اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق اسلامی» ثبت شده است

دیدی که دوباره صبح شد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۰۲ ق.ظ

متن و شعر کوتاه و زیبا سلام صبح بخیر دوستان با عکس

 

صبح آمده است برای آن که تو بدانی هیچ چیز ماندگار نیست، صبح دوباره می رود تا تو بیاموزی به چیزی دل نبندی.

دنیا محل گذر است و هیچ اتفاقی پایان ماجرا نیست، مرگ هم البته تولدی دوباره است.

صبح آمده است برای آن که بدانی همیشه فرصت شروع هست، همیشه می شود از نو آغاز کرد، انسان پیر نمی شود تا زمانی که نگاهش جوان است و روحش جوینده اتفاقی نو و تحولی طراوت بخش و نشاط آفرین.

صبح آمده است تا تو بدانی هیچ کاره عالمی در دایره صنع و اراده الهی، آن که قادر مطلق است به همه چیز احاطه دارد و تدبیر دارد و می داند دارد چه می کند. غرّه نشو اگر مقام و مال و خدم و حشم داری.تو نمی توانی جلوی شب را بگیری و جلوی آمدن صبح را و تغییر فصل را و... تو بنده ای بیش نیستی و تابنده ای اگر ذهن و دلت را آینه انعکاس نور خالق بی همتا قرار دهی، وگرنه در شب، جا می مانی.

بیا و با صبح طلوع کن. بگذار شب در تو بشکند، بگذار نور حق همیشه در وجودت زبانه بکشد. صبح را ببین و دوباره آغاز کن، دوباره بلند شو، دوباره بایست و راهت را ادامه بده حتی اگر بدانی این راه به شب ختم می شود، به رسم ادب، مشیّت خدا را بپذیر و حرکت کن. بدان که همین چند ساعتی که هستی تا به شب برسی بساط روزی و قسمت و تقدیر خیلی ها در وجودت نهفته است در آمدن و رفتنت، شب هم مأمور خداست، صبح مأمور خداست، آفتاب و ماه و ابر و باد و ... نیز.

تو هم مأمور خدایی بخواهی یا نخواهی، نه صبح هدف است نه شب، من و تو هم محور و هدف نیستیم. هر کدام گوشه ای از نقش زیبای آفرینش هستیم. آمدن و رفتن و بود و نبود ما بی حکمت نیست. به خدا اعتماد کن و در آغوش امن او آرام  گیر. اگر راضی باشی مرضیّ خدا خواهی شد.

صبح می آید و می رود بی آنکه بداند چه نقشی در فرآیند زندگی خلق دارد، ظرف علم و ذهن ما نیز محدود است؛ اما خدا حکیم است و آن چه که داد و آن چه که خواستیم و تلاش کردیم و نرسیدیم را درست و به جا ترسیم کرده است. همین که ما را آفرید، شکر. همین که ما را بدانیم یا نه، وسیله و بازیگری در حیات نامه خلقت پر شکوه خود قرار داد، شکر. دم خدا گرم. همه پستی و بلندی های زندگی فدای یک لبخند رضایت او.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدّ داماد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۵۳ ق.ظ

عروسی دختر 80 سانتی با عشق قد بلندش / به بهشت آمدم ! + عکس

 

نوشته ام قد داماد نه قدر داماد! بعد نیایید دعوا بیفتید چرا قدر عروس خانم ها را ندانسته ای و... قدر و منزلت همه انسانها محترم و محفوظ است.

اما قد داماد

در مواردی از بروز اختلافات خانوادگی بین زوجهای جوان به مسأله جالبی بر خوردم که گفتم با شما هم در میان بگذارم.

گاهی قد پدر زن از داماد بلندتر است. بعضی از این دست پدر خانمها، عرض کردم فقط بعضی از آنها، این فرصت را به زعم خود غنیمت شمرده و برای آن که به دخترشان بفهمانند این مرد جدیدی که وارد زندگی ات شده نمی تواند جای من را بگیرد به بهانه همین تفاوت قد اقدام به تحقیر داماد بی نوا می نمایند.

گاهی که قد پدر زن ها کوتاه تر است، بعضی هایشان در فرصتی مناسب کاری میکنند داماد بنده خدا سر موضوعی خیط شود و بعد به رخش بکشند که فکر کردی قدت بلندتر است از ما سرتری؟!

بعضی خانمها هم با کمال تأسف بلندتر یا کوتاه تر بودن قد داماد نسبت به پدر بزرگوار را در جانبداری از پدر، بهانه ای برای شروع نزاع و رقم زدن خاطره ای بد در امور خانواده قرار می دهند.

گاهی قد داماد از پدر زن بلندتر است. بعضی دامادها، عرض کردم بعضی دامادها، متأسفانه رعایت بزرگتری و کوچکتری را نکرده و جلوی چشم همسر یا هر فرصتی اقدام به تحقیر پدر زن میکنند. یا ممکن است داماد کوتاه تر باشد و...

خلاصه؛ الان نمیخواهم بگویم موقع ازدواج دقت کنید تفاوت فاحشی در میزان قد و بالای شاه داماد و پدر زن وجود نداشه باشد، نه؛ چون خیلی ها هم هستند اصلا به این تفاوت ها اهمیت نمی دهند و زندگی شان را به خاطر چنین مسائل پیش پا افتاده ای تلخ نمی کنند. البته بعضی مشاوران هم نظرشان بر این است که حتما باید قرابتی در قد و وزن بین خانواده های عروس و داماد وجود داشته باشد و...

در این خصوص نظری ندارم؛ اما آنچه را می خواهم مورد تأکید قرار بدهم، انسان بودن و شخصیت داشتن انسان هاست. دو زار فرهنگ داشته باشیم و زندگی شیرین خود را به هر بهانه ای تلخ و ناخوشایند نسازیم. قدر و منزلت انسانها را به قد و قامتشان گره نزنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدری فرزند ده ماهه اش را کشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۱، ۱۰:۱۶ ق.ظ

قتل نوزاد 10 ماهه به دست پدر معتاد به خاطر گریه زیاد

 

اسلام میگوید گرسنه نمان اما به اندازه بخور نه در حدی که سیر شوی، درست راه برو بدون تکبر، نه تند راه برو نه یواش، ظلم نکن و ظلم را نپذیر، لباسی که تو را انگشت نما کند نپوش، زیاد سخن نگو، بلند حرف نزن، خودت را با درد دل کردن کوچک نکن، لباست پاره نباشد، لباس فاخر گران قیمت نپوش و دنبال تبرج نباش، زیاد نخند، غمگین و عبوس نباش، عصبانی هستی حرف نزن، به اندازه بخواب، افراط و تفریط جائز نیست، آن موسیقی که تو را از حالت عادی زندگی خارج میکند گوش نده، آن ماده و مشروبی که تو را از حالت تعادل خارج میکند کوفت نکن، اسلام دین اعتدال است، دین زندگی است می گوید انسان باید با شخصیت باشد، عقل انسان نباید زائل شود.

سخن حق دین را برای چندمین بار در ذهنم مرور کردم وقتی برای چندمین بار حادثه ای تاسف بار در صفحه جراید خواندم که انسان منهای عقل را حیوانی درنده خود و پست نشان میداد.

پلیس شرق تهران گزارش داد مردی معتاد که بر اثر مصرف مواد مخدر تعادل نداشت طفل ده ماهه بی زبانش را صرفا بابت اینکه زیاد گریه می کرد آنقدر مورد ضرب و شتم قرار داد تا کشته شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خوی اصیل ایرانی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۵۱ ب.ظ

ابراز همدردی کودکان زلزله‌زده خوی با زلزله‌زدگان ترکیه و سوریه

 

گاهی فقط به پز دادن و ژست گرفتن اکتفا می کنیم. ادعایمان میشود آنقدر متمدن هستیم که شعر سعدی شیرازمان بر سر در سازمان ملل نقش بسته: بنی آدم اعضای یک دیگرند... بعد باران که می آید داد میزنیم فقط دربست، ارباب رجوع که می آید امروز و فردا میکنیم، ماشین می آورند برای تعمیر یک ایراد اضافه میگذاریم رویش، بیمار می آید مطب، قرار مجدد تنظیم می کنیم و... بین ادعا و عمل گاه فاصله بسیار است. به خودمان رحم نمی کنیم چه برسد مردم سایر نقاط عالم، داد و بیداد داریم که چرا به گرسنگان آفریقا و ایتام یمن و آوارگان فلسطین آب و غذا می رسانید.

این اما تعریف همه مردم ایران نیست. آنهایی که از فرهنگ و تمدن اصیل خود فاصله گرفته و اسیر نفس و مسابقه زر و تبعیت از فرهنگ غرب شده اند اینگونه اند و الا ایرانی راستین، مسلمان باشد یا به هر کیشی، حواسش به همه محرومان و مظلومان عالم هست دلش برای بشریت می تپد. یک جلوه اش را امروز بچه های زلزله زده شهرستان خوی به نمایش گذاشتند در ابراز همدردی با کودکان زلزله زده سوریه و ترکیه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمونه ای از سیاست بازی کثیف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۲۰ ق.ظ

نقش عباس عبدی در قتل طلبه همدانی

 

📸 عباس عبدی: خدا را هم قربانی این رویکرد دینی می‌کنند!

 🔹جنتی: «هرگاه دشمنان خواستند برای نظام مشکلی ایجاد کنند، خداوند اجازه نداد.»

🔹 آیا نتیجه می‌گیرید که مشکلات موجود یا مشکلات احتمالی بعدی با اجازه خداوند است و مسئولیتی متوجه شما نیست؟ 

✅️ @akhbare_fouri

 

در ادبیات دینی مان آموخته ایم که هر چه خیر و خوبی است را از لطف خدا بدانیم و هر چه شکست و تلخ کامی است را به پای خودمان بنویسیم. هر وقت موفقیتی حاصل شد با نظر و کرامت الهی بوده و هر جا ضربه خوردیم و ضعف داشتیم به خاطر کم کاری و سوءرفتار خودمان بوده است.

اینها را عباس عبدی هم که از خودش از فعالین نخستین عرصه انقلاب بوده بهتر میداند که قرار نیست کسی مشکلات را به گردن خدا بیندازد؛ اما باز هم اصرار دارد در قالب طعنه و شبهه اقدام به تخریب اذهان و نفرت پراکنی نماید.

جالب اینجاست در ماههای اخیر با شروع اغتشاشات، عباس عبدی از جمله چهره هایی بوده که هر روز با مصاحبه و نوشتار و... تلاش در ماهیگیری از این آب گل آلود به نفع جریان کژاندیش و غربگرا داشته و عجیب است که سایتها و کانالهای خبری مرتبط با علی لاریجانی و محسن رضایی هم اهتمام ویژه ای در پوشش رسانه ای به این چهره عقده ای نظام داشته و دارند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با شخصیت باش!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۲:۵۹ ب.ظ

جلب احترام دیگران به خود

 

بالاترین سرمایه انسان، شخصیت اوست. مواطب باشیم شخصیتمان به راحتی لگد مال نشود. لااقل خودمان با دست خودمان در معرض وهن شخصیت قرار نگیریم. کاری نکنیم تحقیر شویم. کسی که لایق محبت نیست و همیشه طلبکار است را از زندگی خود حذف کنیم. جایی مهمان میشوید و احترامتان را نگه نمیدارند زود برخیزید و آنجا را ترک کنید. کسی که دنبال بهره گیری و استثمار است را رها کنید و فاصله بگیرید. از آدم بی ادب دوری کنید.

اهل بیت بالاترین و سخت ترین مشکلات و مصائب را در کربلا و روز عاشورا تحمل کردند اما وقتی از امام سجاد علیه السلام درباره سخت ترین قسمت این ماجرا سوال میکنند سه بار از سر درد می گوید: الشام الشام الشام.

علتش را هم خود امام توضیح میدهد. آنها را در بازارها چرخاندند و مورد تمسخر قرار دادند و از فراز بام بر سر و صورتشان زباله ریختند و...

روح مومن مهمتر از جسم اوست. همه مرارتهای دشوار روز عاشورا به اندازه تحقیر و وهن به شخصیت اسرا در شام نبود. بر خلاف عده ای که حاضرند برای چند روز زندگی بهتر و لذت ظاهری بیشتر تن به هر حقارتی بدهند، مومن با شخصیت است و نمی گذارد روح و هویتش مورد هجمه و آسیب قرار بگیرد. هیهات منّا الذله، یک استراتژی تعطیل ناپذیر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی پس گردنی خوب است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۲۳ ب.ظ

هرکس شاکر نعمت‌های خدا باشد، سود می‌کند و هرکس ناشکری کند دودش به چشم خودش می‌رود...که خداوند بی‌نیاز است!
 سوره نمل آیه ۴۰

 

گاهی لازم است آدمها نعمتهایی که در اختیار دارند را از دست بدهند. این رویکرد تربیتی عالم خلقت به همه می فهماند برای رضایت خاطر و آرامش خود لازم است ارزش داشته هایشان را دانسته و قدر دان نعمتهای خدا باشند.

 

طرح/ عاقبت شکر و ناشکری نعمت‌ها

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سقوط در بیگانگی با خویش

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۳۳ ق.ظ

معمای قتل فجیع کودک در جنگل

 

مینی سریال بیگانه، طرفداران بسیاری دارد.

در معرفی این سریال که بر مبنای ماجرایی واقعی ساخته شده است می خوانیم:

"صبح زود وقتی یک رهگذر عادی در حال پیاده‌روی در جنگل‌های شهر کوچک اوکلاهامای آمریکا بود با جنازه سلاخی‌شده پسربچه‌ای مواجه شد که به‌طرز فجیعی به قتل رسیده بود. با حضور پلیس و پزشکی قانونی مشخص شد پسرک قبل از سلاخی شدن، به طرز ناراحت‌کننده‌ای مورد تعرض هم قرار گرفته است...."

اینکه سریال خوبی است یا بد من قضاوتی ندارم؛ اما همین یک تکه ماجرا را تقدیم میکنم به آنهایی که تصور میکنند حجاب باعث ایجاد عقده در مردان میشود و کشورهایی که زنانش بی حجاب هستند مردان هوسباز ندارند و آزادی رابطه جنسی منجر به امنیت در جامعه می گردد.

انسان تنوع طلب است و غلتیدن نامحدود در دامان شهوات، نه تنها باعث توقف و کنترل میل جنسی نمی شود بلکه او را بیشتر از پیش به سمت ارتباط با گزینه های سخت و غیر همسو سوق میدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کردی خدا، دمت گرم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۵۱ ق.ظ

photo_2023-02-13_08-40-25_mbzx.jpg

photo_2023-02-13_08-40-04_01t6.jpg

photo_2023-02-13_08-40-18_bqmk.jpg

 

خدا دارد به ما لطف میکند ما هم به بندگان خدا لطف کنیم. از اینهایی نباشیم که آفتاب میشود میگویند اه چرا گرم است و برف می بارد می گویند اه، یخ کردم!

از آنهایی نباشیم گران فروشی کنیم و بگوییم یخ بندان شده است. به مردم ایستاده کنار خیابان بی توجه نباشیم. همین بالاترین شکر خداست و نعمتهای او را افزون خواهد ساخت.

دم خدا گرم. قم هم مثل خیلی دیگر از نقاط کشور، غرق در کرامت و عنایت الهی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راه بازگشت را باز بگذارید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۴۸ ب.ظ

متن برای آشتی و رفع کدورت

 

هر دعوایی دو سر دارد. کمتر پیش می آید کسی بتواند مدعی شود که در یک دعوا و اختلافی صد در صد صاحب حق است. ممکن است یک نفر دعوایی را شروع کند اما ادامه آن قطعا با اشتباهات هر دو همراه خواهد بود.

با یک نفر رابطه تان به هم می خورد، دعوایی می شود، دلتان کدر می شود، حتی اگر صد در صد هم صاحب حق باشید و همه تقصیر متوجه طرف مقابلتان باشد، راه بازگشت را باز بگذارید. ابراز پشیمانی کرد بر نفی و رد و تقابل، تأکید نکنید.

با بندگان خدا سخت نگیریم تا خدا هم با ما سخت گیرانه رفتار نکند. کم به خدا بدی کردیم اما بعد با یک ابراز پشیمانی نصف و نیمه، دوباره آغوش مهرش را به رویمان گشود و همه چیز را از خاطر برد؟

از خدا نه، لااقل از شیطان درس بگیریم! یک عمر به او فحش می دهیم، هی می گوییم لعنت بر شیطان، بر پدر شیطان، گوش شیطان کر، سنگش می زنیم همه تقصیرها را می اندازیم گردن او و... کجا شیطان از ما به دل گرفت؟ حتی وقتی با رفتارهایمان مثل عبادت و زهد و ... باعث آزار شیطان شدیم باز هم در دوستی با ما را نبست و از هر فرصتی برای برقراری ارتباط با ما بهره گرفت. از بدو طفولیت تا لحظه مرگ، هیچ وقت شیطان رهایمان نمی کند.

از شیطان کمتر نباشیم و به راحتی درِ دوستی با کسی را تخته نکنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پز بدهیم یا ندهیم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۴۷ ق.ظ

بی توجهی خانواده به ارزش های مذهبی، زمینه بروز رفتار بزه در فرزند را فراهم  می کند - ایرنا

 

بعضی دوستان متدین تصور میکنند برای اینکه بگویند خانواده های مذهبی خانواده ای شاد و اهل تفریح هستند و این ذهنیت که بعضی ها گمان میکنند مذهبی ها آدمهای خشک و بی انعطافی هستند و نهایت تفریحشان شرکت در جلسات دعا و مسجد و نمازجمعه  است را از بین ببرند  باید اخبار و تصاویر مربوط به گردش و تفریح با اهل و عیال را در فضای مجازی منتشر کنند.

این تصور هم درست است هم غلط. حالا قضاوتش با خودتان.

اصل این حرف درست است و خودم نیز شاهد بودم که دختران دبیرستانی مثلا بعد از خواندن کتاب خاطرات همسر شهید ایوب بلندی با تعجب می گفتند فکر نمیکردیم خانواده های مذهبی هم اینقدر شوخ و شاد باشند و بگویند و بخندند.

دوستان ما قطعا قصدشان پز دادن نیست و می خواهند با انتشار تصاویر گردش و تفریح با خانواده، همین ذهنیتی که ذکر شد را اصلاح کنند؛

اما

از طرف دیگر دیده شده که بعضی مخاطبان، به خصوص دختر خانمهای مجرد سن بالا که معمولا فرصت زیادی را در فضای مجازی میگذرانند با دیدن این تصاویر دچار رشک یا حسادت می شوند. یا حتی بعضی افرادی که در زندگی مشترک شکست خورده اند نیز به این حس مبتلا هستند. فارغ از اینکه عده ای ممکن است غبطه بخورند و دلشان بسوزد، مساله حسد و چشم زخم را باید در چنین مواقعی جدی گرفت.

نکته دیگر هم بر میگردد به اصل بدبینی اصلاح ناپذیر بعضی افراد مغرض که از طرفی مدعی میشوند مذهبی ها اخمو و دگم هستند از طرفی با دیدن تصاویر مربوط به شادی و نشاط خانواده های مذهبی، غر میزنند که بعله دیگر! زده اند و خورده اند و برده اند چرا شاد نباشند؟ حق ما را همینها خورده اند و... همینها مردم را غمگین نگاه میدارند و خودشان شاد هستند و... از این دست خزعبلات.

من نمی خواهم نتیجه گیری کنم اما خودتان حساب و کتاب کنید انتشار تصاویر و اخبار مربوط به گردش و تفریح و دورهمی های خانوادگی تان در مجموع کار خوبی است یا غلط؟ یا میشود تدبیری اندیشید که هم ذهنیت غلط عده ای از بین برود هم آسیب چندانی به همراه نداشته باشد؟

البته مساله تبرّج هم مقوله ای جداست که بسیار باید مواظب باشیم انتشار تصاویر شخصی و خانوادگی ما به منظور خودنمایی  و جلوه گری و فخر فروشی نباشد که این خودش اساسا منکری بزرگ به شمار می آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط ژست کافی نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۳۴ ب.ظ

 

این عروس و داماد هم زندگی شان را پای مزار شهدا آغاز کرده اند دمشان گرم. عکس البته تزیینی است.

چند روز پیش توفیق شد واسطه خیر دو جوان باشم. همان اول هم به هر دوی شان گفتم اگر قرار است حرف از مذهب و اخلاق دینی بزنید اول از همه خودتان باید عامل باشید. نشوید مثل دخترهایی که منتظر همت و باکری ماندند حالا صدام هم گیرشان نمی آید!

یا آقا پسرهایی که با بهانه ای واهی روی دختر مردم عیب گذاشتند و حالا پا به سن گذاشته و به راحتی تحمل زندگی با هر دختری را ندارند.

اگر مدعی دین مداری هستیم به توصیه ها و الگوهای رفتاری دین هم اهمیت بدهیم. فقط صورت و ظاهرمان دینی نباشد. باطن و رفتارمان نیز تأسی از راهبران دینی بگیرد. دختری که دم از مسجد و هیات میزند اما پول و قیافه و شهرت همسر آینده برایش یک اصل است یا پسری که دم از دین می زند اما دنبال دختری است که به واسطه جایگاه خانوادگی او چند پله زندگی را یکجا طی کند در واقع فقط هنرپیشه و بازیگر نقش یک جوان متدین است و آموزه های اخلاقی دین در بطن نگاهش نفوذ نکرده است.

آن دو جوان که عرض کردم الحمدلله هر دو انسان هایی پخته و با نگاه تعالی خواه بوده و ازدواج را مکمل دین و تکلیف دنیایی و اخروی می دانستند و از کنار بعضی تفاوت های کوچک به راحتی گذشتند و بر ملاک های برجسته و اصیل در تشکیل خانواده ای پاک و سازنده اهتمام ورزیدند. برای خوشبختی جوانها دعا کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خیلی دور خیلی نزدیک

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۱۵ ب.ظ

photo_2022-10-18_08-35-45_deed.jpg

 

خیره شده است به آن طرف خیابان، جوری که انگار حواسش به همه چیز هست؛ اما حواسش به هیچ چیز نیست. شاید بغض هم راه گلویش را بسته باشد. این حس و حال را خوب می شناسم. همه دارند می روند دنبال زندگی معمولی شان. او این جا ایستاده ساکش را بسته، منتظر است آن که با او قرار گذاشته بیاید دنبالش برود مسیری دور و دور بماند از زن و بچه های کوچکی که شیرینی زندگی ند. حواسش به من هم نبود که چند بار دورش چرخیدم و امتداد نگاهش را تعقیب کردم و فهمیدم افقی دور دست و بی انتها را در سکوت و خلوت دلش نظاره می کند.

دل کندن سخت است حتی اگر بدانی مدتش طولانی نیست. دلخوشی اش اما تنها به همین است که می خواهد برای خدا مدتی از شیرینی های زندگی دل بکند و طعم غربت را زیر زبانش بنشاند. برای خدا برود حرفی بزند، رفتاری و گفتاری که بر جان تشنه ای ینشیند و راه گم کرده ای را به راه راست هدایت کند. مبلغان دین حق، پیام بران بعثت نبوی هستند که سختی ها و شدائد روزگار را به عشق لبخند معبود به جان می خرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خوش بو باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ق.ظ

باغ گل های ایرانی

 

چقدر این حدیث موسی بن جعفر علیه السلام دلنشین است:

 

إن الْعَبْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَیِّبَ اَلرِّیحِ...

وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ مُنْتِنَ اَلرِّیحِ...

بنده ای که اراده کار خیر کند پیش از آن که قدمی بردارد، بوی خوشی از او به مشام ملائک می رسد 

و اگر اراده کار بدی کند پیش از آن که قدم بردارد بوی بدی از او به آسمان می رود...

الوافی  ,  جلد۵  ,  صفحه۱۰۲۲  

همیشه خوش فکر باشیم، خیر خواه باشیم، نیک اندیش باشیم، دلسوز باشیم، خوش بو باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پای درس علی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۶:۴۰ ب.ظ

از علی علیه السلام بپرسیم  ( با فتنه چه باید کرد ؟)

فهرست عناوین

     فتنه یعنی چه ؟

     چرا جامعه دچار فتنه می شود ؟

     رابطه فتنه با جنگ نرم چیست ؟

      چگونه زمینه فتنه را از بین ببریم ؟

     فتنه چه ویژگی هایی دارد ؟

    چه کسانی چشم فتنه را کور می کنند ؟

    چگونه با فتنه ها مقابله کنیم ؟

    بدترین فتنه چیست ؟

  چگونه می توان جبهه حق را شناخت ؟

  تکلیف مسئولانی که شبهه دارند چیست ؟

 سرنوشت فتنه و فتنه گران چه خواهد شد ؟

 حق گرایی از نگاه مولای متقیان چه ضرورتی دارد ؟

 

از علی ( علیه السلام ) بپرسیم . . . !

با فتنه چه باید کرد ؟

سید حمید مشتاقی نیا

1

مقدمه

نهج البلاغه مولا علی علیه السلام ، کتاب جامعی برای اداره امور جامعه اسلامی است .

جمهوری اسلامی ، در بیش از سه دهه از عمر خود با فراز و نشیب های ریز و درشتی مواجه بوده است . در ادبیات سیاسی ایران اسلامی ، مفاهیمی چون جنگ ، کودتا ، تجزیه طلبی ، ترور ، تحریم سیاسی ، محاصره اقتصادی ، تهاجم فرهنگی و . . . تنها بخشی از چالش هایی است که نظام مردمی ایران را با خود درگیر ساخته است . تجربیات زمامداری امام عدالت ، نسخه نجات بخش تقابل با همه این معضلات است . این اواخر هم که " فتنه " به جدیدترین ابزار دشمنان اسلام برای هدم تنها حاکمیت شیعی در جهان استبداد زده تبدیل شده است .

تأملی کوتاه و گویا در کلمات مولای غریبان ، نسخه کاربردی امت اسلام برای جریان شناسی فتنه و شیوه رویارویی با این پدیده نفاق آلود است . در این مقال نهایت اهتمام در اختصار و حذف مطالب غیرضروری به کار بسته شده است .

 

2

فتنه یعنی چه ؟

آن چه که از مجموع فرمایشات حضرت علی علیه السلام درباره فتنه استنباط می شود بین معنای فتنه و مفهوم شبهه ، ارتباطی مستقیم وجود دارد . یعنی ظهور فتنه در گرو وجود شبهه است .

خطبه 50

" . . . پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد ، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند ، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید . اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند . آن جاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت . "

آن چه که از این کلام به دست می آید این است که هر گاه فضای جامعه با غبار شبهات آلوده شود ، شرایط برای مانور دشمنان مساعد خواهد شد . در این خصوص ناگفته پیداست که دلسوزان جامعه ، همواره باید درصدد روشنگری و تبیین حقایق باشند .

یک پرسش هم مطرح می شود . چه کسانی مشمول رحمت و لطف پروردگار قرار خواهند گرفت ؟ پاسخ این پرسش را در ادامه مطالب خواهید خواند . انشاءلله .

 

3

چرا جامعه دچار فتنه می شود ؟

درست چند خط قبل از مطلبی که در صفحه پیش خواندید ، یعنی همان خطبه پنجاه ، مولا علی علیه السلام ، بی توجهی به دستورات اسلام و منابع دین را منشأ بروز فتنه معرفی می نماید .

خطبه 50

" . . . همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها ، هوا پرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است . نو آوری هایی که قرآن با آن مخالف است و گروهی با این دو انحراف بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند که برخلاف دین خداست . . .  "

هواپرستی و بدعت گذاری ، دو آسیب جدی برای جامعه اسلامی است که به زبان امروز می توان تعابیری چون خودخواهی ، زیاده طلبی ، باندبازی ، روشنفکری و . . . را برای دو مفهوم بیان شده در نظر گرفت .

آن چه که مهم است این نکته است که حرکت در چارچوب آموزه های دین ، با فتنه انگیزی ، منافات دارد . از این رو نمی توان فتنه را به دو مفهوم حق و باطل تقسیم کرد . فتنه در تقابل با حق قرار دارد ، پدیده ای منفی تلقی شده و تولد آن در بستر هوای نفس ، التقاط و ایده پردازی های تجددطلبانه و مغایر با مبانی دین شکل می گیرد .

 

4

رابطه فتنه با جنگ نرم چیست ؟

اگر چه ممکن است صورت بیرونی فتنه ، بعد از مدتی در قالب میدانی و خشن رخ بنمایاند اما شروع و شیوع آن در بدو امر ، نامحسوس و دور از حساسیت است . آن گونه که شاید جز افراد هوشمند و اهل تحلیل ، کسی نسبت به حرکت نرم فتنه در جامعه واکنشی نشان ندهد .

خطبه 93

" . . . فتنه ها آن گاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند حقیقت چنان که هست نشان داده می شود . فتنه ها چون می آیند شناخته نمی شوند و چون می گذرند شناخته می شوند . . . "

نگاهی به تاریخچه بسیاری از فتنه ها این مطلب را تأیید می کند . اگر چه با اتمام هر فتنه و تبیین حقایق ، بسیاری از مردم به لعن و برائت از عوامل فتنه مبادرت می ورزند اما بررسی مواضع آنان در ابتدای ظهور فتنه ، نشان می دهد که اغلب از شناخت آن ناتوان بوده و گاه مجذوب ظاهر فریبنده آن شده اند .

خطبه 151

" . . . فتنه هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد و به زشتی و رسوایی گراید آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگ های سخت ، زشت و دیرپاست که ستمکاران آن را با عهدی که با یکدیگر دارند به ارث می برند . . . "

5

چگونه از وقوع فتنه پیشگیری کنیم ؟

فتنه در جامعه اسلامی ، به معنی اشاعه اسلام دروغین است . طبیعی است که رواج فتنه در جامعه ، مستلزم آمادگی عمومی برای پذیرش فضای آلوده به شبهه و نفاق است . این آمادگی به معنای رخوت جامعه در پافشاری بر اصول مذهبی و باورهای دینی و بی انگیزه بودن مردم نسبت به صیانت از حقایق و مبانی اعتقادی می باشد . امیرالمومنین علی علیه السلام زمینه ظهور و تقویت فتنه را در پیدایش معضلی می داند که امام حسین علیه السلام نیز چند سال بعد در مصاف با لشکر عمر سعد ، حقیقت گریزی آن جماعت را در همان پدیده تعریف می نمایند :

خطبه 151

. . . پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید و آن چه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایه های طاعت بر آن پایدار است بر خود لازم شمارید و بر خدا ستمدیده وارد شوید نه ستمگر . و از گرفتار شدن به دام های شیطان و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهیزید و لقمه های حرام به شکم خود راه ندهید  . . .

خطبه 187

ای مردم ! مهار بار سنگین گناهان را رها کنید و امام خود را تنها مگذارید ، که در آینده خود را سرزنش می کنید . خود را در آتش فتنه ای که پیشاپیش افروخته اید نیفکنید . راه خود گیرید و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنید . به جانم سوگند مومن در شعله آن فتنه ها نابود می شود اما مدعیان دروغین اسلام در امان خواهند بود !

6

فتنه چه ویژگی هایی دارد ؟

فتنه فضایی تیره و تار را به دنبال دارد که ستمگران را توان میدان داری می بخشد ، یقین ها را از بین برده و فریب خوردگان فتنه و آنان که ایمان محکمی ندارند را به ورطه توجیه گری می اندازد . بیان جامع ویژگی های فتنه از زبان امام مظلوم شیعه بسیار شنیدنی است :

خطبه 156

. . . پیامبر خدا (ص) فرمود : ای علی ! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند و در دینداری بر خدا منّت می گذارند با این حال انتظار رحمت او را دارند و از قدرت و خشم خدا خود را ایمن می پندارند ، حرام خدا را به شهادت دروغین و هوس های غفلت زا ، حلال می کنند . شراب را به بهانه این که " آب انگور " است و رشوه را که " هدیه " است و ربا را که " نوعی معامله " است حلال می شمارند !

گفتم ای رسول خدا در آن زمان مردم را در چه پایه ای بدانم ؟ آیا در پایه ارتداد یا فتنه و آزمایش ؟ پاسخ فرمود : در پایه ای از فتنه و آزمایش .

خطبه 151

. . . افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم فتنه ها پراکنده و عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار می گردد . آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را می شکند و کسی که در فرو نشاندن آن تلاش می کند او را در هم می کوبد . در این میان فتنه جویان چونان گورخران ، یکدیگر را گاز می گیرند و رشته های سعادت و آیین محکم شده شان لرزان می گردد و حقیقت امر ، پنهان می ماند . حکمت و دانش کاهش می یابد ، ستمگران به سخن می آیند و بیابان نشین ها را در هم می کوبند و با سینه مرکب های ستم ، آنها را خرد می نمایند . تک روان در غبار آن فتنه ها نابود می گردند و سواران با قدرت در آن به هلاکت می رسند . فتنه ها با تلخی خواسته ها وارد می شود و خون های تازه را می دوشد ، نشانه های دین را خراب و یقین را از بین می برد .

7

چه کسانی چشم فتنه را کور می کنند ؟

خطبه 102

" . . . فتنه هایی چون تاریکی شب که نیرویی نمی تواند برابر آن بایستد و کسی نتواند پرچم های آن را پایین کشد به سوی شما می آید چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند . فتنه جویان کسانی هستند که ضربات آنها شدید و غارتری آنان اندک است .

مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبران ، خوار و در روی زمین گمنام و در آسمان ها معروفند  . . . "

از فحوای کلام امام بر می آید که اتاق فکر فتنه ، مغرورانه به برنامه ریزی برای تداوم فتنه جویی ها می پردازد غافل از آن که برخلاف محاسبات مادی و ظاهری آنان ، افرادی گمنام که از اقشار معمولی جامعه هستند بساط فتنه را در هم خواهند پیچید . این بیان ، تحقق همان وعده الهی را نوید می دهد که  " و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین "

شاید منظور از شدت ضربات فتنه جویان در قیاس با غارتگری آنان ، عمق فاجعه ای است که در ذهن و باور مردم ایجاد می شود . اگر چه فتنه بعد از مدتی از بین می رود اما چه بسا تأثیر ابهامات و سیاه نمایی های آنان تا مدت ها بر رفتار و افکار بخش هایی از جامعه قابل مشاهده باشد .

تشبیه فتنه به تاریکی شب ، صحه و تأکید بر دشواری تشخیص حق از باطل است که نیازمند تابش نور حقیقت برای زدودن شبهات می باشد .

خطبه 150

" . . . سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند ، دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند . . . شمشیرها در راه خدا کشیدند و بینش های خود را بر شمشیر نشاندند . . . "

کسانی که به جهاد با فتنه گران می پردازند باید بر مبنای بصیرت و ایمان اقدام نمایند . خاصیت فتنه ایجاد تردید است . بنابراین کسانی باید پا در راه مبارزه با آن بردارند که از پشتوانه معنوی و عقبه ایدئولوژیک مستحکمی برخوردار باشند تا نه تنها خود در این مسیر دچار سستی نشوند بلکه با زدودن غبار شبهات و توضیح حقایق ، افرادی که دچار اشتباه شده اند را نیز به سوی حقیقت رهنمون شوند . در این صورت به یاری خدا چشم فتنه را کور خواهند ساخت . 

 

8

چگونه باید در مقابل فتنه ها ایستاد ؟

خطبه 5

ای مردم ! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنید  . . .   " اشاره است به حدیث معروف پیامبر (ص) که فرمود : مَثَل اهل بیت من همانند کشتی نجات است ."

لازمه عمل به این حدیث شریف ، دانایی و شناخت سیره اهل بیت و تأسی از رفتار آن بزرگان است . مومن به اهل بیت از اختلاف با برادران ایمانی خود پرهیز می کند .

خطبه 151

. . . در فتنه های در هم پیچیده ، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه ها و آشکار شدن باطن آنها و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آن با آگاهی قدم بردارید  . . .

در خطبه 150 نیز امیرمومنان در اوصاف مجاهدان با فتنه چنین فرموده اند : " . . . بینش های خود را بر شمشیر نشاندند . . . "

حکمت 1

در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند .

کسی می تواند ادعا کند  به این سفارش مولا عمل نموده که فتنه گران نتوانسته باشند از او در راستای اهداف خود و بهره برداری کنند . با توجه به توصیه هایی که حضرت امیر در ضرورت برخورد با فتنه داشته و نیز اوصافی که در باره مجاهدان فتنه ستیز بر شمرده اند به طور قطع منظور از این حدیث ، سکوت و گوشه گیری نمی تواند باشد . چه این که عدم برائت از جریان فتنه به خصوص از سوی خواص ، دستمایه ای برای غبارآلوده تر شدن فضا و دشوارتر شدن تشخیص حق و باطل خواهد بود .

9

بدترین نوع فتنه چیست ؟

خطبه 93

" . . . آگاه باشید ! همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من ، فتنه بنی امیه بر شماست . فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلای آن دامن گیر نیکوکاران است . هرکس که فتنه ها را بشناسد نگرانی و سختی آن  دامن گیرش گردد و هر کس که فتنه ها را نشناسد حادثه ای برای او رخ نخواهد داد .

به خدا سوگند بنی امیه بعد از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود . آنان چونان شتر سرکشی که دست بر زمین کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد با شما چنین برخوردی دارند ، و از شما باقی نگذارند جز آن کس که برای آنها سودمند باشد یا آزاری بدانها نرساند . و بلای فرزندان امیه بر شما طولانی خواهد ماند چندان که یاری خواستن شما از ایشان چون یاری خواستن بنده باشد از مولای خویش یا تسلیم شده از پیشوای خود .

فتنه های بنی امیه پیاپی با چهره ای زشت و ترس آور و ظلمتی با تاریکی عصر جاهلیت بر شما فرود می آید . نه نور هدایتی در آن پیدا و نه پرچم نجاتی در آن روزگاران به چشم می خورد .

ما اهل بیت پیامبر (ص) ار آن فتنه ها در امانیم و مردم را بدان نمی خوانیم . سپس خدا فتنه های بنی امیه را نابود و از شما جدا خواهد ساخت . مانند جدا شدن پوست از گوشت که با دست قصابی انجام پذیرد . خدا با دست افرادی ، خواری و ذلت را به فرزندان امیه می چشاند که به سختی آنها را کنار می زنند و جام تلخ بلا و ناراحتی و مصیبت را در کامشان می ریزند و جز شمشیر چیزی به آنها نمی دهند و جز لباس ترس بر آنها نپوشانند .

در آن هنگام قریش دوست دارد آن چه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد گر چه لحظه ای کوتاه ( به اندازه کشتن شتری ) باشد ، تا با اصرار چیزی را بپذیرم که امروز پاره ای از آن را می خواهم نمی دهند . "

نگاهی اجمالی به شرایط جامعه اسلامی در دوران حاکمیت بنی امیه ، حقانیت کلام امام عدالت را روشن می سازد . فتنه بنی امیه ترسناک ترین فتنه هاست . مگر در آن دوران چه اتفاقی افتاد که علی علیه السلام این تعبیر تأمل برانگیز را برای حاکمیت بعد از خود به کار برد ؟ معاویه شخصیتی به ظاهر متدین و مقید به آداب شرعی داشت . کاخ سبز او فریبنده چشمان ظاهر بین مومنان ساده اندیش بود . تزویر او آن قدر پیچیده و عمیق بود که مسلمین را از تشخیص حق باز می داشت . کار به آن جا کشید که غربت و تنهایی حسن بن علی علیه السلام جام زهر صلح نامه را به جان او نوشاند . بسیاری از مردم و خواص جامعه گمان می کردند جنگ امام با معاویه جنگ قدرت است . تشبه بین حق و باطل ، نتیجه خدعه دستگاه معاویه در غبارآلود کردن فضای سیاسی جامعه بود . فتنه معاویه در واقع فتنه نفاق بود . نفاق را بد تر از کفر خوانده اند و آثارش را نیز بدتر از آن . انسان منافق خود را به تمام شعائر و ظواهر دین متعهد نشان می دهد در حالی که در باطن امر ، هیچ اعتقادی به راه و منش دین ندارد . تمیز حق از باطل در چنین شرایطی جز از عهده اهل بصیرت ساخته نیست . داوری بین جبهه ای که قران را بر سر نیزه دارد و جبهه ای که از فحوای کتاب خدا تبعیت می کند ، بزنگاه تشخیص شبهه از حقیقت و راستی است که شاید هر کسی از عهده آن به خوبی بر نیاید .  وقایع بعد از صلح امام حسن علیه السلام نمایانگر انحراف امت رسول الله از مسیر اسلام اصیل بود . تلخ ترین نتیجه این فتنه ، زمینه سازی برای به خاک و خون کشاندن قیام عاشورایی حسین بن علی علیه السلام است . جامعه اسلامی در اثر دنیا زدگی و غفلت از اولویت های دینی آن قدر دچار رخوت و پوچ گرایی شد که به رغم مشاهده ظلم و فساد دستگاه یزید پرچمدار حق را یاری نرساندند . بلاهای ناشی از انحراف جامعه اسلامی که با نفاق معاویه رسماً آغاز گردید تا سال های سال گریبان گیر مسلمین بود . استبداد کم نظیر عبدالملک مروان ها و حجاج بن یوسف ها و . . . ابعادی از این فتنه عظیم است .

کیست که نداند تا حق و باطل در گستره مفاهیم عالم خلقت وجود دارد شیوه های فتنه گرانه معاویه های تاریخ نیز استمرار خواهد داشت .

نکته دیگر که در فرمایش مولا به چشم می خورد قدرناشناسی و عدم تبعیت از امام بر حق ، جامعه را اسیر فتنه و فتنه گران خواهد ساخت و نتیجه ای جز پشیمانی به دنبال نخواهد داشت .

نیکوکاران فتنه را شناسایی می کنند و با این شناخت دیگر نمی دانند در برابر آن چه که بر جامعه می گذرد سکوت کنند . بنابراین آنان نیز رفتار و دچار زحمت می شوند .

بر اساس وعده حق ، این فتنه نیز با تمام بزرگی و هراسناکی از بین خواهد رفت و عاقبت فتنه گران هلاکت خواهد بود .

 

10

چگونه می توان جبهه حق را شناخت ؟

شاید با این پرسش مواجه شویم که در فضای غبار آلود وقتی دو طرف نزاع ادعای حقانیت داشته و به شعائر دینی تمسک می کنند از کجا باید فهمید جبهه حق کدام است ؟ پاسخ این سوال را باید در کلمات نورانی امام حق جست :

حکمت 262

حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت : آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم ؟ چنین نیست . امام فرمود : ای حارث ! تو زیر پای خود را دیدی ، اما به پیرامونت نگاه نکردی ، پس سرگردان شدی ، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند ؟ و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی .

مشابه این کلام در عباراتی همچون ان الدین الله لایعرف بالرجال فاعرف الحق تعرف اهله نیز وجود دارد . ( مستدرک نهج البلاغه 159)

 شناخت اهل حق ربطی به چهره ها و افراد نداشته بلکه بستگی به شناخت حق و معیارهای آن دارد . شناختی که مستلزم آگاهی و بصیرت است . به طور مثال حارث به جای نگاه کردن به افرادی چون عایشه و برخی صحابه رسول (ص) در جنگ جمل باید به معیارهای دینی همچون عدالت و منع اسلام از باج خواهی و زیاده طلبی – حتی اگر از سوی سرشناس ترین خواص باشد – توجه می کرد . در این صورت راحت تر می توانست جبهه حق را تشخیص داده و ننگ تنها گذاشتن امام حق را به نام خود ثبت نکند .

11

تکلیف مسئولی که شبهه دارد ، چیست ؟

مسئولین یا به تعبیری خواص ، نقش مهمی را در سقوط یا نجات هر جامعه ایفا می نمایند . در زمان رویش فتنه ها و هجوم شبهات ، فرد مسئول باید درصدد رفع غبار از فضای جامعه باشد . اما اگر خواص جامعه ، خود نیز اسیر شبهات گردیده و در بزنگاه تقابل با فتنه ها نتوانند حق و باطل را تشخیص بدهند حتی اگر در ظاهر به صف فتنه گران نپیوندند با سکوت خود موجب استمرار فضای ناامن فکری در جامعه گردیده و مانع روشن شدن حقیقت و پیوستن مردم به جبهه حق می شوند .

در چنین حالتی وظیفه مسئولی که دچار شبهه شده و نتوانسته حق و باطل را از هم تشخیص بدهد چیست ؟ مردم و حاکمان در قبال چنین مسئولی چه تکلیفی را باید یاداور شوند ؟ علی علیه السلام تکلیف خواص اهل شبهه را روشن کرده است .

نامه 63

در آستانه جنگ جمل ، در سال 36 هجری به امام گزارش رسید که ابوموسی اشعری ، فرماندار کوفه ، مردم را برای پیوستن به امام باز می دارد . امام این نامه را نوشت :

" از بنده خدا علی امیرمؤمنان به عبدالله بن قیس ( ابوموسی اشعری ) پس از ستایش پروردگار ودرود !

سخنی از تو به من رسیده که هم به سود و هم به زیان تواست ، چون فرستاده من پیش تو آید . دامن همت به کمر زن ، کمرت را برای جنگ محکم ببند و از سوراخ خود بیرون آی و مردم را برای جنگ بسیج کن . اگر حق را در من دیدی بپذیر و اگر دو  دل ماندی کناره گیر . به خدا سوگند ! هر جا که باشی تو را بیاورند و به حال خویش رها نکنند تا گوشت و استخوان تر و خشکت در هم ریزد و در کنار زدنت از حکومت شتاب کنند ، چنان که از پیش روی خود همان گونه بترسی که از پشت سرت هراسناکی .

حوادث جاری کشور آن چنان آسان نیست که تو فکر می کنی ، بلکه حادثه بسیار بزرگی است که باید بر مرکبش سوار شد و سختی های آن را هموار کرد و پیمودن راه های سخت و کوهستانی آن را آسان کرد . پس فکرت را به کار گیر و مالک کار خویش باش و سهم و بهره ات را بردار . اگر همراهی با ما را خوش نداری کناره گیر ، بی آن که مورد ستایش قرار گیری یا رستگار شوی که سزاوار است تو در خواب باشی و دیگران مسئولیت های تو را بر آورند و از تو نپرسند که کجا هستی و به کجا رفته ای !

به خدا سوگند ! این راه حق است و به دست مرد حق انجام می گیرد و باکی ندارم که خدانشناسان چه می کنند . با درود . "

ابوموسی اشعری یا همان عبدالله بن قیس در فتح مکه مسلمان شد و از طرف عمر ، فرماندار بصره و در زمان عثمان فرماندار کوفه شد . در آستانه جنگ جمل ، عایشه نامه ای برای او فرستاد و او را به سوی گروه خود جذب کرد . وقتی نامه امام به کوفه رسید مردم را بر ضد امام تحریک می کرد و در میان کوفیان اختلاف ایجاد کرد که امام این نامه را به او نوشت . آن گاه مالک اشتر و امام حسن علیه السلام به کوفه رفتند ، برای مردم سخنرانی کردند ، ابوموسی با حضرت امام حسن علیه السلام نزاع و مجادله می کرد که مالک بر سر او فریاد زد و گفت از دارالاماره خارج شو ! او یک شب مهلت خواست و بیرون رفت . از آن پس کوفیان متحد شده و 12 هزار نفر به یاری امام شتافتند .

نکته ای که در این جا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که امام اگر چه فرد را در انتخاب راهش آزاد می گذارد اما به همان فرد به عنوان یک شخصیت حقوقی و یک مسئول در حکومت اسلامی دستور می دهد که اگر در تشخیص حق دو دل هستی ، از این منصب کناره بگیر . باید دقت داشت که امام نمی فرماید " اگر با من مخالفی " بلکه می فرماید اگر شک داری ؛ یعنی حتی افراد دو دل هم حق حضور در مصدر امور جامعه اسلامی را دارا نیستند و به طور طبیعی از مقام خود عزل می گردند .

خطبه 5

" . . . ای مردم ! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنید و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید و تاج های فخر و برتری جویی را بر زمین نهید . رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست ، یا کناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت . . . "

12

سرنوشت فتنه و فتنه گران چه خواهد شد ؟

خطبه 150

" . . . گروهی در فتنه ها آسودند و گروهی دست به حمله و پیکار با فسادگران زدند و با شکیبایی که داشتند بر خدا منّت ننهادند و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند تا آن جا که اراده الهی به پایان دوران جاهلیت موافق شد ، شمشیرها در راه خدا کشیدند و بینش های خود را بر شمشیر ها نشاندند و طاعت پروردگار خود را پذیرفتند و فرمان پند دهنده خود را شنیدند و در پیروزی و سربلندی زیستند  . . . "

سرنوشت فتنه ، چیزی جز شکست نیست . پیروزی از آن مجاهدان راه خداست ؛ اما نصرت الهی منوط به مقدمه ای است که عبارت است از شکیبایی در راه خدا و تمسک به ایمان و بصیرت .

از این عبارت همچنین باید این استفاده را برد که سکوت در برابر اصحاب فتنه جایز نبوده و باید به جهاد و پیکار علمی و عملی با آنان پرداخت .

اما سرنوشت سران فتنه نیز از زبان امام علی علیه السلام شنیدنی است :

ابن ابی الحدید 20/308

کسی که فتنه ای برانگیزد ، خود خورنده آن است ( خود در آن افتد ) .

غررالحکم 2/ 241

هر که آتش آشوب را روشن کند ، خود هیزم آن باشد .

13

حق طلبی از نگاه مولای متقیان چه ضرورتی دارد ؟

بر مرکب حق سوار باش اگر چه مخالف خواست دلت باشد و آخرتت را به دنیایت مفروش . (غررالحکم 1/127)

برای رسیدن به حق در هر جا که باشد خود را به گرداب حوادث و سختی ها افکن . (دستور معالم الحکم 68)

حقی که زیان می رساند بهتر از باطلی است که خرسند می سازد . (غررالحکم 1/345)

بازگشتت به سوی حق گرچه به رنج افتی بهتر از راحتی تو در همراهی باطل است . (غررالحکم 2/39)

حق و باطل با هم جمع نمی گردند . ( غررالحکم 2/349)

(این مطلب را سال 88 نوشته بودم که در قالب جزوه در اختیار علاقمندان قرار گرفت)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این جمله آقای اژه ای

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۰۳:۰۹ ب.ظ

                                                   توصیه‌های محسنی اژه‌ای به سردار رادان

 

رییس قوه قضایه در دیدار با فرمانده جدید انتظامی کشور سفارشی داشت که حرف دل ما و همه دلسوزان نظام و انقلاب است:

"مواجهه و برخورد حکیمانه و مدبرانه‌ نیروهای فراجا با مردم در ایجاد آرامش در دل‌ها و افزایش اعتماد و رضایت عمومی نسبت به حاکمیت نقش بسزایی دارد."

ضمن احترام به پرسنل خدوم و زحمت کش انتظامی کشور اما نمی توان از کنار این واقعیت گذشت که نحوه برخورد غلط و خشن بعضی مأموران با مردم باعث دلخوری جامعه نسبت به کارکرد این نهاد می گردد.

امیدوارم سردار رادان که فرمانده ای شریف و مردمی است نسبت به کنترل رفتار غلط معدودی از نیروهای فراجا که ممکن است از انگیزه کافی برای تقویت اعتبار نظام مقدس اسلامی برخوردار نباشند، همتی جدی و توجهی ویژه نشان دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هشتاد و یک ساله متجاوز!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۰۲ ق.ظ

پایان کار پیرمرد پرحاشیه/ آقای رئیس به دلیل آزار جنسی برکنار شد

 

«نوئل لوگرائت» رییس 81 ساله فدراسیون فوتبال فرانسه به جرم آزار جنسی! برکنار شد.

غرق شدن در منجلاب شهوت، ورود به باتلاق بی انتهای فساد و زیاده خواهی است که حتی آزادی های جنسی غرب نیز دردی از آن دوا نکرده و شعله ناتمام آن به تجاوز و ظلم و بی آبرویی ختم خواهد شد. غلتیدن در مسیر حیوانیت، سن و سال نمی شناسد. مهمتر از آزادی، فهم انسانیت و درک شرافت و تقیّد به موازین اخلاقی است که اسلام از آن به عنوان تقوا یاد میکند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقا شدن

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۱۹ ق.ظ

photo_2023-01-08_09-01-52_drfu.jpg

 

فوائد بحرالعلوم ،سیّدمهدی نجفی را خریدم به پول ۳ ماه نماز استیجاری. و منِ محزون، شهاب‌الدّین حسینی مرعشی نجفی هستم. و این حروف را در حال گرسنگی می‌نویسم! یک روز و شب به دلیل نداری، چیزی نخورده‌ام!  امیدوارم بتوانم به برکت اجدادم بر این سختی‌ها صبر نمایم. 

۱۳۴۱ مدرسه قوام - نجف أشرف

 

یک نکته این دستنوشته آیت الله مرعشی برایم بیشتر جالب توجه است. او در ازای فشاری که در راه خدا و گسترش اسلام بر خود تحمیل میکند طلب و خواسته ای ندارد جز این که تحمل برای صبر بیشتر را بخواهد.

مومن حقیقی سر خدا منت نمی گذارد و اگر قدمی در راه او برداشت دنبال معامله با خدا و طلب پاداش نیست و رضایت دوست برایش کافی است. فاصله است بین چنین بزرگانی با مستضعفان فکری مدعی اسلام و انقلاب که اگر کاری برای دین و نظام و شهدا انجام می دهند و قدمی برای مردم برداشته اند منّت گذاشته و سهمی از سفره انقلاب طلب میکنند یا انتظار دارند زین پس هر دعا و حاجتی که دارند بی چون و چرا از سوی خدا تایید و امضا شود.

عجیب تر آنکه عده ای هیچ خیری برای خدا و خلق خدا ندارند گره از کار کسی باز نمیکنند، بود و نبودشان در این عالم مساوی است، اما از زمین و زمان توقع داشته و خودشان را طلبکار خدا و خلق او میدانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شاه راه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۱، ۰۳:۲۱ ب.ظ

قاسم سلیمانی

 

رفتار و کردارش جذبم کرده بود. از آرزوهایم بود که شبیه او شوم. هرچند از محالات بود. گفتم: «حاجی چیزی برایم بنویس که یادگاری بماند.» دست به قلم شد:

بسمه تعالی علی عزیز، چهار چیز را فراموش نکن:

  1. اخلاص، اخلاص، اخلاص؛ یعنی گفتن، انجام دادن و یا ندادن برای خدا.
  2. قلبت را از هر چیز غیر او خالی کن و پر از محبت او و اهل بیت.
  3. نماز شب توشه عجیبی است؛
  4. یاد دوستان شهید، ولو به یک صلوات.

برادرت، دوستدارت سلیمانی

و امضایی که نشست پای این نصیحت‌های برادرانه.

منبع: مسافر شماره ۰۱۱ خاطرات على نجیب زاده

کتاب سلیمانی عزیز صفحه 129

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خود خودش بود!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۰۵ ق.ظ

افشاگری مقام اسرائیلی درباره عملیات ترور سردار سلیمانی

 

در بحث حفاظت، حاج قاسم همیشه به ما تاکید می کرد کاری نکنید مردم اذیت بشوند. می گفت: «ما هم جزئی از مردیم و از آنها جدا نیستیم، برخی مواقع که ما شدت به خرج می دادیم ، حاجی با ما جدل می کرد. زمانی که به فرودگاه رفتیم تا برای ماموریتی برویم، از ایشان درخواست می کردیم کمی صبر کند تا همه ی مردم که رفتند، بعد ایشان برود. قبول نمی کرد، وقتی هم می خواستیم از گیت رد بشویم ، می رفت انتهای صف می ایستاد و می گفت: من هم مثل بقیه.

برخی مواقع به حدی بدون پیرایه و تشکیلات در اجتماع حضور می یافت که تعجب مردم را برمی انگیخت. خود ایشان در یک جمع خصوصی تعریف می کرد:

یک بار با دخترم زینب رفته بودیم میوه بخریم . به محل میوه فروشی که رسیدیم ، زینب پیاده شد و من داخل ماشین نشستم. زمانی که منتظر بودم، دیدم یک دختر که پوشش مناسبی هم نداشت، به من نگاه می کند. خیلی هم مشکوکانه نگاه می کرد. شنیدم که به دوست همراهش گفت: «این بنده خدا حاج قاسم سلیمانی نیست ، دوستش گفت: «نه بابا! مگر می شود همچین آدمی بدون محافظ و بادیگارد باشد و بودن من را انکار می کرد.

آن دو نفر به خودشان جرأت دادند، آمدند نزدیک، با انگشت به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند: «ببخشید! شما سردار سلیمانی هستید؟ سلام کردم و گفتم: «بله، خودم هستم. بعد از کلی تعجب و ذوق، از من درخواستی کردند و گفتند: «امکانش هست یک یادگاری به ما بدهید؟» تسبیحی دستم بود ، همان را به آنها دادم و گفتم: «بفرمایید. داشتند سرتسبیح با هم جر و بحث می کردند که کدام شان آن را بردارد. وقتی این صحنه را دیدم، انگشتری را که در دست داشتم ، آن را هم در آوردم و به آنها هدیه دادم.

منبع: کتاب متولد مارس، صفحه 117احمد حمزه ای

  • سیدحمید مشتاقی نیا