حاشیه نگاری آتش سوزی پلاسکو (1)
1- یکی از مشاوران رئیس جمهور پیش از این به ذهن مبارکش فشار آورده و طرح داده بود که برای در امان ماندن از بلایای ماه صفر! باید صدقه حکومتی بدهیم. دلم می خواهد قیافه این بابا را پس از اتفاقاتی که در دی ماه افتاده تماشا کنم.
2- تهران جای زندگی نیست. ازدحام و آلودگی و فقر فرهنگی اش یک طرف؛ یک حادثه فقط برای یک ساختمان، چند روز است که جماعتی را به خود مشغول کرده است. وای به روزی که تهران، صفحه حوادث کشور شود؛ خدا رحم کند.
3- در کل فقط ده دوازده نفر به خاطر آسیب دیدگی سانحه اخیر در بیمارستان بستری شدند. کار بقیه مصدومین، سرپایی راه افتاد. این وسط سازمان انتقال خون توانست به لطف مسئولیت پذیری مردم، هزاران کیسه خون را ذخیره کند.
4- اول گفتند هفتصد هشتصد و الان که دست بالا گرفته اند، می گویند هزار و پانصد میلیارد تومان خسارت وارد شده است. یک برج هفده طبقه تجاری با ده ها مغازه و انبار و جنس و ... منهدم شد، چهار هزار کارگر بیکار شدند و ...؛ همه اینها کلاً هزار و پانصد میلیارد تومان می ارزید. شما حساب کنید با دوازده هزار میلیارد تومان اختلاسی که در صندوق فرهنگیان صورت گرفت چه کارها که نمی شد کرد. به قول استاد بزرگوار ما اصلاً با این قدر پولی که اختلاس می کنند، چه کار می کنند اینها؟!
5- چقدر این کمپین قشنگ است. گفتند بیایید به خاطر حمایت از چهار هزار کارگر ساختمان پلاسکو که بیکار شدند، امسال برای عید فقط کفش و لباس ایرانی بخریم.