تانک خورها
تانک خورها سریال جذابی است به خصوص با بازی خوب آرش مجیدی و سروش جمشیدی که هر شب از شبکه سوم سیما پخش میشود. تلفیق طنز و جدی و لبخند و اشک در قصه باعث جذابیت و غیرقابل پیش بینی بودن ماجرا شده است. صحنه پردازی های مربوط به پشت جبهه، بکر و خلاقانه بود به خصوص سوژه قرار دادن گاراژ و میکانیکها و عشق ماشین ها؛ اما صحنه پردازی مربوط به جبهه، ضعیف و پایین تر از حدی بود که از کارگردانی چون پرویز شیخ طادی انتظار میرود.
از جمله ویژگی های کمتر گفته شده این سریال اگر چه محورش مربوط به شکل گیری واحدهای زرهی در جنگ است، پرداختن به نقش منافقین در دوران دفاع مقدس می باشد. بعضی فیلمها البته به مقوله ترور و جاسوسی به معنای خبرچینی توجه نشان داده اند اما تانک خورها نقش میدانی منافقین در جنگ و بخشی از توطئه های آنها را برجسته ساخته است. خیانت منافقین به ملت ابعاد مختلفی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است.
در عملیات والفجر مقدماتی تعدادی از منافقین با لباس سپاه و بسیج و با استفاده از تاریکی شب به میان رزمنده ها آمده و آنها را به مسیرهای مورد اشراف عراقی ها سوق میدادند. (خاطرات حجت الاسلام ماندگاری کتاب بی نصیب) یکی دو شب مانده به عملیات کربلای چهار، لیوان های چای که در جلسه فرماندهان گردان خط شکن توزیع مسموم بود که به لطف خدا کشف و عامل آن دستگیر شد. (خاطرات سردار محمود محمدزاده کتاب شام آخر). وقتی سرهنگ خلبان باباجانی به اسارت دشمن درآمد و البته مفقود بود منافقین بارها با پدرش تماس گرفته و مدعی شدند او به آمریکا پناهنده شده که حس این ننگ باعث ایست قلبی و مرگ پدر او شد. (ماصحبه آزاده هوانیروز سرهنگ باباجانی خبرگزاری میزان)
شایعه پراکنی، شبهه افکنی، ایجاد جنگ روانی و خالی کردن دل مردم، تمسخر و تحقیر خانواده های ایثارگر، احتکار ارزاق عمومی و... بخش دیگری از ناجوانمردی این جماعت بود. بماند لو دادن ساعتها و امکان شلوغ و پرتردد به دشمن جهت بمباران و ترور فیزیکی رزمندگان و بمب گذاری در معابر و ... که هر چه از خباثت این جماعت خائن و وطن فروش گفته شود کم است. امیدوارم بخشی از تولیدات هنری به انعکاس این حقایق کمتر گفته شده انقلاب و دفاع مقدس نیز اختصاص پیدا کند.