اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبرت» ثبت شده است

منفی در منفی میشود منفی تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ

ضرب و تقسیم عدد های صحیح پایه هفتم ✖️➗ - گام به گام! - ریاضیکا | ریاضی آسان  است

 

منفی در منفی همیشه مثبت نیست. کافی است بعضی افکار منفی تان را ضرب در بعضی افکار منفی دیگرتان کنید، دیوانه هم نشوید کم آورده و به ستوه می آیید. افکار منفی اجتناب ناپذیر است اما وزن افکار مثبت تان باید آنقدری باشد که جمع یا ضرب آنها کفه ترازوی افکار مثبت را سنگین تر نموده، اثرات فکر منفی را از دل و جان زدوده و آرامشتان را تضمین نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفرنامه کربلا (قسمت پنجم)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

photo_2024-09-03_22-02-27_36zv.jpg

 

هتل الانباری کربلا کثیف و گران بود، ولی شای صلواتی می داد تهویه و کولر و یخچال و حمام خوبی داشت. هتل الرغید نجف شیک و تمیز بود و وای فای رایگان داشت و ارزان تر از الانباری، ولی توالتش تهویه نداشت، درش بسته نمی شد! چای نمیداد و ... هتل جوادین نجف از هر دوی آنها ارزان تر بود اما کمی کثیف به نظر می رسید و... هیچ کدام جاکفشی نداشتند. سال 82 در سفر عتبات مشکل جاکفشی داشتیم. کفشداری های حرم بابت نگهداری کفشها اجرت و هدیه می خواستند. بعضی هایشان اگر کفش را تحویل نمی دادی و گوشه ای می گذاشتی با طی (تی) آن را هل داده و داخل آب و گل می انداختند. الان کفشداری ها واقعا سر و سامان گرفته اند. با احترام و تواضع کفشها را تحویل میگیرند. البته مساله بهداشت و نظافت هنوز به نقطه مطلوب نرسیده. مثلا کفش را که به کفشداری بدهی تا داخل حرم بروی باید با جوراب یا پای برهنه دوباره از همانجایی که با کفش آمده ای عبور کنی!

حرم حضرت علی می گذاشتند کفش را داخل کیسه پلاستیکی قرار داده و با خود به داخل حرم ببری. این کار خیلی خوب و کمک حال برای زوار است. اما سایر حرمها بردن کفش به داخل را خلاف ادب می دانستند. مشهد خودمان هم اینطور است و اغلب خدام بر خلاف قم اجازه ورود با کیسه کفش به داخل حرم را نمی دهند.

چه در سال 82 و چه الان که بیست و یکسال میگذرد آنچه که بیشتر جلب توجه میکند احترام بیشتری است که عراقی ها برای ایرانی ها به نسبت سایر زوار خارجی قائل هستند. با اینکه ما سالها با هم در جنگ بوده ایم اما احترامشان برای ما بیشتر از زائران سایر کشورهاست. در گیتهای بازرسی هم ما را خیلی راحت تر و با اغماض می گشتند.

برای ورود به حرمها چند بار مورد تفتیتش قرار می گرفتیم؛ اما سخت گیری زیادی نبود و می شد با چمدان و ساک هم از دستگاه ایکس ری عبور کرد و وارد حرم شد. دستگاه ایکس ری صرفا برای وسایل بود به جز در کاظمین که زوار هم از این دستگاه عبور می کردند مثل شهر ری خودمان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی. تفتیش بدنی در عراق با احترام صورت می گرفت نه مثل بعضی عزیزان خادم امام رضا که موقع تفتیتش، حیثیت و شرافت زائر را مخدوش ساخته و فیها خالدونش را با انگشت کنکاش می کنند. امیدوارم همه حرمها برای تفتیش از دستگاه ایکس ری استفاده نموده و حریم زائران را نگه دارند.

یک خاطره طنز از تفتیش در سفر قبلی دارم. سال 82 عراق دولت نداشت و گروههای مردمی از شهرها نگهداری می کردند. در مسیر بصره به یک ایستگاه تفتیش رسیدیم. من آن موقع جوان ترین عضو کاروان زائرین بودم. فردی که چمدانها و ساکها را تفتیش می کرد پشت سر هم غر می زد: ایرانی حشیش! توی دلم گفتم مردک، کسی بخواهد چیزی قاچاق کند که روی ساکش نمی گذارد تو با یک باز و بسته کردن زیپ آن پیدایش کنی. چشمشان که به من افتاد پیاده ام کردند و بردند داخل اتاقک نگهبانی. یک عراقی لباس شخصی که چهره ای آرام و خوش محاسن داشت به من گفت: ایرانی قاچاق! ماسمک؟ الی سجن... گفتم والله پاسپورت موجود فی السیاره. زیر بار نمی رفت. دیدم هیچ کس از همراهان اصفهانی هم جلو نمی آیند که بپرسند چه شده. با ترس و لرز دستم را به جیب برده و یک اسکناس هزار تومانی درآوردم و گفتم هدیه. رنگ و رویش برگشت. چهره اش سرخ شد. گفتم الان است که بگوید این کار حرام است رشوه است خجالت بکش! با تحکم گفت: دو تومان! دو تومان! با ژستی مظلومانه گفتم ندارم! به فارسی گفت: داری داری! هزار تومان دیگر در آوردم تحویلش داد. زیر لب گفتم کوفتت شود و رفتم بیرون. جالب است همراهان اصفهانی موضوع را که فهمیدند ژست گرفتند که می گفتی می آمدیم جلو!

در بازرسی سامرا خیلی دلم گرفت. سامرا واقعا غریب بود. ماموران تفتیش در سامرا خیلی جدی و بسیار آماده بودند. انگار هر آن بوی خطر را احساس می کردند. از سامرا به سمت بغداد به ما گیر دادند که پاسپورت نشان بدهید. گفتم دست هتل است. می گفتند تصویرش را از داخل گوشی نشان بدهید. نداشتم. کمی معطلمان کردند. کارت طلبگی را نشان دادم. مال دفتر آیت الله سیستانی بود. کمی با راننده هم حرف زدند و گذاشتند برویم.

زباله های بسیاری در اطراف خانه ها و معابر ریخته شده بود. با اینکه نیروهای خدماتی تلاش می کردند ولی باز هم بی مبالاتی زوار باعث آلودگی محیط می شد. دعا کردم روزی برسد کسی زباله روی زمین نریزد، کسی بین نژاد و موطن انسانها تفاوت نگذارد. ما همه با هم یکسان و برابریم مگر در تقوا که تشخیصش با خود خداست. این زباله ریختن مخصوص کشور عراق نیست. گردشگران پاریس هم از این موضوع در خاطرات سفر خود گله داشته اند. ایران خودمان به خصوص در دل کوهها و جنگلها افرادی که داعیه فرهیختگی دارند با اینکه میتوانند زباله هایشان را با ماشین به شهر برده و در سطل مخصوص بگذارند همانجا در طبیعت رها می کنند و بعد صبح تا شب در فضای مجازی آروغ روشنفکری در می دهند.

کربلا و نجف به نسبت بیست و یکسال پیش خیلی بزرگتر و پیشرفته تر شده است. آن موقع یکی به نام ابواحمد که عمده فروش سیگار بود به من می گفت ایران، اتوبان! الان هم پیرمردی مسافر به من گفت ایران، اروپا! ولی به هر حال کربلا و نجف در این سالها رشد کرده و دارای اتوبان و معابر و ساختمان های زیبا شده اند. مظاهر بدحجابی هم به مرور در شهرهای مذهبی عراق در حال رویت است. بلایی که در کشور ما بر سر محیطهای مذهبی آمد آنجا هم در حال ظهور است. یادم است عراقی ها از موتور براوو که آن موقع خیلی در ایران باب بود استفاده نمی کردند. می گفتند این مدل نشستن دو نفر پشت و چسبیده به هم درست نیست. الان کمی راحت تر پشت موتور می نشینند!

راستی در کربلا موتورهای سرپوشیده سه چرخ ویژه حمل مسافر به تقلید از شهرهای هندوستان رواج پیدا کرده که هزینه سفرهای کوتاه مدت را کاهش می دهد.

وجود خودروهای ایرانی مثل سمند و پژو و پراید غرور آفرین است. موقع بازگشت به ایران صف بسیار طولانی کامیونها و تریلی هایی که از ایران به عراق جنس می بردند توی چشم می آمد. دشمن یک چیزی می داند که دلش می خواهد همیشه بین عرب و عجم ستیز باشد. به یک عراقی ماشینهای ایرانی را نشان دادم و پرسیدم: اینها ساخت ایران است؟ با تأسف گفت عراق خودروسازی ندارد. بعد بحث انتقام ایران را وسط کشید و خوشحال بود که قرار است ایران اسرائیل را هدف قرار دهد.

نصب تصاویر شهدای عراقی نبرد با داعش در همه معابر واقعا زیبا و نشاط آفرین بود. روحشان شاد. تصاویر حاج قاسم در خیابانهای اصلی کربلا و نجف و سامرا و حتی بغداد غرورآفرین بود. کشورهای اسلامی اگر با هم برادر و متحد باشند دیگر اجیر و وابسته و محتاج و ذلیل ابرقدرتها نخواهند بود.

یکی از سرگرمی های من بازی با کلمات و تصاویر است. یعنی در هر کلمه ای با موشکافی دقت می کنم که چه شباهتی به سایر اسامی و کلمات دارد. درباره چهره افراد هم اینگونه ام. دقت می کنم که این بابا شبیه چه افرادی می تواند باشد. همین مساله باعث شد در همه شهرهای زیارتی افرادی را ببینم که مرا یاد دوستان و بستگانم به خصوص عزیزان از دست رفته، بیندازند.

به یاد همه دوستان و آشنایان به خصوص مرحومین و شهدا سلامی به محضر ائمه اطهار نثار کردم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چقدر تو زیبایی پسر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۰۳ ق.ظ

ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

 

از حدود چهل هزار اسیر آزاد شده ایرانی در عراق بیش از نیمی از آنها مفقودالاثر بودند. یعنی نامشان در صلیب سرخ ثبت نشد و خانواده هایشان از زنده بودن آنها خبر قطعی نداشتند. طبعا این اسرا بیشتر در معرض خطر قرار دارند و هر آن دشمنی به خباثت حزب بعث میتواند به راحتی هر بلایی را سرشان در بیارود که سر بعضی ها در آورد. اسرای مفقودالاثر بیشترین تنگناها و فشارهای روحی و جسمی را تحمل کردند اما حتی اسرایی که نامشان در صلیب سرخ ثبت شده و گاهی و با خانواده هایشان نامه نگاری داشتند از سرنوشت خود بی اطلاع بودند. اینکه آیا روزی می رسد که بالاخره آزاد شده و به میهن خویش بازگردند یا نه؟ بارها هم عراقی ها وعده پوچ آزادی و تبادل می دادند تا اینگونه فشار بیشتری را بر اعصاب و روان اسرا تحمیل نمایند.

بسیاری از این اسرا به خصوص در اردوگاههای ده تا بیست و نیز ملحقات اردوگاههای تکریت و زندانهای الرشید و استخبارات، گاه آرزوی نوشیدن آب خنک، استفاده کامل از آفتاب و دیدن آن طرف دیوار را داشتند. یک فضای سبز معمولی برایشان حسرت بود، حمام و سرویس بهداشتی راحت، غذایی که یکبار سیرشان کند، بهداشت و لباس کافی و... یکبار فرمانده یکی از اردوگاهها فرزند خردسالش را با خودش به داخل آورد. اسرا جمع شدند و از اینکه بعد از سالها چشمشان به یک کودک افتاد ذوق زده و خوشحال شدند...

حالا شما می رفتی وسط این اسرا بهشان می گفتی روزی همه تان آزاد می شوید که هیچ، راه کربلا باز می شود که هیچ، صدام سقوط می کند که هیچ، حدود سه دهه بعد اوضاع به گونه ای می شود که می توانید با زن و بچه هایتان بیایید عراق در آرامش و امنیت کامل پیاده روی کنید، عراقی ها از شما پذیرایی کنند. می توانید حتی به بغداد رفته و در خیابانهای آن قدم بزنید و بستنی بخورید و... شاید خیلی هایشان پوزخندی از سر تمسخر و ناامیدی تحویلتان می دادند و شما را افسانه سرایی ماهر خطاب می کردند. مگر این تخیلات در باور کسی می گنجید؟ الله اعلم.

چه کسی می داند آینده چه می شود؟

1- برای همه فروض پیش رو و حوادث پر فراز و نشیب و محتمل آینده باید آماده بود و برنامه داشت.

2- رویاپردازی هم شیرین است. اگرچه نباید به آن دل بست.

3- به خدا باید اعتماد داشت. خدا خدای معجزه هاست.

4- چقدر امید زیباست.

راستی زائران کربلا، یادتان باشد همه شهدا آرزوی زیارت اباعبدالله را داشتند. محمدرضا کتابی در وصیتنامه اش نوشت دوست دارم کربلا که آزاد شد کنار بارگاه آقا چایخانه بزنم و از زائرانش پذیرایی کنم. محمد مصطفی پور روی سینه اش نوشت آنقدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین، تیر درست روی همین نقطه فرود آمد. سید حسن علی امامی در آبهای اروند دوربین انداخت و گفت کربلا را می بینم. علی اصغر خنکدار ایستاد و گفت مگر نمی بینید امام حسین آمده است. سید محمد میرزازاده هم لحظات آخر دستش را روی سینه گذاشت گفت آقا تشریف آورده سلام داد و رفت... نامردی نکنید. می روید کربلا یاد این بچه ها باشید. عشاق حقیقی اباعبدالله را فراموش نکنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه عرض کنم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۲۳ ق.ظ

همسر سابق کیمیا علیزاده و یک شایعه عجیب!

 

خب گویا بوی بازگشت کیمیا علیزاده هم به مشام می رسد. چند سلبریتی دیگر مثل پرستو صالحی و... هم هوای بازگشت دارند. می گویند فریب خوردیم. چه عرض کنم! وطن متعلق به همه است اما تاوان بی وطنی باید نمایان باشد. قبح پیمودن این مسیر زشت باید عیان شود.

بعضی سایتها درباره پناهندگی سیاسی علیزاده نوشته اند: "باید بیش از ‎کیمیا علیزاده به افشای چهره زشت ‎حامد معدنچی همسر این دختر ایرانی پرداخت، مردی که به گفته کیمیا از او به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواست های خودش نهایت سوءاستفاده را کرد و سپس طلاقش داد و در غربت تنهایش گذاشت. بیشتر مراقب شریک زندگی خود باشیم!!"

 

عجیب است گاه ساده ترین انسانها مدعی اند که میتوانند در مهمترین امور حیاتی ملت تصمیم ساز باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ان شاءالله خیر است

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۶ ق.ظ

نوجوانی اش را با عشق کشتی به جوانی گره زد. دلش می خواست تا آخر عمرش کشتی گیر بماند؛ اما نشد! خیلی مواقع اوضاع به کام آدم جلو نمی رود. هم در کشتی فرنگی کار می کرد هم آزاد. یک روز وسط تمرین، دستش شکست. بدجوری هم شکست و دیگر دست سابق نشد. باید برای همیشه کشتی را رها می کرد. پزشکها گفتند دیگر به درد میدان ورزش نمی خورد. دلش شکست. بخت بد خودش را زیر سوال برد. مدتی حالش گرفته بود و تمرینها و مسابقت کشتی را با حسرت نگاه می کرد. شاید اولش گمان کرد درهای زندگی دیگر به رویش بسته شده، کم شانس است و دیگر بختی برای پیشرفت و درخشش ندارد. تا اینکه احساس کرد می تواند مسابقات کشتی را گزارش کند. از مسابقات معمولی شروع کرد. مخاطبانش او را تشویق کردند و گزارش گری اش را پسندیدند. این راه را ادامه داد. الان به جایی رسیده که همه فارسی زبانان عالم، تماشای کشتی را با صدا و گزارش او می پسندند. هادی عامل به بالاترین نقطه در فعالیت تخصصی خودش رسید. همان اتفاق تلخ اوان جوانی که شاید به حساب بخت بد خودش گذاشت مقدمه درخشش بزرگ و ماندگاری نامش در تاریخ ورزش، هنر و رسانه این سرزمین شد. خیلی از اتفاقات تلخ زندگی ما فقط ظاهر بدی دارند؛ در حقیقت مقدمه و زمینه پیشرفت و خیری بزرگ به شمار می آیند. به خدا اعتماد کنیم. عادت کنیم هر چه پیش آمد بگوییم ان شاءالله خیر است.

 

هادی عامل: بیشتر از کُشتی به مردم فکر می‌کنم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فعل خواستن

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۷ ق.ظ

المپیک ۲۰۲۴ پاریس - مدال طلا محمدهادی ساروی , کشتی فرنگی

 

تیم ملی کشتی فرنگی جمهوری اسلامی ایران در مسابقات جهانی المپیک درخشید. پنج نفر از شش نفر اعضای این تیم اهل خوزستان و یک نفر اهل مازندران بود، بچه های ایذه و بهبهان و دزفول و گتوند و اندیمشک و آمل. این ویژگی فقط مختص ورزش کشتی نیست. در بسیاری از رشته های ورزشی و هنری و علمی مختلف شاهد درخشش جهانی کسانی بودیم که از شهرهای محروم و دور دست برخاسته بودند. برای کسب موفقیت لزوما نباید ساکن پایتخت و کلان شهرها بود. امید و تلاش فراتر از همه قواعد و ملزومات مادی می تواند در زندگی موثر باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دار مکافات

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۱۸ ب.ظ

The Gunfighter 1950 فیلم خارجی وسترن " تیر انداز " دوبله فارسی

 

فیلم خارجی و سیاه و سفید وسترن "تیرانداز" تولید 1950 آمریکا، قهرمان فیلم در لحظات پایانی توسط یک جوان از پشت تیر می خورد و از اسب بر زمین می افتد. کلانتر آنجاست و جوان را دستگیر می کند. قهرمان فیلم دارد نفس های آخرش را می کشد، اصرار می کند که جوان بی گناه است و تقصیری ندارد و رهایش کنند. رهایش می کنند.

جوان که همچنان سر لج و بغض است می گوید نیازی به حمایت تو ندارم. مرد پوزخندی می زند. می گوید اگر می خواستم از تو حمایت کنم چنین حرفی نمی زدم و می گذاشتم دستگیر و حتی اعدامت کنند. اتفاقا برای آن که مجازات شوی باید زنده بمانی. روزگار با تو کاری خواهد کرد که دیگر روی خوش نبینی، زندگی دشواری را توأم با خشونت و دربدری تجربه کنی و ناجوانمردانه کشته شوی.

بعضی بزرگان ما هم توصیه ای دارند به این مضمون که اگر میخواهی ریشه ظالم را خشک کنی او را به خدا بسپار. البته این توصیه به معنای سکوت و ظلم پذیر بودن نیست؛ اما یادآوری می کند خدا جای حق نشسته و داد مظلوم را حتما از ظالم می ستاند. کسی نیست که بدی کند و بدی نبیند. برای همین گفته اند از ظلم به کسی که پناه و یاوری جز خدا ندارد حتماً بپرهیز.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چوب غفلت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۲۸ ق.ظ

ایرباس 16 کارمند خود را به ظن جاسوسی از وزارت دفاع آلمان اخراج کرد | سایت  انتخاب

 

همه سرویسهای جاسوسی بزرگ دنیا کارهای بزرگی انجام داده اند اشتباهات بزرگی هم داشته اند. این ویژگی مربوط و منحصر به سرویس امنیتی کشور خاصی نیست و در کارنامه همه کشورها به چشم می خورد. همه سرویسهای بزرگ دنیا مکلف به حفظ امنیت اسرائلیند اما در حمله حماس مشخص شد که غافلگیر شده اند.

پرداختن به امور فرعی و کم اهمیت، ورود به عرصه انتخابات و گاه فعالیت به نفع یک کاندیدای خاص، اصرار بر حفظ میز مسئولان و زیر نظر گرفتن بی فایده منتقدان و پرونده سازی برای آنها و ... از جمله امور غیر ضروری و فرسایشی است که مانع از انجام وظایف اصلی نهادهای اطلاعاتی شده و منجر به تقویت حفره های امنیتی می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عاشورا عید نوروز است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۶:۲۲ ب.ظ

photo_2024-07-15_18-20-27_dv1d.jpg

 

عاشورا همان رستاخیز اول فروردین است؛ قدر است، عرفه و مبعث و فطر است. هر روزی عاشورا نیست. عاشورا هر روزی است که ورای قالبهای به ظاهر متضاد اشک و لبخند، به اصالت خویش بازگردی و فطرة الله التی فطر الناس علیها را تجسم ببخشی. انسان اگر خودش باشد با همان بن مایه ای که از دم حیات بخش نفخت فیه من روحی آفریده شده، عبد است اما آزاد است بنده است اما خداست. عید ما روزی است که در آن گناه نکنیم. گناه فقط بی مبالاتی نسبت به چارچوب تشریع نیست. بی اعتنایی به دایره تکوین بالاترین گناه اشرف مخلوقات عالم است.

روزی که خودت باشی و عالم را آن گونه که خدا خواست به تسخیر خویش درآوری، از بند زمان و مکان و قیود نفسانی رهیده باشی؛ آن روز است که قدر خود را دانسته، معرفت حقیقی به معبود یافته، به فطرت خویش بازگشته رستاخیز و بعثت روح را رقم زده و در عاشورای قرب الهی به راهی که تو را می خواند لبیک خواهی گفت. مگر فلسفه خلقت و عبادت جز رسیدن به کمال است؟ اکملت لکم دینکم در غدیر ولایت انسان کامل نهفته است. آن که مسیر تکامل فطری را طی کرده و گام در راه امام بگذارد مصداق خلیفة الله خواهد بود.

عاشورا و قدر و مبعث و فطر و عرفه تو نوروز است اگر در جایگاهی بایستی که در قاموس خلقت برایت تعریف شده. جشن و عزا بهانه است. اشک و لبخند وسیله است. به خود بیاییم و به سوی خدا برویم. تسلیم ابزارها و قلاده ها نباشیم و فارغ از هیاهو و دلبستگی و چرب و شیرین و زرق و برق و فراز و فرودهای دنیا ذوب در حقیقت باشیم. ذلیل دنیا نباشیم و شرافت وجودی خویش را در وسعت روح جسته و غریق دریای محبت معبود شویم. یاران عاشورایی حسین از آنچه رنگ تعلق بگیرد جدا شده و گناه تشریع و تکوین را ترک نموده و مقام حلّت بفنائک را به چنگ آوردند. شادی و تبسم و وجد و مجد اصحاب اباعبدالله در تابلوی آسمانی شام آخر از آن روست که عرفه و قدر و فطر و بعثتشان در نوروز عاشورا رقم می خورد. وقتی خودت باشی آنگونه که خدا آفرید و از بالا به دنیا نگاه کنی و رنگ و لعاب مادی را بی ارج بدانی و خود را در مسیر کمال بیابی، ورای قالبهای اشک و لبخند و عزا و جشن در قلبت سرور سروری را حس خواهی کرد. خدا باش به همه چیز خواهی رسید. شرط خدایی شدن خدایی زیستن است، در بند نبودن و حق گفتن و حقیقت جستن. شرط شهید شدن، شهیدانه زیستن است رها بودن از بازی های زودگذر و اندیشه و عمل در مسیر خود بودن و خدا جستن. نظر به وجه الله می کند قطره ای که به دریای خلقت و فطرت و رحمت رسیده و دریا شده است. سیمرغ عشق و جلوه وحدانیت حق، تویی اگر بال و پر عاشقی گشوده و در حق مخلوق از زاویه محبت و هدایت و خدمت، خدایی نموده و خاک آستان خلقت و محو دریای عظمت آفرینش قرار بگیری. عاشورا را در دلت جشن بگیر اگر خوب گریستی، خوب فکر کردی و قرار گذاشتی به خود بازگشته، حسینی بمانی و حسینی بمیری. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد(ص).

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من شوهر میخواهم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ

برنامه من شوهر میخوام! - دانلود | بازار

 

قبل از آنکه بخواهم از رفتار بعضی دخترخانمهای سن بالای مجرد گله کنم در وهله اول باید از پدر و مادرها و خانواده ها گلایه کنم. جنس زن لطیف است و بیش از مرد نیاز به کسب محبت دارد. اگر این محبت در خانه تأمین نشود دختر دنبال جبران آن در فضای عمومی خواهد بود که بالطبع به خودش و به جامعه لطمه وارد می کند. به خصوص با گسترش فضای مجازی، اگر قبلا یک پسر یا دختر، پدرش در می آمد بتواند شماره طرف را دست بیاورد الان به راحتی با هر کس بخواهد می تواند در ارتباط باشد.

دختر باید عزیز باشد. البته همه مردم باید عزیز باشند. عزیز از عزت می آید. یعنی حریمشان حفظ بماند. یک بخشش مربوط به جامعه و خانواده است. یک قسمت هم دست خود افراد است. کسی که خدا را دارد، خانواده دارد، یا اصلا خانواده هم نداشته باشد اگر خودش را دوست دارد نباید ضعف ها و کمبودهایش را در فضای عمومی فریاد کند. بعد که مورد تعرض معنوی قرار گرفت و حریمش خدشه دار شد گله کند که چرا جامعه مراعات حالش را نکرده است. خانم متدینی در همین ایام انتخابات به بهانه بحث سیاسی در گروه واتساپی مرتبط با شهر خود شروع کرد به گلایه که چرا "ما نداریم"؟ خانواده ما ندارند؟ حق ما را خوردند؟ کو شوهر؟ کو پول؟ کو مقام و منصب ... خب عده ای شروع کردند به ترحم که خدا بزرگ است دلت میخواهد شماره کارت بده. عده ای هم خصوصی پیام دادند که حالا بیا ببینیمت اگر پسندیدیم چشم مشکلاتت را برطرف میکنیم!!

این وسط چه کسی عزتش لگد کوب شد؟ چرا مومن نباید سرافراز باقی بماند؟ ائمه ما بدترین مشکلات را تحمل کردند. آنها معصوم بودند مجبور که نبودند. پیروانشان هم بدترین سختی ها را تحمل کردند اما نگذاشتند تحقیر بشوند. دست جلوی کسی دراز نکردند. گدایی محبت و ترحم نکردند. هوّن علیّ ما نزل بی خواندند. ما رأیت الا جمیلا خواندند.

طرف خانم چادری است. عکس خودش را استوری می کند. صورتش را می پوشاند که مثلا شرع را رعایت کرده باشد. بعد زیرش می نویسد من تنها هستم و دنبال دلگرمی می گردم!! البته شاید چادرش نمایشی باشد من نمی دانم. شاید قصد بدی ندارد من نمیدانم. اما این را می دانم حریمش قطعا شکسته خواهد شد. عده ای هم برای تنوع به گپ و گفتی مجازی می پردازند. آخرش نتیجه ای که منتج به زندگی مشترک دائم شود نصیبش نمیشود. به تجربه دیده ام اینطور خانمها به مرور با سرخوردگی دست و پنجه نرم کرده و از نظر عصبی بسیار پرخاشگر و غیرقابل تحمل می گردند و اطرافیانشان را رنج می دهند. مسیری را طی میکنند که حتی اگر سلامت دینی شان حفظ بماند از نظر روحی دیگر صلاحیت تشکیل زندگی و تربیت فرزند را از دست می دهند.

خانم متدین نباید کاری کند دست و دل دیگران بلرزد. باید بتواند فوران و انفجار نیازهای طبیعی خود را کنترل نماید. متأسفانه اغلب این افراد با زیاده خواهی های خود خواستگاران دوره جوانی را فراری داده اند و حالا از این بابت نیز احساس عذاب وجدان و افسردگی می نمایند.

خانواده ها باید نیازهای عاطفی آنها را بیشتر مورد توجه قرار دهند تا جامعه حفظ بماند. به خصوص خانواده هایی که دخترانشان ظاهر مذهبی دارند گاه احساس کمبودهایی که در وجود فرزندانشان است محیط های مذهبی را تخدیر می نماید.

این قاعده منحصر به خانمها نیست. آقایان هم باید عزت داشته باشند. سفره دلشان را هر جایی پهن نکنند. اینقدر از نداشته هایشان نگویند و عزت و شرف خودشان را به حراج نگذارند. اما اگر این کار را کردند بعدا بهشان بر نخورد چرا در منظر دیگران خفیف شده اند. آدمهایی که زیاد درد دل میکنند یا غر می زنند در نگاه مردم حقیر و خوار بوده و از نگاه افراد شیاد، طعمه ای یکبار مصرف برای سرگرمی و تصاحب و فریب به شمار می آیند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فعلا با این منطق انتخاب کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۵ ق.ظ

یک فعال کارگری: دریافتی کارگران یک‌سوم خط فقر است – DW – ۱۴۰۲/۵/۸

 

بیخود وقتتان را سر این دعوا هدر ندهید که اگر نامزد طیف رقیب رأی بیاورد گرانی خواهد شد. این چند روزه زیاد دیده ام و دیده اید طرفدارهای نامزدها طرف مقابل را متهم میکنند که اگر روی کار بیاید گرانی خواهد شد.

کدام دولتی روی کار آمد و گرانی نشد؟

چپ یا راست هر که دولت را در اختیار گرفت گرانی را هم با خودش آورد. علتش هم بر میگردد به اقتصاد بیمار مملکت که دولتها برای تأمین مخارج و جبران کسری بودجه چاره ای نمی بینند جز این که دست مبارکشان را فرو کنند به جیب ملت و با گرانی ارز و سکه مشکل خودشان را حل کنند.

روی این مساله بیخود بحث نکنید و وقتتان را هدر ندهید.

آنچه مهم است این است که دولتها همراه با گرانی آیا قدمی هم برای ملت برداشته اند؟ کاری کرده اند چهار نفر نان بخورند؟ 

در دولت احمدی نژاد و رییسی گرانی بود اما کار هم بود، عمران و آبادانی هم صورت می گرفت. هزاران کارگر و ... برای ساخت مسکن و جاده و سد و نیروگاه و کارخانه و ... نانی به دست می آوردند. در دولت روحانی اما یک کلنگ هم بر زمین نخورد. شاهانه نشستند پشت میز و به ریش ملت خندیدند و گفتند نمی شود، نمی توانیم .... نسل جدید طاغوت ندیده هر چه از مدیریت و تفرعن زمان شاه شنیده بود در هشت سال دولت روحانی به چشم خود دید. واقعا جای سوال بود اگر قرار است یک متر راه و مسکن و کارخانه و سد و... ساخته نشود این همه سازمان و نهاد و اداره به چه درد می خورد؟ این همه هزینه کارمند و خدم و حشم ادارات مصداق اسراف و تبذیر است.

شما ببینید از قِبل ساخت یک خانه چند نفر نان می خورند؟ از مهندس طراح تا عمله ای که پی ساختمان را کنده و دیوار می چیند، برق کار، لوله کش، گچ کار، نجار، آهنگر، کابینت ساز و کارخانه های تولید شن و ماسه و آجر و سیمان و کاشی و آهن و...  ساخت میلیونها مسکن چند نفر را نان داده و درآمد و اشتغال و رشد و گردش اقتصادی ایجاد می کند؟ 

دولتی را انتخاب کنید اگر گرانی می آورد نان هم به سفره مردم می رساند نه آنکه گرانی می آورد، کار نمی کند و نان از سفره مردم بر میدارد، پوزخند زده و ژست طلبکار می گیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوسیالیست جامعه نشناس!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۵۹ ب.ظ

photo_2024-07-01_23-42-15_eah8.jpg

 

در اینترنت جستجو کنید. مسعود فراستی چریک تروریست اتحادیه خلق کمونیستهای ایران بود که در ششم بهمن سال 60 از راه جنگل با حمله مسلحانه شهر آمل را به تصرف در آوردند؛ اما ساعاتی بعد با مقاومت مردم عقب نشسته و شکست خوردند. فراستی باید اعدام می شد که نشد و عفو خورد و در جمهوری اسلامی صاحب تریبون گردید.

او جلیلی را دارای تفکر حجتیه توصیف می کند در حالیکه می داند حجتیه طرفدار انزوا و فرد گرایی و موافق گسترش ظلم و فساد است و هرگز در مقابل آمریکا نمی ایستد. چطور ممکن است جلیلی را ضد آمریکا و مسبب تحریمها بدانیم و همزمان او را حجتیه و حامی طاغوت جهانی بخوانیم؟

پیر چریک چپ در حالی دم از دفاع از حقوق مستضعفان می زند که دوستان کمونیستش در سال 60 نیز مدعی نجات محرومان بودند؛ اما بعد از تو دهنی مردم آمل اقرار کردند که شهدا و مدافعان شهر همگی از معمولی ترین و پایین ترین اقشار اقتصادی به شمار می آمدند و در شناخت مردم دچار اشتباه شده اند. فراستی در جمود فکری همان سالها باقی مانده و هنوز حاضر نیست همراهی طبقه محروم و پابرهنه را با جبهه انقلاب اسلامی درک نماید. این رویکرد مضحک را باید حسادت تشکیلاتی مارکسیستی نسبت به عدالتخواهی واقعی با خاستگاه دینی دانست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیشواز مناظره

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ۰۷:۲۴ ب.ظ

photo_2024-06-29_19-08-28_2u02.jpg

 

به رفقایی که تماس داشتند گفتم دستتان بر می آید جلیلی را دو روزی تا شروع مناظرات با احمدی نژاد بیندازید داخل یک اتاق، در را ببندید!

پزشکیان جاذبه کلامی احمدی نژاد را دارد از این بابت که ساده و معمولی سخن می گوید، جلیلی محتوا و مبانی او را.

صدای پر و بیان فاقد لکنت احمدی نژاد و لاریجانی و روحانی در گوش مخاطب اثرگذارتر است.

جلیلی کمی روی این موضوع باید کار کند. از مبانی انقلاب و تمدن اسلامی کوتاه نیاید، برنامه هایش را با حوصله توضیح بدهد، اعتماد به نفس و آرامش خود را حفظ کند و در صورت لزوم به حریف پاتک بزند؛ آنهم به طور موجز و خنثی گر.

حریف، برنامه ای ندارد و اساسا خودش هم از اینکه تأیید صلاحیت شده در شگفت است.

امروز کتابی می خواندم آیه ای در آن بود که به دلم نشست. به رفقای فعال ستاد جلیلی هم گفتم روی این آیه تمرکز کنند:

... إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ...

آنهایی که با توکل بر خدا بر عقیده راستین خویش استوار ایستاده و از بیان و پیمودن راه حق ابایی نداشته باشند به اذن خدا بر جمعیتی ده برابر بیشتر از خود نیز غالب خواهند گشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۴۵ ق.ظ

امروز طبیعت روی آرامش را خواهد دید - ایبنا

 

دیشب دوستی تماس گرفت که از قضا انسانی فرهیخته و بسیار اهل علم است. جوری حرف میزد که قلبش انگار دارد از کار می ایستاد. نگران اوضاع و احوال انتخابات بود. سعی کردم با خنده و شوخی حال و هوایش را عوض کنم. در این ایام چند بار چنین تماسهایی داشته ام. دغدغه و دلسوزی بچه های انقلابی قابل ستایش است اما نباید خودمان را با حرص و جوش از بین ببریم. سال 88 یادم است بعضی بچه های حزب اللهی از غصه حوادث و حرمت شکنی هایی که رخ داده بود دچار بیماری های عصبی و حتی تشنج می شدند. خدا رحمت کند مرحوم ابوترابی را. بعضی آزاده ها در زمان اسارت مخالف هر نوع جنب و جوش و تحرکی بودند. می گفتند رفقای ما دارند در جبهه شهید می شوند ما بپر بپر و شادی و ورزش کنیم؟ سید علی اکبر مخالف این ایده بود. مقداری پارچه به جا مانده از لباسهای مندرس را جمع میکرد به شکل توپ در می آورد می انداخت وسط که با هم بازی کنند. می گفت جمهوری اسلامی به انسان سالم و توانمند نیاز دارد. اگر درب و داغان و فرتوت باشیم باری بر دوش نظام اسلامی خواهیم بود. باید با طراوت و سالم بمانیم تا باری از دوش انقلاب و اسلام بر داریم.

گور پدر هر چه غم و غصه و نگرانی است. البته این جمله آخر را من گفتم نه مرحوم ابوترابی! بی خیال نباشیم. باید دغدغه داشته و تلاش کنیم اما با حفظ آرامش و در فضایی آرام بدون اضطراب و دلهره و ... امام را ببینید یاد بگیرید. مهمترین اتفاق تاریخی قرن را داشت رقم میزد، همه افکار دنیا متوجه پرواز 57 و بازگشت او به ایران بود. ممکن بود هوپیما را بزنند، یا او را دستگیر و زندانی و اعدام کنند یا هر اتفاق دیگر؛ اما... ایستاد نماز شبش را خواند. خبرنگار که پرسید چه حسی داری، با خونسردی جواب داد: هیچ! 

کسی که به خدا متصل است مثل کوه آرام خواهد بود. مومنان خاطرشان جمع باشد خدا شاهد و ناظر عالم است. موظفند به تکلیفشان عمل کنند و از غیر خدا ترسی به دل راه ندهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمید نوری، عرفه و عاشورای قربان!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۰ ق.ظ

مقاله ای در مورد منطق الطیر عطار نیشابوری | مرکز پژوهشی موسسه آوای توحید

 

حمید نوری در مصاحبه اش گفت دیروز در هواخوری زندان سوئد بودم امروز در تهران و ان شاءالله عید قربان را کنار خانواده ام هستم، در حالی که منافقین می گفتند حتی خدا هم نمی تواند تو را آزاد کند. این کار خداست...

در این ماجرا و ماجراهای مشابه برای ما عبرت و درسی وجود دارد. همه در مقابل خدا هیچیم. اناالرجل و منیت و تکبر در مقابل خدا مسخره و پوچ است. معروف است سازنده کشتی تایتانیک گفت این کشتی را خدا هم نمی تواند در آب غرق کند. در همان سفر اول غرق شد! یا ماجرای نمرود و مرگ دردناک به واسطه یک پشه ... در مقابل خدا غرّه نشویم. ضعف خودمان را بشناسیم و در همه امور به او متصل شویم.

خدا خدای ناممکن هاست. آنقدر اعجاز از خودش نشان داده که ناامیدی از او برای اهل خرد ناممکن است. آنکه خدا را دارد غنی است و بی خدا هر که هست و هر چه که دارد فقیر و محتاج و ذلیل خواهد بود.

امروز روز عرفه است. عرفه یعنی شناخت. فردا عید قربان است، عید قرب و نزدیکی و بندگی خدا. شناخت مقدمه انس و قرب الهی است. کسی می تواند نفس و هر آنچه که بدان تعلق دارد را در پیشگاه الهی ذبح کند که خدا را بشناسد و بداند بدون او هیچ است و با او همه چیز. صبغةالله و من احسن من الله صبغه. هر که به رنگ خدا در امد خدایی شد. آب حیات و رمز جاودانگی ما در اتصال به معبود است. دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است. حسین علیه السلام نمونه جهانی و تمدن ساز جاودانگی در محضر خداست. هند و غزه و سومالی و یمن و نیکاراگوئه و بوسنی و... هر جا مقاومتی جانانه و تاریخ ساز در برابر ظلم صورت گرفت نام و یادی از اباعبدالله نیز در میان بود. حسین ماند و هر انکه به شهدای کربلای ناتمام تاریخ پیوست به حکم قاطع "التی حلّت بفنائک"، جاودانه گردید.

به قول عطار:

جان چه خواهی کرد، بر جانان فشان     در ره جانان چو مردان جان فشان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از این آدم فراری باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

میگنا - غر زدن مغزتان را تخریب می‌کند!

 

آدمها گاهی دلشان می گیرد دوست دارند پیش یکنفر درد دل کنند.

یک بار

دوبار 

سه بار

چه اشکالی دارد انسان سنگ صبور دیگران باشد و با کلام یا رفتار تسکینشان بدهد؛ اما کسی که هزار بار یک موضوع را مدام تکرار کرده و گله و غر زدن را عادت خود قرار داده و روی اعصاب دیگران رژه می رود، دنبال تسکین و مشورت و درد دل نیست؛ موجودی روانی است که تا از دیگران هم دیوانه ای مثل خودش نسازد دست بردار نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشق روز

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

کی یادشه مشق روز اول کلاس اول؟ - عکس ویسگون

 

افراد سمی نق نقوی همیشه طلبکار و یکجا نشین که انتظار دارند از زمین و زمان برایشان برکت و نعمت ببارد را بیندازید دور. از آدمهای ابله اگر اصلاح شدنی نیستند دوری کنید.

کارهایی که از روی احساس و یا رودربایستی انجام می دهید را بگذارید کنار.

افکار تیره آزار دهنده را از خود دور کنید.

گذشته فقط برای عبرت است نه حسرت. آینده نیاز به تدبیر دارد نه حرص و غصه و ترس. وکیلی بهتر از خدا نیست.

اراده کنید که راحت نفس بکشید.

انسان فراتر از رفاه، نیازمند آرامش است. آرامش زمانی به دست می آید که خودآزاری را کنار نهاده و با قضای الهی سازگار شویم. برای دنیا و آخرت، همزمان تلاش کنیم؛ اما یادمان نرود دنیا گذرا و مقدمه و مزرعه آخرت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با یک بال؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ

یک جفت بال زیبا از فرشته سفید جدا شده در زمینه شفاف تصویر واقع گرایانه سه  بعدی معنویت و آزادی 1571743

 

بعضی رفقای متدین تعریف کرده اند، یکی می رود صفحه شخصی شان به بهانه درد دل، سر حرف را باز می کند که ده سال پیش ازدواج کرده. در همان زمان ابتدای عقد و محرمیت پیش ار عروسی، سر ماجرایی از همسرش دلگیر می شود. شب خواب امام زمان را می بیند که فرمود از همسرت جدا شو! او هم جدا شد. حالا ده سال است آه آن طرف گویا دامنش را گرفته، روز خوش ندارد، انواع بیماری های روحی و جسمی به سراغش آمده، دیگر نتوانست ازدواج کند همیشه در کار او و حتی برادر و خواهرش گره افتاده و ... بعد اینطور جمع بندی کرده که چون پای دین ایستاده دارد تقاص پس می دهد!

خدا می داند این حرفها را تا بحال چند جا نشسته و گفته.

ابدا نمیخواهم در نقد خواب و میزان اعتبار و حجیت آن از نظر شرع چیزی بنویسم.

این فرد را هم بر خلاف نظر دوستان، عنصر مشکوک نمی دانم که مثلا دنبال تخریب وجهه دین است و...

اصل را بر صداقت میگذارم چون چنین آدمهای ابلهی را چند باری از نزدیک دیده ام. آدم هایی که درک حداقلی خود از دین را ملاک قرار داده و به گمانشان هر که خلاف آن باشد راه ضلال در پیش گرفته است.

دین منهای عقل و عقل منهای دین یک آفت است. این دو قرار است مکمل هم باشند. آدم ابله به خودش و به جامعه و به دین لطمه ای می زند که از دست دشمن هم ساخته نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بر سبیل هدایت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۰۲ ب.ظ

File:امامزاده علی بن جعفر قم 02.jpg - Wikimedia Commons

 

امام صادق علیه السلام امام صادق است. اگر کسی میخواهد در مسیر روشنگری و جهاد تبیین به پیروی از امام صادق شرکت کند باید مثل ایشان صداقت داشته و از غلتیدن در کذب و تهمت و تخریب ولو آن که هدفش الهی باشد بپرهیزد.

فرمود دوست دارم جوانان مذهبم را یا دانشمند ببینم یا در حال کسب دانش. همه ائمه عالم بودند؛ اما امام صادق علیه السلام چون مجال نظام بخشی بر علوم دین و نشر سازمان دهی شده معارف اسلام را یافت رییس مکتب شیعه لقب گرفت.

امسال سالگرد شهادت موسس فقه جعفری مقارن شده است با سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری. انقلاب اسلامی نیز برخاسته از جنبش عالمان و اندیشمندان است.

چند سال پیش آقا خطاب به جوانان فرمود به جای آنکه ساعتهای عمرتان را هر روز صرف خواندن مطالب بعضا بی فایده و فرصت سوز فضای مجازی کنید کمی هم وقت بگذارید آثار شهید مطهری را بخوانید.

کسی می خواهد راه ائمه را ادامه دهد، کسی می خواهد انقلاب را در گامهای بعدی همراهی کند باید اهل مطالعه و تفکر باشد.

خیلی ها اهل اندیشیدن نیستند.

خیلی ها اهل کتاب خوانی نیستند.

بدتر آنکه خیلی از آنهایی که ساعتها در فضای مجازی حضور دارند یک متن ساده و معمولی منتشر شده در همین فضا را هم درست و حسابی و عمیق نخوانده و گاه بر اساس تیتر یا حروف برجسته یا تصاویر آن برداشتی نموده و به اظهار نظر می پردازند.

می توانستند امام را دست بسته به دارالاماره ببرند؛ کسی که در مقابلشان دست به شمشیر نبرد و مقاومتی نکرد، اما خانه اش را به آتش کشیدند تا زن و بچه و اهل و عیال را به واهمه بیاندازند؛ جگر امام را بسوزانند. نبرد نبرد حق و باطل، ستیز شرک و توحید، تقابل پلشتی و رذالت با فطرت و انسانیت و شرافت است. گفت اگر دلم سوخت نه برای زن ها و بچه هایی است که از ترس آتش و حمله مأموران به این طرف و آن طرف پناه می برند، در خانه علی را هم آتش زدند در حالی که دختر رسول پشت آن ایستاده بود؛ اگر دلم سوخت برای زن ها و بچه هایی است که از ترس آتش و حمله دشمن جایی نبود که بتوانند به آن پناه ببرند. باید برای اسیری و آوارگی آماده می شدند. ما تا ابد داغ کربلا و مصیبت کوچه های مدینه بر سینه داریم.

همه ائمه عالم بودند. همه ائمه لزوماً دست به شمشیر نبردند؛ اما همه شان شهید هستند. علم و معرفت و معنویتی ارزشمند و مفید و موثر است که دشمن از آن احساس خطر کند. اگر دنبال دانش و هنر و معرفت و... رفتیم مثل مطهری و مفتح و هاشمی نژاد و دستغیب و شهریاری و کاظمی آشتیانی و آوینی و طالب زاده و... جامعه اسلامی یا محیط پیرامون خود را یک قدم به جلو ببریم. آن که طرف دار شرک و عصیان و پلشتی است باید از ما بیزار باشد. اگر رهرو صراط حقیم از هیچ بلیه ای نهراسیم.

امام صادق علیه السلام یک فرزندی دارد در قم به نام علی بن جعفر. وقتی امام رضا به امامت رسید زنده بود و سن و سالی از ایشان می گذشت. بین مردم جایگاه و منزلتی داشت. دید عده ای در امامت علی بن موسی الرضا تشکیک می کنند. اناالرجل نخواند. دکان و دستگاه باز نکرد. خاضع و خاشع رفت جلوی جمع، دست برادر زاده را که سالها از او کوچکتر بود بوسید و حقانیت امامت ایشان را به همه مریدان اهل بیت و آنهایی که دچار شبهه و تردید بودند اثبات نمود. امروز مزار نورانی او شمع پروانه های دلسوخته وادی عشق و وصال است. شده است محور و نگین حلقه مستان شراب طهور ایمان و شهادت. هر کس به گلزار شهدای قم آمده و به یاران صدیق ولایت سلام می کند عرض ارادتی هم به آن پیر فرزانه یادگار امام صداقت دارد. مسیر شهدا، مسیر ائمه، مسیر هدایت و روشنگری است. اینگونه است که فرموده اند یتیم نوازی کنید و بالاترین مصداق یتیم نوازی، دستگیری و هدایت سرگشتگانی از امت رسول الله است که راه حق را گم کرده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای خالی یاکریم ها

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ

photo_2024-04-08_16-19-31_aytm.jpg

photo_2024-04-21_09-28-44_inzi.jpg

photo_2024-05-01_08-14-50_iowq.jpg

 

بعید است دو ماه شده باشد. آمدند اینجا، روی گلدان کاکتوس نیمه پژمرده بالکن خانه ما، لانه ساختند. دو دانه تخم گذاشتند. مراقب بودیم از اینکه به ما پناه آورده اند پشیمان نشوند. جوجه ها از تخم بیرون آمدند. مادر و پدر می آمدند برایشان غذا می آوردند. جوجه ها بزرگ شدند. پر گشودند و رفتند. لانه شان به یادگار باقی مانده است. می رویم روزی چند بار زل می زنیم به جای خالی شان. ما که پدر و مادرشان نیستیم! دلمان می خواهد گاهی بیایند به ما سری بزنند. راستی پرنده ها دست ندارند. با همین منقارشان چه لانه خوب و راحتی می سازند. این هم از هنرهای اعجاب انگیز خداست.

حیوانات که به اندازه انسان عقل و شعور ندارند اینطور می توانند هنرنمایی کنند، طبیعی است انسانها در بستر اراده خدا، قادر به درخشش در هر زمینه ای خواهند بود.

امروز روز شهادت مرتضی مطهری است. گاهی با خودم فکر میکنم یک انسان می تواند با قدرت اندیشه و بیان، حرفی بزند که تا چند دهه بعد راهگشای جامعه باشد. بعضی آدمها هم می توانند کاری کنند یا حرفی بزنند که تا مدتها آسیب زا و خسارت آفرین بار باشد. از اقشار دیگر بگذریم. طلبه ای که نتواند مثل مطهری -حالا نه لزوما در عرصه خرد و تولید فکر- بدرخشد و راه و هنر و اثری تربیتی و تبلیغی و علمی و ... از خودش به جا بگذارد وقتش را هدر داده است. باید تلاش کنیم مبدأ و منشأ حرکت و تحول ولو در محدوده ای کوچک باشیم. کاری کنیم وقتی رفتیم جایمان خالی نباشد. خدا اثر گذار و هنرمند است، طبعاً انسان را که خلیفه خود نامیده در هنرورزی و اثر گذاری می پسندد. هر چقدر انسان کارهای بزرگتری انجام دهد نشان می دهد به خدایی بزرگ و بزرگوار نزدیک شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا