اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۵۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حمید مشتاقی نیا» ثبت شده است

توجه به خدا در همه جا

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۰ ب.ظ

با این که کم حرف بود؛ اما اگر احساس می کرد باید نکته ای را بگوید و توجهی را جلب کند، این کار را انجام می داد.

از این که آمده بود به عروسی فامیل، خوشحال شده بودیم. همه فامیل خوشحال بودند که طلبه ای در وزن معنوی شیخ محمد زمان آمده است و در میهمانی عروسی شرکت کرده است. احترامش بر همه واجب بود.

داشت ظهر می شد و همه در تکاپوی تدارک ناهار بودند. میزبان می خواست با نهایت اکرام از آن همه میهمانش به خوبی پذیرایی کند. خیلی ها هم که اصلاً عروسی می آیند به خاطر همین ناهارش! محمد زمان به آهستگی برخاست و آماده نماز شد. او همان طور که به سمت گوشه ای خلوت می رفت که نماز بخواند به چند نفر از ریش سفیدهای مجلس با لبخند یادآوری کرد که وقت نماز شده و خوب است از این فرصت دور هم بودن برای نماز هم بهره ای گرفته شود.

ریش سفیدها که بلند شدند عده ای دیگر هم به ساعتشان نگاهی انداختند و تکانی به خودشان دادند. همه بلند نشدند؛ اما همان یک عده هم برای برگزاری نماز جماعتی زیبا در مجلس عروسی کفایت می کرد. کودکان و نوجوانانی هم که آن جا بودند از این اتفاق فهمیدند که مسئله نماز بر دیگر مسائل مقدم است. میزبان به احترام آنها صبر کرد و بعد از اتمام نماز، سفره را انداخت.

بعضی از ریش سفیدها می گفتند اولین بار است که در یک مجلس شادی، توفیق شده که به نماز اول وقتشان برسند. می گفتند: از این که نماز را خواندیم و آمدیم سر سفره انگار باری از دوشمان برداشته شده و احساس سبکی می کنیم. از باعث و بانی این اتفاق تشکر می کردند و برایش آرزوی عاقبت بخیری داشتند. امثال همین دعاها بود که شاید محمدزمان را با نعمت شهادت، عاقبت بخیر کرد.

مسافر ملکوت، گروه جهادی تبلیغی مستشهدین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هوای بابل، بس ناجوانمردانه سرد است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۲۴ ب.ظ

من در بابل نیستم؛ اما دوستانی که تماس می گیرند، حتی آنهایی که تا همین چند روز پیش از من می خواستند چشم به کم کاری ها یا اشتباهات معاونت فرهنگی شهردار ببندم، شکوه دارند که چرا فجر امسال، شهر رنگ و بوی انقلاب ندارد؟

من از آنها پرسیدم مگر محرم امسال اجازه دادند شهر رنگ و بوی عزا به خود بگیرد؟

موافقان و مخالفان انقلاب می دانند بین نهضت حسینی و انقلاب خمینی چه ارتباط مفهومی تنگاتنگی وجود دارد. هر کس که غربت خمینی را می خواهد غربت حسین علیه السلام را نیز اراده کرده است.

من در بابل نیستم؛ اما شنیدم و خواندم که امام جمعه شهر هم در خطبه های این هفته از مسئولان شهرداری و سایر ادارات خواست تا نسبت به بزرگداشت ایام الله فجر، همت بیشتری از خود نشان بدهند.

هوا در این روزها به شدت سرد شده است. مواظب باشیم دار و ندارمان یخ نبندد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شام آخر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۲۲ ب.ظ

میلاد حضرت زینب سلام الله علیها را باید به همه تبریک گفت؛ اما به خانواده های شهدای مدافع حرم، بیشتر.

کاش امروز به مزار شهدای مدافع حرم می رفتیم و غیرت و رشادتشان را گلباران می کردیم.

شاید همه ما مدعی باشیم که پیام عاشورای اباعبدالله را درک کرده ایم؛ ولی در این میان شهدای مدافع حرم زینب، صداقت شان را به پیام رسان عاشورا اثبات کرده اند. ما اما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.

نام زینب سلام الله علیها را باید به عنوان یکی از تاریخ سازترین بانوان عالم ثبت نمود. امروز ارادت به شیرزن کربلا، بعد از هزار و چهار صد سال، آرایش جدیدی را در فضای سیاسی جهان به وجود آورده و از این پس تاریخ حوادث عالم را با محوریت بارگاه او رقم خواهد زد.

دنیا را امروز باید به دو دسته تقسیم کرد: زینبیون و دشمنان زینب سلام الله علیها.

سوریه، مرز بین دو جبهه حق و باطل را در سراسر دنیا به نمایش گذاشته است. حق و باطل از این پس یعنی زینبی بودن یا غیر زینبی بودن.

زینب اگر یک روز فقط مبلّغ و پیام رسان کربلا بود، امروز خود محور تحولات جهان اسلام و البته جهان سیاست قرار گرفته است. هم پیامی که او از قیام عاشورا به دنیا مخابره کرد، نهضت اباعبدالله را تا ابد جاودانه ساخت و هم امروز خود نهضت جهانی حق بر ضد باطل را رهبری می کند.

زینب سلام الله بزرگ ترین فعال فرهنگی تاریخ است. آنان که پیام عاشورا را به درستی فرا گرفته اند، قدردانی خود از پیام رسان عاشورا را با شهادت عاشقانه خویش نشان داده اند. زینب، نه فقط بزرگ ترین پرستار که در واقع بزرگ ترین خبرنگار تاریخ بشریت است. اخبار صادقانه و هنرمندانه او هیچ گاه از ذهن تاریخ محو نخواهد شد. 

اگر کسی می خواهد ارزش و جایگاه یک مبلّغ، خبرنگار و فعال فرهنگی را در مکتب اسلام بشناسد، ماجرای سوریه را دوباره بخواند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیرین کاری جدید دولت با حذف نام شهید هاشمی نژاد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۴۸ ب.ظ

فقط کافی است این عبارت را در اینترنت جستجو کنید: "بندر شهید هاشمی نژاد"

حدس شما درست است.

بندر شهید هاشمی نژاد اسم همان بندری است که امروز به بندر هاشمی رفسنجانی نامگذاری شد!

مسئولین دولت البته از خجالت حذف نام عالمی شهید که اهل همان خطه است، تصمیم وقیحانه خود را در رسانه ها این گونه مخابره کردند: بندر امیرآباد بهشهر به نام هاشمی رفسنجانی تغییر پیدا کرد!

 وقتی مسئولین دولتی که پایه های آن بر خون هزاران شهید راه اسلام و میهن استوار است به همین راحتی، نام شهیدی بزرگ چون حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد را برای شیرین کاری نزد کانون های قدرت و ثروت، حذف می کنند، دیگران را چگونه می توان به پاسداشت مقام والای شهیدان و زنده نگاه داشتن یاد و نام آنان که ضمانت گر تداوم انقلاب و نظام اسلامی است، فراخواند؟


2bt_photo_2016-05-11_14-46-43.jpg


  • سیدحمید مشتاقی نیا

بنیاد شهید، این مدافع حرم را شهید نمی داند!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۳ ق.ظ


چند ماهی است که از شهادت سید حسین رئیسی از مدافعان و خادمان حرم اهل بیت علیهم السلام می گذرد. به رغم آن که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پزشکی قانونی و ... شهادت او را در سوریه تأیید کرده اند؛ اما بنیاد شهید و امور ایثارگران هنوز با اعطای قانونی عنوان شهید برای این سید بزرگوار و پیر دلداده اسلام و انقلاب اسلامی موافقت نکرده است.

سید حسین رئیسی از جانبازان دفاع مقدس، بازنشسته آموزش و پرورش بابل بود که داوطلبانه به میادین جبهه جهانی اسلام در عراق و سوریه پیوست و به رغم تکرار جراحات ناشی از حضور در مناطق عملیاتی، باز هم با عشقی سرشار به خدمت در حرم حضرت زینب سلام الله علیها شتافت و در جوار مرقد شریف بانوی صبر و بصیرت، به آرزوی دیرینه خود دست پیدا کرد.

به رغم گذشت چند ماه از شهادت او به دلیل کارشکنی بنیاد شهید، هنوز سنگ مزاری برای وی در نظر گرفته نشده است.

تشییع و تدفین و مراسم یادبود این شهید گرامی نیز غریبانه برگزار شد. دوستان او بارها نقل کرده اند که این شهید از آن دست بسیجیانی بود که هیچ گاه علاقه ای برای بیان خاطرات و شرح ایثارگری ها و جانبازی هایش نداشت و گمنامی را سرلوحه راه خود قرار داده بود. انگار باز هم قرار است غربت این بسیجی بی ادعای مکتب خمینی، ادامه داشته باشد.

برای مسئولان عالی بنیاد شهید باید تأسف خورد که به رغم تسامح در شهید نامیدن بعضی اصناف و گروه ها مانند خبرنگار و ... که در سوانحی چون سقوط هواپیما جان خود را از دست داده اند، از اطلاق این واژه مقدس برای شهید سید حسین رئیسی که جانباز معرکه نبرد بود و در خدمت به آستان زینب کبرا سلام الله علیها به افتخار شهادت نائل آمد، اجتناب می ورزند.

از استاندار مازندران، نماینده ولی فقیه در استان و دیگر مسئولان صاحب نفوذ نیز انتظار می رود با توجه به مدارک موجود که تصاویری از آن در این وبلاگ منتشر شده است، به این جریان ورود پیدا کرده و مانع از تضییع حقوق شهدا و خانواده هایشان و ایجاد بدبینی در مردم نسبت به نهادهای ارزشی و انقلابی بشوند.


0sim_photo_2016-05-11_11-33-04.jpg

ehkt_photo_2016-05-11_11-33-20.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روابط عمومی ها و مسئولان فرهنگی بابل، پاسخگو باشند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ب.ظ

از سالی که به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامیده شد حدود یک ماه و نیم دیگر باقی مانده است.

نمی توان تصور کرد اداره و سازمانی در دارالمومنین بابل وجود داشته باشد که در این ده ماه و نیم گذشته، نسبت به توصیه های موکد رهبر معظم انقلاب در این خصوص بی تفاوت مانده باشد.

الان فرصت خوبی برای حسابرسی و مطالبه گری از مسئولان است.

همه روابط عمومی های نهادها باید بتوانند گزارشی از اقدام و عمل مجموعه ذی ربط خود در تحقق دستورالعمل رهبر عزیز انقلاب را به مردم ارائه دهند.

مسئولان فرهنگی شهر اعم از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، مدیریت فرهنگی اجتماعی سیاسی شهرداری، کمیسیون فرهنگی شورا، معاونت فرهنگی سپاه، معاونت های فرهنگی دانشگاه ها و ... نیز لابد می توانند شرحی از عملکرد خود برای فرهنگ سازی در راستای ترویج اقتصاد مقاومتی را بازگو نمایند.

ارائه این گزارش البته مستلزم وجود این باور درونی است که مسئولان شهر، همچنان مردم را صاحبان اصلی و ولی نعمت حقیقی انقلاب اسلامی بدانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رجالٌ صدقوا ...

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

p4eb_photo_2016-05-07_10-16-24.jpg


یکی از صادقانه ترین وصایایی که از مومنین خوانده ام، وصیت نامه شهید عباس مجازی است.

اول بگذارید این خاطره کوتاه را برایتان تعریف کنم. همرزمان شهید گفته اند: یک بار عباس که بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان بستری شده بود، دچار فراموشی گردید. هر روز در چند نوبت، پرستارها به سراغش آمده و اسامی مختلفی را نام بردند تا واکنش او را ببینند و برای شناسایی اش قدمی بردارند. هر اسمی را به زبان می آوردند او واکنشی نشان نمی داد؛ حتی وقتی نام خودش را هم می شنید، باز ساکت بود. با این حال تا نام "حسین" به گوشش می خورد، بی اختیار به سینه می کوبید و آن را تکرار می کرد ...

حالا این قسمت از وصیت نامه شهید عباس مجازی را که حاج حسن آقای مهدیزاده عزیز در کانال سنگر شهدا منتشر کرده است دوباره بخوانید:

"و اما چند سخن  از درد و  دل های  خودم را بگویم. من آن موقعی  که بچه بودم، شنیدم که حسین علیه السلام داریم. بزرگ هم که شدم شنیدم که حسین علیه السلام داریم. حسین جان! مرگ ما نزدیک شده؛ اما شهادت نرسیده. حسین جان! من می دانم  که گنهکارم؛ می دانم که گناهانم زیاد است. زنگار قلب باعث می شود که نتوانم به زیارت شما بیایم؛ اما حسین جان! رحمت بسیار است.  حسین جان تو شیعیانت را دوست داری. حسین  جان!  تو را به علی اکبرت قسم زیارت حرمت را نصیب ما کن.  اگر ما لیاقت زیارت حرمت را داریم،  شهادت  در راهت  را نصیب  ما کن. تا روح  ما به سوی حرمت بیاید.  حسین جان به ما اجازه بده  با  این اشک چشم هایمان حرمت را شستشو بدهیم. حرم مطهرت را با این  اشک چشم هایمان  بشوئیم. حسین جان!  ما عاشق  و دیوانه  تو هستیم. حسین  جان! ما در دنیا هیچ چیزی نمی خواهیم جز زیارت تو. حسین جان! این سعادت  را به  ما  بده. خدایا! خدایا!  تو را به آن کسانی که  از همه  بیشتر دوستشان داری به آن  کسانی که مقرب درگاهت هستند یا لیاقت زیارت  حسین (ع) و یا لیاقت شهادت به ما  بده."

حرف آخر: عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است /  دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وصیت نامه هاشمی رفسنجانی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ

این طور که مسلم است هاشمی رفسنجانی از خودش وصیتی مکتوب را بر جای گذاشته است. محسن هاشمی در مصاحبه با سیمای جمهوری اسلامی، دو بار به بخش هایی از وصیت او اشاره کرده و یادآور شد که این وصیت، چند سال پیش به نگارش درآمده است.

این که به رغم گذشت بیست روز از رحلت آن مرحوم، هنوز خانواده وی اقدامی برای انتشار وصیت نامه نکرده اند، با توجه به شناختی که از شیطنت های فرزندانش وجود دارد، این احتمال را تقویت کرده که وی برخلاف انتظار آنها به تعریف و تمجید از نظام اسلامی، رهبر معظم انقلاب و دیگر آرمان های این انقلاب مقدس پرداخته است.

مطمئن باشید با سوابقی که از فرززندان هاشمی وجود دارد اگر وی یک خط در انتقاد یا نفی بعضی رویکردهای نظام از خود به جای می گذاشت، وصیتنامه اش تا درونی ترین لایه های خانه مردم نیز توزیع می گردید و یا لااقل به دو واحد درسی در دانشگاه آزاد تبدیل می شد!

این نکته را هم اضافه کنم که با توجه به همان شناختی که از زیرآبی رفتن های فرزندان آن مرحوم وجود دارد، هر وصیت نامه ای که از این پس به نام او منتشر شود، قابل استناد و تأیید نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این راه به مقصد می رسد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ق.ظ

ipio_photo_2016-05-06_11-20-25.jpg


او فقط شانزده یا نهایتاً هفده سال دارد که این جملات را می نویسد:

"اینک که در بین شما نیستم می دانم که چه احساسی دارید. امیدوارم که ذره ای غم و اندوه به خود راه ندهید؛ زیرا آن کس که به من جان حیات داد اینک جانم را خریده و با کمال میل جانم را تقدیمش می کنم و بسوی او باز می گردم. انالله و اناالیه راجعون"

امروز هشتم بهمن، سالگرد نوجوان بسیجی شهید اسماعیل مرادی است. عجیب نیست که حاج حسن مهدی زاده، هم نفس و خادم شهدا، برای معرفی او در کانال سنگر شهدا از عبارت "عارف شهید" استفاده می کند؛ وقتی این جملات را از او می خوانیم:

"وآنگاه که بوسیله دشمن شهید شدم در آن وقت است که احساس راحتی می کنم. آن لحظه که من دربین شما نیستم فقط روح من است که با شادابی تمام با شما خواهد بود  و این است جاودانگی که خداوند وعده داده است. ای مادرم برایم گریه نکن. اگر می خواهی گریه کنی برای امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) غمخوار آن حضرت، گریه کن. هرگز جلوی دشمنانم گریه نکن هر وقت جنازه ام را برایت آوردند بسوی پروردگارت نماز شکرانه بخوان و از خدا بخواه که این قربانی را بپذیرد."

یاد این سخن پیر میکده جماران افتادم که فرمود: رمز پیروزی ملت ما، معنویت و عشق به شهادت است.

احترام همه درگذشتگان اعم از ورزشکار و هنرمند و دیگر مشاهیر، محفوظ؛ اما دنیا و آخرت فرزندان ما را راه شهداست که تضمین می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در اطراف هاشمی چه می گذشت؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ق.ظ

آخرین و بالاترین پستی که هاشمی رفسنجانی در سال های پایانی عمرش داشت، ریاست مجمع تشخیص ملحت نظام بود. او البته ریاست هیئت موسس دانشگاه آزاد اسلامی را نیز بر عهده داشت. جایگاه ریاست مجمع یکی از بالاترین مساند سیاسی کشور بوده و از ریاست بر هیئت موسس دانشگاه، در ظاهر ممتازتر است.

چند روز پس از فوت آن مرحوم، رهبر معظم انقلاب در حکمی که باید آن را ولایی خواند، دکتر علی اکبر ولایتی را به عنوان ریاست این هیئت برگزید. صدور این حکم در حالی است که هنوز ریاست مجمع تشخیص، منصوب نگردیده و نیز اساسنامه دانشگاه، نحوه انتخاب رئیس را مسکوت گذاشته است.

مصادف با این خبر، اتفاق مهم دیگری نیز روی داد. اتاق بعضی از مشاوران هاشمی در ساختمان مجمع پلمپ شد. این پلمپ آن قدر با سرعت انجام گرفت که گفته می شود مرتضی الویری و یاسر هاشمی فرصت خروج اسناد داخل دفترشان را هم پیدا نکردند. اصلاح طلبان نیز به رغم برتری رسانه ای نسبت به طیف رقیب، تمایل چندانی برای پیگیری این خبر از خود نشان ندادند.

به نظر می رسد اطلاعات ما در باره علت بروز این دو رویداد به اندازه کافی نیست؛ اما مرور زمان شاید روزی از پس پرده این وقایع، ناگفته هایی را آشکار سازد. هر چه هست می توان این گونه گفت که پیرامون مرحوم هاشمی رفسنجانی مسائل مهمی در جریان بود که بلافاصله بعد از مرگ او منجر به اتخاذ این دو تصمیم قاطع گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

الان می توان یقه شورای شهر قم را گرفت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

دو سال است که زباله های منطقه پردیسان قم که نزدیک به دویست هزار نفر جمعیت دارد، برخلاف سایر نقاط این شهر، یک روز در میان جمع آوری شده و آلودگی های محیطی را برای ساکنان آن به ارمغان آورده است.

بهمن سال 93 ادعا شد که اجرای این طرح به صورت آزمایشی بوده و اگر نتیجه ای مطلوب داشت در همه نقاط کلانشهر قم اجرا می شود و اگر نه، تعطیل خواهد شد.

تفاوت در ارائه خدمات به مردم پردیسان، تبعیضی آشکار و انکارناپذیر از سوی مدیریت خدمات شهری قم است که خواه ناخواه، شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم نموده است!

اعضای شورای اسلامی شهر قم از این تبعیض و بی عدالتی، اطلاع کامل دارند؛ اما اقدامی برای رفع آن نکرده اند. اکنون در آستانه برگزاری دور دیگری از انتخابات شورای شهر، سر و کله بعضی از این نمایندگان با کاسه گدایی رأی، در مساجد و جلسات مردم پردیسان پیدا شده و می شود. الان فرصت مناسبی است تا یقه آنها را گرفته و بازخواستشان کرد که به راستی چرا در قبال تبعیض بین شهروندان یک شهر، مهر سکوت بر لب زده و درست موقع انتخابات یادشان آمده که مردم پردیسان هم بخش مهمی از شهر مقدس قم محسوب می شوند؟! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تلاقی فتنه با نفاق، این بار در قم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۵ ب.ظ

چند روحانی نمای فتنه گر در قم، درست در روز نهم دی ماه امسال به بهانه سالگرد عالم بزرگوار مرحوم میلانی، رفتار شیطنت آمیزی از خود نشان دادند که جای تأمل و واکنش دارد.

این طیف با انتشار ویژه نامه ای مفصل، به بهانه پرداختن به شخصیت برجسته آیت الله العظمی میلانی، به ناگاه با فردی با نام مستعار آیت الله میرزا علی خراسانی! مصاحبه کردند که محتوای این گفتگو بارها با غفلت از موضوع اصلی بحث، به نقد و اهانت نسبت به شخصیت نورانی بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) متمرکز شد. به رغم وضوحی که در تناقض ادعاهای فرد مصاحبه شونده بر ضد امام راحل وجود داشت، تدوین گران این ویژه نامه، بی هیچ کم و کاست و توضیحی به درج مطالب خلاف واقع او در وهن نسبت به امام مبادرت ورزیدند که نشانگر عمق کینه این افراد نسبت به رویکردهای انقلاب اسلامی دارد.

به دنبال واکنش حجت الاسلام سید حمید روحانی، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام نیز وادار به عکس العمل شد و نقاب از چهره پلید  آن به اصطلاح آیت الله کنار زد. با کمال تأسف فرد مصاحبه شونده کسی نبود جز روحانی نمای منافق و شارلاتان بی ادبی به نام شیخ علی تهرانی که سال ها در پناه رژیم بعث عراق، به خیانت نسبت به مردم کشور خویش مبادرت ورزید و اینک با سوءاستفاده از سوپر رانت ویژه رأفت اسلامی، آزادانه در خیابان های تهران و کرج تردد داشته و باز هم با همراهی اصحاب فتنه، درصدد تحریف چهره الهی حضرت امام قرار دارد.

نکته ای که در وهله نخست باید مورد توجه قرار داد، ظهور باطن کثیف فتنه گرانی است که همینک حریم باورهای انقلابی مردم را نشانه رفته و از ارتکاب هیچ خباثتی در پرتو اغماض مسئولان نهادهای نظارتی، در حق انقلاب اسلامی و بنیانگذار عظیم الشأن آن کوتاهی نمی ورزند.

نکته دیگر اما دردنامه ای است که بر دل نیروهای جوان و انقلابی حوزه علمیه سنگینی می کند. به راستی کاش نگاه نهادهای نظارتی مرتبط با حوزه به طلاب و فضلای انقلابی و پرخروش نیز همان نگاه تساهل مدارانه ای بود که نسبت به روحانی نماهای شیطان صفت و فتنه جو روا می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه نگاری آتش سوزی پلاسکو (1)

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ق.ظ

1- یکی از مشاوران رئیس جمهور پیش از این به ذهن مبارکش فشار آورده و طرح داده بود که برای در امان ماندن از بلایای ماه صفر! باید صدقه حکومتی بدهیم. دلم می خواهد قیافه این بابا را پس از اتفاقاتی که در دی ماه افتاده تماشا کنم.

2- تهران جای زندگی نیست. ازدحام و آلودگی و فقر فرهنگی اش یک طرف؛ یک حادثه فقط برای یک ساختمان، چند روز است که جماعتی را به خود مشغول کرده است. وای به روزی که تهران، صفحه حوادث کشور شود؛ خدا رحم کند.

3- در کل فقط ده دوازده نفر به خاطر آسیب دیدگی سانحه اخیر در بیمارستان بستری شدند. کار بقیه مصدومین، سرپایی راه افتاد. این وسط سازمان انتقال خون توانست به لطف مسئولیت پذیری مردم، هزاران کیسه خون را ذخیره کند.

4- اول گفتند هفتصد هشتصد و الان که دست بالا گرفته اند، می گویند هزار و پانصد میلیارد تومان خسارت وارد شده است. یک برج هفده طبقه تجاری با ده ها مغازه و انبار و جنس و ... منهدم شد، چهار هزار کارگر بیکار شدند و ...؛ همه اینها کلاً هزار و پانصد میلیارد تومان می ارزید. شما حساب کنید با دوازده هزار میلیارد تومان اختلاسی که در صندوق فرهنگیان صورت گرفت چه کارها که نمی شد کرد. به قول استاد بزرگوار ما اصلاً با این قدر پولی که اختلاس می کنند، چه کار می کنند اینها؟!

5- چقدر این کمپین قشنگ است. گفتند بیایید به خاطر حمایت از چهار هزار کارگر ساختمان پلاسکو که بیکار شدند، امسال برای عید فقط کفش و لباس ایرانی بخریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درود خدا بر شیخ عباس قمی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

اول بهمن، یعنی همین امروز مصادف است با سالروز شمسی رحلت مرحوم شیخ عباس قمی، نویسنده کتاب مشهور و ماندگار مفاتیح الجنان. به لطف خدا و البته به صورت کاملاً تصادفی امروز کتاب تتمةالمنتهی، اثری خواندنی از این عالم جلیل القدر را به پایان رساندم.

حیفم آمد عرض ارادتی به ساحت این بزرگ مرد تاریخ فقه و معارف اهل بیت نداشته باشم.

در صفحه 153 این کتاب، اشاره ای جالب به جایگاه علمی ابان بن تغلب و علاقه امام باقر و امام صادق علیهما السلام نسبت به او گردیده است. باقرالعلوم به ابان می فرمود: در مسجد مدینه بنشین و مردم را فتوا بده، همانا من دوست می دارم که در شیعیان مثل تو دیده شود.

امام صادق نیز به او می فرمود: با اهل مدینه مناظره کن، چه من دوست می دارم که مثل تو از روات و رجال من باشد.

وقتی ابان از دنیا رفت، امام صادق علیه السلام اندوهگین شد و فرمود: اما والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ به خدا سوگند که مرگ ابان دل مرا به درد آورد.

این تعابیر به علاقمندان راه امامت می آموزد که جهاد علمی، یکی از محبوب ترین کارها در نزد اهل بیت علیهم السلام است. اگر می خواهیم به گونه ای زندگی کنیم که حیاتمان مورد رضای اهل بیت بوده و مرگمان باعث حزن امام زمان مان باشد این راه در مقابلمان قرار دارد: از نشر معارف دین و تعلیم و تعلّم در این مسیر، یک لحظه هم غفلت نورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای آنان که قرض الحسنه را ربا نامیدند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ق.ظ

پول وقتی وارد حوزه شد یک آسیب جدی هم به همراه داشت.

منظور من از وارد شدن پول به حوزه این است که بعضی آقایان به خصوص فضلای جوان فهمیدند که از راه علم می توانند به ثروت دست پیدا کنند.

تغییر در سلوک طلبگی و روی آوردن به زندگی اشرافی و تجمل گرایی تنها یکی از آسیب های این اتفاق است که کمترین ثمره آن تغییر در نگرش و اعتماد مردم به این قشر خواهد بود.

حادثه دردناک تر اما آن جاست که شیرینی پول و خوی تکاثر منجر به آن شود که تغییری هم در ساحت احکام شرع به وجود بیاید.

این که می بینید عده ای از علمای جوان اصرار می ورزند که تعیین و دریافت سود نه تنها در مضاربه و مشارکت که حتی در ازای پولی که به عنوان قرض به کسی داده می شود، جایز است و البته بعضی هم آن را واجب! می دانند، نمونه ای از همین رویداد نامبارک است.

استدلال آقایان این است که امروز با توجه به وجود تورم و کم شدن تدریجی ارزش پول، اگر میزان کاسته شده از ارزش آن محاسبه و دریافت نشود مانند این می ماند که شما مالی را با مثل خودش که از نظر مقدار کمتر است، معامله کرده و در نتیجه مرتکب ربا شده اید. پس برای پیشگیری از ابتلا به معامله ربوی باید ارزش کاسته شده وجه شما مطابق نرخ تورم محاسبه و پرداخت شود!

این افراد چشم خود را به روی فلسفه قرض یا حتی مضاربه می بندند و فقط به روحیه تکثرطلبانه خود می اندیشند. برای این افراد تصور کاسته شدن از پول های هنگفتی که شیرینی آن در زیر زبانشان جا خوش کرده، محال و عذاب آور است. از این رو با تغییر در مبانی فقه و وارونه نمایی احکام، درصدد توجیه افزون طلبی های خود برمی آیند.

انگار نه انگار که در زمان رسول الله یعنی آن موقع هم که احکام ربا تشریع می گردید نیز این فرض وجود داشت. یعنی ممکن بود فردی ده کیلو گندم را برای یک ماه به کسی قرض بدهد؛ در حالی که آن روز می شد با آن مقدار گندم، مثلاً بیست کیلو خرما تهیه کرد، یا ده متر پارچه خرید یا ...؛ اما ماه بعد، پس گرفتن گندم مصادف با فصل برداشت آن و کاهش ارزش این محصول در بازار می گردید؛ طوری که دیگر نمی شد مثل ماه قبل با ده کیلو گندم، بیست کیلو خرما یا ده متر پارچه و ... را خریداری نمود. آن موقع هم جواز دریافت ما به تفاوت یک ماهه ارزش گندم صادر نگردید.

قرض الحسنه، از همین باب مورد تشویق فراوان قرار گرفته تا جایی که قرض به مومن، قرض دادن به خدا محسوب شده است. خدا هم می دانست که ما با قرض دادن بخشی از اموال خود به دیگران ممکن است از نظر مادی دچار ضرر شویم؛ اما مصالح جامعه اسلامی و ضرورت رفع گره از زندگی برادران دینی، ایجاب می کرد تا خداوند با اعطای جوایز اخروی و دنیوی، مومنان را به انجام این امر خیر که نوعی جهاد اکبر است، تشویق نماید.

علم اگر موجب ضعف اعتماد ما به خدا، عالم غیب و فلسفه احکام الهی شود، حجابی بیش نیست؛ حتی اگر این علم در ظاهر، فقه نامیده شود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هموطنانتان را مسخره نکنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۲۸ ب.ظ

5kh_photo_2016-04-28_16-28-11.jpg


اگر می بینید در حادثه ای مثل آن چه که امروز در خیابان استانبول تهران به وقوع پیوست حجم عظیمی از مردم تجمع می کنند لزوماً تعبیر منفی نداشته و از آن بهانه ای برای تحقیر و تمسخر هموطنانتان نسازید.

مردم ما سال هاست که عادت کرده اند با وقوع اتفاقی ناگوار، پای به میدان رشادت و ایثار نهاده و نقشی در کمک به دیگران داشته باشند. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، مبارزه با گروهک ها و خانه های تیمی، کمک به جنگ زدگان و زلزله زدگان، جشن های نیکوکاری و ... حسّ مسئولیت شناسی مردم را بارها به اثبات رسانده است. برای همین است که تا اعلام می شود بیمارستان ها آماده دریافت خون های اهدایی مردم هستند، صف هایی طویل از همه اقشار جامعه برای شرکت در این امر خیر تشکیل می گردد.

اگر چه گاه تجمعی نا به جا ممکن است منجر به اخلال در کمک رسانی به آسیب دیدگان شود که این امر نیاز به اطلاع رسانی و فرهنگ سازی دارد؛ اما اصل آمادگی مردم برای حضور در صحنه بحران را نباید به باد تمسخر گرفت. هر چقدر این روحیه به شکل صحیح و کاربردی آن تقویت شود، امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه نیز ثبات بیشتری یافته و کشور در مواقع پرخطر، بیمه خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از شهید اصفهانی تا مرحوم نوشیروانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۵۶ ق.ظ

8enh_photo_2016-04-28_07-48-44.jpg


سید حسین فلاح نوشیروانی، مردی بزرگ و نیک اندیش بود که "بخشی" از اموال خود را وقف خدمت به مردم بابل نمود.

رحمت الله اصفهانی، جوانی بابلی و دارای پنج فرزند بود. خودش در 33 سالگی به شهادت رسید و یک فرزندش به نام یوسف نیز چهار سال بعد به خیل شهیدان دفاع مقدس پیوست. شهید اصفهانی از مال دنیا یک خانه مسکونی داشت. همان را فروخت و با پنج کودک قد و نیم قدش مستأجر خانه مردم شد؛ اما پول فروش خانه اش را به حساب صد امام واریز کرد تا پناهی برای بی سرپناهان فراهم شود.

این قصه معروف را لابد شنیده اید. پادشاهی برای شکار رفته بود که راه را گم کرد و میهمان ناخوانده و ناشناس مردی بادیه نشین شد. مرد برای پذیرایی از این میهمان رهگذر، چیزی نداشت جز یک رأس گوسفند که همان را سر برید و پیشکش میهمان نمود. شاه موقع خداحافظی، خود را معرفی کرد و از میزبان خواست تا اگر مشکلی داشت به دربار او رجوع کند.

مدتی بعد مرد فقیر صحرا نشین از زور فشار معیشت، قصد دربار حاکم کرد و راهی شد. پادشاه از او استقبال کرد و خواست تا محبتش را جبران کند. از اطرافیانش مشورت خواست. یکی گفت صد رأس گوسفند به او عطا کن. یکی گفت صد رأس گوسفند و گاو و اسب و ... هر کس کمتر یا بیشتر نظری داد. وزیر عاقل دربار اما رو به پادشاه کرد و گفت: مرد بیابان نشین هر چه را که در دنیا داشت برای خدمت به تو عطا کرد، تو هم اگر می خواهی هم سنگ محبت او رفتار کنی، باید هر آن چه را که در بساط داری به او ببخشی. ...

اگر قرار است در بابل خیابان و میدانی به نام مرحوم نوشیروانی شود و یا روزی به نام او اختصاص یابد و یا کنگره ای به پاسداشت نام و یاد او برگزار شود، حق آن است که همه شهر را به نام شهید رحمت الله اصفهانی بشناسیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حلب، شهری از مازندران!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ب.ظ

حلب، قطعه ای از خاک پاک مازندران است که در سوریه قرار گرفته است.

عالم بزرگ مازندران، ابن شهرآشوب، به اذعان بسیاری از مورخین در حلب مدفون است، در کوه جبل الجوشن، در مشهدالحسین علیه السلام.

خاک آن دیار هنگام حمل سر مبارک امام شهیدان به شام، به قطراتی از خون مطهر ایشان مزین شد و به مشهدالحسین معروف گردید و مسجدالنقطه نیز به همین وجه، در آن نقطه بنا شد.

خون شماری از جوانان عاشورایی سپاه کربلای مازندران نیز میهمان همان خاک گردید و پیکرهایی مطهر از آنان زمین حلب را نینوایی نمود.

از خانطومان تا جبل الجوشن، جای پای عالمان و صالحانی از خطه لاله خیز مازندران است. خون زلال مدافعان حرم زینب، تابلوی شام آخر رستگاری را برپهنه شام، ماندگار ساخته است. روزی خواهد رسید که از کربلای خانطومان تا جبل الجوشن را مشهدالحسین علیه السلام بنامیم. 

جوشن، سپری است که بدن را از ضربات دشمن در امان نگاه می دارد. دفن پیکر علامه شهرآشوب مازندرانی بر فراز کوه جوشن، حکایتی غریب از گستره جبهه جهانی حق است؛ آن گونه که بعد از قرن ها، مدافعان حرم در حلب، سپر بلای مسلمین گردیده و به قیمت جان شیرین خویش، شیرینی آرامش و امنیت را برای ایران و دیگر سرزمین های اسلامی به ارمغان آوردند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرسی گرم برای اندیشه های سرد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۲۱ ب.ظ

در فصل سرد انجماد فکری، کرسی آزاد اندیشی، اگر داغ باشد، خیلی می چسبد!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوباره اشک آتش!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ب.ظ

اشک آتش را هیچ وقت نبستم؛ اما وبلاگ اصلی را با آدرسی که مورد شناخت و مراجعه دوستان بود تعطیل کردم تا همگان بدانند آن قدری که بچه حزب اللهی ها مورد نظارت ذره بینی دوستان بیکار نهادهای اولویت ناشناس هستند کس دیگری چنین مظلوم و در مضیقه نیست.

آرشیو همه مطاب وبلاگ های سابق اشک آتش در این وبلاگ وجود دارد. در این مدت، مطالبی که جسته و گریخته در کانال ها و گروه های مجازی تلگرامی منتشر می کردم نیز در این وبلاگ آرشیو شده است.

به حول و قوه الهی باز هم در خدمت دوستان خواهم بود.

بیش از یک هفته است آنهایی که در قامت نظام (البته به تصور مفلوک خود) قامت حامیان حقیقی و بی ادعای نظام را خم کرده بودند، یتیم و بی رهبر شده اند. دلم می خواهد برایشان رجز بخوانم:

الله مولانا و لا مولا لکم

  • سیدحمید مشتاقی نیا