اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حوزه تراز انقلاب» ثبت شده است

این فریاد هم بمونه واسه تاریخ

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۴۵ ق.ظ

پلان هایی از سبک زندگی طلبه و مُبلغ نمونه

 

ده سالی میشه صندوقی داریم تو قم متعلق به استاد ایزدهی که کاراش با منه. به طلاب مدرسه روحیه بابل وام ضروری میدیم. مبلغش پایینه، یک میلیون تومن. اونم با سخت گیری های من بابت دریافت چک و سفته که گاهی باعث فراری دادن بعضی دوستان متقاضی میشه. هیچ وقت مثل این دو سه ماه اخیر تقاضا بالا نگرفته بود. طوری که اگه کلیه هامم بفروشم شاید نتونم پاسخگوی مراجعه دوستان باشم. بعضی هم لطف دارن و درد دل میکنن. باور کنید طلاب دارن له میشن. متوسط حقوق، (شهریه) طلبه ها حدود یک و نیم میلیون تومنه، نهایتا زیر دو تومن. بساط تحقیق و پژوهش هم که اغلب تعطیله، تبلیغ هم کمرنگ شده. طلبه مستأجر با سه چهارتا بچه چه کار کنه؟

این بچه ها نجیبن هیچی نمیگن، ذره ذره دارن آب میشن اما بذار این فریاد تو گوش تاریخ بمونه: گردن کلفتایی که اون بالا نشستین از در و دیوار واستون حقوق و مزایا میاد بار چن نسلتونو بستین بعد میشینین تصمیم میگیرین شهریه طلبه های پاپتی بالا نره یه وقت از زیّ طلبگی خارج بشن!

بی شرفایی که این طرف اونطرف جیغ و داد دارین آییییی ملت، بودجه مملکتو طلبه ها دارن میخورن!

الهی اون دنیا هر دوتون با هم محشور بشین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روضه حوزه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۰۷ ق.ظ

مگر در تمام این بیست و خورده ای سالی که در حوزه هستم طلاب و روحانیون و علمای پاک و متقی و ربانی کم دیده ام؟ مگر می شود منکر وجود ده ها سرباز خدوم و پیامبر گون امام عصر در جای جای این کشور شد؟

اما

دل آدم خون می شود از دست آن قشر روحانی نماهایی که عقبه فکری شان به منافع دنیایی باز می گردد و کعبه آمالشان آلاف و علوف این جهانی است.

دم در مدرسه روحیه، پیرمرد کفاشی بود که همه ابزار کارش درون جعبه ای چوبی جای می گرفت. کفش واکس می زد و با دست پارگی های کفش مردم را پینه می زد.

ساق دستانش لاغر و نحیف بود. آن قدر واکس و روغن و ... به خورد دستش رفته بود که معلوم نبود اصلا آب وضو به پوست آن سرایت می کند یا نه. حکمش را پرسده بود گفتند چون دیگر پوست دستت پاک شدنی نیست وضویت اشکالی ندارد.

این پیرمرد با همین سر و وضع و کسب و کار اندک، خمس درآمدش را هر سال می آورد تقدیم حوزه می کرد.

سربازی امام زمان و تلبس به عبا و عمامه پیغمبری روحیه پیغمبری می خواهد که کمترین شرط آن شرم از خداست. آن که از این عنوان و لباس سوءاستفاده می کند رویش می شود در چهره امثال این پیرمرد نحیف کفاش نظر بیندازد؟

صوفی ها هم حتی هر سالکی را مستحق پوشیدن خرقه تصوف نمی دانند و خرقه را اساسا به کسی می پوشانند که مرحله ای از طریقت دلدادگی را طی کرده باشد.

دل آدم درد می آید از دست روحانی نماهای جاه طلب و دنیا دوست. طلبه ای مدعی که سر بر حریم نوامیس مردم فرو برده است. آن شکم گنده ای که هر جا مفسدی اقتصادی بود دستی کنارش بر آتش داشت. آن نمک گیر سفره اغنیا. آن بازیچه اطرافیان دلال مسلک. آن نامردی که پول می گیرد تا سکوت کند و حرفی از ستم باندهی تبهکار و مفسد به زبان نیاورد. آن نابخردی که عمل به دین را برای همسایه دانسته و در خلوت به کار دیگرمی پردازد. آن فامیل باز و قبیله گرای طاغوتی که معتقد است به خاطر حفظ شئون من در آوردی و تقدس آبکی اش نباید با فساد اطرافیان او برخورد کرد و ....

برخی از این قماش از نظر سیاسی نیز فاسد و فاسق هستند که معمولا سیبل نهادهای نظارتی قرار می گیرند بعضی نیز سوراخ دعا را پیدا کرده و با نشخوار شعائر ارزشی از گزند ناظران به سلامت مانده و در نقاب عدالت طلبی و ولایت خواهی و اصول گرایی در چراگاه مال اندوزی و شکم بارگی و زیرشکم پرستی سیر می نمایند.

این قماش از آویخته های قطار دین، آبرو و حیثیت مسافران حقیقی مقصد هدایت را نیز به فنا می دهند. هر شهر یک روحانی ربانی طبیب دوّار داشته باشد کافی است و بهتر است از وجود چند مدعی تو خالی و هوس آلود و جیب بری که اعتقاد مردم به آخرت را به نیابت از جناب ابلیس به لجن می کشانند.

نمی دانم چقدر از عمرم باقی است؛ اما به جبران نان و نمکی که از سفره امام عصر نصیبم شده به سهم و بضاعت خویش برای پاکسازی حریم روحانیت حقیقی و رسوایی مدعیان دروغین و سوداگران دین تلاش خواهم نمود به مدد حضرت الله باشد که بخش کوچکی از حق بزرگ آل الله را با هزینه های سخت و ناگواری که در این راه می پردازم، پاس داشته باشم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر رونمایی از منبر طلا در کاظمین

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ

 

ساخت منبر طلا نمایشگر حماقت جریان سطحی نگری است که در پوسته دین و ظواهر آن متوقف مانده است. اهل بیت، کشتی نجات هستند و چراغ هدایت؛ که گفته اند: من ارادالله بدأ بکم. دین، نسخه رستگاری و حرکت به سمت خداست. رسیدن به خدا نیز بدون هزینه و تاوان نیست. با اهل بیت قرار است به خدا برسیم و رسیدن به خدا و خدایی شدن و خلیفةالله بودن مستلزم آراستگی به رنگ و بوی الهی در جمیع صفات او از مهر و رحمانیت و رزاقیّت تا خشم با کفار و برائت از مشرکان و قتال با جباران و غارتگران است.

مدعی عشق به اهل بیت، در مسیر اهل بیت قدم بر می دارد. کدام امام را سراغ دارید که مغضوب حکام جور نبوده است؟ کدام امام را سراغ دارید که راهش مورد تأیید یزیدیان زمانه قرار داشته باشد؟ چقدر سطحی نگری یا بلاهت لازم است تا کسی دست دوستی به سمت آمریکای خون آشام و انگلیس خبیث دراز کند، آرمان قدس را به فراموشی بسپرد و دم از پیروی راه علی علیه السلام آن تجسم عدالت و ظلم ستیزی بزند که کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا را سرلوحه طریقت تشیع راستین قرار داده است؟!

منبر از طلا باشد یا نباشد اگر ذهن ها با اکسیر ناب اندیشه اهل بیت به کیمیای معرفت و صدق و ایمان نرسد و از رهگذر فرهنگ ایثار و شهادت و جهاد با مستکبران و یاری مستضعفان عبور نکند بازیچه معاویه ها در صفین و نهروان خواهد بود. رویای صادقه رسول الله را که از یاد نبرده ایم؟! هر کسی می تواند از منبرها بالا برود. هر کسی می تواند از فراز منبر به خطابه بپردازد. هر کسی می تواند تسبیح و انگشتر به دست بگذارد. هر کسی می تواند شریح قاضی شود؛ اما هر کسی نمی تواند عمار و مالک باشد. هر کسی را یارای همراهی ولیّ خدا در دشت بلا نیست. خطبه های رسول الله و علی و فرزندانش روی سنگ یا پشته ای از چوب و ... انسان ساز بود. منبر فقط یک وسیله است. خمینی با یک نوار یا صفحه ای پیام، جان ها را به غلیان می انداخت و جهانی را تکان می داد. گوینده ای که به برکت عمل و ایمان، نفسش حق نبوده و فطرت های خفته را احیا نکند و با کلام و قلم، نور هدایت را به قلب ها نتاباند بر بلندای کعبه هم که بنشیند خیری به اسلام نخواهد رساند، برگی را نمی جنباند و قدمی در راه تحقق اهداف جهان شمول دین بر نخواهد داشت.

منبر و محراب فقط بهانه است درست مثل سنگ نشان کعبه که ره گم نشود. گویا عده ای بنا دارند ایمان مردم را در ابزارها و نمادها و اسم ها متوقف نگاه دارند و اصل حرکت برای نیل به مقصود را به فراموشی بسپارند. هر وقت خار چشم ظالمان قرار گرفتید، هر وقت دشمنان راه اهل بیت از شما احساس خطر کردند، هر گاه جنبشی برای نجات محرومان و پابرهنگان عالم رقم زدید، هر زمان که منادی حق و عدالت شدید روی خاک هم که بنشینید؛ وجودتان شمع معارف مکتب وحی بوده و پروانه های گمگشته راه هدایت را به گرد خود می کشاند. حنجره حسین از طلا بود آن هنگام که ندای هیهات مناالذله سر داد و بیعت مثل خود با مثل یزید را محال شمرد و خنجر عدو را مونس قفای خویش دید؛ اما لبیک هل من ناصر او قرن هاست که قیام پابرهنگان و آزادی خواهان را کابوس ویرانگر بساط مستکبران ساخته است. شهامت این راه را دارید، بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جیب های نانجیب!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۵۳ ق.ظ

گفتم: حاج آقا! در شأن شما نیست با این جایگاهی که منتسب به اسلام و انقلابه واسه یه نو کیسه تازه به دوران رسیده ای که از نظر اقتصادی و اجتماعی تو مردم وجاهت خوبی نداره، نوشابه باز کنی.

جوابش مختصر بود و غیر مفید!

با نگاهی حق به جانب گفت: دفتر، خرج داره!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عالم مجاهد و انقلابی، مدافع مبانی نظام اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۲۲ ب.ظ

 

️ نقدی عالمانه برنوشتار حجت الاسلام سروش محلاتی درباره آیت الله امینی (ره)

جناب حجت الاسلام محمد سروش محلاتی، به بهانه چهلمین روز ارتحال عالم انقلابی آیت الله امینی (ره)، با بیان تفاوت هایی برای ایشان، عنوان انحرافی ((روحانی حکومتی)) را، همراه با مطالب خلاف واقع مطرح نمودند که نقدی بر این نوشتار درادامه خواهد آمد.

مهمترین نقد و پاسخ به این قبیل برداشت های غلط می تواند فرمایش مقام معظم رهبری  (حفظه الله) در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم در آبان 1389 باشد که فرمودند: ((بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دو عنوان و دو مفهوم غلط و انحرافی به وسیله‌ی کسانی که هم با روحانیت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند، در ذهنها مطرح شد. این دو مفهوم غلط و در واقع دو تهمت را دشمن به عنوان تاکتیک مطرح کرده است . یکی طرح مسئله‌ی حکومت آخوندی است. میگویند در ایران حکومت آخوندی، حکومت روحانی بر سر کار است. دیگری طرح موضوع آخوند حکومتی است؛ تقسیم آخوند به حکومتی و غیر حکومتی. هدفشان از طرح این دو مفهوم انحرافی و غلط این بود که اولاً نظام اسلامی را از پشتوانه‌ی عظیم فکری و نظری و استدلالی و علمی علمای دین محروم کنند؛ ثانیاً روحانیت مسئول را، روحانیت انقلابی را، روحانیت حاضر در صحنه را که در مقابل دشمنی‌ها سینه سپر کرده است، به خیال خودشان منزوی کنند، بدنام کنند. یعنی آخوند یک نوعش حکومتی است، که این بد است، ضد ارزش است؛ یک نوعش غیر حکومتی است، که این مثبت است.نسبت روحانیت با نظام اسلامی، نسبت روشنی است. نسبت حمایت و نصیحت است.))

یقینا در پاسخ به هدف جناب سروش محلاتی از نوشتار خویش، همین فرمایش رهبر معظم انقلاب کافی است. لکن به جهت تبیین بیشتر مطالب ایشان و تمسک به آیه (( وجادلهم بالتی هی احسن)) ، نکاتی مهم را مطرح می نماییم.

نکته اول : همانطور که شما در نوشته خود به درستی بیان نمودید آیت الله امینی با اینکه انقلابی و مدافع نظام بود، تغییری در زندگی اش رخ نداد و این جای تعجب ندارد. تعجب آنجاست که عده ای اعتقاد به نظام ندارند اما روزانه از سفره انقلاب و نظام اسلامی ارتزاق می کنند. جالب تر آنکه ، عده ای فقیه نما به ایشان اظهار ارادت نموده و از طرفی اعتقادی هم به حکومت ندارند، اما سیل وجوهات را به دفاتر و اطرافیان خویش سرازیر کرده اند.

نکته دوم: در جای دیگر (تفاوت پنجم) آورده اید که چون ایشان با مردم انس داشت، از درد مردم به درستی خبر داشت و آنها را در صحبت های خود منعکس می کرد. 

جناب سروش محلاتی! چطور می شود که شما و همفکرانتان و مدافعان تفکر اشرافیگری ، به جهت اغراض سیاسی و بحران اجتماعی ، دم از درد مردم و مشکلات آنان در برخی موارد می زنید در حالیکه هرگاه از بحران هایتان عبور می کنید باز هم به رویکرد اصلی خود (دفاع از مکتب اشرافیگری و صاحبان ثروت) باز می گردید. به راستی ! شما که ایشان (مرحوم آیت الله امینی) را الگو قرار می دهید ، چرا رفتار و عملکردتان با الگوی رفتاری ایشان فاصله آشکاری دارد ؟؟!!

نکته سوم: در تفاوت هشتم ، نسبت ناروایی به آن عالم ربانی داده اید و آن اینکه ((اول روحانی بود و بعد حکومتی)) و سپس در ادامه گفته اید: ایشان شخصیت مستقل حوزوی خود را برای امور حکومتی قربانی نمی کرد. 

درباره نسبت ناروایی که به ایشان داده اید یک جمله کافیست وآن کلام شهید والامقام، مدرس کبیر است که فرمود: (( سیاست ما عین دیانت ماست)).

اما درباره شخصیت مستقل حوزوی ایشان ، خوب است بدانید که آن مرحوم از محدود کسانی بود که تصور صحیحی از استقلال حوزه در ذهن داشت، لکن حوزه را در خدمت نظام و نظام را در حمایت از حوزه می دید اما با این حال از منابع مالی نظام برای منافع شخصی و راه اندازی دفتر و مؤسسه استفاده ننمود؛ ولی عجیب اندر عجیب است که عده ای علیرغم تصور غلط از استقلال حوزه و عدم اعتقاد به نظام اسلامی، باز هم از هیچ فرصتی برای جذب منابع مالی دولتی و غیر دولتی ، برای راه اندازی دفاتر ، مدارس و مؤسسات دریغ نمی نمایند.

نکته چهارم: در صدر تفاوت هفتم از کلامتان، دفاع از اصول و مبانی نظام را یک حسن برای ایشان ذکر نموده، در حالیکه در ذیل آن، فتنه 88 را صرفا یک واقعه معرفی نمودید.

چطور سخن از دفاع از اصول و مبانی نظام می گویید، در حالیکه ((فتنه 88)) را که برای ضربه به اصل نظام طراحی شده بود (که بر هیچ عاقلی پوشیده نیست) صرفا یک واقعه و خارج از اصول و مبانی دانسته اید؟ ((این تذهبون))

نکته پنجم: در تفاوت سیزدهم، چه زیبا گفته اید: که ایشان در مقابل انحراف ساکت نبودند و اعتراض می کردند.

بفرمایید شما که این روحیه ایشان را به عنوان یک الگوی رفتاری مطرح می کنید، چرا در مشکلات و بحران اقتصادی مردم، اعتراض نمی کنید بلکه با مسببان و عاملان آن همراهی می نمایید؟ چه بسا کسانی در حکومت هضم نشده اند

اما عجیب است که بر واقعیت های جامعه و تجمل گرایی هم کیشان و هم فکران خود در بین مسؤلین و دولتمردان چشمان خود را بسته اند.

حرف آخر: 

جناب سروش محلاتی ، حرف و گفتنی بسیار است بماند برای وقتی دیگر .چه زیبا فرمود آن روحانی حکومتی والامقام حضرت امام خمینی کبیر رحمت الله علیه در منشور روحانیتش : بگذاریم و بگذریم...

حوزه علیمه قم

علوی مهر

خرداد۱۳۹۹

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با "روحیه" باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۴۴ ب.ظ

zik5_photo_2020-03-04_11-17-09.jpg

 

اگر می خواهید طلبه شوید یا کسی از آشناها و بستگانتان از شما مشورت خواست که یک مدرسه علمیه خوب را به او معرفی کنید، "روحیه" بابل را در اولویت قرار دهید.

مدرسه علمیه روحیه بابل فضایی به دور از قیل و قال ها و وابستگی های دنیایی با تمرکز بر آموزش مبانی علم و معنویت دارد. تربیت شدگان این مدرسه اغلب از نخبگان سطوح مختلف حوزه های علمیه به شمار می آیند.

همه مدارس علمیه، مبارک و محترم بوده و خاکشان سرمه چشمان ماست؛ اما فرق می کند اگر ناخدای کشتی، بیم موج نداشته و طوفان های ریز و درشت روزگار را بارها به سلامت پشت سر گذاشته باشد. اوست که به خوبی می تواند راه را از بیراهه نشانتان داده و فراز و فرود امواج و ابهت اقیانوس ها را پیش چشمتان هموار و حقیر جلوه دهد. 

حضور در کنار یک عالم زبردست و حاذق و راه پیموده چون حضرت آیت الله محمدی، امتیاز ویژه ای است که مدرسه علمیه روحیه داراست. یک ساعت نشستن با این مرد صاحب نفس و فقیه گمنام و خودساخته می تواند تا مدت ها شهد شیرین معنویت و خداباوری را در وجودتان به غلیان درآورد چه برسد به آن که توفیق حضور چند ساله در کنار این ابرمرد فاتح خیبر تقوا را داشته باشید و از سرچشمه حکمتش بهره مند شوید؛ البته به شرط آن که اراده رشد و هدایت را نیز داشته باشید و مثل من و امثال من عمرتان را به بطالت نگذرانید که دیگر مسئولیت عواقبش پای خودتان است.

مدرسه روحیه علمیه بابل الان در حال ثبت نام دانش آموزان داوطلب ورود به عرصه سربازی و خادمی ساحت ولی عصر (عج) است. گر مرد رهی، بسم الله. اگر شانه هایت تحمل این بار سنگین را دارد فتوکّل علی الله.

نشانی و نحوه ثبت نام در تصویر بالا درج شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقاهت و اخلاق

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۵ ق.ظ

دوام اسلام و قوام حوزه های علمیه منوط به تقویت دو مؤلفه علم و تقواست. اسلام مکتب علم است و از دیر باز، کرسی های علمی مکتب اسلام، برتری این را در همه ابعاد نسبت به سایر ادیان به اثبات رسانده است.

از سوی دیگر، وجود علمای مهذّب، جلوه ای از یک الگوی رفتاری مناسب را به عموم طبقات جامعه ارائه داده و جاذبه ای شیرین و معنوی را برای تشنگان معارف حق به وجود آورده است. این دو مؤلفه را باید شاخصه اصلی دین اسلام و علما و مروّجان آیین شریعت دانست. انقلاب اسلامی که خاستگاهی جز دین و آرمان های مقدس اسلام ندارد نیز به این دو عنصر حیاتی نیاز مبرم دارد. نظام اسلامی به اقتضای ماهیت خود باید نظامی مبتنی بر علم و اخلاق باشد و هنجارهای الهی همواره باید به عنوان خطوط قرمز آن محسوب شود.

برای حفظ و تقویت این دو مؤلفه مهم، حوزه های علمیه باید در پی تربیت دانش آموختگانی باشند که در تحصیل علم و تهذیب نفس، ممارستی شگرف داشته تا بتوانند رسالت ذاتی خود در اجرای منویات دین و عمل به احکام الهی را به بهترین صورت ممکن به انجام برسانند.

طلبه تراز انقلاب اسلامی، به هیچ بهانه ای حتی کار برای انقلاب و حضور در صحنه اجتماع نباید از استحکام بنیه های علمی و ریشه های معرفتی خود غفلت بورزد. انقلاب اسلامی برای آن که بتواندد قله های سربلندی و افتخار را در پهنه گیتی در نوردیده و ایده راهگشای مردمسالاری دینی را به عنوان نسخه نجات بخش برای نظام سازی صحیح و ایجاد حاکمیت های مبتنی بر منافع دنیوی و اخروی مردم به سراسر جهان ارائه بدهد نیازمند اسلام شناسان و علمای آگاهی است که احاطه و نگاهی ژرف نسبت به علوم دینی داشته و خود نیز در صحنه عمل، اخلاق و رفتاری مبتنی بر توصیه های تربیتی دین داشته باشند. از این رو فقاهت و اخلاق را باید دو عنصر سرنوشت ساز در تأمین زیرساخت های تمدن جهانی اسلام دانست و نسبت به تقویت آن اهتمامی ویژه نشان داد.

این نکته را هم باید در نظر داشت که امروز به برکت حضور چشمگیر رسانه در زندگی خصوصی مردم و وسعت ارتباطات اجتماعی، هجم گسترده ای از سیاه نمایی ها و تخریب ها بر ضد دین به راه افتاده و منجر به آن شده که سطح توقع از روحانیت بیش از پیش در جامعه ارتقا یابد. امروز روحانیت در زیر ذره بین مردم قرار داشته و رفتار و گفتار این قشر همواره مورد رصد دوست و دشمن قرار دارد. طبیعی است به همان میزان که وجود یک روحانی ناآگاه با رفتاری دور از شأن منادین دین می تواند ضربه ای سخت بر پیکره اعتماد عمومی نسبت به حوزه های علمیه وارد سازد، حضور و درخشش عالمان صاحب فضل و آگاه که سیره اهل بیت علیهم السلام را پیشه خود ساخته اند در تعمیق باورهای جامعه نسبت به حقایق دین تأثیر به سزایی خواهد داشت.

"عزیزان! طلاب جوان! فضلا! توجه کنید که حوزه‌ی علمیه - همان‌طور که امام(ره) مکرر فرمودند - قاعده‌ی نظام جمهوری اسلامی است و همه چیز روی این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلی امکانپذیر است، و هر کدام از آنها نباشد و یا کم باشد، این قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبیعتاً همه‌ی آنچه که بر او سوار است، تکان خواهد خورد...اولین عنصر، فقه است...عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزی به اتفاق جمعی از فضلای بزرگ در خدمت امام(ره) بودیم. در آن محفل، از حوزه‌ی قم صحبت شد. یکی از بزرگان اساتید و علمای اعلام قم که مورد احترام و قبول همه‌ی ما هستند، در آن جلسه به امام عرض کردند که شما نسبت به قم، توجه و عنایت داشته باشید. آن روز امام(ره) فرمودند که این چیزها لازم نیست؛ شما اگر فقط به ابقای دو عنصر در حوزه‌ی قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، فقاهت است - که گمان می کنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعله‌ی فقاهت فروننشیند - و دوم، اخلاق و تهذیب است. ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستی خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامی قرار دهیم؛ ولی اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد".۱۳۶۸/۰۳/۲۲ بیانات در مراسم بیعت طلاب و روحانیون

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حکومت در قلب دشمن!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ ق.ظ

حجت‌الاسلام علی‌اصغر صالح‌آبادی از آزادگان سرافراز سبزواری است که در دوران اسارت، تجربیات بسیاری را در کنار مرحوم ابوترابی کسب کرده است. ایشان پس از اسارت، داماد خانواده ابوترابی گردید و هم‌اکنون در شهر مقدس قم به فعالیت‌های علمی و اجتماعی اشتغال دارد. حجت‌الاسلام صالح‌آبادی در خصوص بعضی از ویژگی‌های مرحوم ابوترابی در دوران اسارت چنین می‌گوید: «ابوترابی به آنچه که می‌گفت، عمل‌ می‌کرد. تقوا و عبادت او به دل همگان می‌نشست. رفتارش با اسرا بسیار دوستانه بود. او با محبت‌های خود در قلب همگان حاکم می‌شد تا جایی که توانست بسیاری از اسرایی را که به دلیل فشارهای دوران اسارت و ضعف ایمان دچار تزلزل شده بودند، به جمع نیروهای‌ انقلاب بازگرداند. تدبیر ابوترابی کمک شایانی در حفظ وحدت و سلامت اسرا می‌نمود. اگرچه مرحوم ابوترابی شکنجه‌های بسیاری را تحمل کرد، اما به مرور بسیاری از سربازان بعثی و نیروهای وابسته به صلیب سرخ به شخصیت او علاقمند شدند و احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل گردیدند.

شاید بتوان سلوک اجتماعی او در دوران اسارت را این‌گونه بیان کرد که می‌دید هر جا که مشکلی هست، آن‌جا حاضر می‌شد و سعی می‌کرد خلأهای موجود را با معنویت و محبت خود جبران نماید. او شبکه‌ای از مدیریت و رهبری را در اردوگاه‌هایی که حضور می‌یافت، تشکیل داده بود و حتی پس از آنکه از اردوگاه منتقل می‌شد، فردی را به عنوان جانشین خود برای هدایت فکری، مذهبی و سیاسی اسرا انتخاب می‌کرد. توصیه‌ها و نگاه مدبّرانه او به مقوله اسارت، باعث کنترل افراط‌ها و تفریط‌ها می‌گردید. رویکرد مدیریتی مرحوم ابوترابی توسط اسرایی که به اردوگاه‌های دیگر منتقل می‌شدند، در بین بسیاری دیگر از آزادگان نشر پیدا می‌کرد که بزرگ‌ترین ثمره آن، حفظ و تقویت سلامت اعتقادی و روانی اسرا بود. گاهی از برخی سربازان عراقی که تحت تأثیر اخلاق و رفتار انسانی حاج آقا ابوترابی قرار گرفته بودند، شنیده می‌شد که می‌گفتند اگر خمینی هم این‌گونه باشد، ما به او ایمان می‌آوریم. حاج آقا در پاسخ آنها می‌گفت: من یک شاگرد کوچک در مکتب امام خمینی هستم. شما او را ببینید چه خواهید گفت!»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر در تقویت خوبان کوشیده ایم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۲۰ ب.ظ

1jht_photo_2019-02-11_06-00-29.jpg


این عکس در فضای مجازی دست به دست می شود که مضمونش درباره قیاس بین دو نماینده مجلس در اول انقلاب و زمان حال است. زیرش هم نوشته اند که هر دو روحانی اند و ... از کجا به کجا رسیده ایم.

قبول.

یکی روحانی پیشرو و انقلابی و ساده زیست و دیگری روحانی نچسب و از خودراضی و ...

اما

همین خود ما در رفتارهای اجتماعی مان به کدام یک بیشتر توجه نشان می دهیم؟ روحانیون دارای زی طلبگی و مرام انقلابی و شهدایی چقدر مورد احترام و توجه و محوریت ما در جامعه هستند تا آن معدود روحانیون قالتاق میز پرست؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دانلود کتاب طبیب دوّار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ق.ظ

طیب دوّار، کتابی است با موضوع حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی که مبتنی بر فرمایشان مقام مهظم رهبری و سیره امام راحل توسط این حقیر تهیه و تدوین گردیده و به محضر علاقمندان تقدیم می شود.

در فهرست کتاب می خوانیم:

مقدمه

فصل اول

حوزه و انقلاب

الف- انقلابی گری امام خمینی(ره)

1- حوزه و ضرورت پرهیز از بی تفاوتی

2- امام و سیاست

3- امام و ظلم ستیزی

4- درد دل امام

5- امام و رفتار انقلابی

ب- انقلابی گری مقام معظم رهبری

1- حلقه وصل حوزه و دانشگاه

2- گعده های سیاسی

3- سخنرانی های بدون ترس و واهمه

فصل دوم

حوزه علمیه سکولار

1- مفهوم سیاسی سکولاریسم

2- ضعف در دشمن شناسی

3- شبهه حفظ استقلال حوزه

4- امام و مقابله با سکولاریسم

فصل سوم

حوزه انقلابی (ویژگی های حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی)

1- مفهوم انقلابی گری در حوزه

2- پیشرو بودن در همه عرصه ها

3- اغتنام از فرصت ها

4- الگوسازی عملی برای جامعه

5- کادر سازی برای نظام اسلامی

6- فرهنگ ایثار و مجاهدت

7- پاسداری از انقلاب اسلامی

8- تقابل با دشمن

الف- ضرورت تقابل با دشمن

ب- راهبرد مواجهه با دشمن

9- توجه به مقتضیات نظام اسلامی

10- تبیین چهارچوب ارتباطی با حکومت

11- علم به زمان

الف- علما و اطلاع از اوضاع جامعه

ب- معنی عالم به زمان بودن

12- علم، تقوا، آگاهی

الف- سه اصل تفکیک ناپذیر

ب- پای بندی به زیّ طلبگی

ج- اصل پاسخ گویی


در مقدمه کتاب آمده است:

داستان، خیلی ساده است! وقتی می گویید نظام اسلامی؛ وقتی می گویید انقلابی که هدفش اسلامی است و وقتی که از جامعیت اسلام در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر سخن به میان می آورید، مردم – چه در جغرافیای ایران و چه در گستره گیتی و چه در این زمان و چه در پهنای تاریخ – حق دارند که تبیین این شعائر و آرمان ها را از شما طلب نمایند.

برای آن که نظام به اهداف دینی خود دست پیدا کند، چاره ای جز این نیست که حوزه علمیه به عنوان مهد دین، ناگفته های اسلام در زمینه اداره امور زندگی را برای همگان تشریح نماید. تحقق این مهم نیازمند وجود حوزه علمیه ای است که انتظار جوامع بشری را دانسته و اراده و استعداد لازم را برای حرکت در مسیر آن دارا باشد. حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی یعنی حوزه علمیه ای که بداند برای دستیابی به مطالبات فقهی و اعتقادی مکتب وحی، "توقف" معنایی نداشته و با اشراف به مسئولیت سترگ تاریخی خویش باید در راه اعتلای فکری جامعه به منظور دستیابی به افق نورانی حاکمیت عدل و توحید در همه عرصه ها مجاهدت نمود.

فراموش نکنیم این فرمایش مقام معظم رهبری را که "تمدن اسلامی، کشورگشایی نیست بلکه به معنای تأثیر پذیرفتن فکری ملت‌ها از اسلام است  " 06/02/1395   به راستی آیا می توان درد دین داشت و علم دین را شناخت و نسبت به ضرورت تأثیرپذیری جوامع از فکر اسلام، بی تفاوت ماند؟!

در این مقال به اختصار به بررسی زوایای مختلف تحقق حوزه علمیه انقلابی و نقش آن در دستیابی به آرمان های اسلام با عنایت به بیاناتی شیرین و دلنشین از مقام معظم رهبری و رویکردهای شخصیت بی بدیل حضرت روح الله (ره) خواهیم پرداخت.

لینک دانلود کتاب:

http://uupload.ir/filelink/QLyEIWN45AIo/k7ef_حوزه_تراز_انقلاب_اسلامی.pdf

 



  • سیدحمید مشتاقی نیا