اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهارنارنج بابل» ثبت شده است

تناسب اسم و موضوع، خوب است یا بد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۱۷ ب.ظ

می خواهند در پارک "شهید شکری"، مراسم سنتی نوروز و جشن و موسیقی و ... را برگزار کنند. اشکالی ندارد، ان شاءالله به سلامتی.

اما

چرا وقتی کسی می گوید در ورودی شهر بابل، که میدانی به نام مرحوم هادی نوروزی قرار دارد، تندیس یا تصویری از شهدا نصب شود، عده ای برافروخته شده و می گویند: بین این نام و تصویر شهدا تناسبی وجود ندارد؟ اسم و محتوا باید با هم همخوانی داشته باشند و ... از این جور حرفها! 

بالاخره تناسب بین اسم و موضوع خوب است یا بد؟ تکلیف ما را مشخص کنید!

اگر در پارک شهید شکری می توان جشن گرفت - که کار خوبی است- در میدان نوروزی هم می توان به یاد شهدا بود که آن هم کار خوبی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ورزشی ها زیادی خبرساز شدند!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ب.ظ

در همین یکی دو هفته اخیر چند خبر خاص از جامعه ورزشی کشور، نظرها را به سمت خود جلب کرده است.

عضو شورای شهر بابل که از قضا رئیس هیئت ورزش های همگانی نیز هست عضو دیگر شورا را با چاقو مورد حمله قرار داد.

محمد مایلی کهن پس از درگیری با یکی از مدیران تیم فوتبال نساجی، بیهوش شد.

قهرمان بدنسازی در اصفهان با چاقو به قتل رسید. اختلافات خانوادگی دلیل این جنایت بیان شده است.

درگیری تماشاگران مسابقه بین دو تیم خونه به خونه و نساجی بیش از پنجاه مصدوم را راهی بیمارستان کرد.

قهرمان بوکس کشور در کرمانشاه به ضرب گلوله کشته شد.

همان طور که در ابتدای این متن خواندید این اخبار که حکایت از اوضاع آشفته محیط های ورزشی دارد مربوط به همین یکی دو هفته اخیر است.

به نظر می رسد راه کمال و سعادت جامعه را باید در جایی غیر از میادین ورزش جستجو کرد. اهمیت بیش از حد به ورزش و الگوسازی های غیر اصولی و کاذب از قهرمانان ورزشی، ممکن است اخلاق را در جامعه منزوی سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمین فوتبال بابل، میدان جنگ شد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

حالا بیایید اسم باشگاه را بگذارید فرهنگی ورزشی

حالا مدعی شوید که جای زن ها در ورزشگاه ها خالی است

بیایید از فوتبالیست ها برای جوانان میهن تان الگو بتراشید

حالا نام یک فوتبالیست را روی میدان ورودی شهرتان بگذارید و بر سر مزارش بارگاه بسازید

به زور رسانه، مردم جامعه را فوتبالی کنید و دلتان خوش باشد که مقابل تهاجم فرهنگی و ماهواره و ... خیمه زده اید ...

این تصاویر مربوط به حواشی بازی امروز دو تیم دسته اولی خونه به خونه بابل با نساجی قائمشهر در ورزشگاه هفتم تیر بابل است. این حواشی البته دیگر به متنی از یک واقعیت تبدیل شده است:


a2ca_photo_2016-06-20_21-47-26.jpg

z9li_photo_2016-06-20_21-47-37.jpg

ydq2_photo_2016-06-20_21-47-49.jpg

qos6_photo_2016-06-20_21-47-57.jpg

z5gy_photo_2016-06-20_21-48-05.jpg

qym_photo_2016-06-20_21-48-42.jpg


  • سیدحمید مشتاقی نیا

انتخابات شورا، پیشگیری به جای درمان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ

برای نخستین بار نیست که آیت الله جنتی، دبیر انقلابی شورای محترم نگهبان از نحوه نظارت و تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا زبان به گلایه می گشاید.

سه سال پیش، درست در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات شوراها نیز آیت الله جنتی، نظارت بر صلاحیت نامزدهای شورا را در حد صفر دانست. علی لاریجانی تاب این نقد عالمانه را نداشت و در پاسخ آن پیر فرزانه، میزان آگاهی ایشان از نحوه تأیید صلاحیت ها را زیر سوال برد.

حلقه های نظارت بر صلاحیت نامزدهای شورا، بر خلاف سایر انتخابات، در اختیار شورای نگهبان قرار ندارند. ورود عناصر سیاسی و صاحبان سهام قدرت در تأیید یا رد صلاحیت نامزدهای شورا، ضعف گزاره های نظارتی و احتمال داد و ستدهای پنهان سیاسی و جناحی را قوت بخشیده است. 

ناکارآمدی بخش قابل توجهی از بدنه شوراهای اسلامی شهرها و روستاها، اخبار حیرت آور پیرامون بعضی سوءاستفاده های کلان مالی و رانت خواری ها، تکرار مستمر درگیری های فیزیکی اعضای شورا در بعضی از مناطق کشور و ... همگی نشان از فقدان تعهد لازم در احراز صلاحیت نامزدهایی است که قرار است امانت دار اعتماد مردم در خدمت بی شائبه به جامعه باشند.

یک بار دیگر همه دلسوزان جامعه را به مطالعه این بخش از سخنان تاریخی عمار انقلاب اسلامی، آیت الله جنتی که روز گذشته در خبرگزاری ها منتشر گردید، جلب می کنم:

"نظارت بر انتخابات شورای شهر و روستا مصیبت است چون هیچ حساب و کتاب منظمی ندارد و صلاحیت ها درست رسیدگی نمی شود.  400 هزار نفر وارد عرصه این انتخابات می شوند که باید سوابق آنان شناسایی شود، عملکرد بسیاری نشان داده که خوب نبوده و در برخی مواقع کارشان به دادگاه کشیده شده است!"

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتابی برای زندگی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ق.ظ

بیکاری برایش معنایی نداشت. فرصتی دست می داد، قرآن کوچکی که همیشه به همراه داشت را در می آورد و آیاتی از آن را تلاوت می کرد.

کربلای پنج تمام شد. پیکرش ده سال در شلمچه ماند. لباس هایش پوسید و برگه های شناسایی که به همراه داشت.

از او فقط چند تکه استخوان باقی ماند. به استخوان سینه اش قرآن کوچکی چسبیده بود که همچنان سالم بود. صفحه اولش را که ورق زدند، دیدند که با خط خودش نوشته: بهرام مهدی زاده هریکنده ای از بابل.

بازنویسی شده بر اساس خاطره ای از کانال سنگر شهدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا تصویب این قانون در شورای شهر بابل صحت دارد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ق.ظ

این طور شنیده ام که شورای شهر بابل چند سال قبل مصوبه ای داشت مبنی بر حمایت شهرداری از نمایندگان مجلس. بر اساس این طرح، شهرداری مکلف شده تا هم دفتر و هم نیروی اجرایی در اختیار نماینده مردم بابل قرار بدهد.

چند روزی است که شنیده ام شهردار دستور داده تا اجرای این مصوبه، متوقف شود.

اگر این خبر صحت داشته باشد با توجه به این که نمایندگان مجلس هم برای اجاره دفتر و هم برای منشی خود ردیف بودجه مشخصی دارند، تصویب چنین قانونی به نوعی شیرین کاری سیاسی تعبیر شده و در تضاد با منافع مردمی است که بودجه های اندک خدمات شهری بر گرده تلاش و زحمات آنان استوار است.

اگر این خبر صحت داشته باشد، اقدام شهرداری در لغو اجرای آن را باید حرکتی مثبت و به جا در دفاع از حقوق شهروندان توصیف کرد.

امیدوارم در گستره فعالیت های رسانه ای شهرستان بابل، حتماً یکی از اعضای شورای شهر به خود زحمت داده و درباره میزان صحت و سقم این خبر توضیحی را برای افکار عموم منتشر نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازتاب خبری حادثه اخیر شورای شهر بابل و واکنش شخصیت ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ق.ظ

فارغ از میزان صحت و سقم و راست و دروغ ماجرای مناقشه بین دو عضو چپ و راست شورای شهر بابل، واکنش احتمالی بعضی از شخصیت های حقیقی و حقوقی را از نظر می گذرانید:

·         ناصر قنبرزاده: اگه خانم نوروزی مانتویی بود، من الان روی صندلی شورا نشسته بودم.

·         محسن نریمان: چادر این خانم بیشتر از کت جادویی من اثر داشت. باید به فکر تغییر پوشش خودم باشم.

·         بیمار فرهنگی شهر: خوب شد بنرهای "حجاب به معنی چادر نیست" رو از سطح شهر جمع کردیم. والا الان یه رأی شهردار تو شورا کم شده بود.

·         جعفر واثقی: ز نیرو بود مرد را "راستی" مال قبل از دوم خرداد بود.

·         غفار آری خطاب به کاشی: سلام پسرم.

·         علی مطهری خطاب به کاشی: بابا تو دیگه کی هستی؟

·         شهردار بابل: به جان خودم همه اعضای شورا به صهیونیست ها شرافت دارند.

·         بولتن داخلی کاخ سفید: ترامپ گزینه نظامی علیه ایران را یواشکی در زیر میز قرار داد.

·         مرمر فیروزپور: صدها میلیون تومن برای اسم بهارنارنج خرج شد وضعمون اینه. خدا رو شکر کنید اسم شهرو نذاشتیم: کاکتوس.

·         علیجانزاده کاشی: من فقط یه خودکار پرت کردم و گفتم: هیچ وقت یک بابلی رو تهدید نکن.

·         یک نهاد تنبل: آخش، پرونده حمله مسلحانه اوباش به نمایشگاه فاطمیه رفت تو حاشیه.

·         علی شکری پور: حالا فهمیدید چرا رئیس شورای شهر باید یک کشتی گیر باشه؟

·         روابط عمومی شورا: شورای شهر بابل آمادگی کامل خود را برای عقب راندن داعش از موصل و ادلب اعلام می کند.

·         محمود طالبی: برای انتخابات شورای شهر ثبت نام می کنم.

·         رئیس سازمان اوقاف: شیطونه میگه اونجا رو بکوبونم ده تا شورای شهر از دلش در بیارما.

·         مریم شانسی خطاب به یکی از دوستانش: بلا! 18تیر چرا از این چشمه ها نیومدی؟

·         فرماندار: من مشغول بازدید از محل فرود قوهای مهاجر بودم والا اجازه وقوع این حادثه رو نمی دادم.

·         سازمان تربیت بدنی: آموزش تخصصی بدنسازی، آمادگی جسمانی و دفاع شخصی ویژه نامزدهای انتخابات شورای شهر برگزار خواهد شد.

·         علی نجفی: حق با دولته.

·         آگاتا کریستی: من آگاتا هستم ایشون نوروزی؛ چرا قاطی می کنین؟

·         کریستین امانپور: با شعبه خبرگزاری فارس هیچ ارتباطی ندارم.

·         مدیر یکی از کانال های استیجاری: جلسات شورای شهر از این پس در مقرّ تیپ نوهد و یا نوپو برگزار خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه ای بر نصب سردیس مرحوم نوروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۱ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک امام جمعه محترم شهرستان بابل، با سلام

چنان که مستحضرید تمدن و شأن تاریخی هر ملتی را با نگاه به جایگاه اهل علم و اندیشه و حماسه و فرهنگ آن می شناسند. دارالمومنین بابل، همواره در طول تاریخ، مهد ظهور عالمان و صاحبان خرد و حماسه سازانی بی بدیل بوده و از این حیث یکی از پرافتخارترین شهرهای شمال کشور به شمار می آید.

ضمن آرزوی غفران و طلب رحمت الهی برای همه درگذشتگان این دیار، از جمله مرحوم هادی نوروزی، با توجه به پرورش ده ها شهید حماسه ساز و عالمانی وارسته که در سطح جهان و تاریخ خوش درخشیده و نام بابل را در زمره بلاد پرافتخار جغرافیای ایران و اسلام عزیز به ثبت رسانده اند، نصب سردیس برای آن مرحوم در ورودی شهر را اقدامی غیرضروری، فاقد اولویت، مغایر با روند الگو برداری صحیح فرزندان این دیار از بزرگان و نخبگان تمدن ساز شهرستان بابل و عامل تحریف و تخفیف وجهه علمی و فرهنگی این خطه می دانیم.

جمعی از شهروندان و امت حزب الله شهرستان بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی پرده و صریح درباره شورا و شهردار بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ب.ظ

با توجه به قرابت فکری و ارتباط عمیق عاطفی ام با برادرم حسین منصف، ترجیح می دهم فحوای این متن -که به یقین آخرین نوشتار این قلم در خصوص شورا و شهردار بابل در این دوره از تصدی شورا بر امور زادگاهم خواهد بود- خطاب به ایشان باشد هر چند که رنجش او را نیز چه بسا به دنبال داشته باشد:

جناب حسین آقای منصف عزیز، سلام!

فایل صوتی مربوط به سخنان جنجالی شهردار بابل درباره مشاوره با صهیونیست ها را با دقت گوش دادم. مطمئنم منظور سرهنگ بیژنی از ادای این عبارات، رسمیت بخشیدن به دشمنان اسلام و یا وهن ارزش های اسلام و انقلاب نبوده است.

نحوه بیان و ادبیات گفتاری وی در مجموعه فایل های صوتی منتشر شده از جلسات شورای شهر را در سطح شأن و اعتبار فرهنگی شهری چون دارالمومنین بابل نمی دانم؛ اما فراموش نکنیم او منتخب شورای شهری است که اتفاقاً ادبیات و گاه رفتار شماری از آنها نیز در سطح اعتبار و وزن تاریخی مردم مظلوم و فرهیخته این شهر نیست.

این شهردار را در ارائه خدمات شهری موفق تر از شهردار ناپخته قبلی بابل می دانم که بالاترین هنرش ساکت نگاه داشتن اعضای چپ و راست شورای شهر بود. انصاف حکم می کند از خدمات شهردار فعلی و موقت بابل قدردانی کنیم.

اشتباه شهردار در بهره گیری از افراد ناوارد در امور فرهنگی، البته پاشنه آشیلی است که بنیان تاج و تخت او را از جا خواهد کند. به همان نسبت که مرتضی حسینی را پسری خوب، سیاسی و غیر فرهنگی و نامناسب برای تصدی امور فرهنگی شهری در وزن و اعتبار دیار مومنان می دانم، به کارگیری نیروهای خوش سابقه، فرهنگی و موجهی چون مرتضی محمدپور و اکبرپور روشن را در سایر معاونت های شهرداری بسیار قابل تحسین و به جا می دانم.

من هم مانند بسیاری از تحلیل گران ناپیدای شهر، بر این باورم که شهردار، کاندیدای دوره آتی انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد بود و بر خلاف این جمع محافظه کار، از بیان این تحلیل ابایی ندارم.

حسین آقای عزیز!

به عنوان کسی که با تمام قوا برای پیروزی و ورودت به شورای شهر بابل تلاش کرد همچنان مدافع تمام قد فعالیت های عدالتخواهانه ات هستم. کسی نمی تواند شورآفرینی کمیسیون فرهنگی شورای شهر بابل در دهه های فجر سال های گذشته با اجرای سرودهای خیابانی و ... و تغییر محسوس با رویکرد انقلابی در فضای شهر را نادیده بگیرد. کسی نمی تواند تقویت بخش قابل توجهی از هنرمندان جوان و گمنام بابل توسط حسین منصف را انکار نماید.

بسیاری از انتقادهای حسین منصف به شهردار بابل، مانند عدم تمکین او نسبت به بعضی از قوانین شورا، به کارگیری مشاوران غیر بومی با حقوق بالا و ... درست و به جا هست که متأسفانه امثال من آن طور که باید در حمایت از نقدهای سازنده او وارد میدان نشدیم؛ اما بسیاری از دعواهای رسانه ای وی با شهردار، دعوایی خاله زنکی و بی اهمیت و فرصت سوز تلقی می شود.

به یقین باور دارم که وجود حسین منصف در شورا و دلسوزی های او برای بیت المال، حمایت هایش از محرومین، اصرارش بر قانون مداری نهادها و کانون های قدرت، حمایت های مجدانه او از فعالیت های فرهنگی و ... عوایدی بزرگ و بی مثال برای منافع مردم این شهر به همراه داشته است. با این حال، این که حسین منصف با همه کارکردهای مثبتی که در پرونده اش دارد، پله ای برای درخشش و صعود کاندیدای سابق و رد صلاحیت شده مجلس شورای اسلامی، جناب آقای فغانپور بشود برایم قابل هضم نیست. رفتار احساسی حسین منصف برای برجسته سازی مرحوم هادی نوروزی –رحمت الله علیه- که هرچند انسانی خوب مثل همه آدم های معمولی شهر بود؛ اما در قد و قواره الگو دهی و راهبری آرمانی دنیا و آخرت قشر جوان نیست، را هرگز مورد تأیید قرار نخواهم داد.

برادرم، حسین آقای منصف!

بارها این حرف را پشت سر آقا مصطفای عزیز و دوست داشتنی زده ام و از نفاق خود می دانم که از بازگو نمودن علنی آن اجتناب کنم. به نظر من، مصطفای منصف، حسین را از ما ربود! جواد بیژنی، شهردار را به زمین می زند و مصطفای منصف، حسین را.

با این حال دور از انصاف می دانم که از ناجوانمردی بعضی از دوستان به اصطلاح اصولگرا هم گلایه علنی نداشته باشم؛ آن جا که می بینند حسین منصف به رغم همه فشارها و تخریب ها و پرونده سازی ها که در بسیاری از مواقع از سوی هم فکران سیاسی خودش صورت می گیرد باز هم یک تنه در مقابل فتنه گران و خائین و وطن فروشانی که دل رهبر و خانواده های شهدا را خون کرده اند، با قدرت اما مطلومانه ایستاده و مقاومت می کند و یک خدا قوت ساده هم به او نمی گویند. البته جمعی که از دل فهرست انتخاباتی آنها جلال نورالله زاده و علی شکری پور بیرون بیایند، هر چه باشد اصولگرا نیست. 

حسین آقای عزیز!

شهردار بابل نیازی به مشاوره با صهیونیست ها ندارد. این ادعا از اساس نادرست است. شما فرض کن جوانکی پیر اندام یا هر فرد دیگری، از این که روی یک سطل زباله شهر نوشته شد: "سفارت آمریکا" عصبانی بشود؛ کمک به مساجد و هیئت ها را حرام بداند، مخالف این باشد که در ایام محرم حتی یک بنر با موضوع شمر زمانه ات را بشناس بر در و دیوار شهر نصب شود تا مبادا دل آمریکا و اسرائیل به درد بیاید؛ با تقطیع کلمات رهبری و تحریف در فحوای کلام ایشان  بخواهد با خط درشت روی بنرها بنویسد: حجاب به معنی چادر نیست! یا مثلاً دلش بخواهد بنری در چهارراه شهدا نصب کند و به دروغ و با جعل تاریخ بنویسد که در این جا عده ای در نبرد با بنی امیه! شهید شده اند، فتنه گری قانون شکن، وطن فروش و هتاک را به عنوان افتخار فرهنگی! شهر مطرح نماید و ... بعد همین جوانک مریض هم هوس کند که به شهردار شهر مشاوره بدهد و بر فرض محال، شهردار مشورت با او را به جان بخرد؛ دیگر چه نیازی به مصاحبت و مشاورت با صهیونیست ها باقی خواهد ماند؟! الحمدلله تا به حال از این اتفاقات در شهر ما رخ نداده است.

حرف آخر: برای داشتن شهری بهتر باید انتخابی درست داشت. من از همان روز که مطلع شدم اکثریت اعضای شورای شهر برای بازدید از غرفه کوچک شهرداری وقت بابل، بار سفر بسته و با استفاده از هزینه های عمومی شهرداری که از عرق جبین مرد و زن زجرکشیده این شهر تأمین می شود به جزیره کیش سفر کرده اند، دور اصلاح طلب و اصولگرای این شورا را خط کشیدم.

چه شهردار بهتری بخواهیم و چه شورایی بهتر، باید در انتخابات آتی شورا، فارغ از باندبازی ها و قبیله گرایی ها رأی بدهیم. معتقدم برای بهتر شدن شرایط این شهر، بی رودربایستی باید هر "سیزده" نفر فعلی عضو شورا را به کنار زد. با این وصف برای مردم بابل، روز بیست و نه اردیبهشت، روز "سیزده" به در خواهد بود!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خط قرمزهای جیبی!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۲۳ ب.ظ

طرف بیشتر از ده تا گروه تلگرامی راه انداخته، همه رو هم آزاد گذاشته که هر چقدر میتونن اسلام و احکام خدا و پیغمبرو امام و انقلاب و شهدا رو زیر سوال ببرن و مسخره کنن. میگه: درسته حرفشون اشتباست، ولی خب، باید به آزادی بیان احترام گذاشت...

کافیه دو خط انتقاد از شهردار شهرشون که اتفاقا فامیل همین باباست منتشر کنین، اون موقع ست که خون جلوی چشاشو میگیره و میشه یه پا لات چاقو کش! آزادی، مازادی کیلویی چن؟! هر چی شأن خودشه نثارتون میکنه.

منافق ها لزوماً هنرپیشه خوبی نیستن. مشت آدمای دو رو، به همین راحتی وا میشه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل با ساز نیرنگ، نمی رقصد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ق.ظ


اصطلاح قرق شکنی، اصطلاح بد و نامتعارفی بود که کاربرد آن در دفاع از برگزاری کنسرت موسیقی در بابل از ذهنی بیمار و ماجراجو ریشه می گیرد.

هر کس که در این شهر داعیه دغدغه فرهنگی دارد باید خودش را با فهم و منطق علمای دینی دیار مؤمنان تطبیق بدهد. وقتی علمای شهر با تأسی از فتوای رهبر معظم انقلاب، با ترویج موسیقی به مخالفت می پردازند، هر اقدامی در  خلاف آن، نوعی هنجارشکنی و تقابل با شعائر دین محسوب می شود. یک قانون، زمانی ارزش دارد که در تضاد با دین نباشد و در تعارض احتمالی دین با قوانین خودساخته بشر، به تصریح همه علما در همه اعصار، ترجیح با حکم خداست و لاغیر.

وقتی مجتهدین یک شهر نظیر حضرات آیات محمدی، کریمی، توکل، فاضل و ... حکمی مشخص درباره موضوعی خاص مثل کنسرت موسیقی داشته باشند، نظر مواجب بگیران ادارت نفت خور و مقلدین بخشنامه های کاغذی در مخالفت با آن حکم، پشیزی اعتبار نخواهد داشت.

اصرار بر اجرای کنسرت موسیقی در بابل، البته چندان ریشه فرهنگی و ذوق هنری نداشته و از سر دلسوزی و لطف در حق هنرمندان و هنردوستان نیست.

گاه برخی نهادهای خدماتی که قصور خود در رفع مشکلات شهری را در اعماق باطنشان باور دارند سعی می کنند کم کاری هایشان را پشت هیاهوی موسیقی مخفی نگاه دارند.

گاه آنانی که نگاهی جدی به سبد آرای انتخاباتی خود برای ورود به مجلس دارند کنسرت موسیقی را اهرمی برای جلب توجه توده هایی از مردم تلقی می کنند.

گاه برخی مجموعه های مستقل و مردم نهاد نیز برای افزایش شهرت دست به چنین اقدامی می زنند.

مردم به مرور متوجه این دغل بازی ها شده و اغلب نگاه مثبتی به این نوع برنامه های بی هویت ندارند. به یقین کسی با شادی و ضرورت نشاط در جامعه مخالف نیست. یک ذهن خلاق و اهل فرهنگ به خوبی می داند که برگزاری برنامه ای شاد در سطح عموم می تواند چه ویژگی هایی داشته باشد بی آن که به گناه و هنجارشکنی آلوده شود.

آنهایی هم که مدعی اند قصدشان از برگزاری کنسرت، کار خیر است بهتر از من و شما می دانند که تعریف کار خیر چیست و چگونه می توان به جای کار شیک، با اقدامی نیک، شادی حقیقی را بر لبان مردم یا نیازمندان، میهمان کرد.

یک نکته را هم از یاد نبریم که وقتی عده ای همّ و غمشان این می شود که شهری با این همه مفاخر علمی و دینی و فرهنگی و... را در سطح عبارتی بی محتوا و خنثی مثل بهارنارنج تقلیل بدهند، خواه ناخواه، ماهیت شهری با تمدنی فاخر را به سرزمینی فاقد هویت انسانی تشبیه می کنند که از خودش چیزی برازنده و فخر آفرین نداشته و پایه های تفاخر آن بر شاخسار طبیعت خدادادی منطقه بنا شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا