کمی بیشتر بمان
کتاب خاطرات شهید اکبر شهریاری را خواندم و لذت بردم. البته قلم نویسنده بی نقص نبود. عبارتها گاهی شبیه مقاله به نظر می رسید نه داستان. بعضی مسائل گنگ و مجهول رها شد؛ اما قلم نویسنده با صداقت بود و از پردازش های ادبی بی حاصل و ملال آور پرهیز داشت.
زندگی این شهید جوان مدافع حرم زیبا بود. خوب زندگی کردن، خوب مردن را هم به دنبال دارد. شهادت، بهترین و زیباترین نوع مرگهاست که نصیب کسانی می شود که خوب و زیبا زندگی کرده باشند.
یک جایی از ماجرای زندگی شهید از زبان همسر بزرگوار و صبورش مربوط به جریان خواستگاری و نه گفتن های پیاپی و بی دلیل او به این شهید عزیز است. به نظرم جا دارد یک بار کتابی قطور به شیوه خاطرات شفاهی، حرفهای دخترهایی را ثبت کند که در جوانی خواستگار خوب و منطبق با معیارهای شرع و عرف داشته اند اما بهانه آوردند و به حرف اسلام عمل نکردند و بعدها چقدر پشیمان شدند.
جایی از کتاب پیرامون تذکر دوستانه شهید به همسرش درباره مراعات و تکمیل نوع پوشش بود. البته این خانم، خودش محجبه و متدین و با وقار و از خانواده ای روحانی بود؛ اما از سلیقه و نظر همسرش تمکین کرد. یادم است دوستی ماجرایی از زندگی خودش گفت. همسرش دختر یک روحانی بود. او در دوره نامزدی به وی تذکری دوستانه داد که مثلا مدل نشستنش را در جمعها تغییر دهد. دختر به پدرش گفت. به پدر برخورد که مگر او بیشتر از من می فهمد؟ و همین بهانه ای شد برای دعواهای بعدی و نهایتا طلاق!
یک زندگی خوب حاصل فهم و درایت زن و شوهر و در مواردی بستگان نزدیکشان است.
در این کتاب هم به بعضی زخم زبانها اشاراتی صورت گرفت. در دوران دفاع مقدس هم که جوانهای ما از زن و فرزند و شغل و تحصیل خود گذشته و به دفاع از کشورشان می شتافتند از بعضی هموطنان به جای تقدیر و تشکر فقط متلک و زخم زبان شنیدند. خوب است این حرفها در تاریخ ثبت می شود. هم نا شکری و بی انصافی بعضی انسانها نمایش داده می شود هم آنانی که می خواهند در راه حق قدم بردارند با سختی های این راه بیشتر آشنا شده و مقاوم تر می شوند. روح شهدا شاد. انقلاب اسلامی فرصتی در تاریخ پدیدآورد که انسانهای پاک و خودساخته و رشید و کمال طلب به بشریت معرفی شدند. شهدا معصوم نبودند اما مسیر زندگی را به اختیار خود به گونه ای انتخاب کردند که بیشترین پرهیز را از خطاها داشته و در دو راهی بین خود و خدا، جانب خدا را بگیرند. شهیدانه زیستن یک سبک زندگی است هم در جنبه فردی و درونی و هم در بعد اجتماعی، خدا را دیدن و با خدا زندگی کردن و خویشتن داری در مقابل هوسها و زیاده خواهی ها مقدمه ای برای آمادگی در ایثار و گذشت و جوانمردی و وصال با معبود است. برای همین است هر جا که در قران از شهید و شهادت سخن گفته می شود به صدق و صداقت نیز اشاره شده است. شهدا راست می گفتند. مدعی بندگی بسیار است اما آن که در عمل بنده خدا باشد، صدّیق و شهید خواهد بود.