ایرانِ جان، اسلامِ جان
مسجد نصیرالملک زیاد قدمت ندارد اما زیباست، هم معماری اش هم شیشه های رنگی شبستان که این یکی البته بیشتر نظر بازدیدکنندگان را به خود جلب می کند تا عکسی به یادگار بردارند. برای ساخت این مسجد حدود دوازده سال وقت گذاشته شد. این خدا بیامرزی که خواست کار خیر کند و مسجد بسازد سلیقه هم به خرج داد و کارش را زیبا درآورد.
علاقه و چسبندگی مردم به شیشه های رنگی مسجد برایم جالب بود. تا همین چند سال پیش در خانه اغلب مردم ایران درهایی با شیشه های رنگی وجود داشت که اتاقها را از هم سوا می کرد. به مرور درهای یکسره چوبی جای آن را گرفت. عده ای دیگران را مسخره می کردند امّل و قدیمی و عقب مانده اید که درهای خانه تان شیشه رنگی دارد! الان دیگر اینها از مد افتاده.
حالا که کلا سلیقه ها عوض شد و این درها از رده خارج گردید مثل هر چیز دیگری که وقتی کمیاب شود با ارزش می شود مورد توجه و غبطه مردم قرار گرفته است. نگرانم نکند روزی تبعیت کورکورانه از سبک زندگی تزریق شده رسانه های غرب باعث شود سبک زندگی ملی و مذهبی ما هم به عتیقه ای کمیاب و صرفا دارای جذابیت بصری تبدیل شود. اغلب مردمی که به تخت جمشید و نقش رجب و نقش رستم و پاسارگاد آمده اند (پرانتزی عرض کنم پاسارگاد شهرستان است و مدفن کوروش در شهر مادر سلیمان از توابع این شهرستان قرار دارد) خانواده هایی معمولی از سطوح متوسط جامعه هستند. اغلب هم محجبه اند، جر معدودی که هنوز گمان می کنند ایرانی بودن یعنی اروپایی چرخیدن! در صورتی که اندک تحقیق و اطلاعی از تاریخ ایران نشان میدهد حجاب پیش از ظهور اسلام نیز در میان مردم ایران به عنوان یک ارزش نجیبانه و فاخر رواج داشته است. نمیدانم آیا برای احیای مفاهیم و رسوم و شعائر و سبک و سیاق زندگی ایرانی و اسلامی تدبیری اندیشیده خواهد شد یا نه. ولی به هر حال فراموش نکنیم اگر کسی هویتش را از دست بدهد دیگر عرقی نسبت به وطن خود نداشته و سرباز بی جیره و مواجب دشمن خواهد شد.
به یک بابایی که شاید بعنوان راهنما روی صندلی نشسته بود گفتم میخواهم برای کوروش فاتحه بخوانم، شب جمعه ست. گفت بنده خدا را اذیت نکن، آن موقع که اسلام نبود. گفتم کوروش موحد بود و به دانیال نبی احترام میگذاشت... گفت کوروش نظرکرده خدا بود! گفتم همان! حل است پس، فاتحه ام را می فرستم. روی قبر حافظ و سعدی هم دست گذاشتم و فاتحه خواندم هر چند بقیه با تعجب نگاه می کردند. حافظ و سعدی که مسلمان بودند قبرشان فقط برای تماشا نیست. من در کلیسای سنت استپانوس جلفای آذربایجان خودمان هم برای مسیحیان شهید فاتحه فرستاده ام. این روزهای جنگ شاید فرصت مناسبی باشد پیوند عمیق ایرانیت و اسلامیت مبتنی بر روح سلحشوری و ایمان و مجاهدت و تسلیم ناپذیری بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. امروز یکی مطلبی فرستاد که اسلام دوبار ایران را به زور تسخیر کرد یکبار زمان ساسانیان یکبار هم 47 سال پیش! باور کنید بعضی مخاطبان به راحتی میپذیرند و فرصت فکر کردن به خود نمیدهند. اسلام در سال 57 به زور در ایران انقلاب کرد؟ اسلام به زور وارد ایران شد؟ مردم ایران اگر اسلام را نمیپذیرفتند اساسا مجالی به آن میدادند که اندکی بعد از سربازان راستین دین در قیام مختار و برخورد با برادر عبیدالله در سیستان و ... قرار بگیرند؟ دین مگر زورکی جا می افتد و محبوب میشود؟ چنگیزخان ایران را گرفت چرا مردم به آیین مغول درنیامدند که هیچ مدتی بعد هلاکو را هم مسلمان کردند؟
قبلا درباره عراق عجم متنی در همین وبلاگ نوشته ام. آتشکده محلات و معبد خورهه متعلق به دوره سلوکیان و اشکانیان در محدوده مرکزی ایران قرار دارد که آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. در تخت جمشید صندلی هایی چیده بودند شبیه استادیوم ورزشی که البته برای برگزاری کنسرت است. ما روزی در این مکانها هم سینه زنی خواهیم کرد. اسلام و ایران دو بال یک پروازند، تمدن نوین جهانی مبتنی بر مردمسالاری دینی از این مرز و بوم در پهنه عالم گسترش پیدا خواهد کرد. ایران اسلامی امروز تنها کشوری است که متکی بر باورهای ملی و مذهبی خود یک تنه در مقابل زیاده خواهی همه قدرتهای جهان ایستاده و سر تسلیم فرود نیاورده است. ایران آباد و پیشرفته، خار چشم استکبار خواهد بود.