روحت شاد محسن رضایی!
این محسن رضایی آن محسن رضایی نیست! از رزمنده های خوب و بسیجیان دلداده بابلی است که چند سال پیش در حادثه منا در حالی که جان عده ای را نجات داده بود در فشار جمعیت به خیل دوستان شهیدش پیوست. دیروز سالگرد این واقعه تلخ بود. با حاج محسن رضایی چندباری توفیق سفر به راهیان نور را داشتم. خسته نمی شد این مرد، برای همه میدوید و از جان و دل مایه میگذاشت. یکبار موقع برگشت بین دو نماز بلند شدم. گفتم خودم بارها مسئول کاروان بودم می دانم سفر به مناطق عملیاتی و انجام بعضی هماهنگی ها آنهم با حضور خواهران دانشجو چقدر سخت و خسته کننده است. اما برایم جالب بود آقا محسن در اوج خستگی و فشار کار هم میخندید و تبسم از لبانش محو نمی شد. این حرف را که زدم باز هم خندید، اما بعد از من خواست دیگر در جمع از او تعریف نکنم. بعد از شهادت او بارها با کاروانهای مختلف دانشجویی عازم مناطق عملیاتی جنوب شدم. همیشه هم به یادش بودم و نامش را زنده نگه میداشتم. همه مسئولین کاروانها زحمت میکشند اما واقعاً بی اغراق دیگر کسی را مثل او ندیدم اینطور دلسوز و پرکار و با تدبیر باشد. برای چندمین بار به من ثابت شد شهدا یک سر و گردن از مردم عادی بالاتر هستند و بهتر می درخشند. خدا هم خوش سلیقه است دیگر.
برای شادی روح این شهید مظلوم صلواتی هدیه کنیم.