اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

آفرین کارگردان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

پوستر فیلم سینمایی «آپاراتچی» منتشر شد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان  | Mehr News Agency

 

سرهنگ ثریا و آپاراتچی را تلویزیون در نوروز امسال نشان داد. سرهنگ ثریا روایتی تلخ از واقعیت پدیده سازمانی نفاق است که خانواده هایی را در کدورت و حرمان و فروپاشی غلتاند. البته مدتی است توجه به فعالیت منافقین و خیانتهای آنان مورد توجه هنرمندان ارزشی در سیما و سینما قرار گرفته که جای قدردانی دارد.

آپاراتچی را باید پدیده ای شگرف در سینمای دهه اخیر انقلاب دانست. فیلمی ساده و صمیمی برآمده از قلوبی مومن و انقلابی که تولید آن را باید ادای دین نسبت به تاریخ، شهدا، انقلاب و خود سینما به شمار آورد؛ هر چند آن گونه که باید مورد لطف قرار نگرفت. اگر آپاراتچی را ندیده اید حتما ببینید و لذت ببرید. میشود بدون هرزگی، بدون غلو، بدون خودباختگی فیلم ساخت، هم خنداند و و هم گریاند و ذهن مخاطب را در فکر فرو برد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قوی ترین بانوی ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

فرارو | (تصاویر) گیتی موسوی با کشیدن هواپیمای ۱۸ تُنی رکوردشکنی کرد

 

اینطور که در رسانه ها گفته اند یک خانم ایرانی اهل تبریز به نام بانو گیتی موسوی موفق شد با کشیدن یک فروند هواپیما نام خود را در کتاب رکوردهای گینس به ثبت برساند. از او به عنوان قوی ترین زن ایرانی شده است. این اقدام البته کار بزرگی است و این موفقیت را باید به این خواهر بزرگوار و پر تلاش تبریک گفت؛ اما قوی ترین بانوی ایرانی به یقین امثل مادران شهید افراسیابی و نجاریان و ... هستند که چهار پنج فرزند رشید خویش را در راه خدا تقدیم نموده و قد خم نکردند؛ مادر شهیدی که جوان رعنایش را با دستان خودش شست و داخل قبر گذاشت و از مردم خواست راه شهدا را ادامه دهند از خدا خواست از او راضی بوده و قربانی اش را بپذیرد، فرزندان دیگرش را هم تا مسلخ عشق بدرقه می کرد و بی هیچ چشمداشتی از جایگاه پرافتخاری داشت، زنهای محل را برای کمک و پشتیبانی از جبهه بسیج می نمود. نام این بانوان استوار و قهرمان در هیچ کتاب بین المللی ثبت نیست اما یاد و سیرت و راهشان روح حماسه و ایثار را تا ابد در دل تاریخ جاودانه ساخته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سریالی برای ندیدن؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۰۵ ق.ظ

دانلود رایگان سریال باب المراد - دوستی ها

 

اصلاً اسم سریال باب المراد را شنیده اید؟ خبر دارید این سریال تاریخی با موضوع زندگی نورانی امام جواد علیه السلام با مشارکت چند کشور و بازیگران و کادر سازنده ای که اغلب ایرانی نیستند در ایران تولید شده و چند روزی است از شبکه چهار سیما پخش میشود؟ شبکه چهار همینطوری اش هم بیننده ندارد سریالی مذهبی و تاریخی با این حجم کار و هزینه را گذاشته اید ساعت دوازده شب آنهم بدون تبلیغ رسانه ای!

واقعا قصدتان بود سریال دیده نشود؟

در باره این مجموعه می خوانیم:

سریال «باب المراد» با موضوع زندگی امام جواد(ع) سریال شب های رمضان شبکه چهار است. این سریال توسط کارگردان عرب در ایران تولید شده، از جمعه، ۱۰ اسفند از شبکه چهار سیما به نمایش در می آید.

سریال باب المراد مراحل مختلف حیات امام جواد(ع) از تولد در مدینه، ‌همراهی پدر در مراحل مختلف، شهادت امام رضا (ع) تا شهادت این امام به دست معتصم عباسی را به تصویر می‌کشد.

این سریال که محصول مشترک پنج کشور سوریه، لبنان، عراق، کویت، بحرین و ایران است توسط شرکت کویتی (میدل‌آپ پروداکشن) در ایران تهیه شده و فهد میری آن را کارگردانی کرده است.

مجموعه تلویزیونی باب المراد توسط محمود عبدالکریم نوشته شده و در آن بازیگرانی از سوریه، بحرین، کویت، عراق و ایران حضور دارند.محمود رحمانی و احمد کاوری و وائل رمضان، جمال حمدان و علی آل ابراهیم به عنوان بازیگر در این سریال حضور دارند.

مجید میرفخرایی به عنوان طراح صحنه و دکور و محمد اصفهانی نیز تیتراژ ابتدایی این سریال را به زبان عربی خوانده است.

این مجموعه ویژه شب‌های، رمضان از ۹ اسفند در ساعت ۲۴ پخش و در ساعت های ۱۱ و ۱۶ تکرار می‌شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنر شادی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۰۸:۵۴ ق.ظ

آغاز فصل سوم «بگو بخند» در شبکه نسیم | شبکه نسیم

 

سری سوم برنامه طنز بگو بخند به اتمام رسید. این برنامه با اجرای خوب عبدالله روا به مرور توانست در بین مخاطبان سیما جا باز کند. سه نکته مثبت در این برنامه وجود دارد. اینکه: میتوان شاد بود، میتوان گناه نکرد و بی هجو و تمسخر و وهن شاد بود و این که در لا به لای طنز و شوخی می توان پیامهایی سازنده و یا انتقادی را به گوش مردم و مسئولان رساند. به خصوص در این دور از رقابتهای طنز برنامه بگو بخند که شاهد حضور هنرمندان جوان و گمنام و توانمندی با خاستگاه مذهبی و انقلابی بودیم. پرهیز از سلبریتی گرایی صرف و نیز بازگشت به اصالتهای ملی و دینی به خصوص بعد از وقایع 1401 در بعضی رویکردهای صدا و سیما محرز بوده و البته نتایج مثبتی هم داشته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روح سلحشوری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۵۶ ق.ظ

ضرغامی درباره شایعه استعفای بهرام رادان از هیئت داوران جشنواره: صحت ندارد /  هیچ فشار و قهری هم در کار نبوده - پایگاه خبری مدارا

 

از عزت الله ضرغامی خوشم نمی آید. بعضی از گفتارها و کردارهایش را دور از شأن یک انسان تحصیل کرده و متشخص و از روی عقده و بچگانه می دانم. با این حال دور از انصاف است حرف شجاعانه ای که در مراسم اختتامیه جشنواره سینمای فجر زد را نستایم. او که خود یکی از داوران جشنواره بود بعد از اعطای جایزه به مصطفی زمانی بعنوان بهترین بازیگر، پشت تریبون رفت و یاد مرحوم فرج الله سلحشور را که کاشف مصطفی زمانی بود و او را به دنیای هنر معرفی کرد، گرامی داشت. این حرف او البته به مذاق مدعیان آزادی و روشنفکری خوش نیامد و تشویق چندانی از سوی حضار به دنبال نداشت. ولی کاری ارزنده و از سر تعهد و مردانگی بود. هنر ارزشی و هنرمند ارزشی همواره در غربت و مظلومیت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دانیال و دعبل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ

photo_2025-02-11_09-26-47_oenn.jpg

 

اولین سفر راهیان نوری که رفتم زمانی بود که اصلا سفرهای راهیان نور شکل نگرفته بود، حدود سه دهه پیش. تابستان بود و هوای گرم و شرجی و طاقت فرسای جنوب یاد سختی های دوران جنگ را بیشتر زنده می کرد. آقا رضا دادپور مسئول کاروان بود. آقا رضا خودش مداح و از بچه های پرجنب و جوش و فرهنگ دوست زمان جنگ است که او را باید پایه گذار سفرهای راهیان نور لااقل در سطح شهرستان بابل دانست. از جمله نقاطی که در خوزستان رفتیم و بسیار هم به من خوش گذشت شهر دزفول بود. هم زیارت سبزه قبا هم شنا در رود شفاف و خنک دز که از وسط این شهر می گذرد. همان وقت تصمیم گرفتم اگر روزی قرار شد ساکن خوزستان شوم شهر دزفول را برای زندگی انتخاب کنم. سبزه قبا را دوست دارم، پسر بلافصل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است. اینبار خانوادگی رفتیم دقایقی را به دستبوس ایشان. بعد رفتیم کنار روز زیبای دز که البته مسئول فروش بلیت پارکینگ وقتی دید غریبه ایم کارت بانکی را با مبلغی بیشتر از قیمت واقعی ورودی، کشید. بعد رفتیم به شهر شوش، محضر جناب دانیال نبی که علی علیه السلام او را برادر خود خوانده و به زیارت بارگاهش سفارش نموده. حیف است که کاروان های راهیان نور فرصت بازدید از این قدمگاه نورانی شهدا که خلوتگاه بسیاری از معراجیان بود را از دست می دهند. از دانیال نبی خواستم فردا شب میهمان برادرش امیرالمومنین باشم و قول دادم سلامش را به محضر حضرت ابلاغ کنم. روبروی مرقد دانیال، موزه آثار باستانی شهر متمدن و کهن شوش قرار دارد در قلعه ای تاریخی که البته نای بالا رفتن از پله هایش را با توجه به خستگی سفر نداشتیم و گذاشتیم ان شاءالله برای فرصتی دیگر. دلم می خواست زودتر به زیارت قبر مطهر دعبل خزاعی برویم. این یکی را جدیدا کشف کرده ام! شاعر شیعی متولد کوفه که مورد تفقد امام رضا علیه السلام بود و پیراهن حضرت را جایزه گرفت. او به خاطر اشعاری که بر ضد بنی عباس و در تمجید ائمه اطهار می سرود مورد غضب این خاندان پلید قرار گرفت و با اینکه 98 سال سن داشت توسط عوامل بنی عباس در شوش به شهادت رسید. مزارش معماری قشنگی دارد در دو کیلومتری بارگاه دانیال نبی که رفتیم برای زیارتش. او عاشق اهل بیت بود از او هم که در زمره شهدای اهل هنر است خواستم ریش گرو بگذارد سفر کربلای ما جور شود به نیابت او و همه شهدا بروم. بارگاه او حقیقتا زیباست.

این از روز اول سفر ما بود که شکر خدا برکت داشت. شب را در هتلی گذراندیم که به نظرم منفی سه ستاره داشت! تمیز نبود و امکاناتش مسخره بود. موکتهایش از زمین کثیف تر بود. دستشویی اش در دید مستقیم دشمن قرار داشت! ولی خب با آن خستگی شدید ما می شد برای یک شب تحملش کرد. بندگان خدا البته خیلی احترام گذاشتند. با دلهره ای که برای روز دوم سفر داشتم نتوانستم زیاد بخوابم. سرمای اتاق و سر و صدای تشک های روی تخت هم البته مزید بر علت بود. نگران بودم آیا فردا میتوانیم از مرز چذابه سفر یک روزه ای به عتبات داشته باشیم یا نه؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اخلاق، زیباترین هنر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۰۱ ق.ظ

فرهاد آییش برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد در چهل و سومین جشنواره  فیلم فجر

 

دیشب دقایقی از اختتامیه جشنواره سینمایی فجر را تماشا کردم. حرفی را فرهاد آئیش زد که خیلی خوشم آمد و انصافاً آموزنده بود. وقتی جایزه اش را گرفت و رفت پشت تریبون، برخلاف اغلب هنرمندان که صرفاً تلاش خودشان را عامل موفقیت دانسته و حتی گله مند و طلبکار می شوند که چرا تا حالا از آنها تجلیل نشده و جایزه نگرفته اند، گفت من همیشه در همه نقش هایی که بازی کرده ام تمام توان خودم را گذاشتم. در این فیلم (موسی کلیم الله) هم مثل همیشه سنگ تمام گذاشته و با همه استعداد و توانایی ام بازی کردم. اگر این بار نقش من درخشید و شایسته دریافت جایزه شد علتش ویژگی خود نقش و شخصیت قصه و هنری بود که در نوشتار و ساختار فیلم وجود داشت.... بعد از حضار خواست به افتخار همه عوامل به خصوص ابراهیم حاتمی کیا دست بزنند.

تواضع این هنرمند پیشکسوت، زیبا بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اثر گذار و بدیع

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ

فصل جدید «حسینیه معلی» آغاز شد + زمان پخش و داوران - ایمنا

 

آفرین

حسینیه معلی

آفرینyes

تماشای این برنامه خوب را از شبکه سوم سیما از دست ندهید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دینامیت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ

دانلود فیلم سینمایی دینامیت با بازی پژمان جمشیدی

 

بعضی فیلمها هستند که داخل کشور تولید میشوند و اساس اسلام و انقلاب و نظام را هدف قرار میدهند، مجوز نمیگیرند و البته کسی هم کاری به کارشان ندارد؛ مثل کیک محبوب من.

فیلمهایی هم تولید داخل هستند مجوز میگیرند و بعضی احکام شرع (مثلا حرمت ازدواج با نامادری و ناپدری و عروس) را زیر سوال میبرند مثل رخساره و شام آخر.

بعضی فیلمها از سر لج و بغض نسبت به بچه های حزب اللهی ساخته میشوند و بعضا در سطح شعار و بیانیه خوانی ظاهر میشوند مثل زندگی خصوصی، گشت 2و 3، مستانه و ازدواج صورتی.

دینامیت مثل هیچکدام از اینها نیست. جنس سید مسعود اطیابی هم با آب و گل سهیلی و فرح بخش و... تفاوت دارد.

دینامیت قصد دارد حرفهای خوبی بزند و در جامعه همگرایی بیشتری را ایجاد کند مثل خروس جنگی، کاتیوشا و...

هم این طرفی را میزند هم آن طرفی را. آلودگی به مال حرام را ریشه کم تأثیری کارهای فرهنگی نظام میداند. به طیف مقابل می توپد که چرا فکر میکنند هر چه مذهبی ها میگویند غلط است؟ تأکید دارد بعضی ها ابدا اصلاح پذیر نیستند. خانواده طیف هنجارشکن را هم سرشته در مال حرام به تصویر می کشاند. تیکه می اندازد که بچه های حزب اللهی طرفدار اختلاس نیستند حتی با مفاسد اقتصادی هم درگیر شدند اما چون سر و کارشان به گونی افتاد صرفا به برخورد با بی حجابی و بی عفتی بسنده کردند و... آخرش هم با توافق بر سر پخش موسیقی سنتی به جای موسیقی های آن ور آبی و جلف، کارش را به پایان می رساند.

خب، دست سید مسعود اطیابی درد نکند. با نگاه ارزشی هم در مجموع نمره قابل قبولی دارد کارنامه هنری او؛ اما قبلاً هم درباره سایر آثار طنز سینمای کشورمان نوشته ام. طنز، جلوه ای از حقیقت عرفان است. هنر یعنی زیبایی و هر آنچه نازیباست از ساحت هنر به دور است؛ هرچه که باشد یقینا هنر نیست. چرا اغلب فیلمسازهای کشورمان گمان میکنند برای تولید اثر طنز باید سراغ لودگی و استفاده از الفاظ رکیک و شوخی های جنسی بروند؟ طنز فاخر در کجای سینمای ایران جا دارد؟ چرا هنرمندهای ما اینقدر متأثر از رویکردهای حاکم بر فضای بی در و پیکر مجازی اند و به جای اثر گذاری به اثرپذیری و انفعال روی آورده اند؟ چه اشکال دارد حرفهای خوب را در قالب و ادبیات خوب بیان کنیم؟ اجاره نشین ها، آپارتمان شماره13، خواستگاری و... مگر نتوانستند هم دیده شوند، هم مردم را بخندانند و هم حرفی تازه و راهگشا را بیان کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهر هرت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ

شهر هرت (فیلم ۱۴۰۱) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

شهر هرت، به معنای اتمّ آن افکار مشوش و ذهن بیمار محمدحسین فرح بخش است. از او بدم می آید. دعوای زشتش با رامبد جوان به خاطر همکاری با صدا و سیما، زندگی خصوصی و مستانه و... نشان از نگاه بغض آلود و کینه او نسبت به جریان انقلاب دارد. بعضی حرفها شاید حرفهای درستی باشد اما درآمیختن آن با وهن و تهمت نشان از پلشتی و کینه ای دیرینه دارد. البته دیری نپایید جنبش می تو، افشاگری کتایون ریاحی درباره سعید پورصمیمی و سمیه میرشمسی درباره فرهاد اصلانی که نورچشمی و قهرمان دفاع از حقوق زن در منظر حسین فرح بخش بود  و البته سایر افشاگری ها او و همفکرانش را در سکوتی محض فرو برد. حالا که مشخص شد اگر خبری هست دور و بر خودشان یعنی همین جماعت شبه روشنفکر خودباخته و خودشیفته و لاقید، بیشتر است لال شدند.

کارهای کریم امینی را می پسندم. کاش تهیه کننده شهر هرت هر کسی غیر از فرح بخش بود که ذهن مخاطب را با سوابق کدر افکار بیمار او درگیر نسازد. شاید همین چند تا مأمور و آژیری هم که در فیلم بود برکت کارگردانی کریم امینی بود. اختلاس درد همه دلسوزان انقلاب است. همه هم میدانند گاه موسسات خیریه، پوششی برای درآمد زایی و پولشویی هستند. ورود به این مقوله با نگاه دلسوزانه و از سر اعتقاد قطعا ستودنی است. مطالبه گر اصلی مقابله با فساد، جریان حزب الله است.

راستی اصرار بر استفاده از از الفاظ رکیک و هنجار شکن چرا دارد در سینما مد می شود؟ هنر یعنی زیبایی و اگر قرار باشد بی اخلاقی ها و حرمت شکنی ها را زیبا بدانیم اسمش هنر نیست. چه بسیار هنرمندان فاخری که توانایی لازم را دارند برای چندرغاز فروش و شهرت بیشتر به فرهنگ و آداب تمدن کهن خود پشت پا نزنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضعیت بی عاری

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۳۹ ق.ظ

دانلود و خرید کتاب وضعیت بی عاری حامد جلالی

 

واقعا اواسط کتاب در ذهنم بود که بی رحمانه نظر بدهم. بگویم این کتاب مثل فیلم "شاه کش" می ماند. فیلم شاه کش را که ورانداز کنی انگار ساخته شده که فقط یک حرف را بزند. به دخترها و پسرهای نامحرم یاد بدهد که اگر با هم به سفر رفتند و هتلی به آنها جا نداد هر کدام یک اتاق مستقل کرایه کنند، بعد شب را بروند پیش هم بخوابند. "وضعیت بی عاری" هم انگار نوشته شده که فقط یک حرف بزند. دختر و پسرهایی که قصد ازدواج با هم را دارند اما دینشان متفاوت است هر دو دین را بپذیرند! یعنی تظاهر به دین داری کنند.

البته عرض کردم که این تلقی تا اواسط کتاب بود آنهم با رویکردی بی رحمانه و شاید دور از انصاف. "رام" مسلمان شد. رام حسین شد و در مسلخ عشق حقیقی به "رود" حقیقت و پاکی پیوست و جاودانه گردید. چقدر این کتاب شیرین و دلچسب بود. از آن دست کارهایی که آدم دلش می خواهد دوباره آن را بخواند. قلم حامد جلالی عالی است. تفکر و زاویه دیدش، اشرافش بر موضوع فوق العاده بود. حدس میزنم جوانی خوزستانی مقیم قم باشد. لهجه های خوزستانی و قمی را به شیوایی بیان می کرد. اطلاعاتش درباره دین مندانی (صابئی) نشان از زحمت و دغدغه ای می داد که در تحقیق به دوش کشیده. من رمان نویس نیستم و رمان کم می خوانم. دلم می خواهد چیزی را که می نویسم یا می خوانم قسم بخورم که راست و قابل استناد است که البته گاه اینطور نیست؛ اما کتاب "وضعیت بی عاری" را هر که به عالم ادبیات و قلم علاقمند است نخواند ضرر کرده است. این رویکرد گویا دارد برای دلسوزان انقلاب در عرصه هنر حاکم می شود که در قالب اثری عاشقانه یا طنز و... بخشی از حقایق انقلاب و تاریخ ایران عزیز را به ذهن مخاطب منتقل نمایند. این کتاب واقعا درباره وضعیت بی عاری است. آنها که در دل طوفان حوادث راه بی تفاوتی را بر می گزینند پشیمان خواهند شد. کار حامد جلالی عالی بود. داستانش هوشمندانه و جذاب نگاشته شد. رندی جناحی اواخر کتاب هم قابل اغماض است که تبعیت از جامعه مدرسین را در انتخابات تبلیغ کرد. در کل دست مریزاد به این قلم، دست مریزاد به این کتاب. درود بر انقلاب اسلامی که با ارزش نهادن به هنر فاخر، انقلابی نو در عرصه ادب و فرهنگ این مرز و بوم به ثبت رساند. حتی اگر روزی نظام اسلامی از بین برود آثار هنری به جا مانده از آن تا ابد مایه فخر و مباهات تاریخ خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فسیل و مصادره

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۰۹:۰۳ ق.ظ

فسیل (فیلم ۱۳۹۹) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

فسیل هم به نظرم مثل مصادره از آن دست فیلمهای گیشه پسند اما با پشت پرده حاکمیتی است که البته کار لازمی است و ارزشش را دارد. حالا که سلطه فضای مجازی و ماهواره و رسانه دشمن امان تعقل و حق بینی و مطالعه را از جوانهای ما گرفته لااقل در قالب طنز و گاه لودگی حرفی از پیشینه وقایع تاریخ و حقیقت زنگار زده تهاجم فرهنگی به گوش ملت رسانده شود. مصادره کوشید یاداور شود رژیم شاه اهل شکنجه بود، انقلاب از تندروی ها مصون نبود اما نفوذ عناصر دشمن ضربات سنگین اقتصادی و... وارد کرد، فعالیتهای ضدانقلاب رصد میشود، آمریکا مظهر بی بند و باری و کثافت بازی تمدن پوشالی غرب است...

فسیل که رتبه پرفروش ترین فیلم طنز تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده نیز به سهم خود تلاش کرد به مخاطب بگوید رژیم شاه با مخالفان چه میکرد، فساد فراوان بود، انقلاب فرهنگها و باورها را تغییر داد، منافقین خائن و تررویست هستند و... 

فارغ از بعضی نقدها و بی ادبی ها که سکه رایج گیشه سینماست، میتوان از تولید آثاری مثل مصادره و فسیل قدردانی کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درز مدرن فرهنگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۵۸ ق.ظ

فیلم سینمایی هتل کامل

 

راستش را بخواهید فیلم یا کتابی را که می بینم و می خوانم اول از همه دنبال نقطه ای مثبت از آن می گردم که به دیگران هم بگویم و برجسته اش کنم. حتی بعضی آثار که در جامعه به اثری منفی شهرت یافته اند را سعی می کنم لااقل در حدی اندک هم که شده تعبیر به خیر کنم. فیلم هتل را هر چقدر ورانداز کردم نکته درخوری نیافتم جز در یک مورد. آنجا که در فروشگاهی در کیش، یکی از لباسها موقع پرو پاره می شود؛ آن را یواشکی سرجایش بر می گردانند. زن و شوهری جوان از راه می رسند و زن دقیقا همان لباس را بر می دارد. پارگی آن را نگاه می کند و با ذوق و وجد به همسرش می گوید: چه درز مدرنی!

این تعبیر کوتاه، کنایه از تفکر لایه هایی از جامعه دارد که به هر پدیده ای از سر خودباختگی نگاه می کنند. جماعتی که هر چه از غرب می بینند و می شنوند را نشانه برجستگی و تمدن آنها دانسته و هر چه از خود دارند را مستوجب عقب افتادگی و خجلت تلقی می نمایند. بعضی عزیزان روستایی ما هم متاسفانه اینطور هستند. گمان می کنند هر چه در تهران یا شهرهای بالا! می گذرد نیک و مایه افتخار است.

نقدهایی که درباره هتل بود را در فضای مجازی جستجو کردم. حتی یکنفر از این فیلم به عنوان اثر هنری یا لااقل طنز، تمجید نکرد. همه حتی منتقدان غیر ارزشی هم معتقد بودند این فیلم، نمونه ای مبتذل و گیشه ای از آثار سینمای ایران است که با بر هم چسباندن شوخی های جلف اروتیک اینستاگرامی به تولید رسیده است.

خب حالا حساب کنید همین فیلم به عنوان دومین اثر پرفروش سینمای طنز ایران مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و بالطبع کارگردانهای دیگر هم که سودای فروش بیشتر داشته باشند به همین سبک و سیاق حرکت خواهند کرد.

درز مدرنی که در وصف لباسی جر خورده به کار رفت در واقع توصیف وضعیت نوین فرهنگی جامعه است که به میمنت حاکمیت بی حد و مرز و رهاشدگی بی حساب و کتاب فضای مجازی، ذائقه لایه هایی از عموم و حتی خواص هنری را به سمت پوچ گرایی و پذیرش لودگی و هنجارشکنی اجتماعی و لذت طلبی صرف سوق داده است. درز مدرن خودباختگی و غفلت گزینی که اگر اصلاح و ترمیم نشود به شکاف عمیق تمدنی تبدیل شده و به مرور داشته های هویتی و تاریخی و ارزشی ملتی با عقبه عظیم فرهنگی را به حاشیه خواهد راند. مدیریت سیاسی جهان مبتنی بر فرهنگ و رسانه است. فریب جماعتی که فرق اصل و بدل را ندانند برای اهل طمع، دشوار نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهیار عیار

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۳، ۰۳:۴۳ ب.ظ

مهیار عیار» به همه چیز توجه کرده جز بازیگران فرعی! - تسنیم

 

مهیار عیار به پایان رسید. سریالی دوست داشتنی و جذاب و آموزنده و ملیح که بیننده را دنبال خود می کشاند و تا انتها پای گیرنده نگاه می داشت. اگر چه قالب داستان در گذشته سیر می کرد اما ادبیاتی امروزی داشت که با مخاطب ارتباط و الفت برقرار می نمود. سرتاسرش درس زندگی بود در چارچوبی بدیع و با پرهیز از شعارزدگی. بازی خوب رامین ناصرنصیر، کامران تفتی، متین ستوده و بهنام تشکر بر غنای کار افزود. به صدا و سیما بابت ساخت چنین سریالهای فاخری باید تبریک گفت. سریال سازی های تلویزیون در یکی دو سال اخیر بسیار افزایش پیدا کرده. اخبار و تحلیلها و مباحث سیاسی و اجتماعی هم در آن رونق گرفته. صدا و سیمای جبلی البته هنوز تا نقطه مطلوب فاصله دارد اما چند سر و گردن بالاتر از صدا و سیمای ضرغامی و علی عسگری و لاریجانی است. هر چند بعید میدانم زیاده خواهی جناحها و کانونهای قدرت مجال استمرار تفکر فرهنگی مستقل در رسانه ملی را بدهد اما این دوره قطعا  از طلایی ترین دوره های مدیریتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تمساح خونی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۱۲ ق.ظ

نقد فیلم «تمساح خونی»؛ کمدی اکشن به سبک جواد عزتی • دیجی‌کالا مگ

 

تمساح خونی یک فیلم آموزنده گیشه ای است در چارچوب فکری سلبریتی ها. جواد عزتی هنرمند بی حاشیه ای است با پس زمینه فکری مرتبط با فضاهای ارزشی. پیام فیلم این است که قماربازی، حرام خواری، تقلب، کثافت کاری، دروغ گویی و... آخر و عاقبت ندارد؛ اما به هر حال نمی توان از تأثیر فضای اندرونی جامعه سلبریتی در تولید آثار فرهنگی غافل شد. ادب و اخلاق در دایره تعاملات جماعت روشنفکرنما حلقه ای مفقوده است. جواد عزتی و هنرمندانی مثل او در چنین چارچوبی تنفس می کنند و هر چقدر هم که بخواهند حرفی خوب و پیامی سازنده داشته باشند در رودربایستی با طیف پرادعای بددهن و ظاهربین، چاره ای جز حفظ تعادل و تأثر برای بقا ندارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برادر حامد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ

برادر-حامد:-سرگذشت-و-خاطرات-شهید-حامد-جرفی | کرخه-نور | خانه کتاب و ادبیات  ایران

 

حامد جرفی میتواند الگوی یک بسیجی باشد الگوی یک دانشجو، الگوی یک طلبه، الگوی یک معلم، الگوی یک مدیر.

ولی خدایی اش خیلی گمنام است. کسی که میشود درباره اش فیلم سینمایی و سریال هایی دیدنی ساخت. نمی دانم شاید به خاطر شهرتی که سیدحسین علم الهدی به دست آورد این شهید و حماسه سازان هویزه کمتر مورد توجه قرار گرفتند کما اینکه شهرت سید محمدعلی جهان آرا زودتر شکل گرفت و بعدها اسم شهیدان قنوتی و بهروز مرادی و عبدالرضا موسوی و بهنام محمدی سر زبانها افتاد.

اما به طور کل باید پذیرفت برای معرفی شهدا و حماسه های دفاع مقدس خیلی کم کاری و کم لطفی صورت گرفته است.

چند سال پیش در فضای مجازی با شخصیت عجیب و سازنده حامد جرفی، بخشدار بسیجی هویزه آشنا شدم. فوق لیسانس زبان خارجه داشت، نهج البلاغه پژوه بود، بعضی کارمندان خارجی و نیز استاد غربی خود یعنی دکتر جان کوپر را مسلمان ساخت و... درباره او مطلبی نوشتم که بارها در فضای مجازی منتشر شد و میتوانید در لینک زیر بخوانید:

https://ashkeatash.blog.ir/tag/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%20%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF%20%D8%AC%D8%B1%D9%81%DB%8C

از وقتی با شخصیت و خاطرات کم نظیر و تحول آفرین این شهید عزیز آشنا شدم در سفرهای راهیان نور در مقتل شهدای هویزه درباره او هم صحبت کرده ام. برای مخاطبان بسیار جالب بود و از شنیدنش لذت می بردند. متأسفانه درباره حماسه مدافعان هویزه شناخت بسیار اندکی حتی در بین راویان دفاع مقدس وجود دارد.

کتابی هم در خصوص خاطرات این شهید با عنوان "برادر حامد" توسط بچه های خوزستان و به قلم سرکار خانم اعظم محمدپور منتشر شده که واقعا خواندنی است. قلم ساده و روان و بی آلایش نویسنده بسیار تحسین برانگیز است. به ایشان تبریک میگویم. چقدر دلم میخواهد خانواده او به خصوص کریم و احمد را ببینم. چقدر دلم میخواهد سر مزار حامد و نیز مادر بزرگوارش رفته و روحی تازه کنم. این کتاب را از یکی از دوستان هدیه گرفتم. وقتی خواندم کتاب را بوسیدم و در آغوش فشردم. توصیه میکنم حتما بخوانید و لذت ببرید.

راستی کاش درباره جان کوپر از شخصیتهای مطرح زندگی حامد هم کار مستقلی تولید می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینجای شوش را بروید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۴ ق.ظ

 

البته من خودم هنوز اینجا نرفته ام، شوش رفته ام بارها اما کوتاهی کردم و قبر دعبل خزاعی را زیارت نکردم. یعنی اصلاً مطلع نبودم. گویا مزار او فاصله چندانی با بارگاه دانیال نبی ندارد. شاعری بود اهل کوفه که در مدح اهل بیت به خصوص حسین بن علی علیه السلام و در ذم بنی العباس و بنی امیه شعر می سرود. بارها مورد تشویق امام رضا قرار گرفت و از ایشان صله دریافت کرد. یکبار نیز امام پیراهن مبارکش را به او هدیه داد. دعبل بعدها در حالی 98 سال سن داشت توسط عمال بنی العباس در اطراف شوش به شهادت رسید و در این نقطه به خاک سپرده شد. بارگاه او هم زیبا و جزو آثار باستانی دیدنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کیک لجن آنها!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ

چرا 'کیک محبوب من' فیلم بدی است؟ | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

 

"کیک محبوب من" مبتذل ترین فیلم رسمی بعد از انقلاب است که در سایه خواب آلودگی نهادهای نظارتی تولید گردیده و دست به دست می چرخد. من نسخه کامل و بدون سانسور فیلم را دیدم و اصلا نمیتوانم تصور کنم مگر این فیلم قابل سانسور هم هست؟ اگر قرار است مسئولان فرهنگی و نهادهای نظارتی جمهوری اسلامی که در مقابل منتقدین انقلابی و تهدید میز و منصب خود همواره نا شکیب و ترش رو و سخت گیر بوده اند اینطور در ازای ترویج ولنگاری در قلب ایران اسلامی بی تفاوت باشند اساسا فیلتر شبکه های اجتماعی بیگانه چه معنایی میدهد؟

کیک محبوب من صرفا یک فیلم ضد انقلابی و مخالف نظام نیست. مبنای این فیلم ضدیت با اسلام و ایران عزیز است. ترویج مشروب خواری و آموزش نحوه تولید خانگی آن، تشویق مخاطب به تقابل مستقیم با مأموران انتظامی، برهنگی سر و بدن، نقض حریم جنسیتی، تقبیح نماز و حجاب و مذهب، ترویج اباحه گری و ارتباط جنسی با نامحرم و... یک طرف ماجراست. زیر سوال بردن دفاع مقدس از زیان یک ارتشی بازنشسته لاقید که بعد از یکسال حضور اجباری در جبهه فهمید جنگ یک کار بیهوده است! و روتوش و تدلیس رژیم طاغوت با یادآوری خوشی های حیوانی و جنسی آن دوران، بی اعتنا به وطن فروشی پهلوی در واقع حرکتی رسمی و سیاسی بر ضد کیان اسلام و ایران است.

برای مسئولان کشور باید تأسف خورد اگر هنوز نفهمیده اند هدف از ترویج بی حجابی، اختلاط و روابط جنسی آزاد و عرق خوری و نفی احکام دین و پشت پا زدن به مبانی ارزشی و هویتی ایران و اسلام است. این فیلم یک شمّه از خباثت مخالفین حجاب را برملا می سازد که اساس حرکتشان تخدیر فضای جامعه با حکمرانی شهوات و اصالت بخشیدن به خوی حیوانی برای نفی غیرت و شرافت و هویت گرایی است که در نهایت جز به وطن فروشی ختم نخواهد شد.

به قول شهید آوینی اگر شعار هنر برای هنر را بپذیریم نیز باز حق تحریف هنر در توجیه رذایل شهوانی را نداریم چه اینکه هنر یعنی زیبایی و شرارت و شهوت پرستی و لاقیدی به یقین در زمره زیبایی ها نیست. من روی سخنم با لایه های بی غیرت و دین ستیز مدعی هنر نیست که حساب این جماعت هیز و هرز بر همگان روشن است؛ تغافل مسئولان نان خور جمهوری اسلامی در رها نمودن مبلغان سکس و شراب و بی عفتی است که دل انسان را به درد وا می دارد. اگر با عوامل سازنده این فیلم برخورد نشود هر روز شاهد تولید آثار موهن و تخریبگر فرهنگی خواهیم بود که ذهن بخش قابل توجهی از مردم را با فساد مأنوس ساخته و باورهای دینی و ملی را یک به یک نابود می سازند. معتقدم هر مسئول دستگاه فرهنگی یا نظارتی که این فیلم را دید و از کنار آن ساده گذشت و تصمیمی برای بستن راه چنین دست درازی هایی نسبت به موازین شرع و انقلاب نگرفت و از ذبح شدن فکر و ذهن جوانان در مسلخ لیبرالیسم فرهنگی تکان نخورد شرف نداشته و خائن به خون شهداست. این انقلاب و حاکمیت دینی با اهدای خون حدود چهارصد هزار شهید مظلوم، مفت به چنگ نیامده که میل چند بچه ساواکی ظاهرا هنرمند و شهوت زده و طاغوت پرست در سایه سکوت سهامداران سفره نظام به ستیز با آن برود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه هایتان را زیاد ببوسید تا...!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ

ترنس | مشخصات افراد ترنس | نشانه های بیماری ترنس | دکتر فرامرز ذاکری

 

بچه هایتان را زیاد ببوسید تا بزرگ شدند یکی مثل شروین حاجی پور نشوند که از فتنه کشف حجاب تا مهمترین پیچ تاریخ یعنی وسط معرکه نبرد با صهیون عقده بوسیده شدن خود را فریاد بزند! واقعا باید اختلالات، گرایش ها و ویژگی های روانی و اخلاقی و جنسیتی این جور آدمها را بررسی کرد؛ اما

تا زشتی ها نباشند زیبایی ها به خوبی دیده نمی شوند.

چقدر شهید داشتیم که یتیم بودند، چقدر شهید داشتیم تازه نامزد گرفته بودند و در فراقش اشک می ریختند، چقدر شهید داشتیم تازه داشت کسب و کارشان رونق میگرفت، شهید پولدار، شهید فقیر، استاد دانشگاه یا کارگر بیسواد، پیر یا نوجوان ... چقدر مرد داشتیم که چه در میان سختی ها و چه در بین خوشی ها مردانه زیستن را از یاد نبردند. انسان میتواند هر یک از دو وجه وجودش را به اختیار خود برگزیند. عده ای به خورد و خوراک و خواب و شهوت و شهرت می اندیشند و دغدغه ای جز برآوردن نیازهای شکم و زیر شکم ندارند؛ عده ای اما از جان و جهان و مکنت و تخت، بستند به کوی عاشقی رخت. هر کسی مرد نیست. مرد آن راننده ای است که دارایی اش یک وانت پیکان است همان را برای کمک به جبهه مقاومت تقدیم میکند. مرد آن شهیدی است که میگفت چطور میتوانم کنار فرزندانم بنشینم بگویم و بخندم در حالی که سر بریده بچه های مظلوم حلب روی دیوارهای شهرشان چیده شده. مردانگی را از جوانهایی باید آموخت که در قبال تکه تکه شدن هزاران انسان بیگناه در غزه و لبنان بی تفاوت نبوده و برای جانفشانی در معرکه نبرد با ظالم لحظه شماری میکنند. از بهنام محمدی تا چمران از بابک نوری تا حاج قاسم، در دو راهی خود یا خدا آن که از گرایشهای حضیض حیوانی گذشته و مرام ایثار و رشادت را بر گزیده و به ندای فطرتش لبیک میگوید اشرف مخلوقات است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دسته دختران

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ

دسته دختران»؛ روایت مدرن، رئالیستی و زنانه از فتح خرمشهر - بلاگ نماوا

 

هنوز برای من قابل تصور نیست چطور یک عده ای البته اندک در زمان جنگ، یعنی روزهای ابتدایی که نبرد شهری و کوچه به کوچه در شهرهای مرزی در جریان بود و مردم خانه هایشان را رها کرده و آواره شده بودند، زیر آتش دشمن بلند میشدند می رفتند به جبهه و دست به دزدی از خانه ها و حتی البسه شهدا می زدند! مرحوم خلخالی رفته بود خرمشهر دید دزدی را آوردند که جیب شهدا را خالی میکرد دستور اعدامش را داد. (کتاب خاطرات مرحوم خلخالی). راستش چند سال قبل درباره جوانی معتاد و دزد که البته در ایام کرونا فوت کرد شنیدم یکی دوبار سفر پیاده اربعین رفت و کارش این بود جیب زائران را خالی کند!

بعضی فیلمسازهای ما همین طور رفتار میکنند. وسط بحبوحه تهاجم فرهنگی دشمن در شرایطی که آتش شبهات و تردیدها و وسوسه ها بر سر ملت ریخته به بهانه ساخت کار به ظاهر مذهبی و انقلابی به تمسخر ارزشها و تقویت شبهات می پردازند.

من دیروز فیلم دسته دختران را دیدم. خانم قیدی البته کارگردانی محترم و دلسوز است که فیلم ویلایی هایش را خیلی دوست دارم؛ دسته دخترانش را نه. واقعا دغدغه ما در تولید فیلمی با موضوع نقش زنان در دفاع مقدس باید عادی سازی بدحجابی و اختلاط و تماس و لمس نامحرم و ردّ نجاست سگ و ... باشد؟ سه بار دستشویی رفتن سیمین تقلید از کارهای جشنواره پسند توالت محور سعید روستایی در ابد و یک روز و متری شش و نیم نیست؟ مثلا کارگردان شهامت هنجارشکنی و عبور از تابوها را دارد؟

خانم قیدی باید دقت کند در کار فرهنگی و پرداخت به سوژه های دفاع مقدس شبیه جیب برهای زمان جنگ اقدام نکند.

من کتابهای جنگ را زیاده خوانده ام و میدانم هر جور آدمی چه بسا در جنگ و دفاع از کشور نقش داشته. دختری مشهور به سیمین هم در خرمشهر بود که امدادگری میکرد و زیاد حجاب مناسبی نداشت که با ترکش خمپاره به شهادت رسید؛ البته اهل کشف حجاب و تمسخر متدینین و اختلاط و سگ بازی نبود. فضای غالب جنگ اما با معنویت و فتح ارزشهای الهی به پیش رفت که گویا به مذاق بعضی فیلمسازها خوشایند نیست. خدا و دین و اهل بیت و ... کجای بعضی آثار دیده می شوند؟ چرا عزیزان روشنفکر نما حتی از کاربرد واژه شهید در آثارشان پرهیز میکنند و از تعابیری چون مرگ و مردن برای کشته های مظلوم دفاع مقدس بهره میگیرند؟ مگر مدعی پرداختن به واقعیتهای تاریخ جنگ نیستید؟ چرا این واقعیتها را نمی بینید یا از دیدنشان فرار میکنید؟ اگر دنبال جلب رضایت امثال پگاه آهنگرانی هستید که حسین فهمیده ها را زیر سوال میبرند طبعاً مخاطب مردمی خود را از دست میدهید و چنین میشود که دسته دختران به رغم حضور کارگردانی با سابقه درخشان تولید فاخر ویلایی ها به اندازه یک فیلم سطحی و  درجه چندم تلویزیونی هم دیده نمی شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا