اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۱۸۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ مقاومت» ثبت شده است

مربع های قرمز

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۶ ب.ظ

مربع های قرمز


جواد فخار، بچه مایه دار بود. از امکانات مادی دنیا چیزی کم نداشت. لباس های جبهه را با پول خودش خرید که دینی از بیت المال به گردنش نباشد. یک روز تشییع جنازه شهدا بود. دوستی گفت: شاید تو هم شهید بشوی و در همین تابوت تشییعت کنند. پاسخ داد: نه؛ من نمی خواهم باری بر دوش مردم بوده و جایی از زمین را اشغال کنم. سهمی از این دنیا نمی خواهم.

تیر خورد و مجروح شد و درد می کشید. انگار لحظات آخر عمرش بود. او را روی برانکارد گذاشتند که به عقب ببرند. خمپاره ای آمد و درست نشست روی بدنش. از جواد فخار چیزی باقی نماند که جایی از این کره خاکی را به خود اختصاص دهد.

سید مهدی موسوی، آمد توی خواب دوستش و گفت: ما رسم رفاقت را به جا آوردیم و جویای حالتان شدیم و بعد سفارش کرد که تسبیحات حضرت زهرا را جدی بگیرد و ترک نکند. بیدار که شد خبر شهادت سید مهدی را شنید. سید را در همان قبری به خاک سپردند که چندی پیش در آن قرار گرفته و با معبودش به مناجات نشسته بود.

حاج حسین یکتا خودش یک راوی است آنهم از نوع حرفه ای. برای همین است که خاطره را می فهمد و می داند که چه چیز را چطور باید به مخاطبش منتقل کند. شاید همین ویژگی و البته وسواسی که در دوران جنگ در ثبت اسامی و فهرست شهدا و گردان هایشان داشت باعث شد که خاطرات شفاهی او در کتاب "مربع های قرمز"، اثری بدیع از خاطراتی مفید و جذاب و تأثیرگذار را برای خوانندگان رقم بزند.

قلم زیبا و با حوصله سرکار خانم زینب عرفانیان نیز در ساماندهی و نگارش اثر، نقشی مهم و سرنوشت ساز داشت که قابل اغماض نیست. این کتاب علاوه بر جذابیت هایی که برای مخاطب عام دارد، برای پژوهشگران عرصه تاریخ شفاهی دفاع مقدس نیز می تواند به عنوان الگویی از تدوین یک اثر جامع محسوب آمده و به نوعی کتابی آموزشی برای فعالان و علاقمندان این عرصه تلقی شود.

مربع های قرمز در 544 صفحه توسط انتشارات موسسه شهید کاظمی تهیه و به زیور طبع آراسته شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه سالروز آزادسازی نبل و الزهرا

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۰۰ ب.ظ

ابوحسین از دوستان رزمنده و خط مقدمی مدافع حرم است که متن زیر را به بهانه سالروز آزادسازی نبل و الزهرا که یکی از شیرین ترین حماسه های رزمندگان اسلام در جریان مبارزه با دژخیمان و عناصرخودفروخته صهیونیسم در جبهه سوریه است به نگارش درآورده است.

قبل از آن که این متن را بخوانید یادتان باشد بسیاری از شهدای مدافع حرم، آرزو داشتند در شکستن محاصره نبل و الزهرا حضور داشته و در کنار شیعیان مظلوم و مقاوم این دیار، ندای توفنده لبیک یا زینب را سر بدهند:


امروز سالروز آزاد سازی شهرهای نبل و الزهرا  است حماسه ای زیبا که هیچ وقت نمیتوان از یاد برد حضور قهرمانه و پر افتخار نیروهای مقاومت و استقبال عجیب و شوق آور مردم و صدای گلوله هایی که نوید آزادی را میداد صدای بسیم که با لهجه افغانی به مدافعان شهر میگفت بچه های نبل الزهرا چایی را بزارید ما داریم میایم . 

مدافعان شهر نبل الزهرا وقتی میبینند که گروه مقاومت حمله کرده آنها هم از سنگرها و خاکریزهایز که 4 سال در آن بودند و از شهر دفاع میکردند خارج میشوند و به دشمن حمله میکنند و دشمن را میتارانند .


مردم شهر همه حیرت زده از حضور نظامی هایی که وارد شهر شدند غریبه هایی آشنا و دوست داشتنی مردم تازه متوجه آزادی شهر خود بعد از 4 سال میشوند همه گویی برادران خود را در آغوش میگیرند مجاهدان را میبوسند و در آغوش میگیرند و صدای کل کشیدن عربی زنان  که نوید پیروزی میدهد همه از خوشحالی اشک می ریزند وبر سر مجاهدان برنج میپاشند، زنان دست بر پوتین مجاهدان میکشند و بر صورت خود میکشند گویی به فرشتگان خدا تبرک میجویند .

پرچم ایران در میان جمعیت خود نمایی میکند.....

امروز روز فراموش نشدنی برای مردم نبل الزهرا است .برای مجاهدان مدافع حرم در سوریه .

وقتی وارد شهر میشدی چهره ها آشنا بود وحتی چادر و حجاب زنان و دختران این شهر به مانند مادران و خواهران خودمان  بودند  اینجا بوی وطن میداد .

آری اشتباه نیامده بودیم ما برای آزادی نوامیسان آمده بودیم اگر تک تکمان جان میدادیم ارزشش را داشت،2000 کیلومتر که مسافتی نیست ، ما خاک دنیا را برای عزت نوامیسمان به توبره میکشیم .

داستان هایی عجیب و وحشت آور که غیرت هر مردی را بجوش می آورد از مسجد شهر مایر و ماجرای بلندگوهایش تا طاموره و که پایگاه مسلحین خونخوار بودند

 گویی دوباره اهل شیعه میخواست به اسارت رود وعزت زنان و شرافت تشیع هدف بود .

قبرستان های شهر نبل و الزهرا پر از شهید بود شهیدان مقاومت ،هزینه ای که باید برای مقاومت پرداخت میشد تا شرافت و جان های بیشتری حفظ میشد

850 شهید طی 4 سال که نیمی به علت بمباران و گلوله باران شهر توسط مسلحین به شهادت رسیده بودند و نیمی دیگر در مبارزه مستقیم.

تعداد شهدای این شهرهای نبل والزهرا از حمص که براحتی تسلیم شده بود بسیار کمتر بود. 

در حالی که تعداد علویان و شیعیان حمص بسیار کم جمعیت  بودند. 

آنها در حمص به هیچ کس رحم نکردند چه شیعه چه سنی....


اینجا آموختم مقاومت ایجاد هزینه نیست بلکه راهی برای جلوگیری از خسران های جبران ناپذیر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا