اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

بهترین ها

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

کتاب حاجت روا - مطاف عشق

 

کتاب حاجت روا را خواندم خاطراتی از شهید مدافع حرم علی رضا نوری بود.

راستش با قلم نویسنده حال نکردم ولی خاطرات کتاب برایم جذاب و شرم آور بود! شرم آور؟ میدانید چرا؟

برای شهدای نسل سومی و چهارمی انقلاب احترام خاصی قائل هستم. این بچه ها در دوره ای به سر می بردند که طوفان تهاجم فکری و فرهنگی دشمن از زمین و اسمان همه جا را فرا گرفته بوده و هست. دوره ای که جماعت تربیت شده ماهواره و اینستا و... به سمت خود تحقیری و وادادگی پیش رفته و مبنای لذت طلبی را برگرفته از تعالیم رسانه ای غرب در جان خود رسوخ داده اند. هر کس احساس میکند باید فقط به فکر خودش باشد دنبال نفع بالاتری باشد و لذت بیشتری را نصیب خودش کند و هیچ مسئولیتی در قبال مردم و میهنش برعهده ندارد.

در عصر پوچی انسانها و فرار از فطرت، بچه هایی رشد کردند و درخشیدند که جوان بودند، زن و بچه داشتند، خیانت بعضی از مسئولان را دیدند، دهها تهمت و ناجوانمردی را تحمل کردند، دست از علائق خود شستند و به دیار غربت شتافته و مظلومانه به شهادت رسیدند. دل کندن از جاذبه های رنگارنگ دنیای مادی در این عصر کار هر کسی نیست.

گفتم شرم آور زیرا برای مدعیانی مثل من که نان سفره امام زمان را خورده ایم جای تأسف است که در حیطه عمل، فرسنگها با راه و مرام شهدا فاصله داریم.

یک نکته هم برای من جالب است که وجه اشتراک شهدای نسل سومی و چهارمی مدافع حرم به شمار می آید.

همه شان با زن و فرزندشان عشق بازی عجیبی داشته اند، همه شان حتما ضامن کسی شده اند یا پولی قرض داده اند که طرف خورده و برده است، همه شان به حضرت زهرا ارادت عجیبی داشتند، همه شان با آثار و خاطرات شهدای دفاع مقدس مأنوس بودند، همه شان دست به خیر بوده و هوای فقرا و ضعفا را داشتند، همه شان از ریا فراری بوده و دوست نداشتند تشویق شوند، همه شان بیش از حد وظایف خود کار می کردند که دینی گردنشان نماند و...

عرض کردم بین حرف و عمل خیلی فاصله است. این شهدا شاید نمیتوانستند مانند امثال من خوب بنویسند و خوب سخن بگویند اما تا دلتان بخواهد به هر آنچه از نیکی و راستی و درستی که آموختند عمل نموده و پایبند به عقایدشان بودند.

شما باشید جای خدا، کدام یک را ارجح میدانید؟

بیخود نیست که از رسول الله نقل کرده اند در آخرالزمان شهادت بهترینهای امت مرا گلچین می کند. بهترین بودن به سخن و ادعا نیست. فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما

نظرات  (۱)

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">