اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب در اسفند ۱۳۸۸ ثبت شده است

آرشیو اسفند88 اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۵۰ ق.ظ


قلب و بصر
+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم اسفند 1388 ساعت 6:46 شماره پست: 382

درسی از صفحه 88 تاریخ معاصر :

 

اگر آزادگی عمّار را نداشته باشیم ؛

 

اسارت امّاره را خواهیم داشت !

 

امسال دعای یا مقلب القلوب و الابصار را با دقت بیشتری بخوانیم . یا مقلب القلوب و الابصار ؛ بصیرت !! یعنی خدایا ! بصیرت ما را منقلب کن .

بر مزار ندا

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند 1388 ساعت 21:40 شماره پست: 381

 

در آخرین پنج شنبه سال

 

بر مزار ندا آقا سلطان چه خبر بود ؟

 

شاید بهتر باشد پیش از پرداختن به این خبر در پی پاسخ به این پرسش تاریخی باشیم که چرا در بین چندین جوان مقتول در جریان فتنه اخیر ، ندا آقا سلطان به عنوان چهره شاخص مبارزه بر ضد نظام انتخاب گردیده و نامش سمبلی برای تحریک بازی خوردگان نفاق قرار گرفته است ؟ راه اندازی بورس ندا ، نام گذاری خیابان و ارکستر و ... به یاد ندا آیا این شائبه را دامن نمی زند که خون بقیه کشته شدگان که بعضاً نقشی پررنگ در ایجاد اغتشاش داشته و گاه مهره ای مؤثر در پروسه براندازی خیابانی محسوب می شده اند برای بوقچی های تبلیغی استعمار ، پشیزی ارزش نداشته است .

اما اصل خبر ؛

به دنبال شکست طرح تروای فتنه در همه پرسی بزرگ یوم الله بیست و دوم بهمن و ناکامی شگفت انگیز آشوب طلبان در آخرین چهارشنبه  سال ، رسانه های فتنه ، واپسین رمق های تبلیغاتی خود را برای بهره برداری از احساسات عمومی در مراسم مذهبی  پنج شنبه آخر سال و حفظ آخرین بارقه های امید در جریان شکست خورده اغتشاش به کار گرفتند و از همراهان بیشمار ! خود درخواست کردند لااقل با حضور بر مزار ندا در حرکتی که از ریسک حداقلی برخوردار بوده و احتمال حاشیه و خطر در آن تقریباً نزدیک به صفر است ، شرکت کرده و حیات جریان به اصطلاح سبز را احیا نمایند .

متن خبر این است : در آخرین پنج شنبه سال بر مزار ندا آقا سلطان هیچ خبری نبود ، تا بانیان روشنفکر و پرادعای نفاق و فتنه بار دیگر بفهمند برای ایجاد یک جنبش اجتماعی ماندگار ، نمی توان بر کف های روی آب تکیه کرد .

 
لشکر بی نشان ها !
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند 1388 ساعت 7:6 شماره پست: 380

 

هفته گذشته در خبرها آمده بود سردار نقدی فرمانده سازمان بسیج مستضعفان اعلام کرده هر هفته سه شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا با بسیجیان دیدار عمومی خواهد داشت . این اقدام سازنده و فرهنگی ایشان جای تقدیر دارد . سردار نقدی ، جانباز جنگ نرم و فرماندهی خوش آوازه است که در هر موقعیتی سعی نموده کاری شایسته و ماندگار از خود به جا بگذارد . اگر چه نام سردار نقدی در جریان نخستین احضار و بازداشت غلامحسین کرباسچی بر سر زبان ها افتاد اما شاید روزی خاطرات مکتوب وی از حضور در غرب کشور و معاونت شهید بروجردی تا فرماندهی سپاه بدر و مبارزه قهرمانانه در بوسنی ، ابعادی تاریخی از روحیه انقلابی این سرباز ولایت را آشکار نماید . ضمن دست مریزاد ، به این فرمانده مردمی پیشنهاد می کنم به ملاقات با بسیجیان پایتخت اکتفا نکرده و در فرصتی ممکن به دیدار با بسیجیان مخلص و گمنام در نقاط مختلف کشور نیز بروند . طبق شناختی که از نیروهای باذوق ، خوش فکر وخلاق بسیجی دارم قسم می خورم ایشان در این دیدارهای بی واسطه و دوستانه ، با ایده هایی نو و بسیار ارزنده و کارساز مواجه خواهد شد که می تواند پیشبرد اهداف مقدس بسیج و کارآمدی بیش از پیش این نیرو را تضمین نموده و نیل به آرمان های بلند اسلام را میسور سازد .

 

معرفتی به نام حماسه

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم اسفند 1388 ساعت 22:18 شماره پست: 379

 

تربیت حماسی در آینه دفاع مقدس

 

... نگاه اسلام به انسان و جهان، نگاهی جامع و همه جانبه است. پس برای تربیت در پرتو اسلام نیز باید همه خواسته­های مورد نظر این دین جامع را در نظر داشت. انسانی که به تربیت اسلامی رسیده باشد، در حقیقت به تکاملی دست یافته که ابعادی همچون حماسه را نیز در بر می­گیرد....


بسمه تعالی

معرفتی به نام حماسه

 

اسلام دین سازندگی است. تربیت انسان­ها و پرورش جامعه­ای که در مسیر تکامل گام برداشته و از صفات رذیله و حیوانی دور باشد، مطالبه­ای الهی است که در بطن شریعت و معارف دین مبین اسلام نهفته است.

نگاه اسلام به انسان و جهان، نگاهی جامع و همه جانبه است. پس برای تربیت در پرتو اسلام نیز باید همه خواسته­های مورد نظر این دین جامع را در نظر داشت. انسانی که به تربیت اسلامی رسیده باشد، در حقیقت به تکاملی دست یافته که ابعادی همچون حماسه را نیز در بر می­گیرد. باید اذعان داشت که با این وصف، «تربیت حماسی»، اصلی انفکاک ناپذیر از تربیت دینی و اسلامی است. در این بین نباید از نظر دور نگاه داشت که حماسه و عرفان، مفاهیمی بلند و پرمغز هستند که در تار و پود یکدیگر تنیده شده­اند. تکیه بر روح حماسی بدون معرفت و شناخت حقایق عالم وجود، راهی است که سر از بیراهه در می­آورد. ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان بزرگترین الگوهای عالم خلقت، مرد راستین حماسه بودند؛ اما حماسه­ای که نه برای جلب منفعت و حرکت در مسیر نفس، که تنها در راستای اراده الهی جاری می­گردید.

نگاه ایدئولوژیک به مقوله جنگ در طول هشت سال مقاومت ملت مظلوم ایران در مقابل تهاجم جبهه جهانی استکبار، باعث گردید مفهوم عمیقی به نام «دفاع مقدس» شکل گرفته و پیکار با سردمداران کفر و نفاق از زاویه­ای معنوی و معرفتی مورد ارزیابی قرار گیرد.

نگاهی هر چند کوتاه به زندگی و سیره حماسه سازان تاریخ ماندگار دفاع مقدس نشان می­دهد که شهدای بزرگوار خط جهاد و ایثار، تجلی حقیقی انسان­های تربیت یافته در مکتب قرآن و اسلام به حساب می­آیند. آوازه حماسه­های بی­شمار مرد و زن مسلمان ایرانی، بسیاری از محققان این عرصه را به تأمل واداشته و اسطوره­سازی­های تخیلی، داستان­سرایان شرق و عرب عالم را تحت تأثیر قرار داده است. اینک نگاهی گذرا می­اندازیم به ریشه­ها و جلوه­های فردی و اجتماعی روح حماسی در ملت ایران.

 

الف ـ ریشه ها:

شکوفا شدن روح حماسی و سلحشوری مدافعان حریم اسلام و انقلاب را باید تابع چند عامل اساسی دانسته و مورد بررسی قرار داد:

1.       تربیت والدین:

مطالعه زندگی و سیر تربیتی شهدای دفاع مقدس نشان می­دهد که در بسیاری از موارد، نوع نگرش والدین در مسائل تربیتی و همچنین نگاه آنان نسبت به انجام تکالیف دینی و کسب رضای خالق بی­همتا و اعتقاد راسخ به اصل معاد، در شکل گیری شخصیت شهدای گرانقدر جبهه­های ایثار و رشادت اثر بسیاری داشته است.

«مادر شهیدان احمد و محمد کشوری می­گوید: نیمه­های شب از خواب برخاسته و متوجه راز و نیازهای محمد بر سر سجاده گردیدم. او هنوز در نوجوانی به سر می­برد. فهمیدم شهادتش نزدیک است. صبح که شد، گفتم برود و از خودش عکس بگیرد تا در خانه نگه دارم. به او گفتم راضی نیستم به طور عادی شهید شوی! باید مثل برادرت احمد آنقدر از نیروهای دشمن را به خاک بیندازی تا خودت هم به شهادت برسی ...»[1]

2.       هدایت­های حضرت امام (ره):

روش تربیتی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبری تأثیر گزار در جامعه را نیز نباید از نظر دور نگاه داشت. پیر جماران، حسین فهمیده که نارنجک به کمر بسته و مانع پیشروی تانک دشمن گردید را به عنوان «رهبر» معرفی می­نماید.[2] این نگرش یادآور جمله معروف ایشان است که «تکلیف ما را سیدالشهدا مشخص کرده است.[3]»

3.       درس آموزی از محرم:

محرم، ماه حماسه و شهادت است. علاقه وصف­ناپذیر رزمندگان جبهه اسلام به اسوه­های بی­نظیر نینوا، فرهنگ عاشورایی را در وجود آنان شکوفا ساخت و آنها از هیچ فرصتی برای یادآوری و الگوبرداری از حماسه­سازان کربلای اباعبدالله علیه السلام فرو گزار نمی­کردند.

به هر حال در جمع­بندی ریشه­ها و عوامل مؤثر در شکل­گیری ساختار شخصیتی سرداران شهید اسلام باید به عنصر «اراده» نیز توجه داشت. بی­شک خواست قلبی آنان در عملی ساختن آموزه­های دینی و اخلاقی باعث گردید تا به جای پناه بردن به انزوا و تحجر، در میدان عمل، حماسه هایی شگرف را از خود بر جای بگذارند.

 

ب ـ جلوه های اجتماعی:

برخی از جلوه­های اجتماعی تربیت حماسی در سیره شهدای گرانقدر دفاع مقدس را می­توان در موارد زیر مورد توجه قرار داد:

1.       انقلاب و دفاع مقدس:

اصل شرکت در مبارزه بر ضد رژیم طاعوت و حضور در میادین پیکار وجهاد در راه خدا، جلوه­ای از ظهور روح حماسی دلیر مردان و شیر زنان این آب و خاک محسوب می­شود. آنان بی­هیچ توقعی، حیات خویش را در معرض نابودی ظاهری قرار داده و با آگاهی کامل، شهادت در راه خدا را بر زندگی در زیر سلطه­ی مستکبران ترجیح می­دادند.

2.       دغدغه­های اجتماعی:

1ـ2. حساسیت در محیط: نگاه آرمانی به جامعه، مانع از سکوت و انزوا طلبی شهدا و رزمندگان میهن اسلامی بود. آنان همواره با حساسیت نسبت به وقایع پیرامون خود و عمل به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، سعی در اصلاح ناهنجاری­های جامعه داشته و تلاش می­نمودند که فرهنگ اسلامی و انسانی در فضای کشور توسعه پیدا یابد. تشکیل انجمن­های اسلامی و پایگاه­های مقاومت بسیج در سطح محلات و انجام فعالیت­های فرهنگی، نمونه­ای از دغدغه­های شهدای والا مقام به منظور ترویج و اشاعه فرهنگ اصیل اسلام در سطح جامعه به حساب می­آید.

2ـ2. کمک به همنوعان:

جهاد سازندگی، نمونه­ای سازمان یافته از مشارکت انقلابیون مسلمان برای دستگیری از ضعفا و کمک به محرومان محسوب می­شود. روح حماسی مرد و زن مسلمان کشورمان آنان را از بی­تفاوتی نسبت به وضع جامعه باز می­داشته است. جهاد سازندگی به دستور حضرت امام (ره) با حضور جوانان داوطلب در مناطق دور افتاده و محروم کشورمان منشأ بسیاری از خدمات فراموش ناشدنی گردید. شهدای گرانقدر ما البته به این فعالیتها اکتفا نکرده و در هر فرصتی نسبت به دستگیری از فقرا و نیازمندان در خفا و گمنامی اقدام می­نمودند. شهید حاج ابراهیم همت، سردار آسمانی خیبر به همسرش می­گفت: «اگر می­خواهی از تو راضی باشم، سعی کن با آنهایی بیشتر رفت و آمد کنی که مشکلات دارند؛ بلکه با خبر شوم  و کاری برایشان انجام دهم.»[4]

3.       عملیات و رزم:

1ـ3. طراحی: بسیاری از دلاوران حماسه­ساز کشورمان از نیروهای داوطلب مردمی بودند که آشنایی کلاسیک با تاکتیک­های پیچیده نظامی نداشتند. قدرت ایمان و اراده­ای که در باور عمیق آنان نهفته بود باعث شد تا با کسب تجربه و ایستادگی جوانمردانه در مقابل دشمن هر روز بر آموخته­های نظامی و رزمی خویش بیافزایند. جسارت آنان در مقابل پیچیده­ترین شگردهای نوین دشمن باعث گردید تا در نهایت خود نیز بتوانند با طراحی عملیات­هایی بزرگ، همچون آزاد سازی خرمشهر آوازه خویش را در جهان بگسترانند. عملیات غرور آفرین والفجر هشت و تصرف شهر نظامی و بندر استراتژیک فاو در عراق و قطع ارتباط این کشور با آبهای آزاد از طراحی خاصی برخوردار بوده که ناظران و کارشناسان بین المللی را به تعجب واداشت. رادیو آمریکا در تاریخ 25/11/64 اعلام کرد: «تحلیل گران نظامی غرب معتقدند برای عبور ایران از شط العرب (اروند رود) این کشور نیاز به تجهیزات کافی داشته و متعجب از این موضوعند که چگونه با تجهیزات اندک توانسته­اند از این آبراه عبور نموده و به مواضع عراقی­ها دست یابند؛ ضمن اینکه این مسأله علیرغم برتری هوایی عراق صورت گرفته است.»[5]

2ـ3. مواجهه با دشمن: شجاعت مثال زدنی و عدم ترس از رویارویی با دشمنی که از مجهزترین سلاحهای کشنده برخوردار بوده و از وحشیانه­ترین اقدامات برای نابودی ارتش اسلام استفاده می­نمودند، جز در پرتو تربیت حماسی خط­شکنان عرصه جهاد و شهادت قابل تصور و ترسیم نمی­باشد.

کنت دُمارانش (رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه) می­گوید: «در اردوگاه­های اسرای ایرانی افرادی را دیدیم که قاطعانه برای فدا کردن جان خود در راه اعتقاداتشان آمادگی داشتند. اعتقادات مذهبی این افراد برای سوق دادن آنان به سوی انجام کارهایی که به طرز غیر قابل باوری سخت بودند، نقش بسزایی داشته است.»[6]

4.       ساختار اداری:

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، از جمله اتفاقات مهمی که رخ داد، تغییر در ساختار رئیس و مرئوسی در سطح ادارات و وزارت خانه­ها بود. بسیاری از مسئولین بی­اعتنا به تمایلات نفسانیِ ناشی از ریاست بر بخشهایی مهم از بدنه اجرایی کشور، با تمسک به مولای متقیان رویه­ای مردمی در پیش گرفته و با ساده زیستی و پرهیز از تجملات غیر ضروری زندگی خویش را هم سطح مردم گردانیدند. همچنین به منظور هر چه بهتر انجام دادن مسئولیت­های خود و نظارت بر زیر دستان، بی­توجه به عناوین تشریفاتی که ریشه در تفکر طاغوتی داشته است، همپای آنان، در خفا به کار مشغول می­شده­اند.

برای نمونه می­توان به شهید بزرگوار، مهندس مهدی باکری که شهردار ارومیه بود، اشاره کرد. او در جریان سیل در برخی مناطق شهر، همپای امدادگران در لابه­لای گل و لای به کمک رسانی مشغول گردید. خاطره معروفی نیز از حضور ناشناس و مخفی وی در بین کارگران شهرداری برای نظارت دقیق بر عملکرد آنان، امروز به عنوان الگویی مدیریتی مطرح می­باشد.[7] این شهامت ارزشمند در بی­اعتنایی به جاه و مقامهای دنیوی را باید نشأت گرفته از تربیت حماسی آنان دانست.

5.       علم و صنعت:

یکی دیگر از جلوه­های ظهور روح حماسی در ابعاد اجتماعی راد مردان سلحشور دفاع مقدس، مقابله با تحریم­های اقتصادی و نظامی و به کارگیری توانایی­ها و خلاقیت­های خود برای برطرف نمودن کمبودها می­باشد. ابتکار عمل آنان باعث شد تا نسبت به قالب­های موجود، تسلیم نبوده و روح خودباوری در درونشان تقویت شود.

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) از فرماندهان بی­نظیر دفاع مقدس در این باره می­گوید: «نیروهای ما با توجه به بُعد انقلابی که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون­های از خارج آمده نیستند، می­توانند از قالب­های پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازنده­ی خویش روش­هایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در مقابل آن برخیزد.»[8]

اشاعه فرهنگ خودباوری در سالهای پس از دوران دفاع مقدس تا امروز، باعث حیرت کارشناسان کشورهای مختلف گردیده است. پیشرفت­های علمی کشور ایران روز به روز افزایش می­یابد و حتی تهیه فهرستی از اختراعات جوانان این مرز و بوم نیز به کتابی مستقل نیازمند است. خودباوری در عرصه فن آوری را باید حاصل اعتماد به نفس در روزهای دشوار جنگ تحمیلی دانست؛ چه اینکه پیش از آن هیچ­گاه نمی­توان چنین آمار شگفت­آوری از خلاقیت­ها و ابداعات دانشمندان جوان ایرانی را پیدا کرد.

 

ج ـ جلوه­های فردی:

بروز ویژگی­های اجتماعی که نشانگر وجود تربیت حماسی در سرداران بی­نام و نشان جبهه توحید بوده، بی­تردید زمینه­های فردی و درونی را نیز شامل می­شده است. نخستین ثمره تربیت حماسی در وجود انسان­ها، پرهیز از خود محوری و نفس­گرایی است. کسی که شهامت دین­داری را داشته باشد، ابایی از مبارزه با گرایش­های غیر فطری خویش نخواهد داشت.

برخی از این نشانه­های درونی تربیت حماسی در رفتار و منش فردی بزرگ مردان تاریخ حماسه و ایثار عبارتند از:

1.       اصلاح رفتار و گرایش به نیکی­ها:

شهدای والا مقام همواره در صدد مقابله با صفات ناپسند خود بودند تا راه کمال را سریع­تر بپیمایند. آنان با اتخاذ رویه­های مثبت مانند صداقت، اخلاص، گمنامی، صبر، تواضع و ... سعی داشتند رفتار خود را بیش از پیش اصلاح نموده و آموخته­های مذهبی و اخلاقی را با قدرت اراده، در عمل خویش اجرا نمایند.

2.       تأدیب نفس:

در زندگی و خاطرات بسیاری از شهدا می­خوانیم که آنان در صورت انجام عملی ناپسند و یا ترک ناخواسته رفتاری مستحب، خود را با روش­هایی مانند گرفتن روزه و دادن صدقه و ... تنبیه می­نمودند.

3.       تعلق ناپذیری:

منش عرفانی شهدای عالیقدر، از آنان انسان­هایی ساخته بود که به هیچیک از جاذبه­های مادی وابستگی نداشته و همواره آماده ایثار و گذشتن از همه داشته­های این دنیایی خود بوده­اند. وجود این روحیه باعث بزرگ­منشی در رفتار آنها گردیده و آنان را از توجه و پرداختن به مسائل کم اهمیت باز می­دارد.

4.       تبعیت از ولایت:

شهدای دفاع مقدس نسبت به اوامر حضرت امام (ره) حساسیت فوق العاده­ای داشته­اند. آنان به خاطر کسب رضایت خداوند از ولی امر خویش اطاعت محض نموده و آماده هر نوع ایثارگری در عمل به دستورات ایشان بوده­اند. تبعیت از فرماندهان نظامی نیز با اعتقاد به اصل ولایت­پذیری و تأمین نظر ولی فقیه صورت می­گرفت و آنها حتی در صورت تعارض دیدگاه خود نیز از دستورات فرماندهی سرپیچی نمی­نمودند.

5.       شهادت طلبی:

مرگ آگاهی و شهادت طلبی، بزرگ­ترین جلوه تربیت حماسی است. شهید عباس خوارزمی در وصیت­نامه خود می­نویسد: «عروسی من در جبهه و عروس من شهادت است. صدای غرش گلوله توپ و خمپاره عقد مرا می­خواند.»[9]

وجود چنین روحیه­ای، نشانِ اوج کمال انسانی است، آن­گونه که خورشید صالحان، خمینی کبیر در وصف سربازان شهید خویش فرمود: «... یک شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را می­کردند، اینان ناگهان به دست آوردند...»[10]

تربیت حماسی همان تربیت صحیح  و کامل اسلامی است. هر نوع رویکرد عرفانی و معرفتی در امر تربیت، منهای عنصر حماسه ناقص محسوب می­شود و شهدا والاترین نماد تربیت انسان­های اسلامی می­باشند. مگر نه آنکه پیامبر (ص) وعده داده­اند: «در آخرالزمان، شهادت، بهترین­های امت مرا گلچین می­کند»[11]؟ پس بهترین­های امت، مقرّب­ترین بندگان خداوند و عارفان حقیقی حق و حقیقت­اند و تحقق این معنا بدون رویکرد به تربیت حماسی، امری ناتمام و ناممکن می­باشد.

در آخر نیز بر این نکته تأکید می­کنیم که تأسی به سیره شهیدان عالی مقام، بهترین روش الگو سازی برای توسعه تربیت حماسی در لایه­های مختلف اجتماعی است.

والسلام علی عبادالله الصالحین

سیدحمید مشتاقی نیا



1.        مصاحبه نگارنده با مادر شهیدان کشوری.

2.        صحیفه نور.

3.        صحیفه نور.

4.        نیمه پنهان ماه 2. همت به روایت همسر، ص 24، روایت فتح.

5.        شب بارانی حمله. سید مسعود جزایری، ص 170. اداره روابط عمومی و انتشارات سپاه.

6.        لایه­های پنهان جنگ. ص 40، ستاد کل نیروهای مسلح.

7.        ماهنامه فکه ـ سال دوم شماره 20 راوی: برادر کاملی.

8.        سایت جامع دفاع مقدس.

9.        روایت مقدس، ص 82 مؤسسه روایت سیره شهدا.

10.     صحیفه نور جلد 17 ص 189، 21/11/61.

11.     دعواة الراوندی، ص 35، حدیث 650.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
عیدی سپاه
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم اسفند 1388 ساعت 17:53 شماره پست: 378

 

چهارشنبه سوری در شلمچه !!

 

انهدام هواپیمای جاسوسی آمریکا توسط پدافند مرزداران غیور سپاه پاسداران در خاک معطر شلمچه بر بسیجیان جبهه جهانی اسلام مبارک باد .

به کوری چشم شیطان بزرگ و اذناب داخلی اش ٬ مومنین این خبر خوش را به صورت پیامک برای همه ایرانیان سبزسیرت ارسال می نمایند .

 

کدام کشک ؟!

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اسفند 1388 ساعت 13:26 شماره پست: 377

 

 می گویند هاشمی رفسنجانی قرار است اولین نمازجمعه سال هشتاد و نه را اقامه کند . او در حالی پس از مدت ها غیبت به نماز جمعه باز می گردد که در ماه های اخیر بعد از خطبه جنجالی تابستان از ترس واکنش نیروهای انقلاب ، روزی خلوت و به زعم خود کم حاشیه را برای اعلام حیات سیاسی خویش انتخاب کرده است . جالب آن که دختر آشوب گر وی علت این غیبت اجباری را آن گونه توجیه کرده است که انگار هاشمی از سر قهر و ناز ! مدتی را با ارداه شخصی خود غیبت کرده و حالا بر سر مردم منت می گذارد و . . . !

بگذریم . هاشمی به نماز جمعه بر می گردد به ما چه ؟! خطبه های اغتشاش آفرینش در تابستان گذشته را چگونه می خواهد جبران کند ؟ دخالت های مرموزانه در پیشبرد اهداف فتنه و حمایت از مفسدان اقتصادی و سیاسی و . . .

بی خیال اخوی ! زیاد سخت نگیر ! اصلا چه کسی گفته ما باید سیاسی بنویسیم و سیاسی بخوانیم ؟ کمی تنوع هم خالی از لطف نیست .

امروز در سه راه بازار قم ، انتهای کوچه ای قدیمی که جنب پاساژ موسی بن جعفر علیه السلام است رفتم برای تعمیر سماور . لبنیاتی کوچکی نظرم را جلب کرد . روی تابلویش با خطی زیبا نوشته بود : کشک حقیقت !!

 
پاره های تاریخ
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم اسفند 1388 ساعت 19:25 شماره پست: 376

   

 

بخش هایی از آخرین سخنرانی سید احمد خمینی

 

یک مدت ایام ماه عسل بود !!

 

. . . بعضی ها همه نقاط ضعف و بی کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت ، شانه خالی می کنند ! مشکلات و مسائل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست ها بر می گردد . شکی نیست ؛ اما گسترش فساد اداری و رشوه خواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان بر می گردد . اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است . . . .

آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود ، چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم ؟!  . . . یک مدت ایام ماه عسل بود ، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند . دوستان انقلاب و نظام مرتباً حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند ، اما آقایان در مصاحبه های خود ، دریافت هر گونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچ گونه بدهی خارجی نداریم . حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد بدهی است و هر چند هفته یک بار ، اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن و بعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود  . . . هفته نامه امید 21/11/1373

فاتحه !!

 

بازی بزرگان

+ نوشته شده در جمعه بیست و یکم اسفند 1388 ساعت 2:56 شماره پست: 375

به بهانه بازداشت محمد  . . . !

 

محمد آرام نژاد مدتی است که بازداشت شده است . اگر چه او نام هنری اش را آریا گذاشته اما من ترجیح می دهم قداست نام نورانی محمد را با هیچ عنوانی چه از سر خودباختگی باشد یا شبه روشنفکری ، معامله نکنم . محمد را از وقتی می شناسم که نوجوانی بیش نبود . مکبر مسجد بود ، مسجدی که دوسوم وبلاگ نویس های شهر و چهره هایی صاحب رأی با زوایای مختلف سیاسی از آن برخاسته اند . فکر می کنم چهار پنج سالی از من کوچکتر بود . یک شب به رسم پاتوق های مسجدی ، دور هم بودیم که گفت : شهر ما پارک درست و حسابی ندارد و حکم داد که پس رهبر نظام دچار ضعف مدیریتی است !! پاسخم را که شنید قانع شد . دلش پاک و بی آلایش بود و نژادش آرام ! و اگر نبود نسبت نزدیک با بزرگانی که سابقه جهادی خود را در تعامل اقتصادی با انقلاب تعریف می کردند ، رشحات ذهنش ، پرتوی از حق طلبی را همواره در بر داشت . آقا که به ساری آمد ، محمد همپای ما در حرکتی خودجوش با پای پیاده ، چهل کیلومتر را به پیشواز آفتاب ، گز کرد .

از محمد خبری نداشتم تا آن که شعر زیبای آقا رضا بیژنی را در پشت صحنه اخراجی ها اجرا کرد . صدایش به دلم نشست . تازه فهمیدم به موسیقی روی آورده و اسم هنری دارد و . . . . ورود به عرصه وبلاگ ، رابطه موقت و انتقادی دوطرف را به همراه داشت . آوازهایش را دانلود می کردم . یک بار برایش نوشتم : مطرب شده ای ! اما ته آوازهایت ، حس و حال بچه های مسجدی هنوز به چشم می خورد . نظرهای سیاسی اش را در وبلاگ های دیگر دنبال می کردم . تند می نوشت آن هم با نگاهی سطحی و بی محتوا . بعضی دوستان خودش او را فقط در حد یک بوقچی قبول داشتند . محمد نیروی فکری نبود . جوانی ساده با دلی پاک مانند دهها جوان دیگر که استعدادهای خود را بر سر زیاده خواهی اربابان تزویر به تاراج نهادند . شعری که محمد بعد از عاشورا خواند ، اقدامی سبک و نابخردانه بود . به خاطر رفاقت با او می گویم بی ادبی کرد ؛ آن قدر که حتی دوستان قلیانی اش نیز حاضر نشدند یک خط در حمایت از او قلم بزنند . برخورد با او طبیعی بود اما معتقدم وقتی می شود کسی را با روشنگری یا تشر و توبیخ سرجایش نشاند بهتر است به حداقل های قانونی اکتفا شود . من از موارد اتهامی او بی خبرم اما به نظر مضحک است که منادیان فتنه و سردمداران خیره سر نفاق و دلالان زرپرست آشوب که داعیه ای جز قدرت طلبی و فزون خواهی ندارند به ریش دوطرف دعوا پوزخند بزنند و در سایه کاپیتولاسیون قضایی ، پایه های وحدت کاذب ملی را بر خون بسیجیان شهید فتنه و آرمان سرخ عدالت بنا نهند . محمد آرام نژاد به خاطر رفتار غلط اما احساسی خود مجازات می شود . از این سو نیز آزاده قهرمان محمد جعفر بهداد به جرم انتقاد از تاجر ورشکسته باید آماده زندان شود ولی دادستان عدالت گستر تهران هنوز دلیلی برای احضار فرزندان هاشمی پیدا نکرده است . قوه قضائیه چگونه آبروی از دست رفته خود در برابر امت مظلوم حزب الله را بازخواهد یافت وقتی سران مهدورالدم فتنه در حاشیه ای امن ، حرمت شهیدان و امام شهیدان را بازیچه مطامع پست خود می کنند و با ژستی طلبکارانه ، سهم تاراج خود را وقیحانه مطالبه می نمایند ؟! برای جوانان ساده لوح کشورم متأسفم که هنوز نمی دانند در چارچوب سیاسیت جدا از دیانت ، تعامل جناح ها در مثال برادری سگ زرد با شغال تعبیر می شود . امروز بسیجیان خامنه ای ، هوشیارتر از نسل های کم تجربه پیشین ، رفتارهای کژدار و مریز مسئولان را با نگاه تیزبین خود رصد می کنند . نص سخنان آقا در تأکید بر عمل به مر قانون و انجام وظیفه توسط مسولان ، مطالبه اغماض ناپذیر پیشمرگان اسلام و انقلاب است . محاکمه چند جوانک بازی خورده و ساده دل هیچ گاه رسالت مسئولان دستگاه عدلیه در برخورد با ریشه های فساد سیاسی را ساقط نخواهد کرد .تاریخ مصرف کاپیتولاسیون سی و یک سال است که به پایان رسیده است . برای آزادی محمد آرام نژاد و هدایت او دعا می کنم .

تلاش ناکام حامیان هاشمی در حوزه علمیه
+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم اسفند 1388 ساعت 12:26 شماره پست: 374

 

دو تن از طلاب جوان که از نظر علمی در سطح پایینی قرار دارند مدت هاست در تلاشند جمعی از طلاب حوزه علمیه قم را برای دیدار با ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به تهران اعزام کرده تا به این وسیله بخشی از شخصیت ترمیم ناپذیر هاشمی رفسنجانی را احیا نمایند . این دو نفر که از حمایت جریانی در بیرون از قم برخوردار هستند ابتدا قصد داشتند به تعداد پنجاه اتوبوس برای جلسه مذکور تدارک ببینند که با گذشت حدود هشت ماه تا کنون موفق نشده اند حتی یک اتوبوس را راه بیندازند . گفتنی است هر بار که سی الی چهل نفر برای این دیدار اعلام آمادگی می کنند متولیان امر ، در لابه لای فهرست به اسامی طلابی برخورد می کنند که به زعم آنها نفوذی بوده و به جریان های حامی ولایت تعلق دارند .

افراد فوق الذکر مدعی اند قصدشان روشنگری و برطرف ساختن سوء تفاهماتی است که ممکن است در اذهان طلاب شکل گرفته باشد . نکته جالب آن که هاشمی رفسنجانی خود نیز در این مدت مطلع شده است که در بدنه حوزه علمیه از جایگاهی برخوردار نمی باشد .

 

فوری محرمانه !

+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند 1388 ساعت 12:43 شماره پست: 373

 

نامه عزل محتشمی پور

 

جناب حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور سلام علیکم

سال های جوانی شما سرشار از خدمات ارزنده ای است که با عشق به اسلام و انقلاب آمیخته بوده است . مبارزات شجاعانه شما در قم و نجف هیچ گاه از حافظه تاریخی ملت ، زدوده نخواهد شد . پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز حضور شما در مسئولیت های مختلف ، منشأ خدمات و برکاتی قابل اعتنا بوده است . فعالیت های سیاسی شما در لبنان در سال های دهه شصت ، تقویت کننده جبهه حزب الله و مأیوس کننده خط باطل کفر و الحاد صهیونیسم به شمار رفته است .

متأسفانه امروز در فراز و نشیب چرخ روزگار ، در مسیری قرار گرفته اید که مواضع شما و دوستانتان ، بر خلاف مشی امام روح الله و در تضاد با آرمان فلسطین و لبنان است . اخبار مربوط به کردار و گفتار شما و همراهانتان هر روز موجب دلشکستگی دوستداران جمهوری اسلامی و به وجد آورنده سردمداران رژیم غاصب اسرائیل می باشد .  پیوند سیاسی و مصلحتی شما با جریان شومی که حمایت از مردم مظلوم غزه و لبنان را به سخره گرفته است این نکته را گوشزد می نماید که ریاست کمیته دفاع از مردم فلسطین باید در دست کسی باشد که برای شیرین کامی دوستان هم گعده ای خود ، بر سر حقوق و آرمان ملت فلسطین معامله نکند . مردم داغدار این سرزمین بارها طعم خیانت انقلابیون پرادعایی همچون یاسر عرفات را از عمق جان چشیده اند و آموخته اند که مانند مردم ایران با هیچ فرد و حزبی ، عقد اخوت نبندند . شما به دلیل رفتارها و مواضع توجیه ناپذیر خود مدت هاست که از این سمت عزل شده اید . به رسم یادبود یک نسخه از مجلدات نفیس صحیفه نور به محضر حضرت عالی تقدیم می گردد . والعاقبة للمتقین .

 سید حمید مشتاقی نیا موکل دکتر علی لاریجانی

 
پنبه دانه !!
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند 1388 ساعت 11:33 شماره پست: 372

 

شنیده شده یکی از اساتید دروس خارج فقه حوزه علمیه قم که اهل شمال کشور بوده و ارادتی خاص به شخصیت بی مثال ! هاشمی رفسنجانی دارد در بین شاگردان خود شایع کرده که قرار است به زودی طی حکمی از سوی آقا ، جناب هاشمی به عنوان فرمانده کل قوا !! منصوب شود . جدیت این خبر در بین دوستان طلبه ، در سطح لطیفه نوروزی قرار گرفته است .

گفتنی است این عالم بزرگوار که از نظر علمی و مالی همواره امین حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بوده به دلیل عدم تسلط بر اعصاب و رفتار خود هیچ گاه پیشنهاد هیچ مسئولیتی را دریافت نکرده است .

 

حرام خوری و حلال خوری در فتنه !!

+ نوشته شده در شنبه پانزدهم اسفند 1388 ساعت 12:50 شماره پست: 371

 

 

چهره های برجسته فتنه های اخیر دو دسته اند : فتنه گران حلال خور و فتنه گران حرام خور !

حدس می زنید معیار این تقسیم بندی چیست ؟ مگر بخور بخوری هم بوده که حلال باشد یا حرام ؟!

شنیده اید که بعضی از عوامل فتنه و آشوب از آن ور آب یا از سفارتخانه های عربستان و ایتالیا و انگلیس پول هایی را دریافت کرده اند . شاید فکر کرده اید من طبق تقسیم بندی فوق ، این جماعت را جزو حرام خورها می گذارم . اما این طور نیست . پول بیگانه را خوردند ؟ نوش جانشان ! البته من در مقام فتوا نیستم . ولی باور کنید این افراد لااقل باعث شده اند صادرات غیر نفتی ما رونقی گرفته ومقداری ارز وارد کشور شود . این ها در مقابل دستمزدی که گرفته اند کار کرده اند ! اما بسوزد پدر نامردهایی که فیش حقوقی شان کفاف چند نسل آنها را می دهد . به خاطر وابستگی به نظام و گاه حوزه های علمیه و مراکز اقماری آن نانشان در روغن است اما خنجر به حنجر انقلاب می کشند و . . .  دسته اولی ها آیا شرف ندارند بر این قوم هرزه عافیت طلب و نمک نشناس ؟ قومی که حیات و اعتبارشان بسته به بقای نظام است . بیشترین نفع را به جیب می زنند و کمترین دغدغه و خاصیتی برای آرمان های بر زمین مانده ندارند . جالب آن که کسی هم یقه آنها را نمی چسبید و نمی پرسید چرا نان و نام از نظام دارند و کامشان به دشمنان نظام می رسد؟! و جالب تر آن که اگر تیرشان به هدف می خورد و بر فرض ، بساط این حکومت جمع می شد بیشترین ضرر متوجه خود آنها بود . آیا این جماعت پلید ، صدای سیلی ملت را خواهد شنید . من این دسته را فتنه گران حرام خور می نامم .

 
بدون شرح !!
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم اسفند 1388 ساعت 0:58 شماره پست: 370

 

سایت رجانیوز در خبری از آثار هنری و نشریات میرحسین موسوی نام برده است.

در خبر رجانیوز آمده است:

بنا بر اسناد موجود از آثار منتشر شده در این فرهنگستان طی دوره 11 ساله ریاست موسوی، می توان به فصلنامه خیال، ویژه‌نامه‌های نقش خیال، طرح خیال، نوای خیال،‌ سایه خیال، تصویر خیال، تندیس خیال، معراج خیال، اقلیم خیال، جوانه خیال، آوای خیال، صور خیال، فصلنامه خیال شرقی، ماهنامه آیینه خیال و... اشاره داشت.

هم چنین "عکس رویان، خیال عارفان"، "فراسوی ایمان، هنر مدرن و تخیل مذهبی"،‌ "صور خیال در شعر سبک اصفهانی"، "مقالات اولین هم‌اندیشی تخیل هنری"، "خیال ایرانی"، "بهزاد در خاطر و خیال من"،‌ "متافیزیک خیال در گلشن راز شبستری"، "خلیل و خیال، یادنامه استاد خلیل درودچی"، "دیالکتیک برون و درون و پدیدار شناسی خیال"‌ نیز عنوان برخی از کتب منتشر شده توسط فرهنگستان هنر در دوره مذکور است و این در حالی است که همایش های هم‌اندیشی تخیل هنری (8/10/87)، اولین هم‌اندیشی تخیل هنری (8/7/83)، دومین هم‌اندیشی تخیل هنری (23/8/84)، سومین هم‌اندیشی تخیل هنری (15/8/85)، هم‌اندیشی تخیل و مهاجرت (8/10/87)، نمایشگاه تجلی عاشورا در آیینه خیال (10/12/84)، نمایشگاه خیال ایرانی (17/2/84)، نمایشگاه بهزاد در خاطر و خیال من (23/9/82)، نمایشگاه و کارگاه تخصصی "حماسه خرمشهر به روایت نقاشان خیالی‌ساز" (7/3/87) و... از سوی این فرهنگستان در دوره ریاست موسوی برگزار شده است .

 

پلیس پاسور !!

+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم اسفند 1388 ساعت 9:5 شماره پست: 369

 

یک روز پس از جایگزینی واژه " پاس ور " به جای پلیس ، نیروی انتظامی طی اطلاعیه ای این تغییر عنوان را لغو کرد .

برخی صاحب نظران معتقدند نیروی انتظامی قصد داشته با جایگزینی واژه جدید ، مالکیت خود بر باشگاه ورزشی پاس را مورد تأکید قرار دهد . عده ای نیز بر این باورند عنوان پاس ور ، رسمیت بخشیدن به شکایت ارباب رجوعانی است که در مواجهه با برخی از شعبات اداری نیروی مذکور ، درد بروکراسی پاس کاری را با تمام وجود احساس می نمایند .

شنیده ها حاکی از آن است کروبی درصدد بوده با استفاده از بخش دوم واژه پاس ور ، ادعاهای کهریزکی خود را بالاخره به اثبات برساند .

 
بوی تبانی !!
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم اسفند 1388 ساعت 20:39 شماره پست: 368

 

پشت پرده چه می گذرد ؟

 

میر حسین موسوی در مصاحبه با سایت خودش ضمن ارتقای مقام مراسم خرافی چهارشنبه سوری به عنوان نماد نور بر ضد ظلمت ، اعلام کرد جریان سبز در هیچ یک از رفتارهایی که موجب هنجار شکنی ، اخلال و سلب آسایش مردم شود شرکت نخواهد کرد .

این جمله او در کنار نامه معروفش پس از خلق حماسه نهم دی که تلویحا دولت را به رسمیت شناخته و مطالباتی حداقلی را مطرح کرده بود به نوعی عقب نشینی محترمانه از لجام گسیختگی های سیاسی او و حامیان هزار فرقه اش محسوب می شود . در مقابل ، حمید رسایی نیز با عباراتی منّت آمیز ، از پیگیری شکایت خود و برخی نمایندگان ملت از میرحسین صرف نظر کرد . پشت پرده چه می گذرد خدا می داند . برخی صاحب نظران عقب نشینی میرحسین را تاکتیک جدید جریان شوم فتنه قلمداد می کنند . آنان معتقدند دلجویی هاشمی از محمد یزدی و تایید برنامه های اقتصادی دولت در مجلس خبرگان ، اعتدال گرایی ناگهانی محمد خاتمی و تبری جستن وی از افراطی گری کروبی و موسوی نشانه هایی از تغییر تاکتیک جریان فتنه برای مبارزه غیر مستقیم با دولت مردمی احمدی نزاد از طریق کارشکنی های اقتصادی و تحریک مجلس محسوب می شود .

اقتضای هوشیاری آن است که جریان حامی نظام با پرهیز از خوش باوری و معامله گرایی با وطن فروشان ، آمادگی خود را برای رویارویی های اجتناب ناپذیر ارتقا ببخشد . عقب نشینی حقیقی از سوی قانون شکنان زمانی صورت می گیرد که حاضر به جبران خسارت های معنوی و مادی وارد آمده بر پیکر نظام و جامعه اسلامی باشند .

آن چه برای دلسوزان انقلاب از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است ضرورت تبدیل شدن سران فتنه به عنوان الگوی تنبیه اشرار و مغرضان داخلی است که این امر باید دیر یا زود بدون هیچ تبعیض و مماشاتی از سوی دستگاه قضایی یا رزمندگان مستقل جبهه جهانی اسلام تحقق پیدا کند . وقاتلوهم حتی لاتکون فتنة .

 

شرط محبت

+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم اسفند 1388 ساعت 13:2 شماره پست: 367

 

گفتم : مهدی با فلانی چرا سنگین برخورد می‌کنی، تحویل نمی‌گیری؟
گفت : امام را و ولایت را قبول ندارد
.

از سخنان صفیه مدرسی ٬ همسر  مهدی باکری در مراسم یادبود شهید - اسفند ۸۸


چند روز پیش مراسم سالگرد شهید مهدی باکری در تالار وزارت کشور برگزار شد که در آن، همسر سردار لشگر عاشورا ، روایتی خواندنی از اندیشه های او ارائه کرد.


به گزارش «جوان آنلاین»،در این مراسم که روز ششم اسفند به یاد شهید مهدی باکری و همرزمانش در تالار بزرگ کشور برگزار شد ، سرکار خانم «صفیه مدرسی» همسر شهید روایتی خواندنی از ویژگی های اخلاقی و سیره آن شهید ، سوابق فرمانده نام آور لشگر عاشورا با بزرگانی چون حضرت آیت الله خامنه ای و شهید آیت الله مدنی و نیز تقید او به اطاعت از ولایت و ولایتمداری ارائه کرد که متن کامل آن از نظر خوانندگان می گذرد.

بسمه تعالی
با سلام و درود و عرض ارادت به محضر امام عصر (عج) و با درود بر روح امام راحل (ره) و ارواح پاک و طیبه شهدای اسلام
محفل، محفل شهدا و یاد سربازان و یاران اباعبدالله است و سخن گفتن از آنان کاری بس مشکل و با گواه بر اینکه هیچ واژه و قلمی و زبانی توان طرح عظمت روح بلند ایثار و عظمت آنان را ندارد، بجا دیدم چند ویژگی که در مجال این برنامه است برای عزیزان بازگو کنم باشد که با پندگیری از آنان یاد و خاطره عزیزان سفر کرده را گرامی بداریم.
من آقا مهدی را در اولین ملاقات فردی متواضع و آرام و فردی با ایمان و اراده محکم و راسخ که با آگاهی پا در میدانی گذاشته که جز با نثار جانش و رسیدن به قله‌های کمال هدف دیگری ندارد،دیدم. چهره معصوم و صحبت‌های دلنشین او مرا مجذوب خود کرد. فردی ساده زیست و وارسته از تمامی وابستگی‌های دنیا، مدیری که در سمت شهردار ارومیه بی‌نام و نشان جار‌و برمی‌داشت و مثل کارگر کوچه و خیابان‌ها را جارو می‌کرد. سر سفره آنها می‌نشست با آنها غذا می‌خورد،‌لباسش، زندگی‌اش همرنگ آنها بود. درد و رنج آنها را از نزدیک لمس می‌کرد و برای رفع مشکلات آنها شبانه‌روز خواب نداشت. با مستضعف‌ترین اهل فامیل رفت و آمد می‌کرد و به دستور و سفارش امام برای مقابله با دشمن و جنگ تحمیلی و حضور در جبهه‌ها آرام و قرار نداشت و به راحتی صندلی شهرداری را رها کرد و راهی جبهه شد و هیچ‌گاه برای به دست آوردن صندلی ریاست دروغ نگفت و تهمت نزد و تا آخر در کنار مردم و با مردم و بسیجیان ماند.
فردی خداترس و مقید در حفظ بیت‌المال که حتی حاضر نبود سهم نانش را به خانه بیاورد، در کوره‌های حوادث و فراز و نشیب زندگی فردی صبور و آرام بود. وابسته به هیچ گروه و حزبی نبود، بر خلاف خیلی از روشنفکران که یا روحانیت را قبول نداشتند یا ارتباط نداشتند، احترام خاصی به علما و روحانیت می‌گذاشت و مدام برای رهنمود گرفتن با آنها در ارتباط بود.
بعد از یکی از عملیات‌ها برای دیدار خانواده به ارومیه رفتیم، ایشان که مقید به نماز اول وقت و نمازجماعت بودند با پدرم به مسجد رفتند، بعد از برگشتن گفتم مهدی تجدید وضو کن و نمازت را دوباره بخوان، نمازت اشکال دارد. با لحن خاصی گفت چرا؟ گفتم این آقا اوایل انقلاب در راهپیمایی شرکت نمی‌کرد. جلوی من ایستاد، گفت خانم این تفکر تو اشکال دارد ما تحصیلکرده‌های دانشگاهی‌ تا دیروز ابتدایی‌ترین مسأله شرعی خود را بلد نبودیم، آن وقت اینها از 13 سالگی در حوزه، علوم دینی می‌خواندند. من از گفتن حرفم پشیمان و شرمنده شدم.
یتیم‌نوازی و دست‌ نوازشگر و پدرانه او بر سر بچه‌های پرورشگاه ارومیه حاکی از دل مهربان و رئوف او بود. خشم و نفرتش نسبت به دشمنان که مصداق بارز آیه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بود. کارهایش بی‌ریا و بی‌نام و بی‌ادعا بود تا جایی که یکبار هم کلمه «من» از او نشنیدم. همسری مهربان و شوخ طبخ بوداما دور از خانه که به خاطر اسلام و انقلاب و تلاش‌ها و فداکاری‌های شبانه‌روزی‌اش حسرت چند روز متوالی بر سر یک سفره نشستن با خانواده را به دل گذاشت. نمازها و اشک‌های نیمه‌شبش با تنی خسته مرا شرمنده می‌کرد. سخنان، رفتار، حرکات و منش او آرامش‌بخش دل بسیجیان بود.
عمویی مهربان که بچه‌های برادر را پدری می‌کرد. کتاب خاطرات را ورق می‌زنیم؛ برگی دیگر از زندگی او و یک ویژگی برجسته و ممتاز که او را از سایر دوستان متمایز می‌کند و تمامی ویژگی‌‌های دیگر او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد بازگو می‌کنم.
یک نوع اعتقاد، یک نوع نگرش و تفکری که تمامی جهت‌گیری‌های او به آن ختم می‌شد و تا لحظه شهادت هیچ عامل و حرکت و نیرویی نتوانست- چه در دانشگاه و چه در حوادث اوایل انقلاب- حتی یک روز و یک لحظه هم او را از این اعتقاد منحرف یا به شک بیندازد و همراه خود ببرد. اعتقاد به ولایت فقیه جزو اصول و مبانی اعتقادی او بود و فرامین آن را یک امر تعبدی و واجب‌الاجرا می‌دانست. او این تفکر و اعتقاد را اول لطف خدا و بعد مدیون و مرهون ارتباطی می‌دانست که از قبل از انقلاب با علمای بزرگ و مبارزی از جمله شهیدمدنی و آیت‌الله خامنه‌ای که نهضت را هدایت و جوانان را ارشاد می‌کردند، داشت و کسی در چارچوب دوستی او مشروعیت داشت که ولایتمدار باشد.
اصلاً چرا من بگویم، از زبان خودش بشنویم.
سرم را بی‌اختیار چرخاندم و به عکسش خیره شدم. هر بار این عکسش را می‌بینم دلم به درد می‌آید. جوانی با بدن نحیف و لاغر و تنی خسته و سر و صورتی پر از خاک، چشمانی پرخون حاکی از بی‌خوابی چند شبانه‌روز که از فرط خستگی به یک پیرمرد شبیه شده بود. به شوخی گفتم: مهدی شما خسته شدید، مدتی هم آنهایی که نیامدند بیایند جبهه.
گفتی: امام فرموده حضور در جبهه از اهم واجبات است. گفتنی: نیروی رسمی وزارت نیرو هستم. نامه آمده تکلیفم را روشن کنم.
گفتم: برو وزارت نیرو.
گفتی: امام و بسیجیان را تنها نمی‌گذارم.
گفتم: مهدی با فلانی چرا سنگین برخورد می‌کنی، تحویل نمی‌گیری؟
گفتی: امام را و ولایت را قبول ندارد.
قرارگاه به شهید احمد کاظمی متوسل می‌شود تا واسطه شود و مهدی از منطقه برگردد. مهدی با دلی آرام و مطمئن به احمد می‌گوید: اینجا حال و هوای دیگری دارد اگر تو بیایی همیشه با هم خواهیم بود. من بسیجیان را تنها نمی‌گذارم، من به سفارش امام اینجا می‌مانم.
آری ای عزیزان، اخلاص و صداقت در عمل و عشق به امام موتور وجودش بود و این عشق و علاقه قطب نمای زندگی او و اطاعت از فرامین او را یک امر تعبدی و در تمامی مراحل و محورهای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود لازم الاجرا می‌دانست و معتقد بود و سخنان او را خوب گوش می‌کرد. می‌نوشت روی دیوار می‌زد و نصب العین خود قرار می‌داد.
برادران و خواهران عزیز، این پیام شهدای ما، ملت ما و خانواده‌ شهدای ماست. تنها راه سعادت و خوشبختی و عزت، اسلام است و ولایت است و وحدت و خون سرخ شهدا و عینیت بخشیدن به این واژه‌ها و حمایت از اسلام و انقلاب و نظام و ولایت رمز پیروزی‌ماست و حفظ وحدت رمز عزت و اقتدار و سربلندی و ماندگاری اسلام و مسلمین و کشور عزیزمان.
ای خدای مهربان، بر شهیدان ما رحمت فرست،
انقلاب را از شر اشرار و مکرمکاران و توطئه‌چینان و استکبار جهانی محفوظ بدار،
به خدمتگزاران صدیق انقلاب توفیق عطا بفرما،
و رهبر معظم انقلاب را از همه بلیات مصون و محفوظ بگردان.
ای خدای مهربان، در مقابل فتنه‌ها و بلیات زندگی سرافرازی و سربلندی و توفیق عمل به وصیت شهدا و امام را به همه ما عطا بفرما.
والسلام علیکم و رحمه‌‌الله
6/12/88

 
رجز
+ نوشته شده در دوشنبه دهم اسفند 1388 ساعت 4:36 شماره پست: 366

 

دوستان اهل فن ، خرده نگیرند . مدتی است شعر و شاعری را کنار گذاشته ام ؛ اما بعد از پیروزی های اخیر و رفتارهای منفعلانه جریان فتنه حیفم آمد برای عبدالشیطان وطن فروش ، رجز خوانی نکنم :

مرد باش ای روبه جسته زدام

شرمسار جمله های ناتمام

مرد باش و حق موهومت ستان

انقلابیّ تهی از آرمان

لاف قانون و شهیدان ، خوش زدی

لقمه با گرگان آدم کش زدی

آتشی افروختی پنهان شدی

مرکبی از شاه رفسنجان شدی

خیس از چیزابه وهم و خیال

تا ابد پیروز رؤیای محال

ای نمازت کوفه و جامت ز شام

باز کش مردی اگر تیغ از نیام

 
تیر و کمان ابرو !
+ نوشته شده در شنبه هشتم اسفند 1388 ساعت 12:27 شماره پست: 365

 

تیر برای چشم ، مفید است ! این را می دانستید ؟ زود قضاوت نکنید ! هنوز آثار مربوط به فشارهای خرید شب عید تأثیرخودش را روی من نشان نداده ! مسائل را با هم قاطی نکنید لطفاً . عجله کردید ها ! ببینید ؛ بعضی وقت ها تیر و ترکش برای بینایی انسان مفید است . اصلاً باعث تقویت چشم می شود .  این ماجرا ربطی هم به بابا طاهر عزیز و "زنم بر دیده تا دل گردد آزاد" و این جور چیز ها ندارد . چی فرمودید ؟ ضد لطیفه است ؟ همان لطیفه معروف که بعضی ها می گفتند چون تیر برای قلبشان ضرر دارد جبهه نمی روند ؟ نه عزیز دل برادر ! نگرفتید ! کمی صبر داشته باشید . الان جریان را تعریف می کنم :

عباس آقا در عملیات فتح المبین مجروح شده بود ؛ درست از ناحیه چشم . پزشک های بیمارستان فارابی تهران به این نتیجه می رسند که برای جلوگیری از عفونت و . . . چشمش باید تخلیه شود . عباس آقا پیش خودش می گوید من که می خواستم جانم را در این راه بدهم ، چشم چه ارزشی دارد ؟ چشم ! ( این چشم آخر یعنی رضایت داد ).

شبی که فردایش باید برای عمل آماده می شد کسی را می بیند که بالای سرش می آید . پانسمان را از چشمش باز می کند و می گوید : چشمت که مشکلی نداره ! شما برید به جبهه . ما هم به آن جا سر می زنیم .

هم اتاقی عباس بهت زده شده بود . عباس رفته بود جلوی آینه داشت چشمش را معاینه می کرد . از روز اولش هم بهتر شده بود . آن بنده خدا که کسی را ندیده بود زود پرستارها را صدا زد . چه سر و صدایی که برپا نشد . پانسمانش باز شده بود . دیگر نیازی نبود آن جا بماند .

اواخر عملیات محرم بود . این دفعه نه در بیداری که در خواب دیده بود کسی سوار بر اسب سپید تیربار به دست دارد و تنها با یک فشنگ دشمنان را به خاک می اندازد . این را که تعریف کرد دوستانش فهمیدند دیگر ماندنی نیست .

شهید عباس عباس پور ، جوان دلاوری از خطه کیاکلای قائم شهر است که نباید گذاشت بر مزار یاد و نامش غبار فراموشی بنشیند .

بر اساس خاطره ای از فرمانده خط شکن گردان حمزه ل 25 ک ، برادر جانباز ، احمد محمودی .

 
چه کسی راست می گفت ؟
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم اسفند 1388 ساعت 7:24 شماره پست: 364

 

اشک آتش جایزه می دهد !!

 

ای جعفر ! . . . ای جعفر ! . . .

آخر مؤمن خدا این چه کاری بود تو کردی ؟! تو که برای خودت احترام و آبرویی داشتی . همان را نگه می داشتی و امروز برای خودت کسی بودی . مردم سرت قسم می خوردند و . . . بسوزد پدر وسوسه . بسوزد پدر جاه و مقام . خوب فضا را غبار آلود کردی ها . این وسط یک عده هم راه افتاده بودند برایش تبلیغ می کردند : به جعفر ما رأی دهید او یار امام بوده . بحران های زمان امام را درک کرده . خیلی از خواص خوش سابقه از او حمایت می کنند . دغدغه ای جز آرمان های اسلام ندارد . شال سبز هم به گردن دارد . اصلا سید است . برادر امام است . امامزاده است . ( به قول قمی ها شاهزاده است . ) آن طرف چه ؟ یک بچه بدون سوابق انقلابی یک مشت فقیر و ساده پوش را دور خودش جمع کرده که مثلا حق با اوست و دم از عدالت و اسلام ناب می زند ؟ او زمان امام کجا بوده ؟!

ای جعفر ! . . . ای جعفر ! . . .

دیگر کسی به مزارت دخیل نمی بندد . مرد حساب همه چیز را به هیچ فروختی .

البته جعفر آقا در ایام انتخابات اخیر خیلی به درد ما خورد . بیخود که نگفته اند : عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد .

بگذریم . قرار نبود من سیاسی بنویسم . چند وقتی است حال و هوای جنوب ، جو گیرم کرده . امروز چهارشنبه است . یوم الشروع . در بعضی روایات توصیه شده کارهای بزرگتان را بهتر است از چهارشنبه شروع کنید . چه کار بزرگتری از شروع ولایت منجی آخر ، امام عدالت و رستگاری ؟ این تقارن را باید به فال نیک گرفت .

امروز تاج گذاری مهدی امت است . البته در چنین روزی دو تاج گذاری برگزار شد . سید جعفر هم داعیه امامت داشت و  . . .

سبیل عمی جعفر و ولده فسبیل اخو یوسف . این  را امام بر حق گفته . عمویم جعفر و فرزندانش راه فرزندان یوسف (پیامبر زادگان یعقوب ) را پیموده اند . راستی امروز پس از گذشت قرن ها مهدی موعود چقدر شیدایی دارد ؟ حالا بگردید اگر یک نفر را پیدا کردید که پیرو جعفر کذاب باشد و معتقد باشد که با تقلب حقش را خورده اند یک قطره طلایی از اشک های آتش را به شما جایزه می دهم .

 
ریگ و صخره !
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند 1388 ساعت 17:43 شماره پست: 363

 

ریگی از کفش نظام خارج شد ؛

 

 به امید برچیده شدن صخره های سر راه !!

 
چه ببر ها که در این کوه ناپدید شدند
+ نوشته شده در دوشنبه سوم اسفند 1388 ساعت 7:59 شماره پست: 362

 

یاد باد گردان حمزه یاد باد

یاد باد شیران شرزه یاد باد

نخستین یاد واره شهدای گردان حمزه سپاه کربلا 

پنج شنبه 6/12/88 از ساعت 9 تا 14 قائمشهر حسینیه عاشقان ثارالله

 
فواره ای که به زمین می رسد !
+ نوشته شده در یکشنبه دوم اسفند 1388 ساعت 22:53 شماره پست: 361

 

محصولات مجید هر چه می خواهد ، باشد . تبلیغاتش را که دیده اید . کودک در خطر سقوط قرار دارد پدر با تمام توان به طرفش می دود . اما پدر وقتی نفس راحت می کشد که می بیند بسته خریداری شده اش سالم مانده است . یعنی عشق به فرزند ، کشک ! حوصله نقد و بررسی ندارم . شکر خدا هر کس را با هر سلیقه ای که تا به حال دیده ام نسبت به این نوع تبلیغ واکنش منفی نشان داده است . طبع زلال انسان ها آن چه خلاف فطرت الهی خود باشد را خوب تشخیص می دهد . آن بابایی که چنین طرحی برای تبلیغ یک محصول ریخته و پول هنرمندی اش را گرفته خواسته یا ناخواسته با انجام روشی غیر اخلاقی مرتکب ضد تبلیغ شده و در درجه اول خیانتی بزرگ را در حق شرکت طرف قرار داد خود انجام داده است . خدائیش بد سلیقگی این مدلی را دیده بودید ؟

----------------------------------------

بعضی از دوستان معتقدند آن که برای نجات بچه دوید مثلا یک شهروند عادی بوده نه پدر بچه ٬ البته بر نظر خود اصرار دارم که به هر حال اصالت های انسانی جولانگاه مناسبی برای بهره وری اقتصادی نیست .

  • سیدحمید مشتاقی نیا