اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران زیبا» ثبت شده است

اینم یه نظره!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ

فک کنم آخرش نظام به اینجا برسه که کاش احمدی نژادو لاریجانی رو تایید صلاحیت میکرد، درسته چیزی به رییسی نمی ماسید؛ اما در عوض آمار مشارکت نجومی می شد و اعتبار نظام میرفت بالا، ملتم تو مناظره ها و بحثا سرگرم میشدن، خونه پرشم درگیری و بزن بزن میشد تو چارچوب انقلاب نه لااقل تو چارچوب اسلام بود از یه حدی جفتک زدنها بالاتر نمی رفت، نمی شد وضعیت امروز که مطالبه گری بیفته دست یه مشت زامبی هرزه و روسپی هرجایی که ورای محدوده ناف و حومه دغدغه ای ندارن.

اومدیم جلوی دوقطبی چپ و راستو بگیریم، گرفتار دوقطبی حیوانیت و انسانیت شدیم. وقتی فکر و راهبرد ذهنی جامعه دست انبوه رسانه های دشمنه، لااقل با پیش دستی، حوادث روزگارو مدیریت کنیم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برد به موقع تیم ایران، مبارک!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ

 

میگویم برد به موقع چون اگر در شرایط دیگری این برد حاصل میشد ممکن بود واکنش ها و  پیامدهایش اینگونه نباشد.

یک وقتهایی آدمها تا در مخمصه و سختی قرار نگیرند قدر نعمت ها و موهبتها را نمی دانند.

من میگذارم به حساب لطف خدا.

در بازی نخست که بین ایران و انگلیس برگزار شد بعضی بازیکنان تیم ملی ایران گارد خاصی گرفته بودند و هر نتیجه ای غیر از آن شکست مفتضح میتوانست باعث میدانداری و باج ستانی سیاسی بعضی بازیکنان فریب خورده و جو گیر شود.

اما شاخ و برگ همه در همان بازی نخست شکست و هیمنه ها فرو ریخت.

غیرت خیلی ها به جوش آمد. بعضی سبلریتی ها هم نسبت به این شکست تلخ و شادی بعضی هموطنان کج فهم اعتراض نمودند.

بازی با ولز جدی تر و غیرتی تر و با اعصاب آرام تری آغاز شد. تماشاگران خونگرم از روز گذشته در سطح مترو و اطراف محل اقامت بازیکنان به جوش و خروش و ایجاد هیجان و تشویق بازیکنان پرداختند که انصافا در بستر سازی روانی و مساعد شدن حال بازیکنان و توازن روحی آنها نقش بسزایی داشت.

گل علی قلیزاده را بازیکنان ما گمان کردند پذیرفته شده است. مثلا خودشان را کنترل کردند و یاداور شدند به یکدیگر که شادی چندانی صورت ندهند.

گل که مردود شمرده شد و بازی به انتها و لحظات حساس و سرنوشت ساز خودش که نزدیک شد دیگر همه حاشیه ها به فراموشی رفت و فکر و ذکر همه به زدن گل و کسب امتیاز طلایی از این بازی حساس متمرکز گردید.

گل اول و گل دوم، در واپسین لحظات مسابقه آنقدر به موقع و هیجان آفرین بود که کسی جز به شادی فکر نمیکرد. حتی آن چند بازیکن جوگیری هم که میخواستند آقای خاص تیم باشند و خودشان را پیش اپوزیسیون شیرین کنند هم به شادی و پایکوبی بی وقفه پرداختند. ورزشگاه احمد بن علی قطر غرق در شادی تماشاگران وطن پرستی بود که جز به سرافرازی ایران عزیز نمی اندیشیدند.

لحظاتی بعد خیابانها و کوی و برزن هم غرق شادی و شور و غرور شد. پرچم ایران سرافراز که متعلق به همه ایرانیان است به اهتزاز درآمد و نام افتخار آفرین میهن بر سر زبانها به فریاد سرور و شادمانی تبدیل شد و خواب شوم بدخواهانی که به تجزیه و اختلاف و شکاف در این مرز پر گهر می اندیشیدند باز هم باطل و پوچ گردید.

الحمدلله رب العالمین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایران، عربستان و آرژانتین

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۱۴ ب.ظ

جام جهانی قطر| باخت عجیب آرژانتین مقابل عربستان به روایت تصویر

 

عربستان آرژانتین قدرتمند را دو بر یک شکست داد. حالا حرف و حدیثهای داوری بماند اما عربستانی ها انصافا با تعصب و پرتلاش ظاهر شدند. تیمی بود که انگیزه داشت و میدانست که دارد چه کار میکند. درست برعکس تیم ملی ایران که آشفته و نامنسجم بود و انگار افرادی ناآشنا را از کنار خیابان گرد هم آورده و تیمی تشکیل داده بودند.

من به هیچ وجه بازیکنان تیم را بی غیرت نمیدانم. آنها تلاششان را کردند بخصوص طارمی که دل مردم را شاد کرد؛ اما بمباران رسانه ای یا بعبارتی ترور رسانه ای دشمن و دوست کار خودش را کرده بود.

حکومت آل سعود دستش در خون مردم مظلوم کشور خودش و یمن و سوریه و ایران تا بعضی کشورهای آمریکایی مثل گویان آغشته است. ماجرای خاشقچی فقط یک نمونه از جنایاتش بود. همین جماعت خودباخته ای که حکومت ایران را به عرب پرستی متهم میکنند در قبال جنایات آل سعود همیشه سکوت کردند و از رسانه وابسته عربستان خط میگیرند. اپوزیسون سعودی هم هیچ وقت از بازیکنانش تمنای باخت و خیانت به میهن نداشت.

همین جماعتی که بلغور میکردند فوتبال سیاسی نیست و رهبری نباید برای برد مقابل آمریکا پیام تبریک میداد، حتی بازی با تیم غاصب صهیونیسم ایرادی ندارد چون یک اقدام حرفه ای است، اخلاق در فوتبال جایگاهی ندارد و برای کسب امتیاز میتوان به رقیب آسیب زد، او را روی زمین انداخت، وقت کشی کرد، داور را فریب داد و... حالا از فوتبالیستهای ما میخواهند که ورزش را به سیاست آلوده و از مظلومیت کاذب اغتشاشگران داعشی حمایت کنند.

بازیکنان ما بندگان خدا زیر هجمه سنگین رسانه ای دشمنان و فریب خوردگان، روح و روانی متلاشی داشتند.

عربستان هم از اقتصاد جام جهانی قطر بهره برد هم در مسابقه نخست درخشید و امتیازی تاریخی به دست آورد ما به یُمن وطن فروشی جماعت خودباخته و غربزده و نابخرد نه نفع اقتصادی خاصی از مجاورت با میزبان جام جهانی بردیم و نه توانستیم در مسابقه نخست آبرو داری کنیم. امیدوارم دو بازی بعد جبران شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوت ها و شوت ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۴۸ ب.ظ

photo_2022-11-21_18-30-47_jsfh.jpg

 

نیمه اول افتضاح بود. یعنی اگر یک تیم از لیگ دسته اول را به قطر می فرستادند بهتر میتوانست جلوی انگلیس بازی کند. بازیکنان مقهور ترور رسانه ای عناصر دشمن و خودی بودند.

البته یادمان نرود هنرپیشه، حمال اندیشه دیگران است، بازیکن فوتبال هم یک شوت زن. اندازه انتظار ما از آنها باید به میزان بضاعتشان باشد و از چپ و راست رفتنشان دلگیر نشویم و جدی نگیریمشان.

نیمه دوم، مهدی طارمی ثابت کرد که هیچ قدرتی قدرت تام و بی نقص و شکست ناپذیر نیست. همان دو گل به رغم شش گلی که خوردیم، دل مردم را شاد کرد و خودباوری را به تیم بازگرداند.

از چینش تیم در نیمه اول اینطور بر می آید که کیروش باخت مقابل انگلیس را مسلّم میدانست و دل خوش به کسب احتمالی شش امتیاز از دو بازی بعدی و رکورد شکنی برای صعود تاریخی به مرحله بعد است.

امیدوارم فوتبال این ایام حال و هوای مردم را خوش کند و خشم و عقده و کینه را از دلها بزداید.

 

photo_2022-11-21_18-30-38_utlv.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیر و کفتار!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۲۷ ب.ظ

لاشخورها کنار جسد شیر

 

عکس را ببینید. کفتار چقدر مرد شده! و آن دو لاشخور، که پنداشتند شاخی هستند برای خودشان. انگار سالها منتظر چنین صحنه ای بودند. دور جنازه شیر، شیر شده اند!

دشمن اما این آرزو را به گور خواهد برد. ایران شجاع و شیر، طعمه زیاده خواهی کفتارها نخواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلطان مگر ظلّ الله نبود؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۲۲ ق.ظ

حمله اغتشاشگران به فرمانداری خاش با سنگ و سلاح/ خسارت سنگین به اموال دولتی‌ و عمومی + فیلم و تصاویر

 

علمای اهل سنت در توجیه علت مماشات و همراهی خود با حاکمان فاسق تاریخ به احادیثی در منابع و کتب صحیح خود استناد می کردند که بر مبنای آن حاکم و سلطان سایه خداست و حتی اگر ظالم بود هم نباید با او به مقابله و ستیز پرداخت چرا که منجر به دو دستگی و ناامنی در جامعه و خسارت بر مسلمین می شود. 

حالا چه شده است بعضی ائمه جمعه اهل سنت جنوب شرق که البته مورد حمایت مالی آل سعود خبیث قرار دارند و هیچگاه در مقابل جنایات این رژیم فاسد که دستش به خون دهها حاجی ایرانی آلوده است و در پاکستان و هند و نیجریه و سوریه و ... جنایاتی بزرگ رقم زده و با اسراییل غاصب از در دوستی وارد شده است لب به اعتراض نگشودند اما اینک بر خلاف مبانی سازشکارانه مکاتب خود به تهییج و تحریک برادران اهل سنت در خطبه های نمازجمعه روی آورده و به ناامنی و آتش افروزی در بعضی شهرهای سیستان و بلوچستان روی می پردازند؟!

قضیه کمی مشکوک نیست؟

در لینک زیر تعدادی از احادیث مورد قبول و تاکید علمای اهل سنت را میخوانید که در کتب صحاح و سایر منابع مورد وثوقشان منتشر شده و همواره مورد استناد آنان در بیان چرایی سکوت در مقابل حاکمان جور قرار گرفته  است:

https://fa.wikifeqh.ir/خروج_علیه_حاکم_از_دیدگاه_اهل%E2%80%8Cسنت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همان راه

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۶ ق.ظ

نبرد خیر و شرّ، نبردی از بدو پیدایش تاریخ تا ابدیت وجود بشر در پهنه گیتی است. اشرار عالم هیچگاه تحمل اخیار را نداشته و وجود خوبی ها و نیکی ها را در تضاد با منافع استکباری خود می شمارند. از ستیز قابیل با هابیل تا محراب سرخ مسجد کوفه و عاشورای اباعبدالله و جنایت در یمن و غزه، سلاطین جور هماره سودای به مسلخ بردن خوبان و مظلومان را داشته و دارند.

دولت مستکبر ایالات متحده یکی از مصادیق پلید جبابر و طواغیت طول تاریخ خلقت است که در قرن اخیر هر جا شرارت و خونریزی و ناجوانمردی و غارتگری و زیاده خواهی بود ردّ پای این جرثومه فساد نیز دیده شده است.

ایران کاشانی و مصدق مگر جز آرمان استقلال در منابع ملی را در سر داشت که کودتای 28 مرداد دژخیمان آمریکا تاب تحملش را نیاورده و سقوط آن را برای ایجاد وابستگی و تضعیف جامعه ایرانی رقم زد؟ جنایتهای وحشیانه آمریکا در ژاپن و ویتنام و شیلی و کوبا و سومالی و عراق و افغانستان و لیبی و ... بماند، خباثت هایی که در طول دهه های اخیر در حق ملت ایران روا داشت از تشکیل ساواک و حمایت مستقیم از جنایات شاه خائن گرفته تا استثمار ملت ایران و به یغما بردن منابع طبیعی آن، دخالت مستقیم در جنگ تحمیلی و راه اندازی کودتاها و حمایت از جدایی طلب ها و اعمال انواع تحریمها ومحاصره های اقتصادی و سیاسی و حتی تحریم دارو برای بیماران بی گناه و سنگ اندازی در راه استقلال کشور و... جلوه هایی از پلیدی دولت مستکبر ایالات متحده در حق مردم مظلوم ایران اسلامی بوده که ثبت و ضبط آن نیز به تدوین دهها کتاب قطور نیازمند است. سیزده آبان پنجاه و هشت، ثمره طوفانی خروش مردم ایران با پیشتازی جوانان دانشجوی پیرو خط امام در واکنش به چند دهه جنایات آمریکای خون آشام در دوره پهلوی ملعون و توطئه برای براندازی انقلاب نوپای اسلامی مردم ایران در همان ماههای نخستین استقرار حاکمیت دینی بود. در تمام این سالها نیز هزاران بار ثابت شده است آمریکا در هر نقطه از عالم اگر منفعتی ببیند از انجام هیچ جنایتی فروگذار نکرده و اساسا با شکل گیری دولتهای مستقل و خودباور مخالف بوده و همواره در صدد تجزیه کشورها و ایجاد وابستگی به منظور تضعیف و چپاول بیشتر ملتهاست.

به رغم همه خباثتهای قلدرمآبانه دولت متخاصم آمریکا، ایران اسلامی به حول و قوه الهی و تکیه بر اندیشه بلند و سازنده "ما میتوانیم" توانست از همه گردنه ها و موانع سخت و تحمیلی دشمن عبور نموده و نه تنها به قدرتی غیرقابل انکار در منطقه تبدیل شود بلکه با صدور فرهنگ مقاومت و نشر تفکر استکبارستیزی و حق طلبی، وجدانهای خفته پابرهنگان عالم را بیدار نموده و هسته های مقاومت را در سراسر دنیا برای دفاع از حقوق ملتها احیا و تقویت نماید. به فرموده مقام معظم رهبری، ایران انقلابی، مظهر اثبات میان تهی بودن آمریکاست.

به یاری خداوند تعالی و ایستادگی و بیداری جوانان این مرز و بوم به رغم همه دسیسه ها و خیانتهای خارجی و داخلی، در گام دوم انقلاب شکوهمند اسلامی تا ترسیم تمدن نوین و بزرگ و جهانی اسلام عزیز و احیای فطرتها و بر هم زدن نظم ظالمانه کدخدای قلدر و زیاده خواه دهکده موهوم جهانی، همدل و همصدا با مستضعفان و محرومان عالم، جبهه بین المللی استکبار ستیزی را تا اهتزاز پرچم لا اله الا الله بر بلندای قله های هستی از پای ننشسته و با جهاد و ایثار و حق طلبی به سهم خود زمینه ساز ظهور منجی بزرگ بشریت، حضرت صاحب الامر عج خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تمدن مغولی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ق.ظ

مقامات و شخصیت‌ها شهادت شهید فخری‌زاده را تسلیت گفتند(1)

 

 در کتاب ها خوانده بودیم که وقتی مغول ها به ایران بزرگ ما حمله ور شدند در میان غارتگری های خود، کتابخانه ها را هم به آتش کشیدند. همه تاریخ، مغول ها را قومی وحشی می شمارند و امثال چنگیز را شماتت می کنند. غرب؛ اما حالا مدعی است که پرچمدار تمدن و فرهنگ و آزادی است! همین غرب پر ادعا دانشمندی شاخص که تلاش می کرد واکسنی را جهت مقابله با یک ویروس کشنده ابداع نموده و به بشریت خدمت کند، مورد حمله ای ناجوانمردانه قرار داده و به شهادت می رساند.

شهادت فخری زاده، این سردار سرآمد دانش و تقوا، ماهیت شعارهای فریبنده غرب و تمدن پوشالی مدعیان آزادی و توسعه را برملا کرد.

خون پاک تو دشمن رسوا را رسواتر ساخت تا عبرتی باشد برای آنهایی که غرب را کعبه آرزوها و رویاهای خود می پندارند.

برای من سوال بود چرا پیشوایانی چون حضرت امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را به شهادت رسانده اند؟ آنها که شمشیر به دست نگرفته و مانند جدّ بزرگوارشان حسین علیه السلام قیام نکرده بودند! همه عالم این دو امام و سایر امامان بزرگوار ما را در علم و فضیلت، سرآمد دانسته و آنها را منشأ رشد و تعالی بینش و اندیشه جامعه می شمارند. پس چرا دشمنان طاقت فعالیت علمی آن بزرگان را هم نداشتند؟

راه امثال فخری زاده، راه ائمه بزرگوار شیعه است. دشمن از علمی که باعث استقلال و خودکفایی و پرورش نبوغ بشریت بوده و زمینه نجات آنها از یوغ تسلط و استثمار جهانخواران و بیدادگران را فراهم آورد، می هراسد.

شهید فخری زاده عزیز تو نشان دادی بیگانگان و غارتگران نشسته در کاخ های سیاه فساد و تزویر، هیچ گاه دنبال منافع مردم ما نبوده و دلسوزی های کاذب آنها تنها در مسیر ایجاد وابستگی بیشتر ملت و چپاول وسیع تر منابع کشورمان صورت می گیرد. آمریکا و همپیمانان غربی او عزت مردم ایران را نمی پسندند و تنها مدافع ایرانی هستند که مانند عصر طاغوت، حتی برای بستن یک پیچ ساده هم دست گدایی و ذلت مقابل آنها دراز کرده و ذخایر ملی را به سردمداران استکبار و استعمار پیشکش نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پرواز خشم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۴۴ ق.ظ

تهدید دو جنگنده متخاصم علیه هواپیمای مسافربری ایرانی در آسمان لبنان+تصاویر

 

آمریکایی یا اسرائیلی بودن جت های جنگنده مهاجم فرقی نمی کند. مهم این است که آتش سوزی های اخیر آمریکا و نزدیک شدن ایران و عراق برای دشمن سخت و ناگوار بوده است.

در دیدار نخست وزیر عراق با رهبر معظم انقلاب دو جمله کلیدی تبادل شد.

نخست وزیر اعلام کرد از ناحیه عراق و جغرافیای این کشور هیچ تهدیدی متوجه ایران نخواهد شد.

مقام معظم رهبری نیز اعلام کرد که هنوز انتقام خون شهید سلیمانی به قوت خود باقی است. این جمله آقا را تحلیلگران امنیتی به واکنش ایران در خصوص ترور احتمالی سید حسن نصرالله نسبت داده اند.

پرواز جنگنده های مهاجم و ایجاد مزاحمت برای یک هواپیمای مسافری، انعکاسی از خشم دشمن نسبت به اقتدار ایران اسلامی است. ایرانی که به زعم دشمن باید در مواجهه با دلار 25 هزار تومانی در مقابل آمریکا سر خم می کرد همچنان نسبت به تهدید بیگانه چنگ و دندان نشان می دهد.

کاش همسایگان و دوستان ایران هم به این سطح از اقتدار می رسیدند که هر کشوری نتواند از حریم هوایی آنها برای اهداف خصمانه استفاده کند.

جمهوری اسلامی ایران به یقین این دست درازی بیگانه را بدون پاسخ نخواهد گذاشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قهرمانانی که قابل افتخار نیستند!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۵۵ ب.ظ

واکنش تند هادی ساعی به مهاجرت کیمیا علیزاده

 

 هادی ساعی در واکنش به خبر پیوستن کیمیا علیزاده به یکی از تیم های ملی اروپایی، این اقدام را از سر زیاده خواهی دانست و عنوان داشت که دعوت از قهرمانان ملی برای تغییر ملیت، مهاجرت یا پناهندگی و پیوستن به تیم های بیگانه همواره در همه دوره ها مطرح بوده اما ورزشکاران این آب و خاک خروج از ذیل پرچم ایران عزیز را شرم آور می دانستند.

الان چه شده است که یک ورزشکار مثل علیزاده یا فیروزجا و ... به راحتی به ملت خود پشت کرده و برای درآمد بیشتر حاضر می شوند افتخارات و توانایی های خود را در اختیار ملت های بیگانه قرار دهند؟ کوتاهی های برخی مسئولان نسبت به قهرمانان ملی قابل کتمان نیست اما بالاخره حس وطن دوستی و ملی گرایی انسان به طور معمول اجازه نمی دهد که در مسابقات جهانی مقابل تیم کشور خود قرار گرفته و یا به نفع کشوری بیگانه کسب افتخار کند.

واقع امر این است که نسل جدید و نا آشنا با هویت ملی و دینی، تربیت شده فضای مجازی است؛ فضایی که در آن ایرانی بودن در قالب طنز یا به طور جدی مورد هجو و شماتت قرار گرفته و غرب، کعبه آمال و مظهر خوشبختی ترسیم شده است. تغییر معیارهای انسانی و ارزشی و تبدیل آن به باورهای مادی و ملاک های معیشتی و زراندوزی در نهایت منجر به تهی شدن انسان از هویت اصیل خود گردیده و او را به بازیچه سیاستگذاران فرهنگی امپریالیسم تبدیل می سازد.

بی تردید کسی که به ایرانی بودن خود افتخار نمی کند نمی تواند مورد تأیید و افتخار ایرانیان قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهری که قبرستان ندارد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۰۶ ب.ظ

47oj_Û²Û°Û±Û¹Û°Û¸Û±Û°_Û±Û¹Û´Û²ÛµÛ°.jpg

 

از اهالی جلفا پرسیدم قبرستانتان کجاست؟ قبرستان نداشتند. گویا امواتشان را می برند در هادی شهر به خاک می سپردند. هادی شهر یک شهر قدیمی و چسبیده و دیوار به دیوار جلفاست.

ما مازندرانی ها هم البته یک هادی شهر در نزدیکی بابلسر داریم که نام قدیمش کله بست بود.

جلفا طلا فروشی هم ندارد. لاستیک فروشی ندارد. یک بار خیابان های اصلی شهر را پیاده گز کردم. کتابفروشی و گل فروشی هم ندیدم ولی مطمئن نیستم کتابفروشی و گل فروشی دارد یا نه. جلفا تاکسی اینترنتی ندارد. البته ماشین های مسافرکش را هر وقت که اراده کنید، می یابید.

در جلفا گدا ندیدم. با این که این شهر محل تردد مسافرینی است که دست به نقد هستند؛ اما بر خلاف اغلب شهرهای کشور مثل همین تهران لامصب که آدم تا می خواهد کاغذی از جیبش در بیاورد چند عدد دست از در و دیوار، جلویش دراز می شود، جلفا حتی یک گدا هم ندارد.

صندوق صدقه هم در این شهر کم است.

من زباله گردی در این شهر ندیدم؛ اما به گفته اهالی ظاهرا بعضی وقت ها افرادی از مناطق اطراف برای زباله گردی به جلفا می آیند.

جلفا شهری کوچک، تمیز و زیبا و منظم است. دست انداز و شکستگی آسفالت در خیابان های این شهر به سختی پیدا می شود.

این شهر ترافیک ندارد مگر در روزهای تعطیل. نسبت تبریز با جلفا مثل نسبت تهران است با مازندران. چگونه تا یک تعطیلی از راه می رسد خیلی ها از تهران گازش را می گیرند و خودشان را به مازندران می رسانند تا از سواحل زیبا و طبیعت سرسبز و هوای معتدلش بهره مند شوند و جاده ها را به پارکینگ انبوه خودروهای خود تبدیل می سازند، تبریزی ها هم تعطیلات را غنیمت شمرده و به جلفا سرازیر می شوند. انبوه فضاهای سبز و پارک های این شهر پر از مسافرانی می شود که آمده اند یکی دو روزی را در این شهر و اغلب در چادرهای مسافرتی سر کنند.

در بعضی خیابان ها و محله های تهران و مشهد و قم و شمال و جنوب، به دفعات چشمم به زباله هایی افتاد که در اطراف سطل های تعبیه شده روی زمین ولو شده است؛ اما در جلفا هرگز چنین منظره ای را شاهد نبود.

مردم این شهر زباله را روی زمین نمی اندازند. وجب به وجب خیابان های جلفا سطل زباله وجود دارد. بارها دیدم وقتی رهگذر و مسافری زباله اش را روی زمین می اندازد کسی خم می شود و با ظاهری آراسته زباله را از روی زمین بر می دارد. شرمندگی را می توان از این رفتار او در چهره آن رهگذر خاطی مشاهده کرد. برخلاف بسیاری از شهرهای مرزی جنوبی ما که مشکل دفع فاضلاب دارند جلفا یک شهر آباد با زیرساخت های اصولی است.

در سفرهای راهیان نور همواره با مشکل کمبود یا خرابی سرویس های بهداشتی در بین راه مواجه هستیم. در جلفا به فاصله هر چند صد متر، سرویس های تمیزی را برای مسافرین ساخته اند.

مردم جلفا از نظر جثه، اغلب هیکل های ورزیده و استخوان بندی درشتی دارند. اول تصور کردم شاید مثل شمال خودمان و تهران، عشق بدنسازی آنها را به این شکل در آورده؛ اما بسیاری از جوانان این شهر حتی رنگ باشگاه را هم ندیده اند.

مردم جلفا بسیار با فرهنگ و خوش برخورد هستند. بسیار به دیگران چه بشناسند و چه نشناسند احترام می گذارند. کسی در این شهر احساس غربت نمی کند. خیلی زود با آدم رفیق می شوند و شماره رد و بدل می کنند. حتی معدود افرادی هم که می خواهند چیزی را گران تر پایتان حساب کنند برخوردی زیبا و شیک دارند!

اگر برای خرید به جلفا می روید اشتباه می کنید. گرانی باعث شده قیمت اجناس جلفا فرقی با اجناس شهر شما نداشته باشد و در مواردی هم گران تر باشد جز در بعضی اقلام آرایشی و بهداشتی که آن هم باید قیمتش دستتان بوده و حساب و کتابش را داشته باشید. اگر پاسپورت همراهتان باشد و بخواهید یک روزی آن را اجاره بدهید، فعلا می توانید سر واردات تلفن همراه از ارمنستان درآمدی اندک عاید خود کنید!

البته بعضی اجناس خارجی کمیاب را می توانید در این شهر پیدا کنید. اغلب بازارهای جلفا هم به نسبت شرایط اقتصادی کشور کساد شده و مغازه دارها مگس می پرانند. بعضی هم بساطشان را جمع کرده اند.

با این حال همسایگان آذری ما هر روز از نخجوان به جلفا می آیند و چند ساعتی که حق قانونی تردد در این منطقه را دارند به خرید مایحتاج روزانه شان می پردازند. الان پول خارجی ها به نسبت ریال ما ارزش چمشگیری پیدا کرده. هر روز در بازارچه های مرزی چشمتان به زن های نخجوانی می افتد که یک گاری چی را اجیر کرده و در حال خرید فله ای گوجه و خیار و پیاز و سیب زمینی و حبوبات و دیگر اقلام مصرفی شان هستند.

با اینکه جلفا یک شهر مرزی است و شبکه های تلویزیونی کشورهای همسایه در منازل و مغازه های مردم به سهولت قابل دسترس است و تردد مسافران خارجی با فرهنگ های مختلف در این منطقه زیاد است اما وضعیت حجاب زنان جلفا تفاوت خاصی با حجاب سایر بانوان ایرانی ندارد و چه بسا دستکم از وضعیت بد حجابی شهرهای ساحلی مازندران بهتر و قابل تحمل تر باشد.

در این شهر مزاحمت خیابانی یا پرخاشگری و لات بازی و ... ندیدم.

مراسم دعای عرفه جلفا فقط در مصلای شهر برگزار بود. در خیابان ها و معابر حتی یک اطلاعیه یا بنر و ... از فعالیت هیئت های مذهبی ندیدم. با این حال بعضی از مردم جلفا وقتی متوجه می شدند که طلبه هستم و از قم آمده اند حتی اگر گله و شکوه ای از اوضاع مملکت یا رفتار بعضی هم صنفی ها ما داشتند از علائق مذهبی خود و خرج و مخارجی که با افتخار و بی توقع در محرم هر سال انجام می دهند سخن می گفتند.

مواظب نوشابه های روسی و ... جلفا باشید و به صرف عرضه علنی یک نوشیدنی خوش رنگ و لعاب، هوس خوردن آن به سرتان نزند. ظاهرا در این مورد نظارت خاصی در این شهر وجود ندارد. البته من همان اوایل به این موضوع شک کردم و به رغم علقه قدیمی و عادت سلب ناشدنی به نوشیدن ماء الشعیر حواسم جمع بود که هر مارکی را نوش جان نکنم!

جاذبه های طبیعی و تاریخی جلفا فوق العاده زیباست. شاید در مطلبی مجزا به این موضوع بپردازم. کاش مسئولان گردشگری این شهر با معرفی رسانه ای جاذبه های این منطقه آزاد به رونق اقتصادی آن کمک بیشتری می کردند.

در مطلب قبلی وبلاگ به مزار سه شهید مرزبان کشورمان که در جریان تجاوز روس ها در جنگ جهانی دوم تا آخرین نفس و فشنگ راه دشمن را سد کردند و در نهایت با احترام و تحسین دشمن در نقطه صفر و پل مرزی به خاک سپرده شدند پرداختم.

در جای جای شهر تابلوهای راهنمای مسافرین برای بازدید از نقاط گردشگری جلفا مثل آبشار و رود و سد و کلیساها و حمام و کاروانسرای تاریخی و ... به چشم می خورد. کاش تابلوهایی هم برای هدایت مسافران به مزار این سه شهید بزرگوار که اتفاقاً در نقطه ای زیبا دیدنی و قابل دسترس قرار دارد، نصب می شد.

توفیق داشته ام به نقاط مختلف کشور سفر کرده ام و با مردم بسیاری دمخور شده ام. بی اغراق بر این باورم هیچ کس نباید دیدن جلفا و هم کلامی با مردم شریف و بسیار دوست داشتنی و با فرهنگ این شهر مرزی را از دست بدهد. این حرف را زمانی درک می کنید که مسافر جلفا شوید.

یک رفتار دیگر مردم جلفا که بسیار برای من جالب و به یاد ماندنی بود عدم احساس خودباختگی و حقارت و عقب ماندگی در مقابل دیگر هموطنان است. بگذارید دقیق تر منظورم را توضیح دهم. بارها در مناطقی از شمال و جنوب کشور متوجه رفتار منفعل بعضی از مردم شده اند که بی توجه به شأن و داشته های خود به محض مواجهه با کسی که از تهران یا یکی از شهرهای مرکزی کشور آمده، رفتاری شکننده بروز داده و به گونه ای برخورد می کنند که انگار نسبت به آن فرد چیزی کم داشته و او را متمدن تر و برترتر از خود می شمارند. دست و پایشان را گم می کنند، احترام و تشریفات نامعقول و تواضعی حقارت بار نشان می دهند. حتی در بیان خود اظهار می کنند که دور بودن از مرکز کشور و تفاوت لهجه را عار دانسته و از این بابت خجالت زده اند و... به گمانم منظورم را خوب متوجه شده اید.

جلفا یک شهر کوچک در نقطه ای دور دست با لهجه ای بومی است اما حتی یک مورد هم ندیدم جایی کسی از اهالی مهربان و فرهیخته و با شخصیت جلفا به رغم خونگرمی و مراوده دوستانه با تهرانی ها و ... شأن خودش را پایین آورده و در کلام و رفتارش احساس عقب ماندگی و خود کم بینی را نشان بدهد.

خدا را چه دیدید. شاید روزی من هم ساکن این شهر شدم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا