اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

تو را شفاعت کنم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ق.ظ


در شهرک دویجی، رو به روی پتروشیمی بصره، داخل سنگر نشسته بودم. محمد جواد گلی و علی جعفری را دیدم که به طرفم می‌آیند. دنبال سنگر خالی می‌گشتند. گفتم:‌ از همین مسیر که آمدید، برگردید. بیست متر آن طرف‌تر در دل خاکریز، سنگر خالی هست.

چند متری رفته بودند که خمپاره‌ای آمد و جلوی پایشان منفجر شد. گلی هر دو پایش را از دست داد و خون شدیدی از او می‌رفت. یک دست و دو پای جعفری هم قطع شده بود. زود خودم را رساندم بالای سرشان. احساس کردم حال گلی وخیم است. با حالی گرفته و محزون گفتم: اگر شهید شدی شفاعت مرا فراموش نکن.

محمد‌جواد گلی با تمام دردی که در وجودش موج می‌زد، لبخندی زد و به شوخی‌گفت:‌ تو را شفاعت کنم؟! تو اگر نمی‌گفتی برگرد این بلا سر ما نمی‌آمد! آن دنیا به خدمتت می‌رسم...!

وقتی او را به عقب منتقل می‌کردند به آرزوی دیرینه‌اش رسید. علی جعفری هم اکنون جانباز هفتاد درصد است.

راوی‌: اسماعیل حیات‌بخش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جواد اکبرین به ایران بازمی گردد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۷ ق.ظ


دقیقاً دو روز بعد از اعلام نتیجه قطعی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، از نزدیکان طراز اول جواد اکبرین (همشهری ضدانقلاب ما در پاریس) شنیدم که وی قصد دارد بعد از استقرار دولت حسن روحانی، به کشور بازگردد. اگر چه این حرف را جدی نگرفته بودم اما رصد احوالات برادران ضدانقلاب در آن سوی آب نشان می دهد بسیاری از آنها واقعاً چمدان خود را بسته اند و آماده بازگشت به میهن شده اند. این عزم مشترک! بی برو برگرد نشان از برنامه ای مدوّن دارد که یادآور عملیات ناکام فروغ جاویدان است. توطئه ای که باز هم با حماسه بچه های خط مقدمی انقلاب، به مرصاد الهی ختم خواهد شد، انشاءالله.

من به عنوان یک شهروند ایرانی و یک نیروی انقلابی به دلایل زیر با بازگشت امثال جواد اکبرین به کشور موافق هستم:

1- حاکمیت ها نمی توانند در ملیت افراد تصرف داشته باشند. ایران وطن همه ایرانیان است. البته جواد را کسی از کشور بیرون نکرد. خودش بود که خواست حریتش را با خریت معاوضه کند.

2- نیروهای انقلاب از بیکاری در می آیند و به جای زدن به سر و کله همدیگر با چند دشمن درست و حسابی درگیر خواهند شد. این مسئله بی شک باعث می شود نیروهای انقلاب قدر همدیگر را بیشتر دانسته و به سمت اتحاد گام بردارند. ( اصل متعارف عدو شود سبب خیر )

3- برخی نهادها هم پایشان را از حلقوم بچه های حزب اللهی بر خواهند داشت!  متأسفانه تعدادی از نهادها به دلیل بیکاری و ضعف در دشمن شناسی رفتاری با بچه های حزب اللهی داشته اند که انگار تخصصی جز تبدیل نیروهای انقلاب به ضدانقلاب ندارند. این درد را به که بگوئیم که بعضی رفقا وقتی برای یک قرارداد فرهنگی با موسسه ای پیش می روند فوری می گویند از فلان جا تماس گرفته اند که با ایشان همکاری نکیند...

4- امتی که قدر حسین را نداند باید گرفتار یزید شود! ( این مسئله را بیشتر باز نمی کنم. ) امام باقر علیه السلام هم فرموده است: اگر مرا بشناسید و گناه کنید کسانی بر شما مسلط خواهد شد که مرا نمی شناسند و گناه می کنند.

5- ما منتظریم تا محرّم گردد .... 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا هاشمی انگیزه ای برای مقابله با منافقین نداشت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۴ ق.ظ

 


بگذارید یک دو دوتا چهارتا بکنیم!

الان وضعیت کشور در صلح و آرامش است. فرض کنید یک شهروند ناشناس با یک نهاد امنیتی تماس بگیرد و اطلاع دهد که بسته ای مشکوک را در یکی از معابر سطح شهر دیده است. شکی نیست مأموران آن نهاد امنیتی – ولو به صورت نامحسوس - بی درنگ خود را به محل مورد نظر رسانده و صحت و سقم خبر را بررسی می کنند.

حالا فرض کنید زمان جنگ باشد نه صلح. کسی که تماس می گیرد نه یک شهروند ناشناس بلکه مدیر کل اطلاعات یک استان باشد. گزارش درباره یک بسته مشکوک نباشد بلکه گفته شود یک شهر، (دقت کنید یک شهر!) سقوط کرده و مهاجمان مسلح در پی پیشروی و تصرف شهرهای دیگر هستند. آن وقت به نظر شما وظیفه کانون های تصمیم گیر در قبال این گزارش چیست؟

در جریان حمله منافقین در تیرماه 67 به استان کرمانشاه و تصرف قصرشیرین و سرپل ذهاب و... به رغم ارسال گزارش اداره کل اطلاعات استان کرمانشاه توسط آقای ری شهری وزیر وقت اطلاعات به جناب هاشمی رفسنجانی که عالی ترین مقام تصمیم گیری در صحنه جنگ را برعهده داشت، هاشمی اعلام کرد این گزارش مورد تردید! است.

کافی بود ایشان با 118 قصرشیرین! تماس می گرفت تا ببیند اوضاع دست چه کسی است اما...

اگر هاشمی به این گزارش مهم توجه نشان می داد قطعاً منافقین خائن مجال پیشروی تا سی کیلومتری کرمانشاه را پیدا نمی کردند.

منتظر قضاوت تاریخ درباره این واقعه خواهیم ماند.

سند این حرف خاطرات حجت الاسلام ری شهری است:

"برای نخستین بار، در ساعات آخر روز دوشنبه، سوم مرداد از سوی اداره کل اطلاعات کرمانشاه گزارش رسید که منافقین از مرز گذشته‌اند و به سوی اسلام‌آباد و کرمانشاه در حرکت‌اند. به دلیل وجود ستاد فعّال و امکانات کارشناسی و جمع‌بندی سریع گزارش‌ها در دفتر وزیر اطلاعات، و با توجه به شرایط جبهه‌ها و اخبار مربوط به وضعیت پایگاه شهید نوژه، موضوع تهاجم منافقین ـ که برخورد با آن در حوزه وظایف وزارت اطلاعات قرار داشت ـ بسیار جدّی گرفته شد. موضوع سریعاً به بیت حضرت امام و جناب آقای هاشمی رفسنجانی، که جانشینی فرمانده کل قوا را به عهده داشتند و ظاهراً در جبهه‌های جنوب به سر می‌بردند مخابره شد. ایشان از طرق دیگری موضوع را بررسی نمودند و بر اساس سایر گزارش‌ها نسبت به صحّت خبر تردید کردند. من به گزارشی که از سوی مأموران اطلاعاتی به مرکز واصل شده بود، اطمینان داشتم؛ بنابراین بلافاصله به مدیر کل اطلاعات کرمانشاه دستور داده شد که شخصاً در منطقه‌ هجوم دشمن حضور یابد، فعل و انفعالات را مستقیماً ملاحظه کند و شرایط و مشاهدات را به طور دقیق گزارش نماید.

گزارش فوری مسئول اطلاعات منطقه، ابعاد توطئه را که بخش کوچکی از آن، نشان از حرکات ارتش عراق جهت پوشش عملیات منافقین داشت، بیشتر روشن ساخت. وضعیت به سرعت به مسئولان نظام و حضرت امام خبر داده شد و فقدان نیروهای کافی در منطقه نیز مورد تأکید قرار گرفت. همزمان با این اقدامات، اینجانب طی حکمی معاونت وقت امنیت داخلی وزارت اطلاعات را به فرماندهی اطلاعات منطقه منصوب و هدایت مستقیم ادارات کل استان‌های کرمانشاه، آذربایجان غربی، کردستان، ایلام و خوزستان را به وی تفویض نمودم.

آنچه در صحنه رخ داد، متوقف ساختن و به صحنه‌های کمین کشاندن نیروهای منافق توسط نیروهای داوطلب مردمی در اجابت دستور حضرت امام بود که تا 30 کیلومتری کرمانشاه رسیده بودند. کنترل وضعیت پیچیده اختلاط منافقین و مردم و نیروهای منطقه، شنود و کشف رمز لحظه به لحظه بی‌سیم‌های منافقین، تشکیل ستاد بازجویی از دستگیرشدگان، مقابله با جنگ روانی منافقین در شهرهای منطقه و خنثی کردن شایعات خطرناک بسیاری از این قبیل اقدامات، وظایفی بود که بر دوش نیروهای وزارت اطلاعات قرار داشت که هماهنگ با سایر نیروها، سرانجام «فروغ جاویدان» را به «مرصاد» تبدیل کردند."

خاطرات محمدی ری شهری، جلد سوم، صفحه169

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عرض ارادت به یک " سرباز "

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۰ ق.ظ

 

صادق زیباکلام در صفحه خود نوشت: "در جریان توصیف مناظره ناتمام با سردار حسین الله‌کرم در دانشگاه علوم پزشکی گیلان در رشت، برخی از دوستان با تعجبی حاکی از تاسف پرسیده‌اند که چرا من این قدر به حسین الله‌کرم احترام می‌گذارم و برای وی ارزش قائلم؟ این پرسش بارها و بارها از من صورت گرفته که چرا من این قدر برای «حسین الله‌کرم»ها ارزش و احترام قائلم. خودم اذعان دارم که توضیحی که می‌خواهم بدهم بیش از آنکه اساس و مبنای عقلانی و منطقی داشته باشد، بر پایه احساس و عاطفه می‌باشد.

سال ۱۳۶۳ بود و ایران درگیر یک جنگ تمام‌عیار با عراق. اینکه این جنگ چرا به وجود آمده بود، آیا اساسا به وجود آمدنش اجتناب‌ناپذیر بود یا برعکس می‌شد جلوی آن را گرفت و اینکه نقش ایران یا عراق یا آمریکا در به وجود آمدن آن چه میزان بود و بالاخره اینکه ایران یا عراق یا کشورهای دیگر در تداوم آن چه قدر نقش داشته‌اند، اصلا در اینجا موضوعیت پیدا نمی‌کند.

من در مهرماه آن سال به همراه خانواده‌ام برای تحصیل در مقطع دکترا به انگلستان رفتم و حسین الله‌کرم هم در همان مهرماه به ارتفاعات «بازی دراز» در غرب کشور که در اشغال عراق بود، اعزام شد. نکته جالب این است که هر دوی ما داوطلبانه راهمان را انتخاب کرده بودیم. نه کسی حسین الله‌کرم را وادار کرده بود که به جنگ برود و نه کسی مرا وادار کرده بود که به انگلستان بروم. در تمام شش سالی که من با خیال راحت و در آسایش در انگلستان درس می‌خواندم، حسین الله‌کرم در جبهه بود. من درس خواندم و او ارتفاعات «بازی دراز» را با نبرد تن به تن از چنگ عراقی‌ها درآورد. حسین الله‌کرم یک نظامی معمولی نبود. داستان‌های زیادی در مورد وی گفته می‌شود که به افسانه بیشتر شباهت پیدا می‌کند. او ده‌ها بار برای شناسایی وضعیت عراقی‌ها به منظور تدارک نقشه عملیات و بعضا یکه و تنها کیلومترها به داخل خاک عراق نفوذ می‌کرد. حسین الله‌کرم می‌بایستی صدها بار شهید می‌شد ولی قسمتش نبود. جالب است که او نه ادعایی داشت و نه دارد و نه امروز بر کسی منت می‌گذارد و یا خودش را طلبکار می‌داند و نه به من می‌گوید تمام آن سال‌هایی که شما در انگلستان درس می‌خواندید و زندگی می‌کردید، من داشتم در جبهه می‌جنگیدم.

او چیزی نمی‌گوید ولی من نمی‌توانم فراموش کنم که در هشت سالی که جنگ با عراق جریان داشت، حسین الله‌کرم کجا بود و چه کرد و من کجا بودم و چه کردم.

پیش‌تر هم گفتم که اساس توضیح و استدلالم بیش از آنچه که متکی بر منطق و استدلال باشد، متکی بر عاطفه و احساس است. بنابراین هیچ محاجه‌ای با عزیزانی که با استدلال‌های منطقی می‌خواهند با «احساس» من مخالفت نمایند، ندارم. در عین حال این را هم می‌پذیرم و کاملا قبول دارم که صرف اینکه و نفس اینکه حسین الله‌کرم هشت سال داوطلبانه به جبهه رفته و جنگیده و بارها ممکن بوده که به شهادت برسد به هیچ روی به معنای آن نیست که حسین الله‌کرم دارای یک حق یا امتیازی بیش از دیگران است و یا آنکه افکار و عقاید وی می‌بایستی از یک وزن و جایگاهی بیش از افکار و عقاید دیگران برخوردار باشد. نه، مساله فقط در نفس در نظر گرفتن و فراموش نکردن آنچه که حسین الله‌کرم و «حسین الله‌کرم‌»ها در آن هشت سال انجام دادند هست و بس."
  • سیدحمید مشتاقی نیا

مأموران امنیتی، در تعقیب علی مطهری!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۰ ب.ظ


1-    1-  این قلم تا کنون حریمی جز برای مقام معظم رهبری قائل نبوده و هربار که پای نقد به میان آمده کسی را از نیش و نوش کلمات در امان نگذاشته است. این قاعده البته شامل دستگاه های امنیتی نیز می شود. تا کنون چندبار به طور صریح از عملکرد برخی دستگاه های امنیتی انتقادهایی را منتشر کرده ام. نمونه تاریخی آن انشاءالله در واپسین روزهای عمر قانونی دولت در این وبلاگ منعکس خواهد شد.

2-    2-  علی مطهری به تازگی ادعا کرده است از سوی یکی از نهادهای امنیتی به طور مخفیانه به حریم خصوصی وی (دفتر کارش) تجاوز شده است. او با انتشار اطلاعیه ای مدعی شد رئیس دفتر خارج از مجلس وی با دیدن جا به جایی دریچه کولر توانست دوربینی را کشف کند که در داخل کانال جاسازی شده بود. رئیس دفتر باهوش وی بلافاصله سیم ها و کابل های مرتبط با دستگاه های شنود را نیز از روی دیوار شناسایی کرد. به گفته او گچ روی سیم ها که برای مخفی ماندن آن استفاده شده بود همچنان رطوبت داشت. جالب آن که در دوربین نصب شده، تصویر کسی که آن را جاسازی کرده بود نیز قابل شناسایی است. علی مطهری در این باره از وزیر اطلاعات توضیح خواسته است.

3-     3- مسئول حراست اداره آب و فاضلاب هم می داند که در کار اطلاعاتی، اصل با پنهان کاری است. باید دید متولیان امر تجسس از علی مطهری چقدر ناشی و آماتور بودند که سیستم های شنودشان به این راحتی و در عرض چند ساعت مورد شناسایی قرار گرفت. نکته دیگر این که این روش برای تحت نظر قرار دادن یک فرد، تقریباً مربوط به دهه پنجاه شمسی است! امروز تمام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دنیا از سیستم های مجهزی برخوردار هستند که مشابه آن را در فیلم های ایرانی مانند قلاده های طلا، پنجاه روز التهاب و... نیز می توان دید. (قابل توجه عضو محترم کمیسیون فرهنگی مجلس). امروز با کارگذاشتن یک فرستنده کوچک که ابعاد آن شاید به اندازه یک عدس باشد می توان تمام گفتار و رفتار یک مظنون را از نقطه ای دور تحت نظر گرفت. استفاده از دوربین و دستگاه شنود و کابل کشی و... در کشور افغانستان هم منسوخ شده است!

4-    4-  نکته ای که مرا یاد یک ماجرای مشابه انداخت مربوط است به ضبط تصویر واضح جاسوس فرضی این ماجرا! اگر یادتان باشد یکسال بعد از فتنه شوم88 ، درست زمانی که فضای کشور رو به آرامش بود، رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدعی شد فردی با عبور از سیستم های حفاظتی، وارد یکی از ساختمان های خالی مجمع تشخیص شده و آن را به آتش کشیده است. وی نیز مدعی بود تصویر واضح این فرد ضبط شده است. هاشمی رفسنجانی این فیلم را بارها در معرض دید مهمانان مجمع قرار داده و به جوّسازی علیه مخالفان خود پرداخت. مسئولان امنیتی در قبال این واقعه، مهر سکوت به لب زدند. بعد از مدتی حیدر مصلحی در مقابل دوربین خبرنگاران، ادعای هاشمی را یک صحنه سازی مضحک قلمداد کرد. هاشمی و رسانه های وابسته به او نیز دیگر به این بازی ادامه ندادند. این واقعه یک بار دیگر نشان داد هاشمی یک بمب بالقوه برای پدید آوردن آتش فشان های متعدد بوده و از استعداد خاصی برای ایجاد فتنه و به زیر سوال بردن رسمی وضع امنیتی کشور در سطح بین الملل برخوردار است.

5-    5-  علی مطهری، رشدی گلخانه ی داشته و سرد و گرم دنیا را نچشیده است. او ناگهان به تریبون های رسمی نظام دست یافت و سعی نمود با مواضع خاص خود به چهره ای قهرمان تبدیل شود. عجله و صراحت وی برای واکنش به مسائل پیرامون خود از او ظرفیتی بی بدیل برای بهره گیری های تبلیغاتی از سوی توطئه گران داخلی و خارجی ساخته است. در این خصوص مثال های فراوانی وجود دارد که ذکر آن باعث اطاله کلام است. جستجویی کوتاه در رسانه های ضدانقلاب، نقش کلیدی این بازی خورده تبلیغاتی دشمن را برای ارائه خوراک به بوقچی های اجنبی به خوبی نشان می دهد.

6-    6-  ای کاش قوه قضائیه به خودش جسارت می داد و به پرونده آتش سوزی ساختمان مجمع ورود پیدا می کرد. از عدالت به دور است که فردی با استفاده از جایگاه خود در جمهوری اسلامی به توطئه نسبت به جمهوری اسلامی دست بزند و نه تنها از محاکمه در امان باشد بلکه حتی یک محکومیت و روشنگری ساده نیز شامل حال و کار و بار او نگردد. خدا کند این بار قوه قضائیه مردانگی نشان دهد و تا آخر، ماجرای مورد ادعای علی مطهری را پیگیری کرده و نتیجه آن را به اطلاع همگان برساند. انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این وبلاگ را هم بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ

وبلاگ دانش آموز خدا را پسرم سیدعلی راه اندازی کرده. اسمش را هم خودش انتخاب کرد. من زیرش نوشتم: کودکانه های یک دانش آموز دبستانی. تایپ، نگارش، کپی مطلب و عکس و تکمیل پیوندها و نظر گذاشتن در وبلاگ های دیگر را هم خودش بلد است و انجام می دهد.

او امسال انشاءالله به کلاس سوم دبستان خواهد رفت. برخلاف آن چه که برخی دوستان تصور کرده اند، من فقط متن هایش را بعد از این که نوشت نگاه می کنم و سعی می کنم بیشتر از یکی دو غلط از او نگیرم. بقیه کارها را خودش بلد است. انشایش شکر خدا بد نیست. بعضی دوستان هم لطف کنند اگر تشویقش نمی کنند لااقل برایش ننویسند که مثلا ما می دانیم پدرت این متن را نوشته و...!

سعی کرده ام به جای دادن ماهی، ماهیگیری را یادش بدهم. البته هیچ ماهیگیری نیست که از آب گل آلود بدش بیاید!

ممنون می شوم اگر به وبلاگ او هم سر بزنید و نظر بدهید:

دانش آموز خدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از پرونده این متهم دانه درشت چه خبر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ق.ظ

حدود دو سال پیش کریمی قدوسی، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی ادعا کرد که بنا بر اظهارات حجت الاسلام محسنی اژه ای، آقای علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، از متهمان اصلی پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی بوده و پس از احضار به دادگاه به قید وثیقه آزاد شده است.

اگر چه بروجردی آن چنانکه انتظار می رفت این ادعا را تکذیب کرد؛ اما با توجه به انتساب این ادعا به دادستان محترم کل کشور، محسنی اژه ای در تمام این دو سال به رغم بهره مندی از امکان سخنگویی دستگاه قضا و ارتباط با مطبوعات، هیچ گاه حاضر به رد آن نشد.

به راستی آیا قوه قضائیه ای که قادر به رسیدگی اتهامات یک نماینده مجلس نیست می تواند مدعی قاطعیت، بی طرفی و اجرای عدالت نسبت به همه آحاد جامعه باشد؟ چه کسانی از عدم رسیدگی به پرونده این عضو محوری ستاد انتخاباتی دکتر ولایتی نفع می برند؟ آیا نتیجه عدم رسیدگی به پرونده اتهامی دکتر بروجردی فرصت اتهام زنی غیر مستند به دولت و تخریب چهره خادمین مردم را تا سال های سال برای رقبای زخم خورده فرزند ملت، باقی نخواهد گذاشت؟

امیدوارم قوه قضائیه، به نگاه و تحلیل مردم اعتنا کرده و با اهمال در اجرای عدالت، باعث بی اعتمادی نسبت به دستگاه عدل نشود.

در زیر متن جوابیه کریمی قدوسی به تکذیبیه بروجردی که در سال نود منتشر شده بود برای بازخوانی و ثبت در تاریخ، منعکس شده است که مطلعه آن را به خوانندگان فهیم اشک آتش2 توصیه می نمایم:

بسمه تعالی

سلام علیکم

 
ضمن تشکر از آن رسانه (بولتن نیوز) که برای تنویر افکار عمومی ملت شریف اقدام به انعکاس نظرات و مصاحبه ها در زمینه مختلف من جمله در مورد فساد مالی اخیر نموده است و در مورخه ۵./۱۰/۹۰ اظهارات جناب آقای بروجردی رئیس محترم کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم کرد. پاسخ به مواضع و مصاحبه های اینجانب جواد کریمی قدوسی عضو کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در آن رسانه محترم درج شده عنایت بفرمایید بر اساس قوانین مربوطه به رسانه های عمومی ، توضیحات و پاسخ بنده نیز عینأ جهت استحضار ملت شریف ایران و اهالی محترم بروجرد در صفحه اول روز جاری آن رسانه درج گردد.


وقتی خواص طرفدار حق چنان تغییر ماهیت می‌دهند که فقط دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند، وقتی از ترس جان، ازترس تحلیل و تقلیل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند، آنگاه در جامعه فاجعه شهادت امام حسین (ع) با آن وضع آغاز می‌شود. "مقام معظم رهبری"

در چهار سال دوره نمایندگی‌ام در مجلس هشتم ده‌ها بار فرمایشات مقام معظم رهبری را در جلسات گوناگون در جمع اقشار مردم بیان نمودم. روزی هم رسید که خودم را در عمل به این مبانی صاحب اختیار دیدم، بر سر یک دو راهی بودم، یک راه این بود که آنچه را از این فساد بزرگ مالی و خیانت در بیت‌المال مسلمین با تحقیق و بررسی به دست آورده‌ام برای حفظ حقوق ملت بر زبان بیاورم و در برابر سوگند بزرگی که آن را درروز اول شروع کار در مجلس قرائت کردیم به وظیفه عمل کنم.


راه دوم آن بود که ساکت و خاموش و آرام این سه چهار ماه باقیمانده از عمر دورة نمایندگی مردم را پشت سر بگذارم و برای خودم دردسر درست نکنم و خودم را در معرض تهمت‌ها و ناسزاها و طومارها قرارندهم تا منفور و تنها نشوم و به دنبال رأی آوردن و رفتن به مجلس نهم باشم و ...


به توفیق و مدد الهی راه اول را که همان موضع‌گیری در برابر فتنه و انحراف و اختلاس و این فساد مالی بزرگ بود انتخاب نمودم وخود را آماده پرداخت هر هزینه‌ای کردم.


جناب آقای بروجردی؛


جنابعالی خود از گذشته واقف هستید که بنده با شما هیچگونه کینه و عداوت و رقابتی نداشته و ندارم. جنابعالی نماینده مردم شریف بروجرد هستید و بنده در مشهد مقدس خدمتگذاری می‌کنم. با تحقیق، بررسی و اطمینان با رسانه‌ها مصاحبه نمودم و به اطلاع مردم شریف ایران رساندم که آقای بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی در پرونده اختلاس بزرگ و سوءاستفاده مالی به نام امیرمنصور آریا نقش داشته‌اند.


این موضوع در مذاکرات اعضای کمسیون مطرح شد و پس از توضیحات شما مقرر شد بنده و سردار کوثری نایب رئیس کمسیون ملاقاتی حضوری با دادستان محترم کل ومسئول اصلی پرونده حجت الاسلام اژه ای داشته باشیم . در روز سه شنبه مورخه ۲۹/۹/۹۰ ساعت ۱۰.۳۰ در محل دفتر کار آقای دادستان این جلسه برگزار شد . برای تنویر افکار عمومی و مراجعه کنندگان به سایت جهان نیوز و سایر رسانه ها چکیده این جلسه را یاد داشت نموده ام.

ایشان فرمودند ( دادستان محترم)


۱ـ ما آقای بروجردی را در مورد این پرونده ( امیرمنصور آریا ) احضار نموده ایم

۲-به ایشان تفهیم اتهام شده است.

3-به قید وثیقه آزاد هستند.

۴- قرار مجرمیت ایشان صادر شده است .

۵- کیفر خواست ایشان آماده می شود.

۶- ایشان حتمأ به دادگاه می روند.


بعد از این توضیحات، ایشان ( دادستان محترم) به سردار کوثری و بنده فرمودند: یک چشمه ونمونه از حمایت های آقای بروجردی در این پرونده این بوده است که آقای امیر منصور آریا به یکی از شعب بانک ملی مراجعه می نمایند و از رئیس شعبه در خواست هزار میلیارد تومان تسهیلات می نماید. رئیس شعبه می گوید : اولا از نظر قوانین سقف پرداخت تسهیلات ما ۲۰۰میلیارد تومان است. شماهزار میلیارد تومان میخواهید .


ثانیاً شما یکی از بدهکاران به بانک هستید و تصفیه حساب نکرده اید ثالثاً باید ۶۵ درصد مبلغ را وثیقه بگذارید . ما نمی توانیم این تسهیلات را به شما بپردازیم.


امیر منصور آریا به رئیس شعبه می گوید: خودت مشکل را حل میکنی یا بروم از بالا دستور بگیرم که اقدام کنی. رئیس شعبه می گوید چنین کاری را نمی کنم.


امیر منصور آریا به اقای خاوری رئیس بانک ملی وقت مراجعه می کند و ایشان ( اقای خاوری ) رئیس شعبه را احضار می نماید  در جلسه به او می گوید شما چرا با آقای امیر منصور آریا همکاری نمی کنید .


رئیس شعبه دلایل سه گانه فوق را تکرار می کند و می گوید: سقف پرداخت تسهیلات شعبه را خودتان بخشنامه کرده اید که ۲۰۰ میلیارد تومان است ولی ایشان هزار میلیارد تومان می خواهند و بدهکار هم هستند و ۶۰ درصد وثیقه را هم ندارند.


آقای خاوری به رئیس شعبه می گوید: ایشان که اینجا حضور دارند جناب آقای بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هستند. ایشان آقای امیر منصور آریا را تائید و حمایت می کنند حالا شما می گویید من تسهیلات نمی دهم.


رئیس شعبه می گوید: من شفاها عمل نمی کنم و در همان سقف مقرر و با دادن ۶۰ درصد وثیقه، کتبا ابلاغ کنید تا من عمل کنم.


بعد از این جلسه آقای خاوری طی نامه ای به رئیس شعبه ابلاغ می کند که مبلغ ۵۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به آقای امیر منصور آریا پرداخت شود و وثیقه را از ایشان ۲۵ درصد بگیرند.


آقای اژه ای دراینجا فرموده اند: مگر نیروهای ما در اینجا چقدر ظرفیت دارند، بنده معتقدم که باید با بروجردی و امثال ایشان برخورد شود. مردم می گویند این فرد (امیر منصور) یک نفر بوده است، در سال ۸۴ از شمال آمده، در سال ۸۵ به سرعت رشد کرده و در سال ۸۸ به اوج خود رسیده است. چه کسانی بودند که او را کمک کردند. ولی سراغ هریک از این ها که می رویم فریاد ها بلند می شود.


آقای دادستان در ادامه این جلسه فرمودند: این فرد (امیر منصور آریا) نه تنها از انفال استفاده کرده و منابع بانکی را مدیریت نموده بلکه نیروهای ما را نیز به کار گرفته و این افراد را مدیریت کرده است.


آقای اژه ای فرمودند: افکار عمومی قانع نخواهد شد، اگر اطلاع رسانی درستی نشود. وقتی می خواهیم برویم سراغ این افراد در دولت، در مجلس و در قوه قضائیه فریاد همه بلند می شود.


خیلی ها حفظ مجلس، قوه قضائیه و دولت را مهم تر می دانند. بین فاسد و افسد اولویت را به دفع فاسد می دهند. در ادامه ایشان فرمودند از دهه ۸۰ تا ۹۰ فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد فساد بسیار دقیق و ظریف بوده است.

ایشان فرموده اند فساد می تواند ضربه ای به انقلاب بزند که جبران ناپذیر است. آقای اژه ای در این جلسه گفتند که من معتقدم با کسانی که در این فساد معاونت داشته اند باید برخورد شود و این نفعش بیشتر است.


جناب آقای بروجردی؛


مطالب فوق را که آقای دادستان محترم در حضور سردار کوثری نایب رئیس کمسیون و بنده بیان فرمود ه اند شما آنها را کذب و دروغ بزرگ می دانید؟. اگر این مسائل کذب است بهتر است شما دلایل و مدارک و مستندات خود را با طرح شکایت از آقای اژه ای دادستان محترم و مسئول اصلی پرونده به دستگاه قضایی ارائه دهید.


جناب آقای اژه ای فرمودند چهار نفر از نمایندگان در این پرونده احضار شده اند برای آنها قرار مجرمیت صادر شده است .


مردم شریف از همه نمایندگان می پرسند این چهار نماینده چه کسانی هستند؟ . آیا این اطلاع رسانی حداقلی و ضروری دادستان محترم را تشویش اذهان عمومی می نامید.


جناب آقای بروجردی ده ها بار تعدادی از اعضای کمسیون امینت ملی و بنده در خواست کردیم که این26 نامه به ترتیب تاریخ صدور، در کمسیون قرائت شود. به جزء 2 نامه که یکی مربوط به آقای پیشرو رئیس بانک صنعت و معدن بود و در آن نامه جنابعالی در خواست پرداخت تسهیلات ویژه به آقای امیر منصور آریا را نموده بودید و نامی از هیچ پروژه ای در شهرستان بروجرد نبود و نامه دیگر نیز حمایت از امیر منصور و پروژه ای در شهرستان بروجرد. دیگر نامه ها را به رویت اعضا کمسیون نرساندید. در حالی که در بعضی از نامه ها ، شما با سربرگ مجلس شورای اسلامی و رئیس کمسیون امنیت ملی مکاتبه کرده بودید و حق مسلم اعضای کمسیون و همه نمایندگان محترم ملت را نادیده گرفته و از آن سوء استفاده نموده اید.


هنوز هم نیز دیر نشده است.جنابعالی لطف بفرمایید و این 24 با نامه ای که به دادستان محترم کل نوشته اید و به پیوست نامه ها را منعکس کرده اید، همه را در سایت شخصی خودتان بگذارید تا همه مردم به خصوص مردم شریف شهرستان بروجرد و نمایندگان محترم مجلس هشتم آن ها را مطالعه کنند و بعد قضاوت نمایند که این حمایت های شما از امیر منصور آریا در راستای سرمایه گذاری و اشتغالزایی برای جوانان بیکار بوده یا در حمایت از امیر این فرد بوده است .


در ضمن توضیح دهید منظورتان از اینکه در مصاحبه خود فرموده اید « اختلاس به تاریخ پیوست» چه بوده؟


آیا در این مواضع شما که اساسأ همه چیز را دروغ میداند و اختلاس را به تاریخ پیوسته ، وظایف ما نمایندگان این نیست که از حقوق مردم دفاع کنیم و شاهد (تحقق اختلاس به تاریخ پیوست) نباشیم.


از آنجا که مردم شریف باید در جریان فعالیت های شخصی مسئولان و نمایندگان خود باشند تا با نظارت عمومی، در نظام الهی ما به فاجعه های نظام سرمایه داری مبتلا نشود.


وظیفه خود می دانم توضیحاتی مختصر درباره مطالب جنابعالی در مصاحبه خود در زمینه فعالیت های شخصی بنده به عرض مردم شریف برسانم.


بنده به هیچ وجه مدعی داشتن هیچ سابقه و فضیلتی برای خود نبوده و نیستم و با همه وجودم این ادعا را با بیان رسا عرض می کنم که یک روز و یک ساعت در دوره خدمتگذاری 32 ساله در انقلاب اسلامی به امانت سپرده شده شما ملت بزرگ و شهدای عزیزتان خیانت نکرده ام و تجربه و فرصت‌های بدست آورده را برای کسب وجهه، شهرت، ثروت و قدرت برای خود و فرزندان و نزدیکانم به کار نگرفته‌ام.


از روز اول که 22 سال سن داشتم و وارد سپاه پاسداران شدم تا امروز که نماینده شما در مجلس شورای اسلامی هستم یک روز را به شرط مزد و دریافت امتیازی نگذرانده‌ام. آنچه در زندگی خود، همسر و فرزندانم دارم از دریافت حقوق و حق مأموریت و پاداش خدمت، بدون درخواست بدست آورده‌ام.


در هیچ کجای عالم امضای شخصی بنده را زیر یک قرارداد تجاری ـ عمرانی و دریافت تسهیلات بانکی و ... پیدا نمی کنید. خداوند کریم مدد نموده است و تا کنون ما را بر همان عهد و میثاق پاسداری از اسلام و انقلاب اسلامی ثابت قدم نگه داشته است.


جناب آقای بروجردی؛


در مورد فعالیت‌های انجام شدة ایثارگران در یک کشور آفریقایی خود به خوبی واقف می‌باشید که آن تلاش‌ها مربوط به حداقل شش سال قبل می‌باشد و همه مسئولان ملی و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در جریان تلاش‌های انجام شده بوده و تشویق نموده‌اند و در راستای سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی بوده است، شما هم می‌دانید که بنده در آنجا حتی به اندازه یک متر مربع صاحب زمین نیستم و در هیچ نقطه‌ای خارج از سرزمین جمهوری اسلامی دارای ثروت و ملک نمی‌باشم. در ایران هم آنچه دارم قبلا عرض کرده‌ام. بنده در طول چهار سال خدمت در مجلس شورای اسلامی یک روز هم در صحن و کمیسیون غیبت ندارم اگر می‌خواهید برای رد اتهام‌های خود پاسخی به بنده بدهید، مردانه عمل کنید.


جناب آقای بروجردی؛


بار دیگر فاش می‌گویم چون شما را در لابی‌گری و جلب حمایت‌های مؤثر در این پرونده به نفع خودتان خیلی توانمند می‌دانم و احتمال داده‌ام که شما بالای ۵۰ درصد توان تأثرگذاری در مورد این پرونده را دارید به طوری که حتی عده‌ای شما را قهرمان سرمایه‌گذاری معرفی می‌کنند، وظیفه خود دانستم که با اطلاع‌رسانی مانع این اقدام گردم تا از حقوق ملت بر اساس رسالت نمایندگی خود در مجلس دفاع کنم.

 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جواد کریمی قدوسی

نماینده مردم شریف مشهد وکلا
  • سیدحمید مشتاقی نیا

وعده دیدار نزدیک است ...

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ق.ظ


من و جاسم، سال­ها در اهواز دوست و همسایه بودیم. او از فرماندهان تیپ والعادیات بود. تازه قطعنامه پذیرفته شده بود. با هم نشسته بودیم و فیلمی از برادر شهیدش را نگاه می­کردیم. جاسم با حسرت رو کرد به من و گفت: سید! قطعنامه امضا شد و در باغ شهادت را بستند...

 گفتم: حاجی! تو مرد شهادت باش یقین بدان هیچ عاشقی معشوقش را رها نمی­کند.

فردای آن روز جمعه بود و سالروز شهادت امام محمد باقر علیه السلام. باهم به محل کار رفتیم که خبر دادند عراقی­ها تک گسترده­ای را آغاز کرده­اند.

 به سرعت سوار ماشین شدیم و به جلو رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم. از یکی دو دژبانی که گذشتیم خودمان را نزدیک نیروهای دشمن دیدیم. گلوله­های تانک به اطرافمان اصابت می­کرد. کنترل ماشین از دست جاسم خارج شد و خودروی ما واژگون گردید. صدای جاسم را شنیدم. به شدت از او خون می­رفت. کاری از دست من ساخته نبود. باید از عراقی­ها کمک می­گرفتم. داد و فریاد راه انداختم. کسی نیامد. فهمیدم به خاطر اسلحه­ای است که در دستم قرار دارد. اسلحه را انداختم و دوباره کمک خواستم. چند نفر از عراقی­ها جلو آمدند و با  کمک آن­ها توانستم جاسم را از داخل ماشین بیرون بکشم.

خون زیادی از جاسم رفته بود. حاضر نبودم به هیچ قیمتی او را از دست بدهم. از افسر عراقی خواستم تا ما را زودتر به عقب منتقل کند. درخواستم را پذیرفت. دستان ما را بستند و مرا همراه جاسم پشت یک نیسان گذاشتند. جاسم احساس سرما و تشنگی می­کرد. پتویی را که عراقی­ها داده بودند با دندان رویش کشیدم. از او خواستم به حضرت زهرا­ سلام الله علیها توسل کند تا آرام شود.

 با دهان قمقمه را به طرف صورتش بردم؛ اما تکان­های ماشین، اجازه نمی­داد آب را به کامش برسانم. تقلّاهای او هم فایده­ای نداشت. گفت: تشنه­ام. شرمنده شدم. آب دهانم را جمع کردم و از او خواستم دهانش را باز کند. با حرص و ولع، همان بزاق را در حلقومش فروبرد.

تند و تند صحبت می­کردم تا روحیه­اش را تقویت کنم. یک ساعتی گذشت تا به مقر عراقی­ها رسیدیم. دیدم خون بدنش تمام شده و نفس­های آخرش را می­کشد. نگاه آخرش بود به چشمانم خیره شد و گفت: سید! حلالم کن.

چشمانش را برای همیشه بست.

 داد و فریاد راه انداختم. دکتر عراقی آمد و گفت کارش تمام شده است. عراقی­ها می­خواستند او را مثل بقیه اجساد، داخل گودالی بیندازند. از آن­ها اجازه خواستم تا برای جاسم گودالی جداگانه بکنم و او را دفن کنم.

 توان کندن زمین را نداشتم؛ اما نمی­خواستم جلوی عراقی­ها کم بیاورم. بالاخره یکی از سربازهای عراقی به  کمکم آمد. قبر که آماده شد جاسم را داخل پتو پیچیدم.

 به کمک سه سرباز عراقی، او را حدود صد متر بر دوش گرفتیم. من آهسته لااله الا الله می­گفتم و آن­ها تکرار می­کردند. موقع خاکسپاری­اش بی­قراری می­کردم. برای آخرین بار بوسیدمش و فریاد زدم: الهام! زهرا! دیگر پدرتان را نمی­بینید.... 

 یاد حرف­های روز گذشته­اش افتادم. او از ته دل آرزوی شهادت داشت.    سال 81 پیکر مطهر شهید جاسم محرابیان توسط بچه­های تفحض شناسایی شد و به خاک وطن بازگشت.

راوی: برادر موسوی/ قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر چه از دوست رسد نیکوست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۲۸ ب.ظ


حجت الاسلام عسکری اسلامپور کریمی از فرهیختگان و پژوهشگران حوزه علمیه قم است که شاید تا کنون برخی آثار و مقالات ایشان در مباحث فقهی و معرفتی را دیده باشید. این محقق حوزه از خوانندگان وبلاگ اشک آتش است که جا دارد از لطف و بزرگواری اش سپاسگذاری کنم. ایشان البته نسبت به رویکردهای این وبلاگ به خصوص بعد از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، نقدهایی جدی دارد که از طریق ایمیل به دستم رسانده است. به احترام این استاد برجسته حوزه، نظرات وی را بدون هیچ کم و کاست و بدون پاسخ در معرض نگاه دوستان عزیز وبلاگ قرار می دهم:

نگاهی گذرا به

 وبلاگ اشک آتش ((2))

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم! از ادعای برتری هویج بر بسیج! از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
---------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونی سوی حسین رفتن
این سان بود زیبا معراج انسانی

......

............................

 سلام علیکم. ضمن تبریک راهیابی جوانان برومند فوتبالیست به جام جهانی%%%

 

دولت جناب دکتر روحانی، فراجناحی است و ایشان هم شخصیتی معتدل و عقلگرا هست. می بینم مخالفانش که جدّاً دماغشان سوخت و دودش این روزها از ریزگردهای شهرهای ما هم بلندتر است، عقل را محور تحلیلاتشان قرار نمی دهند. افرادی که درس حوزوی خوانده اند و ادعای هدایت جامعه و مبلغ بودن را دارند، چگون سخن می گویند و...؟؟!!. آدم شرمش می آید که بگوید اینها حوزوی های عالم ماهستند؛  آگاه به زمان، اینها مصالح و مفاسد ملت را می سنجند!!!!!  چرا تفرقه اندازی!!!!؟؟؟ چرا ایجاد تشتّت و افترا بستن؟؟؟ این چه مشربی است؟؟؟!!! چرا به افراد سرشناس جامعه که سوابق عالی داشته و منتخب 20 میلیون انسان آگاه و ...  این همه تهمت می زنند؟؟؟؟

این چه سخنی است که در وبلاگ شمای سید خدا آمده است؟؟؟ این ارزیابیها چیست؟؟؟ تا کی می خواهیم نا آگاهانه و احیاناً ناخواسته و بدون مطالعه، جدول خالی شمن را پر کنیم؟؟؟!!! چرا در جامعه ایجاد تفرقه می کنیم؟؟؟ چرا اذهان عمومی را با کلمات نسنجیده و احساساتی خودمان مشوّش می کنیم؟؟؟ این گناهان، از گناهان نابخشودنی است. این همه شهید، این همه  جانباز و مجروح و ایثارگریها و هزینه و آبرو  برای انقلاب دادیم.... حال این چه مشرب و منشی است که در پیش گرفته ایم. بنده به آقای ولایتی رأی دادم.. طرفدار انتخاباتی آقای روحانی نبودم. ولی انصاف و وجدان هم خوب چیزی است. ایشان سوابقش، عملکردهایش، اطلاعات سیاسی و دانش قابل توجه اش، و .... از محسنّاتش نیست؟؟؟..همه ما باید جوابگو ی اعمالمان باشیم، مگر نه؟؟؟ چرا برای خوشایندی دیگران که بگویند ما حزب اللّهی دو آتیشه هستیم و ... این گونه سخن بگوییم. این وبلاگ چه رسالتی را به دوش می کشد؟؟؟ تخریب شخصیتهای شناخته شده ای که مدیر محترم  وبلاگ با آنها مشکل دارد؟؟؟؟!! ایجاد تفرقه و تشتّت در جامعه و بین گروه ها و احزاب؟؟؟ یا بیان معارف حقهّّ اسلام و تشویق و ترغیب به دین و معارف عالیه اسلام و مشکلات و معضلات اجتماعی..؟؟؟ رسالت روحانیت در این برهه از زمان چیست؟؟؟؟ در معرفی افراد بگونه ای وارد می شوید که گویی آنها کافر هستند؟؟؟؟ گویی آنها ضدّ انقلاب و....؟؟؟ این تکفیر و تهمتها چه معنا دارد؟؟؟؟  دکتر روحانی، رئیس جمهور همه ایران است، نه رئیس جمهور گروهی خاص. بله احزاب مختلفی از ایشان حمایت کردند و این معنایش این نیست که او دست پرورده  و وابسته به آنها باشد؟؟؟؟ این تهمتها و افترا.....!!!! چه معنا دارد؟؟؟ بله. باید بگویم: این مشرب دشمن است که هر وقت کم آورد، آخرین حربه اش: تهمت و افترا و به اصلاح ترور شخصیتی است. بیاییم دقت بیشتری کنیم... عاقلانه فکر کنیم. آیا هر  سخن و تحلیلی را می شود همه جا بیان کرد؟؟؟؟ بخشی از مطالب شما در وبلاگ در این روزهای أخیر علاوه بر نیش زدنها و تنه زدن به افراد و احزاب و ... حتی در سطح شهرستان، این است: حداقل کاری که از دست اینجانب بر می آید کمک فکری به رئیس جمهور جدیدمان است. از این رو فهرست پیشنهادی را بر مبنای کارآمدی و با معیار فراجناحی از میان دوستان آقای روحانی آماده کرده ام که از همه نظر دارای جامعیت می باشد:

 

......مهدی هاشمی: وزیر امور خارجه.......محسن هاشمی: وزیر رفاه.....فائزه هاشمی: وزیر ورزش و جوانان

 

.....یاسر هاشمی: وزیر نفت....غلامحسین کرباسچی: وزیر راه و شهرسازی....محمدرضا خاتمی: وزیر بهداشت....مصطفی تاج زاده: وزیر کشور

هدف از بیان این گونه مطالب و درج نظرات افرادی که فحّاشی می کنند و.... در وبلاگ شما چیست؟؟؟

 با کی مشکل دارید؟؟؟

 کجا کارتان گیر کرده که این طور سخن می گویید؟؟؟

آیا مطالب وبلاگ شما با بیانات رهبر فرزانه مان «امام خامنه ای" در تضادّ نیست؟؟؟

و..... باز در ادامه مطالب قبل:

منظورتان چیست؟؟؟؟ یعنی جناب دکتر روخانی.....

 نظرات تأیید شده شما در وبلاگ:

 

 

همسنگر

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۸:۵۷

سران حزبالله واصولگرا اگرچه یک یک، سلام و شادباش و تهنیت خالصانه خود را پیشکش رئیس جمهور منتخب نمودند، اما مطمئن باشند که از این دولت روحانی- بخوانید جسمانی- چیزی به آنها نمی ماسه 
از امروز، روز تاختن عایشه و طلحه و زبیره
ولایتی خائن هم اگر توفیق یارش باشه باید در عین الورده کفن بپوشه

رسول

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۹:۳۲

فکر کنم مهدی هاشمی وزارت نفت رو بیشتر دوست داشته باشه!!

ارمیا

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۵۲

سلام.پیشنهاد شما برای یادآوری ارزش ها به مردم برای فاز جدید کارهای فرهنگی چیه؟؟؟؟؟

مجتبی باباپور

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۴

سلام 
با این قسمت موافق نیستم جواد لاریجانی: وزیر کشاورزی چون این لاریجانی با اون لاریجانی ها فرق میکنه

بهارفر هنگی/

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۲۶

روحانی اصلاح‌طلب نیست
نامزد اصلاح‌طلبان 10 درصد هم رای نداشت

(خبر ویژه کیهان)



عناصر معارض جمهوری اسلامی با ابراز تردید نسبت به حسن روحانی می‌گویند او اصلاح‌طلب نیست و مستقل از اصلاح‌طلبان به عرصه انتخابات آمده و منصوب رهبری در شورای عالی امنیت ملی است.
در این زمینه «محمدرضا-ی» همکار فراری نشریات زنجیره‌ای به صدای آمریکا گفت: روحانی اصلاح‌طلب نیست و هیچ اصراری هم ندارد که خودش را اصلاح‌طلب بنامد. این در حالی است که آقای عارف خودش را اصلاح‌طلب می‌دانست. اما چون در نظرسنجی‌ها حتی نظرسنجی‌های اصلاح‌طلبانه او دارای رای بالایی نبود، اصلاح‌طلبان از روحانی حمایت کردند.
مرتضی -ک از همکاران متواری گروهک ملی-مذهبی نیز که در پاریس اقامت دارد به یک رسانه اپوزیسیون (رادیو کوچه) گفت: آقای خامنه‌ای ترجیح داده بود از رقابت‌های انتخاباتی دور باشد. آقای روحانی نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی است به ویژه این که روحانی از معتمدین نظام بوده و بخشی از جریان راست هم او را بر دیگر رقبا ترجیح می‌دهند.
وی در مصاحبه با رادیو فردا نیز تصریح کرد: حسن روحانی به اصلاح‌طلبی شهره نیست هر چند هاشمی ...............بیاید

بهار فرهنگی

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۲۹

سلام تکببببببببببببببببببببببرفیلم قلاده های طلا را دیدی که اطلاعاتی های ان زمان برگردند سر کار ما بیجاره شدیم البته روحانی از خاتمی بهتر به نظر میرسد داغ نیست ولرمه

سید گرگانی

سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۴۱

سلام سید انصافت کو؟ داش اکبر کجاست پس؟

محسن رنجبر

سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۴۸

جلیلی هم پسر خوبی بود
تازه مونده دوست من
کرباسچی رو هم یادت رفت
بعدشم منتظر جشن آزادی میرحسین و رهنورد و کروبی هم باشین
دوباره کار دوستاتون شروع میشه، ما جلسه برگزار می کنیم شما به هم بزنین، هاشم صباغیان در شهر قم، ابراهیم یزدی در تهران، عباس امیر انتظام....
خب این ها شوخی بود، ولی در کل باید منتظر روز های بدی برای اون هایی که از آزادی می ترسن باشین، حالا شما بگین روحانی اصلاح طلب نیست، فقط حرف هایی که خود شما آقا حمید و دوستاتون در مورد هاشمی می زدین رو هیچ موقع فراموش نکنین، دوران نیمچه فاشیست ها به پایان رسید. احمدی بای بای احمدی بای بای

مؤید باشید.

بامید دقت بیشتر در همه امور زندگی

 

اسلامپور = asalmanpoor.andishvaran.ir

 

وبلاگها:

آفــــــاق انــدیــشــه هــا: karimi48.blogfa.com

http://karimi111.blogfa.com/

http://www.karimi0111.blogfa.com/

 

 

***در ضمن نیاز مبرم به همکاری یک محقق کارکشته، با تجربه در معارف اسلامی.... نویسنده.... داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرا عهدی است با جانان ...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۷ ق.ظ


مهدی اهل استان فارس بود و دیپلم کشاورزی داشت. در سنین کودکی از نعمت بزرگ مادر محروم شد.  او جوانی­اش را وقف مبارزه با رژیم شاه نمود. صبح روز دوازده بهمن سال پنجاه و هفت، غسل شهادت کرد و آرزو داشت در استقبال از امام قربانی شود و به شهادت برسد. آن روز قسمتش چنین نبود.

 با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه­های نبرد شتافت. پدرش محمد رضا کریمی در جبهه به شهادت رسید. مهدی معتقد بود که باید به تکلیفش عمل کند و راه پدر را ادامه دهد. سال 64 توفیق سفر به خانه­ خدا نصیبش شد. هر جا که توانست برای شهادت دعا کرد و از همراهانش می­خواست تا همین آرزو را برایش از خدا طلب نمایند.

 اردیبهشت سال 65 بود که خودش را موقع وضع حمل همسرش رساند. در راهروی بیمارستان نشسته بود و قرآن می­خواند. رسید به آیه­ « یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیّة ». همین وقت خبر آوردند خدا دو دختر به او عطا کرده است، اسمشان را گذاشت راضیه و مرضیه.

   یک روز داشتیم در باغ قدم می­زدیم که گفت: تولد دخترها نشانه­ شهادت من است. تصور می­کنم آن­گونه که من از خدا راضی هستم او نیز از من راضی است. روز دیگر در باغ نشسته بود و اشک می­ریخت. علت را پرسیدم. گفت: به روزی فکر می­کنم که امام در بین ما نباشد، دعا کنید من چنین روزی را نبینم و بدون امام زنده نباشم. وقتی شهدای عملیات کربلای 4 و 5 را آوردند خودش را از جبهه رساند به روستا و اجازه نداد کسی را کنار مزار پدر شهیدش به خاک بسپارند. می­گفت: این­جا جای من است.

  بهمن سال 65 بود و درگیری­های کربلای 5 در شلمچه همچنان ادامه داشت. آن روز نماز صبح را که خواند به دوستانش گفت: من امروز شهید می­شوم مثل حاجی­ها سرش را تراشید. خودش را معطر کرد و از همرزمانش حلالیت طلبید . نماز ظهر را که خواند یکی به شوخی گفت: امروز هم گذشت و تو شهید نشدی! نگاهی به آسمان کرد و جواب داد: حضرت اباعبدالله در بعد از ظهر عاشورا به شهادت رسید، ان شاءالله من هم شیعۀ ایشان هستم.

سه نفر از تیربارچی­ها به شهادت رسیده بودند. فرمانده، داوطلب می­خواست، مهدی خودش را به سنگر تیربار رساند.

 دوستش می­گفت: وقتی او را در سنگر تیربار دیدم تنم لرزید. او متوجه شد و صدایم کرد. از من ­خواست برای آن که ترسم بریزد، سر به شانه­اش بگذارم. او قرآن می­خواند و با آرامش با تیربار شلیک می­کرد. دلم آرام شده بود. ناگهان همه جا تیره و تار شد. برای دقایقی چیزی نفهمیدم. من زخمی شده بودم. مرا سوار آمبولانس کردند. چشمم به پیکر شهیدی افتاد که رویش پارچه­ای انداخته بودند. پوتین­هایش را شناختم، مهدی بود. پارچه را کنار زدم تا برای آخرین بار صورتش را ببوسم. دیدم گلوله آر.پی.چی سر و گردن و قسمتی از سینه­اش را از بین برده است.

روز شهادت مهدی روز 12 بهمن بود، همان روزی که هشت سال پیش آرزو داشت در خیر مقدم امامش جان به جان آفرین تقدیم کند .

راوی : بلقیس کریمی سیمکانی ( خواهر شهید ) مقیم قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی خدا به ما متلک می گوید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۱۶ ق.ظ
بچه های هیئتی بخوانند:

فرض کنید یک مسابقه دوچرخه سواری برگزار شده که شما باید مثلاً از بابلسر تا ساری را رکاب بزنید.

کمی که از آغاز مسابقه می گذرد شما متوجه می شوید راه را اشتباه رفته اید و از آمل سردرآورده اید. یک بار دیگر مسیر را برمی گردید به بابلسر تا مسابقه را از راه درست آن ادامه دهید. تا پایتان به بابلسر می رسد می بینید ملت دارند برای شما کف و سوت می زنند و تبریک می گویند که تازه برگشته اید به خانه اولتان! اسم این تشویق را چه می گذارید؟ این کار حکایت از نوعی طعنه و کنایه دارد.

ماه رجب مقدمه شعبان رحمت الهی است. این دو ماه مقدمه ای است تا برسیم به شهر ضیافت حضرت حق. همه این سه ماه مقدمه است تا برسیم به شب های مبارک قدر. قدر شب های همنوایی با خدا را که درک کنیم تازه می رسیم به عید سعید فطر؛ عید بازگشت به فطرت های اصیل انسانی. (فطرة الله التی فطر الناس علیها)

زنگارهای دلمان که زدوده شد تازه می رسیم به خانه اولمان، به فطرتی که خدا از ابتدا صاف و زلال آفریده بود. حالا خدا می گوید جشن بگیرید و خودتان را تشویق کنید و به همدیگر تبریک بگوئید!

ببینید کار را به کجا رسانده ایم و چقدر از مسیر درست تربیت الهی فاصله گرفته ایم که خدای ما به همین قدر که سرجای نخستمان بازگردیم خشنود می شود. خدا دوست دارد ما همان طوری باشیم که او سرشتمان را رقم زده است.

عید فطر یعنی بازگشت به فطرت. بر مدار فطرتمان که قرار بگیریم قلبی آرام و دلی آکنده از محبت خالق و مخلوق خواهیم داشت. پایمان در مسیر حق گام خواهد برداشت و دستمان در خدمت خواسته های خدا خواهد بود.

خدا ما را با رنگ و بوی الهی آفریده است. (نفخت فیه من روحی). مدارمان را بر مبنای فطرت حق تنظیم کنیم آن گاه خواهیم دید که عطر و بوی الهی از وجودمان لب ریز خواهد شد و اجزای روح و جسممان در طریقت رحمانی خدا حرکت خواهد کرد.


آب هم که یک جا باشد می گندد. خدا عالم را طوری خلق کرد که همه چیز در حال حرکت باشد. آدم باید در حال تکامل باشد. این همه برنامه معنوی که خدا برایمان چیده است به خاطر این است که یک جا توقف نکنیم و حرکتمان رو به جلو باشد.

خودمان هم انگار تا حدودی دستگیرمان شده که نباید اهل درجا زدن باشیم. همین قدر که سعی می کنیم آداب مسلمانی را به جا بیاوریم یعنی نمی خواهیم سرجای خودمان متوقف بشویم. بچه هیئتی ها یک قدم جلو آمده اند تا بگویند دین ما فردی نیست و با جمع شدن دور هم می خواهیم مظاهر مکتب خود را ترویج کنیم. تا این جایش خیلی خوب و ارزشمند است.

فقط یک ذره حواسمان را جمع کنیم که این یک قدم، قدم آخرمان نباشد. هیئتی شدن اوج خواسته ما نیست. هیئت هم فقط یک وسیله است. باید گام های بعدی را هم برداریم تا دچار توقف نشویم.

خوب که فکر کنیم می توانیم قدم های بعدی را تشخیص دهیم. یک بار خودمان را کامل ورانداز کنیم. اگر دیدیم که هیئت را خانه آخر حرکت خود در مسیر حق دانسته ایم بدانیم که از ادامه مسابقه جا مانده ایم. بدانیم که از برنامه های تربیتی خدا غافل شده ایم.

فراموش نکنیم ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. اگر اراده کنیم تا آخرین قله های ایمان و رستگاری خواهیم رفت و جلوه ای از کمال بشری را رقم خواهیم زد؛ انشاء الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاضل لنکرانی به وصیت پدرش عمل کند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۰ ب.ظ


جواد فاضل، پسر مرجع عالیقدر آیت الله فاضل لنکرانی، از اساتید حوزه علمیه و از مراجع آینده! است که بغض خاصی نسبت به دولت احمدی نژاد داشته و به همان نسبت رابطه خوبی با اکبر هاشمی رفسنجانی و طیف روزنامه جمهوری دارد.

وی اخیراً با اطمینان از پایان عمر دولت عدالت، در جمع فرستادگان رئیس جمهور یازدهم، شمشیر را از رو بست و با انتساب کلماتی به پدر مرحوم خویش، احمدی نژاد را ضد روحانیت نامید.

وی در اظهارنظری مضحک، مدعی شد دولت های نهم و دهم تلاش کردند مردم را از روحانیت جدا کنند اما مردم با انتخاب حسن روحانی خلاف خواسته آنها عمل کردند!

فارغ از پاسخ روشن این عالم برجسته آینده! که نه احمدی نژاد ضد روحانیت است و نه رأی به روحانی، رأی به روحانیت محسوب می شود (لااقل به خاطر واضح بودن حمایت قاطع روحانیت از رقبای حسن روحانی) بد نیست جمله ای از وصیت پدر ایشان را به وی یادآور شویم.

قرار است به زودی مطلبی را با موضوع "لندن از نگاه علما" برای یک موسسه پژوهشی ارائه دهم. داشتم وصیت نامه مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی که در تاریخ ا/4/84 نگاشته شده و توسط مرکز فقهی ائمه اطهار منتشر شده را می خواندم. این مرجع بزرگ درباره لندن می گوید:

"میل دارم که در لندن که دروازه دنیا و خانه دوم همه کشورها است موسسه ای برای ترویج مکتب اهل بیت و نشر معارف شیعه تأسیس گردد."

در پایان وصیت نامه چشمم به توصیه ای افتاد که یادآوری آن در این روزها به شدت برای فرزند آن مرحوم لازم به نظر می رسد:

" چنانچه فرزندان من بخواهند رضایت مرا در آن عالم از دست ندهند از هرگونه اختلاف به خصوص در امور دنیوی بی ارزش که موجب از بین رفتن آبروی اینجانب و آبروی خودشان در میان مردم و جامعه می باشد، بپرهیزند."

http://fordunews.com/newsF-12605.html

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنبش روحانیون عدالتخواه علیه رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۶ ب.ظ

تاریخ انتشار:چهارشنبه 12 تیر 1392

 سایت اقتصاد ایرانی: اولین بار خبر فعالیت های عدالت خواهانه طلبه سیرجانی در سایت ها و نشریات جناح راست مانند ماهنامه «راه» منتشر شد. طلبه سیرجانی در اقدامی کم سابقه در تاریخ معاصر ایران در اعتراض به زمین خواری در سیرجان اعلام کرد پیاده از سیرجان تا تهران را طی خواهد کرد.

گروه های اجتماعی نزدیک به جریان حزب الله و انصارحزب الله طی دوره حرکت او به سمت تهران در حمایت از طلبه سیرجانی به پیشواز او می رفتند. اما طلبه سیرجانی در میانه های راه دستگیر و روانه زندان اصفهان (شیراز) شد. مدتی بعد او به تهران آمد و به مدت یکسال در حرم عبدالعظیم حسنی تحصن کرد. تولیت آستان عبدالعظیم اجازه ورود او به داخل صحن را نمی دادند و طی مدت حضورش در جوار حرم نیز آیت الله ری شهری به دیدار او نرفت ولی در همین دوره زمانی طلبه سیرجانی مورد استقبال گسترده دانشجویان و جریان های جوان منتسب به حزب الله قرار گرفت. از جلسات هفتگی و سخنرانی های محفلی همگی در جوار حرم برگزار می شد.

چند ماه بعد فاز تازه اعتراض های طلبه سیرجانی آغاز شد. او به همراه گروهی 10 نفر هر روز جمعه ساعت ده صبح از میدان قزوین (قیام) تهران به سمت محل برگزاری نماز جمعه حرکت می کردند. در راه پرچم ها و پلاکاردهایی به دست می گرفتند که نشان می داد، اعتراضی به شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم برکشور دارند. طلبه سیرجانی تاکید داشت اصلی ترین موضوع بحث آنها موضوع عدالت است. اعتراضات با دستگیری های مقطعی او پایان می یافت ولی جنبشی که با ظهور محمود احمدی نژاد در ایران رونق گرفته بود تصور می شد که با پایان دوران ریاست جمهوری پایان یابد. البته مدتی قبل طلبه سیرجانی و همراهان او نیز در واکنش به فعالیت های جریان نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی با دولت قطع ارتباط کرده بودند.

به تازگی اعلام شده است که طلبه ای دیگر خواهان احراز اصالت مدرک تحصیلی ارسلان فتحی پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شده است. به تازگی هم شبکه اجتماعی جریان عدالت خواهان به کمک پیام های کوتاه تلفن همراه و همچنین سایت های اینترنتی اخباری در مورد پیگیری این موضوع را منتشر می کنند. در یکی از این گزارش ها آمده است:« علیرضا جهانشاهی طلبه عدالتخواه سیرجانی به همراه حجت الاسلام رحمت الله معظمی طلبه عدالتخواه بروجردی و محسن شیرازی به منظور اعلام حمایت و پشتیبانی از حجت الاسلام موسی علی زاده در دادگاه ویژه حضور یافتند و اعلام داشتند که از طلبه عدالتخواه کلیبری حمایت کرده و پشتیبانی خواهند نمود....همان طور که روز گذشته در خبرها در سایت های مختلف خبری تحلیلی سراسر کشور و در پیامک های متعدد امت حزب الله به یکدیگر آمده بود امروز طلبه عدالتخواه کلیبری حجت الاسلام علی زاده با شکایت ارسلان فتحی پور رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد..حجت الاسلام علیرضا جهانشاهی طلبه عدالتخواه سیرجانی به همراه حجت الاسلام رحمت الله معظمی طلبه عدالتخواه بروجردی و محسن شیرازی به منظور اعلام حمایت و پشتیبانی از حجت الاسلام موسی علی زاده در دادگاه ویژه حضور یافتند و اعلام داشتند که از طلبه عدالتخواه کلیبری حمایت کرده و پشتیبانی خواهند نمود

به نظرمی رسد، جنبش روحانیون عدالت خواه فعالیت های مدنی خود طی ماه های آینده نیز گسترش دهند. در واکنش به این اتفاقات پایگاه اطلاع رسانی آرال تبریز هم طی گفت و گویی با ارسلان فتحی پور نماینده توضیحاتی را به نقل از او منتشر کرده است:« مدرک تحصیلی آقای ارسلان فتحی پور مورد تائید شورای محترم نگهبان بوده و از سوی اداره اعتبارسنجی مدارک بین المللی وزارت علوم به تائید رسیده است.ایشان در ادامه در جواب به این سئوال که طلبه کلیبری با چه مستنداتی اقدام به افشاگری در مورد مدرک تحصیلی ایشان نموده است اظهار داشتند در ادامه دادگاه طلبه کلیبری مدارک مستدل از ایشان در مورد این اقدام طلب خواهد شد و طلبه کلیبری باید مدارک مورد وثوق در مورد ادعاهای خود را به دادگاه ارائه نماید و در غیر این صورت باید به سئوالات دادگاه در مورد رسانه ای نمودن مدارک درج شده در سایت ها پاسخ دهد.در پایان باتوجه به اینکه بیطرف بودن آشکار سازی حقائق وظیفه مسلم هر رسانه ای میباشد شما را به مطالعه بیوگرافی آقای ارصلان فتحی پور دعوت نموده و خاطرنشان میکنیم ایشان در سال 88 جزء فعالان آگاه سازی فتنه بوده نقش بسزائی را در روشنگری فتنه 88 ایفا نموده اند.» همچنین یکی دیگر از معترضان حجت الاسلام علی زاده یکی از دلایل اصلی خود برای ورود به این مسئله را چنین بیان می کند که ارسلان فتحی پور با این وضعیت مدارک تحصیلی وسطح معلومات تاکنون  بر این پست های کلیدی اقتصادی کشور تکیه زده است. همچنین در اظهارنظرهایی دیگر این گروه روحانیون از نمایندگان مجلس ایراد گرفته اند که آنها به مدرک کردان اعتراض داشتند ولی واکنشی به مدرک تحصیلی فتحی پور نشان نمی دهند.

سایت اقتصاد ایرانی تلاش می کند طی روزهای آینده ضمن گفت و گو با روحانیون معترض به مدرک تحصیلی فتحی پور و همچنین رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به این موضوع بپردازد. سایت اقتصادی ایرانی هیچ موضعی در تایید یا تکذیب این اطلاعات ندارد و تنها براساس مسولیت اطلاع رسانی اقدام به نشر این گزارش خبری کرده است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیشب، قم، بدون شرح!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۳ ب.ظ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جماعت فراموشکار!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ب.ظ

در ساختمان پنج طبقه خرمشهر، نماز جماعت ظهر و عصر را به امامت یکی از برادران طلبه اقامه کرده بودیم. موقع تشهد نماز ظهر بود که امام جماعت، ناگهان نمازش را قطع کرد و رویش را برگرداند و پرسید: بچه­ها ! من قنوت را خواندم؟!

یکی از برادران هم که حواسش پرت بود وسط نماز جواب داد: بله حاج آقا خواندید.

 بچه­ها وقتی این اتفاق را دیدند نتوانستند خودشان را کنترل کنند و با صدای بلند خنده سر دادند. نماز اکثرشان باطل شده بود .

راوی: اسماعیل حیات بخش 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسئولان فرهنگی دفاع مقدس، خواب خوابند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ق.ظ


پرستویی:آمریکایی‌ها «آرگو» را می‌سازند ما حتی جایی به نام شهدای «ایرباس» نداریم

در آستانه بیست و پنجمین سالگرد حمله‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری کشورمان،‌ پرویز پرستویی و حبیب احمد‌زاده به دیدار خانواده خلبان شهید این هواپیما رفتند.

این بازیگر پس از این دیدار در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: خدمت خانواده شهید محسن رضاییان خلبان «ایرباس» رسیدیم تا تسلیتی دوباره به آنها بگوییم و عیادتی از پدر بیمار این شهید داشته باشیم. حادثه‌ای که جان 290 انسان را گرفت که 67 نفر آنها کودک بی‌گناه بودند و جنازه اکثریتشان هم به دست نیامد.

 

پرستویی با اشاره به مراسمی که سال 86 در سالگرد این حادثه در بندرعباس برگزار کردند‌، اظهار کرد: آنجا ما یک خواسته ملی داشتیم و آن اینکه حداقل به یاد این 290 نفر یک خیابان یا بزرگراه در تهران نام گذاری شود و یا فرودگاه بندر عباس به نام شهدای 12 تیر گذاشته شود.

 

وی ادامه داد: آمریکایی‌ها برای حادثه سفارتشان در ایران که تمام شده است، فیلم سینمایی «آرگو» را با آنهمه جنجال می‌سازند با آنکه دولت خودشان در گوانتانامو 12 سال است 168 نفر را بدون محاکمه نگه‌داری می‌کنند. اما ما برای این حادثه بزرگ که خانواده‌هایشان همچنان غمگین هستند کاری نمی‌کنیم و در مملکتی که اینهمه جشن و مراسم می‌گیریم حتی جایی را به نام اینها نگذاشته‌ایم.

 

این بازیگر گفت: خانواده شهید رضاییان زمینی را به مساحت چهار هزار متر در لویزان داشتند که آن را به دلیل آنکه این منطقه فاقد دبیرستان دخترانه بود برای احداث به آموزش و پرورش بخشیدند، اما می‌بینیم حتی آن مدرسه را هم به نام شهدای ایرباس نگذاشتند.

 

پرستویی خطاب به مسوولین گفت: یادآور می‌شوم وسط همه این دعواها بیایید به این مسائل که ارزشی است توجه داشته باشید. اگر بعد از 25 سال بخواهیم یاد این شهدا را زنده کنیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ما همیشه از اسم شهدا استفاده می‌کنیم بدون آنکه به آنها اندکی توجه داشته باشیم.

 

به گزارش ایسنا، پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مصر، سه حرف دارد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ب.ظ

 1- ا1- انقلاب ایران که به پیروزی رسید، قاطعیت در برخورد با عناصر طاغوت و وابستگان رژیم خائن پهلوی به عنوان یک اصل مطرح شد.مجازات عناصر سرسپرده و جنایتکار وابسته به خاندان سلطنت در سطوح مختلف، مانع از بازگشت و نفوذ مهره های طاغوت به بدنه اجرایی انقلاب اسلامی گردید.

2-    2- انقلاب ایران که پیروز شد باز هم خصلت مردمی خود را حفظ کرد. حاکمیت به مردم به عنوان یک ابزار برای دستیابی به قدرت نگاه نمی کرد. انقلاب متعلق به مردم بود. مسئولان کشور از بین همین مردم انتخاب شدند و زندگی آنان شبیه توده های ملت بود. این طور نبود که عده ای شیک پوش با تفکرات آکواریومی، ناگهان از راه برسند و بی اعتنا به مطالبات مردم، حکومت را به نفع خود مصادره نمایند. مردم وقتی نهضت را از خودشان دانستند با گوشت و پوست و استخوانشان از آن پاسداری کردند. جنگ، ترور، کودتا، شورش، خیانت، تحریم و... هیچ یک نتوانست انقلاب مردمی ایران را از پای دربیاورد. امروز اما به ما ثابت شد که اگر مردم پای کار نباشند یک مورد از این دسیسه ها هم برای فروپاشیدن قدرت ها و حکومت ها کفایت می کند.

3-    3- انقلاب ایران بر مبنای اندیشه و خرد بود. هدف از انقلاب صرفاً کنار زدن یک حکومت و به قدرت رسیدن حکومت دیگر نبود. اندیشه انقلاب، احیای گفتمان دین بود. انقلاب در پی آن بود که ثابت کند مکتب نجات بخش اسلام، برای همه اجزای زندگی بشر نسخه ای جامع داشته و راه سرافرازی ملت های آزادی خواه و مستضعف عالم را نشان داده است. نگاهی به آثار متفکرانی چون مطهری، خامنه ای، بهشتی، شریعتی، دستغیب، هاشمی نژاد، مفتح و... و اقبال مردم به این آثار نشان می دهد که انقلاب ایران، انقلاب کتاب بود.

اگر امثال مرحوم خلخالی شهامت و امکان آن را پیدا کردند که قاطعانه با عوامل داخلی دشمن برخورد کنند، اگر به مردم اعتماد شد و زندگی مسئولان به رنگ مردم درآمد، اگر خرد و اندیشه، مبنای انقلاب قرار گرفت، همه اینها در زیر چتر بزرگ تدبیر و هدایت روح خدا خمینی کبیر بود که تحقق یافت. امام رهبری بود که انقلاب و انقلابی گری را به یک فرهنگ تبدیل کرد.

قدر حضرت روح الله را باید بهتر و بیشتر بدانیم. کاش مردم مصر و تونس و بحرین و یمن و... شناخت بیشتری از راه امام و راهبردهای ایشان پیدا می کردند تا کارشان به اینجا نمی کشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحت شاد امام!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۷ ب.ظ

 


 آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشینها بودند، و همین معدودی که از کوخ نشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو می‌گرفتند و سعی می‌کردند برای جلوگیری. آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.

صحیفه امام ج17 ص 376

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انتخاب تیتر با شما

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ


من نتوانستم تیتر مناسبی برای این عکس پیدا کنم.

لااقل بین دو تیتر مردد هستم. شما از هر کدام خوشتان آمد همان را تیتر این تصویر بدانید:

1- اشتباه نکنید! داماد نفر سمت راستی است!

2- خدا را شکر نه این یکی مشایی است و نه آن یکی هدیه تهرانی!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیپور جنگ نواخته شد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۷ ب.ظ
با شکایت رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس/طلبه عدالتخواه کلیبری به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد
آرال تبریز : حجت الاسلام موسی علی زاده از روحانیون شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی که در حوزه علمیه قم به تحصیل و پژوهش در علوم دینی و نیز فعالیت های عدالتخواهانه مشغول است با شکایت ارسلان فتحی پور، نماینده کلیبر در مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به دادگاه ویژه روحانیت فراخوانده شد.

طلبه عدالتخواه کلیبری در چند سال اخیر، با ارائه مستنداتی مدعی غیر معتبر بودن مدارک تحصیلی فتحی پور بوده ودر راستای اجرای فریضه امر به معروف ونهی از منکر ونظارت مردم بر عملکرد مسئولین که خواسته همیشگی مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) از مردم بوده است، پیگیر این مسئله می باشد.

گفتنی است بر اساس مستندات موجود، وزارت علوم چندین بار به طور رسمی، مدرک  تحصیلی آقای ارسلان فتحی پور را که از دانشگاهی در باکو دریافت کرده، نامعتبر وغیر قابل ارزشیابی خوانده است (1)

تا آنجا که شخص وزیر علوم در صحن علنی مجلس به صورت صریح اعلام می کند: دانشگاه بین المللی باکو و مدارک تحصیلی این دانشگاه مورد تایید این وزارتخانه نیست و دانشگاه باکو آنقدر مساله ساز بود که دولت باکو این دانشگاه راتعطیل کرد" خبرکزاری فارس  و...(2)

گفتنی است در تاریخ 24 مهر 89 برخی سایت های خبری در مطلبی با عنوان "مدارک تحصیلی مسئولین از دانشگاه باکو دردسر ساز شد" به نامعتبر بودن مدرک تحصیلی ارسلان فتحی پور اشاره کردند:

 "دانشگاه بین المللی باکو از لحاظ علمی چندان مورد تایید نیست بطوریکه لیسانس این دانشگاه از نظر مسئولین دانشگاه تهران در حد فوق دیپلم محسوب می شود ، برخی از مسئولین از جمله برخی از نمایندگان مجلس از این دانشگاه مدرک گرفتند. بعنوان مثال یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس، دارای لیسانس از دانشگاه باکو است که دانشگاه تهران پس از ارزیابی این مدرک آن را در حد فوق دیپلم محسوب کرد. تاآنجا که مدرک وی در زمان ارائه آن به مجلس هفتم به تایید وزارت علوم نرسید و حتی از محسوب کردن آن مدرک در حد فوق دیپلم هم خودداری شد"(3)

حجت الاسلام علی زاده یکی از دلایل اصلی خود برای ورود به این مسئله را چنین بیان می کندکه آقای ارسلان فتحی پور با این وضعیت مدارک تحصیلی وسطح معلومات تاکنون  بر این پست های کلیدی اقتصادی کشور تکیه زده است!!:

- رئییس کمیسیون اقتصادی مجلس طی چهار سال متوالی!

- عضو هیئت رئیسه تحقیق وتفحص از بانک های کشور

- رئیس کمیته تحقیق وتفحص از بانک صادرات

- عضو شورای عالی پول واعتبار کشور

- عضو فراکسیون مناطق آزاد مجلس شورای اسلامی

- عضو فراکسیون گمرگ مجلس شورای اسلامی

- عضو فراکسیون جهاد اقتصادی مجلس شورای اسلامی

- عضو فراکسیون سرمایه گذاری مجلس شورای اسلامی

و...

این در حالی است که نمایندگان محترم مجلس بخاطر وضعیتی مشابه و نامعتبر خواندن مدرک تحصیلی آقای کردان، او را استیضاح کرده و از وزارت کشور برکنار کردند.

قابل ذکر است جمعی از طلاب و بسیجیان استان های آذربایجان و قم نیز پیش از این خواستار رسیدگی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی وسایر مراکز مربوطه به وضعیت مدرک تحصیلی و سطح تخصص این نماینده مجلس که در جایگاه حساس ریاست کمیسیون اقتصادی قرار دارد ، شده بودند اما متاسفانه تاکنون کسی جوابگو نبوده و هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است.

چیزی که تعجب همگان را بیش از پیش بر می انگیزد این است که حجت الاسلام علی زاده در حالی باید در روز یازدهم تیرماه جاری خود را به دادگاه ویژه روحانیت تهران معرفی کند که پیگیری ها و شکایت های ایشان و دیگر افرادی که همراه وی در طی سال های اخیر به مراکز متعدد ونهاد های مختلف بازرسی و نظارتی واطلاعاتی همچون کمیسیون اصل 90 ، هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی،سازمان بازرسی کل کشور و ... مراجعه  کرده ومدارک ومستندات خود را ارائه داده اند هیچ ترتیب اثری داده نشده است.

 

گفتنی است در پی انتشار خبر احضار حجت الاسلام علی زاده به دادگاه، جمعی از طلاب و فضلای حوزه های علمیه سراسر کشور آمادگی خود را برای حمایت از این روحانی بسیجی وعدالتخواه اعلام کرده و مدعی شده اند اسناد ومدارکی در خصوص برخی اقدامات آقای ارسلان فتحی پور در اختیار دارند که در صورت لزوم در روز های آینده در اختیار رسانه ها قرار خواهند داد.

 

بخشی از مستندات در خصوص نامعتبر بودن مدرک علمی این نماینده مجلس به شرح ذیل می باشد:

(1)-

http://s2.picofile.com/file/7825075585/4.jpg

(2)_

بگومگوی نادران و وزیر علوم درباره مدرک تحصیلی رحیمی در جلسه علنی مجلس

دانشگاه باکو مورد تایید وزارت علوم نیست

(3)-

  • سیدحمید مشتاقی نیا