اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

آرشیو تیر90 اشک آتش

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۰، ۰۹:۱۴ ق.ظ


از منظری دیگر

+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام تیر 1390 ساعت 22:25 شماره پست: 834

محمد رضا منتظرالقائم در وبلاگ یادداشت های یک استشهادی نوشت:

حادثه تلخ جانبازی حجت الاسلام فروزش امام جماعت یکی از خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی تهران در جریان برخورد با اراذل و اوباشی که ساعت ۲۲ شامگاه دوشنبه ۱۶ خرداد در خیابان شریعتی قصد ربودن به دو دختر جوان را داشتند، با اعلام خبر "نامتعارف بودن پوشش این بانوان" و اینکه اکنون در اختیار پلیس هستند و مرحله بازجویی شان آغاز شده است، توسط نیروی انتظامی از منظر بدپوششی زنان دیده شد و کمتر به این موضوع که چرا باید در ساعات میانی شب و در خیابانی نسبتا اصلی و نه پرت و حاشیه‌ای وضعیت امنیت شهروندان این گونه باشد توجه شد.

البته در همان زمان حجت الاسلام "موسی غضنفرآبادی" نایب رئیس اول کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در، ضمن با ابراز تاسف ازوقوع چنین حادثه ای گفت: هیچ شهروندی نباید مورد تعرض قرار گیرد و این توجیه به هیچ وجه قابل پذیرش نیست که بگوییم چون خودش وضعیت نامطلوبی داشته مورد تعرض قرار گرفته است. و هم چنین تصریح کرد: پلیس باید به وظیفه‌ای که برای او معیین شده است به خوبی عمل کند.

به هر صورت با اعلام خبر این از خودگذشتگی، مانند سایر حوادثی که تنها پس از رسانه ای شدن مورد توجه قرار می گیرند، این اقدام شجاعانه نیز در کانون توجهات قرار گرفت و واکنش های حمایتی فراوانی از جانب علما و شخصیت های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در پی داشت و آیات‌ عظام نوری همدانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی با صدور بیانیه های جدا گانه ای از مجروح شدن این مجری فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر ابراز تأسف کردند.

حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی ضمن ابراز تأسف از تعرض به این روحانی تاکید کردند، مسئولان امنیتی و انتظامی و مسئولان قضایی هر چه سریع تر با عوامل این اقدام برخورد و با اطلاع رسانی به موقع و برنامه ریزی صحیح از وقوع مجدد چنین حوادثی برای آمران به معروف و ناهیان از منکر جلوگیری کنند.

سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی نیز در حمایت از اقدام این روحانی فداکار گفت: باید در مقابل برخورد مسئولانه این فرد روحانی که جانباز راه امر به معروف و نهی از منکر شده است، سر تعظیم فرود آوریم.

اما اکنون پس از گذشت چند هفته از این حادثه و اعلام حمایت های مختلفی که صورت پذیرفت جا دارد سوال دیگری هم طرح شود، شاید بد نباشد برای چند ثانیه هم که شده به این حادثه از زاویه ای دیگر نگاه کنیم.

آیا اگر در جریان این امر به معروف و درگیری صورت گرفته، حجت الاسلام فروزش در دفاع از خود، خواسته یا ناخواسته به اراذل و اوباش آسیبی وارد می کرد، اکنون در چه وضعیتی قرار داشت و حال و روز ایشان چه بود؟

ساختن متجاوزین روانه زندان می شد؟

آیا نیروی انتظامی مدعی نمی شد که اقدام خود سر ایشان مذموم بوده و اگر ایشان منتظر رسیدن ماموران آموزش دیده نیروی انتظامی می شد همه چیز ختم به خیر می گشت؟

آیا قاضی مربوطه برای جلوگیری از هرج و مرج و مبارزه با ترویج اقدامات خودسر! ضرب شست مبسوطی نشان این روحانی نمی‌داد، تا به او بفهماند: خیال نکن به واسطه لباس طلبگی هرکاری! که می خواهی می توانی بکنی!

آیا دادگاه ویژه روحانیت به طور جداگانه به خاطر عدم رعایت شان لباس روحانیت ایشان را محاکمه نمی کرد؟

آیا خانواده ی همین اوباش فراری اولین مطالبه کنندگان حق فرزند مظلومشان! نبودند؟

به راستی سوالات بالا، حقیقت تلخ تری بود که در صورت تغییر گذشته در انتظار این روحانی شجاع بود [...] حقیقت تلخی که مردم به خوبی آن را می دانند و این را می توان از عدم دخالت آنان در حادثه سعادت آباد، یا زورگیری با قمه در محله امین حظور که تصاویر آن پخش شد فهمید.

نگارنده به شخصه مثال های زیادی از جوانان بسیجی و افراد عادی را می شناسد که صرفن به خاطر احساس مسئولیت ناچار به مداخله در امری شده اند و آن حقیقت تلخ را به خوبی درک کرده اند.

حتمن خوانندگان محترم نیز با از نظر گذراند این سطور، موارد زیادی را از این دست به خاطر خواهند آورد.

پی نوشت:

دوست داشتم این طور تمام‌اش کنم که:‌ امید است مسئولین محترم قضایی و انتظامی با برنامه ریزی های دقیق و رفع ابهام در احیای این فریض الهی قدم بردارند و ...

اما چه کنم که امید نیست [...]

تیترش را بگذارید بدون شرح!
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم تیر 1390 ساعت 20:18 شماره پست: 833

آملی لاریجانی: به پرونده سارقان و متجاوزان در کمتر از یکماه رسیدگی و تمام آنان اعدام می شوند.

17/9/89

می خواستم لیستی تهیه کنم از فهرست جنایات معروفی مانند فاجعه خمینی شهر و حمله به روحانی مدافع نوامیس و امثالهم تا خودتان صحت و سقم ادعای مذکور قاضی القضات را بررسی کنید اما وقتی با این خبر مواجه شدم ترجیح دادم حرفم را خلاصه کنم:

ایرنا نوشت : مالک اژدر شریفی رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی، گفت :سکینه محمدی آشتیانی اخیرا برای شرکت در مراسم ختم مادرش به مرخصی رفت.

وی در این خصوص جزئیاتی ارائه نکرد.

رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی ، همچنین افزود : به رغم انتشار برخی اخبار کذب در رسانه های خارجی، متهمه فوق در صحت و سلامتی کامل و بدون هیچ مشکلی از نظر جسمی در زندان است و همچون سایر زندانیان از حق و حقوق خود به طور کامل برخوردار است."

سکینه محمدی آشتیانی 5 سال قبل به اتهام مشارکت در قتل همسرش و ارتکاب زنای محصنه در تبریز محاکمه و به سنگسار محکوم شد.

آتش سوزی مجمع از زاویه ای دیگر

+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر 1390 ساعت 12:46 شماره پست: 832

آیا آشوب های خیابانی دوباره کلید خواهد خورد؟!

چندی پیش خبر آتش سوزی عمدی در یکی از اتاق های مجمع تشخیص مصلحت در صدر اخبار سیاسی کشور قرار گرفت اما در مدتی بسیار کوتاه از سوی محافل خبری داخلی و حتی رسانه های ضدانقلاب که گاه زیر لوای مواضع هاشمی تجمع می کنند مورد بی توجهی قرار گرفت. وزیر اطلاعات در مصاحبه ای این حادثه را مشکوک و مسخره نامید. در خصوص این آتش سوزی به سه حاشیه کمتر توجه شده از سوی رسانه ها پرداخته می شود:

1-      ادعاهای خلاف واقع هاشمی به خصوص پس از فتنه88 به راحتی قابل اثبات و مشهود بوده است. نمونه آخر آن ادعا در خصوص تحت فشار قرار داشتن متکی در زیرسوال بردن مناسبات ایران و عربستان بود که از سوی وی به شدت تکذیب شد. ادعاهای مکرر هاشمی در تأیید وقف دانشگاه آزاد توسط مقام معظم رهبری و تکذیب آن از سوی دفتر معظم له و ریاست قوه قضائیه نمونه دیگری از این مسئله است. ادعا در خصوص پایبندی به انقلاب و رهبری به رغم عدم محکومیت فتنه و تعیین شرط برای بازگشت آرامش به کشور، ادعای ادامه تحصیل مهدی هاشمی در لندن  و . . . .در مجموع ضرورت بازنگری در همه ادعاهای سیاسی هاشمی در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خصوص در جریان پذیرش قطعنامه598 را جدی تر می نماید.

2-      ادعای آتش سوزی در مجمع درست در زمانی در بوق و کرنا شد که وزارت اطلاعات با رونمایی از پروژه الماس فریب، قصد داشت هجمه روانی سنگینی را بر ضد اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی که دارای وابستگی به سرویس های جاسوسی بیگانه هستند اجرا کند. نفوذ سردار مدحی در دل مهره های کلیدی دشمن علاوه بر اثبات اقتدار عناصر اطلاعاتی نظام، باعث درگیری داخلی و ضعف روحیه در کادرهای مرکزی اپوزیسیون گردید. در مقابل این حرکت، خبر آتش سوزی در مجمع آن هم به رغم وجود موانع حفاظتی و نیز وجود تصویر از فرد نفوذی در مجمع باعث ایجاد این پرسش در ذهن مردم خواهد شد که دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی نظام با وجود تصویر فرد خاطی ونفوذی دشمن چگونه نتوانسته اند کوچکترین مشخصاتی از این فرد را شناسایی کنند. غمگنانه باید گفت این آتش سوزی مشکوک و مسخره! پاتک اطلاعاتی دشمن در تحقیر دستگاه های امنیتی کشور بوده است.

3-      هاشمی رفسنجانی بارها ثابت کرده است به رغم تصدی مهم ترین مناصب نظام، می تواند در مسیر اهداف انقلاب حرکت نکند. نمونه آخر آن حمایت تلویحی از اغتشاشات صهیونیستی در کشور سوریه است. در جریان آتش سوزی ساختمان قدس، چه در اطلاعیه مجمع و چه در سخنان ریاست آن، تلویحا در خصوص رواج بداخلاقی و ایجاد ناامنی در کشور هشدار داده شده است. خوش بینانه ترین تحلیل این است که هاشمی در پی احیای شخصیت خود از طریق مظلوم نمایی است. اما تحلیل بدبینانه ای نیز در این باره وجود دارد. هشدار در خصوص وجود ناامنی در کشور یادآور هشدار دلسوزانه! هاشمی در نامه معروف بودن سلام و والسلام خود به مقام معظم رهبری در خصوص طغیان گدازه ها و آتش فشان های خیابانی است. این پازل زمانی تکمیل تر می شود که توجه داشته باشیم چند روز پیش سایت الف وابسته به احمد توکلی مدعی شده بود دولت قصد دارد با اجرای طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها- که به ادعای این سایت خلاف نظر مقام معظم رهبری است- فضای دانشگاه ها را به آشوب بکشاند! بلافاصله بعد از لغو این مصوبه از سوی رییس جمهور، رسانه های همسو با جریان سنتی اصولگرا مدعی شدند احمدی نژاد در صدد است مراجع را در مقابل نظام قرار دهد! در اوایل هفته ای که گذشت نیز روزنامه جمهوری اسلامی که دارای وابستگی فکری به هاشمی رفسنجانی است در سرمقاله خود مدعی شد دولت قصد دارد با دامن زدن به گرانی کالاها، اقشار ضعیف جامعه را به آشوب و رویارویی با نظام سوق دهد! اصرار بر ایجاد اغتشاش در بعضی از تحلیل ها این شائبه را دامن می زند که آیا قرار است پروژه فتنه دیگری از سوی هاشمی رفسنجانی و اذنابش کلید بخورد؟ 

تبریک به یک رزمنده
+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر 1390 ساعت 1:7 شماره پست: 831

 

آقا محمد مهدی آقاجانی از تبار معراج نشینان است. حالا او در قد و قواره پدر٬ مردانه ایستاده و از مرزهای دلش پاسداری می کند. وبلاگ بنیان مرصوص٬ جلوه کوچکی از رزم فرهنگی این سرباز جوان ولایت است.

تقارن پیوند خجسته آقا محمدمهدی با زاد روز امام عدالت را باید به فال نیک گرفت. برای ایشان و همسر محترمشان جز آرزوی رستگاری و سعادت٬ تمنایی نشاید داشت.

 

یک قطره اشک آتش

+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر 1390 ساعت 0:53 شماره پست: 830

غره نشده ام و به خاطر وبلاگم فخر نمی فروشم . فقط خوشحالم اشک آتش در حد و اندازه یک وبلاگ ساده توانسته است کارایی نسبتا قابل قبولی داشته باشد.

از وبلاگ نویسی خسته نشده ام و این راه را ادامه خواهم داد انشالله. از تعطیلی این وبلاگ چه کسانی سود خواهند برد؟ امیدوارم به این زودی مجبور نشوم اخرین پست وبلاگم را ثبت کنم. آخرین پست وبلاگ من شاید تیرخلاص به حیات سیاسی و اقتصادی بعضی ها باشد. پس بهتر است اشک آتش در مسیر احیای آرمان های بر زمین مانده اسلام و انقلاب٬ نرم و آهسته قدم بردارد.

دلسوزان انقلاب باید مراقب باشند ریزش ها تحمیلی نباشد!

مدیریت داش مشتی در نهادهای مذهبی!
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم تیر 1390 ساعت 19:36 شماره پست: 829

چند روز پیش برای کاری به کتابخانه مرحوم مرعشی نجفی رفتم. دیدم روی کاغذی نوشته اند : طبق سنوات گذشته کتابخانه از 18تیر تا 21 مرداد به دلیل تعطیلات تابستانی! باز نخواهد بود.

با دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه کاری داشتم، گفتند در تعطیلات تابستانی به سر می برند!

به مرکز خدمات حوزه رفتم گفتند تعطیلات تابستانی است.

دفتر شهریه مقام معظم رهبری هم . . . .

جالب است بدانید کارمندان محترم این نهادها از حقوق و مزایایی مانند همه کارمندهای ادارات کشور برخوردارند. بعضی از حضرات محترم که روحانی هستند علاوه بر حقوق کارمندی . . . . بگذریم.

این تعطیلات در کجای قوانین اداری کشور تعریف شده است؟ غیر از مورد اول، بقیه نهادها دو هفته تعطیل هستند اما می دانید به خاطر همین میزان تعطیلی غیرموجه، چه میزان از کارهای فرهنگی مرتبط با مسائل دینی بر زمین می ماند؟

چه زمانی قرار است مدیریت هیئتی و داش مشتی نهادهای حوزوی و دینی پایان بپذیرد، خدا می داند.

ماندن در اینجا مثل شمشیر کشیدن به روی خداست!

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم تیر 1390 ساعت 19:8 شماره پست: 828

مرحوم رحمان دادمان، وزیر راه دولت خاتمی بود که در جریان یک سانحه هوایی جان خود را از دست داد. حسین صفار هرندی در مصاحبه با شماره دوازدهم نشریه پلاک هشت صفحه 16در بیان خاطره ای از آن مرحوم به نقل از فرزند ایشان می گوید:

"... در بحبوحه جریان 18تیر پدرم به من گفت اگر دوستانی در کوی داری صدایشان کن. دو نفر را می شناختم آنها را آوردم پیش بابام. به آنها گفت: همین الان بلیط بگیرید و بروید شهر خودتان. داخل این کانون فتنه نمانید. ماندن در اینجا، مثل شمشیر کشیدن به روی خداست. نفوذ معنوی بابا روی آنها تأثیر گذاشت و رفتند شهر خودشان. من شنیدم همان روز رفته بود راه آهن که از زیرمجموعه های وزارت خودش بود. داخل انبار، به متصدی آن جا گفته بود: چوب های کناره تراورس را ببر بده به بچه حزب اللهی هایی که در سطح شهر با فتنه گران درگیرند و انها را مجهز کنید.

توجه داشته باشید آقای دادمان در کابینه ای وزیر بود که کنارش کسی می نشست که در آن غائله ننگین، شخصا می رفت کوی انشگاه و دانشجوها را برای گسترش اغتشاش از کوی به سطح شهر و دامن زدن به آشوب های خیابانی در تهران تشویق می کرد."

وقتی عمار این است خدا رحم کند به علی!
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم تیر 1390 ساعت 23:44 شماره پست: 827

حاج مهدی طائب را دوست دارم اگر چه حرف هایش گاهی آبکی است . نمونه آن اظهار نظر وی در خصوص قیام مسلمانان صعده یمن در دوسال گذشته است که آن را حرکتی صهیونیستی دانسته و خواستار سکوت در قبال قلع و قمع شیعیان بی گناه یمن شده بود . وی که رئیس قرارگاه  عمار است اخیرا نیز صحبت هایی را در خصوص جریان انحرافی داشته که بسیار قابل تامل است. شما قضاوت کنید که  سخناناین عمار مدعی بصیرت تا چه اندازه بر مبنای مطالبات رهبری در خصوص پرهیز از ایجاد ابهام و بدبینی در فضای سیاسی٬ مخالفت با دامن زدن به اختلاف بین سران٬ منع پرداختن به اخبار غیرمتقن و شبهه آلود ٬ ضرورت توجه به مسائل اصلی و غیرحاشیه ای٬ حرمت بیان اتهامت اشخاص پیش از اثبات در محاکم و . . .مطابقت دارد؟

بخش هایی از سخنان مهدی طائب در دانشگاه امام صادق علیه السلام را به نقل از سایت جهان نیوز مورخ۱۷/۴/۹۰ مطالعه بفرمائید:

. . .حجت الاسلام طائب خاطرنشان کرد: بی شک مستند ظهور کار یهود بود و این مستند توسط مشایی حمایت شد و مشایی نفوذی آن ها است و ابوبکر زمان است، به عبارتی ابوبکر در مشایی تجلی یافته است.
وی گفت: امروز اگر مشایی را بشناسیم اعتراض ما به احمدی نژاد فروکش خواهد کرد، مشایی فردی بسیار پیچیده، امنیتی، کاربلد و جاسوس است. مشایی از سال ۵۹ که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای آقای سردار نقدی بود بنابراین کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و بازجو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی می کنند، توبه کند؛ یکی از سوژه های ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد(گفت نظام حقه و ما باطلیم و توبه کرد) و مشایی با این خانم ازدواج کرد لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد.
وی اضافه کرد: خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آن ها به درک واصل شد. یکی دیگر هم در این حمله که جدیدا به اردوگاه اشرف در عراق شد، احتمالا فوت کرده است؛ به دلیل این که دو تن از اقوام مشایی از مجاهدین خلق بودند از وزارت اطلاعات اخراج شد. مشایی آدم امنیتی کاربلدی بود که از وزارت اطلاعات خارج شد و دیگر او را تحت نظر نگرفتند و خطرناکترین عنصر، عنصری اطلاعاتی است که اخراج شود ولی تحت نظر نباشد. سپس مشایی با حفظ ظاهر در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و در مدتی در سیمای معارف بود.
حجت الاسلام طائب سپس به تبیین چگونگی رییس جمهور شدن احمدی نژاد پرداخت و افزود: سال دوم رییس جمهوری خاتمی جریان حزب الله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزب الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن ها ۳۰۰ نفر و از بین آن ها گروه شانزده نفره ای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاست جمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدی نژاد بود و بنده نخستین باری که احمدی نژاد را دیدم در این جلسات بود.
وی ادامه داد: در این جلسه آقایان احمدی نژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیم پور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی(ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم، و امام گفته بود که ما مقدمه ساز ظهور امام زمان(عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمه سازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع می شوند؛ در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدی نژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد.
عضو جمعیت رهپویان انقلاب خاطرنشان کرد: در این جلسات کارها بین افراد تقسیم می شد. آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام می داد احمدی نژاد بود( یعنی دیگران امکاناتشان از احمدی نژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام می داد و در اجرا خوب شناخته شد) نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم و شورای شهر و انتخاب شهردار می تواند برای معرفی قدرت عملیاتی حزب الله پله ای باشد. اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی می تواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدی نژاد بود، لذا شهردار شد، وقتی می خواست شهردار شود برای معاون فرهنگی اش مهره می خواست به آقای ماندگاری گفت ولی ماندگاری امتناع کرد و به افراد دیگری هم گفته بود که آن ها هم امتناع کرده بودند.
رییس قرارگاه عمار اضافه کرد: یکی از آن حلقه های جلسه، مشایی را به احمدی نژاد معرفی کرد ولی احمدی نژاد آن را اول نپذیرفت (گفت اگر مذهبی تر باشد بهتر است) ولی بعد با اصرار قبول کرد، و مشایی وارد کار شد در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود؛ بنابراین در این حلقه ها دشمن نفوذی داشت و حرکت را می دید و در رقم متوجه شده بود که احمدی نژاد رییس جمهور می شود و معلوم بود، لذا مشایی را کنار دست احمدی نژاد در شهرداری قرار داد و مشایی بر او مسلط شد ـ هیچ کدام از افراد این گروه، مشایی را نمی شناختیم ـ ورود مشایی همانا، و سلطه او روز به روز بیشتر می شد.
وی نیز اشاره کرد: بنده مبدأ اطلاعات آیت الله مصباح را نمی دانم. ولی هر چه بود این حرف را خدایی گفت که مشایی فراماسونر است. ماسون های بزرگ آدم های مرتاض اهل ریاضت هستند و قدرت های شخصی دارند (همانند فروغی که از بزرگترین ماسون های ایران است). مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضت های شدیدی(نماز ها سه ساعته و ...) کشیده است که هیچ کس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدی نژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدی نژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه است و غذای خود را همیشه به همراه دارد و هیچ دینی ندارد.
حجت الاسلام طائب تشریح کرد: احمدی نژاد هنگامی که وارد شهرداری شد ما از سلطه مشایی بر احمدی نژاد غافل شدیم و احمدی نژاد را تا موقع ریاست جمهوری رها کردیم، و با توجه به این که احمدی نژاد در شهرداری به شدت خود را نشان داد، تصمیم گرفتیم برای ریاست جمهوری گزینه مناسبی است (قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد به یکی از دوستان گفتم که کسی همانند رجایی می خواهد رییس جمهور آینده شود، گفت نگذارید پس بالا بیاید، گفتم چرا؟ پاسخ داد: رجایی دو تا ویژگی داشت که اگر زنده می ماند مقابل امام می ایستاد؛ یکی خیلی اعتماد به نفس داشت یکی هم خیلی بهزاد را قبول داشت، این بهزاد را رجایی آورد در گردونه اجرایی با تمام مشکلاتی که او و همسرش داشت).
حجت الاسلام طائب گفت: مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی می گوید و تحقق هم پیدا می کند؛ در این مدت زمانی که مشایی با احمدی نژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدی نژاد داشته است (مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان می کرده است) و این که احمدی نژاد چه کار بکند و چکار نکند و احمدی نژاد هم تبعیت می کند چون فکر می کند که مشایی با امام زمان مرتبط است ( به جهت این که اخبار غیبی می گوید و محقق می شود).
وی با اشاره به دورانی که مشایی رییس سازمان گردشگری شده بود، گفت: سازمان گردشگری جاسوس خانه بود ولی هیچ کدام از معاون ها توسط مشایی عوض نشد، یکی از معاون های مشایی که با ما نسبت داشت نقل می کرد «مشایی آدم عجیبی است نخست وزیر هند به مشایی وقت داد تا مشایی با او ملاقات کند در حالی که کمتر کسی می تواند با نخست وزیر هند ملاقات کند» او نقل می کرد «هنگام ملاقات، نخست وزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخست وزیر هند از ماسون های بزرگ منطقه است».
رییس قرارگاه عمار با بیان این که دشمن مشایی را برای شکست جریان اصولگرا فرستاده است، تصریح کرد: دشمن مشایی را به گونه ای هدایت می کند که اخباری غلط به احمدی نژاد بدهد زیرا احمدی نژاد تابلوی امام زمان(عج) را برداشته است و اگر این پرچم زمین بخورد انقلاب اسلامی نابود می شود.
وی مهم ترین هدف و مأموریت مشایی را زمین زدن جریان اصولگرا و شخص احمدی نژاد دانست و گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدی نژاد را کنترل کنند و رهبری می دانستند که احمدی نژاد امید اصولگراست، لذا رهبری در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود.
حجت الاسلام طائب اذعان داشت: در چهار سال دوم مشایی نزدیک احمدی نژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا می کند و سپس گفت مجلس ضد ظهور است و باید عوض شود، و هر وزیری که با مشایی زاویه پیدا می کرد سریع آن ها را به جهت این که مانع ظهور بود، برکنار می نمود و احمدی نژاد هم تاوان همین کار را با تخریب آبروی متکی جلوی کفار داد.
وی اظهار داشت: آن روزی که متکی برکنار شد احمدی نژاد در یک شب مأموریتش را از دست داد و هنگامی که سید حسن نصرالله متوجه خانه نشین شدن احمدی نژاد شد دستور داد تمام عکس های احمدی نژاد را جمع کردند و دیگر حزب الله اسمی از احمدی نژاد نیاورد.
عضو جمعیت رهپویان انقلاب خاطرنشان کرد: در زمان خانه نشینی احمدی نژاد، چون روز های دوشنبه با رهبری دیدار دارد، نزد مقام معظم رهبری می رود، هنگامی که خدمت ایشان رسیده بود گفته بود که بگویید مصلحی استعفا دهد، رهبری به احمدی نژاد گفته بودند که به صلاح تو نیست مصلحی استعفا دهد و احمدی نژاد گفته بود استعفا می دهم، رهبری به او گفته بودند که هر طور صلاح می دانید عمل کنید، ولی با خود گفته بود که من دولت ظهورم و نباید کنار بروم اگر بخواهم بمانم باید با مصحلی کنار بیایم و دوباره مجبور شده بود به هیئت دولت بازگردد. اما این خانه نشینی دو نتیجه داشت، نخست این که محبوبیت احمدی نژاد به شدت کاهش پیدا کرد و دیگری این که مشایی منفور ترین آدم در ایران شناخته شد.
وی در پایان اظهار داشت: امروز مشایی نفوذی یهود است، قضیه اصلی این است که می خواستند ما را از جریان بین الملل (بیداری اسلامی) غافل کنند و ملت بار انقلاب را زمین بگذاریم، لذا مسأله اصلی آن ها غافل سازی ملت ایران است.

فریاد عدالتخواهی در گلزار شهدا

+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم تیر 1390 ساعت 10:34 شماره پست: 826

جمعه, 10 تیر 1390 ساعت 08:39

گلزار شهدا مأمنی برای عدالت خواهی طلبه سیرجانی بود . به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهدای ایران ، حجة الاسلام جهانشاهی معروف به طلبه سیرجانی عصر پنج شنبه روز مبعث حضرت رسول اکرم ( ص )به همراه جمعی از دانشجویان و طلاب عدالتخواه بر سر مزار شهید آوینی تجمع عدالتخواهانه داشتند . بنا بر این گزارش در این مراسم که از ساعت18 الی 20 برگزار گردید ، ابتدا طلبه سیرجانی که  به جرم یک سال نشستن در خیمه ای در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی چند روز در بازداشت به سر می برد ، پیرامون این مسأله که راهش همان گفتمان مقام معظم رهبری می‌باشد ، از سایر عدالتخواهان خواست تا حرف رهبری را از یاد نبرده و به این گفتمان ملحق شوند . وی همچنین خاطر نشان کرد که به دلیل ایجاد شدن مشکلات عدیده قضایی برای جریان عدالتخواهی ایشان نمی‌تواند از برنامه‌های آینده‌اش چیزی اعلام نماید .و فقط از سایر عدالتخواهان خواست تا این جریان عدالتخواهی را از جنبه فردی خارج کرده و تبدیل به یک جریان عام  نمایند .

نکته ی قابل ذکر در این تجمع عدالتخواهانه حضور  صاحب خانه  قطعه 26 ( حسین قدیانی ) در اواسط این مراسم  و  قرائت نامه‌ای خطاب به طلبه سیرجانی با عنوان چادر تو منطقه آزاد تجاری نیست بود. وی در ابتدای حضورش به طعنه اعلام نمود که آقای جهانشاهی اگر در میان صحبتهای من کسی از مسئولین برای دستگیری شما آمدند ، من با شما ها نیستم و برای فاتحه ی قبر پدر شهیدم  که چند متر آنطرف تر است آمده ام .در پایان این مراسم زیارت عاشورا  توسط دوستداران طلبه سیرجانی خوانده شد .

 

بخشی از تصاویر این مراسم


 
کاری جالب از جبهه اسلامی عدالت خواه شهرستان بابل
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر 1390 ساعت 19:56 شماره پست: 825

جبهه اسلامی عدالت خواه شهرستان بابل ضمن اعلام رسمی فعالیت های عدالت طلبانه خود٬ در اقدامی جالب و نمادین متن زیر را در قالب یک لوح زیبا به مسئولان سیاسی٬ قضایی و امنیتی این شهرستان اهدا کرده است. با آرزوی توفیق برای همه فعالان این عرصه امیدواریم شاهد گسترش فرهنگ عدالت پذیری در سطح جامعه باشیم:

مجازات شدید مسئولین خیانتکار در سیره امیرالمومنین(ع)

 

وقتی به علی (ع)خبر می رسد که در استانی، مسئولی در بیت المال و در اجرای مسئولیت خیانت می کند، دستورالعملی اینچنین برای استاندار خود در اهواز می فرستد:

 

1- همین که این بخشنامه به تو رسید، ابن هرمه را از مسئولیت نظارت بر امور اقتصادی عزل نما

2- و او را با خواری و ذلت به مردم معرفی و بی آبرو کن

3- و به زندان بیانداز

4- و به همه توابع ابلاغ کن که این دستور من است

5- مبادا غفلت کنی(آقای استاندار) که اگر با قاطعیت او را مجازات نکنی، خود تو را عزل خواهم کرد.

6- جمعه که شد، او را به نمازجمعه ببر و جلوی مردم تازیانه بزن

7- و با خفت در بازارها (محل مسئولیت ابن هرمه) بگردان و مجدداً با ذلت او را به زندان برگردان

 8- و جز برای نماز بندهایش را نگشای

9- و نگذار با کسی ملاقات کند تا او را به آزادی مطمئن سازند

10- اگر کسی در جهت رهایی او تلاشی کرد، او را هم شلاق بزن و بازداشت کن

11- شب ها که زندانیان را به محیط باز می آوری، ابن هرمه را در سلول خود نگه دار، مگر آنکه رو به مرگ باشد.

12- پس از یک ماه اگر جسماً آمادگی دارد، 35 ضربه شلاق به او بزن

13- و کلیه حقوق و مزایای او را قطع کن

14- و بگو به جای او(ابن هرمه) بازار را به که سپردی و وضیعت بازار را برای من گزارش کن

 

منابع:          کتاب الحیاه- جلد6 – ص409

                نهج البلاغه

               ماهنامه آزادگان – بهمن74 – ش19

               دفتر پژوهش و انتشارات ستاد رسیدگی به امور آزادگان

جبهه اسلامی عدالت خواه شهرستان بابل

وقتی یک پاسدار آشپز ضدانقلاب می شود!!

+ نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر 1390 ساعت 9:7 شماره پست: 824

امروز نیوز وابسته به ضدانقلاب از قول مهدی خزعلی نوشت:

 آقای ذوالنور از نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه می گوید: « رای به احمدی نژاد، انتخاب بین افسد و فاسد بود»!

اگر ما بگوییم، حرجی نیست، ما ناچاریم از بین آنچه آقای جنتی برمی گزیند، انتخاب کنیم، خوب فاسد را بر افسد ترجیح می دهیم، اما شما چرا؟! شما که از میان چند هزار کاندیدا 4 نفر را انتخاب می کنید، چرا همه را فاسد و افسد انتخاب کرده اید؟

می دانید، شما رسماً احمدی نژاد را فاسد خوانده اید و رهبری را متهم کرده اید که 130 بار از فردی فاسد حمایت کرده است، شما می خواهید بگویید که دیدگاههای فردی فاسد به رهبری نزدیکتر بوده است!؟ فراموش نکنید که این اظهارات رهبری بعد از انتخابات بوده است و  رهبری نظر این فاسد - به تعبیر شما - را به نظر خودش نزدیکتر دانسته است!

پس این شورای نگهبان که قیم همه است و نظارت استصوابی دارد، چه . . . می کند که هر که را تایید کرد یا از سران فتنه بود و یا انحرافی و فاسد و یا مردم بی . . . خواندند! چه تضمینی در این نظارت هست، چهار کاندیدا را تایید کردید که نماینده ولی فقیه انتخاب فاسد از بین آنها بنماید و افسد را رد کند؟

این شورای نگهبانی که فقط فاسد و افسد و ... را تایید می کند، به کار ما نمی آید. . .

بدون شرح
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم تیر 1390 ساعت 19:5 شماره پست: 823

 

جعفری دولت آبادی:دردادسرا منتظر فائزه‌هاشمی‌هستیم

چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۵۲

 

آملی لاریجانی: ضعیف کشی شان ما نیست

5/4/90

پنج شنبه های اعتراض!

+ نوشته شده در سه شنبه هفتم تیر 1390 ساعت 9:37 شماره پست: 822

عید مبعث و تجمع پرشور عدالتخواهان در بهشت زهرا سلام الله علیها

باحضور: قاسمی٬ جلیلی٬ قدیانی٬ مودب و طلبه سیرجانی

پنج شنبه ساعت ۱۸ در جوار مزار شهید آوینی

به کوری چشم عدالت گریزان !
+ نوشته شده در شنبه چهارم تیر 1390 ساعت 23:48 شماره پست: 821
طلبه سیرجانی: حرکت ما تازه آغاز شده است +عکس
صبح روز پنج‌شنبه (2/4/90) هفتۀ گذشته تعداد زیادی از عدالتخواهان،  درکنار خیمه عدالتخواهی؛ محل بست‌نشینی طلبۀ سیرجانی واقع در ضلع جنوبی حرم حضرت عبدالعظیم‌الحسنی(علیه‌السلام)  اجتماع کردند.
 
به گزارش کمیته حمایت مردمی از طلبه سیرجانی؛ دراین مراسم تعداد زیادی از طلاب، دانشجویان وبرخی فعالان جریان‌های عدالتخواهی حضور داشتند و تعداد دیگری هم با ممانعت مأموران حفاظتی و بسته شدن مسیرهای منتهی به محل خیمه توسط آن‌ها، نتوانستد خود را به مراسم برسانند. ممانعت مأموران حفاظتی حتی چند بار به درگیری‌های فیزیکی منجر شد و به هیچ‌کس اجازه ورود به محوطه خیمه را نمی‌دادند.
 
در ابتدای این مراسم روح الله بجانی؛ طلبه عدالتخواه تبریزی، از حرکت ماموران حفاظتی حرم به شدت انتقاد کرد و گفت:«برخورد با طلبه سیرجانی برخورد با تفکر ولایی‌هاست. ما تا کی باید این گونه حرکت‌ها را شاهد باشیم و تحمل کنیم؟!»
 
او به تاریخچۀ کوتاهی از حرکت طلبۀ سیرجانی و برخوردهایی که با وی صورت گرفت، اشاره کرد و پرسید: «اما با فریاد عدالتخواهی او چه کردند؟ او را به زندان انداختند؛ آیا با مفسدان این برخورد را می‌کنند؟ برخی در لباس روحانیت در فتنه سال 88 به مقابله با نظام پرداختند اما با آن‌ها هیچ برخوردی نکردند، این کجا با آزادی و اصل امر به معروف و نهی از منکر سازگاری دارد؟»
 
بجانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «کجای این حرکت تنش‌زاست؟ کجای این حرکت خلاف شأن روحانیت است؟ »
 
روح‌الله بجانی در پایان از علما و بزرگان خواست همان‌طور که از حرکت بزرگورانه و غیراتمندانۀ حجت‌الاسلام فروزش حمایت وموضع‌گیری کردند از طلبه سیرجانی هم حمایت کنند.
 
وحید جلیلی یکی دیگر از کسانی بود که خودش را به حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(علیه‌السلام) رسانده بود. او در ابتدای سخنانش نامه‌ای را قرائت کرد که حدود یک سال قبل جمعی از فعالان دانشگاهی، رسانه‌ای و فرهنگی در حمایت از طلبه سیرجانی به سران سه قوه و رئیس رسانه ملی نوشته شده بود، و در ادامه گفت: «بیش از یک سال از قرار گرفتن این نامه در کارتابل‌های مسئولان می‌گذرد و افکار عمومی نه تنها هنوز پاسخ مناسبی در ارتباط با آن نگرفته است بلکه با اقدام غیرمنطقی، عجولانه و غیراخلاقی هفته گذشته و نوع رفتاری که از سوی بعضی از مدعیان دفاع از مصالح نظام، قانون و امنیت انجام شد این علامت سؤال برای ما پررنگ‌تر شده است.»
 
جلیلی از برخوردهایی که هفته گذشته با طلبۀ سیرجانی و همراهان او صورت گرفته است به شدت انتقاد کرد و گفت: «اگر چه گفته شود آن فردی که  دست روی بچه حزب‌اللهی بلند کرده نیرویی خودسر بوده است ولی ما مطمئناً منتظریم که مسئولان بالاتر او اگر رفتارش را امضا نمی‌کنند و به وقاحت و شناعتی که در این رفتار وجود دارد، قایل هستند، سریعا و شدیدا با فرد متخلف برخورد کنند.»
 
او تصریح کرد: «این‌گونه نخواهد بود که آدم‌های حقیر، آدم‌های بسیار بسیار کوچک، بی‌بصیرت و بی‌اخلاق بتوانند دم از مصالح نظام جمهوری اسلامی بزنند.»
 
جلیلی مصلحت انقلاب اسلامی را در مبارزه پی‌گیر و بی‌امان با فساد و مفسدین دانست و گفت: «هرکسی که بخواهد با دلایل غیرمنطقی، یا رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی در مقابل دل‌سوزانی که دغدغه آرمان عدالت را دارند مانع ایجاد کند، خود او اولین متهم به عدم رعایت مصالح نظام و رفتارهای ضدانقلابی است.»
 
مدیرمسئول و سردبیر ماهنامۀ راه، این نوع برخورد با نیروهای حزب‌اللهی را همان روش و منش دهه 70 و دوران سازندگی دانست که به بهانه‌های مختلف، مانع حضور بچه حزب‌اللهی‌ها در صحنه‌های امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از آرمان‌های انقلاب می‌شدند، و گفت: «آیا فکر می‌کنند با رفتارهایی که متاسفانه هفته گذشته شاهد آن بودیم می‌توانند حزب‌الله را به گوشۀ خانه‌اش برگردانند؟ اگر آن رفتارها به عنوان پیغام و هشداری به مجموعه جریان‌های حزب‌اللهی کشور بوده است، مطمئن باشند که آن دوران، گذشته است. امروز دیگر حضور نیروهای حزب‌اللهی در میدان، نگاهش به سیگنالی که فلان آدم سیاسی یا فلان قبیله یا جناح سیاسی می‌دهد نیست، بلکه ناظر به تکلیف و افق انقلاب اسلامی و چتر گفتمانی وسیعی است که رهبری ایجاد می‌کند.»
 
مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در بخش دوم سخنان خود گفت: «باید از تمام ظرفیت‌های نظام برای پیگیری آرمان‌های انقلاب اسلامی استفاده بکنیم، نظام جمهوری اسلامی ظرفیت‌های فراوانی دارد که متاسفانه به دلایل مختلف مورد استفاده قرار نگرفته است.» و در ادامه به ظرفیت‌هایی که در قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی و نمازهای جمعه برای پیگیری این آرمان‌ها وجود دارد اشاره کرد.
 
او در پایان با اشاره به اینکه هر فردی در مسیر عدالتخواهی باید آماده هزینه‌دادن و فداکاری باشد گفت: «هزینه دادن به‌تنهایی کفایت نمی‌کند بلکه این هزینه‌‌ها را باید عامل هزینه دادن مفسدین بکنیم و رسانه می تواند در ایجاد این فضا کمک کند.»
 
 در پایان این مراسم علیرضا جهانشاهی معروف به طلبۀ سیرجانی که هفته گذشته برای سومین‌بار دستگیر شده بود دقایقی کوتاه صحبت کرد. او در ابتدا به آیه 46 سوره سبأ اشاره کرد و گفت: خداوند می‌فرماید که «ای پیامبر به آن‌ها بگو که قیام لله کنند؛ گروهی یا فردی». ما امیدواریم این حرکت ما قیام لله باشد. کوچک یا بزرگ بودن آن شاید مهم نباشد چون در دستگاه خدا به کوچکی و بزرگی فرد و کار نگاه نمی کنند، بلکه مهم این است خداوند آن کار را قبول کند و اگر آن را قبول کرد به آن برکت می دهد. و ما در کنار حرم سیدالکریم دعا می کنیم که بتوانیم قیام لله را انجام بدهیم.»
 
طلبه سیرجانی به پیام هشت ماده‌ای رهبر معظم انقلاب اشاره کرد که سالهاست بر زمین مانده و گفت: «من به عنوان یک سرباز بسیار کوچک پیش خودم واقعاً احساس شرمندگی می‌کنم وقتی که می‌بینم مهم‌ترین پیام رهبر معظم انقلاب که شاید طی بیست سال اخیر فرمانی با این اهمیت نداشته باشیم، این‌چنین روی زمین مانده است و فقط هر سال برای آن سالگرد می گیرند. اما اگر به آن عمل شده بود که نیازی به سالگرد گرفتن نداشت.»
 
او خودش را سرباز کوچک انقلاب دانست و گفت: «من شخصاً هیچ مطلب خاصی ندارم، نه عالم هستم که در باب عدالتخواهی بتوانم صحبت کنم، نه نظریه‌پرداز هستم که نظریه جدیدی درباره عدالتخواهی داشته باشم. من کوچکتر از آن هستم که بگویم عدالتخواه هستم. تنها افتخار من این است که می‌خواهم سرباز کوچک انقلاب و آقا باشم.»
 
جهانشاهی در ادامه تصریح کرد: «من وقتی می‌بینم پیام و فرمان آقا روی زمین مانده است و مسئولان با هم تعارف می‌کنند و نمی‌دانند باید چه‌کار کنند، نمی‌توانم تحمل بکنم. اگر دیگران می‌توانند تحمل بکنند، می‌توانند وارد زندگی شخصی خودشان بشوند و خوش بگذرانند من نمی‌توانم این کار را بکنم. خدا شاهد است که بنده نمی‌توانم وارد زندگی عادی خودم بشوم و این مسایل را نادیده یگیرم. و فکر می‌کنم این ادعا در طی پنج سال گذشته ثابت شده است.»
 
این طلبۀ عدالتخواه در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ظاهر این کار این است که ما با زمین‌خواری در افتاده‌ایم و مربوط به سیرجان است اما تمام این حرفها گویا بهانه است که یک فرصت و زمینه‌ای ایجاد شود که بتوانیم کاری بکنیم که إن‌شاء الله حرف آقا روی زمین نماند.»
 
او علت اصلی روی زمین ماندن پیام رهبری را تضاد منافع برخی با آن دانست که طی سال‌ها تبدیل به یک شبکه شده‌اند و دنبال منافع خودشان هستند و ادامه داد: «من معتقدم که ما باید به عنوان نیروهای مردمی و حزب‌اللهی و به‌خصوص جوانان وارد ماجرا شویم و به کمک مسئولان بیاییم. قصد ما این نیست که در مقابل نظام بایستیم و هر کس که در واقع از این حرکت احساس خطر میکند خودش را لو می‌دهد و ثابت می‌کند که از اصحاب قدرت و ثروت است.»‌
 
طلبۀ‌ سیرجانی در پایان سخنانش گفت: «ما از این به بعد مطالبات خودمان را متمرکز‌تر خواهیم کرد و این برنامه ما تمام نشده بلکه تازه شروع شده است. و إن‌شاءالله وارد فاز قوی‌تری خواهیم شد.»
 
گفتنی‌ست اجتماع پنجشنبه، آغاز سلسله‌جلساتی بود که هفته‌های آینده در همین روز هم ادامه خواهد داشت.
 
گزارش تصویری
 
 

وقتی یک روحانی از ارتش به ستوه می آید!

+ نوشته شده در شنبه چهارم تیر 1390 ساعت 22:0 شماره پست: 820

با خبر شدم دوست خوبم روحانی بسیجی حجت الاسلام سید حامد صالحیان که مسئول عقیدتی سیاسی یکی از یگان های ارتش است در اعتراض به ناهنجاری های موجود در محل خدمت خود و نیز بی توجهی مسئولان امر به رغم تهدیدات موجود فعلا به نشانه اعتراض دست از کار کشیده است. شرحی از ماجرا در وبلاگ شخصی ایشان منتشر شده که اطلاع از آن برای خوانندگان محترم اشک آتش خالی از لطف نیست:

موضوع ازاین قراره که بنده درعقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش به عنوان رییس عقیدتی سیاسی یه یگان بسیار حساس خدمت می کنم 

البته حساسیت محل خدمت بنده ازاین لحاظه که درایام عید وتابستان خانواده های نظامیان جهت استراحت وگذران اوقات فراغتشون به این یگان ساحلی میان

 یکسالی بودکه یه گروه فرماندهی در این یگان حکومت میکردند وهرچه من ازفساد این فرمانده ی علی الظاهر مومن فریاد کردم فقط وعده و وعید شنیدیم که فلان می کنیم وبهمان ولی دریغ ازیک برخورد جدی توسط مسئولین رده بالای عقیدتی سیاسی

 تااینکه بعد ازمدتی بابازنشستگی یکی از فرماندهان رده بالای نیروی هوایی ،فرمانده ی یگان ما به عنوان جانشین اون آقا برمسند قدرت تکیه زد و بنابراین جانشین ایشان که یک انسان فاسد با پرونده ی بسیار سیاه (که البته پرونده ایشان درعقیدتی سیاسی مرکز موجود است)امید واربه فرماندهی یگان مذکورشد ولی با تلاش های بسیار زیاد فرد دیگری به عنوان فرمانده معرفی شد و اون آقا باحالت قهر یگان رو ترک کرد واظهار کرد که نمی تواند در این یگان تحت فرماندهی شخص دیگری کارکند...

 به هرحال نفس راحتی کشیدیم و او رفت فرمانده ی جدیدی که آمده بود بسیار انسان شریف وکوشایی بود وسطح رضایت مندی کارکنان ازایشان 100%بود ولی جانشین سابق دست از شیطنت برنداشت وبادست هایی که درداخل یگان داشت ازجمله دژبان یگان اقدام به تخریب چهره ی فرمانده ی جدید کردندتا اینکه دو سه روز قبل بالاخره موفق به ریختن زهر کاری خود شدند وفرمانده ی تازه منصوب شده رو خلع کردند وحالا خودش به عنوان سرپرست یگان به اینجا آمده که البته با عکس العمل تند بنده مواجه شده وهمانگونه که بنده قبلا به روسای عقیدتی سیاسی نیروی هوایی اعلام کرده بودم با آمدن این آقا محل خدمتم روترک کردم وجلوی اجرای امور فرهنگی یگان روگرفتم که این کاره به کام آقایان خوش نیامدوچپ وراست پیغام دادند که باید به محل کار برگردم وازآنجاکه برگشتن بنده به کار نشانگر سازش وتایید این فردفاسداست قبول نکردم وآقایان برای بنده غیبت رد کردند وتحدید کردند که درصورت ادامه ی اعتصاب بنده رابه عنوان فراری از ارتش اعلام وحکم اخراج بنده روصادرخواهندکرد

 

حرف من با این آقایان این است که به فرموده امام(ره)شما باید روحانی باشید ونظامیان را با خلق وخوی روحانیت آشنا کنید نه این که خود نظامی شوید وبدترازهمه از یک نظامی معلوم الحال درمقابل یک روحانی دفاع کنید

 

البته اشکال کارآقایان دراین است که فکر میکنند بنده از اخراج شدن می ترسم ویا محتاج نان نصفه نیمه ی ارتش هستم خیر من بسیجی گوش به فرمان علی هستم واز هرگونه سازش بیزارم واصلادرفرهنگ من کلمه ی سازش وجودنداردولذا بنده تا مرز اخراج پیش میروم ولی تن به سازش باخبیثی که روحانیت وعقیدتی سیاسی را به سخره گرفته است نمیدهم

 

برایم دعا کنید....................

http://seyedhamed.blogfa.com/

تیر خلاص جهالت
+ نوشته شده در شنبه چهارم تیر 1390 ساعت 7:23 شماره پست: 819

دیشب اواخر سریال مختار واقعا دیدنی بود. نیزه هایی که تیر خاص دشمن بر پیکر مجروحان به حساب می آمد مرا یاد خاطراتی انداخت که از کربلای ۴ شنیده ام . تیر خلاص در ام الرصاص.

یک جورهایی هم ریشه های این مظلومیت با هم اشتراک داشت. شاید روزی وقتش برسد پرونده ای برای کربلای ۴ باز شود . فرماندهان وقت باید خودشان را حسابی آماده کنند. درباره مرصاد هم ناگفته هایی است که انشالله در این شماره نشریه خم یک صفحه از آن را رو خواهیم کرد.

انسانم آرزوست !

+ نوشته شده در پنجشنبه دوم تیر 1390 ساعت 11:18 شماره پست: 818

ملک زاده آدم خوب یا بدی است نمی دانم . او سرانجام از تصدی معاونت وزیرخارجه بازماند.

این روزها هیچ رسانه ای در کشور نبود که حرفی از اتهامات او به میان نیاورد . من هم معتقدم اتهامات وی درست باشد یا غلط باید در دادگاه مورد رسیدگی قرار بگیرد اما . . .

ملک زاده هم انسان است و آبرو دارد . چرا وقتی حرفی بر ضد از ما بهتران زده می شود می گویند تا در دادگاه ثابت نشده نباید آبروی کسی را برد و . . .  اما نوبت ملک زاده و رحیمی و. . . که می رسد دیگر این حرف ها فراموش می شود؟!

مگر چندی پیش جناب دادستان در یک برنامه تلویزیونی وقتی با سوالی درباره پرونده فائزه هاشمی مواجه شد رو ترش نکرد که چرا اسم او در رسانه برده شده است؟ مگر کاوه اشتهاردی به این دلیل محاکمه نشد که مهدی هاشمی فراری را متهم فتنه خوانده بود؟ !

در همه این موارد ادعای حضرات عدالت گستر این بود که تا اتهام کسی در دستگاه قضا ثابت نشده نمی توان درباره او اظهار نظر کرد . باز هم می پرسم آیا این قاعده شامل حامیان رئیس جمهورهم می شود یا این که به صرف اتهام وابستگی به جریان انحرافی می توان حقوق انسانی افراد را نیز نادیده گرفت؟ آیا قبر و قیامت هم فقط به یک گروه اختصاص دارد؟  

  • سیدحمید مشتاقی نیا