اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۵۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلبریتی» ثبت شده است

اجتناب ناپذیر

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

این آخرین تصویر به جا مانده از معروفترین هنرمند دنیا یعنی چارلی چاپلین است که در سن 88 سالگی جان سپرد. چقدر پیر و ضعیف شده بود. شاید اصلا باورتان نشود او چارلی معروف و طنازی باشد که همه مردم دنیا از آثارش خاطره ای خوش دارند.

عکس پایینی هم تصویری از سنگ قبر رضا داوونژاد هنرمند جوان کشورمان است. البته سنگ قبر واقعی او هنوز نصب نشده. در یکی از سایتها خواندم: "رضا داوودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون که روز ۱۳ فروردین از دنیا رفت، ۱۰ سال پیش برای سنگ قبر خود نوشته‌ای را ثبت کرده که پوریا تابان در کتاب «سنگ قبر» آن را منتشر کرده است."

مرگ برای همه انسان ها امری محتوم و اجتناب ناپذیر است خوشمان بیاید یا نه، شاه باشیم یا گدا سرنوشتی جز این نداریم.

یکی در جوانی می میرد یکی هم پیر و فرتوت می شود بعد از دنیا می رود. یادمان باشد هیچ چیز این دنیا ماندگار نیست و ارزش دل بستن ندارد. به فکر روزهایی باشیم که نعمت عمر یا جوانی و سلامت و ... را از دست می دهیم. به داشته هایمان که قطعا خدادادی است غره نشویم. تا توان و فرصت داریم، موثر باشیم. غیر از خودمان را هم ببینیم.

 

آخرین عکس از چارلی چاپلین که باورکردنی نیست

نوشته عجیب روی سنگ قبر رضا داوودنژاد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه ما از این اشتباهات داریم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۵۱ ب.ظ

زمان تشییع پیکر رضا داوودنژاد مشخص شد! | طوطیانیوز

 

رضا داوونژاد را خدا رحمت کند بازیگری دوست داشتنی و بی حاشیه بود. مصاحبه ای دارد با رضا رشیدپور در پاسخ به این سوال که بزرگترین اشتباه زندگی ات چیست می گوید خودم را آنقدر چاق کردم تا به سربازی نروم و این چاقی (مضرات ناشی از آن) به اندازه ده سال سربازی برایم تمام شد!

او اما در نهایت به رغم انجام دوبار عمل پیوند، به دلیل نارسایی کبدی در سن 44 سالگی در بیمارستان شیراز جان باخت.

روحش شاد. خیلی از مواقع گمان میکنیم داریم به خودمان لطف میکنیم، میخواهیم داخل چاله نیفتیم اما گرفتار چاه می شویم. چنین اشتباهاتی را همه ما در زندگی داشته ایم. کاش روزی عبرت بگیریم و سنجیده تر عمل کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در مصاف با غرایز

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ

ناگفته‌های گوگوش؛ از ازدواج با مسعود کیمیایی تا اعتیاد

 

سید مرتضی آوینی در آینه جادو اظهار نظری دارد پیرامون شعار هنر برای هنر که هنر یعنی زیبایی و زیباتر از میل و سلیقه و خواسته خدا نداریم. آنکه بر خلاف مسیر حق و در راه تحقق زشتی ها قدم بر میدارد با هر رنگ و لعاب فریبنده ای که باشد هنرمند نیست.

بخشی از مصاحبه گوگوش با هما سرشار را اینجا ببیند. او مدتی همسر مسعود کیمیایی کارگردان سرشناس ایرانی بوده است. زندگی بعضی ها را هر چه بیشتر هم بزنید بیشتر گند و کثافتش پیدا میشود:

https://www.khabarfoori.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-69/3063586-%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%DA%A9%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%AF

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ایرانی اصیل

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۰۸ ق.ظ

گریم شدن مجری توسط منوچهر آذری! - برمودا | نسیم - ۴ فروردین ماه ۱۴۰۳

 

دیشب منوچهر آذری هنرمند پیشکسوت رادیو میهمان برنامه برمودا بود. شاید برای اولین بار از سیمای جمهوری اسلامی اعلام شد که او جزو اقلیتهای دینی و کلیمی است. چقدر به امام رضا علاقه داشت. گفت همان قدر که با استدلال، حضرت موسی را قبول دارم امام رضا را هم قبول دارم به زیارتش میروم و برایش نذری می دهم.

چقدر ایران را دوست داشت و با افتخار از اینکه خودش و فرزندانش که پزشک و دندانپزشک هستند ساکن ایران و وفادار به این آب و خاک اجدادی اند سخن می گفت.

چقدر دوست داشت مردم کشورش را شاد کند.

آدم یهودی باشد اما انصاف داشته باشد. دمش گرم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عبرت نگرفتید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۴۲ ب.ظ

کاریکاتور #طنز_اجتماعی #سیاه #خبر #خبرفوری #آنلاین #خبرنگار #مجازی #سلبریتی  #�...‎ | Instagram

 

نظام از ماجرای مهسا باید عبرت میگرفت دست از سلبریتی پروری و سلبریتی محوری بردارد. اما گویا حضرات عبرت نگرفتند. این جماعت از قِبَل صدا و سیما که به جایی برسند و خرشان از پل بگذرد برای نظام و انقلاب و ارزشها جفتک می اندازند. جماعتی که سطح دغدغه شان فراتر از شکم و زیر شکم نیست. 

هزاران دانشمند و هنرمند و قهرمان واقعی و ایثارگر در این مملکت درخشیده اند در بحبوحه خطر پای ملت خود ایستاده اند. باز هم تریبون به بهانه بیشتر دیده شدن در اختیار جماعت پوکی قرار میگیرد که برای پول و شهرت تن به هر کاری می دهند.

مملکت باز هم از این ناحیه آسیب خواهد دید. سطح نگاه فرهنگی مسئولین به اندازه روزمرگی و گذشت ایام است و نگاه بلند مدت ندارند. از همین فضای مجازی و بازی با سلبریتی ها و آزادی اختلاط و ترویج کنسرت و... بلایی سر مفاهیم آرمانی و تمدن اسلامی و اندیشه صدور انقلاب می آید که از دست دشمن و تهاجم فرهنگی اش ساخته نبوده و نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به خاطر یک مشت دلار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ

آخرین خبر | کاریکاتور/ سلبریتی عزیز، چند می‌گیری زنگ بزنی؟!

 

داریوش اقبالی خواننده مشهور و تا حدودی محبوب در بین جوانهای متفاوت دهه های شصت و هفتاد بود. عده زیادی بخاطر تقلید از سبک زندگی و حال و هوای او به اعتیاد گرویدند. خودش نیز این موضوع را پذیرفت و قول جبرانش را داد.

مهناز افشار که در جریان پرونده جدید خود متهم به تبلیغ برای فروش دارویی غیرمجاز گردیده داریوش اقبالی را باعث و بانی این تبلیغ فریبکارانه دانسته است. او در توییتی نوشت:

"آقای داریوش، من عاشق صدای شما و بسیاری از ترانه‌های شما هستم. و بارها هم به خودتون انتقال دادم و حتی نوشتم. اما وقتی از انسانیت می‌گویید ناچار هستم به یاد تجربه تلخ خودم با شما بیافتم. یکی از پرونده های من در داخل ایران به خاطر آقای داریوش است۔ همیشه فن صدایش بودم، از من خواست برای آمپول نالوکسان ویدیو ضبط کنم و گفتند مورد تایید وزارت بهداشت جهانی(این عبارت خیلی سوژه مخالفان افشار شده، آن‌ها در واقع این عبارت را گاف تلقی کرده‌اند) است۔ وقتی ویدیو و چیزی که ایشان از من خواسته بود را پُست کردم، وزارت بهداشت از من شکایت کرد، چندین بار از ایشان خواستم نامه‌ای از وزارت بهداشت جهانی که گفته بودند نالوکسان قابل استفاده برای اوردوز در منزل هم هست را بفرستند تا بتوانم در دادگاه از خودم دفاع کنم که بدون مدرک این‌کار را نکردم و ایشان دیگر پاسخ من را نداد۔"

 

داریوش هم البته ساده و راحت از کنار این ماجرا گذشت.

با مهناز افشار و داریوش و قصد و نیّت آنها کاری ندارم اما واقعا تا کی بخشی از بدنه جامعه قرار است مقلد و خودباخته جماعت سلبریتی باقی مانده و زندگی خود را با جهت گیری های احساسی و فاقد مبنا و خسارت بار این قشر همسو کنند؟

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما جیب ما را نزن!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

عکس عجیب مدیر کوروش کمپانی بعد از فرار از ایران

 

محسن رضایی درباره گرانی گوشت قرمز پیشنهاد داد که مردم ماهی مصرف کنند.

کیهان جواب داد که مرد حساب گویا از قیمت ماهی هم خبر نداری!

جلیل محبی، یار نمک گیر قالیباف درباره تقاضای اقامت فرزند وی از کانادا ضمن تأیید اصل خبر مدعی شد این درخواست اقامت صرفا برای تخفیف هفت برابری در هزینه تحصیل وی بوده است.

انگار کانادا مهد علم و دانش است یا پسر قالیباف تحفه خاصی است که حتما باید برای ادامه تحصیل به آنجا برود. 

ظاهرا مسئولان ما نه از جیب مردم اطلاع دارند و نه از عقل و قوه درک و شعور آنها.

اما آن بابایی که با اغفال مردم و به کارگیری هنرمندان و راه اندازی کوروش کمپانی جیب عده ای را زد و فرار کرد و بعد عکس خوشگذرانی اش در خارج را منتشر ساخت یک جورهایی مرا یاد مصطفی نیازآذری انداخت که به اتهام فساد مالی در پرونده طبری فراری بود و بعد از مدتی به کشور بازگشت و آزادنه به گشت و گذار در انظار عموم پرداخت و به ریش ملت و قانون خندید.

از قدیم می گفتند سیاستمدار موفق، هنرپیشه خوبی است. وجه اشتراک هنرمندان و سیاستمداران ما در اغفال مردم را باید از سر سادگی آنها دانست یا منفعتی که دهانشان را نسبت به حقیقت بسته نگاه می دارد؟

تاریخ در این باره قضاوت خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه ای روی آب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ دی ۱۴۰۲، ۰۵:۰۲ ب.ظ

سیب کرمو

 

غرق در فضای مجازی بود. عکس های عاشقانه و خانوادگی و مجردی شاخ های اینستا را دنبال میکرد. احساس کرد همه خوب و خوش و سرحالند و همه اموراتشان بر وفق مراد می چرخد و هیچ غم و کم و کاستی در زندگی ندارند. هر روز بیشتر از قبل حسرت میخورد.

با شوهرش که نان بخور و نمیری در می آورد و سن و سال جوانی اش را فارغ از دلخوشی های اغواگر و تفریح و رفیق بازی و... به کسب و کار شرافتمندانه اختصاص داده بود سر ناسازگاری گذاشت و نق پشت سر نق که ببین مردم دنیا دارند خوش میگذرانند ما برای داشتن بیشتر در فشار و مضیقه و کار و زحمتیم و... از آن دخترهایی که فکر میکنند باید یک گوشه بنشینند از زمین و زمان برایشان پول ببارد.

حرف بزرگترها هم تأثیری رویش نداشت که دخترجان، شوهرت دارد کار میکند، دستتان جلوی کسی دراز نیست، آبرو دارید، نان حلال دارید، زندگی معمولی و سالم دارید، این نمایشهای مجازی صرفا ظاهر زندگی عده ای است باطنشان را خدا خبر دارد و.... اثری نداشت که نداشت و دختر جوان پایش را در یک کفش کرد که طلاق میخواهم... طلاق گرفت و دختر خردسالش را به آوارگی کشاند. دیگر از منطق و استدلالش هم حرفی نمیزد به این بهانه که بقیه مرا درک نمیکنند، نمی فهمند، چرا باید با کسی بحث کنم، من خودم عقل کلّم، ختم روزگارم ...

مدتی عاطل و باطل چرخید، خوش پوشید و خوش گشت و .... دید اینطوری که نمیشود، داد پدرجان هم دارد در می آید، رفت سر کار. سر کار هم که به اقتضای جامعه امروز مجازی زده، تا چشمشان به دختر جوان مطلقه افتاد انواع پیشنهادها و طرح و نقشه ها ردیف شد و...

چند روز پیش خبر مرگ این دختر را شنیدم، علت؟ خودکشی! رسیده بود به پوچی و بی هویتی.

حتی مهر فرزند هم نتوانست او را به زندگی بند کند. موریانه فضای مجازی، ذهن او را به یک میوه کرم خورده تبدیل ساخته بود. 

اگر نمیتوانید مستقل بمانید، رنگ پذیر و منفعل و ضعیف و فاقد اراده هستید، وارد فضای مجازی نشوید. همین سلبریتی هایی که خیلی ها غبطه ظاهر زندگی لوکس و خنده های نمایشی شان را میخورند اغلب باطن ناآرام و بهم ریخته و زندگی بی ثبات و پر تشتت دارند، مضطرب و عصبی هستند.

آرامش به زرق و برق و عکس های مجلل و قهقهه مستانه و زندگی لوس و پز دادن و .... نیست. فضای مجازی سر تا پایش فیک است، فریب نخورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلبریتی میتواند "رهنما" باشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ

قطعا با خانم بهاره رهنما از بعضی جهات اختلاف نظرهایی داریم؛ اما یکبار نوشتم به خانم رهنما غبطه میخورم! کجا؟ ماجرا سر مقتل خوانی او در سالن همایشهای برج میلاد در ایام محرم بود که از سوی مدعیان روشنفکری و آزادی بیان مورد تمسخر و توهین های بسیار زننده قرار گرفت. نوشتم ما طلبه ها یا مداحها و... را با سلام و صلوات میبرند برای منبر و روضه، پاکتی هم گاهی تهش جهت احترام تقدیم میکنند. مقام و منصبی معنوی قائل میشوند، التماس دعا میگویند و... خانم رهنما بخاطر روضه اباعبدالله فحش خورد، اجرش از همه ما مریدان و محبانی که در کنج عافیت نشسته ایم بالاتر است.

دیروز تصویری از خانم رهنما منتشر شد که نشان میداد جشن تولدش را در بهشت زهرا سلام الله علیها و بر سر مزار شهید سید احمد پلارک برگزار کرده است. از این بابت هم دمش گرم، اجرش با شهدا.

 

جشن تولد عجیب بهاره رهنما در قبرستان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوج، گاهی زیر موج!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۰۳ ب.ظ

فاطمه معتمد آریا: عکس من را از ولیعصر پایین بیاورید - BBC News فارسی

 

کاشف به عمل آمد تیم سازنده برنامه به افق فلسطین که در اقدامی عجیب و حاشیه ساز تریبون پخش مستقیم رسانه ملی را در اختیار بعضی چهره های مساله دار فتنه 88 مثل ابطحی و انصاری داده و آنها هم به جای تبیین مواضع انقلاب در خصوص آزادی قدس شریف به عقده گشایی از نظام و حمایت از موسوی و کروبی پرداختند، از سازمان رسانه ای اوج بوده اند.

خاطرتان هست در اوج فتنه اوباش فحشا طلب در سال گذشته، ناگهان دیوارنگاره میدان ولی عصر عج به تصاویر زنان فرهیخته و افتخارآفرین ایران اسلامی اختصاص پیدا کرد و در اقدامی عجیب، عکس فاطمه معتمد آریا هم که با کشف حجاب و سخنان تحریک آمیز خود نقش بسزایی در آتش افروزی اوباش داشت در میان زنان مذکور جای گرفته بود؟ نه تنها نیروهای متدین به این کج سلیقگی سازمان اوج اعتراض کردند بلکه خود معتمدآریا هم شروع به دهن کجی و تمسخر این اقدام کرد و ظرف 24 ساعت بعد این دیوارنگاره پایین کشیده شد.

همان وقت امیرحسین ثابتی مطلبی منتشر کرد و به این مضمون نوشت که لایه هایی از فعالان فرهنگی مرتبط با سپاه آنقدر ساده لوح یا خودباخته هستند که گمان میکنند اگر به اصحاب فتنه و آشوب باج بدهند آنها جذب نظام خواهند شد و البته دستاوردی جز لگدپراکنی این افراد حاصلشان نمی گردد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هامون، دیروز و امروز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ق.ظ

فیلم ایرانی - هامون - خسرو شکیبایی - FULLHD

 

دیشب برای پنجمین بار نشستم و هامون را دیدم. اولین بار یازده یا دوازده سالم بود که آن را در سینما دیدم. چون قهرمان داستان، حمید هامون بود خوشم آمد و باز هم برایش تماشایش به سینما رفتم. درست مثل فیلم عروس که آنجا هم قهرمان داستان، حمید بود.

با یم یلد ولم یولد بچگی های حمید میخندیدم. با آشفتگی هایش، نویسنده بودنش، کتابخوانی هایش، دویدن هایش به وجد می آمدم. از این که بیقرار کشف حقیقت بود او را می پسندیدم. دریا را همیشه دوست داشتم. زیباترین موسیقی خلقت، صدای امواج آب است. از اینکه حمید هامون دل به دریا می سپرد آرامش میگرفتم و...

الان البته آن نگاه را ندارم. هامون، تصویر از هم گسیختگی روانی جماعت روشنفکر است که ماندن در راه و سرگشتگی و حیرانی را به ثبات قدم و یافتن مقصد و اقامت در منزل عبودیت ترجیح میدهند. درست مثل آنهایی که زیارت را بهتر از نماز می پندارند. مثل طلبه ای که نعلین زرد و عطر و سورمه چشم را واجب تر از درس بپندارد.

روشنفکرها اهل بازی و خوشگذرانی اند. دنبال تفاوتند و حاشیه را بر متن ترجیح میدهند. عرفان شیعه اما حقیقتی آرامش بخش در بطن نورانی خود دارد که در گرو همرهی و طیّ طریق با خضر ظلمت ستیز، قابل دستیابی و تحقق است.

رگه های نگاه چپ نیز در گفتگوهای فیلم دیده میشود. آنجا که توسعه مدل آمریکایی سنگاپور و فیلیپین و مالزی را دست و پا زدن سوسک وار در لجنزار برای رفاه بیشتر، حول محور شکم تلقی میکند.

اگر مهرجویی، گاو را گاو نامید، هامون را باید خر می نامید که این تعبیر نه البته از سر بغض و وهن که برگرفته از دیالوگهای مکرر قهرمان قصه است آنگاه که اذعان میدارد در پس این حیرانی چهل و خورده ای ساله، هیچ گُهی نشده است.

همه این ماجرا اما به آنجا که عارف مسلکی خداجو به نام علی عابدینی، در دریای گمگشتگی، دست نجات به سوی هامون دراز میکند قابل اغماض است. هامون را صدباره هم پخش کنند می بینم. دیدن یک فیلم لزوماً به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. همین که آدم میفهمد سازنده فیلم و سراینده داستان به فهم خودش احترام گذاشته و اثری جدی را خلق کرده هزاران بار می ارزد به تماشای سینمای غالب این سالها که معجونی از تلفیق تصاویر وارونه و صحنه های مشوّش بی هدف مبتنی بر ارضای شهوات و امیال حیوانی و اغراض بیگانه پسند سازندگانشان است. هامون لااقل ایرانی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

"گاو" از زاویه نگاه طلبگی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۳ ب.ظ

گاو» داریوش مهرجویی را روی پرده سینما ببینید - همشهری آنلاین

 

1- خانمها همه حجاب دارند و اکثریت مطلق چادری اند؛ آنهم در فیلمی که متولد 1348 است.

2- میخواهند پوست گاو مرده را بکَنند. مشتی اسلام تذکر میدهد پوست مردار نجس است.

3- زنی متأهل با مردی غریبه ارتباط نامشروع دارد. معلوم میشود شوهر او دزد است.

4- مشتی حسن تبدیل به گاوی میشود که به او عشق می ورزید. المرء مع مَن احبّ.

5- تا اینجایش با نگاه خوشبینانه بود. بدبینانه بخواهیم نگاه کنیم البته آنکه از روی مصلحت دروغ گفت و مشتی حسن او را مسبب حال خرابش معرفی میکند، مشتی "اسلام" است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرضیه ای بر قتل داریوش مهرجویی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ

سلبریتی ها افراد جوّگیری هستند. تأثیر گذاری آنها از طریق رسانه های غیر رسمی بر افکار عمومی بیشتر از رسانه ها و نهادهای رسمی است.

دو سال اخیر دو گسل امنیتی برای به چالش کشاندن نظام در اولویت سرویسهای تهاجمی دشمن قرار گرفت.

یک- ایجاد جنگ با طالبان از طریق فعال شدن رسانه های اصلاح طلب و سلبریتی ها با ژست دلسوزی و مبارزه با ظلم که به نتیجه دلخواه نرسید.

دو- فتنه مهسا و شعار غیرت و ناموس از طریق افرادی که اساساً با این دو مقوله بیگانه بوده اند. این گسل چندماهی در ایجاد اغتشاش موثر واقع شد.

اما برنامه ریزی گسترده برای احیای آشوبها در سالمرگ مهسا به جایی نرسید که هیچ، زمین بازی عوض شد و اسرائیل به بدترین شکل ممکن دچار آشوب و آتش گردید.

بلافاصله بعد از شکست پروژه آشوب در سالمرگ مهسا، خط درگیری بین ایران و افغانستان از سر گرفته شد. به یکباره اخبار متعدد از حضور غیرقانونی مهاجران افغان در کشور توسط سلبریتی ها، اصلاح طلب ها و رسانه های بیگانه پررنگ گردید. بر اثر این موج سازی، در بعضی شهرها شاهد برخورد زشت تعدادی از هموطنان با مهاجران بودیم.

قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش را شاید بتوان در همین راستا تحلیل کرد. همسر مهرجویی پیش تر مدعی شد با تماس تلفنی یکی از اتباع بیگانه مورد تهدید قرار گرفته است. قتل این دو چهره هنری میتواند با ورود انبوه پیامها و واکنشهای احساسی و نامعقول سلبریتی ها گسل درگیری ایرانی افغانی را فعال نموده و بالطبع با پاتک رسانه های طیف ارزشی، اخبار غزّه را نیز در افکار عمومی مردم کشور از تب و تاب بیندازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انتهای راه فسق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۷ ق.ظ

دختر شهناز تهرانی در ارتش اسرائیل چه می‌کند؟

 

شهناز تهرانی، بازیگر فاسد فیلمهای کثیف قبل از انقلاب، اعلام کرد دخترش شرمینه در ارتش رژیم غاصب خدمت میکند و آرزو کرد ارتش رژیم غاصب بر حماس پیروز شود.

خوشحالیم که فاسدها، خودشان را بهتر معرفی می کنند.

خوشحالیم که خط مفسدین از ما جداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آتیلا مسلمان بود

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ

 

سالها پیش اگر اشتباه نکنم مصاحبه ای خواندم از آتیلا پسیانی که میگفت برخلاف فامیلی غلط اندازش، مسلمان و شیعه است. مادرش مرحومه جمیله شیخی بود و همسرش فاطمه نقوی که آنها هم مسلمان هستند و اگر نبودند که جواز ازدواج با ارمنی را نداشته اند.

الان هر چقدر میگردم این مصاحبه را پیدا نمیکنم. سراسر فضای مجازی هم پر شده که آتیلا ارمنی بوده است. آنقدر این حرف در حال تکرار است که الان خود من هم دچار شک شده ام. ولی به نظرم در این مورد اشتباه نمیکنم. اگر شما هم مطلبی در این خصوص دیدید حتما منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کاش این مطلب را نمیخواندم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ

تصاویر/ حضور رئیس مجلس در منزل شهید مدافع امنیت پوریا احمدی

 

این مطلب را اتفاقی در یکی از گروههای مجازی دیدم. کاش آن را نمیخواندم. نمیدانم چه کسی نوشته. امیدوارم دروغ گفته باشد که به نظر اینطور نیست. مشابه آن را قبلا هم شنیده ام. خدا نیامرزد جماعت هیز و هرز منفعل و خودباخته را. خدا نگذرد از مسئولانی که دشمن را در فضای مجازی آزاد گذاشتند. خدا نگذرد از بی غیرتی و توحّش و ناجوانمردی و درندگی. آنچه یکسال اخیر بر سر مومنین و انقلاب گذشت نباید از حافظه ملت پاک شود. نباید عصیان گری داعشی های وطنی و حامیان رسانه ای آنها به سادگی فراموش شود. بخوانید و آتش بگیرید:

 

✍️دیروز رفتیم دیدار یک خانواده شهید و شرحه شرحه برگشتیم. 😔

دیدار خانواده شهیدی که هنوز سال شهیدشون نرسیده بود.
به ما گفتن شهید امنیت هست و ما تصورمون این بود که از نیروهای انتظامی، سپاه، بسیج و یا اطلاعات بودن که شهید شدن. ولی وقتی رسیدیم و روایت خانواده را شنیدیم، کلا هنگ کردیم.

پوریا احمدی که از قضا آدم مذهبی هم بوده، یکی از روزهای اغتشاشات سال 1401  از مغازه ای که با برادر خانمش شریک بوده، به خونه برمی گرده، همسرش هم زنگ می زنه بهش که پیروزی شلوغه و مواظب باش. اون هم می گه باشه و زودتر می آد تا برسه پیش بچه ها تا تنها نباشن، چون همسرش توی بیمارستان کار می کرده و شیفت بوده. 
توی راه می بینه اغتشاش گرها ریختن سر چند تا خانم با حجاب و دارن کتکشون می زنند و چادر و روسری از سرشون می کشند. می ره کمکشون تا از زیر دست اون ها نجاتشون بده. ولی اغتشاش گرها می ریزند سرش و با چوب و قمه و هر چی که می تونند، می زننش.

انقدر می زنند که خون و جونی در بدنش نمی مونه، به یک جوب پناه می بره و یک وری اون تو می مونه، باز هم انقدر می زنند که طرفی که سمت بیرون بوده، کامل کبود و زخمی می شه. وقتی آشوبگرها فکر می کنند این بنده خدا مرده، میرن.

 این شهید که کمی هنوز جون داشته از توی جوب بلند می شه تا بره، همین طور که مشغول رفتن بوده، دوباره یکی می آد و یک چاقو به سمت قلبش می زنه. و بعد هم بقیه می رسند و با چوب و سنگ و هر چی که می رسه بهش می زنند.😭 تا اینکه نیروهای بسیج می رسند و دورش را می گیرند تا بیشتر از این کتک نخوره.

آمبولانس خبر می کنند، ولی اغتشاش گرها آمبولانس را هم به آتیش می کشند.
 بعد از یک ساعت و خورده که کلی خون از این بنده خدا رفته بوده، یک پیکان وانت را پیدا می کنند و یواشکی می گذارنش اون تو و می رسونند بیمارستان. در بدو ورود به بیمارستان، به اتاق عمل می برنش، و چهار عمل روش انجام می دن و ....

همسر شهید می گفت وقتی بالاخره پیداش کردم و رسیدم بیمارستان، پرستار می گفت خانم این تا صبح تمام می کنه، امید نداشته باش. با یه حالت بدی و این هنوز توی ذهنش بود.

 شهید ما دوازده روز بین مرگ و زندگی در تقلا بوده و اجازه آب خوردن هم نداشته. همسرش می گفت، می گفته فقط بهم آب بدید، هر کاری بگید می کنم.
 ولی در نهایت نمی تونند بهش آب بدن و تشنه لب شهید می شه.


 خانواده شهید می گفتن بنرهای تسلیت را نصب کردیم، تا مراسم ختم بگیریم. ولی همه بنرها را کشیدن پایین و پاره کردن. از نیروی انتظامی خواستیم امنیت مراسم ختم را تامین کنند ولی گفتن نیرو نداریم. در نتیجه از ترس مراسم را در شهرستان خودمون گرفتیم.
می گفتن امسال هم که برامون بنر زدن، اومدیم دیدیم بنر را کندن. دل خونی داشتن از شایعات، از دروغ ها، از بی مهری ها. 

یک خانواده ساده که حالا بدون پدر زندگی را توی یک منزل پنجاه متری که نمی دونم اجاره ای بود یا نه، می گذروندن. دختری که توی اوج نوجوانی بی پدر شده بود و حتی تحمل جلسه دیدار ما را نداشت و نیومده بود.
 همسری که با هر صحبتی اشک توی چشماش جمع می شد و یاد همسر مهربونش می افتاد.
دختر کوچیک شیرین زبونی که توی همون جلسه دل همه ما را برد و هر از چندگاهی می گفت، می تونم منم حرف بزنم و عکس پدرش را بغل می کرد تا ازش عکس بگیریم.

آقا بگذارید روضه آخر را بخونم. همسر شهید می گفت، دختر بزرگم می گه مامان یک سری توی دفاع مقدس رفتند و با دشمنان جنگیدند و شهید شدن. یک سری رفتن و مدافع حرم شدن و با داعش جنگیدن و داعش کشتشون. ولی پدر من توی همین شهر کشته شد. همشهری هاش کشتنش. توی چند متری خونمون شهید شد. مردم همین شهر، همین مردمی که صبح تا شب کنار ما راه می رن، کشتنش. دسته جمعی. با بدترین حالت.
تا تونستند بهش چاقو زدن، تا تونستن سنگ زدن، حتی با پا لگد زدن، بعد هم که دارن خانواده شون را آزار می دن. براتون آشنا نیست؟

#کانال_شهیدان_حیدری_فر
#شهید_پوریا_احمدی 
#شهید_غیرت 
#شهید_مظلوم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم سینما، باز هم تعرض

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ

تعرض جنسی یا تجاوز جنسی - از پیشگیری تا درمان - دکتر طاهری

 

جماعت مدعی روشنفکری بیشترین سر و صدا بر سر آزادی را دارند، مدعی دفاع از حقوق زن هستند، در همه مسائل هم اظهار نظر کرده و نسخه شفایخش ارائه می دهند؛ اما هر از گاه صدای گندکاری یکی از آنها در آمده و کوس رسوایی شان به صدا در می آید. پیش از شروع ماجرای مهسا، شاهد افشاگری های حیرت آوری از پشت پرده فساد جنسی سینما توسط بعضی زنان سینماگر بودیم. در خبر زیر، تعرض به چند دختر نوجوان، موضوع پرونده تعرض یک کارگردان عنوان شده است:

 

روزنامه ایران: شهریور سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام ملیکا ادعا کرد از سوی یک کارگردان میانسال مورد آزار و اذیت قرار گرفته است .

وی که با مادرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من به یک آموزشگاه خصوصی می‌رفتم.مربی ما خانمی ۴۰ ساله بود که یک روز درباره بحث آرامش روح و پاک کردن ذهن و روح از شیاطین صحبت می‌کرد، بعد هم وقتی اشتیاق مرا برای ادامه این بحث دید گفت که یک کارگردان سرشناس را می‌شناسد که می‌تواند روح انسان‌ها را از شر شیاطین پاک کند. من تحت‌تأثیر حرف‌های خانم مربی قرار گرفتم و به او اعتماد کردم و خواستم من را به آن کارگردان معرفی کند.

دو روز بعد با من تماس گرفت و گفت به سختی توانستم برایت وقت ملاقات بگیرم و باید به خانه آقای کارگردان در شمال تهران برویم. من هم روز قرار با ذوق و شوق به خانه ویلایی کارگردان ۴۵ ساله رفتم. خانم مربی هم آنجا بود. کارگردان مورد نظر از همان ابتدا با دیدن من حرف‌های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده‌اند اما گفت نگران نباش چون هنوز دختری نوجوان هستی و روحت پاک است، بزودی از دست آنها رها می‌شوی و به همه خواسته‌هایت می‌رسی.

پس از آن خانم مربی با این بهانه که محیط باید خلوت باشد ما را تنها گذاشت. لحظاتی بعد آقای کارگردان به من گفت برای شروع کار باید لباس‌هایم را دربیاورم و من هم که در جو محیط قرار گرفته بودم حرفش را گوش کردم اما او من را آزار داد و بعد هم گفت برای به سرانجام رسیدن هدفم نباید درباره این موضوع با کسی حرف بزنم.

شب وقتی به خانه برگشتم آنقدر حالم بد بود که موضوع را به مادرم گفتم و حالا هم از آقای کارگردان و مربی‌ام شاکی هستم.

پس از ثبت این شکایت و در حالی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کرده بودند، دومین شکایت مشابه از آقای کارگردان به پلیس اعلام شد.

میترا ۱۶ ساله که با پدرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا گفت: یک ماه قبل از طریق مربی‌ام در یک آموزشگاه با کارگردان و تهیه‌کننده‌ای آشنا شدم.

خانم مربی می‌گفت تهیه‌کننده میانسال می‌تواند روحم را از ناپاکی‌ها خلاص کند و پس از آن می‌توانم به خواسته‌هایم برسم. به همین خاطر با او قرار گذاشتم و به خانه مرد میانسال رفتم اما او مرا آزار داد. من از ترسم نزدیک یک ماه سکوت کردم تا اینکه فهمیدم یکی دیگر از دوستانم هم با همین ترفند به دام سیاه همین کارگردان افتاده و مورد آزار قرار گرفته است. به همین دلیل ماجرا را به خانواده‌ام گفتم، اما دوستم از ترس آبرویش سکوت کرده و موضوع را به خانواده‌اش نگفته است.

با اظهارات شاکی دیگر، مأموران به خانه ویلایی کارگردان رفته و او را بازداشت کردند. در ادامه مربی آموزشگاه نیز دستگیر شد. سپس پرونده برای تحقیق و رسیدگی به شکایت‌ها به شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در آن جلسه نخستین شاکی گفت: روز حادثه وقتی حرف‌های این مرد را شنیدم اول تعجب کردم اما وقتی مربی گفت نگران نباش من هم برای دور کردن شیاطین خودم را به دست آقای کارگردان سپردم و او شیاطین را از من دور کرده و با خیال راحت به او اعتماد کن، خام حرف‌های این زن شدم و خودم را تسلیم آقای کارگردان کردم.

میترا نیز گفت: من به تازگی فهمیده‌ام که چند دختر دانش‌آموز دیگر هم به دام این دو شیاد افتاده‌اند، اما آنها از ترس آبرویشان سکوت کرده و پیگیر پرونده نشده‌اند. این مرد باید به سزای عملش برسد چون زندگی چندین دختر را تباه کرده است.

سپس دو متهم با انکار اتهام‌شان عنوان کردند هیچ‌کدام از شاکی‌ها را آزار نداده‌اند. زن جوان مدعی شد خودش قربانی خواسته‌های شوم این کارگردان شده اما او دختران نوجوان را اغفال نکرده است.

با تکمیل تحقیقات، دو متهم بزودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هما روستا؛ از کرخه تا راین

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۰۹ ب.ظ

اسامی و بیوگرافی بازیگران فیلم از کرخه تا راین با نقش ها +عکس ها و داستان  جدید 1402 🖤 حرف تازه

 

دیشب ساعت نوزده، زدم شبکه نمایش ببینم هفته دفاع مقدس چه فیلمی دارد. از کرخه تا راین داشت. پشت کردم به تلویزیون و چون فیلم را از حفظ بودم شروع کردم به ور رفتن با گوشی اما صدای فیلم را می شنیدم. در ذهنم سوال شد خانم هما روستا که این نقش را خوب بازی کرده در آمریکا دفن شده یا بعد از مرگ، پیکرش را به ایران آوردند؟ رفتم سراغ پروفسور گوگل. معلوم شد در بهشت زهرا دفن است؛ اما یک نکته برایم جالب بود. تولد و مرگ مرحومه درست در یک روز قرار داشت که آنهم چهارم مهر بود. حالا نمیدانم از کرخه تا راین صرفا به مناسبت هفته دفاع مقدس داشت پخش میشد و اتفاقی با شب سالگرد فوت این خانم مصادف شد یا یکی حواسش بود و برنامه را اینطور ریخت؟

به هرحال فارغ از سوابق و گرایشات فکری و فرهنگی و سیاسی خانم روستا که بزرگ شده شوروی و ساکن آمریکا بود و مرحوم پدرش که گویا از بزرگان حزب کمونیسیت به شمار می آمد، بابت نقش خوبی که در این فیلم دفاع مقدسی بازی کرد و تاثیر بسزایی که در دیده شدن بخشی از واقعیت دردناک جنگ و پرده ای از مظلومیت ملت ایران داشت، غفران و شادی روحش را از خدا مسألت دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصلا نفهمید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۵:۳۷ ب.ظ

واکنش تند رضا کیانیان به صحبت های اخیر همسر ابراهیم رئیسی

 

مردان ایرانی اهل همت و غیرت هستند و اغلب دوست دارند خودشان زندگی را اداره کنند. فارغ از اینکه موافق کار همسر در بیرون از منزل باشند یا نه باز هم دوست دارند جایگاه مقتدر خودشان محفوظ بماند. اغلب (نه همه) مردان به طور معمول دوست ندارند از همسرشان درخواست کنند که برای کسب درآمد بیشتر دنبال شغل باشند.

آقا رضا کیانیان قضیه را اصلاً نگرفت و نفهمید که همسر رییس جمهور، خودش صاحب درآمد و کار در بیرون از منزل است و قصدش از این جمله ابراز مخالفت با اشتغال بانوان نیست. اغلب سلبریتی ها همینطور عجول و سطحی نگر و فاقد اندیشه هستند و دلشان میخواهد زود اظهار نظر کنند و نگاهها را به سمت خود بکشانند.

راستی اگر رضا کیانیان اجازه دارد از طرف زنهای ایرانی نظر بدهد و با حجاب مخالفت کند، خوب یک خانم هم میتواند برداشت خودش از نگرش مردان را اعلام نماید، این به آن در.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک عده هم اینطورند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۵۵ ب.ظ

photo_2023-09-18_19-36-08_z7h5.jpg

 

الان فضای مجازی را باز کنید همه دارند درباره حضور رونالدو و استقبال عجیب بعضی هموطنان که حتی منجر به شکستن در ورودی هتل محل اقامت النصر شد صحبت می کنند درباره جوانی که از دیدن رونالدو اشک ریخت، پیرزنی که لابه لای جمعیت فشار می آورد راه را باز کند و جلوتر برود، فروش طنازانه دمپایی و کفش و... که موقع استقبال رونالدو زیر پای جماعت بوده، هموطنانی که 43 میلیون تومان هزینه اقامت در هتل را دادند تا شاید جشمشان به جمال رونالدو روشن شود و ...

خیلی ها به تقبیح این اتفاق پرداختند.

بسیاری از دلسوزان جامعه، این رفتار را از سر غفلت و خودباختگی و حماقت تحلیل کرده اند، مخالفان نظام هم که فراخوان هایشان در سالمرگ مهسا به جایی نرسید شروع کردند به توهین با این جماعت.

اما

باید پذیرفت بخشی از جامعه بی توجه به واقعیتها و مسائل جدی روزگار و بی حوصله نسبت به کشمکش های سیاسی و اجتماعی دنبال سرگرمی و دلخوشی های خودشان هستند. نباید این جماعت را تحقیر کرد. گاهی همین دلخوشی ها باعث افزایش میزان امید و نشاط روحی عده ای می شود. 

 متولیان فرهنگی باید عنایت ویژه ای به اصل وجود تفریح و امکانات شادی آفرین در سطح جامعه نشان داده و به گونه ای برنامه ریزی کنند که نیاز به تفریح و شادی و سرگرمی در راستای تقویت باورهای هویتی و تمدن ملی و دینی خرج شده و مورد سوءاستفاده جریان فرهنگ ستیز و برانداز قرار نگیرد. برای اصلاح ضعفهای فرهنگی جامعه نباید عجله کرد؛ اما غافل هم نباید بود. اینها بچه های پاکی هستند که می شود با موج سازی درست و اصلاح نگرش های اجتماعی از آنها در مسیر رشد جامعه استفاده نمود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا