اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

خمینی را می پرستم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ

شهید قاسمعلی هدایت کلیشادی

 

جهت شهادت یکی از برادران دانشجوی انجمن اسلامی دانشکده علم و صنعت در منطقه نارمک، عملیاتی دیگر مطرح شد. ما صبح عازم آنجا شدیم. با یک موتور و تجهیزات و تسلیحات زیاد. خانه سه طبقه بود. وقتی وارد می شدیم متوجه شدیم که در خانه باز است. طبقه پایین صاحبخانه بود. به هنگام ورود متوجه شدیم که دختران این خانواده ظاهراً مشغول آماده کردن نهار هستند و با سبزی و این گونه چیزها مشغول بودند. با رعب و وحشت و ایجاد ترس تمام اینان را در یک اطاق جمع می کنیم. چهره هایشان مملو از خشم و نفرت نسبت به ما بود. وقتی این ها را در منزل جمع می کنیم از آنان سراغ همان شخص مورد نظر را می گیریم. به ما می گویند که این شخص الآن در دانشگاه است و حوالی ظهر می آید. قبلاً به ما گفته شده بود که چنانچه شخص نامبرده در خانه نبود، خانه را کاملاً تسخیر کنید و به هیچ یک از اعضای خانواده حق خروج از خانه را نمی دهید تا شخص نامبرده آمده و او را به شهادت برسانید. خط این بود. ما این ها را توی خانه جمع آوری کردیم و بعد رفتیم طبقه دوم. کسی نبود و طبقه سوم نیز کسی نبود. به همان اطاق برگشتیم و حدود یک ساعتی نشسته بودیم که صدای در آمد. لازم به توضیح است که بگویم در ظرف یک ساعت چه اتفاقاتی افتاد و چه صحبت هایی رد و بدل شد. ما مطرح کردیم که عضو واحدهای عملیاتی هستیم و جهت به شهادت رساندن این برادر به این جا آمده ایم و با شما کاری نداریم. ولی اگر بخواهید مانع ایجاد کنید، جیغ بکشید یا فریاد کنید تمام شما را به رگبار می بندیم. خواهر بارداری هم آنجا بود که مدام گریه می کرد و چند بار از ما خواست که خانه را ترک کنیم اما گوش ندادیم و همچنان با همان اوضاع و حالت روحی که داشتیم در همانجا نشستیم. بله یک ساعتی گذشت و در خانه به صدا درآمد. شخصی وارد خانه شد. او را گرفتیم و به داخل کشیدیم، با نام قاسمعلی هدایت، دانشجوی دانشکده علم و صنعت و مدیر یک دبیرستان در نارمک… این شخص همان شخصی که قرار بود ترور کنیم نبود، شخص دیگری بود که در همان خانه سکونت داشت. ما او را به داخل می آوریم و از او مدارک و کارت شناسایی می خواهیم. کیفی داشت و کارت شناسایی نشانمان می دهد و ظاهراً شخصی است به نام قاسمعلی هدایت و دانشجوست. از آنجایی که نمی خواستیم دست خالی، بدون این که گلوله ای شلیک کرده باشیم بازگردیم، صرفاً به خاطر وجود یک عکس امام در کیف شخص، تصمیم گرفتیم او را به شهادت برسانیم.
یک عکس. وقتی مطرح کردیم چه کاره هستی؟ گفت من دانشجو هستم و مدیر یک دبیرستان. او را به طبقه دوم بردیم و نشستیم. پرسیدم تو با این شخص که ما قرار است ترورش کنیم نسبتی داری؟ گفت نه نسبتی ندارم. همسایه من است و با او همان ارتباطی را دارم که با صاحب خانه داشته و هیچ ارتباط خاصی نداریم. پرسیدم که نظرت راجع به انقلاب چیست؟ گفت انقلابی شده و مردم متحول شده اند. پرسیدم نظرت راجع به امام چیست؟ گفت می پرستمش. گفتم می دانی ما که هستیم؟ گفت آری. شما عضو واحدهای عملیاتی هستید. گفتم عملیاتی کی؟ کدام گروه؟ گفت منافقین. و این ها برای ما کافی بود. برای به شهادت رساندن یک شخص همین کافی بود – یک حمایت از خط رهبری، این تنها و تنها مدرک لازم برای به شهادت رساندن یک انسان از نظر ما بود. حمایت از خط رهبری انقلاب. مرجع دانستن شخص رهبر انقلاب؛ و با این روحیه بود که قاسمعلی هدایت، این فرزند راستین امت مسلمان ایران توسط ما با رگبار یک مسلسل، توسط شخص خود من و شلیک یک گلوله توسط هم خط جانی ام به شهادت رسید.

کتاب کارنامه سیاه جلد سوم. صفحه 288. اعترافات بهرام برناس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">