اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۶۸ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

نماز، بی بهانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۲۰ ق.ظ

شهید مهدی زین الدین را چه در زمان حیات دنیایی اش و چه در خاطرات بعد از شهادتش، به تقیّد نسبت به نماز اول وقت می شناسند. او به نماز عشق می ورزید و موقعی که وقت اذان می شد از مهم ترین کارهای خود دست می شست و در هر نقطه ای که بود می ایستاد و نماز می خواند.

مهدی زین الدین فرمانده لشکر بود و در سخنرانی هایش از نیروهای خود دعوت می کرد تا نسبت به نماز اول وقت و جماعت، اهتمام بیشتری نشان بدهند.

به طور معمول، جلساتی که با فرماندهان داشت طولانی می شد و به وقت اذان می رسید. وقتی جلسه را تمام می کردند، بعضی نیروها بهانه می آوردند که ممکن است به نماز جماعت نرسند و بهتر است هر کس نماز خودش را بخواند و ...

مهدی زین الدین برای این موضوع فکری کرد. او با یکی از روحانیون حاضر در لشکر هماهنگ کرد که به محض آغاز اذان و اتمام جلسه، خودش را به اتاق جلسات برساند و نماز جماعت را همان جا برای فرماندهان و مسئولان اقامه کند. این طوری دیگر کسی نبود که از نماز جماعت جا بماند.

بر اساس خاطره ای از همرزم شهید مهدی زین الدین، آرشیو خاطرات کنگره سرداران شهید استان قم


  • سیدحمید مشتاقی نیا

از جنس مردم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۱۱ ق.ظ

صورتش گُر گرفته بود و آتش غضب از چهره اش زبانه می کشید. معلوم بود ناراحتی و غصه حسابی به او فشار آورده است. آمد داخل اتاق، رو به روی حاج آقا نشست و همان اول کار، شروع کرد به سر و صدا و داد و بیداد و توهین و ...!

لنگ مخارج جهیزیه دخترش بود. می گفت به هر دری زده نتوانسته پول خرید جهیزیه را جور کند. می گفت از خانواده داماد خجالت می کشد که جهیزیه دخترش درست و حسابی نباشد.

بعد با عصبانیت و به تندی حاج آقا را خطاب قرار داد و گفت: شما نماینده مجلس هستی. حقوق آن چنانی می گیری. همه چیز برای شما فراهم است. راحت می خورید و می خوابید. خرتان از پل گذشته است. زندگی تان از این رو به آن رو شده. اگر ما انقلاب نمی کردیم شما شیخ ها الان باز هم باید با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کردید. حالا که مسئول شده اید فقط به فکر خودتان هستید؟ پس ما مستضعفین چه؟ حال ما را چه کسی درک می کند؟ ...

حاج آقا با آرامش و متانت اجازه داد تا او حرف هایش را بزند و دلش را خنک کند. بعد دست او را گرفت و به منزل برد تا با هم چای بنوشند.

مرد وقتی بیرون می آمد، باز هم صورتش سرخ بود. این بار اما خجالت می کشید که در صورت حاج آقا نگاه کند. وضع زندگی ایشان را که دید دیگر رمقی برای اعتراض نداشت. فکرش را نمی کرد آیت الله فاضل که نمایندگی مردم بابل در مجلس را برعهده دارد و در مقام تولیت مدرسه فیضیه، وجوهات بسیاری در اختیارش قرار می گیرد در خانه اش حتی فرش هم نداشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رنگ ها و انگ ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ق.ظ

همان روزی که حسن روحانی از ضرورت ایستادگی مقابل دشمن سخن می گفت، به شورای نگهبان نامه زد و درخواست تأیید سریع و بی چون و چرای مفاد قانون fatf را مطرح کرد، از برجام به عنوان راه حلی مناسب برای بحران های منطقه ای یاد کرد و بر استمرار آن تأکید نمود، کمترین تحرکی برای تقویت بینه دفاعی کشور و یا برخورد با مفاسد اقتصادی اطرافیانش نشان نداد، دور زدن قانون فیلتر تلگرام را در راستای حفظ منافع سیاسی طیف خاص دنبال نمود، هیچ برنامه ای برای رسیدگی بیشتر به معضلات اقتصادی و حمایت از محرومان ارائه نداد و ...

اما خوب، برای خیلی از آقایان، حرف مهم تر از عمل است. بعد همین افراد سست بنیانی که با دیدن چراغ سبز آنهم در کوچه بن بست، زود از لب و لوچه شان آب راه می افتد می شوند عمار انقلاب و مجسمه بصیرت، بقیه هم باید مطیع باشند که یک وقت انگ نخورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام کدام دین را افیون ملت ها می دانست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۲ ب.ظ

حرفی که مارکسیست ها روی زبان ها انداختند و در بسیاری از جوامع دین گریز و ناآشنا با حقایق عالم مورد توجه قرار گرفت مبنی بر این که دین افیون ملت هاست، متکی بر اندیشه ای است که شناختش از دین در سطح قرائت فردی و انزوا طلبانه از ادیان آسمانی است.

امام خمینی(ره) در پیام تاریخی خود خطاب به میخاییل گورباچف، با بیان ادله ای، دین حقیقی و اسلام کامل و تحریف ناشده را مصون از این تلقی مارکسیستی دانسته و البته به وضوح به تبیین قرائت ناقص دیندارانی می پردازد که مذهب و آیین وحی را با تحریف و انحصار در شئون فردی و غیراجتماعی، به عنصری تخدیر کننده برای جوامع انسانی تبدیل می سازند.

به عبارت دقیق تر، امام(ره) در جایگاه یک اندیشمند اسلامی، مخدر بودن دین و هر نوع اندیشه ای را ممکن می داند؛ اما امکان وقوع آن منوط به گریز از حقایقی است که در بطن دین نادیده انگاشته شده است. امام معتقد است که انقلاب اسلامی ایران، جلوه ای شکوهمند از اسلام اصیل و ناب محمدی(ص) است که انسان را از انزوا و غربت و مظلومیت بیرون کشیده و مردانگی و غیرت در مقابل زیاده خواهی مستکبران را احیا نموده و نشاط و پویایی جامعه را در گروی خودباوری و استقلال طلبی برمی شمارد:

"راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه، استوار کرده است، مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است، مخدر جامعه است؟

آری مذهبی که وسیله شود تا سرمایه های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است، مخدر جامعه است. ولی این دیگر، مذهب واقعی نیست، بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب آمریکایی می نامند."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریشه بعضی از معضلات شهر

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۳ ب.ظ

اگه نفرات اول یک شهر سطح فکری و عملی پایینی داشته باشن چاره ای نمیمونه جز اینکه سایر مسئولین رو هم از بین مستضعفین فکری انتخاب کنن تا عیب و ضعف بزرگان مخفی بمونه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

12 تیر و دم خروس مدعیان وطن پرستی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۹ ب.ظ

وقتی سرنشینان شناور آمریکایی متجاوز به حریم آبهای ایران، توسط مرزبانان کشورمان دستگیر شدند خیلی از همین روشنفکرنماها داد اعتراضشان به هوا رفت و حس انسان دوستی شان خرج تظلم خواهی برای سرباز دشمن شد.

امروز دوازدهم تیرماه است. روزی که هواپیمای مسافربری ایران توسط نیروی دریایی ارتش آمریکا در آبهای نیلگون خلیج فارس هدف قرار گرفت و حدود سیصد تن از مرد و زن و کودک بیگناه در این حمله ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.

تمام زندگی همین دست روشنفکرنماها را در این سال ها زیر و رو کنید کمترین موضعی در تقبیح جنایت وحشیانه ایالات متحده نخواهید دید.

نکته اینجاست که همین طیف بیشترین داعیه وطن پرستی را داشته و همچنان شعار انسان دوستی سر می دهند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام فرهنگ؟ کدام رسانه؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ق.ظ

شهید سید مرتضی آوینی


یکی از مبنایی ترین آموزه هایی که در بحث سواد رسانه باید مورد توجه قرار بگیرد، فراتر از شناخت گزاره های مکتب ژورنالیسم، احیای مولفه های جان بینی توحیدی و شناخت تفاوت های آن با ماهیتی است که رسانه در کلیّت اندیشه مادی غرب، دنبال می کند. سواد رسانه در وهله نخست به معنای آگاهی از نقطه مطلوبی است که در مبانی فرهنگ غرب به منظور تسخیر اندیشه انسان و بازداری آن از استقلال در برابر امیال نفسانی مورد توجه بوده که برخلاف شعار فریبنده آزادی اندیشه، در واقع اسارت فکر و فراغت از درک حقایق فطری و الهی را مدّنظر دارد.

شناخت مبانی اندیشه دین و تعارض آن با رویکرد مادی غرب و هر آن چه که پدیده تحت استیلای فرهنگ غرب به حساب می آید، آحاد جامعه را در برابر خدعه ها و اهداف نا آشکار و فریبنده رسانه در همه اشکال هنری یا مجازی و ...، بیمه نموده و شیوه به خدمت درآوردن پدیده های فرهنگی مخلوق مکاتب مادی را به همگان می آموزاند.

سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی عبارتی عمیق و خواندنی در این خصوص دارد:

"در اینکه تمدن اروپایی چگونه توانسته است بر همه‌ی تمدن‌های دیگر عالم غلبه یابد و به صورت یک «فرهنگ غالب و مسلط» جهان را به یک دهکده‌ی واحد تبدیل کند سخن بسیار است، اما هرچه هست، این امری است که تقریباً وقوع یافته و اگر نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران وجود پیدا نمی‌کرد، جز در نزد معدودی اهل نظر، هیچ جای تردید در احکام کلی تمدن جدید نمی‌توانست وجود داشته باشد.
محتوای ارتباطات در این دهکده‌ی جهانی «اطلاعات» است، «اطلاعاتی منشأ گرفته از فرهنگ مسلط جهانی که فرهنگ تمدن اروپایی است و نظام ارزشی ملازم با آن». این فرهنگ سلطه‌گر و سلطه‌گرا برای مبدل کردن جهان به یک دهکده‌ی واحد، همه‌ی نظامات لازم را نیز تأسیس کرده است: اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، سازمان ملل متحد، شورای امنیت و … از همه‌ مهم‌تر تفکر ـ یا شبه‌تفکر ـ مبتنی بر مشهورات علمی که آن را «فلسفه‌ی علمی» می‌گویند. «فلسفه‌ی علمی» جو فروش گندم‌نمایی است که می‌خواهد با استنباط احکام کلی از مجموعه‌ی اطلاعات علمی، که جز در محدوده‌ی نسبت‌ها و اسباب نمی‌توانند واجد هیچ کلیت و عمومیت و یا اطلاق باشند، فلسفه‌نمایی کند و جانشین تفکر فلسفی شود.
این هست که شبکه‌ی جهانی ارتباطات، در طول ده‌ها سال، فرهنگ واحدی را که بر همین شبه تفکر علمی مبتنی است در سراسر زمین اشاعه داده است و اکنون اعتبارات عقلی ـ و یا بهتر بگوییم اعتبارات وهمی یا شبه‌عقلی ـ عموم انسان‌هایی که با رسانه‌های گروهی در سراسر جهان ارتباط دارند به چیزی جز احکام پوزیتیویستی و کفرآمیز تمدن جدید حکم نمی‌کند، اما از سوی دیگر، اگر آنچنان که در علم ارتباطات می‌گویند «تفکر، حاصل ارتباطات است»، چرا در جهان امروز نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران فرصت وقوع داشته است؟ ...

این جمله را که «باید فرهنگ شنوندگان و بینندگان محترم را ارتقا داد» روزی چند بار در رسانه‌های مختلف می‌خوانیم و می‌شنویم، اما بسیار کم پیش می‌آید که درباره‌ی فرهنگ و ماهیت آن نیز سخنی بگویند. اگر بپرسیم: «آقا، مقصود شما کدام فرهنگ است؟»، همه تصور می کنند که ما به تازگی از یکی از کرات دیگر منظومه‌ی شمسی به زمین آمده‌ایم؟ مفهوم فرهنگ و اطلاعات را ثابت فرض می‌کنند و فقط در باب نحوه‌ی انتقال و ارتقای آن بحث می‌کنند. نتیجه‌ی عملی ارتقای آن فرهنگی را که موردنظر آنهاست می‌توانید در مردم مغرب زمین و عادات و تعلقات آنها نظاره کنید؛ یعنی به عبارت روشن‌تر، مراد از فرهنگ، «فرهنگ توسعه‌ی تکنولوژیک اقتصادی و آزادی‌های لیبرالیستی ملازم با آن است» و مراد از اطلاعات، «اطلاعات و معلوماتی که بتواند در طریق یک چنین توسعه‌ای مفید فایده باشد» و یک بار دیگر به آنچه در آغازین این مطلب عنوان شد بازگردیم: 
«تعبیر دهکده‌ی جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکده‌ی واحد شریعت واحدی را نیز پذیرفته‌اند … مهم‌ترین حوزه‌ای که نظام فرهنگی را صورت می‌بخشد همین جهان‌بینی است که با تبدیل یافتن به نشانه‌ها و علائم قابل انتقال سمعی و بصری، عنوان اطلاعات پیدا می‌کند. اگر نخواهیم معترض فرهنگی شویم که اکنون از طریق شبکه‌ی جهانی ارتباطات در سراسر جهان اشاعه می‌یابد، این قدر هست که این فرهنگ با جهان‌بینی و جهان‌شناسی خاصی همراه است که مختص به خود اوست و با هیچ فرهنگ و یا شریعت دیگری جمع نمی‌شود»."

شهید آوینی مقاله تکنولوژی ارتباطات

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بندگی خدا دشوار نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۱۷ ب.ظ

057q_2.jpg

 

شهید محمد سلیمانی


شهادت: نقطه صفر مرزی سردشت- 28/12/1390

مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع)- قم

 

=شغل پدرش نانوایی است. وقتی از کودکی محمد می پرسی، علاقه اش به پاسداری و شهادت در راه خدا اولین چیزی است که می گویند. مادرش می گوید:‌ »خیلی لباس سپاه را دوست داشت. چون عمویش پاسدار بود و رزمنده جبهه و جنگ؛ از همان اول با این فضا آشنا بود. وقتی عمویش را در لباس رزم می دید، می گفت من دوست دارم پسر تو باشم، لباس سپاه بپوشم و آخرش شهید شم. یادم است پایش را کرده بود توی یک کفش که الّا و بلّا من  لباس پاسداری می خواهم. هر چقدر گشتیم لباس اندازه اش پیدا نشد. یک دست لباس خریدیم و برایش کوچک کردیم.»

=موسیقی سنتی گوش می داد. علاقه داشت. همین، صدای بعضی ها را در آورده بود. خرده می گرفتند. حرفش که پیش می آمد و یا راجع به هنر یا موسیقی بحثی می شد دیدگاه حضرت آقا در خصوص هنر و موسیقی را که از میان سخنرانی‌های ایشان جمع کرده بود می‌خواند و دفاع می کرد.

=حواسش به انتخاب دوست، خیلی جمع بود. درست است که خیلی زود با آدم صمیمی می شد و گرم می گرفت، اما برای ادامه دوستی به سلامت روحی و اخلاقی فرد اهمیت می داد. حتی دوست نداشت با افرادی که مشکل دارند دم خور شود. یادم است در یک کلاس آموزشی شرکت می کرد. استاد مجرب و کارکشته ای هم داشت. مدتی که گذشت دیگر سر آن کلاس نرفت. پیگیر که شدم فهمیدم استاد آن معتاد بوده. می گفت: «احساس می کنم پولی که ازم می گیره رو خرج خرید مواد مخدر می کنه.»

 

=دل و جرأتش که حرف نداشت، تیر اندازی اش هم. توی گردان، چند تا تک تیر انداز داشتیم که واقعاً نمونه بودند؛ یکی شان محمد بود. به ندرت پیش می آمد که در تمرین های تیراندازی، نمره اش زیر 100 شود. حتی مدال و مقام تیر اندازی داشت.

=یک شب در منطقه به نظرمان آمد شیئی به سمتمان می آید. توی آن ظلمات و تاریکی با اولین شلیک نابودش کرد. خیلی برای کسب این مهارت، وقت می گذاشت. حتی اگر فیلمی می دید فیلم هایی بود مربوط به تک تیراندازها. جدا از جنبه سرگرمی‌اش حواسش به نکته های آموزشی فیلم جمع بود.

 

 

 =بیشتر اوقات، مأموریت بود. وقتی می آمد تلافی چند روزی را که در خانه نبود در می آورد. توی کار خانه کمک می کرد. آشپزی اش حرف نداشت. پیش از عید امسال، یک ماه توی خانه بود. خودش کارهای عید را انجام داد. خانه تکانی کرد. با این حال، همیشه ساز جدایی و رفتن می زد. سفارش می کرد و می گفت: «سعی کن هم خودت هم این دختر، خیلی به من وابسته نشید.» ورد زبانش هم این ترانه بود:

مرغ سحر ناله سر کن، داغ مرا تازه تر کن...

 

=دو سه روز قبل از اعزام به منطقه، دیدمش. با هم برای شناسایی کویر رفتیم. روز انتخابات بود. نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی. کار گشت زنی طول کشید. زمان رأی گیری رو به پایان بود. انگار که دل توی دلش نباشد. رأی دادن را برای خودش یک فریضه و واجب می دانست. چندین بار تذکر داد که زودتر کار شناسایی را تمام کنیم و برای رأی دادن برویم. گفتم: «حالا رأی ندیم طوری نمی شه. ما توی مأموریت هستیم.» جواب داد: «حضرت آقا فرمودن باید رأی بدیم.» با این حرف محمد سعی کردیم کار را زودتر تمام کنیم. تقریباً آخرین دقایق رأی گیری بود که موفق شدیم رأی دهیم.

خوشحالی از چهره اش معلوم بود از اینکه رأی داده، از اینکه گوش به فرمان ولی امرش بوده و انجام وظیفه کرده...

 

 

 

= نسبت به کارش تعهد زیادی داشت. مأموریت‌های مختلفی می رفت. با عشق و علاقه هم می رفت. یک بار نشد گلایه کند. این راه را خودش انتخاب کرده بود. یکبار به سیستان و بلوچستان رفت؛ بعد کردستان. برایم سخت بود. گفتم: «محمد! تو زن و بچه داری. این همه مأموریت رفتن بس نیست؟» نگاه معنا داری کرد و گفت: «بابا جان، اگه ما این مأموریت ها رو نریم پس کی بره؟ اگه من یه بچه دارم رفقای دیگه‌م چند تا بچه دارن.»

 

=خواندن نماز اول وقت را برای خودش واجب کرد بود. اردیبهشت 1388 بود که با هم برای گذراندن دوره تک تیراندازی به دماوند رفتیم. بین راه، صدای اذان که بلند شد ماشین را کنار زد. چون با خودروی سپاه مأمور شده بودیم، پیشنهاد کرد نوبتی، یکی نماز بخواند و دیگری مراقب ماشین باشد. با این تدبیر، نمازمان را خواندیم، اول وقت.

 

=اول وقت، نمازخواندن را باید از ویژگی های بارز محمد دانست. حتی در ایام ماه مبارک رمضان، قبل از اینکه افطار کند، اول نمازش را می خواند. انگار که برایش ملکه شده باشد. تا نماز نمی خواند سر سفره نمی‌آمد. وقتی هم که می گفتند: «چرا افطار نمی کنی؟» جواب می داد: «اگه لقمه توی گلوتون گیر کرد و از دنیا رفتین، جواب خدا رو چی می دین؟»

 

=اهل شوخ طبعی هم بود؛ اما این شوخی‌اش شاید جدی بود و ما سرمان به حساب نبود. بار آخری که آمده بود منطقه، محاسنش از همیشه بلندتر بود. بچه ها رفته بودند روی موج شوخی. سر به سرش گذاشتند و ‌گفتند:‌ «محمد! تو که وامت رو گرفتی، چرا ریشاتو بلند کردی؟» با خنده جواب داد: «خدا رو چه دیدی، شاید ما هم شهید شدیم، اونوقت اگه خواستن ما رو غسل بدن، نمی‌گن پاسدار بی ریش!»

 

=بودند کسانی که او را نمی شناختند و شاید پشت سرش حرف‌هایی هم می زدند. شاید اگر سوال می کردی که در گردان تکاور چه کسی شهید می شود، کسی نمی گفت محمد سلیمانی. کار خدا را می بینید؟ با شهادت محمد، نشان داد که هم بندگی ساده است و هم راه شهادت باز.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ممکن است ایمان، ما را به بیراهه بکشاند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ب.ظ


روزی که جوانهای قم از طلبه و غیرطلبه و اقشار گوناگون و مردم مؤمن آمدند در کوچه و خیابان قم و به دفاع از امام، به دفاع از حقیقت، به دفاع از پرچم برافراشته‌ی مبارزه‌ی علیه طاغوت و در مقابل گلوله‌های مزدوران رژیم طاغوت قرار گرفتند و خونشان روی آسفالتهای خیابان ریخته شد، هیچ‌کس از آن مردم و از حول‌وحوش آن مردم هرگز گمان نمیکرد که این حادثه چه اثری خواهد گذاشت. احساس تکلیف کردند، نیروی خودشان را و آنچه داشتند روی دست گرفتند، آمدند میدان. [مردم قم] فکر میکردند که نوزده دی منشأ این تحوّل عظیمِ زنجیره‌ی مبارزات و اعتراضات بشود و منتهی بشود به خیزش بزرگ عمومی مردم و کار را تمام کند؟ مردم قم فکر میکردند کاری که دارند میکنند این‌قدر برکت داشته باشد؟ فکر نمیکردند؛ امّا: وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین.(۱) عامل پیروزی این است که یک جماعتی - در یک مقیاس بزرگ، یک ملّتی - ایمان درستی داشته باشد، و این ایمان راسخ باشد، و این ایمان با بصیرت همراه باشد، و این ایمان و بصیرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اینها وقتی روی هم گذاشته شد، نصرت قطعی است. آنجایی که شما می‌بینید مؤمنینی هستند و نصرت پیدا نمیکنند، به خاطر این است که یا ایمان ضعیف است، یا ایمان غلط است - ایمان به چیزی است که نباید به آن مؤمن بود - یا ایمان همراه با بصیرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حول‌وحوش خودشان نیست. نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید. ما که این همه در باب قضیّه‌ی حوادث نُه دی روی بصیرت تکیه کردیم و بعضی‌ها خوششان نیامد، به خاطر این است؛ اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همه‌ی نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کج‌راهه او را میرساند و میکشاند؛ پس بصیرت لازم است. عمل صالح بر اساس ایمان، ایمان راسخ و ایمان درست، ایمان همراه با بصیرت، و تداوم و استقامت، اگر چنانچه بود، پیروزی قطعی است. اینهایی که پیروز نمیشوند، یکی از اینها را ندارند: یا ایمان نیست، یا ایمانِ درست نیست، یا استقامت نیست، یا بصیرت نیست؛ در نیمه‌راه بار را بر زمین گذاشتن است؛ طبعاً به نتیجه نمیرسند. ملّت ایران این شرایط را فراهم کرد؛ ایمان او درست بود، چون راهنمای او راهنمای صادقی بود، راهنمای ماهر و خبیری بود؛ یک فقیه آگاه به مسائل جهان، و بریده‌ی از مطامع و منافع مادّی شخصی، و آگاه به کتاب و سنّت؛ راه را به مردم نشان میداد، مردم هم با بصیرت حرکت کردند؛ فهمیدند که چه کار باید بکنند؛ آن کار را انجام دادند، وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنینَ؛ حالا هم همین‌جور است.۱۳۹۲/۱۰/۱۹

بیانات در دیدار مردم قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام و حوزه انقلابی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ق.ظ

حضرت امام رحمت الله علیه، اساس وجود حوزه را منوط به روحیه انقلابی گری در راه عملی سازی فرامین دین می دانست و از این رهگذر، حوزه راکد و بی تأثیر در امور اجتماع را بی فایده تلقی می نمود.

صرف قیام حضرت امام برای از میان برداشتن نظام ستمشاهی، گویای تفکر شفاف آن مرد بزرگ پیرامون ضرورت اصل ورود روحانیت به مسئله حاکمیت می باشد. آن زمان که عده ای تلاش می کردند اتهام سیاسی بودن یک روحانی را نوعی وهن تلقی نموده و این گونه در میان عموم جا بیندازند که روحانی اهل سیاست، از مدار تکالیف دین خارج شده و در نتیجه باید از عرصه اجتماع طرد بشود، امام خمینی(ره) بی اعتنا به جوّسازی های مخرّب مقدس مآب های متحجر و نیز شیطنت های پیدا و پنهان عوامل نفوذی استعمار در حوزه، اندیشه جهاد برای احقاق حق مسلّم مسلمین در اهتزار پرچم توحید و تحقق حاکمیت الله را در سطح حوزه و اجتماع ترویج نمود و در این راه به رغم تحمل مرارت های ملال آور، در نهایت توانست جبهه تفکر انقلاب اسلامی را در میان بخش قابل توجهی از بدنه حوزه های علمیه و نیز در سطح وسیعی از جامعه دینی تشکیل داده و نه تنها حاکمیت مستبد پهلوی خائن، بلکه مجموعه نظام های استبدادی و طاغوتی جهان را با چالشی جدی به نام حاکمیت مردمسالاری دینی مواجه نماید.

در اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی، اسلام منهای حکومت، اسلامی ناقص و مبتنی بر قرائتی معیوب است. از منظر امام راحل، اسلام و فقه، آئین اداره انسان از گهواره تا گور بوده و همه ابعاد و شئون جوامع بشری را با برنامه هایی سازنده و متعالی در بر می گیرد. بر مبنای این تفکر، بود و نبود حوزه علمیه ای که تنها محدود به آداب و شئون فردی بوده و سر در لاک انزوا فرو برده و نسبت به وقایع پیرامون خود هیچ واکنشی نداشته باشد، مساوی است!

در اوج فشار سهمگین دستگاه ستمشاهی برای ایجاد خفقان در حوزه های علمیه و محدودسازی فعالیت روحانیون، تفکری در برخی لایه های حوزه شکل گرفت که حفظ حوزه را مهمتر از حفظ اسلام می دانست. این تفکر البته از دو خاستگاه نشأت می گرفت. عده ای به یقین از سر دلسوزی برای حوزه و اسلام به این نتیجه رسیده بودند که بهتر است برای پیشگیری از تعطیلی احتمالی حوزه های علوم دینی، روحانیت از عرصه مبارزات سیاسی کنار رفته و منتظر فرصت مناسب دیگری برای عملی ساختن احکام الهی بماند. اما تردیدی نیست که عده ای نیز از سر شیطنت و ایجاد رعب در بین روحانیت دست به اشاعه این باور می زدند و این گونه وانمود می کردند که ممکن است دستگاه شاه به زودی حوزه ها را تعطیل نموده و این اتفاق، ضربه ای جبران ناشدنی برای اسلام محسوب خواهد شد! در این بین کسانی هم که از حوصله و یا شهامت کافی برای تحمل هزینه های دین مداری و احقاق حقوق اسلام برخوردار نبودند، محافظه کاری خود را با تکیه بر همین طرز تفکر، توجیه می نمودند.

رهبر خردمند انقلاب اسلامی با اشراف بر وقایع و امور سیاسی و اجتماعی، در بیانی صریح، خط بطلانی ابدی بر این نوع تفکر کشیده و اصالت اسلام را فراتر و مهم تر از اصالت حوزه تلقی نمودند. در نگاه صریح حضرت امام، حوزه علمیه تنها زمانی به درد اسلام خواهد خورد که بر مدار اسلام حرکت کند. به عبارت دیگر، علمی که توأم با عمل نبوده و صرفاً محدود به فضای درس و بحث باشد، مصداق علم لاینفع بوده و از اساس با تعریف حقیقی حوزه علوم دین منافات دارد:

"روحانیت نباید از چیزى بترسد، روحانیت نباید از عربده کشی ها، وحشی گری ها و غوغاى مشتى رجاله و اراذل وحشت کند. علما و روحانیان باید تا آخرین قطره خون خود را در راه اسلام، در راه قرآن و در راه اعلاى کلمة اللَّه نثار کنند.

اگر بناست- خداى نخواسته- اسلام نباشد، احکام قرآن نباشد، مذهب جعفرى در کشور از رسمیت بیافتد، روحانیت اصلًا نمى‏خواهیم باشد، (در آن صورت) حوزه‏هاى علمیه نمى‏خواهیم وجود داشته باشد. ما حوزه‏هاى علمیه را مى‏خواهیم براى حفظ اسلام، ترویج احکام الهى و قوانین قرآنى. اما اگر بنا باشد، دستگاه جبار، دین مقدس اسلام را از رسمیت بیندازد، احکام اسلام را از بین ببرد و قرآن را مهجور و منکوب کند، وجود حوزه‏هاى علمیه چه ثمره‏اى دارد و چه آثارى بر آن مترتب است؟ آیا این حوزه‏ها را مى‏خواهیم که فقط از ترتب بحث کند؟ حوزه‏هاى علمیه باید زنده باشد و در برابر دشمنان اسلام چون کوه محکم بایستد و بخروشد..."

صحیفه امام، ج‏1، ص: 159

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصولگرایان بابل برای شکستی دیگر آماده می شوند!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ق.ظ

اصولگرایان بابل انتخابات آتی مجلس را پیشاپیش باخته اند.

من البته در این چند سطر صرفاً نظر خود را می نویسم هرچند به مذاق عده ای خوش نیاید. این مطلب را از این بابت گفتم که  کسی یادداشت حقیر را مباد که به پای هیچ جمعی بنویسد.

آن طور که مطلع شده ام، ورای همه فعالیت های دموکرات منشانه انتخاباتی طیف سنتی اصولگرا در بابل، فقط یک کاندیدای ثابت مدّنظر قرار دارد که مثل همیشه، حجت الاسلام ناصری عزیز و بزرگوار است.

همین اول کار خدمتتان عرض کنم که به شخصیت دینی و علمی و معنوی جناب حجت الاسلام ناصری ارادت ویژه ای دارم و بر اساس تحقیق و نه بر مبنای شنیده ها بر این باورم که طول مدت نمایندگی ایشان در مجلس شورای اسلامی، پربرکت ترین سال های خدمت رسانی به شهرستان مظلوم و پرحاشیه بابل در همه زمینه های صنعتی، اقتصادی، عمرانی و ... بوده است.

روی سخن، نقد کارآمدی این روحانی خوش اخلاق و با معرفت و دلسوز نیست که اگر به من باشد امثال حجت الاسلام ناصری را با توجه به متانت، روحیه پدری و یکرنگی به امامت جمعه شهرها می گماردم که مردم این مرز وبوم نیاز مبرمی به مواجهه با روحانیون خوش مرام و صبور و یک رو دارند.

برداشت حقیر بر مبنای جلسات متعدد و همفکری با بعضی از صاحب نظران و ارتباط با اقشار مختلف جامعه شهری و روستایی با گرایش های فکری متفاوت، این است که حجت الاسلام ناصری در این دور از رقابت های انتخابات مجلس، اقبالی برای پیروزی ندارد.

پشنهاد می کنم بزرگان قبیله اصولگرایی فارغ از بعضی تعصبات و تعلقات و منافع و ... به دنبال چهره هایی باشند که از نظر مجموعه شاخصه های علمی، انقلابی و حسن شهرت به خصوص در بین نسل جوان و پرخروش انقلاب حرفی برای گفتن داشته باشند. به طور مشخص امثال شخصیت هایی چون حجت الاسلام دکتر سید محمود نبویان و دکتر علی رضا سفیدچیان که حائز امتیازات مذکور هستند را می توان نام برد.

با توجه به تحولات اجتناب ناپذیر و محتوم یک سال آینده شهرستان بابل در رده های سیاسی، مذهبی، قضایی و امنیتی لازم است طیف پیشکسوت و کم حوصله اصولگرای سنتی شهر که گاه احساس می شود فراتر از شعائر اصولگرایی توأم با گرایشات اقتصادی، چیزی در چنته ندارند خود را با گفتمان عملیاتی انقلاب اسلامی هماهنگ ساخته و گفتار و رفتار خویش را منطبق با مفاهیم جبهه فراگیر دفاع از ارزش های اسلام و انقلاب، به روز رسانی نمایند. در این راستا تأکید می شود صرف تدّین، وجاهت و ارتباطات سیاسی، معیار تام نمایندگی جریان اصولگرا نبوده و اصل انقلابی گری و استعداد پرداخت هزینه در مسیر آرمانخواهی و عدالت طلبی، مولفه ای بایسته و ضروری است که علمداری جریان حقیقی اصولگرایی را به اثبات می رساند.

تنها امید موفقیت اصولگرایان در انتخابات آتی مجلس، بهره گیری از حضور نامزدهای غیرمحافظه کاری است که در تقابل با جریان های سرمایه سالار و غرب باور، مرزی شفاف و بی تعارف داشته باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دادگستری بابل پاسخ گو باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۶ ق.ظ

بیش ازسه ماه است که گروه های مجازی مرتبط با شهرستان بابل شاهد انتشار اطلاعیه ها و اخباری از سوی جمعی از شهروندانی است که مدعی طلب مالی از مالک شرکت شهربازی پردیس هستند.

در مواجهه با این حجم گسترده از اخبار مربوط به وضعیت مالی مجموعه فوق، دو احتمال را می تواند در نظر گرفت. یا مدعیان طلب مالی در حال نشر اکاذیب هستند و از اساس دروغ گفته و تهمت می زنند و یا حقی بر گرده کسری مقدم، مدیر مجموعه تفریحی پردیس داشته و درصدد مطالبه آن هستند.

فرض نخست بنا بر قرائن مختلف، از جمله بیانیه ای که با امضای نامبرده در فضای مجازی منتشر شد بعید به نظرمی رسد.

روی سخن با مسئولان قضایی شهر است که وظیفه احقاق حقوق شهروندان را دارند و به هر حال باید نسبت به میزان صحت این نوع اخبار اظهار نظر کنند.

قوه قضاییه آن گونه که مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیر خود تأکید فرمود باید مأمن و پناهگاه مردم بوده و همگان با اعتماد به این دستگاه احساس کنند که می توانند حق خود را از طریق آن به دست بیاورند؛ چه این که عملکرد دستگاه قضا، با اعتبار و کارآمدی نظام گره خورده است. نکته بعد اما مربوط به قضاوت اذهان عمومی است که با توجه به طرح دعاوی مالی در فضای رسانه ممکن است استمرار آن را به پای تعلل دستگاه قضا بگذارند.

ضروری است دادگستری شهرستان بابل به منظور تقویت اعتماد عمومی نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و لزوم پاسخگویی و اقناع افکار جامعه در خصوص عملکرد خود پیرامون رسیدگی به این معضل که به ادعای بعضی از شهروندان با سرنوشت و معاش آنان ارتباط مستقیم دارد، توضیحات لازم را ارائه بدهد.

هیأت امنای مجموعه مذکور که شنیده شده ازمیان جمعی از چهره های صاحب نفوذ برگزیده شده اند نیز باید در قبال مطالبات طرح شده در فضای عمومی، پاسخگو بوده و نسبت به رفع ابهامات و شایعات، اقدام نمایند.

ادامه این روند با آبروی این شهر و مسئولان آن سازگار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با پای دل، زیارت برویم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۴۲ ب.ظ

هر شب ویژه برنامه ای را در پادگان اجرا نموده و بعدش از بین زائران راهیان نور حاضر در مراسم، به قید قرعه، دو نفر را برای سفر به کربلای معلا انتخاب می کردیم.

آن شب بعد از برنامه مناجات، اسم دو نفر به قید قرعه درآمد. یکی خانم جوانی بود به نام مرضیه قربانی و دیگری هم یک خانم میانسال.

ناگهان، مادر شهیدی اطلاع داد که قصد دارد بانی خیر شده و هزینه سفر یک زائر دیگر را تقبّل کند. دوباره قرعه کشی کردیم و نام دیگری را بیرون آوردیم. باز هم اسم یک خانم بود، این بار به نام راضیه قربانی!

جالب بود که او خواهر همان خانمی بود که اسمش در قرعه اول بیرون کشیده شد.

کنجکاوی آمد سراغمان و ماجرا را از آنها جویا شدیم. اهل یکی از روستاهای کوچک شهرستان تایباد بودند. پدرشان جانباز شیمیایی بود که به دلیل نقص در پرونده جانبازی، نتوانست از حمایت های مالی لازم برخوردار شود. زندگی شان به سختی می گذشت. دو خواهر هر روز از صبح تا شب پشت دار قالی می نشستند.

یک روز غروب از بلندگوی مسجد شنیدند که دارند برای سفر به راهیان نور، ثبت نام می کنند. دلشان هوایی شد؛ اما آه در بساط نداشتند. مرضیه النگوی نازکی داشت، همان را درآورد و خرج سفر کرد تا از لذت همنفسی با شهدا در کربلای ایران بی نصیب نمانند، حالا شهدا هم بلیت سفر دیگری را برایشان تدارک دیدند. با پای دل که سفر کنی همین می شود. مگر می شود زائر اصحاب حسین، از توفیق زیارت حسین بی نصیب بماند؟ ....

بازنویسی شده بر اساس روایتی از کتاب گلپر، ص46

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهدای مازندرانی فاجعه 7 تیر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۹ ق.ظ

روز هفتم تیر 1360 بر اثر انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی آیت‌الله سید‌محمد‌ حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور همراه با دهها تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی کشور به شهادت رسیدند. این حادثه از جمله اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق ـ‌منافقین ـ در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب محسوب می‌شود. شهید بهشتی در اجلاس دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی همراه با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات دولتی از جمله معاونین وازرتخانه‌ها در حال تبادل نظر با یکدیگر در زمینه مشکلات کشور بودند.

در فاجعه هفتم تیر علاوه بر شهید ‌آیت‌الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، 72 نفر دیگر از جمله 4 وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
امام خمینی در پیامی که به این مناسبت انتشار دادند، فرمودند «این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند».

در جریان این واقعه، چهار مازندرانی نیز به شهادت رسیدند:

حجت الاسلام عبوالوهاب قاسمی، متولد1312 سوادکوه، نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

حجت الاسلام شهید عمادالدین کریمی بیژنی نژاد، متولد1311 کجور، نماینده مردم نوشهر و چالوس در مجلس شورای اسلامی

 عباسعلی ناطق نوری، متولد 1314 نور، نماینده مردم نور و محمودآباد در مجلس شورای اسلامی

حجت الاسلام شهید عبدالحسین اکبری لالیمی، متولد 1315 میاندرود، به عنوان مهمان شهید حجت الاسلام قاسمی در جلسه شرکت داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حذف یارانه ها، نتیجه تاکتیک جدید دولت در اتخاذ مواضع انقلابی است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۲ ب.ظ

دولت روحانی شش سال است که به سیاست های محوری نظام مانند اقتصاد مقاومتی و نفی وابستگی به بیگانه، مقابله با استکبارو مقاومت در مقابل زیاده خواهی آمریکا و تقویت جبهه فرهنگی مومن انقلاب و ... بی اعتنایی نشان داده و با ژست اپوزوسیونی خود این گونه وانمود کرده که با تکیه بر حمایت طیف روشنفکر و غرب زده و ... می تواند نگرش بنیادین انقلاب اسلامی در پیشبرد آرمان های دینی را به رابطه منفعلانه با غرب به قیمت تعطیلی فعالیت های علمی و تولیدی داخل، تقلیل ببخشد.

حالا که تیرهای دولت روحانی به سنگ نشست و شکست سیاسی و اقتصادی نفس گیری را برایش رقم زد و حمایت جماعت غرب زده و واداده را از او سلب کرد به ناگاه از این رو به آن رو شده و با ادبیاتی انقلابی از ضرورت اتحاد در مقابل آمریکا و استقامت در برابر زیاده خواهی دشمن سخن به میان می آورد!

طبق معمول طیف سنتی اصولگرا که از اساس حال و حوصله عملیاتی سازی گفتمان مقاومت را ندارد، باز هم خود را به تغافل زده و این گونه وانمود می کند که دولت روحانی پی به اشتباهات گذشته برده و قرار است جبهه بندی جدیدی در مقابل آمریکا شکل بگیرد و ... بلا نسبت، خودشان را به... می زنند!

این نوع گشاده دستی لیدرهای بازی خورده جریان اصولگرا در حالی است که سیاست های هسته ای، فرهنگی و دیپلماتیک دولت روحانی مانند اجرای سند 2030و تضعیف بنیه دفاعی کشور و ... که مبنای اختلاف نیروهای ارزشی با رویکرد غرب باورانه دولت های یازده ودوازده به شمار می رود همچنان به قوت خود باقی است.

نتیجه آویزان شدن متظاهرانه دولت روحانی به گفتمان و راهبردهای نظام اسلامی، خیز قوه مجریه برای حذف یارانه مردم است که ساعاتی پس از اعلام مواضع همدلانه اصولگرایان با دولت، توسط معاون اول رییس جمهور ابلاغ شد.

در واقع دولت با زیرکی خاصی، حذف مصیبت عظمای! پرداخت یارانه را که از ابتدای آغاز به کار با آن مخالف بود، از این پس پشت نقاب دلبستگی به سیاست های نظام و مودت بزرگان سیاسی کشور به اجرا درآورده و آن گونه که تلاش کرد برجام را تصمیم رسمی نظام اسلامی دانسته و شکست درآن را نیز به پای نظام بنویسد، هزینه و تبعات حذف یارانه ها که به یقین موجی از نارضایتی عمومی را دامن خواهد زد بر دوش نظام می گذارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصلاً قاضی هم خداست!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۳ ق.ظ

مقام معظم رهبری دردیدار اخیر خود با مسئولان دستگاه قضا به این نکته اشاره فرمودند:

"اگر دستگاه قضایی در ادای وظایف خود یعنی «قضاوت، پایان دادن به اختلافها و نزاعها و مجازات متخلفان از قانون» به‌خوبی عمل کند، مردم از حاکمیت، خرسند و راضی خواهند بود و اگر وظایف، ناقص و بد انجام شوند، مردم از حاکمیت، ناخرسند خواهند شد."

گره خوردن عملکرد قوه قضاییه با اعتبار حاکمیت، سرمایه ای ارزشمند برای دستگاه قضا و البته مسئولیتی حساس و گاه رعب آور را در ذهن ها تداعی می کند.

مردم شاید عملکرد مجلس یا قوه مجریه را به پای نظام ننویسند؛ اما دستگاه قضا که ریاست آن با حکم مستقیم ولی فقیه انتخاب شده و مسئولان آن از منتسبین به حوزه های علوم دینی هستند موقعیتی دارد که خواه ناخواه عملکرد خوب و بدش، در میزان وجاهت نظام اسلامی تأثیرگذار است.

مسئولان قوه قضاییه، رسالت خطیری در صیانت از اعتبار نظام برعهده دارند.

سلامت، تدبیر و مراقبت از حاشیه ها و پرهیز از انتقام جویی های شخصی و جناحی، اصولی مهم و محوری در رویکرد این دستگاه به شمار می آید که هیچ گاه نباید مورد غفلت قرار بگیرد.

مقام معظم رهبری در ادامه این دیدار، ضرورت اعتمادسازی دستگاه قضا در بین مردم را نیز مورد تأکید قرار دادند و خط و مشی صحیح قضات در مواجهه با مردم را این گونه تبیین نمودند:

"ما باید در مقابل دشمن و بدخواه و توطئه‌گر و تهمت‌زن با قاطعیت عمل کنیم اما در مقابلِ مردم باید با تواضع و دلسوزی و محبت وارد شد و با آنان تفاهم کرد تا بتوان اعتماد افکار عمومی را جلب کرد."

این که این روزها شنیده می شود فلان مسئول قضایی در فلان استان، جایگاه قاضی را جایگاه خدایی در بین بشر برشمرده، البته به یقین عبارت ونقل قولی ناقص و تحریف شده است؛ اما حقیقت امر آن است که خلیفة الله باید شبیه خدا باشد.

قدرت، یکی از اوصاف الهی است؛ اما خدا رحمان و غفار و ستار نیز هست. خدا مدبّر و محوّل هم هست. ذره بین خدا خوب و بد را می بیند. خدا عدالت دارد، رب یعنی مربی است و رییس العقلاء و ....

مجموعه توصیه های مقام معظم رهبری خطاب به متولیان دستگاه عدلیه، رهنودهایی کارشناسانه و مبتنی بر نقاط ضعف و قوت این دستگاه است که جا دارد اتاق فکری در این نهاد مهم کشور به منظور بررسی شیوه های عملیاتی سازی و بسط اندیشه ها و مطالبات رهبر انقلاب از قوه قضاییه راه اندازی شود.

فراموش نکنیم که تحول در قوه قضاییه یک مطالبه عمومی است که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار دارد و البته ایشان در همین دیدار، ماهیت تحول را با مرور زمان و کم تحرّکی در تضاد دانستند:

"تحول، به‌صورت تدریجی امکان‌پذیر نیست و باید، سریع و با شتاب مناسب باشد تا خود را نشان دهد."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط خدا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۰ ب.ظ

اقدام انقلابی ابراهیم علیه السلام در نابودی بت ها خشم سردمداران کفر و الحاد را برانگیخت.

آنان برای تنبیه ابراهیم و پیشگیری از بروز چنین اقداماتی تصمیم گرفتند او را محاکمه کنند. آن روزها همه جا صحبت از ابراهیم بود. برای خیلی ها رفتار او سوال برانگیز بود. ابرهیم، عصر همان روزی که بت ها را شکست در مواجهه با بزرگان شهر که برای اعتراض به نزد او آمده بودند دلایلی را برای این کارش برشمرد. گفته های او دهان به دهان در بین مردم پیچید. عده ای شاید برای نخستین بار بود که سؤال هایی در مورد توانایی بت های چوبی و سنگی در ذهنشان نقش می بست.

شکستن بت ها توسط ابراهیم به گفته برخی مورخین در اولین روز بهار ( نوروز ) اتفاق افتاد. او همگام با تحوّل در عالم طبیعت، زمستانِ وَهمِ مشرکان را با طراوت بهار توحید در هم شکست. مطابق برخی نسخ تاریخی، او آن زمان جوانی 16 ساله بود با این حال، پیران به ظاهر خردمند شهر را نیز توان مقابله فکری با او نبود.

ابراهیم در دادگاه فرمایشی نمرود، بنیان های سست عقاید خرافی نمرودیان را زیر سؤال برد و به تشریح نشانه های قدرت بی انتهای خدای یگانه پرداخت.

دادگاه، اما به جای پاسخ به منطق مستحکم ابراهیم، حکم به اعدام او داد؛ آن هم با زجرآورترین حالت ممکن که سوزاندن در آتش بود.

پیشوایان شرک، چنان فضایی ساخته بودند که پس از صدور حکم دادگاه، صدای هلهله و شادی مردم در کوی و برزن شنیده می شد. آنان که موقعیت های اجتماعی و مالی خود را با گسترش تفکر توحیدی ابراهیم در خطر می دیدند به موج سازی و اشاعه تبلیغات مسموم پرداختند.

آنان برای تحریک احساسات مردم در شهر فریاد بر می آوردند: خدایانتان را یاری دهید. امروز خدایان به شما چشم دوخته اند. با سوزاندن ابراهیم، آنها را از خود خشنود سازید. اگر قصد یاری آنان را دارید شتاب کنید که دین پدرانتان در خطر است ...

روش تبلیغی دشمنان خدا در دل ساده اندیشان اثر کرد. به گونه ای که برخی وصیت می کردند در صورت مردن، بخشی از اموالشان در راه مجازات ابراهیم صرف شود تا ثوابی هم از این راه عایدشان گردد!

پیرمردی حاصل دسترنج روزانه خود را که با هزار زحمت به چنگ آورده بود صرف خرید هیزم می نمود تا به مقداری هر چند ناچیز در سوزاندن ابراهیم سهیم باشد. این گونه شد که اتحاد صاحبان زر و زور و تزویر با اصحاب جهالت، این سربازان دیرپای ابلیس، منادی حق را میهمان آتش نمود.

مجازات ابراهیم، مستلزم تهیه مقدماتی بود. در آن چند روز ابراهیم در خلوت زندان بی هیچ واهمه ای خدا را می خواند و با یاد او دلش را آرام می ساخت.

در محلی که برای سوزاندن ابراهیم در نظر گرفته بودند آن قدر هیزم جمع شد که خطر سرایت آتش به اطراف، نمرودیان را به فکر چاره انداخت. آنها برای پیشگیری از پراکندگی آتش، حصاری به دور هیزم ها ساختند.

مشکل دیگر آنها چگونگی انداختن ابراهیم درون آتش بود؛ چرا که کسی جرأت نزدیک شدن به آن شعله های وسیع و انبوه را نداشت. گفته اند در این هنگام، شیطان در قالب انسان ظاهر شد و پیشنهاد ساخت وسیله ای شبیه به منجنیق را به آنها داد.

شعله های آتش، هُرم گرما را بر سر و روی مردمی که برای تماشا آمده بودند، می نشاند. دودی غلیظ آسمان شهر را در بر گرفت. سرانجام ابراهیم به داخل آتش انداخته شد. صدای رقص و پایکوبی مردم به هوا برخاست. آنها با چشم خویش عاقبت دردناک کسی را می دیدند که خدایانشان را بی ارزش شمرده بود.

گفته اند فرشتگان آسمان به تضرّع در آستان کبریایی حق روی آورده و از خدای بی همتا برای ابراهیم مدد می طلبیدند که اگر شعله های آتش کارگر بیفتد چه کسی روی زمین، تو را چنین ستایش خواهد کرد؟

گویا جبرئیل نیز در هنگام افتادن ابراهیم به آتش نزد او رفت و گفت آیا از من کمکی می خواهی؟ و ابراهیم جوان بی هول و هراس، خنده کنان لب به ذکر یار گشود که مگر تا کنون تو از من محافظت می نمودی که از این پس نیز چنین کنی؟ مرا معبودی است که او خود صلاح کار مرا بهتر می داند ...

او با این سخن، مقام خلوص خود در عبودیت پروردگارش را نشان داد؛ مقامی که فرشتگان مقرب را نیز یارای رسیدن به آن نیست. ابراهیم محو در خدا بود. بی آن که برای خود ادعایی داشته باشد. او نه خود که فقط خدا را حق می دانست. دل آرام و مطمئن او در گلستان آتش جز برای خدا نمی تپید.

این واقعه، جلوه ای کوچک از قدرت اراده خدا بود که در مقابل چشمان مبهوت غفلت زدگان به نمایش در آمد. این معجزه الهی نه تنها عقل دشمنان حقیقت را به حیرانی کشاند که اقرار به حقانیت توحید را نیز بر زبانشان جاری ساخت.

نمرود این مجسمه ضلالت که بر فراز جایگاه مخصوص، تمام وقایع را با چشم خود مشاهده می نمود، بی اختیار فریاد برآورد: هر کس می خواهد خدایی برای خود انتخاب کند باید مانند خدای ابراهیم را بیابد.

البته اهل ضلالت را هیچ گاه مجال هدایت نیست که آنان به دست خود راه ظلمت را برگزیده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خبری تأسف بار از رفتار یک مأمور خاطی شهرداری بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ق.ظ

اخبار این روزها اعم از شخصی و اجتماعی و سیاسی به اندازه کافی، فرصت سوز و دغدغه آفرین و گاه نگران کننده است که انسان را مجاب میکند از کنار خبرهای نه چندان مهم به سادگی عبور کند.

اما از دیروز عصر که این خبر را در کانال های مجازی بابل خواندم هر چه تلاش کردم نتوانستم خودم را متقاعد کنم که به سادگی و بی عاری از کنارش گذر کنم. اصلاً این خبر را نمی توان کم اهمیت دانست که به نص کلام مولا، دق کردن و مردن برای آن نیز رواست. اگر به خاطر سر بر کردن یک درخت می توان فریاد کشید و زبان به اعتراض گشود این جا اما باید نعره برآورد و خون گریست.

خبر اولی که خواندم به نقل از مهندس مقیمی(عضو شورای اسلامی شهر بابل) در کانال بابل نوین:

"شهر و شهرداری چاله میدان نیست! دست درازی به ناموس مردم را هرگز نمی بخشم. قانون هیچ وقت نمی گوید مردم را کتک بزنید. این چه برخوردی است که با مردم دارند؟"

خبر دست درازی به ناموس مردم، هر انسان آزاده و با غیرتی را سر جای خود میخکوب می کند. ماجرا را در فضای مجازی پیگیری کردم.

در مطلب دیگری باز هم به نقل از مهندس مقیمی در جلسه شورای شهر که توسط یکی از خبرنگاران منتشر شد، خواندم: "نیروی خاطی شهرداری باید اخراج شود. کجای قانون اجازه می دهد که مامور شهرداری ناموس مردم را کتک بزند؟!!" در ادامه همان مطلب، تاجداران عضو دیگر شورا نیز بیان داشت: "رفتار مامورین شهرداری در خیابان شهید صالحی قابل دفاع نبود. اجازه نمی دهم از حریم اخلاق خارج شوند."

ظاهر امر نشان از صحت این خبر تأسف بار و ننگ آور دارد.

عجیب است که برخی دیگر از اعضای شورای شهر موضعی در این خصوص نداشتند. شخصاً بنا بر تجربه، امیدی به تکان خوردن حسّ انسانیت و تدین بعضی از چهره های صاحب نفوذ شهر نیز ندارم. بنابراین از دو سید بزرگوار عضو شورای اسلامی شهر بابل تقاضا دارم به اقتضای خون غیرتی که در رگ های ذریه امیرالمومنین علیه السلام جاری است انشاءالله تا دفاع کامل از حق مظلوم، آرام نگرفته و به مسئولان و مردم نشان بدهند که بی اخلاقی و حرمت شکنی، در جامعه دینی جایگاهی ندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تعطیلی بازار به ضرر چه کسانی تمام می شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۲ ب.ظ

به بازاری ها، به فعالین اقتصادی و به همه مردم ایران حق می دهم که از شرایط فعلی اقتصاد کشور، گرانی کنترل نشده و بی تدبیری دولت گله یا حتی فریاد داشته باشند.

چه کسی است که نداند دولت در صورت توجه بیشتر به توانایی های درونی کشور می توانست بر مبنای اندیشه اقتصاد مقاومتی، جامعه را در قبال زیاده خواهی دشمن بیمه کند؟

اما بازار تهران، نبض اقتصاد کشور است. به همان میزان که تحریم ایران توسط آمریکا و هم پیمانانش در واقع ضربه به آحاد مردم است، اعتصاب و تعطیلی بازار نیز بیش از آن که به دولت فشار بیاورد مردم را مورد آزار قرار می دهد.

در این شرایط سخت اقتصادی، به همدیگر رحم کنیم و ضمن مطالبه گری از دولتمردان برجامی و پرادعایی که پیشرفت کشور را در گروی لبخند استکبار دانسته و اقتصاد ملی را به حال خود رها نمودند، اقدامی نکنیم که دودش به چشم مردمی برود که مثل همه ما تحت فشار شرایط دشوار اقتصادی قرار دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمه سادات سلام علیک

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۴ ب.ظ

پس از انتشار آخرین پست وبلاگ، دوستان بسیاری از دیروز تا به حال تماس گرفته و این حقیر را مورد لطف خود قرار داده اند. از یکایک این عزیزان سپاسگذارم. تعدادی از دوستان هم در فضای مجازی و از طریق صفحات شخصی خود اعلام همراهی داشته اند که انشاءالله اجرشان با شهدا.

به رغم توصیه پزشک مبنی بر استراحت کامل تا مهار درد نفس گیر کمر، حیفم آمد سری به حرم بانوی آفتاب، فاطمه ثانی، حضرت معصومه سلام الله علیها نزنم. با خودم عهد کردم نایب الزیاره همه دوستان با معرفت بوده و به محض ورود به حرم، نخستین منظره ای از بارگاه خانم که در ذهنم نقش می بنند را به لنز دوربین نشانده و تقدیم کنم به محضر همه عاشقان اهل بیت علیهم السلام:


4neq_عکس_2.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا