جنگ نرم، سخت است!
حرف اول را بودجه می زند؛ بعد دفتر و دستک و کارمند و ... سرایدار هم لازم است. بالاخره یک نفر باید باشد که چای قند پهلو بدهد دستمان که زیر فشار این همه کار، یعنی جهاد فرهنگی با دشمن، خدای ناکرده خسته نشویم ...!!
یک طلبه، روحانی جوان پاسدار، توی شهر اگر می ماند الان مدیرکل بود یا سردار، یا نماینده ... نخواست آرمان امام را در غربت ببیند. سال 58 که از سنندج فقط چند نقطه اش دست انقلابیون بود، زن و بچه اش را سپرد به خدا. بلند شد و از بابل رفت آن جا، مقابل سپاه، سر خیابان، دکه ای راه انداخت و رویش نوشت: پاسخ به سؤالات.
مردم کردستان نجیب و مظلومند. یکی یکی می آمدند و با ترس و تردید سؤال می پرسیدند:
- آشیخ! میگن نظام جدید ایران طرفدار اسرائیله، راسته؟!! میگن شما پاسدارا میخواین ما مردم کردو لت و پار کنین درسته؟!! شنیدیدم شما فقط با زور سرنیزه با مردم صحبت میکنین ...!!
شیخ جوان می خندید و با حوصله به یک یک پرسش ها جواب می داد. جوان های کرد، اول با حرارت می آمدند طرفش و می خواستند مغلوبش کنند. موقع رفتن، چهره شان دیدنی بود. احساس شرمندگی داشتند و حسی شیرین از نجات و هدایت در وجودشان موج می زد.
ضدانقلاب دید، اگر دیر بجنبد زبان و منطق این شیخ جوان، رشته های موهوم تبلیغاتشان را پنبه می کند و مردم سنندج را به دامان انقلاب می کشاند. فقط یک چاره داشت؛ ترور.
آنهایی که مدعی اند فقط با بودجه و دفتر و دستک و بریز و بپاش می توانند ندای رهبرشان را در جنگ نرم با دشمنان، لبیک بگویند، یک بار دیگر این چند سطر را بخوانند. شهید ابوالقاسم بزاز، مرد روزهای دشوار بود. زبان و منطق شیوایش، تنها سلاح او در تقابل نرم با دشمنان اسلام و انقلاب بود و یک تنه بر موج تبلیغات مسموم ضدانقلاب پیروز شد. روحانی شهید ابوالقاسم بزاز به ما آموخت که در جنگ نرم هم، باید سختی کشید و سخت ایستاد و ناامید نشد.
آشنایی با زوایای پنهان از حیات طیبه روحانی مبارز و خستگی ناپذیر دیار علویان، راهی نو و نگاهی تازه نسبت به آن چه که هستیم و آن چه که باید باشیم پیش رویمان می گشاید. «نعلین و کتانی» کتابی است مختصر که شرحی از مجاهدت سرباز حقیقی حضرت حجت (عج) را معرفی می نماید.
- ۹۴/۰۵/۲۸
چه عنوان قشنگ و پرمحتوایی:
جنگ نرم ، سخت است!