عطر گلهای شقایق
کتاب عطر گلهای شقایق را خواندم، خاطرات خودنوشت حمید ملاحمزه زاده.
اصل این ماجرا که دفاع مقدس از زاویه همه کسانی که در آن نقش داشتند روایت شود کمک بزرگی به فهم آیندگان نسبت به واقعیتهای این دوره طلایی هشت ساله محسوب خواهد شد.
نویسنده، یک سرباز کم سن و سال است که در سالهای 61 و 62 در مرزهای غربی ایران دوران خدمت وظیفه را سپری کرده است.
هر چند دلم میخواست پیرامون حوادث مهم آن سالها از جمله آزادسازی خرمشهر و بازتاب این خبر در افکار عمومی هم اشاراتی در کتاب صورت می گرفت.
نگارنده تلاش نموده فضایی واقعی و بدون پیراستگی از موقعیت جنگ در شهرهای مرزی گیلانغرب، سرپل ذهاب و قصر شیرین را به خواننده منتقل نماید. این نکته را هم نباید فراموش کرد نسبت به نشر خاطرات دفاع مقدس در جبهه های غربی کشور انصافا کم کاری صوت گرفته و حتی راویان ما چه بسا شناخت چندانی پیرامون شرایط و خاطرات نبرد در شهرهای غرب و شمالغرب کشور نداشته باشند که باید فکری اساسی برای جبران آن صورت بگیرد.
یک نکته هم برایم جالب بود در حالی که بعضی ها اینطور وانمود میکنند که کمکها و هدایای مردمی به جبهه صرفا دست رزمندگان بسیجی می رسید در دو قسمت از این کتاب به هدایای مردمی ارسالی و استفاده از آنها در یگانهای ارتش هم اشاره شده است کما اینکه پیشتر در کتابی به قلم محمدرضا بایرامی که او نیز سربازی را در ارتش و در نقاط مرزی زمان جنگ گذرانده بود دیدم که به استفاده از تنقلات اهدایی پشت جبهه اشاره داشته است.
دست بنیاد حفظ آثار اردبیل بابت حمایت از چاپ این کتاب درد نکند. سایر بنیادها و کنگره ها و سازمانهای مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت در استانها هم یاد بگیرند!