، استمرار بیدارگری و محرومیت زدایی پس از پیروزی انقلاب، اجرای برنامه تفسیری و فرهنگی در صدا و سیمای خوزستان، برخورد با فتنه خلق عرب، پیگیری عالمانه و انقلابی برای احیا و تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، افشای ماهیت عناصر ملی گرای حاکم در استان، تقابل با تجاوز ارتش بعث، بسیج عشایر برای دیدار با امام و شکست تبلیغاتی دشمن، خلق حماسه ماندگار هویزه و شهادت در سن 22 سالگی... مگر میتوان فهرستی از فعالیتهای تأثیرگذار و جریان ساز این دانشجوی شهید جوان را تهیه نمود؟ سید حسین علم الهدی، علم هدایت جوانان مومن انقلاب در عرصه جهاد فکری و فرهنگی و مبارزاتی است. رحمت الله علیه. سید حسین نهج البلاغه را فقط نخواند که حفظ کند؛ به آن عمل کرد.

کتاب "سفر سرخ" به قلم نصرت الله محموزاده را خواندم و لذت بردم و به همه توصیه میکنم این اثر فاخر و جذاب را حتماً بخوانند. این اثر از آن دست کارهایی است که باید در تاریخ بماند و رائحه ای از فجر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در افق نگاه نسلهای آینده به میراث بگذارد. زندگی پرماجرای سیدحسین علم الهدی کاملاً قابلیت ساخت فیلم های سینمایی و سریال تلویزیونی پر کشش و اثرگذار را دارد.

راستش یک چیزی در این کتاب حسرت مرا بسیار برانگیخت. شخصیتی در دل زندگی سیدحسین وجود دارد اهل خوزستان به نام شیخ هادی کرمی که رهبری جریان موحدین را برعهده داشته. او بعد از سال 60 ساکن شهر قم شد و در سال 85 درگذشت. حیف شد من از سال هشتاد ساکن قم شدم ولی شناختی از او نداشتم که دنبالش رفته و توفیق آشنایی و ملاقاتش را بیابم. اگر کسی میداند قبر این طلبه مبارز و گمنام کجا قرار داد ممنون میشوم به من اطلاع بدهد.

خدا پدر کسی که این کتاب را به من هدیه داد هم بیامرزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرض کن خودت حاکم باشی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ

اسلام برتر است و مورد برتری چیزی قرار نمیگیرد - عکس ویسگون

 

الف- خیلی از اینهایی که به انجمن حجتیه و شیعه لندنی و طیف یمانی و... می پیوندند شاید آدمهای خوبی باشند. بحث سر خوبی و بدی آنها نیست. موضوع سر درک و فهم و تحلیل است. همه این فرقه ها یک خاصیت دارند. بخشی از بدنه پویای جامعه دینی را از تقابل با دشمن اصلی باز می دارند. چطور این افراد متوجه نمی شوند پشت پرده بهائیت و وهابیت و دیگر گروهکها آمریکاست؟ چطور نمی فهمند از پرداختن صرف و توقف در دشمن درجه دو، دشمن درجه یک است که سود می برد؟ هم با دشمن درجه یک باید جنگید هم باید ریشه اصلی آن را خشکاند. البته من این چند سطر را خوش بینانه نوشتم. وگرنه راه انداختن دعوای بین شیعه و سنی، کارشکنی در دستگاه حاکمیت دینی، تخریب وجهه حکومت اسلامی، تحریف احکام اجتماعی دین و... بی تعارف مصداق سرسپردگی و سربازی در جبهه دشمن است.

ب- یک جمله ای مرحوم شیخ محمود حلبی به این مضمون دارد که شما به من معصوم را نشان بده من هم حاکمیت او را تأیید می کنم! خب منظورش واضح است. یعنی حکومت مخصوص انسان معصوم است. حالا این همه دلیل عقلی و نقلی بماند؛ اما مگر علی علیه السلام که معصوم بود حکومتش عاری از عیب و خطا بود؟ بعضی منصوبینش تو زرد از آب در نمی آمدند؟ خود این مساله نشان می دهد که برای تشکیل حکومت نیاز به عصمت و علم غیب و ... نیست. البته بعضی هم دارند از این استدلال سوءاستفاده می کنند و هر عیبی که در حاکمیت می بینند توجیه کرده و می گویند در زمان حضرت علی هم فلان عیب بود.

علی علیه السلام تعمدا و از سر اختیار اجازه رویکرد غلط به حاکمیت و حکمرانان را نمی داد. حکومت اسلامی تا جایی که میتواند باید مانع از تعطیلی احکام الهی شود و در امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی کوتاهی نورزد. نه انتظار می رود همه چیز صد در صد اسلامی و خیر شود چون بالاخره انسان ها مصون از خطا و هوس نیستند؛ نه این که قانون شکنی و سوءاستفاده و خیانت باید به این بهانه به امری مرسوم و عادی بدل گردد. خلاصه آنکه اگر نمیتوان ایستاده نماز خواند، نشسته و یا حتی دراز کشیده هم باید آن را به جا آورد. اگر نمیتوانیم صد در صد احکام اسلام را پیاده کنیم نود یا هشتاد درصد هم پیاده کنیم می ارزد.

ج- اصلاً فرض کنید هیچ آیه و حدیثی در اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی نداریم. عقل ما چه حکم می کند؟ شما فردی مسلمان هستید که می شوید مسئول حکومت کشورت، وزیر و وکیل می شوی یا شهردار و فرماندار و رییس جمهور. می خواهی دروغ بگویی؟ نمیتوانی، چون اسلام اجازه اش را به تو نمی دهد. میتوانی تهمت بزنی؟ دیگران را تخریب کنی؟ پارتی بازی و حق خوری کنی؟ در مقابل تضییع حق دیگران سکوت کنی؟ در مقابل بیت المال وسواس نداشته باشی؟ از حقوق عامه دفاع نکنی؟ هوای ضعفا را نداشته باشی؟ اشاعه منکر را ببینی و بگذری؟ دنبال پیشرفت و رشد جامعه نباشی؟ و... همه اینها از توصیه ها و دستورات دینی است. به همین ها عمل کنی حتی اگر اعتقاد به حاکمیت دینی نداشته باشی، حکومت دینی را تشکیل داده ای.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضعیت بی عاری

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۳۹ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب وضعیت بی عاری حامد جلالی

 

واقعا اواسط کتاب در ذهنم بود که بی رحمانه نظر بدهم. بگویم این کتاب مثل فیلم "شاه کش" می ماند. فیلم شاه کش را که ورانداز کنی انگار ساخته شده که فقط یک حرف را بزند. به دخترها و پسرهای نامحرم یاد بدهد که اگر با هم به سفر رفتند و هتلی به آنها جا نداد هر کدام یک اتاق مستقل کرایه کنند، بعد شب را بروند پیش هم بخوابند. "وضعیت بی عاری" هم انگار نوشته شده که فقط یک حرف بزند. دختر و پسرهایی که قصد ازدواج با هم را دارند اما دینشان متفاوت است هر دو دین را بپذیرند! یعنی تظاهر به دین داری کنند.

البته عرض کردم که این تلقی تا اواسط کتاب بود آنهم با رویکردی بی رحمانه و شاید دور از انصاف. "رام" مسلمان شد. رام حسین شد و در مسلخ عشق حقیقی به "رود" حقیقت و پاکی پیوست و جاودانه گردید. چقدر این کتاب شیرین و دلچسب بود. از آن دست کارهایی که آدم دلش می خواهد دوباره آن را بخواند. قلم حامد جلالی عالی است. تفکر و زاویه دیدش، اشرافش بر موضوع فوق العاده بود. حدس میزنم جوانی خوزستانی مقیم قم باشد. لهجه های خوزستانی و قمی را به شیوایی بیان می کرد. اطلاعاتش درباره دین مندانی (صابئی) نشان از زحمت و دغدغه ای می داد که در تحقیق به دوش کشیده. من رمان نویس نیستم و رمان کم می خوانم. دلم می خواهد چیزی را که می نویسم یا می خوانم قسم بخورم که راست و قابل استناد است که البته گاه اینطور نیست؛ اما کتاب "وضعیت بی عاری" را هر که به عالم ادبیات و قلم علاقمند است نخواند ضرر کرده است. این رویکرد گویا دارد برای دلسوزان انقلاب در عرصه هنر حاکم می شود که در قالب اثری عاشقانه یا طنز و... بخشی از حقایق انقلاب و تاریخ ایران عزیز را به ذهن مخاطب منتقل نمایند. این کتاب واقعا درباره وضعیت بی عاری است. آنها که در دل طوفان حوادث راه بی تفاوتی را بر می گزینند پشیمان خواهند شد. کار حامد جلالی عالی بود. داستانش هوشمندانه و جذاب نگاشته شد. رندی جناحی اواخر کتاب هم قابل اغماض است که تبعیت از جامعه مدرسین را در انتخابات تبلیغ کرد. در کل دست مریزاد به این قلم، دست مریزاد به این کتاب. درود بر انقلاب اسلامی که با ارزش نهادن به هنر فاخر، انقلابی نو در عرصه ادب و فرهنگ این مرز و بوم به ثبت رساند. حتی اگر روزی نظام اسلامی از بین برود آثار هنری به جا مانده از آن تا ابد مایه فخر و مباهات تاریخ خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فسیل و مصادره

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۰۳ ق.ظ

فسیل (فیلم ۱۳۹۹) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

فسیل هم به نظرم مثل مصادره از آن دست فیلمهای گیشه پسند اما با پشت پرده حاکمیتی است که البته کار لازمی است و ارزشش را دارد. حالا که سلطه فضای مجازی و ماهواره و رسانه دشمن امان تعقل و حق بینی و مطالعه را از جوانهای ما گرفته لااقل در قالب طنز و گاه لودگی حرفی از پیشینه وقایع تاریخ و حقیقت زنگار زده تهاجم فرهنگی به گوش ملت رسانده شود. مصادره کوشید یاداور شود رژیم شاه اهل شکنجه بود، انقلاب از تندروی ها مصون نبود اما نفوذ عناصر دشمن ضربات سنگین اقتصادی و... وارد کرد، فعالیتهای ضدانقلاب رصد میشود، آمریکا مظهر بی بند و باری و کثافت بازی تمدن پوشالی غرب است...

فسیل که رتبه پرفروش ترین فیلم طنز تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده نیز به سهم خود تلاش کرد به مخاطب بگوید رژیم شاه با مخالفان چه میکرد، فساد فراوان بود، انقلاب فرهنگها و باورها را تغییر داد، منافقین خائن و تررویست هستند و... 

فارغ از بعضی نقدها و بی ادبی ها که سکه رایج گیشه سینماست، میتوان از تولید آثاری مثل مصادره و فسیل قدردانی کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا