اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهارنارنج بابل» ثبت شده است

رسانه ای به نام سنگ قبر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۲۳ ق.ظ

qvz4_fe272a88-37c0-4ddc-96e0-6b95c392cead_(1).jpg


قبرستان ها در واقع دانشگاه هستند برای آنانی که اهل دل باشند و بی اعتنا به هیاهوی دنیا بخواهند لحظاتی را در خلوت خویش به یاد سرنوشت محتوم انسان ها اندیشه کنند.

فلسفه استفاده از سنگ قبر برای مدفن اموات را شاید بتوان در شکیل سازی قبور و نیز ثبت مشخصات صاحبان قبر دانست. به مرور اشعار و جملاتی محزون در رثای میّت و درد فراق و اندوه جدایی نیز به متن آن اضافه شد.

دفاع مقدس، تحولی در سنگ نبشته ها ایجاد کرد. جملاتی عبرت آموز و توصیه هایی معنوی و اخلاقی و سیاسی از وصایای شهدا زینت بخش سنگ مزارشان گردید که برای رهگذران و زائران پیامی سازنده و تأمل برانگیز را به همراه داشت.

به طور مثال روی سنگ مزار مطهر شهید سید عباس مصطفی نژاد، دانشجوی مهندسی پتروشیمی و مداح اهل بیت این عبارت نقش بست: "خدایا تو آگاهی که من عباس به خاطر به به دوستان به جبهه نیامدم. خدایا تو شاهدی که من عباس از صدای کفش پای دوستان که دنبال من بودند خشنود نشدم. خدایا گر عشق تو نمی بود به جبهه نمی آمدم."

بر سنگ مزار نورانی شهید علی پابرجایی که تنها هجده بهار از عمرش سپری شده بود نیز این عبارت حک شد:

"من از گناه حق الناس می ترسم و میدانم که اگر کسی حق الناس به گردن داشته باشد خیلی سخت است."

اجرای طرح سامان دهی گلزار شهدا خاصیت این رسانه مکتوب و ماندگار را در بسیاری از شهرها از بین برد و حداقل دسترسی به پیام ها، فرهنگ و افکار شهدا را از دسترس مخاطبان خارج نمود. البته بازبینی در این طرح می تواند این نقص آزاردهنده را اصلاح و جبران نماید.

با این حال؛ اما می توان همچنان از سنگ قبر به عنوان یک رسانه تأثیرگذار در انتقال فرهنگ بین نسل ها یاد کرد. مرحوم حاج قدرت الله رضانیا، پدر شهید علی اکرم رضانیا که چند ماهی است رخت دنیایی اش را برچیده به توصیه خود بر سنگ قبرش این پیام را ثبت نمودند:

"... به قول امام عزیز، اسلام منهای روحانیت، جامعه بدون طبیب است و می دانیم در میان روحانیت عده ای پیشتازند، الگو، فداکار و انقلابی بوده و هستند و از طرفی عده ای از ایشان عملاً از امام و انقلاب جدا و به دنبال پول و ثروت و مقام و مکنت رفته و فقط حرف انقلاب و امام را می زنند و مردم هم نظاره گر می باشند. آری؛ ذره بینانند در عالم بسی واقفند در کار و بار هر کسی"

 سنگ نبشه فوق، تنها یک نمونه از کارکرد این رسانه مهم و موثر در دنیای غفلت زده امروز است. فراموش نکنیم آرامگاه ها با توجه به حس و حال معنوی حاکم بر آن فرصت مناسبی برای تلنگر به جان های خفته و نسیان زده ایجاد می نمایند. یک توصیه تحول زا چه بسا باقیات الصالحاتی اخروی، فرهنگی و معنوی برای صاحبان قبور و امواتی است که دیگر دستشان از دنیا خالی بوده و در وادی یوم الحسره الهی، چشم به دعای خیر دیگران و پژواک به جامانده از خیراتشان دوخته اند.

بی تعارف مرگ در کمین ماست. برای بهره گیری از فرصت تبلیغی مزار خویش چه حرف مناسب و راهگشایی داریم؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل و نیروگاه خورشیدی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ق.ظ

دو سه روز آخر هفته گذشته بالاخره بعد از مدتها بر درد طولانی کمر و نقاهت ناشی از آن فائق آمده و سفری کوتاه به دیار خود داشتم. حجم جلسات و کارها آنقدری بود که فرصت یک دوش آب گرم را هم از من دریغ نموده و درد کمر را دوباره احیا نماید.

یک سوم مباحثی که با دوستان مختلف اعم از حزب اللهی و حزب الشیطانی و چپ و راست و بیطرف و همه طرف و عدالتخواه و عدالت گریز و اصولگرا و سوسولگرا  و ... داشتم پیرامون موضوع حیّ و نسیان ناپذیر شورای مفتضح بابل بود.

شکر خدا همه دوستان با گرایش های مختلف حزبی و باندی و جریانی، یکصدا اعتقاد به ضرورت برخورد با همه دست اندرکاران این افتضاح اعم از دسیسه چین ها و نیز فریب خوردگان داشتند. این وحدت گفتمانی و مطالبه گری را باید به فال نیک گرفت.

برای حال و روز و آبروی این شهر عزیز و دوست داشتنی باید تأسف خورد که زیاده خواهی ها و رقابت های مادی چند عنصر نامطلوب البته تحت لوای سکوت نهادهای نظارتی منجر به لطمه حیثیتی آن گردیده است.

اصلاح طلبان بابل به خاطر ارائه فهرستی بیمار و ناکارآمد در انتخابات شورا باید از مردم عذرخواهی کنند. اصولگرایان نیز بابت ناتوانی در ارائه لیستی مقبول و برنامه گرا یک عذرخواهی بزرگ به مردم بدهکارند.

بی انصافی است که خدمات شهردار فعلی بابل را نادیده بگیریم؛ اما رویّه منفعل و متأثر او گاه بسیار عذاب آور است. به نظر، مرد بودن بهتر از مدیر ماندن است.

در خصوص کلان بدهکار شهر بابل و نحوه مواجهه مسئولان با او ابهامات و سوءظن هایی جدی وجود دارد. خیلی ها احتمالاً به غلط او را منشأ تحولات در بخشی از امور اداری و خدماتی شهر در دوره های گوناگون می دانند که این برداشت، به نفع وجهه مسئولان نیست. طیف های مختلف سیاسی و فرهنگی شهر نسبت به عملکرد دستگاه قضا پیرامون موضوع شورا و بعضی حواشی دیگر، بسیار پرسشگر و درگیر با ابهام و انتقاد هستند. دستگاه قضا ویترین نظام است و بارها گفته شد که عدم شفافیت عملکرد این نهاد و یا بعضی اعمال سلایق به پای نظام نوشته خواهد شد. مقام معظم رهبری بر اصل مطالبه گری مردم و پاسخ گویی مسئولان بارها صحه گذاردند که دایره شمول آن به یقین مسئولان قضایی را نیز در بر می گیرد.

جناب مرادی که نه؛ اما به آقای وکیلی راد امید دارم که محض رضای خدا و به خاطر حفظ آبرو و اعتبار نظام به میان مردم یا خبرنگاران آمده و نسبت به افکار عمومی پاسخگو باشد. برادران و دوستان حزب الله و عدالتخواه که انشالله به زودی حضوری منسجم تر و میدانی در تحولات اجتماعی خواهند داشت آمادگی لازم را جهت برگزاری جلسات پرسش و پاسخ با همه مسئولان به خصوص متولیان قضایی دارا هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در تاریخ بماند!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ

محمدحسین منصف یک پاسدار، جانباز و آزاده و پژوهشگر دفاع مقدس اهل بابل است که چندی پیش متنی طنزواره درباره شهری تخیلی نوشت و اشاره کرد به یک قاضی فرضی و تخیلی فاسد و ...

به دادگاه فراخوانده شد که نکند منظورت به ما بوده و توهین کرده ای و ... و با این که می شد مثل هر متهم و متشاکی دیگری با قرار وثیقه تا زمان تشکیل دادگاه، برود دنبال زندگی اش؛ اما دو سه روزی او را در بازداشت و زندان نگه داشتند که مثلا، بعله!

آیت الله توکل، نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری است و استاد خارج فقه و اخلاق حوزه علمیه قم که به تازگی صحبتی درباره کنسرت موسیقی و تخلفات شورای شهر بابل و ... داشت و از سوی طیف خودباخته فرهنگی در همین فضای مجازی مورد وهن قرار گرفت و تصویرش هم ثبت شد و ... الان یکی دو هفته ای است که منتظر واکنش و پیگیری عزیزان دلسوز در دادگستری هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر نصب نماد جنجالی در امیرکلا

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۰۸:۳۹ ق.ظ

gd0q_5bc23186-8513-415a-a918-4d40c60fdc83.jpg


چند روزی است که بچه های انقلابی شهر امیرکلا –که الحق یکی از مذهبی ترین شهرهای استان مازندران است- نسبت به نصب نمادی در ورودی این شهر که تشابه عجیبی به نمادهای مرتبط با همنجنس گرایی دارد زبان به اعتراض گشوده اند. چند روز پیش از نصب این نماد، تابلوی ورودی شهر مذهبی امیرکلا تغییر یافته و عبارت "به دارالمومنین خوش آمدید"، جای خودش را به این عبارت ناچسب داد: "به دروازه ساحل خزر خوش آمدید"!

در چند سال اخیر، جریان خزنده فرهنگی امیرکلا به موازات جریان خزنده فرهنگی بابل، فضای مجازی و به خصوص تلگرام را عرصه تشکل و شبکه سازی نیروهای همفکر قرار داد و از این ظرفیت مجازی به عنوان پایگاهی برای انسجام درون گروهی و تاثیرگذاری بر فضای شهر به خصوص تغییر در محاسبات فکری بعضی مسئولان بهره گرفت.

جریان خزنده و بیمار فرهنگی بابل با زیرکی و عوامفریبی توانست به طور مستقیم وارد ساختار مدیریتی شهر شده و برای مدتی منابع مالی را در جهت تقویت باورهای این طیف در اختیار بگیرد. حمایت مالی از یک بنیاد مرموز و به ظاهر علمی و یک مجموعه هنری در راستای نهادینه سازی اندیشه های سیاسی و فرهنگی مبتنی بر غربگرایی و خودباختگی از جمله رویکردهای اقتدارگرایانه این جریان به شمار می آید که نتیجه عریان آن در برنامه هنجارشکنانه مربوط به افتتاحیه مجموعه هنری مذکور به وضوح مشاهده گردید.

تأکید بر احیای چهره های شاخص فتنه، ترویج علنی دوچرخه سواری مختلط در معابر، اصرار بر برگزاری کنسرت و برنامه های مستمر و پرهزینه در قالب جنگ موسیقی و ...، به حاشیه بردن یاد و نام شهدا، حرکت در جهت تغییر ماهیت مذهبی شهر و تحریف وقایع تاریخی مرتبط، تضعیف شعائر انقلابی به خصوص در ایام محرم، تضعیف مقوله حجاب، برگزاری تجمعات غیرقانونی و ... مصادیقی از رویکردهای خاص این جریان خودباخته فرهنگی است.

این جریان با نفوذ و فریب بعضی شخصیت های تأثیرگذار مذهبی از طریق بله قربان گویی های ظاهری در تأمین ملزومات مادی و یا روی کار آوردن فرزندان و منسوبین آنان توانست به موازات همراهی طیف تابلودار فتنه، بخشی از اصولگرایان ساده و یا اهل معامله را نیز به همراهان خود بیفزاید. در حالی که یکی از بزرگان مدعی بود این طیف را به دلیل اطاعت پذیری شان در چنگ خود دارد، ناگهان خود به بازیچه ای در راستای تغییر ننگین نام میدان انتفاضه تبدیل شد و به رغم مخالفت ظاهری در تماس با معترضین انقلابی، در پس پرده با این استدلال که نام خیابان نفت شمالی پایتخت نیز به نام مصدق تغییر یافته سعی در توجیه این رفتار منافی با آرمان های انقلاب و قبح زدایی از آن نمود.

جریان خزنده فرهنگی امیرکلا اما به دلیل حضور بعضی نیروهای معاند و سابقه دار و اباحه گری در وهن به ارزش های دین و انقلاب، حرکتی کند را در راستای دستیابی به اهداف خود پی گرفت. قالب قشری این جریان در گعده های شاهنامه خوانی و ... نمود افزون تری داشت. تأکید بر تغییر در ادبیات مذهبی و جایگزینی واژگان و مفاهیم زبان پهلوی از جمله شاخص های مشمئزکننده این افراد مسحوب می شود.

این طیف اگرچه با روی کار آمدن اسدی در مسند شهرداری، دچار توهم شد اما شهردار جوان شهر در مجموع فاصله خود را با این جریان محفوظ نگاه داشت و اگر ماجرای هدم بنرهای فاطمیه سال گذشته توسط عوامل شهرداری نبود می شد کارنامه فرهنگی وی در سال 96 را مثبت ارزیابی کرد.

روی کار آمدن امام جمعه ای انقلابی که به دور از معاملات مرسوم خویشاوندی و صنفی و تجاری، فریادگر آرمان های انقلاب بوده و در احیای شعائر دین اهل مماشات نیست، جریان خزنده فرهنگی شهر را بیش از پیش در لاک خود فرو برد.

در یکی دو هفته اخیر اما تغییر تابلوی ورودی شهر مذهبی امیرکلا و نصب المانی مشکوک و نامتناسب با فرهنگ این دیار، دوباره بر تردیدها نسبت به میزان تأثیرپذیری شهردار از وادادگان فرهنگی دامن زده است.

یک نکته را برادرانه به آقای اسدی عرض می کنم که بچه های حزب اللهی امیرکلا از دیرباز حتی در زمان خماری نهادهای نظارتی، هوشیارانه به رصد حرکت های پیدا و پنهان این جریان مرموز همت گمارده و آمادگی برای تقابل با این طیف را دارا بوده و در صورت لزوم، دستی پر دارند.

جریان خزنده فرهنگی امیرکلا اگر چه به لطف قضای الهی، همچون برادران اغواگر فرهنگی فرنگ زده خود در شهر مجاور، سرنوشتی جز آتلیه و قرص برنج ندارند؛ اما ضرورت هوشیاری مسئولان و تصمیم سازان این شهر را نباید مورد غفلت قرار داد. در سالگرد عملیات کربلای چهار، خوب است شهردار شهر خط شکن ام الرصاص، در خلوت خویش گذری بر کوچه پس کوچه های قدیمی شهر داشته و دین خود نسبت به ساحت لاله های سرخ این دیار در کربلاهای مکرر تاریخ انقلاب را به یاد آورده و افق فکری آنان را از ذهن و نگاه خویش جدا نداند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رفیق خوب!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ق.ظ


از کار بیکار شده بود، روده اش را به خاطر جراحت شدید، بریدند و درد می کشید، نمی شد به جبهه برود و زخمی نشود، تیر و ترکش ها در جانش لانه کرده بود و مدتی را مجبور بود روی تخت بیمارستان یا روی ویلچر سر کند، به خاطر جنگ یا درمان یا کار برای انقلاب چاره ای نداشت جز آنکه همسر و فرزندانی که عاشقشان بود را کمتر ملاقات کند، منافقین گاه در کوچه و خیابان تعقیبش می کردند تا در فرصتی مناسب حقش را کف دستش بگذارند، بعضی خودی ها به او می گفتند افراطی، بعضی غیرخودی ها به او می رسیدند زبان به متلک و طعنه و کنایه باز می کردند و می دانستند او آدمی نیست که در مقابل هجمه به نظام و انقلاب و انقلاب سکوت کند و جوابشان را ندهد، گاه بعضی خانواده ها یقه اش را می گرفتند که تو جوان ما را تشویق کردی به جبهه برود و شهید بشود، کتک هم خورد و ... با این همه، شاد بود و نشاط داشت و ترجیع بند کلامش در مواجهه با همه مشکلات، فقط یک جمله بود: الهی رضاً برضائک ... قبل از کربلای پنج رفت بنیاد جانبازان و پرونده اش را هم معدوم کرد.

 

آرام و آسوده خوابیده بود. آن طور که دوست داشت با بچه ها کنارش نشستیم و عکس گرفتیم. قامت بستم و دو رکعت شکرانه به جا آوردم. صبح که شد پشت سر جمعیت، آن طور که دلش می خواست محکم و استوار گام بر داشتم. زیر لب اما زمزمه می کردم: ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود و ترجیع بند کلام مهدی را ادامه می دادم: و تسلیماً لأمرک لامعبود سوائک...

به روایت همسر شهید مهدی آقاجانی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازداشت یک آزاده، از نگاهی دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۳۸ ب.ظ

See the source image


درباره بازداشت عجیب محمدحسین منصف، آزاده جانباز و پژوهشگر دفاع مقدس به اتهام نگارش داستانی تخیلی توسط یک بازپرس جوان و خوش آتیه! در بابل به اندازه کافی نقد و نظر نگاشته و منتشر شد. در این مقال، از زاویه ای دیگر به این اتفاق نگریسته می شود:

یک- دو شب و سه روز بازداشت منصف و موج رسانه ای ناشی از آن، فرصتی بی بدیل برای انعکاس مطالب او در سطح رسانه های مجازی و اطلاع مردم و مخاطبان کنجکاو از نوشته ها و دغدغه های ناشنیده وی و نیز سایر نیروهای عدالتخواه  بود که به راحتی و در شرایط عادی، مقدور نمی شد. انتقال دیدگاه های انقلابی و عدالتخواهانه دلسوزان نظام و نیروهای خودجوش مردمی، ظرفیتی ناب برای تقویت اعتماد جامعه نسبت به نیروهای ارزشی به شمار می آید. به نفع انقلاب و نظام اسلامی است که مردم دغدغه ها و مطالبات خود را به جای شنیدن از بنگاه های رسانه ای غرب، از زبان پیشقراولان انقلاب و نیروهای خط مقدمی جبهه اسلام ناب بشنوند.

دو- بازداشت منصف، ائتلافی از نیروهای ارزشی و عدالتخواه جوان از جناح های مختلف شهر را در پی داشت که بی توجه به برخی اختلاف نظرها و کدورت ها، این مبنا را پذیرفتند که برخورد با حسین منصف بیش از آن که برخورد با یک فرد باشد اصل آزادی بیان و امر به معروف و نهی از منکر و گفتمان عدالتخواهی را تحت الشعاع قرار خواهد داد. استمرار این وحدت عدالت خواهانه آینده ای روشن در حفظ شخصیت و حقوق منتقدان جامعه و فعالان رسانه ای و اجتماعی را نوید می دهد.

سه- مجموعه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ورود خوبی به این ماجرا داشته و با تشخیص صحیح علل و عوامل اصلی دخیل در تشویش اذهان و ملتهب کننده جامعه، نگران از بروز برخی رفتارهای شتاب زده، این ضرورت را صحه نهادند که باید فکری اساسی برای رفع و اصلاح بعضی نگرش ها صورت بگیرد. برخورد دلسوزانه و متعهدانه مسئولینی در سطح رده های امنیتی شهری، استانی و کشوری، برآیندی شیرین و دلگرم کننده از آگاهی و مسئولیت پذیری بیطرفانه نهادهای ذی ربط در خصوص وقایع و تحولات سیاسی به شمار می آید که در دو بند دیگر به آن خواهم پرداخت.

چهار- دادستان استان مازندارن از محصولات برجسته علمی و تربیتی حوزه علمیه است که فارغ از بعضی نقدها و گله های متقابل، انسانی شریف، عالم، صبور و البته فوق العاده هوشمند و متخلق به شمار می آید. شخصاً به عنوان یکی از منتقدان قدیمی رویکردهای دستگاه قضا، حضور امثال آقای حسینی را نعمتی برای این قوه شمرده و معتقدم سطح درایت و هوش این دانش آموخته و استاد حوزه و مدیر با تجربه، یک سر و گردن بالاتر از مجموعه مدیران استانی در دستگاه های مختلف محسوب می شود. نگاه مدبرانه و عمیق ایشان به اتفاق اخیر و حاشیه ساز در دادگستری بابل، مطلوب و امیدوار کننده بود که در بند دیگر به آن خواهم پرداخت.

پنج- فارغ از برخی انتقادات جدی نسبت به حجت الاسلام تقوی فر، مدیر کل دادگستری استان، ایشان را از نظر جایگاه علمی باید از مفاخر حوزه علمیه دانست. در ماجرای اخیر به رغم برخی دلخوری ها، با حجت الاسلام تقوی فر در قالب پیامک تبادل نظر داشتم که جالب و خاطره انگیز بود. حالا می خواهم بروم سر اصل مطلب:

در آستانه چهل سالگی عمر با برکت انقلاب اسلامی، دوستانی فرهنگی درصدد تهیه فهرستی از دستاوردهای انقلاب اسلامی مانند فن آوری های اتمی، نانو، موشکی و نظامی، ماهواره ای، سد سازی، پزشکی و ... هستند که در جای خود اقدامی ارزشمند است؛ اما بالاتر از همه این دستاوردهای مادی، برچیده شدن تفکر طاغوت و روی کارآمدن مدیرانی را باید ارج نهاد که بدون تکبر و تفرعن، با روحیه ای متواضعانه و بیانی مستدل درصدد ارتباط و نقد و نظر با شهروندان معمولی جامعه برمی آیند. راقم این سطور به شکر خدا از هر نوع جایگاه و منصب حقوقی بی بهره است. این که دادستان یک استان وقت بگذارد و در مسائل مختلف به شنیدن نقد و نظر و بحث و مفاهمه با این حقیر بپردازد، مسئولی در رده مدیرکلی دادگستری استان به رغم وجود اختلاف سلایق محسوس و برخی کدورت ها، وقت می گذارد و نه از موضع بالا به بحث پیرامون یک موضوع مربوط به حیطه کاری خود ولو در قالب پیامک می پردازد، مقامی امنیتی بدون هیچ ملاحظه طبقاتی در مقابل بیان تند و تیز من خضوع نشان داده و با چند تماس تلاش کند که با محوریت منطق به بحث و مفاهمه بپردازد و ... از ویژگی های منحصر به فرد و دستاوردهای معنوی انقلابی الهی است که فرهنگ ریاست طلبی و زورگویی و تبختر را به فرهنگ مسئولیت پذیری و تواضع بدل ساخته و مردم را در جایگاه ولی نعمت مسئولان نشاند و اصل امر به معروف و نهی از منکر و باور کلکم راع و کلکم مسئول را به عنوان یک ارزش در جامعه نهادینه ساخته است. روح امام شاد که انقلاب او جامعه را به سمتی می برد که به حول و قوه الهی یک شهروند معمولی هم بتواند حرفش را بدون لکنت به گوش مسئولان برساند. در قاموس معارف دین، جز در حیطه امور شخصی، "به تو چه" و "فضولی موقوف" نداریم. منتقد، دشمن نیست و زور، ملاک حق به شمار نمی آید.

شش- جناب آقای وکیلی راد شاید خیلی خوش شانس نباشد که دوبار در زمان تصدی قضایی او شاهد ظهور حواشی و جنجال پیرامون عملکرد دادگستری بابل بوده ایم. ایشان به همان میزان که منتقدانی جدی دارد، حامیانی هم دارد که سلامت و منطق او را تأیید می نمایند. به نظر گفتگوی حضوری، منطقی و جدی با ایشان را باید یک فرصت و مجالی برای تبادل آرا و اصلاح بعضی رویکردها دانست.

هفت- حساسیت سوژه این متن و بضاعت وسوسه انگیز آن بی تردید مجموعه مسئولان قضایی و امنیتی را به خواندن این سطور راغب و تحریک ساخته است. از فرصت استفاده کرده و بیان این تذکر را لازم می دانم که وجود برخی بدهکاران کلان به شهرداری و تعلل در وصول مطالبات این فرد یا افراد خاص، منجر به بروز شایعاتی ناصحیح در خصوص مراوده آنان با مسئولان گردیده است. تأثربرانگیز است که رییس شورای شهر در جلسه رسمی و در حضور خبرنگاران به یکی از بدهکاران کلان، زار بزند که اگر می شود بخشی از بدهی ات را پرداخت کن که شهرداری خرج دارد و گرفتار است! مماشات با این افراد علاوه بر احتمال تضییع حقوق بیت المال، افکار عمومی را نسبت به قاطعیت نهادهای نطارتی و قضایی بدبین می سازد.

همچنین شنیده شده بنا بر حکم دادگاه بدوی، دو تن از اعضای فعلی شورای شهر با شکایت اعضای قبلی به زندان محکوم شده اند. اگر چه باید منتظر رأی دادگاه تجدیدنظر ماند؛ اما مستند به افواه عموم و شایعاتی آزاردهنده عرض می کنم که لایه هایی قابل اعتنا از مردم این شهر به خصوص در جریان تنفس مصنوعی به شورا با جایگزینی شبانه و شتاب زده اعضای علی البدل، نسبت به قاطعیت در برخورد با متخلفان بی اعتماد شده اند. دستگاه قضا جایگاهی متفاوت از نهادهای اجرایی داشته و عملکرد آن به طور مستقیم به پای نظام نوشته می شود. اگر سرمایه داری هست که با گردن کلفتی از ادای حقوق مردم سر باز می زند، اگر مقامی هست که عرصه مدیریت شهری را ملک طلق خویش و اقوامش دانسته و دنبال رانت و رابطه و چپاول برآمده، برخورد بی رودربایستی، سریع و قاطع مسئولان قضا می تواند پایانی بر همه شایعات بوده و تقویت اعتماد عمومی به نظام اسلامی را تضمین نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دومین شب بازداشت منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۲۳ ب.ظ

go9_dsc00077_resized.jpg


دیشب بعد از انتشار خبر بازداشت عجیب محمدحسین منصف، از نهادی امنیتی تماس گرفته و تأکید کردند که بازداشت نامتعارف این  پاسدار و نویسنده عدالتخواه از سوی مسئولان قضایی صورت گرفته و آنها نیز پذیرفته اند که صبح فردا با اخذ وثقیه اقدام به آزادی وی نمایند.

البته وقتی مسئولی با شما دست می دهد، بنا به تجربه، انگشتانتان را دوباره بشمارید!

حسین از قضا برای پاره ای از توضیحات به دستگاه قضا احضار شده بود که حبس را مقدرش ساختند.

امام حسن عسکری را اصلاً برای همین عسکری لقب دادند که بیشتر عمر مبارکش را در زندان یا تحت نظر گذراند.

پاسدار آزاده، خلقوا من فاضل طینتنا را در شب میلاد امامش باید به نمایش می گذاشت تا ثابت شود شیعه یعنی رهرو و رهروی واقعی یعنی السنخیة دلیل الانضمام.

آقازاده اتوکشیده و سرما و گرما نچشیده ای پیام داد: لازم بود حسین منصف خلع سلاح شود!

یعنی این جماعت با این سطح فکر کافی است نگاهی به فضای مجازی بنیدازند تا ببینند از دیشب تا به حال صفحات توییتر و اینستا و تلگرام و وب و ... از حسین نوشتند و آن چه حسین می خواست را دست به دست منتشر کردند و ...حسین منصف تکثیر شد.

دوستان سیاهه ای تهیه کردند از بازتاب این اقدام مسئولان قضایی بابل برای ارائه به نهادهای بالا دستی که چگونه حرکتی اینچنین در حالی که دشمنان انقلاب آزادانه به هتک ارزشها در فضای مجازی اشتغال دارند - و البته به حکم بصیرت مدعیان، دشمن اصلی انقلاب کسی است که میز و فیش حقوقی خوش نشینان را نشانه برود- از دیشب تا به حال به ریش انقلابیون نیشخند حواله کرده اند.

تا کی قرار است بچه های کف میدانی حزب الله ملزم به پیشگیری از تشویش اذهان عموم باشند و پرهیز از التهاب آفرینی و بعد کسی جایی به حکم زور بازوی میزش، به اسم انقلاب، تشویش اذهان عموم و التهاب را دامن بزند و دشمن شادمان کند؟

حسین منصف هفت سال را در چنگال حزب بعث گذراند و آزاد که شد سر تعظیم به میز صدام و صدامیان فرود نیاورد که هیچ، عمرش را به تبیین ارزش های ایثار و شهادت و ماهیت استکبار و حزب بعث گذراند. این را گفتم تا احیاناً کسی گمان نکند چند روز معطلی و این دست و آن دست کردن برای آن که حسین شب و روز بیشتری را در بازداشت بگذراند باعث خواهد شد او پس از آزادی به شهروندی مطیع و خاضع در مقابل صاحبان قدرت و مکنت تبدیل شده و زین پس دغدغه ای برای پرده نشینان باقی نخواهد ماند، آزموده را آزمودن خطاست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منصف بازداشت شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۴ ب.ظ

zw3n_159d6bd5-dab4-421b-bfa0-24848512eef4.jpg


محمدحسین منصف، پاسدار، جانباز و آزاده عدالتخواه و پژوهشگر عرصه دفاع مقدس در حالی که برای ادای توضیحات توسط دادستان بابل احضار شده بود در اقدامی عجیب به بازداشتگاه منتقل شد.

شنیده شده انتشار مطلب اخیر وی با موضوع شهر تخیلی بابولستان علت احضار این نویسنده بسیجی بوده است.

تیمی داوطلب از وکلا و حقوقدانان مجرب جهت ورود به پرونده و پیگیری این اتفاق ناخوشایند تا حصول نتیجه متقن اعلام آمادگی نموده اند.

امید است مسوولان دستگاه قضا با عنایت به پیامدهای تصمیمات و رفتارهای خود از دامن زدن به التهاب در فضای جامعه اجتناب نمایند.

بازداشت مدیر کانال انقلابی تلنگر در حالی است که همچنان در بعضی گروه های مجازی شهر شاهد وهن ارزشهای اسلام و انقلاب توسط نااهلان و البته سکوت مسوولان هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسین منصف، آرپی جی زن جبهه جنگ نرم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۵۷ ق.ظ

باید به حسین منصف، دست مریزاد بگویم، پاسدار آزاده ای که با حرّیت وآزادگی از حریم انقلاب پاسداری می کند.

در دو سه هفته اخیر، چندباری محمدحسین منصف، ستون خیمه فساد را با قلم نابش نشانه رفت. کاری که از دست بسیاری از مدعیان عدالت خواهی اعم از چپ و راست و حزب اللهی و حزب الشیطانی، ساخته نبود.

به رغم آن که خیلی ها می دانند هر فساد و رانت و رابطه و پشت پرده ای را که پی می گیرند، پایشان روی دم یک نفر قرار می گیرد؛ اما یا به حکم مصالح نانوشته یا از سر ترس و ... جز حرف های درگوشی و چند ناچ ناچ دلسوزانه، قدمی برای مبارزه بر نمی دارند. حسین اما بی پرده و صریح پرسید: تو یک نفر، از چند جا حقوق می گیری در حالی که جوان های رشید و سالم و مومن و کارآمدتر از تو به جرم محرومیت از روابط نسبی و سببی در حسرت روزی حلال و شغلی در خور، اوان عمر را به پیری گره می زنند؟ سر و سرّ تو با مجموعه های بدهکار بانکی و دانه درشت های قانون شکن از کجا آب می خورد؟ گعده های نه چندان مخفیانه تو با اذناب قالتاق زر و زور قرار است تا کی به تطهیر فراقانونی چهره های رسوا ختم شود؟ برای آن که یکی ته دلش غنج برود که وای دخترم خوشبخت شد، تو باید عضو چند مجموعه و هیأت مدیره و هیأت امنا و مشاورت و معاونت و ... دیگر بشوی؟!

حسین منصف؛ ستون این خیمه را که حلقه وصل باندها و جریان های قدرت و ثروت و تزویر است صاف و مستقیم نشانه رفت تا یک بار دیگر نشان دهد که وصف آر پی جی زن جبهه جنگ نرم در این شهر، تنها برازنده خود اوست. عدالت خواهی هزینه دارد و بالاترین هزینه آن بی اعتنایی به رودربایستی های دست و پا گیر و حق طلبی بدون واهمه است. به نظر، منصف در دور آتی انتخابات شورا نیز بر فرض ورود، رد صلاحیت خواهد شد.

یک روز ناگفته ها به گفته ها بدل شده و نقاب از چهره های مزوّری که جز به زراندوزی و باندبازی نمی اندیشند، کنار خواهد رفت. و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل مردم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۵ ق.ظ

u76g_75c46588-4164-4705-95f1-5eb33a10ee71.jpg


300_e305f01d-b7e2-4280-a8cf-d19af6f8a776.jpg


عکس بالا جلسه ای است که چندی پیش در رستوران میزبان بابلسر برگزار شد و اعتراضاتی را در فضای مجازی در پی داشت.

عکس زیر همان افراد هستند در جلسه ای که شب گذشته در دفتر یا منزل یکی از این بزرگواران برگزار شد.

تصویر دوم نشان داد که ائمه محترم جمعه انتقاد پذیر بوده و نسبت به نقد مردم توجه نشان می دهند.

البته تا آن جا که اطلاع دارم لااقل ائمه جمعه بابل شبیه مردم زندگی کرده و اهل مال اندوزی و تبرج نیستند فقط باید در عصر رسانه دقت بیشتری نشان دهند چرا که ثبت و انتشار یک ثانیه از اقدامی شبهه ناک یا مبهم می تواند میلیاردها ثانیه و دقیقه عمر مفید  و نیک افراد را با چالش مواجه کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فایل کتاب خاطرات شهید گراییلی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۸ ب.ظ

به دنبال معرفی کتاب خاطرات "شهید محمدتقی گراییلی، محب امام زمان عج" در پست قبلی وبلاگ و ابراز علاقه دوستان جهت مطالعه اثر، شب گذشته با نویسنده کتاب، جناب آقای مهدی قائمی امیری دیداری داشتم. ایشان که صاحب امتیاز و تمام حقوق مربوط به کتاب است با کمال میل و اشتیاق فایل آن را جهت مطالعه علاقمندان در اختیار حقیر قرار داد. ضمن تشکر از این برادر طلبه مخلص، جهت دانلود فایل پی دی اف می توانید به این آدرس مراجعه نمایید:


http://uupload.ir/filelink/LF7GMHmMj3aO/qwy4_شهید_گرائیلی_.pdf


  • سیدحمید مشتاقی نیا

نعم المولی و نعم العبد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۳۳ ب.ظ

jpbh_صوره_20181119_181715.jpg


بعضی آثار و نوشته ها هستند که فارغ از سبک و سیاق های هنری و ادبی، زنده اند و روح دارند و با انسان سخن می گویند. نوشته های آوینی از همین دست آثار هستند. شاید خیلی ها از نظر ادبی و قدرت قلم بالاتر از آوینی باشند؛ اما یادداشت های او به خصوص متن های روایت فتحی اش، روح دارند و جان انسان را به حرکت وا می دارند. علتش شاید برگردد به اخلاص سید مرتضی و آن دو رکعتی که نیمه شب وضو می گرفت و می خواند و بعد پشت میز مونتاژ می نشست و قلم به دست می گرفت.

کتاب "شهید محمد تقی گراییلی، محب امام زمان عج" نیز از همین دست آثار است. مهدی قائمی امیری، نویسنده کتاب، بی اعتنا به سبک و سیاق های رایج، ملال آور و فرمالیته عرضه قلم و ادب که مدتی است فضای مکتوبات فرهنگ ایثار و شهادت را نیز به رقابت های سطحی کشانده، ساق قلم را به ساقی دل سپرد و برای شهید آن گونه نوشت که بی هیچ کم و کاست و دستبردی، سخنی برخاسته از دل را بر دلی منتظر و تشنه در برهوت نسیان و خودباختگی، بنشاند و روح را به جنبش وا دارد.

درود خدا بر مهدی قائمی امیری که ساده و روان و بی پیرایه و کوتاه، هوای زلال شهادت را بعد از چند دهه از یوغ طوفان های غبارآلود روزگار بیرون کشید و خالص و پاک و صمیمی به کام جویندگان معارف حق و منتظران واقعی و میدانی عرصه ظهور چشاند.

کتاب خاطرات این شهید را شاید کمتر از یکساعت بتوان خواند؛ اما ساعت ها خلوت و فکر و خجلت، کمترین دستاورد انس با مضامین آن است که به راستی اگر سربازی و محبت به امام عصر این است، ما کجای این معرکه ایستاده ایم؟!

نسخه عملیاتی انتظار را بر صفحات حیات طیبه شهید گراییلی بخوانیم و معنی ولایت و عبودیت را در آینه نفس قدسی و گره خورده او به طینت امام عصر (عج) بجوییم. 

این اثر در 68 صفحه در سال 96 توسط انتشارات نگاران قلم به زیور طبع آراسته شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای پرحاشیه، رنگ ها، انگ ها و سنگ ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ب.ظ

ماجرای پر سر و صدای شورای شهر بابل که در آستانه ماه محرم اتفاق افتاد و منجر به بازداشت جمعی از متخلفین شد، باعث دلگرمی نیروهای مخلص انقلاب نسبت به نظام اسلامی و عدالت اجتماعی گردید.

سپاه پاسداران نمره خوبی از این اقدام مثبت دریافت کرد و نور امید را بر دل دلسوختگان تاباند. دستگیری تعدادی از اعضای شورا البته به مذاق دو طیف خوش نیامد.

طیف اصلاح طلبان رنجیده شدند چرا که اغلب افراد مساله دار طبق معمول از لیست امید بودند و آبروی این طیف را باز هم به مخاطره انداختند.

بخشی از مدعیان سنتی جریان به اصطلاح اصولگرایی هم از اقدام انقلابی سپاه خشنود نشدند. یک دلیل ناخشنودی این طیف، قرار و مدارهای پنهانی است که با نیات مادی برای انتخابات آتی مجلس با جریانی نان به نرخ روز خور بسته اند. مغز متفکر این جریان غربگرای خودباخته جزو دستگیرشدگان شورا بود که این اتفاق میتواند برنامه سوداگرانه جماعتی پول پرست را برای تصدی کرسی مجلس به خطر بیندازد. دلیل دیگر این طیف هم عدم امکان قهرمان سازی از فردی خاص بود که به رغم انجام هزینه های تبلیغی، مردم سپاه را نقطه عطف اجرای عدالت در برخورد با مفاسد شورا می دانستند.

سپاه بابل ثابت کرد که فارغ از انگیزه های جناحی اصحاب رانت و قدرت، بی هیچ ادعایی، جز عمل به آرمان های انقلاب اسلامی و استمرار راه شهدا و تأسی از سیره و اندیشه ناب ولایت فقیه دغدغه ای ندارد.

جمعی از دوستان بنا داشتند برنامه ای برای قدردانی از فرمانده سپاه بابل ترتیب بدهند که فرمانده محترم از باب تواضع، نپذیرفت؛ اما جالب بود که همان طیف سنتی معامله گر و اغوا شده نیز مخالفتی اساسی با اجرای این برنامه داشت. در این خصوص حرف هایی هست که بعدها خواهم نوشت.

همان ایام متنی را برای لوح تقدیر برنامه ملغی شده مذکور نگاشتم که آخرش نمی دانم این لوح به دست فرمانده سپاه رسید یا نه:


بسم رب الحسین علیه السلام

"شجره‌ی خبیثه‌ی فساد اقتصادی را که از جمله‌ی دام‌های مهلک دشمن و موجب بی‌عدالتی در اداره‌ی امور کشور و مایه‌ی ورشکستگی مادی و معنوی است خطرناک بدانند و همه با هم در ریشه‌کنی آن همکاری کنند." مقام معظم رهبری(۱۳۸۰/۱۱/۲۳)

حسین علیه السلام قیام نکرد مگر برای اصلاح دین جدش محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و حسینیان تاریخ قیام نخواهند کرد مگر برای احیای امور بر زمین مانده مکتب حق، بی اعتنا به فراز و نشیب ها و نام ها و رنگ ها و انگ ها و سنگ ها که از نهضت عاشورا آموخته ایم: ان کان دین محمد(ص) لم یستقم الا بقتلی، فیا سیوف خذینی.

فرزند رشید انقلاب، فرمانده حماسه آفرین و غیور سپاه شهرستان بابل، جناب سرهنگ رمضانی

اقدام شجاعانه شما و مجموعه نیروهای گمنام و بی ادعای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برخورد انقلابی با برخی تخلفات و مفاسد اداری که وجهه دارالمومنین را چنگ می انداخت، نور امیدی بر قلب دلسوختگان اسلام و انقلاب و ایران عزیزمان تابید و شور و شعور انقلابی گری را در آستانه ماه پیروزی خون بر شمشیر بر جان و دل مردم مظلوم و پابرهنگان رهرو نهضت جهانی و بی انتهای اباعبدالله علیه السلام زنده نمود.

به رسم وظیفه، تقدیر از احیاگران فریضه امر به معروف ونهی از منکر که بالاترین حکم جهادی دین در صیانت از حقوق جوامع بشری است را بر خود واجب دانسته و بدینوسیله از طرف خانواده های معزز شهدا از شما برادر بزرگوار به نمایندگی از طلایه داران تمدن نوین اسلامی و خط شکنان عرصه دفاع از ارزش های اسلامی تقدیر و تجلیل به عمل می آید.

از درگاه الهی عزت دنیا و آخرت و همنشینی با اصحاب عاشورایی امام عشق علیه السلام را برایتان مسئلت داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

علی نجفی، یعنی یک اصلاح طلب واقعی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ق.ظ

نجفی، نماینده بابل در مجلس، نه مرد مناظره است و نه جرأت دارد که بگوید مرد مناظره نیست.

دیپلماتی که سال ها چون آبی روان همواره به رنگ و شکل قالبی در آمده که در آن قرار گرفته و از این رو همچنان احساس میکند باید مافوقی برای خودش تصور کرده و بله قربان بگوید و از این بابت اطاعت محض از فرامین دولت را به جای عمل به وظیفه نظارتی مجلس در دفاع از حقوق ملت، یک افتخار می داند کجا شهامت و توان آن را خواهد داشت که به خاطر دفاع از آرای خود تن به مناظره بدهد؟

علی نجفی نه تنها مناظره با حجت الاسلام دکتر سید محمود نبویان را با موضوع الحاق به اف ای تی اف نپذیرفت در قبال پیشنهاد مناظره با همتای انقلابی خود در مجلس یعنی آقای نقوی حسینی نیز این دست و آن دست کرد و پاسخی نداد.

روحیه کارمندی این نماینده حرف گوش کن دولت هرگز شهامت دفاع از عقاید خودش را هم به او نمی دهد چه برسد به شهامت سخنگویی ملت. علی نجفی یک اصلاحطلب واقعی است که چون دیگر همطیفان خود در دولت و شهرداری و دیگر ارکان اجرایی کشور، فرصت سوزی و معطلی را راه فرار و توجیه ناتوانی خویش در انجام مسئولیت دانسته و همینک اگر از او بپرسید در قبال وضع فاجعه بار معیشتی مردم و گرانی و بیکاری و فقر و اعتیاد و ... چه راهکاری داری در نهایت پیشنهادی جز برگزاری کنسرت و ورود زنان به ورزشگاه چیزی در چنته نخواهد داشت. 

علی نجفی از نظر فردی یک انسان بااخلاق و نجیب است که می تواند کارمندی خوب، شیک و مطیع برای هر نهاد و اداره و سازمانی به حساب آمده و دستورات مقام مافوق را بی چون و چرا به اجرا درآورد اما نگاهی به تحلیل و دیدگاه مردم حتی کسانی که به او رأی داده اند نشان می دهد این برادرمان که یک بار با موج سواری قادر به اخذ اعتماد یک چهارم رأی دهندگان شده، با توجه به ناتوانی در ایفای نقش نمایندگی ملت، آخرین ماه های حضور خود در مجلس را تجربه می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همچنان پیگیر مناظره ایم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ق.ظ

در پی حمایت علی نجفی نماینده بابل در مجلس از الحاق ایران به کنوانسیونهای مطلوب غرب، جمعی از فعالان بسیجی عرصه رسانه پیشنهاد مناظره با حجت الاسلام دکتر نبویان را به ایشان دادند.

البته دوستان ما تاکید کردند که گزینه نخست ما آقای نبویان بوده و در صورت امتناع دکتر نجفی، گزینه های دیگری از نمایندگان اصولگرا و انقلابی مجلس مثل نقوی حسینی را برای مناظره دعوت خواهند کرد.

به رغم پیگیری مستمر حقیر، دفتر آقای نجفی هربار به بهانه ای پاسخ شفاف خود را به روز دیگری موکول می کند.

همچنان پیگیر این ماجرا بوده و نتیجه را انشالله به دوستان اطلاع خواهیم داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روز تبلیغاتی بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۳۸ ق.ظ

ایرج نیازآذری، فعال رسانه ای دفتر حسین نیاز نماینده بابل در مجلس باز هم مطلبی نوشت و پیشنهاد موکد داد که روز تولد مرحوم نوشیروانی خیر نامدار شهر روز بابل نامیده شود.

دوستانی طبق معمول تماس گرفتند که تو بیا و مطلبی بنویس و جوابی بده و ...

چه اینکه طبق معمول آن آقای مصلحت اندیش پا به میدان نخواهد گذاشت و عمله هایی که بخاطر نقد بچه های بسیج دانشجویی نسبت به الله اکبر رستورانی شب ۲۲ بهمن، زمین و زمان را به هم دوخته و فریاد وا اسلاما و وا میزا سر دادند، با ذی نفوذان و یا سرمایه داران رودربایستی دارند و ...

حوصله این حرفهای تکراری را ندارم.

جواب مدعیان نامگذاری روز بابل چه ایرج خان و چه آن دو عضو آتلیه ای شورا پیش از این داده شده است.

مرحوم نوشیروانی رحمت الله علیه یکی از چهرهای درخشان و مفاخر این دیار است اما لزوما پرافتخار ترین شان نیست. پاسخ مفصل در این خصوص پیش از این منتشر و خوانده شده است.

فصل انتخابات مجلس نزدیک است. اصلاح طلبان بابت رای منفی حسین نیاز به الحاق جمهوری اسلامی به نظام قوانین نظارتی غرب موسوم به اف ای تی اف انتقاد دارند. طبیعی است برای رفع این کدورت قدمهایی برداشته شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مترو، فرودگاه و دستبوسی رئیس جمهور!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۳۵ ب.ظ
f6c_photo_2018-08-27_06-04-19.jpg

یوسفیان ملا نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی در آستانه انتخابات مجلس در سال نود، خبر احداث پروژه مترو بین تهران و آمل را رسانه ای کرد! این خبر برای کارشناسان امر بسیار عجیب و باور ناپذیر بود. در حالی که شکافتن کوه و احداث تونل و اصلاح جاده پرخطر هراز، سال ها به طول می انجامد ساخت مترو در این مسیر دیگر قابل باور نخواهد بود؛ اما یوسفیان ملا با همین وعده، نامش را در بر سر زبان ها انداخت و از رقبایش پیشی گرفت.
چهار سال بعد در آستانه انتخابات مجلس در سال 94، یوسفیان ملا وعده عجیب دیگری را مطرح ساخت. او اعلام کرد قرار است برای آملی ها فرودگاه بسازد آنهم در اراضی متعلق به شهرستان بابل!
اگر چه کارشناسان فاقد رسانه معتقد بودند از اساس با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه و البته اوضاع اقتصادی دولت، احداث فرودگاه جدید در محدوده آمل و بابل امکان پذیر نیست؛ اما طبیعی بود که مردم و مسئولان بابل نسبت به دست درازی احتمالی آملی ها به اراضی شهرستان خود واکنش شدید نشان دهند. یوسفیان بر این موج رسانه ای نیز سوار شد و نهایت بهره برداری تبلیغاتی را برای پیروزی بر رقبا نصیب خود ساخت. چند سال گذشت و معلوم شد ادعای احداث فرودگاه برای آملی ها در حد ادعای ساخت متروی تهران به آمل تنها یک طنز انتخاباتی است.
به تازگی فیلم کوتاهی در فضای مجازی منتشر شده که گویا نماینده مردم آمل در حال دستبوسی رییس جمهور است. این اتفاق با واکنش منفی شدید کاربران فضای مجازی مواجه شده است. یوسفیان ملا دستبوسی رییس جمهور را تکذیب کرد؛ اما در عین حال اینگونه استدلال کرد که برای رفع مشکلات مردم حاضر است دست رییس جمهور را ببوسد!
این استدلال سطحی و کوته فکرانه نماینده آمل در وهله نخست توهین به شخص رییس جمهور است. به یقین مسئولان تراز جمهوری اسلامی از خلق و خلوی شاهان طاغوت به دور بوده و برای انجام وظیفه و خدمت به مردم نیازی به دستبوسی ندارند. 
یوسفیان با بیان این استدلال ضعیف، ناخواسته فرهنگ تملق و چاپلوسی را تأیید نموده و مردم را به دستبوسی و پاچه خواری مسئولان با این توجیه که مسکلاتشان حل شود، فرا می خواند.
نکته دیگر اما شأنیت مجلس است که مثلا قرار بود در رأس امور کشور قرار داشته و مسئولان اجرایی را در صورت اهمال در انجام وظایف مورد تعقیب و بازخواست قرار دهد نه آن که به دستبوسی و تملق روی بیاورد.
یوسفیان مدعی است دست رئیس جمهور را نبوسیده و این خبر دروغ است. فارغ از میزان صحت ادعای یوسفیان ملا باید این کلیت را مدنظر قرار داد که دروغ به هر حال بد و ننگین است حتی اگر به منظور و بهانه تبلیغات انتخاباتی باشد. اگر انحطاط در جامعه فراگیر شود دامن همه را خواهد گرفت، حتی دامن کسانی که مروّج و اشاعه دهنده آن بوده اند.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

گمنامی، صفای دیگری دارد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ب.ظ

gfox_photo_2018-08-24_06-52-55.jpg


بسیاری از دوستان در اربعین امسال موکب داری کرده و به زوار اباعبدالله علیه السلام خدمت می کنند. 

بعضی از دوستان، گزارش مبسوط فعالیت هایشان را در فضای مجازی منتشر نموده و پی در پی در معرض نگاه همگان قرار می دهند. برای همه این عزیزان آرزوی سلامت و توفیق بیشتر دارم.

این وسط دوستانی هم هستند مثل برادران عزیزم در پایگاه بسیج محله بیدآباد بابل که امسال هم مثل سال های گذشته بی هیچ سر و صدا و هیاهو و آمد و رفت این مسئول و آن مدیر و فلان آقا، موکبی در عراق به راه انداخته و خدماتی را به زائران اباعبدالله ارائه می دهند.

به پاس صفای باطن و اخلاص این بر و بچه های بی ادعای بسیج، عرض ارادات و سلامی ویژه را نثارشان نموده و از خداوند منان آرزو دارم توفیق همنشینی با شهدای گمنام و مادر گمنام شهدا، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را در صحرای محشر نصیبشان کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اشک آتش و آتش نشان! حاشیه ای بر عزل یک مدیر موفق در بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۴۰ ب.ظ

چه فرقی می کند، آتش نشانی هم مثل هر اداره و سازمان دیگر، گاهی کسی از عملکرد آن تعریف و تمجیدی می کرد گاهی گلایه ای شنیده می شد. گاه رفتار نیروها و مأمورینش خوشایند نبود گاهی هم کسی رفتار و اخلاقشان را تحسین می نمود.

چند سالی است اما که بی اغراق هر کس را به عنوان ارباب رجوع این مجموعه خدماتی و حیاتی شهرستان بابل دیده ام از عملکرد و نیز رفتار محترمانه و سرشار از نجابت مأموران و کارکنان سازمان آتش نشانی تعریف نموده و دعایی برای باعث و بانی آن بر زبان می آورد.

با شناختی که از سید قاسم دابوییان دارم و شخصیت دوست داشتنی و با اخلاق او را تجربه کرده ام علت این تحول و رشد سازمانی را در تعمیم، تکثیر و تسرّی روحیات و اوصاف برجسته و ممتاز شخصیتی این مدیر کارآمد در زیرمجموعه مرتبط می دانم.

الناس علی دین ملوکهم را بنا بر ضعف استناد بگذاریم نیز به قرینه الناس بامرائهم اشبه ... البته سخن و آموزه درستی است که مدیریت اخلاق محور سید قاسم دابوییان، تحقق آن را در مجموعه سازمانی اش به منصه ظهور کشانده است.

موقع نماز صبح بود که در یادداشتی به قلم برادرم حاج حسین منصف خبر عزل غیرمنتظره سید قاسم را خواندم و البته تعجب کردم.

فارغ از برخی اختلاف نظرهای سلیقه ای، سطح توانمندی ها، سوابق، تجربه و بضاعت مدیریتی سید قاسم دابوییان به نسبت خیلی از مدعیان، یک سر و گردن بالاتر بوده و بسیاری از مدیران و مسئولان تازه به دوران رسیده شهر اگر بنا را بر عدالت بگذاریم باید زیر دست او قرار گرفته و در محضرش درس پس بدهند. تاریخ سیاسی شهر بابل را یادمان نرود که سید قاسم دابوییان روزگاری نه چندان دور مرد اول و جنجالی عرصه سیاست شهر بود و برای ما که منتقدش بودیم نیز یک اسطوره محسوب می شد.

در ادامه آن یادداشت و اخباری که بعدش شنیدم اینگونه استنباط کردم که انگار لجاجت و پافشاری یک عضو از نه عضو شورای پرحاشیه شهر بابل منشأ این تغییر ناگهانی و انتقال او به واحد حمل و نقل شهرداری گردید. شنیدم سید قاسم به خاطر پاسخ گویی قانونی! به یک عضو شورا میزش را از دست داد. البته از شنیدن این خبر تعجب نکردم.

سید قاسم طلبه فرهیخته مدرسه روحیه، شاگرد علم و ادب مکتب آیت الله محمدی قطب ممتاز فقاهت و تقوا، رزمنده و فرمانده دلیر سال های حماسه و ایثار – همان سال هایی که هر چه صفحات دفترش را ورق بزنید اثری از بعضی مدعیان امروز جز در لانه موش نخواهید یافت- همنفس شهدای وارسته و دلداده ای چون مهدی عباسی و جامانده قافله کربلاییان تاریخ آدمی نیست که به خاطر میز و عنوان و به به و چه چه این و آن سر خم کرده و حق و ناحقی را جا به جا نماید.

اگر خبر اعمال فشار یک عضو شورا به شهردار برای تغییر یک مدیر خوشنام و موفق شهری صحت داشته باشد باید از شخص شهردار نیز گلایه داشت. نه به افراط آن شهردار دوربینی که اعضای شورا را دکوری برای تزیین قاب تصاویر انتخاباتی اش می دانست و نه به تفریط این شهردار که گویی بعضی از اعضای شورا خود را به تنهایی مالک و صاحب اختیار مجموعه شهرداری می دانند.

آن عضو مداخله گر شورا هم هنوز یک عذرخواهی جدی به مردم این شهر بدهکار است که نباید در ماجراهای اخیر که حیثیت شهر را لکه دار کرد از کنار آن به سادگی گذشت. این همه مردم شهر که کاره ای نیستند کجا پای برادرشان به ورطه رانت و فساد باز شد و چگونه ممکن است کسی که عضو خانواده اش درون شورا ست طرف قرارداد مناقصه های شهرداری قرار گرفته و میزان زد و بند و خط و ربطش به مرحله ای بینجامد که پای ثابت و مهره تأثیرگذار باج خواهی در پرونده فساد اخیر شورای شهر قرار بگیرد؟

از کنار این مسأله قطعا به سادگی عبور نخواهیم کرد.

برای آ سید قاسم عزیز در هر پست و جایگاه و سنگری که قرار بگیرد آرزوی توفیق بیش از پیش داشته و یقین دارم خوشنامی او از حافظه مردم این دیار محو نخواهد شد.

اگر به کسی برنخورد و این کلام را به پای حسّ ناسیونالیستی حقیر نگذارند، خیلی دلم می خواهد متن را با این جمله به پایان برسانم که: محض رضای خدا بگذارید بابل برای بابلی ها باقی بماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آمادگی نبویان برای مناظره با علی نجفی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۴۵ ق.ظ

به دنبال درخواست جمعی از فعالان مجازی انقلاب اسلامی در شهرستان بابل از علی نجفی برای مناظره با یکی از کارشناسان پیرامون قراردادهای بین المللی به اصطلاح شفافیت مالی، حجت الاسلام دکتر سید محمود نبویان از فضلای بابلی حوزه علمیه قم و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی آمادگی خود را برای مناظره با این نماینده اعلام کرد.

دکتر علی نجفی دیپلمات سابق و از دوستان ظریف که با استفاده از تصاویر شخصی خود با وزیر خارجه در زمانی که پروپاگاندای رسانه ای درصدد قهرمان سازی از مذاکره کنندگان هسته ای بود توانست با رأی لب مرزی و کمی بیشتر از یک چهارم مردم شهرستان بابل اجازه ورود به مجلس را پیدا کند.

اصرار این نماینده به دفاع از لوایح قوه مجریه و موافقت همیشگی او با درخواست های دولت از مجلس باعث شهرت وی به عنوان وکیل الدوله شده است. این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در جریان تصویب الحاق به اف ای تی اف و جنجال های پیرامون آن همان طور که انتظار می رفت به دفاع محض از آن پرداخت که موجی از اعتراض را در بین نیروهای دلسوز انقلاب برانگیخت. نکته جالب و عجیب آنکه بر خلاف تحلیل بسیاری از شهروندان، نیازآذری نماینده دیگر مردم بابل که او نیز از نظر سیاسی به دولتمردان بنفش گرایش دارد اعلام کرد که به این قانون رأی نداده و بر اساس تحقیقاتی که داشته تصویب آن را برخلاف مصالح کشور تشخیص داده است.

از اواخر ساعات شب گذشته که خبر اعلام آمادگی دکتر نبویان برای مناظره با نجفی در فضای مجازی منتشر شده تعدادی از فعالان سیاسی اصلاح طلب اذعان داشتند که علی نجفی زیر بار این مناظره نخواهد رفت چرا که می داند در مقابل قدرت استدلال حجت الاسلام نبویان و اشراف وی به زیر و بم قراردادهای بین الملی، حرفی برای گفتن نخواهد داشت. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا