اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدافعان حرم» ثبت شده است

تازه جنگ شروع شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۵۶ ق.ظ

یادداشت | تجلیات توحیدی حضرت زینب (س) - خبرگزاری حوزه

 

گیرم حسین را کشتید با راه حسین چه میکنید؟ شما حق را نشناختید، قدرت منطق و نفوذ سخن حق را نشناختید، نفهمیدید آه مظلوم اثر دارد، ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه را درک نکردید، شما زنیب را نشناختید و خون ریختید و رفتید به زعم خودتان پیروز شدید اما قرنهاست که حرف زینب به کرسی نشسته است: فوالله لاتمحون ذکرنا و لا تمیت وحینا. پیام عاشورا ماند و منشأ هزاران خیزش مستضعفان عالم در تاریخ قرار گرفت.

چه کرد این بانوی صبر و بصر. یک روز کلامش خط رسوایی جریان باطل قرار گرفت یک روز بارگاهش حرم اصحاب هدایت و مرز بین دو جبهه حق و باطل شد.

دنیا بر مدار زینب می چرخد. هر کس پیام عاشورا را گرفت و درس آزادگی آموخت و کاخهای ستم را لرزاند و زیر بار ظلم نرفت مرهون مجاهدت شیر دختر علی است. از کینه منطق و بیان نافذ او بعد از چهارده قرن، همه اذناب ستم جمع شدند تا بارگاهش را با خاک یکسان کنند که به حکم غیرت وارثان نهضت کربلا تیرشان به سنگ نشست.

جایگاه و قدرت زن در اسلام را می خواهید ببینید، انقلاب زینب، خروش فاطمه، ایثار خدیجه، استقامت آسیه و ... را ببینید که چگونه علم توحید را بر بلندای تاریخ زنده نگاه داشتند. ام البنین را ببینید ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ

رسم عاشق کشی

 

عباس مجازی در کما بود. اسمش را هم صدا می زدند واکنشی نشان نمی داد؛ اما تا می گفتند حسین، با دست می کوبید روی سینه اش. خاصیت عباس این است که محو در وجود حسین باشد.

داوود ابراهیمی یل نستوه لشکر 27، در دوکوهه می دوید که پایش به چیزی گیر کرد و بر زمین افتاد. نشست به گریه. با تعجب پرسیدند مرد به این بزرگی بخاطر یک زمین خوردن ساده، گریه میکنی؟ در حال خودش نبود. گفت من دستانم را حائل کردم و به زمین خوردم؛ فدای پهلوان دشت کربلا که موقع زمین افتادن از اسب، دستی به بدن نداشت.

عباس تقی پور نفس های آخر عمرش را می کشید. دلش شکسته بود. از قبل گفته بود دوست دارم برگردم یکبار دیگر زن و فرزندانم را ببینم و بعد شهید شوم. اسرا دورش جمع شدند. یکی گفت به صاحب نامش متوسل شویم. ذکر یاابالفضل به آسمان رفت. ساعتی شده، نشده جانی دوبار گرفت و نشست. گفت آقایی با دست های بریده آمده بود بالای سرم... سالها بعد به وطن بازگشت، زن و فرزندانش را دید و بعد به خیمه اباعبدالله پیوست.

حاج قاسم هر سال فاطمیه ده روز مجلس روضه داشت. به مداح و سخنران سپرده بود جلسه اول و جلسه آخر را به قمر بنی هاشم اختصاص دهند. گاه وسط روضه بی تاب می شد و از مداح میخواست دیگر ادامه ندهد. بعد از شهادت، دست قطع شده اش هم بهانه روضه ابالفضل شد.

شهید حسینعلی فخری، یازده فرزندش را رها کرد و به جبهه رفت. مسئول تدارکات شد. در اوج آتش دشمن به بچه های خط، آب می رساند. گفتند خطرناک است ماشین را راحت می زنند. می گفت به نیابت از ساقی عطشان نینوا نمیخواهم تشنگی کربلا برای رزمنده ها تکرار شود.

بساط تفحص را که در طلاییه راه انداختند به ابالفضل العباس علیه السلام توسل پیدا کردند. اولین شهیدی که پیکرش بعد از سالها از دل طلاییه بیرون آمد، ابوالفضل ابوالفضلی اهل شهر کاشان بود.

رزمنده ای می گفت وسط عملیات والفجر هشت در فاو، کنار ساختمانی به محاصره دشمن در آمدیم. کارمان تمام بود. از نظر عده و عُده کمتر از حریف بودیم. به فکرمان رسید توسل کنیم به حضرت ابالفضل. چند خشاب خالی کردیم سمت دشمن که دیدیم دستهایشان را بالا برده و تسلیم شدند. بعد که ما را دیدند با تعجب گفتند تعدادتان که خیلی بیشتر بود. بقیه کجا هستند؟

خبرنگار خارجی آمده بود خط مقدم با کنجکاوی از رزمنده ای پرسید تانک تی 72 را چگونه میتوانید منهدم کنید؟ پاسخ شنید: با خرج یاابوالفضل!

بچه های شیعه در نبل و الزهرا محاصره بودند. سید روح الله عمادی، روضه حضرت ابالفضل را خواند و گریست و با همرزمانش به خط زد. روز تاسوعا به شهادت رسید. پیکرش را می خواستند عقب بیاورند دستش جدا شد و بر زمین افتاد.

مصطفی صدرزاده هیات زد اسمش را گذاشت اباالفضل العباس. مادرش تا شنید اشکش سرازیر شد گفت من تو را نذر ابالفضل العباس کرده بودم. او هم روز تاسوعا به قافله کربلا پیوست.

رسم بود وقتی می گفتند رمز عملیات یا ابالفضل است خیلی ها دیگر لب به آب نمی زدند.

امام سجاد فرمود همه شهدا به مقام عموی ما حضرت عباس غبطه می خورند.

او در حیاتش گره گشا بود که بعد از شهادتش نیز باب استجابت حوائج مردم شد. حیدر کرار دشت کربلا در مصاف با دشمن شهید نشد. رفت برای کودکان تشنه آب بیاورد که تیربارانش کردند. سه برادرش قبل از او در میدان شهید شده بودند. تا لحظه آخر اما به فکر اباعبدالله بود. حسین نتوانست پیکر او را به جمع سایر شهدا برساند. بنی اسد هم نتوانستند. مرقد مطهر عباس قرار است کمی آن طرف تر، روایت مستقلی از مردانگی و غربت جبهه اباعبدالله داشته باشد.

ام البنین مادر وفا و ادب، در کنج قبرستان بقیع، چهار قبر به یاد فرزندانش حفر کرد و به بهانه فراق آنها هر روز می نشست روضه اباعبدالله را می خواند. آل سعود زنها را به بقیع راه نمی دهند. دست تقدیر اینگونه رقم خورد حالا خانمها می آیند پشت دیوار مشبک بقیع، درست جایی که مزار حضرت ام البنین پیداست، فقط او را زیارت میکنند و روضه فرزنش ابالفضل را می خوانند و اشک می ریزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا داند که من طاقت ندارم...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۰۳ ق.ظ

پرچم ساتن یا علی اکبر - فروشگاه فرهنگی مذهبی آل طاها

 

فیض الله ذبیح نیا گفت دوست دارم مثل علی اکبر حسین از دنیا بروم. حرف شهید که روی زمین نمی ماند؛ بدنش، چرا!

 پیکر مطهر او بخشی از خاک کربلای چذابه شد.

مهدی صابری عاشق علی اکبر بود. آخرین دستنوشته ای که از او به یادگار ماند قطعه ای زیبا در وصف جوان رعنای اباعبدالله است. هیأتی که در یزدانشهر قم تشکیل داد به نام شهزاده علی اکبر بود. همان بچه ها همت کردند پیکر علی اکبر خامنه ای با شکوه تشییع شود. تا قبل از مهدی صابری شهدای غیرایرانی مدافع حرم را بی سر و صدا در بهشت معصومه به خاک می سپردند. او نخستین شهید مدافع حرم است که با سر و سینه زدن و اشک و آه جوانان آخرالزمانی نسل بنی هاشم در خیابانهای قم تشییع و با روضه حضرت علی اکبر تا معراج کربلاییان تاریخ بدرقه شد.

محمدحسین محمدخانی صدای خوبی نداشت. می آمد وسط که مجلس گرم کن سینه زنی هیأت باشد. به نوحه علی اکبر که می رسیدند گاه از خود بی خود می شد. با صدای بلند نغمه سر می داد:

انگار بنا نیست سری داشته باشی

سر داشته باشی جگری داشته باشی

انگار بنا نیست که ای پیر محاسن

این آخر عمری پسری داشته باشی

شیخ حسین کبیر نیمه های شب از خواب برخاست. گفت قلبم تیر می کشد. خبر شهادت پسرش را که آوردند فهمید همان لحظه که قلبش به درد نشست لحظه شهادت تنها پسرش بود. بعدها روضه علی اکبر که می خواند، می گفت من بالای سر پسرم نبودم جگرم اینگونه می سوزد وای به حال و روز پدری که با چشم خود شهادت جوانش را دید و آتش گرفت.

می گویند اهل دلی حضرت اباعبدالله را در خواب دید که در بالای سینه مبارکش حفره ای وجود داشت. فرمود این از داغ شهادت علی اکبر است.

در روایت داریم پدری که در زمان حیاتش داغ فرزند جوانش را ببیند بهشت بر او واجب است حتی اگر در فراغ او فزع کند؛ آن قدر که سوگ جوان سنگین است.

داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت جز خالق اکبر ز غم او که خبر داشت؟

داشت جوانش را تا میدان بدرقه می کرد دلش به درد نشست. آه کشید و فرمود اللهم اشهد قد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک و انّا اذا اشتقنا الی رویت نبیک نظرنا الیه. پدرها دوست دارند راه رفتن پسر جوانشان را تماشا کنند و لذت ببرند. حسین آه کشید و جوانش را در وسط معرکه نظاره کرد.

 وقتی علی اکبر بازگشت و بی تاب عطش بود و گفت: یا ابت العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی و هل الی شربة من الماء سبیل؟ آه کشید و فرمود: واغوثاه... صبر کن و ستیز، اندکی دیگر به ملاقات جدت خواهی شتافت و شربتی زلال از کوثر جنات حق خواهی نوشید که آبی گواراتر از آن نیست.

جوان، شبیه پیامبر بود و هم نام علی. عصاره غدیر بود. فرقش که شتافت و دید لحظات آخر حیات ظاهری است، به فکر آرامش و  تسکین پدر بود. دلداری اش داد و گفت: یا ابتاه علیک السلام هذا جدّی یقروک السلام و یقول لک عجّل القدوم علینا...

و باز پدر بود که می سوخت. صورت به صورت پسر نهاد و آه کشید: علی الدنیا بعدک العفاء.

حالا داغ یاران، داغ برادر، داغ طفل شیرخوار، داغ حمله به حرم وخیمه گاه، بماند.

آتش بر ابراهیم گلستان شد. از بیابان زیر پای طفل عطشانش آب زمزم جوشید. در قربانگاه نوجوانش آیه نازل شد دست نگه دار که فدیناه بذبح عظیم.

حسین اما همه داغهای عالم را دید. سوخت تا آتش عشق و محبت او حرارتی سرد ناشدنی در قلوب آزادگان عالم شود؛ تا چراغ هدایت و کشتی نجات امت باشد. یوم الحسین دارد در عالم فراگیر میشود. پرچم اسلام را یاد حسین بر کاخهای ستم فرو خواهد نشاند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این کتاب را حتما بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۰ ق.ظ

کتاب عبد صالح - مطاف عشق

 

شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع از پاسداران مدافع حرم مازندرانی که در شهر مقدس قم به خاک سپرده شده خاطرات جذاب و گیرایی دارد که توصیه میکنم مطالعه آن را از دست ندهید. برای تهیه کتاب عبد صالح از انتشارات مطاف عشق روی نشانی زیر کلیک کنید:

https://mataf.ir/product/670/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b9%d8%a8%d8%af-%d8%b5%d8%a7%d9%84%d8%ad/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این دو خبر با هم!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۸ ق.ظ

اعلام خبر بازگشت پیکر شهید محمد جعفری

مراسم اولین سالگرد درگذشت مرحوم سید محمود دعایی-1 | پایگاه خبری جماران

 

من این دو خبر را به طور اتفاقی در یک زمان خواندم.

تصویر اول مربوط است به خبر پیدا شدن پیکر مطهر شهید افغانستانی مدافع حرم، محمد جعفری و سجده شکر پدر شهید.

تصویر دوم مربوط است به سالگرد مرحوم دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات. سید حسن خمینی در این مراسم به سخنرانی پرداخت و از خاتمی تجلیل کرد! او همچین تأکید داشت که اینترنت چیز خوبی است و نباید جلوی فضای مجازی را گرفت!

با خوب و بد خاتمی کاری ندارم، با این که اصلا بنایی بر بستن فضای مجازی وجود ندارد و فیلتر درست یا غلط چند پلتفرم به معنای تعطیلی فضای مجازی نیست هم کاری ندارم.

خداییش دغدغه نوه امام که خودش را متولی و میراث دار امام امت می داند در آستانه سالگرد آن پیر فرزانه، جز تکاپوی جناحی و بازی سیاسی چیست؟ کجا دیدید متولیان کلام و نام امام، دغدغه اندیشه جهانی امام را داشته و مثلا محض رضای خدا یکبار به دلجویی و سرکشی از خانواده های شهدای مدافع حرم بپردازند؟

محصول تربیتی امام امثال محمد جعفری ها هستند که هر چند اصالت ایرانی ندارند اما در راستای عمل به آرمانهای امام امت و گسترش اندیشه اسلام اصیل، در جبهه جهانی حق به جانفشانی در راه حمایت از مستضعفان و نبرد با صهونیسیم و فرزندان آمریکای جنایتکار می پردازند.

فرزندان حقیقی امام، شهدای مدافع حرم و جهادگران عرصه علم و عمل و اندیشه تمدن ساز دین هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرصت طلایی و رو به پایان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ق.ظ

ستارگان حرم کریمه 20 ؛ شهید محمدحسین شیخ حسنی – انتشارات حماسه یاران

 

کتاب خاطرات شهید محمدحسین شیخ حسنی را خواندم مختصر و مفید بود. یکی از سلسله کتابهای مجموعه ستارگان حرم که توسط موسسه 17 و با مدیریت و ابتکار حاج حسین کاجی در قم انتشار یافته است.

فارغ از بعضی نقاط ضعف و قوت و ضرورت تلاش برای گرداوری خاطرات بیشتر، اصل ثبت و نشر خاطرات شهدا کاری لازم و بایسته و تاریخ ساز است که کنگره ها و سازمانهای تنبل حفظ آثار دفاع مقدس در استانها باید برای همه سرداران و امرا و شهدا و رزمندگان خطه خود تدارک می دیدند. در این خصوص ظلم بزرگی بر گنجینه خاطرات دفاع مقدس روا شده که قطعا آن دنیا باعث مواخذه مسئولان نظامی و فرهنگی ما خواهد شد.

همین میزان آثاری که از شهدا و دفاع مقدس منتشر و تولید شد اعم از کتاب و فیلم، نقش بسزایی در انتقال فرهنگ ایثار و شهادت داشت و به جرأت میتوان ادعا کرد پیروزی جوانان جبهه و جنگ ندیده نسل سوم و چهارم انقلاب خمینی در خط جهانی سوریه، نشأت گرفته از انس و ارتباط با همان محصولات معدود فرهنگی پیرامون دفاع مقدس بوده است. هیچ شهیدی از بچه های سرافراز مدافع حرم نبود که کتاب و فیلم و خاطره ای از شهدای دوران دفاع مقدس را نخوانده و ندیده و نشنیده و با آن ارتباط برقرار نکرده باشد.

مسئولان کشوری و لشکری به ضرورت نشر و تولید آثار مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت هم از زاویه کار سازنده فرهنگی و هم از زاویه اقدامی استراتژیک و دفاعی و امنیت آفرین نگاه کنند که روح حماسه و ایمان را در جامعه زنده نگه میدارد.

هر چقدر از سالهای دفاع مقدس فاصله میگیریم فرصت ما برای ثبت و انتقال خاطرات آن دوران کمتر می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضوی خون و نماز پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ

پرمعناترین تصویر سفر رئیسی در سوریه؛ نماز پیروزی در مسجد اموی دمشق

 

کربلای هویزه که بروید یک ردیف بعد از مزار شهید سید حسین علم الهدی، مزاری است برای دانشجوی شهید محمد حسن قدوسی که پسر آیت الله شهید علی قدوسی است. می گویند در آخرین لحظات عمرش که می دانست از شدت جراحت، رخت اقامت از دنیا خواهد بست، لبخند زد و با خون خودش وضو گرفت و به آسمان وصال پر گشود.

یادم است اولین بار که این خاطره را شاید حدود بیست سال پیش در جمعی دانشجویی مطرح کردم برای خیلی ها سوال بود که علت کار او چیست. برایشان درباره عشقبازی با خدا و ایمان به هدف و نگاه متعالی فرا مادی و عاقبت محور توضیح دادم....

 

دو روز است این تصویر که بالای صفحه می بینید و مربوط است به نماز آ سید ابراهیم رییسی در مسجد اموی دمشق در رسانه های مختلف باز نشر و دست به دست می شود و اغلب هم این تیتر را برایش انتخاب کرده اند: نماز پیروزی.

قطعا این نماز نماد پیروزی فرزندان بی ادعای نهضت جهانی خمینی، اعم از رزمندگان جوان ایرانی و افغانستانی و پاکستانی و آذربایجانی و سوری و لبنانی در مقابل اتحاد بین المللی و گسترده و مجهز غربی و عربی و صهیونیستی است که جلوه ای مختصر از قیام و پیروزی نهایی جبهه امام عصر عج در دوره ظهور را ترسیم نموده است.

جالب است تصویر فوق در روزهایی منتشر می شود که مصادف با سالگرد شهدای مظلوم و غریب خانطومان است.

البته این نماز پیروزی، مقدمه ای به نام وضوی خون داشت که ثمره شیرین و ابدی آن را باید به حاج قاسم سلیمانی، همدانی، تقوی فر، اسکندری، حسونی زاده، خزائی، حمید، نوری، نوروزی، حاجی حتم لو، غریب، کابلی، مشتاقی، علیزاده، رادمهر، بلباسی، بواس، بریری، باغبانی، حیدری، طاهر، رجایی فر، عابدینی، اسدی، حبیب اللهی، شالیکار، عمادی، زارع، کریمی، حججی، قربانخانی، کریمیان، جمشیدی، موسوی، خلیلی، دهقانی، حسینی، صابری، رحیمی منش، امرایی، هاشمی، عربی، سامانلو، روشنایی، جیلان، حاجی زاده، سالخورده، سلمانیان، مکیان، نبی لو، بیاضی زاده، محمدی، قربانی، نظری، حاجیوند، کیهانی، علیدوست، عارفی، مرادی، خانزاده، دانشگر، ایمانی، تمام زاده، آژند، عشریه، صدرزاده، ذوالفقاری، عطایی، سنجرانی، محمدخانی، بیضایی، اکبری، لطفی، عفتی، طهماسبی، قاسمی، اسماعیلی، کمالی و همه گلگون کفنان تاریخ ساز منادی تمدن نوین و جهانی عصر ظهور و خانواده های صبورشان تبریک و تهنیت گفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۴۲ ب.ظ

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

بهار فصل شکوفایی است، فصل رویش و سرسبزی و طراوت است. قرار است بیستم اردیبهشت، نوروز را گرامی بداریم!

رستاخیز جانهای خسته و دلهای غبار گرفته و احیای فطرتهای خفته را در میعادگاه یاد و خاطرات شهدا به تماشا بنشینیم.

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟!

قرار است دریچه ای رو به حیات طیبه شهادت بگشاییم و حسّ پرواز در آسمان یکرنگی و صفا را تجربه کنیم.

حماسه و غیرت، بالاترین ره آورد مردانگی و شرف است که در کربلاهای مکرر تاریخ، تابلوی رشادت و ایثار را به تصویر کشانده است.

بیستم اردیبهشت، جوانان و نوجوانان بیت الشهداء بابل، میزبان قدوم مبارک دلدادگان کوی وصل و جاماندگان قافله نور در مسجد فاطمة الزهرا سلام الله علیها هستند. به یاد کربلائیان خانطومان، مرثیه هجران سروده و میثاق پیروی از آرمانهای جهانی شان را به زبان دل نجوا می نماییم. غبار نسیان و زنگار زمانه، هرگز یارای فراموشی آرمان شهدا را نخواهد داشت. آرمان علی وردی ها، سید روح الله عجمیان ها و همه شهدای خط مقدمی و مردان سرخ جامه میدان انقلاب، با جان زلال خویش اهتزاز ابدی بیرق استقامت و غیرت را نوید داده اند.

بچه های نسل تازه نفس انقلاب، یاد شهدای عاشورای خانطومان را عزم خیزش دوباره برای دفاع از حریم باورهای نورانی مکتب جهاد و شهادت می دانند. حجت الاسلام میرهاشم حسینی استاد و دوست و همنفس شهید علی وردی، سخنران محفل شهداست. رائحه حضور شما عطر یاد و نام شهیدان را شمیم خوش کوچه پس کوچه های شهر قرار خواهد داد.

شهدای نسل جدید، بی استثنا دلداده شهدای متقدم بوده و راه سبز آنان را سرلوحه طریقت بهشتی خویش ساخته بودند. تردیدی نیست زنده نگاه داشتن یاد شهدا، کابوس نابودگر هیمنه پوشالی جبهه باطل خواهد بود. پس: هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

بیستم اردیبهشت 1402 بعد از نماز مغرب و عشاء، هیأت بیت الشهداء، مسجد بزرگ فاطمةالزهرای بابل، میدان ولایت، عهد واره ایستادگی بر میثاق با فرزندان راستین فاطمه زهرا و یاران صدیق ولایت، نوروز بیداری و بهار خجسته دلدادگان کوی رستگاری خواهد بود، بأذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه...

 

اینجا مازندران، صدای شهدای خان‌طومان | خبرگزاری فارس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهترین ها

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

کتاب حاجت روا - مطاف عشق

 

کتاب حاجت روا را خواندم خاطراتی از شهید مدافع حرم علی رضا نوری بود.

راستش با قلم نویسنده حال نکردم ولی خاطرات کتاب برایم جذاب و شرم آور بود! شرم آور؟ میدانید چرا؟

برای شهدای نسل سومی و چهارمی انقلاب احترام خاصی قائل هستم. این بچه ها در دوره ای به سر می بردند که طوفان تهاجم فکری و فرهنگی دشمن از زمین و اسمان همه جا را فرا گرفته بوده و هست. دوره ای که جماعت تربیت شده ماهواره و اینستا و... به سمت خود تحقیری و وادادگی پیش رفته و مبنای لذت طلبی را برگرفته از تعالیم رسانه ای غرب در جان خود رسوخ داده اند. هر کس احساس میکند باید فقط به فکر خودش باشد دنبال نفع بالاتری باشد و لذت بیشتری را نصیب خودش کند و هیچ مسئولیتی در قبال مردم و میهنش برعهده ندارد.

در عصر پوچی انسانها و فرار از فطرت، بچه هایی رشد کردند و درخشیدند که جوان بودند، زن و بچه داشتند، خیانت بعضی از مسئولان را دیدند، دهها تهمت و ناجوانمردی را تحمل کردند، دست از علائق خود شستند و به دیار غربت شتافته و مظلومانه به شهادت رسیدند. دل کندن از جاذبه های رنگارنگ دنیای مادی در این عصر کار هر کسی نیست.

گفتم شرم آور زیرا برای مدعیانی مثل من که نان سفره امام زمان را خورده ایم جای تأسف است که در حیطه عمل، فرسنگها با راه و مرام شهدا فاصله داریم.

یک نکته هم برای من جالب است که وجه اشتراک شهدای نسل سومی و چهارمی مدافع حرم به شمار می آید.

همه شان با زن و فرزندشان عشق بازی عجیبی داشته اند، همه شان حتما ضامن کسی شده اند یا پولی قرض داده اند که طرف خورده و برده است، همه شان به حضرت زهرا ارادت عجیبی داشتند، همه شان با آثار و خاطرات شهدای دفاع مقدس مأنوس بودند، همه شان دست به خیر بوده و هوای فقرا و ضعفا را داشتند، همه شان از ریا فراری بوده و دوست نداشتند تشویق شوند، همه شان بیش از حد وظایف خود کار می کردند که دینی گردنشان نماند و...

عرض کردم بین حرف و عمل خیلی فاصله است. این شهدا شاید نمیتوانستند مانند امثال من خوب بنویسند و خوب سخن بگویند اما تا دلتان بخواهد به هر آنچه از نیکی و راستی و درستی که آموختند عمل نموده و پایبند به عقایدشان بودند.

شما باشید جای خدا، کدام یک را ارجح میدانید؟

بیخود نیست که از رسول الله نقل کرده اند در آخرالزمان شهادت بهترینهای امت مرا گلچین می کند. بهترین بودن به سخن و ادعا نیست. فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سعید کمالی (1)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۰۵ ب.ظ

تماس گرفت و گفت حوالی یک، یک و نیم شب می رسد به قم. فصل زمستان بود و می دانستم آن ساعت از شب بخواهد تا دانشگاه شهید محلاتی بیاید باید دقایقی را با سرما دست و پنجه نرم کند. ماشین را روشن کردم و رفتم دنبالش میدان هفتاد و تن قم، جایی که اتوبوس ها مسافران را پیاده می کنند. چند دقیقه ای که صبر کردم اتوبوس از راه رسید. سعید پیاده شد در حالی که علاوه بر کیف دستی خودش، ساک چرخ دار بزرگی را هم دست گرفته بود. یک زن و مرد بچه به بغل نیز همراهش پیاده شدند. تعجب کردم. نگفته بود همراه دارد.

پیاده که شدند بی اعتنا به من به طرف دیگر میدان رفتند. هاج و واج نگاهشان کردم. استارت زدم و رفتم دنبالشان. گوشه ای ایستاده بودند. سعید برایشان تاکسی گرفت، با راننده کمی صحبت کرد و با صمیمیت و چهره ای بشاش، با همراهانش خداحافظی کرد و بعد به طرف من آمد.

با تعجب پرسیدم: چرا نگفتی فامیل هایت هم قم می آیند؟ انها را کجا فرستادی؟ لبخندی زد و گفت: توی راه با هم آشنا شدیم. دیدم هیچ شناختی از قم و مسیرهایش ندارند. کمکشان کردم تا راحت تر به مقصد برسند.

پدرش هم می گفت: با این که خودش خانه سازی داشت و از سر کار که بر می گشت یکسره می رفت تا خانه نیم ساخته اش را کامل کند؛ اما وقتی دید ساخت یادمان شهدای گمنام ساری نیاز به نیروی داوطلب دارد، آن جا را به کار خودش ترجیح داد.

برای اردوهای جهادی هم که به روستاهای دور دست و محروم می رفت، کمتر از همه غذا می خورد؛ اما ساعت ها در عمق خاک، می نشست و برای دفع فاضلاب روستا، به حفر چاه مشغول می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید غیر گمنام نداریم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۰۲ ب.ظ

photo_2023-03-25_16-42-55_w6o5.jpg

 

ما حرف زدیم و شما عمل کردید. ما از قرآن گفتیم و شما قرآنی شدید. ما دنبال بهشت بودیم و شما به جاودانگی رسیدید به خدا رسیدید و خدایی میکنید.

کدام شهید است که گمنام نباشد؟ چه کسی میتواند ادعا کند شهید را می شناسد؟ همه شهدا گمنامند و در بین ما غریب هستند. شهدای غیر ایرانی مدافع حرم اما رتبه ای بالاتر از گمنامی و غربت را به خود اختصاص داده اند.

امروز نایب الزیاره همه دوستان در بهشت معصومه سلام الله علیها بر سر مزار چهارصد شهید غیر ایرانی مدافع حرم بودم. شهدای افغانستانی و پاکستانی که خون سرخشان طلیعه ظهور تمدن جهانی اسلام است. فرزندان راستین فاطمه زهرا سلام الله علیها که دل از همه دلبستگی های مادی کندند و رنج غربت را به جان خریدند و لقاءالله را به ما سوی الله رجحان دادند.

قطعه ای از بهشت خدا در بهشت معصومه قم قرار دارد. اینجا در قاب نگاه ملتمستان، ضریح اباعبدالله نقش می بندد. شیربچه های حضرت زینب، بیرق عشق را از شهر دمشق به یادگار آورده اند. ما حرف زدیم و شهدا عمل کردند و عند ربهم یرزقون شدند و وصف صدّیق را به وجود خود مزیّن ساختند.

بهار با شهدا، رستاخیز فجر درون و تلالو رجعت به اصالت خویش است. زمستان سرد روزگار را با رایحه یاد شهدا و شمیم جان بخش حماسه و ایثار به بهار رستگاری و وصال پیوند بزنیم.

 

photo_2023-03-25_16-42-42_hwdf.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت در بهشت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۲۵ ق.ظ

در آستانه میلاد امام عشق و آزادگی، نایب الزیاره دوستان در مزار پاسداران جهانی جبهه اسلام، چهارصد شهید غیر ایرانی مدافع حرم در بهشت معصومه سلام الله علیها بودم. 

 

photo_2023-02-24_06-04-21_lc4.jpg

 

به لطف این شهدای غریب قم و کبوتران حرم قدسی فاطمه ثانی، ان شاءالله تبرّک ارادت به ساحت نورانی حسین بی علی، رزق مستدام این حقیر و همه دوستان قرار بگیرد.

مزار چند شهید پاکستانی همچنان بدون سنگ مانده که امیدوارم زودتر از طرف متولیان امر رسیدگی شود.

 

photo_2023-02-24_06-04-16_6lg9.jpg

 

باز هم فرزند شهیدی با خط کودکانه، دلتنگی هایش برای پدر را بر سنگ مزار او چسبانده بود.

 

photo_2023-02-24_06-04-33_keac.jpg

 

تصویری از یک شهید کرواتی مدافع حرم را هم برایتان سوغات آوردم.

 

photo_2023-02-24_06-04-26_hd3l.jpg

 

شهدای مدافع حرم، نوید شکل گیری تمدن بزرگ اسلام حول محور انسانیت و شرافت و آزادگی و اتحاد جهانی دلدادگان مکتب وحی در پیشواز ظهور منجی آخرین هستند، یادشان گرامی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روز پدر و دلنوشته فرزند شهید افغانستانی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۲۷ ق.ظ

photo_2022-10-18_08-34-43_7f42.jpg

 

حدود یک سال پیش، زیارت شهدای غیر ایرانی مدافع حرم در بهشت معصومه سلام الله علیها که حدود چهارصد لاله گلگون کفن و غریب در خاک بهشتی این قطعه از جنت کبریایی مدفون هستند متوجه برگه ای شدم که روی مزار یکی از شهدای افغانستانی چسبانده شده بود. مدتی گذشته بود و این نامه که با خط و ادبیاتی کودکانه نوشته شده بود اثاری از باد و باران و آفتاب به تن داشت. دلتنگی کوتاهی بود از یک فرزند خردسال شهید افغانستانی مدافع حرم که نظرم را به خود جلب کرد. در روز میلاد امیرالمومنین و روز پدر، دیدن این فیلم کوتاه از دستنوشته فرزند شهید افغانستانی خالی از لطف نیست:

https://www.aparat.com/v/LsuYf

  • سیدحمید مشتاقی نیا

"بچه زرنگ" را ببینید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۰۱ ق.ظ

بچه زرنگ | شبکه 2

 

مجموعه تلویزیونی و داستانی "بچه زرنگ" که این شبها ساعت بیست و یک و پانزده دقیقه از شبکه دوم سیما پخش می شود از آن دست آثاری است که بر مبنای باور درون و دمیدن روح و با دست دل ساخته شده است، چیزی در مایه های خداحافظ رفیق، او، تویی که نمی شناختمت، مهاجر، دیده بان و...

مهمترین خاصیت تماشای این اثر، بازیابی گمشده های درونی خودمان است و فرصتی برای تأمل درباره مقصدی که داشتیم و راهی که می رویم.

یادمان بیاید که دلخوشی ها و سرمایه هایی چون حضرت رقیه، امام رضا، حضرت زینب، فرهنگ شهادت و... را داریم. ما خدا داریم. اهل بیت را داریم. شهدا را داریم.

داشته هایمان آنقدر زیاد و وسیع هست که بهانه ای برای ناامیدی و حس شکست و سرخوردگی و انزوا و تلقین باخت و ... باقی نماند. ما قلب داریم، بارگاه حریم کبریایی عشق و وصال را درون خود جای داده ایم و خمخانه محبت دوست را بر سجاده دلدادگی طواف میکنیم. یادمان نرود جا مانده قافله نورانی کرب و بلاییم و ...

باید گذشتن از دنیا به آسانی، باید مهیا شد از بهر قربانی.

دم سازندگان سریال دلی "بچه زرنگ" گرم. مشهدی های باصفا که یاد شهیدان بختی و عطایی و ... دیگر مدافعان گلگون کفن حرم آل الله را صیقل روح خسته و جان غبار گرفته مان قرار دادند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خود خودش بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۵ ق.ظ

افشاگری مقام اسرائیلی درباره عملیات ترور سردار سلیمانی

 

در بحث حفاظت، حاج قاسم همیشه به ما تاکید می کرد کاری نکنید مردم اذیت بشوند. می گفت: «ما هم جزئی از مردیم و از آنها جدا نیستیم، برخی مواقع که ما شدت به خرج می دادیم ، حاجی با ما جدل می کرد. زمانی که به فرودگاه رفتیم تا برای ماموریتی برویم، از ایشان درخواست می کردیم کمی صبر کند تا همه ی مردم که رفتند، بعد ایشان برود. قبول نمی کرد، وقتی هم می خواستیم از گیت رد بشویم ، می رفت انتهای صف می ایستاد و می گفت: من هم مثل بقیه.

برخی مواقع به حدی بدون پیرایه و تشکیلات در اجتماع حضور می یافت که تعجب مردم را برمی انگیخت. خود ایشان در یک جمع خصوصی تعریف می کرد:

یک بار با دخترم زینب رفته بودیم میوه بخریم . به محل میوه فروشی که رسیدیم ، زینب پیاده شد و من داخل ماشین نشستم. زمانی که منتظر بودم، دیدم یک دختر که پوشش مناسبی هم نداشت، به من نگاه می کند. خیلی هم مشکوکانه نگاه می کرد. شنیدم که به دوست همراهش گفت: «این بنده خدا حاج قاسم سلیمانی نیست ، دوستش گفت: «نه بابا! مگر می شود همچین آدمی بدون محافظ و بادیگارد باشد و بودن من را انکار می کرد.

آن دو نفر به خودشان جرأت دادند، آمدند نزدیک، با انگشت به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند: «ببخشید! شما سردار سلیمانی هستید؟ سلام کردم و گفتم: «بله، خودم هستم. بعد از کلی تعجب و ذوق، از من درخواستی کردند و گفتند: «امکانش هست یک یادگاری به ما بدهید؟» تسبیحی دستم بود ، همان را به آنها دادم و گفتم: «بفرمایید. داشتند سرتسبیح با هم جر و بحث می کردند که کدام شان آن را بردارد. وقتی این صحنه را دیدم، انگشتری را که در دست داشتم ، آن را هم در آوردم و به آنها هدیه دادم.

منبع: کتاب متولد مارس، صفحه 117احمد حمزه ای

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسی رزمنده حسینیون را تحویل باکو داد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۲۱ ق.ظ

photo_2022-12-30_01-14-05_9k6t.jpg

 

این خبر عجیب و قابل تأمل در کانال "ناب جهادی" منتشر شد که انعکاس فراوانی در فضای مجازی داشت:

 

🔻مدافع حرم حضرت زینب، پیرغلام اباعبدالله،  یار شهید قاسم سلیمانی تحویل رژیم صهیونیستی علی‌اف داده شد.
▪️طالح یوسف اف با نام جهادی حاج تقی از رزمندگان مقاومت اسلامی آذربایجان #حسینیون که از طرف حکومت علی‌اف تحت تعقیب بود از طرف دولت روسیه بابی‌توجهی دستگاههای جمهوری اسلامی به سرویس امنیت آذربایجان تحویل داده شد.
▪️سرویس امنیت دولتی باکو اعلام کرد که فردی به نام طالح یوسف اف به باکو مسترد شده.آن ها مدعی شدندکه این فرد به همراه روشن اسداف و یونس صفراف برای حسینیون جذب نیرو می‌کرده و آموزش‌های ویژه درسوریه دیده‌اند و درعملیات‌های مختلف در سوریه برعلیه داعش شرکت کرده‌اند.
وی در لیست تحت تعقیب بین المللی قرار گرفته بود 
▪️دولت روسیه به دفعات از طرف ایرانی در مورد عضو مقاومت بودن ایشان استعلام کرده بود که هیچ جوابی رسمی ازایران به روسیه داده نشد
▪️ضمناً به دلیل عدم ذکرنام کشور تحویل دهنده صفحات دولتی باک در شبکه‌های اجتماعی مختلف شایعه کرده‌اند که این فرد ازطرف دولت ایران تحویل رژیم باکو شد
▪️ چهره خاکی طالح یوسف اف(حاج تقی)در عملیات آزادسازی دیرالزور در کنار سردار دلها شهید قاسم سلیمانی


📡 #ناب_جهادی
@nabjahadiii

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جانم فدای ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۳ ق.ظ

مرد میدان| حاج قاسم سلیمانی الگویی برای همه بشریت است

 

این که گفتند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» نفهمیدند و دروغ گفتند. اگر غزه و لبنان نبودند، امروز جانی در تن ایران باقی نمی ماند. آن مسلمانان غزه و لبنان، خط مقدم ما هستند. جدا از موضوعات اعتقادی، آن جا خط مقدم ماست. چرا اسرائیل مسلح به ده ها موشک اتمی، جرأت نمی کند و جرأت هم نخواهد کرد به کشور ما حمله بکند؟ چون قدرت را در آنجا می بیند. امروز ایران به لطف و عنایت خداوند، به برکت این خونها، به برکت انوار قدسیه امام، به برکت رهبری های داهیانه مقام معظم رهبری در اوج قله حقیقی است. این را دشمن اعتراف می کند، کاری به ما ندارد، نیازی نیست ما شعار بدهیم. دشمن میگوید که ایران، عراق را بلعیده است، ما که نمی گوییم و البته این را قبول هم نداریم. دشمن نگاه می کند به همین مستضعفینی که با ایران مرتبط هستند و در عراق در قله این حکومت نشستند. حکیم، نوری مالکی، جعفری و طالبانی را می بینند و می گویند ایران، عراق را بلعیده است.

سخنان حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهید حاج علی محمدی پور

منبع : کتاب برادر قاسم  صفحه 250

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پرچم هیأتهای مذهبی بابل بالاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۱ ب.ظ

photo_2022-12-05_18-27-19_bycj.jpg

 

و من یعظّم شعائر الله فانّها من تقوی القلوب، نقشه راه تبلیغی کتاب خدا در اهتزاز بیرق حقیقت و تقویت فکری و معنوی جبهه فرهنگی اسلام است که در چارچوب وذکّرهم ایام الله، انتقال پیام سعادت و اشاعه باور هدایت و پویش طریقت حق را بر علمداران مکتب وحی، بایسته و لازم شمرده است.

خدمات متقابل انقلاب اسلامی و هیئات مذهبی قابل شماره نیست. به فرموده پیر میکده جماران، محرّم و صفر و محافل اشک و روضه است که جان مایه نهضت مکرر عاشورا در آخرالزمان حاکمیت پوشالی تمدن غرب قرار گرفته و انقلاب جهانی اسلام را در بهمن 57 برای زمینه سازی ظهور منجی بشریت و احیای اندیشه ظلم ستیزی و تحقق حیات انسانی و الهی جوامع، رقم زده است و کیست که نداند انقلاب برآمده از مجالس روضه و معارف عاشورایی فقه حسینی، خود یاریگر درخت تناور هیئات مذهبی و مقوّم مجالس معرفتی توسل و ذکر و استعانت از سفینةالنجاة عالم مادی و مصباح الهداء ظلمات حیرانی تا سرمنزل رستگاری و جاودانگی بوده است؟

به رغم برخی نقدها و تبصره ها هنوز هم باید افتخار کرد که ذات نورانی برگرفته از عقیق سرخ جهاد و شهادت نظام اسلامی، جبهه الحاد و التقاط و طاغوت را در نشیب تقابل با ریشه های قرآنی و عاشورایی انقلاب به رسوایی کشانده و ماهیت پلید جریانهای فاسد را در مصاف با اصالت حاکمیت الله برملا ساخته است.

نظام دیوان سالاری کشور بی عیب و نقص نیست. اساس فریضه امر به معروف و نهی از منکر و تأکید رهبری انقلاب بر ضرورت مطالبه گری و عدالتخواهی، رسالتی است که بستر سلامت نظام و صیانت از حقوق ملت و نسخه اصلاح کژی ها را ترسیم می نماید؛ اما بی شک، نظام ولایی اسلام که خون آورد هزاران لاله گلگون کفن و بی نام و نشان مُلک امام زمان است، با هیاهوی پوچ جماعتی فریب خورده و عناصری هرز و هیز و میوه های کرم خورده فضای مجازی قابل معامله و تغییر نیست.

هیأت های مذهبی که همواره بعنوان کارگاه انسان سازی و پایگاه تربیت نیروهای پیش رو در تمدن اسلامی، نقشی اساسی و سازنده در تأمین منابع انسانی و فکری و فرهنگی در همه چالش های ریز و درشت تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی از مصاف با گروهکهای مسلح و حضور در خطوط مقدم جنگ تحمیلی تا فرو نشاندن فتنه ها و درخشش در جبهه بین المللی اسلام و دفاع از حرم آل الله و... داشته اند در آوردگاه ستیز با شبهات اغواگر جریان معاند و غوغا سالاری پیاده نظام تراوای مجازی نیز پای عهد خویش با پیام زینبی قافله مستدام نینوا ایستاده و حضور حماسی سپاه توحید را در لبیک به هل من ناصر امام عشق و دلدادگی، جلوه ای دوباره می بخشند.

چهارشنبه، ساعت 18:30 حرکت عظیم هیأت های مذهبی بابل متشکل از خیل جوانان مکتب فاطمی و مدافعان حریم ولایت و جان نثاران حرم قدسی اسلام انقلابی در شب شهادت بانوی ممتاز عالم خلقت و آموزگار آئین نجابت و قداست و آزادگی زنان مردآفرین و حیات بخش و انسان ساز، از آستان امامزاده قاسم تا دانشگاه صنعتی نوشیروانی که مصلای آن قدمگاه 1750 شهید خطه دارالمومنین است، شکوه ماندگار نسل بیداری و ایمان و حماسه و ایثار و بصیرت را در کتاب عزت و سرافرازی و افتخار دیار عالمان و شهدا و نخبگان و فرهیختگان ثبت و ضبط می نماید.

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های فاطمه خوش آمدید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۲ ب.ظ

photo_2022-11-28_16-21-14_ezk8.jpg

 

امروز نایب الزیاره همه دوستان بودم زیر تابوت آسمانی چهار سید شهید از تبار عاشوراییان بی مثال تاریخ. عطر و بوی فاطمه را از حریم زینبی در آستانه میلاد عقیله بنی هاشم در شهر فاطمه و زینب ثانی به ارمغان آورده بودند. یادگاران نبل و الزهرا پیشگامان فتح و رشادت و ظفر، کبوتران حرم زینب از شهر عشق، دیار دمشق، بسیجیان بی نام و نشان تمدن جهانی اسلام و نوید دهندگان آزادی و آزادگی مستضعفان عالم، سه شهید زینبیون پاکستان و یک شهید فاطمیون افغانستان امروز عصر بر شانه های شهر تا معراج وصل و رستگاری بدرقه شدند.

همه این ابدان مطهر سادات، چند سالی در خاک سوریه میهمان سرای گمنامی بودند و زائری جز مادرشان حضرت زهرا نداشتند؛ اما در میان آنها سید حسین حسینی، در انعکاس تصویر سرخ نینوای اباعبدالله، سر به بدن نداشت. قم موطن همه عشاق کوی دلدادگی و وصال است. هیچ شهیدی از هر جای این کره خاکی که باشد در عُشّ آل محمد(ص) احساس غربت نخواهد کرد. قم خاستگاه نهضت رهایی مستضعفان در آخرالزمان دین حقیقت و هدایت است. همه شهدای طریق مروت و آزادگی، شهید شهر مقدس قم هستند.

 

photo_2022-11-28_16-21-25_2tsx.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعا و مرد بی ادعا!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ب.ظ

photo_2022-10-31_12-51-36_rdo.jpg

 

ما تو را دعا کنیم؟! تو ما را دعا کن پسر! این جا غریبی. امتیازت عشق به اباعبدالله بود که پا به دیار غربت نهادی، به دفاع از حریم خواهرش شتافتی و پیکرت میهمان خاک قم ماند و روحت کبوتر حرم کریمه اهل بیت گردید امتیاز حسین!

در میان خیل شهدای پاکستانی مدافع حرم در بهشت حضرت معصومه سلام الله علیها، قبر ساده امتیاز حسین نظرم را به خود جلب کرد که رویش با خطی معمولی نوشته شده بود برایم دعا کنید. فدای شهید بزرگواری که حتی بابت قطرات خونش و درد زخم و گلوله و غم فراق از خانواده و ... منّتی بر سر کسی ندارد که هیچ، باز هم تمنای دعای مردم دارد و در محضر خدا بی ادعاست.

ما را دعا کن برادر در این ظلمات حیرانی و سرگشتگی، کشتی نجات حسین علیه السلام را بیابیم و از امواج خروشان غفلت و خودخواهی رها شویم. دعایمان کن امتیاز حسین که نَمی از یَم عنایت شاگردان ممتاز مکتب حسین بر ردای بندگی مان جا خوش کند شاید که در زمره الذین انعمت علیهم الهی، به پیوست عاشقان کوی رستگاری، شهدی از حلاوت وصال با معبود، گوارای کام تشنه مان قرار گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا