اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

عبادت مقبول

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ب.ظ


دو برادر بودند که مادری داشتند. هر شب یکی از آنها به خدمت مادر مشغول می شد و دیگری به خدمت خداوند مشغول بود. آن برادری که به خدمت خداوند مشغول بود به برادرش گفت: امشب نیز خدمت خداوند را به من نثار کن!

برادرش قبول کرد. آن شب به خدمت خداوند سر به سجده نهاد و ناگهان خوابش برد. در خواب دید که آوایی آمد: برادرِ تو را آمرزیدم و تو را به خاطر او بخشیدم. او گفت:

من به خدمت خدا مشغول بودم و برادرم به خدمت مادر.

گفتند: زیرا آن چه را که تو می کنی ما از آن بی نیازیم. لیکن مادرت از خدمت برادرت بی نیاز نیست.

تذکرةالاولیاء عطار

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">