وعظ و بعض!
یک آقایی با وجوهات به جا مانده از دفتر ابوی مرحوم، سر یکی از میادین شهر، موسسه فقهی مجللی را ساخته است. بارها دیدم بعضی از افراد رهگذر که از قضا مذهبی هم بودند با دیدن این دم و دستگاه با صدای بلند لب به اعتراض گشودند که حالا چه ضرورتی داشت برای کار تحقیقاتی فقهی یک ساختمانی با این شمایل ساخته شود. کمی ساده تر می ساختید، مازاد هزینه را در روستایی دور افتاده با نام ائمه یا اصلا به یاد ابوی خود، مسجد و درمانگاه و مدرسه ای می ساختید. مردم وجوهات میدهند که دردی دوا شود و...
البته چندی بعد یک آقای دیگری آمد آنطرف میدان موسسه مجلل تری را احداث کرد که روی این بابا کم بشود!
حالا همین عزیزان هر از گاه پشت بلندگو به طلاب جوان پاپتی که اغلب هشتشان گرو نهشان است توصیه میکنند اهل تکبر نباشند، از مردم فاصله نگیرند، مبادا رفتار و گفتارشان باعث شک و تضعیف باور مردم نسبت به روحانیت شود و...
یادم افتاد به این حدیث که : بپرهیز از این که از کسانی باشی که بر مردم به خاطر گناهانشان بیمناک باشد، ولی خودشان را از عقوبت گنلهشان ایمن بداند .