اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۸۸ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

جنگ در دبستان!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۰۱ ب.ظ

photo_2022-10-31_18-53-34_eclf.jpg

 

وقتی فضای مجازی بیشتر از پدر و مادرها روی تربیت فرزندان نقش داشته باشد اوضاع بهتر از این نمی شود.

زمان ما بچه دبستانی می خواست خطایی کند و مثلا کاری یواشکی انجام دهد که نشان بدهد مردی شده و توان شیطنت بزرگانه دارد زور میزد عکس اوشین را گیرمی آورد؛ آن هم با لباس یقه بسته معروف به کیمونو و اصلاح مردانه موی سر که واقعا بیشتر شبیه به یک پسر جوان بود تا دختری جذاب که هوش از سر پسرها ببرد.

الان بچه ها به برکت فضای مجازی و همت فیلترشکن ها به راحتی به جدیدترین فیلمها و کلیپهای مثبت 18 دسترسی دارند که آسیب های فرهنگی آن را شما بهتر از من می دانید. یک نمونه اش همین وضعیت امروز بعضی دانشگاههاست با تعابیر و الفاظ زشت جنسی و آرمان در هم لولیدن یک مشت جوان تحریک شده شهوتی و بی عار که به اقتضای بستر غلط فرهنگی جامعه، یارای ازدواج هم ندارند.

مواد مخدر هم گویا وارد دبستانها شده آنگونه که در تصویر فوق می بینید مقامی مسئول دارد به این معضل و خطرات ناشی از آن اشاره می کند.

مدرسه قرار است محل درس و تربیت باشد آن هم در جامعه ای که حتی قبل از ورود اسلام، مملو از غیرت و شرافت و انسانیت بود. باید پذیرفت آموزش و پرورش ما در امور تربیتی و فرهنگی قصور فراوانی داتشه است. دردناک است که بعضی مسئولان این وزارتخانه، خودشان اقدام به تأسیس مدارس غیرانتفاعی با رویکرد آموزشی و پرورشی سالم و دینی می نمایند مثل مدارس فرهنگ و... در صورتی که این عزیزان سالها بر مصدر قدرت بودند و وظیفه داشتند اگر هنری برای تاسیس مدرسه تراز و سازنده دارند در همین مدارس دولتی تحت مسئولیت و مدیریت خود اعمال نمایند.

حذف دروس زائد و بی خاصیت، کاهش تعداد دانش آموزان در کلاسها، تربیت محور شدن همه دروس و ایجاد خلاقیت و پرورش نبوغ، پایش معلمان و دبیران و حذف آموزگاران کم کار یا بی اعتقاد، پررنگ سازی فعالیتهای فرهنگی و مذهبی با رویکرد روانشناختی و حساب شده و... از اموری هستند که باید در برنامه های وزارتخانه انسان ساز جمهوری اسلامی بیشتر مورد مداقه قرار بگیرند. بجنبید تا مدارس ما به پایگاه فرهنگی دشمنان دین و میهن تبدیل نشده است.  

photo_2022-10-31_18-53-24_1oyk.jpg

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعا و مرد بی ادعا!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ب.ظ

photo_2022-10-31_12-51-36_rdo.jpg

 

ما تو را دعا کنیم؟! تو ما را دعا کن پسر! این جا غریبی. امتیازت عشق به اباعبدالله بود که پا به دیار غربت نهادی، به دفاع از حریم خواهرش شتافتی و پیکرت میهمان خاک قم ماند و روحت کبوتر حرم کریمه اهل بیت گردید امتیاز حسین!

در میان خیل شهدای پاکستانی مدافع حرم در بهشت حضرت معصومه سلام الله علیها، قبر ساده امتیاز حسین نظرم را به خود جلب کرد که رویش با خطی معمولی نوشته شده بود برایم دعا کنید. فدای شهید بزرگواری که حتی بابت قطرات خونش و درد زخم و گلوله و غم فراق از خانواده و ... منّتی بر سر کسی ندارد که هیچ، باز هم تمنای دعای مردم دارد و در محضر خدا بی ادعاست.

ما را دعا کن برادر در این ظلمات حیرانی و سرگشتگی، کشتی نجات حسین علیه السلام را بیابیم و از امواج خروشان غفلت و خودخواهی رها شویم. دعایمان کن امتیاز حسین که نَمی از یَم عنایت شاگردان ممتاز مکتب حسین بر ردای بندگی مان جا خوش کند شاید که در زمره الذین انعمت علیهم الهی، به پیوست عاشقان کوی رستگاری، شهدی از حلاوت وصال با معبود، گوارای کام تشنه مان قرار گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آرمان علی وردی، علی خلیلی، محسن حججی، امتداد عاشورا

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۵۸ ب.ظ

عکس/ مربی جوان 21 ساله ای که با شکنجه آشوبگران شهید شد

 

امروز روز تولد حضرت شاه عبدالعظم بود اما دل و دماغ پست گذاشتن و تبریک نداشتم. خدا میداند چقدر دلم با عطر زیارت سیدالکریم در قبله تهران می تپد و هر بار مجالی دست داد خود و خانواده ام را از تبرک هوای قدسی حریم او بهره مند ساخته ام.

عبدالعظیم حسنی بالاتر از هر جهاد رزمی، - که البته دست به سلاح هم بود- در عرصه جهاد فرهنگی و معرفتی پیشتاز بود و بعنوان شاگرد برجسته ائمه عصر خود در حفظ و تقویت دین مردم کوششی بسیار داشت.

امروز آرمان علی وردی را در تهران تشییع کردند. همه برای غربت و مظلومیت این طلبه جوان اشک ریختند. باطن خبیث شکنجه گران او مانند تبار داعشی و سلفی شان بر همگان عیان شد. این طلبه، یک فعال فرهنگی بود که در حیطه تربیت کودک و نوجوان و ترویج احکام و معارف نورانی قرآن و فقه آل محمد (ص) اهتمام می ورزید. کسی می خواهد راه آرمان را ادامه دهد از کار فرهنگی و تربیتی غافل نشود.

استقامت این شهید را در فیلمی که شکنجه گران منتشر کردند دیدید. کتک میخورد اما التماس نمیکرد. یک جورهایی یاد غربت و مظلومیت طلبه شهید امر به معروف، علی خلیلی افتادم. یکماه قبل از شهادتش در حالی که حال بدی داشت و در بیمارستان بستری بود و ایام را به سختی و با درد سپری می کرد از او پرسیدم اگر بعد از این همه مدت و همه دردها و رنج هایی که از اصابت چاقو به گلویش تحمل نموده به همان صحنه و به همان لحظه بر گردد باز هم حاضر است در دفاع از ناموس مردم جلوی اشرار بایستد. با همان صدای نحیفش که به سختی نفس می کشید پاسخ داد اگر باز هم به آن شب برگردم در دفاع از ناموس مسلمین تعلل نمیکنم. از کاری که برای خدا انجام دادم پشیمان نیستم.

حوزه اگر می خواهد انقلابی باشد طلبه هایی مثل علی خلیلی و آرمان علی وردی که حججی های جنگ نرم هستند، تربیت کند تا در مسیر تبیین و صیانت از احکام شرع، لحظه ای دچار تردید و تعلل نشوند.

امروز در تصاویر خبری دیدم پرچم یا لثارات الحسین را بر فراز گنید احمد بن موسی شاهچراغ برافراشته اند. قطعا در خونخواهی از شهدای مظلوم اسلام ، اسرائیل و آل سعود و اذناب داخلی شان رنگ امان و آسایش را نخواهند دید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرگ بازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۳۹ ق.ظ

photo_2022-10-30_06-32-25_oeal.jpg

 

اولین بار که به شهر زیبای جویبار پا گذاشتم شاید یازده دوازده ساله بودم یا اندکی بیشتر. در بدو ورود پدیده ای که بیشتر از هر چیز برایم قابل توجه بود تعداد بسیار زیاد و غیر معمول موتورسیکلت در سطح این شهر بود. از کوچک و بزرگ انگار یک موتور زیر پایشان قرار داشت. دفعات بعد هم به این موضوع توجه کردم. با خود اهالی هم صحبت می کردم می خندیدند و می گفتند شهر دیگری را اینطور با حجم وسیع موتور ندیده اند.

تا اینکه پایم به قم باز شد. همان اول خیل عظیم جماعت موتور سوار را که دیدم گفتم به جویبار بزرگ آمده ام! در قم هم تعداد موتور خیلی بیش از حد معمول سایر شهرها بود. البته در قم مردم بابت این موضوع نمی خندیدند و گله هم داشتند. اغلب خیابان های اصلی و پرتردد قم در اطراف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، یک طرفه هستند و از این رو تعدد موتورسوارها و علاقه آنها به دور زدن قانون، دردسرها و حوادث تلخی را برای مردم رقم می زد. بر اساس آمار رسمی در اوایل دهه هشتاد قم هر روز شاهد مرگ حداقل یک موتور سوار بود.

با شدت گرفتن نظارت قانونی بر تردد موتورسوارها و ممانعت از ورود آنها به مسیرهای یک طرفه و حرکت بر خلاف جهت، الزام بر استفاده از کلاه، اخذ گواهینامه و ... تا حدودی ایمنی قابل قبولی برای راکبان و مردم به وجود آمد. از سوی دیگر نظارت جدی قانونی باعث کاهش روند استفاده از موتور در این شهر گردید و در حال حاضر می توان اینطور گفت که سطح و حجم تردد موتورسواران در قم دیگر تفاوت چندانی با سایر شهرهای کشور ندارد بر خلاف شهر زیبای جویبار که همچنان مردمش با این وسیله نقلیه خو گرفته اند.

با همه این احوال هر از گاه شاهد حوادث تلخی از سوی راکبان موتور در سطح شهر قم هستیم. بعضی جوانها با علاقه خاصی به موتورسواری رو آورده و با توجه به هیجانات و حس ماجراجویی مختص سنین جوانی، دست به حرکات پرخطر می زنند و برای خود و دیگران آسیب به بار می آورند. موتور را نمی شود منع کرد اما برای استفاده از آن به فرهنگ سازی بیشتری نیاز است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بانک از مابهتران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۳۴ ب.ظ

photo_2022-10-29_15-27-44_mc39.jpg

 

اینکه کارکرد و دستاورد حضور این شوراهای فقهی در بانکها چه بوده را فعلا نمیخواهم واردش بشوم.

اینکه گاهی احساس می شود این شوراها بیشتر از آنکه دنبال اصلاح نظام بانکی باشند دنبال پیدا نمودن راه توجیه شرعی سیاستهای بانکی هستند و به عبارت دیگر به جای آنکه بانک را با اسلام تطبیق دهند اسلام را با سیاستهای بانک منطبق نموده اند هم الان بحث من نیست.

اینکه بعضا آقایان ناظر دینی بعد از ورود به حیطه بانکی و سازگاری با فضا و جذب در ساختار، بار چند نسل خود را بسته و به ثروت و مکنتی دست پیدا می کنند و اقوامشان هم به کسب و کار خوبی می رسند و ... هم اصلا حرف من نیست.

اینکه چرا به رغم تاکید قاطبه مراجع بر حرمت دریافت دیرکرد از اقساط وام باز هم گوش بانک بدهکار این فتاوا نیست و شورای فقهی بانک هم به روی مبارکش نمی آورد بحث دیگری است.

اینکه درآمد خوب و پول و سرمایه زیر زبان آقایان مزه نموده و بعضا دیده میشود معنای ربا را معکوس و وارونه تفسیر می نمایند و معتقدند با توجه به تورم جامعه اگر پولی بابت سود قرض دریافت نشود مرتکب ربا شده ایم!! و اساسا توجهی به این موضوع نمیکنند که در زمان اهل بیت نیز امکان قحطی و گرانی و تغییر ارزش یک کالا وجود داشت اما باز هم حکم این بود افراد به همان میزانی که کالا قرض داده اند باید دریافت کنند و مبنای ثواب گسترده ای که برای قرض الحسنه ترسیم شده نیز ذیل همین از خودگذشتی و احتمال ضرر نهفته است، بماند برای تاریخ و برای غربت اسلام و حکایت تغییر ذائقه هایی که با طعم پول و ثروت و قدرت ایجاد شده است.

فعلا فقط میخواهم یک حرف بزنم. شمای شورای فقهی مستقر در بانک که همه تان پرورش یافته مکتب دین هستید و باید مروج سبک حیات دینی باشید اگر دنبال اجرای احکام اقتصادی و مالی اسلام نیسیتد یا هستید لااقل این موضوع را مدنظر قرار دهید که تشکیل حکومت دینی به معنای احقاق حق مستضعفان و رسیدگی به محرومان و نفی بی عدالتی و شکاف طبقاتی است.

این یک خط جَنَم را داشته باشید دستِکم بعنوان یک مبلّغ شریعت و معلم دین و اخلاق گوشزد کنید که بانک مثلا اسلامی باید در خدمت مردم عادی و ضعیف و فاقد رانت جامعه باشد نه وقف اغنیا. اگر نه، لااقل به میزان اعتماد و زد و بندی که با سرمایه داران و صاحبان جاه و مقام دارند و حالی که به افراد ذی نفوذ می دهند، هوای مردم عادی جامعه را هم داشته باشند؛ دم شما گرم. همین یک قلم را برای بانکی ها جا بیندازید کار بزرگی انجام داده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در آغوش خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۰۹ ق.ظ

photo_2022-10-29_06-01-46_t5br.jpg

 

پرستش به مستی است در کیش مهر

 برون‌اند زین جرگه هشیارها

به شادی و آسایش و خواب و خور

ندارند کاری دل‌افگارها

به جز اشک چشم و به جز داغ دل

نباشد به دست گرفتارها

کشیدند در کوی دلدادگان

میان دل و کام، دیوارها

چه فرهادها مرده در کوه‌ها

چه حلاج‌ها رفته بر دارها

چه دارد جهان جز دل و مهر یار

مگر توده‌هایی ز پندارها

ولی رادمردان و وارستگان

نبازند هرگز به مردارها

مهین مهر ورزان که آزاده‌اند

بریزند از دام جان تارها

به خون خود آغشته و رفته‌اند

چه گل‌های رنگین به جوبارها

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی کش را رها میکنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۵۷ ب.ظ

همینی که الان داری بهش میگی دانشجو و واسش نوشابه باز میکنی و قربون صدقه ش میری، شیش ماه پیش دانش آموز بود، موی سرش از یه حدی بلندتر میشد میزدی پس کله ش، موبایل حق نداشت بیاره مدرسه، شوخی خرکی میکرد چک ناظمو خورده بود، تاخیر داشت باید با ولی ش می اومد مدرسه ...

یهو واسش دولا راست میشی که تو دیگه دانشجویی، مقدسی، برا خودت کسی هستی، خیلی حالیته و... بعدشم چارتا دختر مینشونی کنارش میخوای جفتک نندازه؟! خب بنده خدا فک کرده خبری شده. یا تو مدرسه یه کم بهشون شخصیت بدین یا تو دانشگاه اینقد بهشون پر و بال ندین.

 

photo_2022-10-28_19-53-47_7nws.jpg

 

photo_2022-10-27_06-47-58_f0e3.jpg

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ممنونم برادر لباس شخصی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۳۶ ب.ظ

photo_۲۰۲۲-۱۰-۲۸_۱۸-۱۹-۳۹_gtz7.jpg

 

چندباری فیلمهای مرتبط با حمله عنصر تروریست به حرم شاهچراغ را نگاه کردم، فردی هست لباس شخصی، میانسال با کت و شلوار قهوه ای که اولین نفری است که مقابل فرد تروریست می ایستد و با اسلحه کمری به سمتش تیراندازی می کند. در یکی از گزارش ها نیز خواندم که وی ظاهرا از نمازگزاران بوده و به مقابله با تروریست پرداخت تا اندکی بعد نیروی انتظامی نیز از راه رسید و اقدام به دستگیری مهاجم مجروح نمود.

وظیفه خودم می دانم از این برادر لباس شخصی که اگر چه مامور امنیتی بوده اما برای نماز و زیارت و بعنوان شهروند عادی به حرم رفته بابت این شهامتش تشکر کنم.

در واقعه رژه اهواز دیدیم که بعضی ماموران با این که مسلح بودند برای دفاع و شلیک به مهاجمین دچار تعلل و تردید شدند و منتظر دستور از بالا ماندند.

از طرف دیگر در عملیاتهای تروریستی غافلگیرانه همیشه این احتمال وجود دارد که فرد مهاجم دارای یک یا چند همراه مسلح باشد که وظیفه پوشش و حمایت از او را دارند یا اساسا مجهز به جلیقه انفجاری باشد و نزدیک شدن و شلیک به او خظرناک باشد. این تردیدها در زمانی که شما تنها و فاقد برنامه و دستور باشید بیشتر سراغتان آمده و قدرت تصمیم گیری را از شما سلب می کند. برای همین معتقدم سرعت عمل و شهامت این برادر لباس شخصی ستودنی و قابل تقدیر است که بی توجه به این گمانها مردانه ایستاد و مهاجم را هدف قرار داد. البته خوب است یاداوری کنم در واقعه ماه رمضان مشهد و حمله ضارب مجهز به سلاح سرد به طلاب زائر حرم رضوی، باز هم این نیروهای مستقل مردمی بودند که قبل از ورود نیروهای امنیتی و انتظامی به طور خودجوش وارد عمل شده و مهاجم را دستگیر و خلع سلاح نمودند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیخ علی تهرانی نشوید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۳۶ ق.ظ

شیخ علی تهرانی درگذشت + بیوگرافی

 

آخ آخ آخ، اینقدر این روزها سوژه زیاد است که یادم رفت به بهانه فوت شیخ علی تهرانی مطلبی بنویسم.

اسم شیخ علی را مرحوم ابوترابی برای من پررنگ کرد. یکی دو سال قبل از فوت سید آزادگان توفیق شد با کاروان پیاده روی ایام عرفه که آن زمان به دلیل بسته بودن راه کربلا، از اسلام آباد غرب تا مرز خسروی صورت می گرفت همراه شوم. فکر کنم سال دوم یا سوم طلبگی بود حوالی سالهای 77 یا 78. دوستانی از بابل هم بودند مثل مجید قلی پور، مرتضی سیدی، حسین حبیبی، علی رنجبر و...

آن جا البته با طلاب تهرانی و کرمانشاهی هم دوست شدیم.

بگذریم. مرحوم ابوترابی هر روز چند کلامی صحبت و نصیحت و نکته داشت. یک بار اسم شیخ علی تهرانی را برد و اینطور بیان کرد:

 -  روزی شیخ علی دست مرا گرفت، کناری کشید و گفت آقای ابوترابی! این را بدان هیچ کس مثل من نمیتواند تا آخر پای امام بایستد و همراهی اش کند. این آقایان بهشتی و خامنه ای و هاشمی و... همه شان روزی از امام جدا شده و او را تنها میگذارند اما این من هستم که تا آخر با او خواهم ماند و...!

ابوترابی ادامه داد: بعد همین شیخ علی چیزی نگذشت به رژیم بعث که دشمن خون آشام امام و انقلاب و مردم بود پیوست و در رادیوی عراق گفت امام اصلا خدا را قبول ندارد!

حاج آقا به ما طلبه ها نگاهی کرد و گفت: مواظب غرور باشید، آخرش آدم را زمین می زند.

بعدها بابت کار بر روی خاطرات اسارت در دفتر ده نمکی، آشنایی بیشتری با شخصیت و افکار شیخ علی تهرانی که داماد مقام معظم رهبری (شوهر خواهر) بود پیدا کردم. منافقین جنگ روانی و فکری شدیدی در اردوگاههای اسارت راه انداخته بودند اما به اذعان اسرا ناراحت کننده ترین اتفاق این بود که یک روحانی با سابقه انقلابی بیاید در اردوگاه و علیه امام و انقلاب و کشورش حرف بزند و دل دشمن را شاد کند. شبهه معروف حرام بودن نماز خواندن رزمندگان در زمین غصبی (خاک عراق) هم تولید این بابا بود که البته روحانیون اسیر همان جا جوابش را می دادند ولو به قیمت کتک خوردن مفصل از دست زندانبانان بعثی. شیخ علی اما هیچ نظری درباره تجاوز دشمن به میهنش و کیلومترها خاکی که اشغال کرده بود، نداشت.

شیخ علی همان اوایل یا اواسط دهه هفتاد به ایران بازگشت و اظهار ندامت کرد و مورد عفو قرار گرفت؛ هر چند همین چند سال قبل هم مصاحبه ای در نفی ولایت فقیه داشت که نشان داد آب پیدا کند باز هم شناگر ماهری است.  

من حرف مرحوم ابوترابی را قبول دارم، غرور بدجور آدم را زمین می زند. اینکه درحدیث داریم متکبر بویی از بهشت نمی برد، یا جمله ای که چند روز پیش در خاطرات ماهاتیر محمد خواندم که گفت خدا بخواهد کسی را زمین بزند او را مغرور می سازد. همه اینها درست است و دماغ آدم مغرور قطعا به خاک مالیده خواهد شد. اما حسد و خودخواهی را هم باید در چرایی رویکرد لجبازانه بعضی افراد در نظر گرفت. یک جمله ای از امام رحمت الله علیه نقل است به گمانم در کتاب جهاد اکبر که گفت طلبه باید خودسازی کند و اگر خودسازی نکرد از خدا طلب مرگ کند! سخن درست و تکان دهنده ای است. همه آدمها نیاز به خودسازی دارند؛ اما طلاب بابت رسالت سنگینی که برعهده گرفته اند اگر در تمایلات مادی غوطه ور باشند و منیّت داشته باشند و به حرف  دینی به جای عمل دینی اکتفا کنند، خودپرستی و منفعت طلبی و جاه و مقام و لذت جویی را پیشه خویش سازند نه تنها خودشان سقوط کرده بلکه جمعی دیگر را نیز به ورطه هلاکت و بدبختی می کشانند؛ والعاقبة للمتقین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صدای مرا می شنوی خانم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۰ ب.ظ

photo_2022-10-27_17-04-59_7cnp.jpg

 

خوشا به حال شهدا، کبوتر حرم شاه چراغ شدند. امشب دست در دست ملائک تا کبریایی ترین جلوه عشق و دلدادگی پرواز نموده و بر خوان کرامت سیدالشهداء در بزم وصال و در وادی لایتناهی توحید، میِ ناب از جام طهور جاودانگی می نوشند.

خوشا به حال کبوتران مقیم بارگاه مستی و خدا پرستی.

خانوم جان! آن برادرت مشهد و این برادرت شیراز، گلچین زائرانشان را تا معراج رستگاری بدرقه نمودند؛ پله صعود و سکوی پرتاب ما جاماندگان غافل باش  با این دل رسوای منجمد و سیاه، چند صباحی است سودای پرواز در کوی عصمت خاندان تو را داریم و حسرت کبوترانه جلوس بر گنبد حبّ و مودّت تو را در سینه پرورانده ایم.

شراب ناب وصال را میهمان این کام تشنه و تلخی چشیده ایام، ساز.

بگذار مزد عاشقی ما هم غلتیدنی سرخ بر فرش عرشی صحن و سرای بهشتی ات باشد، معصومه جان.

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه ...

نظری کن بر آه دل سوخته ای که منتهای آمالش عنایت کریمانه توست شاید بار عصیان سالهای غفلت و تباهی از شانه های خمیده آن زدوده گشته و لبخند رحمانی دوست، آغوش کهکشانی جنت الحسین را به رویش بگشاید. نسیم رحمتت جواز ورودمان به قافله نور باشد و تربت پاک وادی ایمن را رزق ابدی این دل سازد؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای پروانه عاشقی که پر کشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ

photo_2015-08-12_21-13-43_3gxf.jpg

 

او را باید پدر فعالان فرهنگی بابل نامید. از قبل از انقلاب که بعضی از روحانیون هم شهامت مقابله با دژخیمان پهلوی را نداشتند او در قامت یک طلبه بازاری سلسله جلساتی را ترتیب داد که رویش نسل جوان انقلابی مبارز را در اوایل دهه پنجاه رقم زد تا همین سالها تا لحظه ای که توانی در بدن داشت برای مردم و انقلاب، دوید و خسته نشد. از چپ تا راست بابل، از صفاریان و نریمان تا قاسم واثقی و حاج آقا مویدی عضو جلسات قبل از انقلاب او بودند. شاید برایتان جالب باشد بدانید حتی آیت الله محمدی، تولیت مدرسه علمیه روحیه  بابل نیز در ابتدای جوانی در جلسات او شرکت می نمود. هم خودش این موضوع را برای ما تعریف می کرد و از این که بعد از چند دهه هنوز بساط جلسات دایر است و میزبان طیف جوان، خوشحال بود، هم حاج آقا یزدانی از جوانی های آیت الله محمدی بر دقت نظر و پیگیری های علمی او تاکید داشت و خاطره می گفت و از ما میخواست قدر چنین استادی را بدانیم و از او الگو بگیریم.

حاج آقا یزدانی برای انقلاب، عمرش را وقف کرد، آبرو هم داد و بدترین تهمت ها را به جان خرید، نوجوان ماه رویش را هم تقدیم کرد و خودش حالا با کوله باری از خدمت در عرصه تربیت و فرهنگ و نیز مشکل گشایی از ملت راهی دیار جاودانگی شد؛ رحمت الله علیه. افتخار می کنم چند سالی را در محضر و مکتب یزدانی تلمذ کردم و از تجربیات گرانقدرش به خصوص در عرصه انقلابی گری و مبارزه با فساد و کمک به ضعفا بهره بردم، هر چند میان امثال من و قله های عرفان و اخلاص این پدر بزرگوار شهید و خادم بی ادعای مردم فرسنگ ها فاصله است.

در اوج فقر و فشار اقتصادی با تمام شهرتی که داشت نمک گیر مفسدان و تبهکاران و بدنامان اقتصادی شهر نشد ولو با توجیه کار فرهنگی نخواست پولهای مشکوک اهل تزویر، برکت فعالیت های مذهبی و فرهنگی را تحت الشاع قرار دهد. والله با چشم خود دیدم وجهی که برای روزه استیجاری در جیبش داشت و مایه قوت روزانه اش بود، دو دستی تقدیم کرد به بچه های نوجوان مسجد که پول خرید توپ فوتبال نداشتند.

هر جا می شنید بچه های بسیجی مظلوم واقع شده اند خودش را می رساند و از آنها دفاع می کرد. برای همین است که می گویم خیلی حرف و تهمت شنید و ... اما خدا می داند خم به ابرو نیاورد. یکبار هم به شوخی گفت این طرف شهر به من میگویند ابوذر آن طرف می گویند منتظری! و می خندید. نه تعریف و تمجیدها بادی در غبغبش می انداخت نه تحقیر و تهمتها اندوهی به دلش می کشاند. پولاد آبدیده بود این مرد خدا.

پسرش هم می خواست استخدام شود حاضر نشد از نفوذش استفاده کند. نامزد شورا که شد یک تومان خرج نکرد. دوستان و مریدانش برای او مایه گذاشتند. بروید از نمازگزاران مسجد حضرت ابوالفضل بپرسید چگونه آن مسجد  و آن محل را احیا کرد. چه جمعیتی را به مسجد کشاند آنهم در سه وعده نماز. راه خانه اش دور بود. ماشین هم نداشت. پیاده راه می افتاد از بیدآباد تا ایستگاه آمل، نماز شبش را گاه توی راه می خواند. می رسید و چراغ مسجد را روشن می کرد. بچه های حمزه کلا بچه های بیدآباد بچه های مسجد ابوالفضل و... نفس قدسی او چه نیروهایی را تحویل اسلام و انقلاب داد بی هیچ مزد و منتی، بی حب دیده شدن بدون گزارش کار، بدون تبلیغات. اصلا برکت کارهای فرهنگی به همین دیده نشدن است. به قول حاج قاسم به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم.

بگذریم. روحش شاد. امشب محمدعلی، میزبان باباست، سر سفره اباعبدالله؛ اولئک هم الفائزون. خدا کند کبوتر آه دل، سلام جاماندگی مان را به گنبد حریم جاودانگی برساند.

 

پدرمعنوی هیأت‌های مذهبی بابل به دیار حق شتافت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بوسه در سیلاب خون!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۵۵ ق.ظ

photo_2022-10-27_06-47-58_f0e3.jpg

 

photo_2022-10-27_06-48-05_b2ei.jpg

 

آخر فهمت از آزادی، بوسیدن سینه دوست دخترت در سلف مختلط دانشگاه بود که به قیمت این چادرهای خونین تمام شد.

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی از هیاتی ها بخونن!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۳۶ ب.ظ

تصویری از کودک آسیب دیده در حادثه امشب شاهچراغ شیراز

 

بعضی آقایون علمایی که گفتن به ما چه، آشوبگرا که کار به کار ما ندارن، ما هم کار به کار نظام نداریم، محفل و مجلس و روضه و منبری میریم و حالشو میبریم و سرمون تو لاک خودمونه،

بعضی آقایون مداحی که ترسیدن محبوبیتشون خدشه دار بشه و گفتن هیات سیاسی نیست، مظلومیت دین رو دیدن و سکوت کردن؛

حالا حادثه شاهچراغو ببینن

دشمن بیاد تر و خشک نمیشناسه، آتیش ناامنی دامن همه رو میگیره. اونایی که ته همّ و غمّشون دختربازی و بغل و ماچ و بوسه قدرت بگیرن پوست تو رو هم درسته از جا میکَنن و هر جا علامتی از دین و تشیع باشه از بین میبرن. این چن روزه چن تا مسجدو آتیش زدن؟

مملکت آشوب زده، برا همه آشوب زده ست، پاکت و صله و مرید و مراد بازیای شمام میره رو هوا. به خودتون بیاید و در قبال نونی که از سفره اباعبدالله خوردید به مکتب اباعبدالله ادای دین کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زن سالار و زن سالاد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۳۷ ب.ظ

 

زن مسلمان در سایه تعهد، "اقیانوس کبیر" است برای زندگی و "اقیانوس آرام" است در طوفان حوادث روزگار؛ "دماغه امید" است در مشکلات طاقت فرسا و "دریای سرخ" است در راه حفاظت از کیان دین و عفاف.

زن غیرمتعهد، "اقیانوس منجمد شمالی" است برای همسرش، "دریای سیاه" است برای خانواده.

زن مسلمان، "لاک" خودپرستی بر پشت ناخن وجدانش قرار نمیدهد و "لاک پشت" بی حیا نمی شود.

زنان از وقتی که روسری های "سُرسُری" خود را "سَرسَری" به سر گذاشتند و در "سی نما" در خیابان نقش "بازی" کردند و لباسهای هفت رنگ پوشیدند بازیگر نقش "بوقلمون سلطانی" شدند.

کسی نمی گوید موهای زن نباید "لَخت" باشد بلکه می گویند در نظر نامحرم نباید "لُخت" باشد. آنها که برای "روسری" ارزش قائل نیستند دنبال "توسری" اند.

زن مسلمان باید ساکن روستای "کله بست" باشد، بچه هایش در "شیرگاه" بزرگ می شوند و با "تربت حیدریه" انس می گیرند.

زن مسلمان "تب ریز" بچه ها و "زنجان" شوهرش است. زن مسلمان، "گنبد" عرفان است در "مسجد سلیمان". زن مسلمان، شهر "نور" است...

سید امیر شفیعی طبرستانی، سینمای قلم، 1380، انتشارات نسیم حیات

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این همه مسئول برای افتتاح آسفالت یک کوچه؟!!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۰۴ ق.ظ

photo_2022-10-26_07-55-43_iqcc.jpg

 

در این تصویر دو نماینده مجلس، فرماندار، امام جمعه و چند مسئول دیگر دیده میشوند. یعنی واقعا دست مسئولان اینقدر از عملکرد سازنده خالی است که بابت افتتاح آسفالت یک کوچه روستایی اینطور دور هم جمع شده و مقابل دوربین قرار گرفته اند؟

به متن خبر توجه کنید:

مراسم افتتاحیه در روستای کاردرکلا
🔷به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه بابلکنار مراسم افتتاحیه آسفالت کوچه شهید احمدعلی تیما در روستای کاردرکلا با حضور حجت الاسلام والمسلمین عابدی امام جمعه بابل کنار،نمایندگان مردم شهرستان بابل در مجلس شورای اسلامی فرماندار ویژه و دیگر مسئولین برگزار شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیریت بر روی تردمیل!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۱۲ ق.ظ

 

نمیدانم این چه اخلاقی است رییس جمهور، قبلی یا فعلی، کمبودی ایجاد میشود فی المثل در تولید و عرضه دارو، دستور می دهد مشکل دارو حل شود! یا فرضاً ساختمانی فرو می ریزد، بیمارستانی آتش میگیرد، سیل و زلزله ای می آید، رییس جمهور دستور می دهد به حال مصدومان رسیدگی شود!

مگر روال معمول وظایف نهادها و دستگاهها رسیدگی به امور بدیهی خودشان نیست؟ یعنی رییس جمهور دستور ندهد وزارتخانه یا سازمان مربوطه حالی اش نمی شود که موظف است معضل موجود را برطرف کند و گره از کار مردم بگشاید؟ کمبود دارو یا گرانی اقلام و... را که همه با چشم خودشان می بینند و با پوست و گوشت و استخوانشان لمس میکنند. اثبات آن هم نیاز به گزارش و تحقیق و بررسی ندارد. چطور یک مسئول می تواند معضلی را در حیطه وظایف خود ببیند و تا صدور دستور رییس جمهور به روی مبارک خودش نیاورد و دست روی دست بگذارد و عدالت لازم برای نشستن بر کرسی مدیریت را هم در خودش احساس کند؟ اصلا رییس جمهور چرا چنین فرد قاصری را در منصبی که توانایی اداره اش را ندارد نگاه داشته و تحمل می کند؟

یا مثلا مجلس اعلام می کند قرار است طرحی را بررسی کند که به تجمعات اعتراضی مردم مجوز قانونی داده شود. خوب این هم عجیب است. اصلا بر اساس قانون اساسی مردم حق دارند با نظارت وزارت کشور اقدام به تشکیل تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز نمایند و این موضوع نیازمند قانونگذاری جدید نیست. یا این که مجلس می آید قانونی تصویب می کند که به موجب آن کسی اگر با بیانیه و اطلاعیه و خبری اقدام به نشر اخبار دروغ و تحریک احساسات عمومی کند باید مجازات شود! عجیب نیست؟ سالهای سال است که یک مشت خبرنگار و فعال مجازی بی کس و کار بابت انتشار مطلبی درست یا غلط به حبس و جزای نقدی و ... محکوم می شوند ذیل عناوین اتهامی چون نشر اکاذیب و تشویش اذهان عموم و اقدام علیه امنیت ملی و تبانی بر ضد نظام و... قانون جدید سر کاری نیست؟

آن دستورالعمل ها در امور بدیهی را نباید شوآف رسانه ای و تبلیغی حضرات مسئول دانست؟ بعضی وقتها مسئولان ما روی تردمیل که می روند باورشان می شود که در حال دویدن هستند، عرق هم می ریزند، خسته هم می شوند، در حالی که در واقع سرجایشان ایستاده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ولایت فقیه در یک دقیقه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۰۸ ق.ظ

چرا ولایت فقیه ؟!

 

ولایت فقیه یک مساله عقلی و فقهی است که در اثبات و حدود اختیارات آن کتابهای بسیاری نوشته شده است.

این فایل را با موضوع ولایت فقیه در یک دقیقه! دو سال پیش در فضای اینستا بارگذاری کردم که مورد استقبال دوستان قرار گرفت:

https://www.aparat.com/v/Jj7E0

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بساط ناکارآمدی برچیده میشود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ب.ظ

رئیس دستگاه قضا: مدیریت‌ها به دست متخصص نماها سپرده نشود

رئیس دستگاه قضا: مدیریت‌ها به دست متخصص نماها سپرده نشود

 

و ایضا به دست متعهدنماها!

راستش را بخواهید یکی از معضلات کشور دقیقا همین رابطه بازی در نصب افراد است. رصد این موضوع هم خیلی سخت نیست. چند شخصیت ذی نفوذ را سراغ دارید که در شعاع دو کیلومتری اقوامش جوان بیکار پیدا بشود؟

کدام جناح سیاسی حاضر است فردی را ولو غیر همفکر صرفا بابت کارآیی و توانمندی اش به کار بگمارد؟ چقدر امام جمعه و وزیر و وکیل سراغ داریم که ساعتها و روزها وقت میگذارند و نقشه میکشند که چگونه یکنفر از بستگان یا وابستگان خود را در مناصب مختلف بگمارند؟ کدامشان دغدغه مردم و پیشرفت کشور را دارند؟ تبعیض را داریم یواش یواش به عنوان یک اصل جاری و معمول می پذیریم. شکاف طبقاتی که از مظاهر مهم بی عدالتی است هم دقیقا از همین نقطه شروع شد.

خیلی ها به صرف وابستگی به طیف خاصی و شیرین کاری پیش نهاد و دستگاهی به راحتی زمینه پیشرفت خود را هموار میسازند و مدارج بالای شغلی را به دست می آورند؛ اما متخصصین و متعهدین بی کس و کار یا احیانا منتقد در گوشه عزلت و فراموشی به سر می برند.

امکانات اقتصادی و آموزشی و خدماتی تا چه میزان بر مبنای عدالت در دسترس عموم قرار می گیرد؟ صنعت خودروسازی و تلفات و خسارات هنگفتی که به کشور وارد آورده یک نمونه است که نشان میدهد امور اجرایی و نظارتی در بعضی حوزه ها دست آدمهای کارآمد قرار ندارد.

قبول کنیم به بازسازی دوباره ای نیاز داریم. در خیلی از رویه ها از آموزه های دین فاصله گرفته ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ساده لوحی یا شتاب در فرار از تجرد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۱۸ ب.ظ

photo_2022-10-24_22-05-55_pvq5.jpg

 

خدای من! کی قرار است بعضی خانمها متوجه شوند فضای مجازی محل امنی برای یافتن خواستگار و ازدواج نیست؟ کی قرار است بیاموزند نباید به راحتی به هر کسی اعتماد کنند و اجازه ورود به حریم خصوصی خود را بدهند؟ بدون شناخت میدانی و تحقیق چگونه می توان به صداقت فردی که اصلا نمی شناسیمش اعتماد کنیم؟ چقدر باید چنین ماجراهایی تکرار شود، حریم ها مخدوش شود، کلاهبرداری و سوءاستفاده صورت بگیرد، سرخوردگی و افسردگی ایجاد شود ... تا یکنفر بفهمد که نباید اینقدر ساده لوح باشد؟!

امروز باز هم خبر دستگیری فردی منتشر شد که با جلب اعتماد خانمها به عنوان خواستگار در فضای مجازی اقدام به دریافت تصاویر خصوصی آنها و اخاذی نموده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مواظب خودتان باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۰۱ ب.ظ

 

دیشب برای کاری به درمانگاه پردیسان قم رفت. واقعا از صحنه هایی که دیدم یکه خوردم. حتی به سرم زد فیلمی تهیه کنم و به اشتراک بگذارم اما به هر حال حریم شخصی بیمار محترم است.

انبوهی از بیماران مبتلا به آنفلوانزا که اغلبشان خردسال و نوجوان بودند در صف معاینه دکتر، صف دارو و صف تزریق آمپول به چشم می خوردند. وضعیت شبیه بیمارستانهای زمان جنگ شده بود. هر کس گوشه ای افتاده بود و ناله میکرد. بعضی ها عجیب از درد به خودشان می پیچیدند و من ماندم آیا واقعا آنفلوانزا با آدم این کار را می کند؟

گویا مدارس استانهای اردبیل و کهگیلویه را تعطیل کردند. به نظرم برای جلوگیری از شیوع بیشتر این بیماری ویروسی چاره ای جز این نیست که سایر مدارس هم یک هفته ای تعطیل شوند. حجم انبوه مردم در اتوبوسهای شهری و... عامل مهمی در نشر این بیماری آزاردهنده است.

تا میتوانید از خودتان مواظبت کنید. ماسک بزنید. فاصله داشته باشید. خانه و محل کار را ضدعفونی کنید. میوه و غذاهای مقوی بخورید و غم و غصه را از خودتان دور کنید تا سیستم ایمنی بدنتان قوی تر شود؛ با توکل بر خدا، ان شاءالله همیشه سالم باشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا