یکی از راه های رشد و پیشرفت جوامع، تکثّر کار و فعالیت اقتصادی است.
فارغ از رسالت دولت ها، مردم نیز در تحقق این امر نقشی اساسی دارا هستند. گردش
سرمایه، راهی درست و تأثیرگذار در رونق اقتصادی جوامع است. بسیاری از ثروت ها در
حالتی راکد به سر برده و نفعی از آن عاید دیگران نمی شود:
"انسان از خود چیزی دردناک تر از مال صامت (پول نقد یا طلا و
نقره) بر جای نگذاشت. راوی پرسید: پس چه کند؟ امام فرمود: آن را در تولید باغ و
مزرعه یا خانه به کار گیرد."1
به کار گیری این سرمایه های راکد علاوه بر رشد کشور و رونق کسب و کار
و البته اجر اخروی، معیشت صاحبان سرمایه را نیز بهبود می بخشد. اسلام طرفدار بهره
وری از ثروت های بی مصرف است:
"هر نعمتی که خدا بر تو ارزانی داشت، بهره آور ساز ..."2
شاید عده ای به غلط گمان کنند پرداختن به فعالیت های اقتصادی ممکن است
دلبستگی به امور دنیا و غفلت از آخرت را به دنبال داشته باشد. ثروت نه یک هدف که
ابزاری برای رشد معنوی و آبادانی دنیا و آخرت مؤمنان است:
"مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به خدا سوگند ما در پی
دنیا هستیم و دستیابی به آن را دوست داریم. آن حضرت فرمود: می خواهی با آن چه کنی؟
گفت: می خواهم زندگی خود و خانواده ام را تأمین و صله رحم کنم و صدقه دهم و حج و
عمره بگزارم. امام علیه السلام فرمود: این، دنیا طلبی نیست. این آخرت طلبی است."3
با این وصف، اسلام کار اقتصادی و افزایش ثروت از راه حلال را یک ارزش
می داند و سرمایه های مادی را از این جهت که باعث پیشرفت جامعه، اشتغال زایی،
فقرزدایی و خیرخواهی نسبت به دیگران شود، مورد توجه و اهمیت می داند.
برخلاف تبلیغات دشمنان دین، اسلام نه تنها عامل عقب افتادگی مادی و
اقتصادی مردم نیست، بلکه شور و نشاط اقتصادی را راه برون رفت جامعه از مفاسد ناشی
از فقر و بیکاری می داند. از این منظر کسی که برای رضای خدا به فعالیت اقتصادی
پرداخته و سرمایه خود را در مسیر کار و تولید به کار بسته و این رویکرد را در
راستای خیرخواهی برای خود و دیگران معتبر بداند در واقع علاوه بر نفع مادی، معنویت
و آخرت گرایی را رسمیت بخشیده و دین را به معنای واقعی کلمه، درک نموده است.
اسلام معتقد است دو روز عمر مؤمن نباید با هم برابر باشد. این موضوع
نشان می دهد رشد مادی و معنوی افراد یک امتیاز و حُسن تلقی شده و از دیدگاه اسلام،
توقف و خمودگی و فرسایش معنایی ندارد.
1- الفقیه، ج3، ص170، زاره از امام صادق علیه السلام.
2- امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، نامه69.
3- الکافی، ج5، ص72.