عقده دل
ویژگی ائمه چنین بود که به حرفی که می زدند عمل می کردند و اساساً به کسی توصیه ای نمی کردند که خودشان اهل انجام آن نباشند.
ماجرای رطب خوردن و منع رطب که دیگر تبدیل به یک ضرب المثل شده است. زن به رسول خدا گفت: شما می توانستید همان دیروز که نزدتان آمدم به درخواست من عمل کرده و فرزندم را از خوردن خرما منع کنید، چرا فرمودید بروم و فردا بیایم؟ پیامبر پاسخ داد: چون دیروز خودم رطب خورده بودم نمی خواستم کودکت را از خوردن آن نهی کنم.
علی علیه السلام نیز اینگونه بود. با ساده ترین وضع ممکن زندگی می کرد و بعد از کارگزارانش می خواست که مثل مردم مستضعف زندگی کنند. به داد ایتام و فقرا می رسید و دیگران را به کمک رسانی نسبت به مستمندان تشویق می نمود.
فقط یکجا در تاریخ ثبت شده که علی دیگران را از ارتکاب عملی بازداشت؛ اما خودش نتوانست به آن پایبند بماند. لحضات غسل بدن زهرا بود. علی از دردانه هایش خواست درد بی مادری را درون خویش ریخته و طوری گریه نکنند که صدایشان به همسایه ها برسد؛ اما چیزی نگذشت که صدای ناله علی سکوت و سیاهی شب را شکافت. وقتی دست علی از زیر لباس به بازوی ورم کرده زهرا رسید، دیگر علی قرار از کف داد ...
لحظات شهادت مولا همان لحظات غسل و تدفین فاطمه است. فاطمه بی مزار ماند و مدفن علی نیز در وفاداری به او تا سالها مخفی بود. آنهایی که به ام الشهداء اقتدا کرده و هر شب نوحه سر می دادند: یا فاطمه من عقده دل وا نکردم، گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم ... در چنین روز و ساعاتی، سی و سه سال پیش، والفجر هشت را با رمز مقدس یازهرا آغاز نمودند و در اروند، بزرگترین گلزار آبی دنیا جاودانه شدند و پیکرشان بی نشان ماند.
تمام شهدای مفقودالاثر افتخارشان اقتدا به فاطمه زهراست.
"سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا ندارند." امام خمینی(ره)