نعم المولی و نعم العبد!
بعضی آثار و نوشته ها هستند که فارغ از سبک و سیاق های هنری و ادبی، زنده اند و روح دارند و با انسان سخن می گویند. نوشته های آوینی از همین دست آثار هستند. شاید خیلی ها از نظر ادبی و قدرت قلم بالاتر از آوینی باشند؛ اما یادداشت های او به خصوص متن های روایت فتحی اش، روح دارند و جان انسان را به حرکت وا می دارند. علتش شاید برگردد به اخلاص سید مرتضی و آن دو رکعتی که نیمه شب وضو می گرفت و می خواند و بعد پشت میز مونتاژ می نشست و قلم به دست می گرفت.
کتاب "شهید محمد تقی گراییلی، محب امام زمان عج" نیز از همین دست آثار است. مهدی قائمی امیری، نویسنده کتاب، بی اعتنا به سبک و سیاق های رایج، ملال آور و فرمالیته عرضه قلم و ادب که مدتی است فضای مکتوبات فرهنگ ایثار و شهادت را نیز به رقابت های سطحی کشانده، ساق قلم را به ساقی دل سپرد و برای شهید آن گونه نوشت که بی هیچ کم و کاست و دستبردی، سخنی برخاسته از دل را بر دلی منتظر و تشنه در برهوت نسیان و خودباختگی، بنشاند و روح را به جنبش وا دارد.
درود خدا بر مهدی قائمی امیری که ساده و روان و بی پیرایه و کوتاه، هوای زلال شهادت را بعد از چند دهه از یوغ طوفان های غبارآلود روزگار بیرون کشید و خالص و پاک و صمیمی به کام جویندگان معارف حق و منتظران واقعی و میدانی عرصه ظهور چشاند.
کتاب خاطرات این شهید را شاید کمتر از یکساعت بتوان خواند؛ اما ساعت ها خلوت و فکر و خجلت، کمترین دستاورد انس با مضامین آن است که به راستی اگر سربازی و محبت به امام عصر این است، ما کجای این معرکه ایستاده ایم؟!
نسخه عملیاتی انتظار را بر صفحات حیات طیبه شهید گراییلی بخوانیم و معنی ولایت و عبودیت را در آینه نفس قدسی و گره خورده او به طینت امام عصر (عج) بجوییم.
این اثر در 68 صفحه در سال 96 توسط انتشارات نگاران قلم به زیور طبع آراسته شد.