فیل صد و پنجمین سوره از سورههای قرآن است به اجماع شیعه و سنی در مکه و به صورت یکباره نازل شدهاست. این سوره دارای پنج آیه است و با توجه به روایتگری داستان اصحاب فیل و ماجرای حمله ابرهه به کعبه، به سوره فیل نامگذاری شدهاست.
اساس نزول سوره فیل بر مدار یادآوری و عبرت از وقایع تاریخ است. أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿۱﴾
"مگر ندیدى پروردگارت با پیلداران چه کرد؟!"
این واقعه که در آستانه میلاد رسول اکرم (ص) اتفاق افتاد زبانزد خاص و عام بود. شأن نزول سوره زمانی است که جمعی از بزرگان قریش، دعوت رسول الله به اسلام را منافی امنیت مکه و زمینه ساز تهاجم دشمنان می شمردند. آنها با فشار بر ابوطالب و ایجاد واهمه از حساسیت و واکنش ابرقدرتهای وقت، روم و فارس، اینگونه وانمود می ساختند که دعوت عمومی و جهانی محمد(ص) جنگی ناگزیر را برای قریش و اهالی مکه رقم خواهد زد که با توجه به قدرت نظامی دشمن، قطعا به شکست و آوارگی قریش و ویرانی احتمالی کعبه منجر خواهد شد.
نزول این سوره و یادآوری واقعه ای که مدتی نه چندان دور در آن نقطه رقم خورد و هنوز در خاطره ها ثبت بود در حقیقت تلنگری برای بیداری مردم و پاسخ به وادادگان و مخالفان رسول اکرم بود که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست. أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿۲﴾
"آیا نیرنگشان را بر باد نداد؟"
تأکید بر تکرار هر روزه و چندباره عبارت "الله اکبر" و فریاد آن بر مأذنه ها و معابر در وقت نماز یومیه، سیاست تربیتی اسلام در امور فردی و اجتماعی است تا قوّت قلب مومنان گردیده و دست یاری خدا به عنوان قدرتی فراتر از تصور بشر، ملکه اذهان شود. ایمان واقعی به همین عبارت کوتاه، انجام کارهای سخت و بزرگ را قابل دسترس و ممکن جلوه می دهد و فرهنگ "ما می توانیم" را در گرو اتکا به قدرت لایزال خداوند، در بستر فکری جامعه رواج داده و رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده و یأس و بی انگیزگی را می زداید.
ابرهه مظهر طاغوت و تکبر بود و یقین داشت کسی را در مکه یارای تقابل با سپاهش نخواهد بود. مبنای محاسبات مادی او البته درست بود. عبدالمطلب به عنوان بزرگ مردم مکه نیز همین نکته را مورد تأکید قرار داد که اهالی شهر توان نبرد با سپاه نیرومند و تشکیلات عظیم نظامی ابرهه را ندارند؛ اما بر این نکته هم تأکید نمود که این خانه بی صاحب نیست... دشمن اما از این حقیقت معنوی غافل ماند و محاسبات خود را بر انگاره ها و موازین مادی متوقف ساخت. چیزی نگذشت که هیمنه سپاه قدرتمند ابرهه که شکوه حرکت و نظم میدانی آن لرزه بر اندام هر تماشاگری می انداخت با حمله پرندگانی به ظاهر ضعیف که مجهز به سنگ هایی بسیار ریز و کوچک بودند از هم پاشیده شد. وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿۳﴾ تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ﴿۴﴾
"و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابیل فرستاد، [که] بر آنان سنگهایى از گل [سخت] مى افکندند."
تا جاییکه در قرآن وضعیت آنها به کاه های جویده و خرد شده تعبیر گردید و تکبر و غرورشان بر باد رفت. فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ﴿۵﴾
و [سرانجام خدا] آنان را مانند کاه جویده شده گردانید.
نمرود نیز تکبر می ورزید و خود را شکست ناپذیر می دانست. پشه ای ریز، بینی اش را به خاک مالید و هیچ قدرت و علم و خدم و حشمی نتوانست نفعی برای نجاتش برساند.
تکبر و توهم شکست ناپذیری البته فقط مختص به دشمن نیست. تجربه ثابت نموده است هر که در زندگی شخصی و احوالات درونی خود نیز توهّم قدرت و غرور پیدا نماید دیر یا زود شکست خواهد خورد. ماهاتیر محمد در کتاب خاطرات خود به ضرب المثلی شرقی اشاره می کند با این مضمون که "خدا هر که را خواست نابود کند او را مغرور می سازد!" سیاست تربیتی ادیان آسمانی مبتنی بر احساس ضعف و فقر در برابر خداوند و توجه دائمی به او است؛ توجه دائمی به خدا علاوه بر ایجاد تواضع و مهربانی در روابط اجتماعی و شهامت در انجام امور سخت و دست نیافتنی، مانع از تضییع حقوق دیگران و ظلم و چپاولگری خواهد شد.
جبهه شرک و طاغوت با همه لوازم و ابزارهای پیشرفته مادی خود شاید بتواند به جبهه حق ضرباتی وارد آورده و در حرکت جوامع بشری به سمت هدایت و رستگاری خلل ایجاد کند؛ اما کعبه، مظهر اندیشه توحید است و خدا در ماجرای اصحاب فیل نشان داد که از حریم قدسی اندیشه و راه و اصالت حق و هدایت دفاع خواهد کرد. نور خدا خاموش شدنی نیست. جمله معروف و وعده حق حضرت زینب سلام الله علیها در برابر یزید که درک آن بعد از 1400 سال برای ما آسان تر است را باید حُسن ختام این گفتار قرار داد که فرمود: فَوَالله لا تَمحُو ذکرَنا و لا تُمیتُ وحیَنا. راه و یاد کسانی که در مسیر حق قدم نهاده و بیرق هدایت و راستی را برافراشته نگاه داشتند از بین نخواهد رفت.