حکومت در قلب دشمن!
حجتالاسلام علیاصغر صالحآبادی از آزادگان سرافراز سبزواری است که در دوران اسارت، تجربیات بسیاری را در کنار مرحوم ابوترابی کسب کرده است. ایشان پس از اسارت، داماد خانواده ابوترابی گردید و هماکنون در شهر مقدس قم به فعالیتهای علمی و اجتماعی اشتغال دارد. حجتالاسلام صالحآبادی در خصوص بعضی از ویژگیهای مرحوم ابوترابی در دوران اسارت چنین میگوید: «ابوترابی به آنچه که میگفت، عمل میکرد. تقوا و عبادت او به دل همگان مینشست. رفتارش با اسرا بسیار دوستانه بود. او با محبتهای خود در قلب همگان حاکم میشد تا جایی که توانست بسیاری از اسرایی را که به دلیل فشارهای دوران اسارت و ضعف ایمان دچار تزلزل شده بودند، به جمع نیروهای انقلاب بازگرداند. تدبیر ابوترابی کمک شایانی در حفظ وحدت و سلامت اسرا مینمود. اگرچه مرحوم ابوترابی شکنجههای بسیاری را تحمل کرد، اما به مرور بسیاری از سربازان بعثی و نیروهای وابسته به صلیب سرخ به شخصیت او علاقمند شدند و احترام ویژهای برای ایشان قائل گردیدند.
شاید بتوان سلوک اجتماعی او در دوران اسارت را اینگونه بیان کرد که میدید هر جا که مشکلی هست، آنجا حاضر میشد و سعی میکرد خلأهای موجود را با معنویت و محبت خود جبران نماید. او شبکهای از مدیریت و رهبری را در اردوگاههایی که حضور مییافت، تشکیل داده بود و حتی پس از آنکه از اردوگاه منتقل میشد، فردی را به عنوان جانشین خود برای هدایت فکری، مذهبی و سیاسی اسرا انتخاب میکرد. توصیهها و نگاه مدبّرانه او به مقوله اسارت، باعث کنترل افراطها و تفریطها میگردید. رویکرد مدیریتی مرحوم ابوترابی توسط اسرایی که به اردوگاههای دیگر منتقل میشدند، در بین بسیاری دیگر از آزادگان نشر پیدا میکرد که بزرگترین ثمره آن، حفظ و تقویت سلامت اعتقادی و روانی اسرا بود. گاهی از برخی سربازان عراقی که تحت تأثیر اخلاق و رفتار انسانی حاج آقا ابوترابی قرار گرفته بودند، شنیده میشد که میگفتند اگر خمینی هم اینگونه باشد، ما به او ایمان میآوریم. حاج آقا در پاسخ آنها میگفت: من یک شاگرد کوچک در مکتب امام خمینی هستم. شما او را ببینید چه خواهید گفت!»