فرضیه ای بر قتل داریوش مهرجویی
سلبریتی ها افراد جوّگیری هستند. تأثیر گذاری آنها از طریق رسانه های غیر رسمی بر افکار عمومی بیشتر از رسانه ها و نهادهای رسمی است.
دو سال اخیر دو گسل امنیتی برای به چالش کشاندن نظام در اولویت سرویسهای تهاجمی دشمن قرار گرفت.
یک- ایجاد جنگ با طالبان از طریق فعال شدن رسانه های اصلاح طلب و سلبریتی ها با ژست دلسوزی و مبارزه با ظلم که به نتیجه دلخواه نرسید.
دو- فتنه مهسا و شعار غیرت و ناموس از طریق افرادی که اساساً با این دو مقوله بیگانه بوده اند. این گسل چندماهی در ایجاد اغتشاش موثر واقع شد.
اما برنامه ریزی گسترده برای احیای آشوبها در سالمرگ مهسا به جایی نرسید که هیچ، زمین بازی عوض شد و اسرائیل به بدترین شکل ممکن دچار آشوب و آتش گردید.
بلافاصله بعد از شکست پروژه آشوب در سالمرگ مهسا، خط درگیری بین ایران و افغانستان از سر گرفته شد. به یکباره اخبار متعدد از حضور غیرقانونی مهاجران افغان در کشور توسط سلبریتی ها، اصلاح طلب ها و رسانه های بیگانه پررنگ گردید. بر اثر این موج سازی، در بعضی شهرها شاهد برخورد زشت تعدادی از هموطنان با مهاجران بودیم.
قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش را شاید بتوان در همین راستا تحلیل کرد. همسر مهرجویی پیش تر مدعی شد با تماس تلفنی یکی از اتباع بیگانه مورد تهدید قرار گرفته است. قتل این دو چهره هنری میتواند با ورود انبوه پیامها و واکنشهای احساسی و نامعقول سلبریتی ها گسل درگیری ایرانی افغانی را فعال نموده و بالطبع با پاتک رسانه های طیف ارزشی، اخبار غزّه را نیز در افکار عمومی مردم کشور از تب و تاب بیندازد.