اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۰ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

حس پرواز

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ب.ظ


سال 61 در عملیات محرم با شهید حسن محمودنژاد در گردان محمّد رسول الله (ص) تیپ17 علی ابن ابی طالب (ع) بودم.

وسط عملیات رو کرد به من و گفت: شیخ! تا به حال حمام رفته ای؟ گفتم: بله، چطور؟!

گفت: کیسه کشیده ای؟ گفتم: بله.

گفت: چه احساسی داشتی؟ گفتم: احساس سبکی!

گفت: من چنین احساسی دارم.

اندکی مکث کرد. دوباره گفت: شیخ! تا به حال حمام رفته ای؟ گفتم: بله، همین الان پرسیدی!

اعتنایی نکرد. گفت: آیا پس از شست و شو، بوی خوشی حس کرده ای؟ گفتم: بله.

گفت: من الان چنین حسی دارم.

باز مکث کرد و پرسید: شیخ! تا به حال حس کرده ای که می خواهی پروازکنی؟

نگران شدم. گفتم: نکند می خواهی پرواز کنی؟

گفت: بله من چنین حسی دارم.

طولی نکشید درست دو ساعت بعد از شروع مرحله چهارم عملیات محرم با رمز ( یا زینب س ) ترکشی به نخاع گردن او اصابت کرد. او را به عقب بردند و بعد از چند روز در بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان به درجه شهادت نایل شد.

حجه الاسلام زارعی یزدی  ( همرزم شهید )

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک خواهش از داعش!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۴ ق.ظ

حجاب اجباری داعش برای کودک+عکس


وقتی داعشی ها در سایه خیانت فرماندهان ارتشی و انتظامی موصل موفق به تصرف این شهر شدند مغرورانه رجز خواندند که به زودی در مشهد و قم و ... نیز ناامنی هایی را دامن خواهند زد. از آن روز تا کنون مدت ها گذشت و تاریخ دوباره ثابت کرد که اذناب آمریکا هم مانند اربابشان هیچ غلطی نمی توانند بکنند. اگر یادتان باشد که هست داعشی ها قرار بود روز عید قربان به عربستان حمله کنند که معلوم شد این تهدید هم پوچ و توخالی بوده است.

اخیراً یک بابایی در یکی از تؤالت های عمومی اطراف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با استفاده از هنر کند و کاری و البته با خطی ناموزون در حمایت از داعش جمله ای را نوشت. اندکی بعد یک بابای دیگر – شاید هم خودش - از در همان تؤالت عکس گرفت و در فضای وایبر منتشر کرد که ای داد بیداد، داعش به قم رسیده است!

البته همواره یکی از رسانه های غیررسمی و منحصر به فرد در کشور ما در و دیوار دستشویی های عمومی بوده که از انواع دلنوشته های احساسی و عاشقانه تا شعائر سیاسی و حماسی را در خود جای داده است! همان طور که می دانید واژه مستراح به معنای محل استراحت و راحتی و ... است و شاید ریشه تراوش ذوق و احساس برخی افراد در چنین مکانی از همین موضوع نشأت می گیرد!

حک یک خط نوشته روی در یک تؤالت می تواند کار شیطنت آلود هر فرد ماجراجو و بازیگوشی باشد. چه این که اگر واقعاً دست داعش به قم برسد مطمئن باشید به ثبت یک خط یادگاری بسنده نمی کند.

نکته دیگری که در ردّ این ادعای کذب و بچه گانه باید گفت این است که داعشی ها از اساس خودشان را داعشی نمی خوانند و اصلاً از این واژه دل خوشی ندارند. آنها مدعی خلافت بر پهنه سرزمین های اسلامی هستند و نه مدیریت یک دولت در عراق و شام. از این رو این بابایی که خواسته فضایی را با استفاده از رسانه معتبری به نام در و دیوار توالت ایجاد کند حواسش نبوده که مراقب باشد مرتکب چنین اشتباه ناشیانه و فاحشی در کاربرد کلمه داعش نشود.

همه این حرف ها یک طرف، راقم این سطور اطلاع کامل دارد که نهادهای امنیتی قم از اشراف جامعی نسبت به اوضاع این شهر برخوردارند. چه این که حتی اگر دشمنی به نام داعش هم وجود نمی داشت بسیاری از شخصیت های برجسته ساکن در شهر مهم قم به اندازه کافی دارای دشمن و بدخواه هستند که اگر اشراف امنیتی نهادها نمی بود شما باید هر روز خبری را از یک واقعه تلخ در این شهر می شنیدید.

از سر شوخی به یکی از رفقایی که پیام حضور داعش در قم را دریافت کرده بود گفتم: اگر دستت به این داعشی ها می رسد بگو شما را به جان خلیفه تان هر جا را می زنید بزنید ولی دست از سر دستشویی های عمومی ما بردارید! چون ما ممکن است هر روز توفیق رفتن به حرم را نداشته باشیم ولی مطمئن باشید هر روز گذرمان به دستشویی های اطراف حرم می افتد!

حالا که بحث به طنز کشید بگذارید خاطره ای را هم برایتان تعریف کنم. محرم دو سال پیش بود. رسانه ها خبری را از وقوع یک عملیات انتحاری توسط عناصر وهابیت در جمع عزاداران حسینی چابهار منتشر کردند. رسانه های ضدانقلاب هم بر اساس رسالت خصمانه و منافقانه خود احتمال تکرار این نوع جنایات را در دیگر شهرهای کشور دامن زدند. من آن ایام در بابل بودم. شب رفته بودم به هیئت حسین زاده نوری در مسجد چهارسوق. درست موقعی که برق ها خاموش شد یک جوان خوش تیپ با شمایلی کاملاً امروزی در حالی که کوله ای بزرگ به پشت بسته بود آمد و کنار من ایستاد. یک لحظه تمامی اخبار مربوط به چابهار و فضاسازی رسانه های ضدانقلاب در ذهنم مرور شد. هم می خواستم جانب احتیاط را مراعات کنم و هم مانده بودم چگونه واکنش نشان بدهم که ضایع نشوم. خیلی آرام زدم روی کتف آن جوان. طفلک برگشت و با تعجب نگاهم کرد. آهسته گفتم: داداش قربون شکلت، تو رو خدا اگه بمب ممب داری برو این بغل، مسجد کاظمبیک جمعیتش خیلی بیشتره!

بنده خدا نگاه عاقل اندرسفیهی به من انداخت و رفت و من هم البته یک نفس راحت کشیدم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رویکرد فقهی به نرم افزارهای اجتماعی (وایبر + واتس آپ)

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۸ ب.ظ


این روزها بحث خروج از وایبر و واتس آپ و استفاده از نرم افزارهای جایگزین به بحثی داغ و پر جدل بین موافقان و مخالفان آن در محافل مختلف و به خصوص در فضای مجازی منجر شده است. به درخواست جمعی از طلاب و دانشجویان ارزشی، حجت الاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی استاد درس خارج فقه سیاسی حوزه علمیه قم طی یادداشتی، لزوم خروج از شبکه هایی مانند واتس آپ یا عدم ضرورت آن را از منظر عقل و شرع مورد بررسی قرار داده است:

برخلاف جامعه قدیم که ارتباط انسان ها با هم به سختی صورت می پذیرفت و وسائل ارتباطی، محدود به رسانه های خاصّی مانند رابطه رو در رو، کتاب یا نامه بود، هر چه جامعه به سوی پیچیدگی پیش رفته و فناوری های جدید رویکرد جامعه را تغییر داده، وسائل ارتباطی نیز تغییر کرده و ابزارهایی جدید جایگزین فناوری های قبلی شده است. این موضوع موجب شده است که در عصر حاضر به خاطر گستردگی فضای ارتباطات جمعی، عملاً فضایی مجازی در مقابل فضای حقیقی جلوه گر بشود. این امر پس از اختراع رادیو، تلویزیون و سینما، مدیون ایجاد اینترنت و توسعه و تسریع فضای اطلاع رسانی است.

وسائل ارتباط جمعی مانند اینترنت از ابزارهای خاصّ گناه و معصیت محسوب نشده و از این روی، به مانند سایر ابزارهایی که دارای جهات مثبت و منفی هستند، مشمول حکم حرمت نیستند، بلکه به مانند ابزارهای مشترک، هرگاه در راستای امر حرام به کار گرفته شود حرام بوده و اگر در راستای امور مباح مورد استفاده قرار گیرد، حلال خواهند بود.

مانند چاقو که هم می توان از آن استفاده حلال کرده و هم در راستای حرام به گار گرفته شود. لذا استفاده از چاقو حرام نبوده و بستگی به گونه بهره برداری از آن دارد.

البته این سخن بدین معنا نیست که فضای مجازی، مکانی است که می توان در هر کجای آن به غرض مثبت گام نهاد. زیرا فضای مجازی (همان گونه که به حق این نام سزاوار آن است)، دارای محیطی نا آشناست و دزدها و راهزنان در آن، لباس دوست به تن کرده و نقش دلسوز مردم را بازی می کنند. این فضا که گرگ ها لباس میش به تن کرده و باورها و هویّت جامعه را نشانه می گیرند، دارای بازیگرانی است که عمدتاً هویّتی مجازی برای خود تعریف می کنند.

از این روی، ورود به برخی از مناطق این شهر بدون کلانتر، نگهبان و قاضی تنها برای کسانی مجاز است که توانایی دفاع از خود و هویّتشان را داشته و می توانند علاوه بر صیانت از هویّت و امنیّت خود و باورهایشان با ورود بیشتر، کیفی تر و موثّرتر در این فضا، باورهای اسلامی، مذهبی را تبیین کرده، گرگ از میش را شناسانده و شبهات وارده را پاسخ گو باشند.

اهمیّت و گستره فضای مجازی در عصر حاضر و امکان رسیدن سخن اهل بیت (ع) و تبلیغ دین و مذهب برای گستره وسیعی از مخاطبان که در سالیان دور امکان رساندن این آموزه ها برایشان میسّر نبود موجب شد بسیاری از سربازان و سرداران جنگ نرم، خود را به ابزارهای نوین ارتباط جمعی مسلّح کرده و با ارتقای اندوخته دانش و اطلاعات خویش، معارف شیعی، آرمان های امام خمینی و انقلاب اسلامی و سبک زندگی مبتنی بر اسلام ناب محمّدی را در فضای مجازی طرح و تبلیغ نمایند.

در اهمیّت فضای مجازی و ضرورت ورود به آن همین بس که از رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای این گونه نقل شده است که اگر من امروز رهبر نبودم، رئیس فضای مجازی می شدم.

امروزه نه تنها وسائل ارتباط جمعی به خانه های مردم و حریم امن زندگی شان وارد شده و از صمیمی ترین همنشین های آن ها محسوب می شود، بلکه همراه زندگی افراد گشته و در سفر و حضر، سکون و حرکت، بلکه خواب و بیداری آن ها را تنها نمی گذارد.

امروزه تلفن همراه به عنوان یکی از مصادیق فناوری جدید، جایگاه ممتاز و موثری در زندگی افراد یافته است.

تلفن همراه امروزه نه فقط وسیله ای برای تماس گرفتن با دیگران بلکه ساعت، تقویم، دوربین، آلبوم و ... بلکه کتابخانه ای سیّار محسوب می شود.

آنچه در سال های اخیر بر مجموعه کارکردهای تلفن همراه افزوده است، ورود آن به فضای شبکه های اجتماعی است که به مدد تولید نرم افزارهایی مانند واتس آپ، وایبر، پروگرام، تانگو، هایک، اینستاگرام و ... میسر شده است.

امروزه حجم بسیاری از اطلاعات در این شبکه های اجتماعی رد و بدل شده و دارندگان تلفن همراه خواسته یا ناخواسته در معرض این اطلاعات قرار می گیرند.

به مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، این فناوری، فرصت ها و تهدیدهای بسیاری را فراروی خود می بیند. با توجّه به این که غرض از این نوشتار، بررسی تهدیدهای این پدیده اجتماعی است، لذا در آغاز بر برخی فرصت های به وجود آمده توسط این فضای اجتماعی تأکید کرده و در ادامه، تهدید های به کارگیری این نرم افزارها را مورد بحث قرار خواهیم داد.

برخی فرصت های پدید آمده به واسطه این نرم افزارهای شبکه اجتماعی عبارتند از:

1ـ تبلیغ دین اسلام و معارف آن برای کسانی که به سادگی دسترسی به آنان ممکن نیست.

2ـ پاسخ به شبهات در سطح وسیع و به سرعت فراگیری زیاد.

3ـ امکان مباحثات و همفکری علمی و فرهنگی برای افراد در مکان های دور به صورت همزمان.

4ـ ایجاد نمایشگاهی از تصاویر، فیلم و صوت برای آگاهی بخشی و تأثیرگذاری مناسب.

5ـ اطلاع رسانی سریع از مسائل جامعه و بصیرت افزایی در سطحی وسیع.

و ...

به موازات فرصت هایی که به واسطه این نرم افزارها در شبکه های اجتماعی به وجود آمده، تهدید هایی نیز از سوی این فضاهای اجتماعی ایجاد گردیده که موجب شده است بسیاری از فعّالان فرهنگی به فکر خروج از این شبکه ها بیفتند. البته برای تعیین تکلیف در این خصوص، استفتاء هایی نیز از دفتر رهبر انقلاب اسلامی و سایر مراجع عظام شده است.

برخی از تهدید هایی که در ورود به این شبکه های اجتماعی وجود دارد به اختصار از نظر می گذرد:

1ـ این شبکه های اجتماعی زیر نظر سازمان اطلاعاتی صهیونیست ها اداره می شود، لذا استفاده از این نرم افزارها در تلفن همراه موجب می شود اطلاعات زندگی ما (اعم از خصوصی و مسائل سیاسی اجتماعی جامعه) توسّط آن ها شنود یا دریافت شده و موجب سلطه اطلاعاتی دشمن نسبت به ما شود.

2ـ مالکان این شبکه ها به خاطر استفاده ما از آن ها، صاحب استفاده کلان اقتصادی شده و این امر ضمن این که به تقویت بنیان اقتصادی دشمن منجر می شود، می تواند به هزینه شدن این سودها در کشتار مسلمانان بیانجامد.

3ـ استفاده از این شبکه های اجتماعی با وجود فوائدی که بر آن ها مترتّب است، به خاطر عدم نظارت مناسب از سوی نهادهای ذی صلاح و امکان ارسال محتواهای نامناسب حتّی بدون رضایت گیرنده مستوجب اشاعه فحشاء و منکرات خواهد بود.

4ـ توسعه این شبکه ها و ارسال هر پیام به هر فردی که احتمالاً از تحلیل مناسب برخوردار نیست، می تواند به فضای شایعات و دروغ در محیط جامعه کمک کرده و ذهن مخاطبان عام را شبهه ناک و آلوده سازد.

و ...

در پاسخ به این اشکالات و این که آیا این تهدیدها موجب حکم به فعالیّت مضاعف یا خروج از شبکه های اجتماعی تلفن همراه خواهد بود باید گفت:

1- ورود به این شبکه ها به صورت وسیع برای همه افرادی که از اطلاعات کافی و قدرت تحلیل مناسب برخوردار نیستند، جایز نیست؛ زیرا به مانند کتب ضلال که خواندن آن تنها برای کسانی جایز است که قدرت پاسخ گویی و قصد پاسخ به شبهات در آن خصوص را دارند، ورود وسیع و بدون آگاهی کامل از این عرصه ها می تواند به مفاسد و نفوذ شبهات کمک کرده و به ارتکاب گناهانی ناخواسته یا خواسته از سوی مخاطب بیانجامد. لذا شایسته است توده مردم کم اطلاع یا بی اطلاع، گروه ها و ورودی های مطمئن اطلاعات را برگزیده و اصطلاحاً از وبگردی بدون برنامه و بی حساب، خودداری نمایند.

2- باید میان شبکه های اجتماعی مختلف (رایانه ای و موبایلی) تفاوت قائل شد؛ زیرا گرچه امروزه فضاهای اجتماعی و اینترنت در سیطره کارگردان های نظام سلطه بوده و آنان از این راه ایمیل ها، جی میل ها بلکه سایر اطلاعات خصوصی افراد را رصد و تحلیل کرده و از این طریق سلطه اطلاعاتی بر مسلمانان و جامعه اسلامی حاصل می نمایند، لکن در این خصوص می بایست میان اینترنت موجود در رایانه ها و تلفن های همراه تفاوت قائل شد. علت این است که گونه اطلاع یابی سرویس های جاسوسی از تلفن همراه، بسیار وسیع تر و مشتمل بر مباحث امنیتی تر و خصوصی تری است. از این روی است که نهادهای امنیّتی از کارگزاران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی می خواهند که تلفن های همراه خود را به جلسات خصوصی و مهم اداری نبرند. بلکه از همین بابت است که جنبش مقاومت اسلامی حزب الله از سیستم ارتباطی مستقل و متفاوت در ارتباطات خود استفاده می کند؛ زیرا تلفن همراه، ولو به صورت خاموش، به خاطر اتّصال و استفاده از باطری از قابلیّت جاسوسی و ردیابی مکان شخص دارای تلفن برخوردار است.  

3- می بایست میان شبکه های اجتماعی مستند به نظام سلطه و شبکه های دیگر تمایز قائل شد. در حالی که برخی از نرم افزارهای شبکه اجتماعی (چنان که مشهور است، نرم افزارهای واتس آپ و وایبر) در اختیار نظام سلطه و صهیونیست ها قرار داشته و عملاً در راستای اهداف و منافع آنان قرار دارد، برخی نرم افزارها (مانند هایک و پروگرام) در کشورهای دیگر و به اغراض داخلی یا فراملّی آن کشورها تولید شده و در اختیار دیگران نیز قرار داده شده اند. طبیعتاً نباید گمان کرد که این کشورها به غرض دلسوزی و دیدگاه خیرخواهانه به تولید این نرم افزارها (که مستوجب هزینه های بسیار است) مبادرت ورزیده و منافعی برای خود در این کار تصویر نمی نمایند، لکن در صورتی که نرم افزارهای مشابه ملّی در این خصوص وجود نداشته باشد یا این که از قابلیّت مناسبی برخودار نباشد، می بایست در استفاده از نرم افزارهای خارجی، اولویّت گذاری کرد و در این خصوص سیاست های کلان نظام در عرصه داخلی و خارجی را مدّ نظر قرار داد. بدیهی است همچنان که ارتباط با کشورهای آمریکا و اسرائیل غاصب اولویّتی در سیاست خارجی و داخلی نظام اسلامی نداشته و ممنوع شمرده می شود طبیعتاً نرم افزارهایی که قابلیّت ارسال اطلاعات داخلی کشور به آن ها را فراهم می کنند نیز از اولویّت استفاده برخوردار نخواهند بود.  در این میان (از باب قاعده اولویّت داشتن بد، نسبت به بدتر) می توان از نرم افزارهای دیگر که به کشورهایی مانند روسیه یا هند متعلّق هستند استفاده کرد.

ممکن است گفته شود استناد شبکه هایی مانند واتس آپ و وایبر به نظام سلطه و صهیونیست ها، مشکوک است و سند جدّی در این خصوص وجود ندارد، لذا نباید دنبال توهّمات حرکت کرد و از این روی، نباید موج حرکتی که از سوی جوانان مذهبی در فضای واتس آپ و وایبر راه افتاده را تعطیل و یا دچار وقفه نمود.

در پاسخ به این ایراد باید گفت:

1- اسنادی در این خصوص وجود دارد که جای شک و شبهه ای را در استناد این شبکه ها به صهیونیست ها باقی نمی گذارد.

2- عقل سلیم حکم می کند انسان در صورت احتمال خطر نیز بر اساس رویکرد احتیاط حرکت کرده و به گونه ای رفتار نماید که کمترین خطر را متوجّه وی و جامعه سازد. بدیهی است گرچه ممکن است همین خطر برای استفاده از نرم افزارهای مشابه نیز وجود داشته باشد، لکن با عنایت به این که بنیان گذاران این نرم افزارها دشمن، محسوب نمی شوند، لذا استفاده از آنها از خطر کمتری برخوردار بوده و توجیه مناسب تری را دارا می باشد.

3- نرم افزارهای مورد استفاده در شبکه های اجتماعی که با هزینه بسیار تولید شده بلکه از سوی کمپانی های کلان، خرید و فروش می شوند، جدا از حیثیّت کسب اخبار و اطلاعات (جاسوسی) می بایست حیثیّت سود دهی نیز داشته باشند. از این روی، گویا به موازات استفاده ای که افراد از این نرم افزارها می نمایند، مبلغ متناسبی هم نصیب اداره کنندگان این شبکه های اجتماعی می شود، لذا به هر مقدار که افراد از این نرم افزارها استفاده کنند، سود بیشتری به صاحبان آن ها می رسد. بر این اساس، گرچه جوانان مسلمان، به غرض صحیح از این نرم افزارها که متعلّق به صهیونیست ها است استفاده نمایند، امّا با عنایت به این که این کار مستلزم سود دهی به دشمن صهیونیستی است و طبیعتاً این سودها نیز در راستای توسعه مقابله با اسلام و مسلمانان و قتل فلسطینیان به کار گرفته می شود، لذا استفاده جوانان مذهبی برای غلبه فرهنگی بر دشمن، موجب قدرت بیشتر دشمن برای غلبه بر جامعه اسلامی می شود. این امر در عمل، نقض غرض از به کار گیری این نرم افزارها خواهد بود. بدیهی است در صورتی که نرم افزار مشابه و قابل قبول در جامعه اسلامی تولید نشده باشد، مناسب است از نرم افزارهایی استفاده شود که سود حاصله از آن، در راستای توسعه رویکردهای ضدّ اسلامی و توطئه علیه اسلام به کارگرفته نشده و به تضعیف جامعه اسلامی در مقابل جامعه کفر و نظام سلطه منجر نشود. چنان که این قضیه در خرید کالاهای ساخته شده توسّط شرکت های صهیونیستی بلکه همه دشمنان اسلام نیز صادق است. زیرا هرچه خرید مسلمانان از کشورهای نظام سلطه بیشتر شود، سود آن ها بیشتر شده و این امر به سلطه مضاعف آنان بر سرزمین اسلامی و مسلمانان منجر خواهد شد.

4- ممکن است در توجیه استفاده از برخی از این نرم افزار ها این گونه گفته شود که امروزه یکی از راه های موثّر امر به معروف و نهی از منکر نسبت به بسیاری از افراد که در دسترس نیستند، همین شبکه های اجتماعی است بلکه در بسیاری از موارد، جز توسّط این نرم افزارها و شبکه ها نمی توان سخن حق و منطق انقلاب را به اطلاع دیگران رسانید، از این جهت فعالیّت در این شبکه ها هرچند مستلزم سود رسانی به دشمن باشد، لازم شمرده خواهد شد. به مانند این که فردی مجبور است برای نجات کسی از مرگ، از زمین غصبی بگذرد. طبیعی است گرچه ورود به زمین غصبی حرام است لکن برای نجات جان مؤمن، ورود به این زمین غصبی از باب مقدّمه واجب، واجب خواهد بود.

       در پاسخ به این اشکال باید گفت:

1- امری که مقدّمه واجب محسوب می شود تنها در صورتی واجب است که مقدّمه انحصاری رسیدن به مطلوب (واجب) باشد. بدین معنا که هرگاه این مقدّمه تنها راه رسیدن به واجب باشد، می توان آن را مرتکب شد. به مانند این که زمین غیر غصبی دیگری در کنار زمین غصبی قرار داشته باشد، طبیعتاً در این صورت نمی توان به غرض نجات مؤمن، پای در زمین غصبی (به عنوان امر حرام) گذارد.

بر این اساس، اگر نرم افزارهایی مانند وایبر و واتس آپ، تنها نرم افزارهای موجود در عرصه شبکه های اجتماعی تلفن همراه باشند، شاید بتوان استفاده از آن ها به غرض مقدّمه واجب، را توصیه کرد، امّا با عنایت به وجود نرم افزارهای دیگری که شبهه حرمت در استفاده از آن ها وجود ندارد، دیگر توجیهی برای استفاده از این نرم افزارها وجود نخواهد داشت.

2- ارتکاب حرام به غرض وصول به امر واجب در صورتی صحیح است که ارتکاب واجب از اولویّت بیشتری نسبت به امر حرام برخوردار بوده و از ممنوعات مطلق شارع برشمرده نشود. به مانند این که نمی توان برای نجات جان مؤمن (به عنوان یک واجب)، تن به ارتکاب أعمال خلاف عفّت (به عنوان عمل حرام) داد یا برای نجات جان مؤمن نمی توان امنیّت ملّی نظام سیاسی را به خطر انداخت. بر این اساس و با عنایت به این که استفاده از این شبکه های اجتماعی در تلفن های همراه که در دسترس همگان قرار داشته و قابلیّت جاسوسی از همه افراد و در همه زمان ها را دارند، می تواند زمینه سلطه اطلاعاتی دشمن بر سرزمین اسلامی و مسلمانان را موجب شود؛ طبیعتاً این امر بر اساس قاعده «نفی سبیل»  (به معنای نفی هر گونه سلطه کفّار بر مسلمانان) جایز نخواهد بود بلکه از سوی دیگر، امر توسعه اطلاعاتی دشمن می تواند موجبات خلل در نظام اسلامی را فراهم آورد که طبیعتاً بر اساس قاعده «حفظ نظام» نمی توان آن را ولو به عنوان مقدّمه لازم برای واجب، مورد پذیرش قرار داد. زیرا فرصت های حاصل از استفاده از این نرم افزارها به قدری از اولویّت برخوردار نیست که بتواند در مقابل قواعدی مانند: «نفی سبیل» و «حفظ نظام» مقاومت نمایند. طبیتعاً استفاده از نرم افزارهای غیر وابسته به صهیونیست ها و نظام سلطه چون مستلزم سلطه اطلاعاتی دشمنان اسلام نبوده و موجب خللی در نظام اسلامی نخواهد بود، در برابر مزایا و فوائدی که بر آن مترتّب می شود، مشتمل بر سطحی از مفاسد نیست که مستوجب منع از استفاده بوده و از این روی به کارگیری این نرم افزاها قابل توجیه خواهد بود.

«و السلام»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمین خواری رسمی ممنوع!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۳ ب.ظ

68055_283


یکی از مصادیق عجیب در وقوع زمین خواری، غصب زمین های موات یا اراضی حریم منابع طبیعی و ... توسط نهادهای رسمی کشور است. آنهایی که گذرشان به برخی سواحل زیبای خزر و یا کوهستان های خوش آب و هوا افتاده باشد این مسئله را بهتر درک می کنند. نهادهای محترم هم اسم این تعدی به حقوق عمومی را می گذارند ارائه خدمات به پرسنل و... جالب آن که برخی از این نهادها اراضی تصرف شده را بین کارکنان خودشان قسمت می کنند و به این طریق یک زمین خواری رسمی و به ظاهر قانونی را رقم می زنند.

نخستین بار که طلبه عدالتخواه سیرجانی به زندان افتاد نیز سر همین مسئله بود. او معترض بود که اگر دست اندازی مردم به زمین های اطراف شهرها خلاف قانون است تعرض نهادها به این زمین ها نیز کاری فراقانونی محسوب می شود.

مدتی پیش رئیس کمیسیون اصل نود مجلس از زمین خواری های گسترده سازمان اوقاف پرده برداشت. بعد از ایشان نیز چند نماینده محترم دیگر به این مسئله پرداختند که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی قابل مشاهده است. پورمختار گفته بود: "اوقاف ادعای موقوفه بودن  زمین‌های منابع طبیعی را می‌کند و برخی از آن‌ها را اجاره داده و مجوز ساخت و ساز صادر کرده است. در حالی که اوقاف اجازه صدور مجوز ساخت و ساز را ندارد و تنها از نام ولایت سوء استفاده کرده است و نباید این اتفاقات روی بدهد."

نمی دانم به رغم طرح عمومی مسئله زمین خواری اوقاف نتیجه رسیدگی به آن به کجا رسیده است ولی امیدوارم شهامت برخورد با متخلفانی که در جایگاه قانونی و متصل به قدرت قرار داشته و به بهانه حمایت از کارکنان زیرمجموعه خود و بهبود وضعیت آنها حقوق عمومی ملت را چپاول می کنند بیش از پیش مشهود و محسوس شود؛ انشاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسی این سخنرانی را در بابل لغو کرد؟! + تکذیبیه دفتر حجت الاسلام ناصری

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ


یکی از اتفاقات منحصر به فرد در دولت مدعی آزادی اندیشه و تحمل منتقد، محدودیت امکان سخنرانی برای چهره های صاحب نظر منتسب به جریان حزب الله است. سعید زیباکلام، وحید یامین پور، حسن عباسی و وحید جلیلی از جمله این چهره ها هستند که مراسم سخنرانی شان در بعضی از شهرها با فشار مقامات محلی لغو گردید. ریاست دانشگاه علوم پزشکی بابل نیز چندی پیش با حضور حجت الاسلام رسایی نماینده مردم تهران در این دانشگاه مخالفت کرده بود.

اخیراً سایت خبری تحلیلی شلمچه نیوز گزارش داد که با فشارهای مقامات محلی استان مازندران برنامه  سخنرانی دکتر سید محمد حسینی در شب عید غدیر در روستای شریعت کلای منطقه لاله آباد بابل لغو شد و به جای ایشان حجت الاسلام ناصری نماینده بابل در مجلس به سخنرانی پرداخت.

البته این سایت خبر دقیقی از عامل اصلی لغو این سخنرانی نداشت و بر اساس شنیده های خود دفتر حجت الاسلام ناصری و یا معاونت سیاسی امنیتی استانداری را یکی از عوامل لغو سخنرانی مذکور دانست.

امید است هر چه زودتر شاهد انتشار تکذیب یا توضیح دو عامل احتمالی ذکر شده پیرامون این خبر باشیم.

ذکر این نکته ضروری است که چه معاونت استاندار باعث لغو این سخنرانی شده باشد و چه شخص آقای ناصری فرق چندانی نمی کند؛ چه این که هر  دو مقام مذکور از جهت گیری واحدی برخوردار بوده و در یک راستای سیاسی و فکری در حرکتند.

حجت الاسلام ناصری عزیز و بزرگوار ما اگر مصلحت بداند مشاور علی لاریجانی می شود و اگر مصلحت را به گونه دیگری دید به محمود احمدی نژاد نزدیک شده و نخستین سفیری می شود که بی هیچ سابقه دپلماتیک به نمایندگی جمهوری اسلامی منصوب می گردد. ایشان البته پیش از این هم بی هیچ زمینه تخصصی به عضویت کمیسیون صنایع مجلس درآمده بود. حجت الاسلام ناصری اگر مصلحت بداند اسمش را در لیست نامزدهای جبهه پایداری جا می دهد و دوباره اگر مصلحت بداند به کاندیدای این جبهه برای تصدی کرسی ریاست مجلس رأی نمی دهد. ناصری عزیز ما اگر مصلحت بداند به حسن خمینی می چسبد و عکس می گیرد. او اگر صلاح بداند پشت بچه های حزب اللهی را در مناصب اداری خالی می گذارد. آقای ناصری در جمع مردم شهر خود به نقد رویکردهای دولت می پردازد اما در مجلس صدایی از او شنیده نمی شود ...

سید محمد حسینی یکی از بی حاشیه ترین وزاری دولت دهم بود که نه در زمان تصدی وزارت ارشاد و نه پس از آن به رویارویی با جناح ها و تقابل سیاسی با جریان های موجود نپرداخت. جایگاه فرهنگی و شخصیت فکری او باعث شد که در یکسال اخیر در بسیاری از محافل همواره از او به عنوان یکی از گزینه های اصلی تصدی ریاست سازمان صدا و سیما نام برده شود. ممانعت از سخنرانی چنین شخص معتدل و بی حاشیه ای توسط استانداری مازندران یعنی عوامل دولتی که به اذعان سخنگویش در تمام این ایام به فکر رفع حصر مهره های سرسپرده و منافق فتنه بوده و از میدان دادن به چهره های افراطی جریان فتنه به خصوص در مناصب دانشگاهی ابایی نداشته است سندی ماندگار در اثبات میزان صداقت دولت مدعی راستگویی و اعتدال و میانه روی! خواهد بود.


مدیریت محترم سایت شلمچه نیوز و اشک آتش 2

با سلام احتراماً با عنایت به درج خبر ماجرای  لغو سخنرانی وزیر سابق دکتر احمدی نژاد در جشن غدیر بخش لاله آباد در روز پنجشنبه مورخ 24 مهر 1393 با کد خبر 30929 در سایت شلمچه نیوز و اشک آتش 2 نقل از آن مدیریت در خبر مبنی بر اینکه از طرف دفتر حجت الاسلام ناصری نماینده محترم مردم شریف شهرستان بابل در مجلس شورای اسلامی به مسئولین مراسم اطلاع رسانی شده که این سخنرانی نباید انجام شود و جملات دیگر ، به اطلاع کلیه همشهریان ، بازدیدکنندگان محترم سایت شلمچه نیوز و اشک آتش 2 و شما  می رساند دفتر ارتباط مردمی حجت الاسلام ناصری ضمن احترام وافر به شخصیت برجسته کشوری جناب آقای دکتر حسینی ، هیچگونه تماس یا اقدامی مبنی بر لغو سخنرانی ایشان نداشته است و موضوع به شدت تکذیب می شود و حضور حجت الاسلام ناصری به عنوان سخنران در مراسم غدیر در بخش لاله آباد با دعوت رسمی امام جمعه بخش جناب حجت الاسلام بابایی صورت گرفته است که حاج آقا ناصری هم بنا به کسوت روحانیت و نمایندگی در این مراسم شرکت کرده و از ماجرای حضور جناب آقای دکتر حسینی که شما مطرح نمودید کاملاً بی اطلاع بوده اند.

علی ایحال مراتب جهت درج این تکذبیه در سایت ارسال می شود.

دفتر ارتباط مردمی حجت الاسلام ناصری 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسرار حق و مُهر دهان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۵ ب.ظ


مدرسه قدیم روحیه واقع در چهارراه شهدای بابل، که هم اکنون به محلی برای فعالیت های فرهنگی جمعی از دانشجویان و طلاب تبدیل شده، در زمان تحصیل ما حدود شصت طلبه داشت. وسط حیاط باغچه ای بود که بخشی از فضا را اشغال می کرد. یعنی اگر قرار بود هر شصت نفر در یک زمان در حیاط قدم بزنند قطعاً دچار مشکل می شدند.

حجره یک مدرسه روحیه قدیم، آن موقع دارای مطبخ بود و فضای حجره از موقعیت امروز آن جای کمتری داشت. در همان جای اندک هفت یا هشت نفر حضور داشتیم. یادم است موقع خواب از یک طرف باید مراقب بودم که شست پای محسن علیجانزاده توی چشمم نرود و از سوی دیگر باید صدای اگزوز تراکتوری که به جای بینی در صورت سید محسن احمدی قرار گرفته بود را بیخ گوش خودم تحمل می کردم.

گاه به رفقای دانشجوی پزشکی بابل که محل تحصیلشان در قصر شاه است به کنایه می گفتم انقلاب را طلبه ها به سرانجام رساندند اما کاخ شاه رسید به دانشجوها!

من و دوستانم وقتی برای ادامه تحصیل به قم منتقل شدیم تا مدت ها حجره و خوابگاهی نداشتیم. همه حجره ها پر شده بود. شاید کسی باور نکند که ما شب هایی را روی چمن های اطراف حرم به صبح می رساندیم و گاه با سر و صدای مأمور فضای سبز شهرداری مجبور به تغییر مکان می شدیم.

این عکس را که می بینید از کیفیت خوبی برخوردار نیست. اما با همین کیفیت نامطلوب هم می توان استاد بزرگواری را دید که به دلیل ازدحام شاگردانش مجبور است ورودی کلاس صندلی بگذارد و درس بدهد تا صدایش را هم طلبه های داخل کلاس بشنوند و هم آنهایی که بیرون از کلاس در مسیر تردد سایر طلاب نشسته اند. این جا مدرسه خان (بروجردی) مقابل حرم کریمه اهل بیت سلام الله علیهاست. آن موقع که قم پنج هزار طلبه داشت همین فیضیه و خان و مدرسه گلپایگانی در اطراف حرم مدرس طلاب بود. امروز هم که پنجاه هزار نفر باید در قم تحصیل کنند باز هم همان سه مدرسه به محل تدریس و تحصیل طلاب اختصاص دارد.

باور کنید هیچ دانشگاهی در کشور پیدا نمی شود که دانشجویانش این چنین با کمبود فضای تحصیل مواجه باشند.

البته طلاب و فضلای گرانقدر حوزه به حکم مناعت طبع، اهل اعتراض و گله و شکوه از کمبودهای مادی نیستند و بی هیچ ادعا و توقعی با همه کاستی ها به انجام رسالت علمی و فرهنگی خود ادامه می دهند؛ اما واقعاً در این بین دولت ها که هر بار توپ کم کاری های خود در عرصه فرهنگ را به زمین حوزه شوت می کنند چه قدم مؤثر و ماندگاری را برای حوزه های علمیه برداشته اند؟! شأن حوزه و روحانیت فراتر از آن است که برای اثبات این سخن خود بخواهم دلایل و شواهد دیگری را در فضای عمومی طرح کنم، اما آیا لااقل دولت هایی که رؤسای آن روحانی بوده اند واقعاً با این نواقص و کمبودهای باورنکردنی آشنا نیستند؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برخی مسئولان حاضر، مشمولان غایبند!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۸ ب.ظ

فرار از خدمت مقدس سربازی فقط مختص برخی بازیکنان فوتبال نیست، گاه برخی مسئولان که به تناسب میز و فیش حقوقی شان مشمول رسالت خدمت رسانی هستند از زیر بار مسئولیت فرار کرده و از خدمت مقدس به مردم و سربازی نظام و انقلاب اسلامی سرباز می زنند.

یکی از جلوه های محرز کم کاری مسئولان فرهنگی، عرصه ثبت و نشر آثار دفاع مقدس است. البته طبق معمول، جور کم کاری و اهمال مسئولان را در این عرصه نیز مردم به دوش می کشند.

بعد از فروپاشی امپراطوری جماهیر شوروی و در زمان ریاست جمهوری یلتسین، هدایت الله بهبودی و مرتضی سرهنگی از نویسندگان برجسته عرصه دفاع مقدس از طرف دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری سفری به روسیه داشتند و ماحصل آن را در قالب کتابی منتشر کردند. یکی از نکات جالب این کتاب تشریح موزه بزرگ جنگ در مسکو بود. در سفرنامه روسیه توضیح داده شد که معروفترین موزه جنگ جهان متشکل از آثار به جا مانده از رزمندگان روسی مانند تکه های لباس سربازان، کلاه خود، قمقمه، تصاویر، دست نوشته ها و ... است (یادگارهایی که شاید در اتاق بسیاری از پایگاه های بسیج ما در حال پوسیدن است) که با نورپردازی و چینشی مناسب به نمایش درآمده و شهرتی جهانی را به خود اختصاص داده است. به عبارت دیگر، تشکیل موزه های شهری دفاع مقدس در کشور ما هیچ مشکل و کمبود محتوایی و نرم افزاری ندارد.

حمید داودآبادی، نویسنده قطور آثار دفاع مقدس نیز حرف جالبی داشت که می گفت: نسل های بعد از ما هم می توانند در رثای شهدا و مدافعان میهن شعر بگویند و رمان بنویسند – البته نه این که سرودن شعر و رمان نویسی در این زمان بی فایده باشد – اما یک کار است که فقط نسل ما می تواند انجام دهد و به هیچ وجه از عهده آیندگان ساخته نیست و آن هم ثبت و ضبط آثار و خاطرات مربوط به دفاع مقدس است. چند سالی فرصت داریم که به این وظیفه تاریخی خود عمل کنیم وگرنه جز شماتت آیندگان، محصولی در قبال کوتاهی خود درو نخواهیم کرد.

بی تعارف تجربه همکاری با مراکز مرتبط با دفاع مقدس ثابت کرده که نسبت خروجی های فرهنگی این مراکز با هزینه ها و امکاناتی که در اختیار دارند قابل مقایسه نیست. این بار نیز گروه های خودجوش مردمی در گوشه و کنار کشور با درک ضرورت ها و ضعف های موجود، یک تنه و با تکیه بر داشته های اندک خود پای در حیطه ثبت و نشر آثار دفاع مقدس گذاشته و خلأ حاصل از قصور و تقصیر دیگران را بی هیچ ادعایی جبران می کنند. بسیاری از کتاب هایی که هم اکنون در قفسه آثار مرتبط با دفاع مقدس یه چشم می خورد محصول خون دل خوردن جوان های پاک و با انگیزه است.

درباره تشکیل گنجینه های خانگی آثار دفاع مقدس نیز خبرهای خوبی به گوش می رسد. مادر شهید سید علی دوامی، بخشی از خانه خود در ساری را به تشکیل موزه ای از آثار ارزشمند جگرگوشه خویش اختصاص داده است.

قبل از ماه مبارک بود که دکتر مصطفی مولایی از فرزندان شهدای قائمشهر تماس گرفت و اطلاع داد که بچه های با همت روستای قراخیل در حال راه اندازی گنجینه ای از آثار شهدای سرافراز این خطه لاله گون هستند. از او قول گرفتم که مرا نیز به پابوسی ضریح یادگارهای جهاد و شهادت میهمان کند.

سید اسماعیل سیدحسین پور که او نیز در شمار فرزندان با افتخار شهداست و سابقه تحصیل در حوزه و دانشگاه او را از تکاپوی بی وقفه در عرصه فرهنگی ایثار و شهادت باز نداشته، در اقدامی مستقل و خودجوش موفق به جمع آوری بسیاری از آثار و خاطرات شهدای بابل گردیده و چند اتاق از منزل مسکونی خود را به میزبانی از زائران گنجینه نور اختصاص داده است.  این سید هنرمند و خوش ذوق با همکاری دوستان خود تا کنون بیش از ششصدهزار سند در قالب تصویر و صوت را در این خصوص گردآوری کرده است.

تجربه همکاری چندساله با مراکز فرهنگی مرتبط با حوزه دفاع مقدس ما را از این که شاهد عملکردی چشم گیر و ماندگار از آنان باشیم ناامید ساخته است. اما به نظر می رسد شوراهای شهر و شهرداری ها لااقل می توانند در راستای وظایف فرهنگی خود قدمی در راستای تشکیل موزه های شهری دفاع مقدس بردارند. دست کم حسین آقای منصف این پیشنهاد را پیش از این پذیرفته بود که تلاش کند تا فضایی از موزه شهرستان بابل را به نمایش دائمی آثار رزمندگان این شهرستان اختصاص دهد. کافی است یک شورای شهر یا شهرداری این ابتکار تاریخی را رقم بزند تا به عنوان الگویی ارزنده برای همه همکاران خود در سایر نقاط کشور، موجی عظیم و عزمی ملی را برای حفظ و ثبت گنجینه های ناتمام آثار دفاع مقدس پدید آورد.

تصاویری از موزه خانگی دفاع مقدس در منزل مسکونی فرزند شهید سیدحسین پور:





  • سیدحمید مشتاقی نیا

طلبگی با معجونی از سنت و مدرنیته!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۳ ب.ظ


چند روزی می شد که صبح ها سر ساعت هشت وقتی از کلاس بیرون می آمدم او را می دیدم که با ظاهری متمایز از همه طلابی که تا کنون دیده ام کنار باغچه مدرسه فیضیه می نشیند و کیک و کلوچه ای می خورد.

نوع پوشش و شمایلش واقعاً برای من عجیب بود و البته آب هویچی که هر روز صبح نوش جان می کرد! از طرفی دشداشه که یکی از سنتی ترین لباس های صنف روحانیت است را بر تن داشت و از طرفی نوع آرایش موهایش شباهتی به وضع ظاهری طلاب نداشت.

آخرش یک روز صبح رفتم کنارش و از او اجازه خواستم تا عکسی بگیرم. خیلی ساده و صمیمی از درخواست من استقبال کرد. تصور اولیه ام این گونه نبود. با تعجب برایش توضیح دادم که می خواهم این تصویر را در وبلاگ منتشر کنم. فقط لبخند زد.

برای روشن تر شدن موضوع گفتم: خاصیت وبلاگ من این است که هر چه نهاد نظارتی از مازندران تا قم وجود دارد – حتی پلیس راه جاجرود – مطالب آن را با ذره بین مطالعه می کنند ...

واقعاً فکر می کردم با این توضیحات دچار تردید شده و از عکس برداری من ممانعت کند؛ اما باز هم با رویی گشاده و با خونسردی آماده شد تا تصویرش را ثبت کنم.

بعد از این که عکسش را گرفتم با کنجکاوی پرسیدم که اهل کدام شهر است؟ پاسخی داد که چرایی خونسردی و البته ناآشنایی او با آداب و رسوم حوزه را متوجه شدم. او طلبه ای اهل آمریکا بود که یکی دو سالی به ایران آمده و تازه توانسته بود به زبان فارسی مسلط شود. برایش آرزوی موفقیت کردم و رفتم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مبلّغان غدیر به این دو نکته توجه کنند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۵ ب.ظ


آیت الله توکل چهارشنبه گذشته در پایان درس خارج فقه، دو توصیه تبلیغی را برای روحانیون در مراسم مربوط به جشن های عید سعید غدیر بیان نمود.

این استاد برجسته حوزه اظهار داشت: حفظ اتحاد بین مذاهب اسلامی به منظور پیشگیری از رخنه و فتنه جویی دشمنان امری بایسته وضروری است. رعایت این مهم مستلزم اجتناب از هر نوع اهانت به بزرگان اهل سنت می باشد.

در عین ضرورت پرهیز از وهن برادران اهل سنت بیان مستدل واقعه تاریخی غدیر و دیگر حقایق اسلامی نیز باید مورد نظر قرار داشته باشد. به عبارت دیگر نه به بهانه اثبات حقانیت اهل بیت باید به اهل سنت اهانت کرد و نه به بهانه حفظ وحدت باید از بیان ادله مربوط به تاریخ اسلام غفلت نمود.

آیت الله توکل با ذکر مثالی به توضیح پیرامون این توصیه پرداخت:

فرض کنید قرار است در خصوص عایشه اظهار نظر کنید. بگوئید عایشه از این بابت که همسر پیامبر اکرم (ص) بود فردی قابل احترام محسوب می شود. طبق فتاوای بسیاری از بزرگان شیعه کسی حق وهن به ایشان را ندارد. اما یک پرسش درباره او وجود دارد که باید پاسخ داده شود. طبق حدیثی از رسول خدا(ص) که در بسیاری از منابع اهل سنت نیز ذکر گردیده، هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة.

سؤال این جاست:  وقتی جمل بر پا شد و عایشه به تقابل با علی علیه السلام ( خلیفه چهارم اهل سنت) پرداخت  امام زمانی که در آن وقت به او ایمان داشت چه کسی بود؟! سه خلیفه قبلی که در قید حیات نبودند. علی علیه السلام هم که مورد قبول ایشان نبود. با این وصف عایشه یا صحابه ای چون طلحه و زبیر چه کسی را در آن هنگام خلیفه می دانستند؟ چرا اهل سنت نام چهارمین خلیفه مقبول عایشه را ندانسته یا مورد تأیید نمی دانند؟ تاریخ در این باره عاری از پاسخ است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خط و نشان برای پرچم ایران!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۲ ق.ظ


به آرم الله این پرچم دقت کنید. کمی با آرم پرچم اصلی جمهوری اسلامی تفاوت دارد.

حجت الاسلام سید امیر سخاوتیان همان روزهای نخستی که مراسم توزیع مدال برای قهرمانان ایرانی در اینچئون برگزار شد تماس گرفت و تأکید داشت پرچمی که موقع اهدای مدال به اهتزاز درمی آید با پرچم اصلی که بر دوش قهرمانان ایرانی است متفاوت است. همان وقت رفتم توی نخ این قضیه اما جالب بود که اغلب دوربین ها از نشان دادن پرچم به اهتزاز درآمده ایران طفره می رفتند! بعد از چند روز پرچم اصلی هم بالاخره بالا رفت و به نمایش درآمد.

یک تحقیق مختصر نشان می دهد سال ها پیش عده ای تلاش داشتند تا آرم الله روی پرچم جمهوری اسلامی را با اندکی تغییر به شکلی شبیه عقاب نشسته درآورده و نمادی از آرزوی خود در ایجاد نزدیکی بین ایران و آمریکا را ترسیم کنند. این جماعت البته در بدنه نظام جایگاهی نداشتند و اقدام مرموزشان به جایی نرسید؛ اما بررسی ها نشان می دهد دولت کره جنوبی علاقمند است که در چند سال اخیر هر از گاه آن پرچم تحریف شده را به جای پرچم اصلی جمهوری اسلامی ایران به اهتزاز درآورد. در حال حاضر یکی دو سایت غیر معروف به ابعادی از این اتفاق پرداخته اند.

طبیعتاً هر نوع قصور احتمالی در چنین وقایعی برعهده وزارت امور خارجه و نمایندگی های سیاسی جمهوری اسلامی در کشورهای ذی ربط می باشد.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

شاهکاری از روحانی عدالتخواه سیرجانی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۵ ب.ظ


به گزارش خبرگزاری تسنیم، ستاد مردمی آزادسازی قدس شریف که به همت جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه راه‌اندازی شده، با صدور بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد. متن بیانیه اعلام موجودیت این ستاد که نسخه‌ای از آن در اختیار تسنیم قرار گرفته، به شرح ذیل است:

بسم الله القاصم الجبارین

کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو گردد – امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)

فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امّت اسلامی است – امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)

هر فردی باید خود را آماده کند تا در روز قیامت پاسخ دهد که برای آزادسازی قدس چه اقدامی انجام داده است؟ – سیدحسن نصرالله (دبیر کل حزب الله لبنان).

داغ شهادت مظلومانه زنان و کودکان فلسطینی در طول تاریخ ۶۶ ساله عمر سیاه و ننگین رژیم صهیونیستی و دردها و رنج هایی که در این مدت بر این سرزمین مقدّس اسلامی گذشته است، مسأله ای نیست که بتوان از کنار آن به آسانی گذشت.

 رژیم غاصب و جعلی اسرائیل، یک غدّه سرطانی و چرکین است که هر از گاه سر باز نموده و برگی دیگر بر کارنامه سیاه جنایات خود می افزاید؛ جنایت‌هایی که البته محدود به حملات نظامی نبوده و دهها توطئه نهان و آشکار این رژیم خبیث در سراسر دنیا بخصوص در جوامع اسلامی همچون پرورش یا تقویت گروه‌های تروریستی القاعده، داعش و… روی دیگری از چهره قبیح و کریه این فرزند نامشروع آمریکا و انگلیس است.

 آزادی قدس شریف و نابودی رژیم گرگ صفت صهیونیستی، آرمان بزرگ انقلاب اسلامی است که پیام وحدت آحاد مسلمین جهان را در ظلّ بیرق نورانی لا اله الا الله برای نجات قبله نخست مسلمین از چنگال پلید صهیونیست های غاصب و رهایی مردم زجرکشیده فلسطین عزیز نوید می دهد.

 بی شک دشمنان قسم خورده اسلام و حامیان رژیم اشغالگر اسرائیل با درک این شعار جهانی و طاغوت شکن، تمام همّ خویش را بر غفلت مردم آزادی خواه جهان به خصوص مسلمانان از مسأله فلسطین متمرکز ساخته اند؛ نیم نگاهی به تاریخ سه دهه اخیر و اتفاقات ریز و درشتی که جهان اسلام را به خود و یا مسائل فرعی و درجه دو مشغول کرده، نشان از هراس سردمداران جور و الحاد از توجه مسلمین و عدالتخواهان به ظلم بی مثالی دارد که بر کودک و پیر و جوان و مردم بیگناه فلسطین روا شده است.

 آنچه که باید دردمندانه بدان اعتراف کرد، اینست که متأسفانه جوامع اسلامی نیز یا به دلیل سرسپردگی حاکمان به ظاهر مسلمان و یا به جهت اسارت‌شان در پنجه غول های تبلیغی و رسانه ای غرب از مقوله فلسطین و رهایی قدس و مبارزه با رژیم جعلی اسرائیل غافل شده و جز در روزهایی که تهاجم ناجوانمردانه نظامیان صهیونیسم به غزه و یا کرانه غربی در صدر اخبار رسانه هاست، این امر مهم و حیاتی اسلام را به بوته فراموشی می سپارند؛ این در حالیست که ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای می فرمایند: “احدی از مسلمین درباره حکم منطبق بر قضیه فلسطین تردیدی ندارد… اگر کفار بیایند و بلد مسلمین را تصرف یا احاطه کنند، هیچ یک از فقهای مسلمین – قدیم و جدید – در وجوب عینی جهاد در این مورد، تردید نکرده است؛ همه مذاهب اسلامی در این معنا هم عقیده‌ هستند… مسأله با این وضوح و با این اهمیت، امروز در دنیای اسلام مثل یک مسأله درجه دو مورد توجه قرار می گیرد”.

 لازم است برای زنده نگاه داشتن آرمان قدس و یادآوری تکلیف دینی و انسانی آحاد مردم و دولت ها در قبال مظلومیت بخش مهمی از پیکره اسلام، گروه‌های خودجوش مردمی به طور جدی و مستمر در سراسر عالم با استفاده از هر فرصتی به جوانب و زوایای پیدا و پنهان مسأله اشغال قدس پرداخته و گام هایی عملی و میدانی برای حل نهایی این مشکل دیرین و محو این غده چرکین و سرطانی بردارند.

 بدین منظور جمعی از طلاب و فضلای انقلابی حوزه‌های علمیه قم، مشهد و تهران با همکاری سایر اصناف و گروه‌های مردمی، بیش از دو ماه است که ستادی را با محوریت آزادی قدس شریف و نابودی رژیم غاصب و کودک‌کش اسرائیل و با هدف بهره‌گیری از تمامی فرصت‌ها و ظرفیت‌های موجود در جهان اسلام و حتی خارج از آن،  با عنوان “ستاد مردمی آزادسازی قدس شریف” راه‌اندازی کرده‌اند.

 ضمن اعلام رسمی تشکیل این ستاد، بدینوسیله از همه آزادیخواهان و حق طلبان جهان دعوت به عمل می آید تا با پیوستن به این مجموعه خودجوش و مردمی، ندای فطرت زلال و حق طلب خویش را لبیک گفته و استعداد، توانایی و آمادگی خود را در راه تحقق آرمان جهانی آزادی قدس به کار گیرند.

نصر من الله و فتح قریب

ستاد مردمی آزاد سازی قدس شریف

آیت‌الله سیدمحمد قائم مقامی (استاد حوزه و دانشگاه)، مجتبی رحماندوست (نماینده تهران و رئیس فراکسیون فلسطین مجلس)، حسین شیخ‌الاسلام (مشاور رئیس مجلس و مسئول دبیرخانه دائمی کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین)، نادر طالب زاده (کارشناس ارشد حوزه رسانه)، رائفی پور (کارشناس مباحث صهونیست‌شناسی) ، حسین الله‌کرم (رئیس مؤسسه مطالعات آمریکا) و مهدی سلحشور (مداح اهل بیت و رئیس جامعه ایمانی مشعر) از جمله اعضا و حامیان این ستاد هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صدای قدم های خورشید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ق.ظ


متنی که می خوانید دلنوشته ای است به قلم باصفای برادر عزیز و بزرگوارم، محمد (جعفر) قدم پور از بسیجیان دیرپای طریق ولایت و از جاماندگان قافله سرخ شهادت که در آستانه برگزاری محفل بزرگداشت همرزمان شهیدش در روستای مقریکلای بابلسر به نگارش درآمده و به خوانندگان اشک آتش تقدیم شده است:

بسمه تعالی

شهدا را یاد کنید حتی با ذکر یک صلوات.

با این ستارگان می توان راه را پیدا کرد.

مقام معظم رهبری

دوباره معبری به سوی آسمان باز شد، دوباره پرستوهای عاشق بال گشودند و ما را در سایه بال هایشان پناه دادند باز هم بوی عطر عشق بر مشام ما رسید: گویا دوستان ما را صدا زدند، گویا به استقبال ما آمدند. شهدا را می گویم، شهدای غریب و عاشق همان شهیدان زنده آنهایی که راه را برای ما پیدا کردند تا ره گم نکنیم، امسال هم مثل سال های گذشته سفره پر برکت عشق این شهیدان برای ما باز شد. یادواره را می گویم. نکند عکس شهید را ببینیم و بر عکس آن عمل   کنیم. در پهنای وجودشان جلوه ای از عشق خدا و بوی عطر حسین زهرا را می بینم. همان فرمایشات حضرت روح الله پیر علمدار عشق بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که فرمود: ( من وقتی با این چهره ها مواجه می شوم و این قلب هایی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهره ها اثر گذاشته است احساس حقارت میکنم.)

شهید عباس خان نژاد، شهید شمسعلی غلامیان، شهید جاویدالاثر فیض الله ذبیح نیا، شهید سید علی اکبر پور بابا، شهید علی اصغر(رحمان) رمضان نتاج، شهید علی اضغر قاسم تبار، شهید محمود عباس زاده، شهیدان علی رضا و محمد رضا پور عزیز، شهید حسن گرجیانٰ شهید مصطفی براری و پاسدار شهید محمد پوراحمد‌علی و همچنین یاد می کنیم از همه ایثارگران، جانبازان، آزاده‌ها و رزمندگان عاشق ولایت خصوصاً جانباز حاج رمضانعلی غلام نتاج. راستی فراموش نکنیم سردار صحنه های دفاع مقدس را که سالها با عشق به امام و شهدا دوش به دوش یاران شهیدش جنگید سردار نادر نتاج که در مسیر همسنگران شهید خود حاج حسین بصیر، محمد حسن طوسی شهید نوبخت و شهید سید علی اکبر شجاعیان فداکاری کرد. خسته نباشی برادر رزمنده، این شعر را تقدیم به همه‌ی همسنگران شهیدت می کنم:

ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد           نوبت ما که رسید میکده را بست نداد

حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ               بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد

            ###

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن         شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

نمی شود به راستی با این مطلب، حق این عزیزان را بجا آوریم و دینمان را ادا کنیم که ما نیز باید ادامه دهنده راه شهدا باشیم. به فرموده مقام معظم رهبری (خاطره شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت) تکلیف ما را معین کردند دیگر جای دریغ نیست دیگر برای ادعای این که من رزمنده‌ام و در جبهه بودم و ... مجالی نیست؛ باید به میدان آمده و هرچه در طبق اخلاص داریم به جا آوریم.

می دانم به حقیقت هر شهیدی در گوشه قلبمان، خورشیدی است هدایتگر راهمان....

و ای تو که یادواره ای برای این خورشید گرفته ای این را بدان که ...

در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است            امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است

تا لحظه ای دلم پیش گور سرد بود                   اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

باشد که یاد عزیزان باقیات الصالحات ما گردد

انشاالله...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تکرار یک پیشنهاد برادرانه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ب.ظ

اواخر اسفند92 این مطلب را منتشر کردم که امروز نیز بنا به دلایلی تکرار آن را لازم می دانم. البته یک بند را هم به بندهای قبلی افزوده ام:

دادستان محترم ویژه روحانیت با سلام

آنچنان که واقفید یکی از مطالبات صریح مقام معظم رهبری از مسئولان، لزوم پاسخگویی نسبت به مردم و شفاف سازی در خصوص عملکرد زیر مجموعه اداری شان است. این امر البته برآمده از آموزه های حکومتی مکتب اسلام ناب می باشد که عمل به آن در تقویت اعتماد جامعه نسبت به صاحب مسندان نظام دینی، نقشی مهم را داراست.

در این راستا ضمن حمایت از قاطعیت دادگاه ویژه روحانیت در تقابل با برخی روحانی نماهای شریعت گریز و دنیازده و به منظور بازخوانی وظایف و شرح مأموریت های دادگاه ویژه روحانیت و رفع سوءبرداشت های موجود و همفکری برای تعیین استراتژی کارآمد و ثابت مسئولان مجموعه مذکور، از حضرتعالی و یا نماینده ای تام الاختیار و مشرف به عملکرد این نهاد جهت برگزاری مناظره در جمع اختصاصی طلاب در سالن اجتماعات فیضیه قم دعوت به عمل می آورم.

محورهای مناظره:

الف: مفهوم شناسی حقوقی واژه های " نظام "، " امنیت ملی "، " تشویش اذهان عموم " و " شئون روحانیت "

ب: بررسی مستند و مصداقی رویکرد دادگاه ویژه روحانیت در سالهای اخیر در مواجهه با موارد ذیل:

1- اتهامات سید محمد خاتمی در زمان ریاست جمهوری و بعد از آن

2- رحانیون دخیل در فتنه مانند خاتمی، کروبی، غفاری ( همراه با پخش فایل صوتی موهن وی نسبت به مقامات نظام )، ادیب، سلیمانی، ایازی ( همراه با نمایش تصاویر حضور میدانی این افراد در فتنه 88 )

3- اقدامات مشکوک بیت آیت الله شیرازی در ایجاد اختلافات قومی، ترویج بدعت در دین و تقویت تنش های مذهبی

4- استمرار شعارهای اختلاف انگیز و تفرقه افکن مذهبی در پایان دسته های عزاداری یکی از بیوت مراجع که در سالروز شهادت امام علی علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام صادق علیه السلام هر ساله در قم تکرار می شود.

5- علت رد صلاحیت متصدی روحانی یکی از مهم ترین وزارتخانه های دولت در انتخابات مجلس شورای اسلامی

6- سخنان و پیام های ساختارشکنانه شبه مجتهدانی مانند بیات و صانعی و روحانیون وابسته به این جماعت مانند اعضای مجمع به اصطلاح محققین حوزه

7- کلاهبرداری اقتصادی شرکت به ظاهر مضاربه ای بیت الرضوان

8- وظیفه دادگاه ویژه روحانیت در قبال افرادی که بدون پرونده حوزوی اقدام به استفاده از لباس روحانیت نموده و احیاناً در برخی سازمان ها یا وزارتخانه ها به پست و مقام دست می یابند

9- بازداشت های مکرر و طولانی روحانیون بسیجی و عدالتخواه و برخورد قهرآمیز با طلاب انقلابی منتقد

بدیهی است با توجه به اطمینان از رویکرد منطقی، قانونی و اسلامی دادگاه ویژه روحانیت، این دعوتنامه مورد استقبال دادستان محترم قرار خواهد گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به " حسینیه بابل " خوش آمدید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۳ ق.ظ

 

دوستی اهل فضل می گفت: ناهار عرفه را میهمان یکی از بستگان در یکی از شهرهای مهم مازندران بودم. عصر برای شرکت در دعای عرفه از خانه بیرون زدم. توی خیابان که می رفتم همه چیز عادی به نظر می رسید. خیابان ها پر از ماشین، پیاده روها مملو از عابرین، مغازه ها باز ... اصلاً انگار نه انگار که امروز روز خاصی است. دلم گرفت. پایم را روی پدال فشردم، گازش را گرفتم و خودم را رساندم به شهر کناری. آن جا هم زندگی معمولی مردم در جریان بود. با ناراحتی به سمت بابل حرکت کردم. وارد این شهر که شدم احساس کردم می توانم روز خاص بودن عرفه را این جا درک کنم. خیابان ها و پیاده روها تقریباً خلوت بود. خیلی از مغازه ها تعطیل بودند. همه جا بنرهای مراسم عرفه نصب شده بود. از هر کوی و برزنی صدای مناجات به گوش می رسید. چهره شهر اصلاً معمولی نبود. اینجا همه چیز رنگ و بوی عرفه اباعبدالله را داشت ...

مشابه این سخن را بارها از افراد مختلف شنیده ام. مردم شهرستان بابل به برکت برخورداری از ده ها هیئت فعّال و خوش ذوق علاقه خاصی به مناسبت های مذهبی دارند. جلوه های این علقه را می توان در ایامی مانند عرفه و اعتکاف به وضوح مشاهده کرد.

کاری که هیئت ها برای این شهر کردند از عهده هیچ ارگان و سازمان نفت خوری ساخته نبود. این واقعیت از تفاوت ماهوی میان مؤلفه هایی چون انگیزه و اخلاص و کسب رضای الهی با عناصری مانند بخشنامه و بیلان کار و جلب رضایت مافوق نشأت می گیرد.

امروز، در بسیاری از مدارس این شهر حتی گاه به تعداد کلاس های درس، هیئت مذهبی وجود دارد. هر چند هیئت ها هم مانند هر پدیده دیگری از آسیب در امان نیستند – که پیش از این بارها به این موضوع پرداختم – اما نمی توان از این حقیقت غافل شد که صرف تشکیل یک هیئت آن هم توسط جوان های جبهه و جنگ و انقلاب ندیده ای که آماج صدها مدل هجمه فکری و فرهنگی خارجی و داخلی قرار دارند، به معنای آمادگی و ظرفیت باطنی برای حرکت در مسیر اهل بیت علیهم السلام بوده و علامتی مثبت و پر امید برای آینده اسلام محسوب می شود. امیدوارم بزرگان شهر قدر فرصتی را که هیئت ها به وجود آورده اند بیشتر بدانند.

چند سال پیش طرحی را به مسئولان عالی بسیج ارائه و پیشنهاد داده بودم که با عنایت به توجه ویژه دشمن به سرمایه عظیمی به نام هیئت و ضرورت تبدیل این ظرفیت دینی به یک فرصت دینی - انقلابی، فارغ از نگاه سنتی به بسیج (مسجد محور)، هر هیئت مذهبی قابلیت ثبت به عنوان یک پایگاه را در راستای تحقق ارتش چهل میلیونی دارا باشد (نگاه جماعت محور). این پیشنهاد با تبیین جزئیات آن مستلزم پیشگیری از خطر نفوذ سکولاریسم در برخی هیئات است. امیدوارم روزی این طرح به تصویب برسد؛ ولی به هر حال لااقل در فتنه کور 88 ثابت شد که کارکرد هیئت ها در روشنگری و مقابله با جنگ نرم اگر از پایگاه های بسیج بیشتر نباشد حتماً کمتر نبوده و نخواهد بود.

امروز وقتی در مناسبت های مذهبی به شهر بابل قدم می گذاری رائحه شورانگیز ارادت به اهل بیت را در کوچه پس کوچه های آن احساس می کنی. طوری که گمان می بری همه جای شهر در سیطره فرهنگ و معارف خاندان رسول وحی به حلقه هایی از یک هیئت بزرگ و فراگیر تبدیل شده است. باور کنید دعواهای لجوجانه و بی حاصل بر سر عنوان بی خاصیت بهارنارنج را که می بینم خنده ام می گیرد. شأن مردم دارالمؤمنین با این شعارها و القاب پوچ خدشه دار می شود. جالب آن که نه بابل و ساری که شیراز هم مدعی مالکیت این عنوان است. اگر دست من باشد می گویم بهارنارنج ارزانی خودتان؛ ورودی شهر من تابلویی بزرگ نصب کنید و روی آن به رنگ سبز بنویسید: به حسینیه بابل خوش آمدید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هفته گذشته، نمازجمعه امیرکلا خبرساز شد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۹ ب.ظ


جمعه هفته گذشته مصادف با اول ذی حجه، امام جمعه محترم شهر امیرکلا نسبت به برخی اختلافات موجود بر سر نمازجمعه این شهر انتقادهایی را در خطبه ها مطرح کرد که گزیده ای از آن در برخی سایت ها با تیتر "متاسفانه بعضی از روحانیون امیرکلا درعمل با ولایت و رهبری مشکل دارند" منتشر گردید.

متن گزارش نقل شده سایت ها را بی دخل و تصرف در ذیل این چند سطر آورده ام. فقط یک خواهش کوچک از این برادر بزرگوار دارم و آن این که هر امام جمعه ای در هر شهری موافقان و مخالفانی دارد. به نظر جای طرح این نوع مباحث در تریبونی که باید محور وحدت باشد مناسب به نظر نمی رسد. از این سید جلیل القدر خواهش می کنم یک بار به این مسأله توجه کند که آیا تا کنون فریاد و توبیخ و عصبانیت توانسته دل هیچ منتقد یا مخالفی را نرم کند؟ آیا عتاب و تهدید و احیاناً تشکیل پرونده قضایی برای منتقدان و مخالفان می تواند به جاذبه نمازجمعه در بین مردم کمکی کند؟ این قلم هیچ گاه توهین و هتک به شأنیت ایشان و هیچ امام جمعه ای را قابل توجیه نمی داند. البته هیچ مسئولی هم حق ندارد به بهانه وجود برخی اختلاف نظرها از همکاری با ائمه جمعه اجتناب بورزد:

به گزارش شلمچه نیوز، سخن نیوز نوشت: حجت الاسلام امیری ارجمندی درخطبه دوم نماز جمعه این هفته با انتقاد شدید از عملکرد مسئولین شهری گفت: درجلسه شورای فرهنگ عمومی شهرامیرکلا درمیان 20 نفرازمسئولین شهری و شهرستانی, بخشدارمرکزی مطالبی را گفتند که قبلا استاندار و فرماندارهم این حرف را زده بودند که واقعا جای تاسف و تامل دارد.
 
امام جمعه امیرکلا با اشاره  به عین مطالب ارائه شده ازسوی بخشدارگفت: اگرما مسئولین شهری به شما امام جمعه و حتی نمازجمعه شما اهمیت نمی دهیم, و مسائل شهری را به شما گزارش نمی دهیم , و در راستای تذکرات شما به شهر امیرکلا خدمات نمی دهیم, به خاطراختلافی است که بین شما وهم لباسی های شما "روحانیت" وجود دارد والا ما در خدمتیم.
حجت الاسلام  ارجمندی بابیان اینکه  صحبت های  بخشدارازچند منظرقابل بررسی است، گفت: حرف بنده به شما مسئولین شهری، شهرستانی و استانی این است، شما وظیفه دارید به قانون عمل کنید، شما برمسند خون شهدا نشستید . بنده که سر خود اینجا نیامده ام  بنده منصوب رهبری هستم، یا شما مقام معظم رهبری را قبول دارید یا ندارید , اگر قبول ندارید میز و صندلی را کنار بگذارید و اگر قبول دارید وظیفه ندارید در خدمت مردم نباشید, خدمات به مردم امیرکلا ندهید من که کار را برای خودم نمی خواهم همه این کارها برای مردم است.
 
خطیب نمازجمعه امیرکلا خطاب به روحانیت شهرامیرکلا، گفت: وقتی  بخشدارحرف هایشان را زدند من به خودم لرزیدم از اینکه یک کلاهی  "غیر روحانی " بیاید و بگوید همه اختلافات مربوط به هم لیاسی های شماست،  اول شما خودتان را درست کنید آقایان روحانی شهر امیرکلا , ما که مخالفتی نداریم , طرف ما که روشن است، بنده منصوب رهبری هستم.  شما باید خودتان را اصلاح کنید شما باید تابع ولایت و رهبری باشید همه شما باید  درنماز جمعه شرکت کنید
این خطیب توانمند با اشاره به تاریخچه شهرامیرکلا گفت: امیرکلا معروف به قم و فیضیه دوم است ، متاسفانه بعضی از روحانیون شهرامیرکلا کاری کردند ، که حیثیت این شهر مذهبی را هم دراستان وهم درکشور لکه دارکردند، کاری کردند که روی کوفیان را هم سفید کردند، این هایی که حرف ولایت و رهبریشان گوش فلک را کر کرده است ، متاسفانه در عمل با ولایت و رهبری مشکل دارند
امام جمعه امیرکلا با اشاره به بهانه جویی های مخالفین خود از بدو آغازین انتخابش گفت: روزهای اول گفتید بخاطر نزدیکی با شهر بابل مسافت اشکال دارد, بعدها عقاید مردم را به تمسخر گرفتید , یک روز گفتید مسجد ضراراست, روزدیگرگفتید امام جمعه قلابی و نماز جمعه قلابی است.
حجت الاسلام امیری ارجمندی درادمه افزود: روزی هم به شورای سیاستگذاری, نماینده ولی فقیه دراستان, آیت الله فاضل زیر سوال بردید و به باد تمسخر گرفتید . این روزها هفته دفاع مقدس است با توجه به پیام رسانی حوزه مقاومت امیرکلا به خاطر همین اختلافاتی که شما رو حانیون سنگ بنای آن را گذاشتید یک نفر از هیات رزمندگان و بسیجیان در نماز جمعه شرکت نکردند
امام جمعه امیرکلا ادامه داد: این که بیایید یادواره شهدا بگیرید اما تابع روش شهدا نباشید به چه کار می آید ؟ شما هم لباسی های بنده باعث شدید تا من جلوی استاندار, فرماندار, بخشدار و دیگر مسئولین خجالت بکشم و شرمنده شوم.
ایشان در خاتمه به روحانون این شهر گفت:  من از روحانیت امیرکلا میخواهم اختلاف را کنار بگذارند و همه تابع ولایت و رهبری باشند چون ولایت فصل الخطاب است.
در طول سخنرانی امام جمعه شهر امیرکلا  نمازگزاران با شعار تکبیر و امام جمعه ما حمایت حمایت و امام جمعه ما خدا نگهدار تو از بیانات و روشنگری ایشان تشکر و حمایت کردند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عبادت مقبول

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ


دو برادر بودند که مادری داشتند. هر شب یکی از آنها به خدمت مادر مشغول می شد و دیگری به خدمت خداوند مشغول بود. آن برادری که به خدمت خداوند مشغول بود به برادرش گفت: امشب نیز خدمت خداوند را به من نثار کن!

برادرش قبول کرد. آن شب به خدمت خداوند سر به سجده نهاد و ناگهان خوابش برد. در خواب دید که آوایی آمد: برادرِ تو را آمرزیدم و تو را به خاطر او بخشیدم. او گفت:

من به خدمت خدا مشغول بودم و برادرم به خدمت مادر.

گفتند: زیرا آن چه را که تو می کنی ما از آن بی نیازیم. لیکن مادرت از خدمت برادرت بی نیاز نیست.

تذکرةالاولیاء عطار

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حواشی این روزهای بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ


این متن را از طرف خودم و برای دل خودم می نویسم. این کلمات موضع رسمی یا غیر رسمی هیچ گروه و دسته و فرقه ای نیست. آن چه می نویسم حرف های دل خودم است برای دل خودم و البته خطاب به حسین منصف که سال هایی از نوجوانی و جوانی را در کسوت شاگردی او گذراندم و هنوز هم خیلی از پاسداران قدیمی تیپ دوم تاسوعا مرا به عنوان برادر حسین می شناسند. (حسین یک برادری به نام حمید دارد که او هم طلبه است.) چند روزی است که گوشی تلفن همراه، توی دستم داغ می شود! روزی چندبار باتری اش راشارژ می کنم تا بتوانم با همه کسانی که در تأیید و یا رد اقدام شورای شهر برای برگزاری جشن موسوم به نواها و آواها که به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس و با اجرای گروه های موسیقی سنتی در رثای حماسه سازان میهن در پارک نوشیروانی بابل برگزار شد صحبت کرده و بحث و بررسی و شور و مشورتی داشته باشم.

اینجا، در قم هم فضلای بابلی که از موضوع مطلعند اعتراض خود نسبت به این اتفاق را بارها به من اعلام کرده اند. من البته برای همه رفقا توضیح داده ام که ممکن است حسین منصف اشتباه کرده باشد اما مطمئن باشید منتقدان ایشان نیز در مواردی دچار اغراق و بزرگ نمایی شده اند. توضیح بیشتر را از چند زاویه طرح خواهم کرد:

1- نمی دانید چقدر دلم خنک شد وقتی دیدم حسین منصف این طور آماج حملات دوست و دشمن قرار گرفته است! حالا دیگر خیلی ها به راحتی نقاط برجسته و مثبت عملکرد یکساله حسین در شورای شهر را نادیده می گیرند و با همین یک اتفاق به قضاوت درباره او می پردازند. دیگر کسی نمی بیند این حسین همانی است که در دعوای بین یک روحانی سرشناس رسانه ای بر سر دیوار ملکی با پیرزنی فرتوت که دستش به جایی بند نبود، وقتی حق را با پیرزن دید تمام قد پشتش ایستاد فحش ها و فشارها را تحمل کرد اما نگذاشت حقی از او ضایع شود. این همان حسینی است که یک تنه مقابل برخی نهادهای ذی نفوذ که از موضع قدرت به تضییع حقوق شهری مردم می پرداختند ایستاد و دستور جلب هم برایش صادر شد ولی از حرف حق کوتاه نیامد. این حسین منصف بود که با ورودش به شورای شهر حمایت از هیئت ها و گروه های فرهنگی را در اولویت قرار داد و همین الان هم بسیاری از مراسم های مرتبط با هفته دفاع مقدس با حمایت او در حال برگزاری است. دلم خنک شد که حسین طعم این مظلومیت را چشید. درست مثل وضعیت محمود احمدی نژاد که کسی برجستگی های دولتش را نمی دید و با نقاط ضعفش درباره او به قضاوت می پرداخت. هر چه آقا گفت نقاط مثبت و منفی دولت وقت را با هم ببینید به گوش کسی فرو نرفت. آقا در آخرین دیدار به دولت دهم نمره قبولی داد و گفت به شما بیش از همه دولت ها هجمه شد علتش هم دفاع شما از انقلاب بود. این حرف ها هم به گوش خیلی ها فرو نرفت. دلم خنک شد چون حسین هم آن ایام – بعضی وقت ها - اسیر بازی رسانه ای هاشمی می شد و پای تریبون ها احمدی نژاد را فقط با نقاط ضعفش می دید. حالا چوب خدا، حسین را هم اسیر جنگ احزاب کرده است.

2- مقام معظم رهبری سخنی دارد با این مضمون که ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام منافات دارد. حالا این که منظور از ترویج موسیقی چیست ممکن است محل مناقشه باشد؛ اما ظاهراً همین احتیاط باعث شده تا رسانه ملی به طور معمول ابزار و آلات نوازندگی را به منظور پیشگیری از ترویج آن نمایش ندهد. البته اغلب علما هم با موسیقی و به خصوص نوع کنسرتی آن مخالف هستند. برای تفسیر رأی رهبری معظم مراجعه به نظر همه علمای شهر ممکن است باعث چند دستگی شود. به نظر در این خصوص بهترین مرجع امام جمعه شهر است. به رغم پاره ای اختلاف سلایق سیاسی، حجت الاسلام روحانی امام جمعه محترم شهرمان فردی آگاه به مسائل فرهنگی است و نظراتی از سر خبرگی و احاطه به امور دارد.

3- فرض را بر این بگذاریم برگزاری کنسرت موسیقی هیچ مشکل شرعی نداشته باشد. اصلاً فرض را بر این بگذاریم که یکی از نیازهای مردم شهر بابل برگزاری کنسرت موسیقی است! فرض را بر این بگذاریم هیچ رقص و حرکت مختلطی بیرون از پارک یا داخل آن صورت نگرفت و همه این حرف ها نوعی شایعه و بزرگ نمایی بوده است. قبول؛ اما این پرسش منطقی را از ما بپذیرید که ضرورت ورود شورای شهر به جای اداره ارشاد به مقوله تنش زای موسیقی چیست؟ با توجه به محل اختلاف و موضع تهمت بودن اجرای چنین برنامه هایی، وقتی حسین منصف که در احقاق حقوق جامعه و ایستادگی در مقابل کانون های قدرت و ثروت لنگه نداشته و با توجه به صلابت و عدالت طلبی خود می تواند یک پشتوانه مستحکم برای صیانت از حقوق مردم باشد چرا باید خودش را خرج مسئله ای اختلاف برانگیز نموده و انرژی اش را در راهی صرف کند که می توانست متولیان دیگری نیز داشته باشد. شکر خدا به برکت دولت فخیمه اعتدال، سنگر موسیقی و دیمبال و دامبول خالی نخواهد ماند؛ آن چنان که در این ایام در پایتخت مملکت اسلام شاهد جواز تکخوانی زن در جمع مردان بوده ایم و لابد تنبان مان را دو دستی باید بچسبیم که خدا می داند تا سه سال بعد کار به کجا خواهد رسید. کاش حسین منصف برای شادی مردم به برگزاری مراسم مبتکرانه ای مثل سوژه های طنز دفاع مقدس می پرداخت و محوریت را به آواها و نواهای بحث برانگیز این روزها نمی داد.

4- شنیده ام یک نهاد ارزشی چندی پیش مراسم شادی را در بابل برگزار کرد که با اجرای حمید ماهی صفت، به لودگی و هجو  و تعریف لطیفه های مبتذل در حضور نوامیس ملت آمیخته شد. اگر این خبر صحت داشته باشد بی رودربایستی آن نهاد هم غلط کرد که از جایگاه ارزشی خود سوءاستفاده نمود. نه من و نه بسیاری از بچه های ارزشی شهر که این روزها با آن ها در تماس بوده ام کار اشتباه نهادهای دیگر را تأیید نمی کنیم. ما هم گله داریم که چرا وقتی بنرهای مربوط به تجلیل از یک عنصر رذل معروف به عادل فرانکی - که در درگیری با مأموران کشته شد - در خیابان های شهر نصب گردید بعضی از این نهادهایی که امروز زبان باز کرده اند آن موقع به درد خفقان مبتلا بودند. ما از این که ممکن است بعضی در مخالفت با اقدام شورای شهر در برگزاری جشنواره مذکور دچار افراط شده باشند رضایت نداریم.

5- شک ندارم که عده ای به حسین منصف حسادت دارند. عده ای با او دشمن هستند و واقعاً دلشان نمی خواهد حسین در بین مردم به یک قهرمان تبدیل شود. برای همین خیلی ها آمدند وسط تا از این آب گل آلود صیدی نصیب خود ساخته و در این جنگ احزاب تیری برای تسلای دل خویش پرتاب کنند. اما حسین می داند و اقرار دارد که توصیه مشفقانه امام جمعه در خصوص ضرورت مراعات جانب احتیاط، نه از روی حسادت و رقابت که تنها از سر برادری و خیرخواهی بود. حسین نقدها را که شنید به رغم عدم اقناع، پذیرفت که در شب بعد برنامه موسیقی را لغو کند؛ اما با تأیید و تحریک یک مقام مسئول در شهر دوباره به وجد آمد و از تصمیمش پشیمان شد و اقدام شب گذشته را تکرار کرد. من بی تعارف به این مقام مسئول بدبین هستم. به گمانم او از این که بچه های حزب اللهی را به هم مشغول ساخت خیلی خوش به حالش شد. قطعاً این موضوع توسط مجموعه های دیگر پیگیری خواهد شد.

6- طبق آن چه که در مورد قبل گفتم انشاءالله بچه های حزب اللهی مراقب بازی های پشت پرده خواهند بود. حسین منصف اشتباه کرد و نمره اش از بیست به نوزده رسید؛ اما هنوز هم چند سر و گردن از خیل مدعیان دیگر بالاتر است. هنوز هم من با تمام وجود از این که در انتخاب چنین نماینده پرکار و حق طلبی در شورای شهر بابل نقشی بسیار ناچیز داشته ام به خود می بالم. می دانم رفقای دیگر هم یک انتقاد از حسین را باعث نادیده گرفته شدن نقاط برجسته او نخواهند دانست. مگر ما چند حسین منصف با این ویژگی های منحصر به فرد در جبهه عدالت خواهی و ارزش محوری داریم که بخواهیم بر سرش معامله کنیم. خیلی ها گوشه گود نشسته اند و منتظرند پشت حسین به خاک بیفتد تا پسرخاله های خودشان را دوباره وارد معرکه کنند. حواسمان باشد که دولت احمدی نژاد را دادیم چه گیرمان آمد. نه این وزیر ارشاد با آن وزیر قابل مقایسه است و نه وزیر مسکن با آن یکی و نه وزیر علوم و نفت و ... از تجربه شورای قبلی شهر درس بگیریم و حواسمان باشد که گفتن " نه " به حسین، اهدای " آری " به دیگران است.

7- هم حسین و هم منتقدانش به جای شنیدن حرف و حدیث از واسطه ها باید رو در رو با هم بنشینند و حرف هایشان را بزنند. مگر عرض و طول شهر بابل چقدر است که دوستان پشت سر یکدیگر صحبت کردن را به نشست صمیمانه و صریح ترجیح می دهند؟ باور کنید خیلی از شنیده های طرفین ممکن است دچار غش باشد. ما هر چه فریاد داریم باید بر سر آمریکا بکشیم و بر سر دلباختگان شیدایی او در داخل که برای گدایی یک لبخند غرب به هر خفّتی تن می دهند.

8- هدفم از این نوشتار اصلاح بود و نه حاشیه پردازی. از این بابت قسمت نظرات این متن را می بندم تا انشاءالله به زودی در محضر شریف دوستان و در فضایی دوستانه به واکاوی مسائل رخ داده و تألیف قلوب و رفع سوءتفاهمات بپردازیم. دو سه روز پیش نیز مطلبی با عنوان " دهه فجر را از ما گرفتند " در این وبلاگ منتشر کردم که مطالعه آن به عنوان تکمله این بحث خالی از لطف نیست. حقیر را از دعای خیر خود در عرفه بی نصیب نگذارید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عرفه به جای خود، غدیر هم به جای خود!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ

http://www.beytozahra.com/ramazan/images/stories/gallery/ramazan-part-akhar/IMG_7839%20copy.jpg


حضرت آیت الله توکل، روز گذشته در ابتدای درس خارج فقه خود با اشاره به جایگاه روز عرفه و ضرورت قدرشناسی و استفاده از این فرصت بزرگ معنوی به شبهه ای در خصوص این روز پاسخ داد.

آیت الله سید رحیم توکل ضمن تأکید بر ضرورت حفظ اتحاد با برادران اهل سنت و حرکت مشترک در راستای مقابله با توطئه های بدخواهان و دشمنان اسلام، مباحثه علمی بین برادران را در تقابل با وحدت ندانسته، بلکه آن را از لوازم رشد و بالندگی علمی در فضای حوزه های علمیه اسلام برشمردند.

استاد خارج فقه حوزه علمیه قم با اشاره به روایت هایی که در برخی کتب اهل سنت، نزول آیه " الیوم اکملت لکم دینکم " را مربوط به روز عرفه دانسته و مدعی شده اند این آیه در روز عرفه ای که مصادف با روز جمعه بوده و در شأن آن بر رسول اکرم (ص) نازل گردیده به رد این شبهه پرداخت.

ایشان اظهار داشت: اسناد مربوط به شأن نزول این آیه که درباره واقعه غدیر خم است توسط علامه امینی جمع آوری گردیده که جای هیچ گونه شک و شبهه ای را درباره کذب بودن ادعای انحرافی مذکور باقی نمی گذارد. با این حال نگاهی تحلیلی به روایت جعلی ذکر شده کذب بودن این ادعا را بیشتر عیان می سازد. در برخی کتب اهل سنت ادعا شده که دلیل ارتباط آیه اکمال دین و اتمام نعمت با عرفه آن است که روزه روز عرفه باعث بخشیده شدن گناهان یک سال قبل و یک سال بعد روزه دار می شود!

بخشیده شدن گناهان یک سال بعد به نوعی جواز اتیان به گناه است؛ زیرا فرد خیالش راحت می شود که سال بعد هر چه مرتکب شود پیشاپیش مورد عفو قرار گرفته است. این مسئله با مفهوم توبه و ندامت از گناه قطعاً در تعارض است.

روزه روز عرفه یک روزه مستحبی است که به انجام آن توصیه شده است؛ اما این روزه چه ویژگی خاصی می تواند داشته باشد که اتمام نعمت و اکمال دین مربوط به آن شمرده شود؟! کما این که شب های قدر نیز لیالی بزرگ و مهمی برای تقرّب اهل ایمان می باشد؛ اما اتفاقی که منجر به نزول چنین آیه مهمی شد را باید در جای دیگری جست و جو کرد.

مسئله اکمال دین مرتبط با موضوع رهبری اسلام و جانشینی پیامبر اکرم (ص) است که امری حیاتی و نجات بخش برای استمرار احکام الهی بوده و تاریخ اثبات کرد که اختلاف بر سر این حقیقت دینی چه بر سر اسلام آورده است.

باز هم به برادران عزیز اهل سنت توصیه می شود با مراجعه به کتاب نفیس الغدیر، مستندات درج شده در کتب معتبر مذهب خود را در تأیید شأن نزول آیه اکمال دین در واقعه غدیر مطالعه کرده و اهمیت آن را با آن چه که با تردید به روز عرفه نسبت داده شده است مقایسه نمایند.

البته رد این شبهه تنها به منظور مقابله با تحریف حقایق دین و تاریخ است. از این رو امید است مؤمنان با اغتنام از فرصت معنوی عرفه برای خودسازی و کسب معرفت نسبت به احکام دین و آمادگی در قرب الهی کوتاهی نکنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنها جایی از عالم که گریه ممنوع است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ب.ظ

zaer-m.blogfa.com-10-1370456142.jpg

 

گریه، آزادترین رفتار انسانی است که با هیچ مکتب و آئین آسمانی یا زمینی منافات ندارد.

شما هر جای جهان که باشید هر وقت که دلتان گرفت می تواید گریه کنید؛ فرقی نمی کند، آسیا باشد یا اروپا یا آفریقا و آمریکا.

وسط خیابان هم حتی اگر یک دفعه بزنید زیر گریه، فوق فوقش این است که بگویند طرف دیوانه شده. کسی اشک ریختن تان را جرم نمی داند.

تنها یک جای عالم هست که اشک ریختن و گریه کردن در آن ممنوع است. قبرستان بقیع، تنها نقطه ای از این عالم خاکی است که اگر گریه کنید مرتکب جرم شده اید.

در بقیع اگر گریه کنید یک نفر می آید و زیر گوشتان سیلی می زند. سیلی می زند تا باز هم ته دلتان خوش باشد که هنوز میراثی از زهرا سلام الله علیها برایتان باقی مانده است ...

ما زنده می مانیم و روزی از مسجدالنبی (ص) تا مزار ائمه گمنام بقیع را هروله کنان به سر و سینه خواهیم زد؛ بإذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دهه فجر را از ما گرفتند!!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۶ ق.ظ

 

1- شانزده هفده سال پیش، شبی با حاج منوچهر کردانی که محاسن پرپشت و بلندی داشت به سینما ارشاد رفتیم تا پیغام اخوی ایشان حاج مهدی را به کسی برسانیم. ایام دهه مبارک فجر بود و قرار بود در سینما جشنی برگزار شود. ملت با قیافه های عجیب و غریب و بزک کرده داخل صف ایستاده بودند و به نوبت وارد سینما می شدند. وقتی من و حاج منوچهر رسیدیم ناگهان همه برگشتند طرف ما، بعضی ها با تعجب، بعضی با ناراحتی و بغض، کنجکاوانه وراندازمان می کردند به گونه ای که انگار مزاحم بزمشان شده ایم. من در حیرت ماندم که چرا نیروهای انقلاب در جشن پیروزی انقلاب، وصله ای ناجور به حساب می آیند؟!

2- چند سال پیش در مراسم سالگرد آزاد سازی خرمشهر قهرمان، میهمان دانشگاهی در بابل بودم. برایم عجیب بود که مسئول وقت آن مراسم اصرار داشت که نه از کیسه شن و سنگر و ... برای تزئینات مراسم استفاده شود و نه حتی نوحه ممد نبودی زا از بلندگو ها پخش کنند. تعجب من به این اندازه محدود نماند. مراسم که شروع شد تازه فهمیدم حضرات زحمت کشیده اند گروه کنسرتی را از گرگان دعوت کرده اند؛ اما قاری قرآن برای آغاز مراسمشان ندارند و در شهری که به خاطر مرکزیت سازمان تبلیغات استان یکی از فعال ترین شهرها در عرصه قرآنی است بهانه می آورند که قاری پیدا نکرده اند! همه این اتفاقات در مراسم گرامیداشت خرمشهر و حماسه های شهید سید محمد علی جهان آرا رخ داده بود؛ جهان آرایی که سفارش کرد اگر شهر سقوط کرد دوباره پس می گیریم، مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند!

3- در یکی از دانشگاه های ... جشن ازدواج دانشجویی برگزار بود. گروه کنسرتی آوردند و حسابی فضا را دگرگون کردند! جالب این که مسئول نهاد و رئیس دانشگاه که اتفاقاً هر دو روحانی بودند به نوبت پشت تریبون رفتند و هر یک به نوبه خود سعی می کرد افتخار برگزاری چنین محفل طرب انگیزی را به نام خود مصادره کند. اداره کل ارشاد مازندارن دو سال پیش در ویژه برنامه موسوم به هفته فرهنگی مازندران که در یکی از فرهنگسراهای تهران برگزار می شد عده ای از خانم ها را با لباس محلی فرستاد جلوی جماعت تا دست و پایشان را به حالت موزون تکان دهند و با قر و نیم قرهایشان فرهنگ مازندران را به بالاشهری های پایتخت معرفی کنند! اتفاقاً رئیس این اداره هم یک روحانی بود. الان وزارت ارشاد دولتی مجوز تکخوانی زنان در حضور مردان را صادر می کند که اتفاقاً رئیسش یک روحانی است!

4- بیست و دوم بهمن سال گذشته با حجت الاسلام سعید پورحسن در راهپیمایی شرکت کرده بودم. حدفاصل میدان مطهری تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها که مملو از جمعیت بود چند باند بلندگو با تمام قدرت در حال پخش موسیقی های تند جاز و ... به بهانه ایجاد روحیه حماسی بودند! به سعید گفتم: در دهه چهل یا پنجاه چه کسی گمان می کرد روزی فرا برسد که در خیابان های قم و در حضور صدها روحانی و عالم حوزوی چنین موسیقی تند و پر طربی پخش شود و کسی هم به روی خودش نیاورد؟ سعید تأملی کرد و گفت: تهاجم فرهنگی را باید جدی بگیریم.

5- حجت الاسلام واعظ خراسانی در یکی از سخنرانی های خود که متن آن در کتابی منتشر شده است می گفت: مدت ها آرزو داشتم حوزه ععلمیه اهل سنت مراکش را که قدمتی هزار ساله دارد از نزدیک ببینم. بالاخره به این کشور سفر کردم و با اشتیاق به این حوزه رفتم اما از آن چه که می دیدم حیرت زده شدم و در شگفت ماندم. از حوزه علمیه ای که صدها عالم بزرگ اهل سنت را در طول دوره های مختلف پرورش داده بود تنها یک ساختمان باقی مانده بود. درون حجره های حوزه کلاس های آموزش رقص و موسیقی مختلط دختران و پسران بر پا بود و ...

حرف آخر: استحاله یکباره اتفاق نمی افتاد. اندلس زمان برد که تبدیل به اندلس شد. جالب است که بعضی اسم تغییرات و عقب نشینی های تدریجی مان را هم می گذاریم تکامل!

حالا دهه فجر که می شود کسی به یاد هزاران شهید مظلوم و بی نام و نشان مبارزه با طاغوت نیست. نهادها و ادارات اولین کاری که یادشان می آید زدن و رقصیدن است. جشنواره های هنری فجر به محفلی برای هجمه به اندیشه انقلاب اسلامی تبدیل شده است؛ یعنی به نام انقلاب و به کام ضدانقلاب ...

شما را به خدا لااقل هفته دفاع مقدس را از ما نگیرید ...والسلام

نکته: برای پیشگیری از هر نوع حاشیه سازی بین دوستان، قسمت نظرات این مطلب تعطیل می باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا