اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

به " حسینیه بابل " خوش آمدید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۳ ق.ظ

 

دوستی اهل فضل می گفت: ناهار عرفه را میهمان یکی از بستگان در یکی از شهرهای مهم مازندران بودم. عصر برای شرکت در دعای عرفه از خانه بیرون زدم. توی خیابان که می رفتم همه چیز عادی به نظر می رسید. خیابان ها پر از ماشین، پیاده روها مملو از عابرین، مغازه ها باز ... اصلاً انگار نه انگار که امروز روز خاصی است. دلم گرفت. پایم را روی پدال فشردم، گازش را گرفتم و خودم را رساندم به شهر کناری. آن جا هم زندگی معمولی مردم در جریان بود. با ناراحتی به سمت بابل حرکت کردم. وارد این شهر که شدم احساس کردم می توانم روز خاص بودن عرفه را این جا درک کنم. خیابان ها و پیاده روها تقریباً خلوت بود. خیلی از مغازه ها تعطیل بودند. همه جا بنرهای مراسم عرفه نصب شده بود. از هر کوی و برزنی صدای مناجات به گوش می رسید. چهره شهر اصلاً معمولی نبود. اینجا همه چیز رنگ و بوی عرفه اباعبدالله را داشت ...

مشابه این سخن را بارها از افراد مختلف شنیده ام. مردم شهرستان بابل به برکت برخورداری از ده ها هیئت فعّال و خوش ذوق علاقه خاصی به مناسبت های مذهبی دارند. جلوه های این علقه را می توان در ایامی مانند عرفه و اعتکاف به وضوح مشاهده کرد.

کاری که هیئت ها برای این شهر کردند از عهده هیچ ارگان و سازمان نفت خوری ساخته نبود. این واقعیت از تفاوت ماهوی میان مؤلفه هایی چون انگیزه و اخلاص و کسب رضای الهی با عناصری مانند بخشنامه و بیلان کار و جلب رضایت مافوق نشأت می گیرد.

امروز، در بسیاری از مدارس این شهر حتی گاه به تعداد کلاس های درس، هیئت مذهبی وجود دارد. هر چند هیئت ها هم مانند هر پدیده دیگری از آسیب در امان نیستند – که پیش از این بارها به این موضوع پرداختم – اما نمی توان از این حقیقت غافل شد که صرف تشکیل یک هیئت آن هم توسط جوان های جبهه و جنگ و انقلاب ندیده ای که آماج صدها مدل هجمه فکری و فرهنگی خارجی و داخلی قرار دارند، به معنای آمادگی و ظرفیت باطنی برای حرکت در مسیر اهل بیت علیهم السلام بوده و علامتی مثبت و پر امید برای آینده اسلام محسوب می شود. امیدوارم بزرگان شهر قدر فرصتی را که هیئت ها به وجود آورده اند بیشتر بدانند.

چند سال پیش طرحی را به مسئولان عالی بسیج ارائه و پیشنهاد داده بودم که با عنایت به توجه ویژه دشمن به سرمایه عظیمی به نام هیئت و ضرورت تبدیل این ظرفیت دینی به یک فرصت دینی - انقلابی، فارغ از نگاه سنتی به بسیج (مسجد محور)، هر هیئت مذهبی قابلیت ثبت به عنوان یک پایگاه را در راستای تحقق ارتش چهل میلیونی دارا باشد (نگاه جماعت محور). این پیشنهاد با تبیین جزئیات آن مستلزم پیشگیری از خطر نفوذ سکولاریسم در برخی هیئات است. امیدوارم روزی این طرح به تصویب برسد؛ ولی به هر حال لااقل در فتنه کور 88 ثابت شد که کارکرد هیئت ها در روشنگری و مقابله با جنگ نرم اگر از پایگاه های بسیج بیشتر نباشد حتماً کمتر نبوده و نخواهد بود.

امروز وقتی در مناسبت های مذهبی به شهر بابل قدم می گذاری رائحه شورانگیز ارادت به اهل بیت را در کوچه پس کوچه های آن احساس می کنی. طوری که گمان می بری همه جای شهر در سیطره فرهنگ و معارف خاندان رسول وحی به حلقه هایی از یک هیئت بزرگ و فراگیر تبدیل شده است. باور کنید دعواهای لجوجانه و بی حاصل بر سر عنوان بی خاصیت بهارنارنج را که می بینم خنده ام می گیرد. شأن مردم دارالمؤمنین با این شعارها و القاب پوچ خدشه دار می شود. جالب آن که نه بابل و ساری که شیراز هم مدعی مالکیت این عنوان است. اگر دست من باشد می گویم بهارنارنج ارزانی خودتان؛ ورودی شهر من تابلویی بزرگ نصب کنید و روی آن به رنگ سبز بنویسید: به حسینیه بابل خوش آمدید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">