اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حادثه» ثبت شده است

کتابی که جامع و متقن نبود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360 _ زهرا صادقی

 

کتاب "تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360" را خواندم. راستش را بخواهید لذت نبردم. وقتی ناشر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است سطح توقع مخاطب هم بالا می رود.

این کتاب کجایش تاریخ شفاهی بود؟ بیشتر به یک مقاله تألیفی شباهت داشت.

مولف، برخی مطالب را هم ناقص گذاشته و رد شده که به اعتبار تاریخی و قابلیت استناد اثر لطمه وارد کرده است. اشاره ای به حمایت جامعه روحانیت از بنی صدر ندارد. نامی از حسن حبیبی به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی به میان نمی آورد. به دخالت کلاهی در انفجار حزب اشاره می کند. بیانیه سپاه را هم ذکر میکند که کلاهی تنها یکی از عناصر دخیل در این توطئه بوده است. خوب بقیه افراد دخیل چه کسانی بوده اند؟ پرونده شناسایی عاملین این جنایت به کجا انجامید؟ حادثه ششم تیر و ترور آیت الله خامنه ای بر اساس اغلب اسناد کار گروهک فرقان بوده یا لااقل کار منافقین نبوده. منافقین هم که انفجار هفتم تیر و هشتم شهریور را به عهده گرفته اند ترور ششم تیر را کار گروه دیگری دانسته اند. این کتاب اگر مدعی است آن هم کار منافقین بوده بهتر بود اسناد و دلایل متقنی در این باره بیان می کرد.

اواخر کتاب که اسامی شهدای واقعه هفت تیر ذکر می شود دو شهید به نامهای عباس ابراهیمیان و سیف الله عبدالکریمی زادگاهشان با خط تیره به معنای نامعلوم! بیان شده است. در حالیکه با جستجوی ساده اینترنتی هم میشد محل تولد آنها را پیدا کرد.

اگر محقق ارجمند حواسش نیست دارد اثری را به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیرون می دهد ناظران کتاب کجا هستند؟ کارشناسان انتشارات کارشان را درست انجام نداده اند.

چندی پیش مستندی دیده بودم درباره شهید احمد مشلب که در لبنان بسیار معروف است. در ایران هم تا حدودی شهرت دارد. این فیلم را خانه مستند انقلاب اسلامی ساخته بود. در فیلم ادعا شد پدر احمد شهید است! در حالیکه پدر او زنده است و در عربستان کار و زندگی دوباره ای تشکیل داده است. دوستانی که در مراکز رسمی اقدام به تولید اثر میکنند باید مواظب وزن و جایگاه نهاد مربوطه باشند. انتشار این فیلم در لبنان با توجه به اطلاع مخاطب از واقعیت، جز پوزخند بی اعتمادی چه دستاوردی برای نهاد سازنده اثر دارد؟

مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان ناشر کتاب مذکور، معتبرترین مرکز تاریخ پژوهشی کشور است. قرار باشد به تولید آثار ضعیف و شل و ول و ناقص دست بزند اعتبار و وجاهت آثار فاخرش نیز زیر سوال رفته و دیگر نمیتواند رسالت تاریخی خود را در ثبت و انتقال حقایق دوران معاصر به نسلهای بعد به سرانجام برساند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماشالا به این همه دقت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۴۶ ب.ظ

متهم به قتل سه سال اشتباهی و به خاطر تشابه اسمی در زندان بود!

 

بهمن سال 1399 دو مرد جوان به نام‌های شاهین و بهزاد با علائم مسمومیت الکلی به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شدند.

 

 

متهم به قتل سه سال اشتباهی و به خاطر تشابه اسمی در زندان بود!

 از آنجا که حال عمومی‌ شاهین نامساعد بود و هوشیاری پایینی داشت بلافاصله به بخش مراقبت‌های ویژه فرستاده شد و بهزاد هم تحت درمان قرار گرفت. چند ساعت پس از آن شاهین تسلیم مرگ شد و بهزاد به خاطر آسیب شدید به چشم راستش بخش زیادی از بینایی‌اش را از دست داد.

با مرگ شاهین، جسد او با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس تحقیق از بهزاد را آغاز کرد.

او در تشریح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه با شاهین تصمیم گرفتیم مشروب بخوریم به همین خاطر با یک فروشنده مشروب به نام احسان که تلفنش را داشتیم تماس گرفتیم و او هم با پیک مشروب را برای ما فرستاد. بعد به مغازه جگرکی رفتیم و شام خوردیم. نیم ساعت بعد که به خانه برگشتیم دوباره با احسان تماس گرفتیم و مشروب خریدیم و خوردیم که به یکباره حال‌مان بد شد. اول فکر کردیم به خاطر خوردن جگرها بوده اما چشم‌هایمان تار شد و شاهین از هوش رفت و من به‌سختی با خانواده‌اش تماس گرفتم و آنها هم ما را به بیمارستان رساندند. مطمئنم مشروب‌هایی که خوردیم تقلبی بود که این بلا را سرمان آورد.

پس از اظهارات بهزاد مأموران احسان 37 ساله را شناسایی و بازداشت کردند. اما وی مدعی شد که نه فروشنده مشروبات الکلی است و نه شاهین و بهزاد را می‌شناسد بلکه او را اشتباه دستگیر کرده‌اند. بنابراین در حالی که متهم در همه مراحل بازجویی منکر فروش مشروب بود، پرونده با صدور کیفرخواست قتل شبه‌عمد به شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه
در جلسه دادگاه اولیای‌دم شاهین درخواست قصاص کردند و بهزاد هم درخواست اشد مجازات و دیه کرد.
در پایان جلسه هم قضات متهم را برای مرگ شاهین به پرداخت دیه کامل و به خاطر کم‌سو شدن چشم بهزاد به پرداخت یک دهم دیه محکوم کردند.
با صدور حکم متهم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه پرونده و بر اساس شکایت اولیای‌دم که درخواست‌شان قصاص بود، حکم را نقض و اعلام کردند که متهم باید با اتهام قتل عمدی محاکمه شود.
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی با کیفرخواست جدید به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

دومین جلسه دادگاه
در این جلسه بهزاد که مشکل چشمی پیدا کرده بود، گفت: ما مرد فروشنده را ندیدیم چون با پیک مشروب را فرستاد اما اطمینان دارم که این مرد فروشنده مشروب بوده و حالا ادعا می‌کند ما را نمی‌شناسد. پزشکی قانونی تأیید کرده که چشم راستم به خاطر مسمومیت الکلی کم‌بینا شده است. بنابراین درخواست من دریافت دیه از متهم است.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: از زمانی که دستگیرم کردند گفتم که نه فروشنده مشروبم و نه شاکی‌ها را می‌شناسم اما کسی حرفم را باور نکرد.
قاضی از متهم پرسید: اگر شما فروشنده مشروبات الکلی نیستی چرا بازداشت شده‌ای؟
متهم جواب داد: به خاطر تشابه اسمی. اگر تماس‌های تلفن همراهم را بررسی کنید مشخص می‌شود که من راست می‌گویم یا نه.
بعد از متهم وکیل او نیز به قضات گفت: موکلم مدعی است به خاطر تشابه اسمی بازداشت و متهم شده است. در همه مراحل بازجویی هم بر این موضوع تأکید کرده اما توجهی به اظهاراتش نشده است. به همین خاطر می‌خواهم دستور بررسی موضوع را صادر کنید تا واقعیت مشخص شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با تکمیل تحقیقات و اثبات بی‌گناهی احسان، وی را از اتهام‌هایش تبرئه و حکم آزادی او را صادر کردند.

منبع: خبرآنلاین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ضربتی برخورد کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ

پلیس آگاهی ,

 

این بابایی را که دیروز در تهران گرفتند چندین بار سابقه دستگیری و تجاوز داشته است. مدتی است که اخبار ناگوار جنایت به عنف در شهرهای مختلف کشور در سطح رسانه ها منتشر می شود. متولیان دستگاه قضا باید از خود بپرسند چرا احکامشان بازدارنده نبوده است؟

در ماجرای شهادت جوان غیور سبزواری شهید الداغی با اینکه فیلم صحنه جنایت موجود بود و عوامل سابقه دار این جنایت فوری دستگیر شده و اعتراف کردند باز هم چند ماه طول کشید تا به اعدام محکوم شوند. نه به آن تندی و سرعت عمل مرحوم خلخالی نه به این معطلی و این دست و آن دست کردن معمول دستگاه فعلی قضا. 

چند تا از این اراذل پست را زود و فوری در همان نقطه زورگیری اعدام کنید و خبرش را پوشش بدهید نوامیس مردم امنیت بیشتری خواهند داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخور لامصب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۱۹ ب.ظ

مشروبات الکلی باز هم حادثه آفرید - کبنانیوز

 

قاسم اباد مشهد؛ جشن تولد، پسر جوان دوستانش را اعم از دختر و پسر دعوت میکند بزنند و برقصند.

شیشه های مشروب هم توزیع میشود.

یکی از پسرها حسابی که مست کرد دست دختری را میگیرد میکشد به اتاق بغلی که کارش را بسازد.

دو سه تا از پسرها متوجه میشوند و میخواهند جلویش را بگیرند. میدانند عواقب این تعرض چیست.

جوان مست هم که این حرفها سرش نمی شد چاقو کشید. یکنفر را کشت و بقیه را مجروح کرد.

حالا او را برده اند پای چوبه دار.

خب نخور لامصب، کوفت نکن بدبخت!

چندبار از این دست اتفاقات باید بیفتد تا بفهمیم اسلام یک چیزی میدانست که استفاده از هر ابزار اغواگری که عقل را زایل میسازد حرام شمرده است؟ صفحات حوادث نشریات و سایتها مملو از اخبار جنایاتی است که بر اثر مصرف مشروبات الکلی یا دیگر مواد روانگردان و جنون آور به وقوع می پیوندد.

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

"گاو" از زاویه نگاه طلبگی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۳ ب.ظ

گاو» داریوش مهرجویی را روی پرده سینما ببینید - همشهری آنلاین

 

1- خانمها همه حجاب دارند و اکثریت مطلق چادری اند؛ آنهم در فیلمی که متولد 1348 است.

2- میخواهند پوست گاو مرده را بکَنند. مشتی اسلام تذکر میدهد پوست مردار نجس است.

3- زنی متأهل با مردی غریبه ارتباط نامشروع دارد. معلوم میشود شوهر او دزد است.

4- مشتی حسن تبدیل به گاوی میشود که به او عشق می ورزید. المرء مع مَن احبّ.

5- تا اینجایش با نگاه خوشبینانه بود. بدبینانه بخواهیم نگاه کنیم البته آنکه از روی مصلحت دروغ گفت و مشتی حسن او را مسبب حال خرابش معرفی میکند، مشتی "اسلام" است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره خودسوزی این زن

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۵ ق.ظ

ویدیو | خودسوزی زن آبادانی مقابل شهرداری

 

روز گذشته زنی در مقابل شهرداری آبادان، خودش را آتش زد و گویا در کماست. چرا؟ نسبت به فروش قبر مادربزرگش توسط شهرداری اعتراض داشته است. چند بار هم بین شهرداری و شورای شهر پاس کاری شد. نهایتاً شیک و مجلسی به او گفتند که ورودش به ساختمان شورا ممنوع است و ... حالا که این خانم خودش را آتش زد مسئول آرامستانهای شهرداری مذکور را برکنار کرده اند!

خب اگر درخواست این خانم قانونی بود غلط کردید که اینقدر او را اذیت کردید اگر درخواستش غیرقانونی بود چرا مسئول مربوطه را برکنار کردید؟ فارغ از اینکه نوع برخورد با این خانم یعنی ممانعت از ورودش به شورا کار زشتی بود باید توجه داشت که اگر مسئول آرامستانها تخلف کرده، شهرداری و شورا هم با او هم دست و شریک هستند که بنابراین نباید برخورد صرفاً با کسی صورت بگیرد که پایین ترین مرتبه قدرت را داراست.

اقدام به خودسوزی به هیچ وجه درست و قابل دفاع نیست اما ای کاش نهادهای نظارتی که بعضا وقتشان را ماهها و سالها بابت کنترل و خاموش نمودن صدای منتقدان تلف نموده و به جای صیانت از نظام مشغول صیانت از میز مسئولان نظام و ماله کشی بر بی کفایتی ها هستند پاسی از فرصت خویش را صرف اصلاح امور و برخورد با مسئولان بی لیاقتی نمایند که گاه عملکردشان بالاترین مصداق تضعیف نظام اسلامی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحت شاد محسن رضایی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۹ ق.ظ

photo_2023-09-25_08-50-38_3u5f.jpg

 

این محسن رضایی آن محسن رضایی نیست! از رزمنده های خوب و بسیجیان دلداده بابلی است که چند سال پیش در حادثه منا در حالی که جان عده ای را نجات داده بود در فشار جمعیت به خیل دوستان شهیدش پیوست. دیروز سالگرد این واقعه تلخ بود. با حاج محسن رضایی چندباری توفیق سفر به راهیان نور را داشتم. خسته نمی شد این مرد، برای همه میدوید و از جان و دل مایه میگذاشت. یکبار موقع برگشت بین دو نماز بلند شدم. گفتم خودم بارها مسئول کاروان بودم می دانم سفر به مناطق عملیاتی و انجام بعضی هماهنگی ها آنهم با حضور خواهران دانشجو چقدر سخت و خسته کننده است. اما برایم جالب بود آقا محسن در اوج خستگی و فشار کار هم میخندید و تبسم از لبانش محو نمی شد. این حرف را که زدم باز هم خندید، اما بعد از من خواست دیگر در جمع از او تعریف نکنم. بعد از شهادت او بارها با کاروانهای مختلف دانشجویی عازم مناطق عملیاتی جنوب شدم. همیشه هم به یادش بودم و نامش را زنده نگه میداشتم. همه مسئولین کاروانها زحمت میکشند اما واقعاً بی اغراق دیگر کسی را مثل او ندیدم اینطور دلسوز و پرکار و با تدبیر باشد. برای چندمین بار به من ثابت شد شهدا یک سر و گردن از مردم عادی بالاتر هستند و بهتر می درخشند. خدا هم خوش سلیقه است دیگر.

برای شادی روح این شهید مظلوم صلواتی هدیه کنیم.

 

http://s6.picofile.com/file/8214553000/photo_2007_07_25_03_04_58.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مادر را ببینید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

عکس زیر مربوط است به تجلیل از فرزاد بادپا جوان قهرمانی که تروریست حرم شاهچراغ را با دست خالی دستگیر کرد. او نیروی خدماتی حرم بود.

حالت مادر را نگاه کنید چه ذوقی دارد و چه کیفی میکند دست و بازوی پسر شجاعش را چسبیده. ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله. خدا برایش نگه دارد و نوه های خوب و پاکدامنی نصیبش کند.

 

فرزاد بادپا» مورد تقدیر قرار گرفت - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان |  Mehr News Agency

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرامتنا الشهادة

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۱۲ ب.ظ

گزارش تصویری جدید از حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز/ یکی دیگر از  مجروحین حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسید - خبرآنلاین

 

یکی می گوید این همه نیروی امنیتی چه میکنند پس؟ حواستان به دشمن نبود؟

دیگری می گوید اگر همین نیروهای امنیتی نبودند که حادثه غمبار تر و خسارت بار تر می شد.

می گوید نه منظور به نیروهای امنیتی مستقر نیست. مسئولان امنیتی حواسشان نبود چهلم اعدام تروریستهای شاهچراغ است و داعش خراسان اطلاعیه رسمی داد و گفت قصد انتقام دارد؟

حالا اینها را بی خیال

آن طرف یکی می گوید کار کار خودشان است خواستند بنزین را گران کنند دارند نقش بازی می کنند. دفعه پیش هم گفتند کار کار خودشان است بعد که تروریستها اعدام شدند نپرسیدند چرا نیروی خودتان را اعدام می کنید!

این طرف هم یکی می گوید حادثه شاهچراغ زنگ آغاز فتنه دوباره فتنه کور مهساست و...

بگذریم.

جاماندگان قافله نبرد با دشمن در سوریه و عراق و یمن و... را شهادت، عشق است. چند صباحی است حرم که می رویم به نیّت وصال است. خدا ما را از قافله دوستان صدیقش جدا نسازد. نسال الله منازل اشهداء

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهادت، گوارای وجودتان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۲ ب.ظ

در باغ شهادت باز باز است

 

مگر می شود از محرم گفت و از حسین دم زد و با شهادت بیگانه بود؟ می گویند مرگ آدمها به رنگ افکارشان است. خوش به حال آنان که در سودای شهادت زیستند و با رنگ شهادت به دیدار حق شتافتند.

خوشا به حال شهدا، خوشا به حال حسینی های صدیق، خوشا به حال شهدای امروز که نور سعادت را از شاه چراغ هدایت و رستگاری بر افق بصیرت اندیشه ایران اسلامی تاباندند. تا دم از مکتب اباعبدالله می زنیم و به معارف حق پایبندیم و شعائر مکتب وحی را می ستاییم، خار چشم دشمنان حق و عدالت هستیم.

تُعرف الاشیاء باضدادها. وقتی شقی ترین مخلوقات عالم با شما مخالفند شاد باشید که در مسیر درستی قرار دارید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودتان خرید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۷ ق.ظ

تعرض پسرعموها به 2 دختر نوجوان در بیابان

 

این شکایت چند روز قبل به ماموران پلیس ارائه شد و دو دختر به نام‌های الیکا و الناز 19 و 16 ساله با پلیس تماس گرفتند و گفتند مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. این دو دختر گفتند: ما دو دوست هستیم. روز حادثه سهیل که از دوستان ماست دنبال‌مان آمد. او دو پسرعمویش را هم آورده بود. آنها ما را برای تفریح به خارج از شهر بردند و بعد سهیل و سامان به ما تعرض کردند و پسرعمویشان حامد هم از ما فیلم گرفت.

با توجه به این شکایت پلیس سه پسرعمو را بازداشت کرد و پرونده برای تحقیقات بیشتر به شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده دو دختر شکایت خود را مطرح کردند. الیکا گفت: من با سهیل دوست بودم. ما رابطه عاطفی با هم داشتیم. سهیل روز حادثه گفت دنبالم می‌آید تا با هم به تفریح برویم. من هم دوستم الناز را همراه خودم بردم. آنجا بود که متوجه شدم سهیل دو پسرعمویش به نام‌های حامد و سامان را هم با خود آورده است. ما با هم برای تفریح رفتیم. تا اینکه سهیل به سمت من آمد، او و سامان من و الناز را تهدید و به زور با ما رابطه برقرار کردند. من یک‌دفعه متوجه شدم که حامد در حال فیلمبرداری است. به او گفتم این کار را نکن، شما به ما تعرض کردید حالا فیلم هم می‌گیرید؟ هرچه خواهش کردم فایده‌ای نداشت.

دختر جوان گفت: من و الناز خودمان با پسرها رفته بودیم البته قصدمان تفریح بود و نمی‌دانستیم آنها به ما تجاوز می‌کنند اما با توجه به شرایط خانوادگی‌مان شکایت نکردیم و تصمیم گرفتیم ارتباط‌مان با سه پسر را قطع کنیم و دیگر هم جواب آنها را ندهیم. من به حامد گفتم حالا که چنین ظلمی به ما کرده‌اید فیلم را پاک کنید. حامد توجهی نکرد تا اینکه دو روز بعد از یکی از دوستانم شنیدم که حامد فیلم را به چند نفر نشان داده است. برای همین تصمیم گرفتیم شکایت کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی با طعم مرگ!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ

قرار ملاقات مرگبار دختر جوان در اتاقک پشت‌بام

 

نه آن پدر دین داشت نه دخترش و نه آن پسر:

 

ساعت ۱۱ ظهر یکشنبه مردی با پلیس تماس گرفت و خبر از مرگ دخترش داد. پس از این تماس، ‌تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه که منطقه‌ای در جنوب تهران بود، شدند.

جسد دختر جوان که حدودا ۳۲ سال داشت، ‌در اتاقکی که نزدیک به پشت‌بام بود، افتاده بود. به‌ گفته تیم پزشکی، وی بر اثر خفگی به قتل رسیده بود. بررسی‌ها حکایت از این داشت که دختر جوان در اتاقک طبقه دوم که نزدیک به پشت‌بام بود زندگی می‌کرد و پدرش در طبقه اول. پدر این دختر اگرچه زمان جنایت در خانه نبود اما به پسر جوانی که مهمان دخترش بود مشکوک بود.

وی گفت: دخترم به تازگی با پسر جوانی به نام سامان آشنا شده و روز حادثه وی مهمان خانه دخترم بوده است. در حالی که کارآگاهان جنایی سرگرم تحقیق در محل حادثه بودند، سامان بی‌خبر از اینکه مرتکب قتل شده به صحنه جرم برگشت.

وی در بازجویی‌ها به قتل دختر جوان اعتراف کرد و گفت: من و مقتول مدتی قبل با یکدیگر آشنا شدیم. روز حادثه مهمان خانه او بودم و در آنجا شیشه مصرف کردم.

وی ادامه داد: اصلا حالت عادی نداشتم و توهمات عجیبی به سراغم آمده بود. ناگهان با هم درگیر شدیم و او شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم برای اینکه او را آرام کنم با دستانم خفه‌اش کردم.

وی ادامه داد: بعد از اینکه او از حال رفت، ‌من از ترسم فرار کردم و ساعت‌ها سرگردان در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. خیلی نگران وضعیت او بودم و چند ساعت بعد برای اینکه سر و گوشی آب بدهم به خانه دختر جوان برگشتم که متوجه شدم او به قتل رسیده است.

این متهم پس از اعتراف به قتل، بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یا للعجب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۵ ب.ظ

بازخوانی ماجرای شلیک آمریکا به هواپیمای ایرانی در خلیج فارس + جزئیات - ایمنا

 

امروز سالگرد سرنگونی هواپیمای مسافری ایران در 12 تیر 1367 توسط ناو وینسنس ایالات متحده در آبهای نیلگون خلیج فارس است.

خواستم مطلبی بنویسم با این موضوع که چرا این دست سوژه ها توسط هنرمندان و به خصوص قشر سینماگر به ندرت مورد توجه قرار میگیرد. از روی کنجکاوی سری به ویکی پدیا زدم که دیدم بعله طبق معمول روایت دست اول را هم به دشمن باخته ایم. در این روایت که نخستین پاسخ جستجوگران اینترنتی است جمهوری اسلامی مقصر اشتباه آمریکا در هدف قرار دادن هواپیمای مسافری شناخته شده است!

اندکی تحقیق پیرامون این واقعه دلخراش نشان می دهد که تجهیزات ناو جنگی آمریکا آنقدری پیشرفته بود که حتی اگر پاسخی از سوی خلبان پرواز دریافت نمی کرد در روز روشن متوجه تفاوت هواپیمای بزرگ مسافری با اف 14 بشود. جالب آنکه ایالات متحده، خودش این اشتباه را پذیرفته و حاضر به پرداخت غرامت شده اما بعضی هموطنان همچنان اصرار دارند نیروهای مسلح ایران را به دلیل درگیری قایقهای تندرو با ناوگان دریایی آمریکا مقصر هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافری تلقی نمایند!

می ماند این پرسش تاریخی که چرا کاخ سفید به فرمانده ناوگانی که چنین اشتباه دهشتناکی را رقم زده بود جایزه داد؟!

و این پرسش مهم که اساسا ناو جنگی آمریکا در آبهای ایران چه میکرد و این اقدام در تغییر موازنه جنگ با رژیم صدام چه نقش پررنگی داشت؟

هنر و رسانه در ایران چه وقت قرار است در خدمت بیان حقایق تاریخی و بیدار سازی وجدان عمومی در بیاید؟

غرب که همواره در مقابل جنایات ضد بشری رژیم صدام در بمباران شیمیایی مناطق مسکونی کشورمان سکوت کرده و پناهگاه جانیان خبیثی چون منافقین بوده که دستشان در خون هزاران مرد و زن و کودک بیگناه آلوده است چگونه امروز با اهرم رسانه و البته به برکت روح خودباختگی و تغافل بعضی هموطنان به قبله گاه آزادی و ملجأ حقوق بشر در ذهن عده کثیری تبدیل شده است؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واقعا چرا با این زن ازدواج کردید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۹ ب.ظ

فرارو | ماجرای مخوف‌ترین زن قاتل؛ زنی که هفت شوهرش را کشت

 

«مارجی ولما بارفیلد» ۵۳ ساله یکی دیگر از قاتلان سریالی است که در طول چند سال متوالی، مادرش و هفت نفر از همسرانش را در شهر لومبرتون واقع در شمال کالیفرنیا به قتل رساند. او چهار نفر از همسرانش را هنگامی که در خواب بودند به قتل رساند؛ به این ترتیب که با به آتش کشیدن تختخواب وانمود می‌کرد که آن‌ها در حال سیگار کشیدن به خواب رفته‌اند و تخت آتش گرفته است.

این قاتل مخوف، در غذای باقی مقتولانش هم آرسنیک و مواد کشنده دیگر اضافه می‌کرد. بعد از دستگیری، مارجی به قتل‌هایش اعتراف کرد و در سال ۱۹۸۴ با تزریق مواد کشنده اعدام شد. از سال ۱۹۷۶ به بعد، مارجی ولما اولین زنی بود که در آمریکا محکوم به مرگ می‌شد.

 

واقعا دلم میخواهد بدانم ویژگی این زن چه بود که هفت نفر حاضر شدند با او ازدواج کنند؟ اساسا برایشان سوال نشد که چرا شوهران قبلی این زن بر اثر سوانحی مشابه جان باخته اند؟ اگر کسی کتابی فیلمی گزارشی درباره این ماجرا سراغ دارد معرفی کند ممنون میشوم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دشنه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۳۴ ق.ظ

دیریست که از دشنه و دشنام به دورم - عکس ویسگون

 

"سید ابوذر حسینی ماجرای روز حادثه را این طور روایت می کند: فرد ضارب در گذشته چندبار درباره مسائل اعتقادی سراغم آمده و سوالاتی را مطرح کرده بود. من هم به خاطر وظیفه طلبگی ام علیرغم هشدار اهل مسجد درباره تفکرات انحرافی او به آرامی پاسخش را دادم. مثلا فرد ضارب، نماز خواندن با مهر را شرک می دانست  و حتی یک بار در مسجد گفت مادرم مشرک است چون به زیارت می رود! 
این روحانی مجروح درباره درخواست عجیب پدر ضارب هم می گوید: بعد از این واقعه، پدر این عامل حمله با من تماس گرفت و درخواست کرد که رضایت ندهم تا پسرش در همان زندان بماند و بمیرد! او می گفت پسرم از وقتی وارد دانشگاه شده با یک وهابی آشنا شده و به سمت او گرایش پیدا کرده است. این که یک رسانه نوشته بنده توسط یک جوان مورد حمله قرار گرفته ام درست نیست. او ۵۱ سال دارد و ۹ سال از من بزرگتر است. او چنان به آیات قرآن مسلط بود که برخی از آیات را می توانست از حفظ بخواند و حتی جای برخی آیات را در قرآن پیدا می کرد. تعجب می کنم برخی اصرار می کنند که بگویند این فرد روانی بوده است. در حالی که او بسیار آرام و  اینقدر در موضوعات قرانی توانمند بود."

 

یک اصل امنیتی است که میگوید هر وقت کسی از مسئولان انتقاد و گله ای نماید یا خدای ناکرده به آنها حمله کند قطعا عامل دشمن و مزدور بیگانه، جاسوس و وابسته به اجانب و یک ضدانقلاب تمام عیار و منافق است اما اگر کسی ولو با چاقو به یک روحانی حمله کند قطعا مشکل روانی و بیماری روحی دارد و خدا باید شفایش بدهد!

متلک بالا تقدیم به دوستان امنیتی بود اما این بخش از مصاحبه روحانی مضروب مشهدی مرا یاد دو خاطره انداخت که با ربط یا بی ربط بودنش را می سپارم به نظر محترم مخاطبان عزیز. راستی این را هم عرض کنم گویا روز گذشته نیز یک روحانی پیشنماز یکی از واحدهای شهرداری تهران در حوالی مترو مورد حمله قرار گرفت و مجروح شد. بگذریم

اما این دو خاطره:

1- چند سال پیش جوانی در یکی از شهرها در مسیر خیابان نزدیکم آمد و شروع به صحبت و درد دل کرد. البته ارتباط او بعدها هم با من حفظ ماند. بیست و پنج سالش بود. خوشتیپ بود و از قضا پدرش وضع مالی خوبی داشت. این پسر نیاز به همسر داشت اما خانواده معتقد بود که هنوز زود است که برایش آستین بالا بزند. به برکت شوم فضای مجازی آنقدر تصاویر مستهجن دیده بود که دیگر به خودارضایی اعتیاد پیدا کرد. حالا میگفت وقتی یادی از مسجد و نام اهل بیت در ذهنش مرور میشود ناخواسته شروع میکند به فحش دادن با الفاظ رکیک و توهین به مقدسات و البته کمی بعد به خودش می آید و احساس شرم و گناه پیدا میکند. دنبال راه نجات بود چه کند از دست این القائات شیطانی.

2- در یکی از دانشگاهها مدتی رفت و آمد داشتم. بچه های بسیج دانشجویی با من رفیق شده بودند و سوالات اعتقادی و فقهی شان را می پرسیدند. بعد از مدتی متوجه شدم نوع پرسشهایشان متفاوت شده. مثلا اینکه چرا برای همه ائمه یک یا دو شب عزاداری میکنیم و برای امام حسین ده شب؟ این کار چه ضرورتی دارد؟ چرا کسی از اهل سنت وزیر نیست و...

خوب به اقتضای وظیفه ام جواب لازم را به این عزیزان دادم و شکر خدا قانع شدند. بعد از مدتی اردویی با این دوستان رفتم که متوجه نگاه عجیب چند نفر از دانشجوها شدم. خلاصه ماجرا را بگویم که بالاخره یکی از دانشجویان بسیجی شافعی مذهب برایم توضیح داد که چند دانشجوی حنفی مذهب آموزش دیده مسلط با ورود به دانشگاه و خوابگاه، اقدام به کار حساب شده ای در خصوص ایجاد شبهه نسبت به مسائل اعتقادی و فقهی شیعه نموده و با توجه به فضای خاص سنین جوانی و دانشگاه که معمولا حرف نو و مخالف مورد توجه قرار میگیرد توانسته اند کاری کنند که نماز جماعت معمول خوایگاه خلوت شده در عوض خودشان با قرائت اذان اهل سنت به برپایی نماز جماعت مستقل اقدام میکنند و بعضی از دانشجویان نیز از باب اینکه کار خاص و جدیدی انجام داده باشند به سیاق اهل سنت پشت سر آنها به نماز می ایستند. این افراد که تعدادشان شش نفر بود به عضویت بسیج هم درآمده و در اردوهای مذهبی و انقلابی نیز حضور فعال دارند...

شارژ لپتاب دارد تمام میشود. بالاخره اینکه از ناحیه فرهنگ، بسیار آسیب پذیریم و آنگونه که باید حواسمان به دور و برمان نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باخانمان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۲۹ ق.ظ

باخانمان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

دختر خانمی که در مشهد توسط خواستگار خود ربوده شده بود با تلاش پلیس آزاد شد.

همزمان دختر دیگری در شمال شهر تهران توسط خواستگارش ربوده شد که پرونده او نیز به سرانجام رسید.

اولی بعد از به هم خوردن رابطه صورت گرفت. جوان خواستگار که مبلغ دو میلیارد تومان برای آزادی گروگان درخواست کرده بود مدعی شد لابد دختر مورد نظر، کس دیگری را زیر سر دارد که رابطه اش را با او به هم زده است.

دختر، مطلقه بود و در خیابان با این پسر جوان آشنا شده و به رغم مخالفت خانواده به ارتباط با او مدتها ادامه داده بود. پسر هیچگاه خانواده خود را برای خواستگاری جلو نفرستاد.

واقعه دوم از طریق فضای مجازی پیش رفت. پسر جوان خودش را خواستگار معرفی کرد. دختر هم خوشحال شد و با او قراری گذاشت که مورد سوءقصد قرار گرفت.

در هر دو ماجرای ذکر شده، خانواده ها از روند ازدواج حذف شده بودند.  نمیگویم نظر خانواده ها و بزرگترها همیشه درست است اما در نظم دهی و ایجاد اعتدال در مناسبات موثر بوده و حضور آنها منجر به احراز اعتماد بیشتر و رسمیت بخشیدن به توافقات خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ربات می شوید

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۵۳ ق.ظ

گوگل به ساخت ربات هوشمند نزدیک‌تر شد

 

یک طلبه پیشنماز مسجدی در خیابان شهید فکوری مشهد بعد از خروج از مسجد مورد حمله فردی رهگذر قرار گرفت و گردن او با تیغ موکت بری مهاجم آسیب دید.

نمونه هایی از این دست حوادث را در سالهای اخیر، کم و بیش در تقاط مختلف کشور میشنویم. فضای مجازی تراوای دشمن کاری کرده است همان مردمی که برای حل مشکلات خانوادگی و مشورت در گره گشایی از معضلات فرهنگی فرزند و عیال و ... به طلاب رجوع میکنند، حتی همان دخترهای مجرد سن بالای علافی که شب تا صبح را در دایرکت طلاب پرسه میزنند، گمان میکنند همه مشکلات شخصی یا اجتماعی شان ناشی از روحانیت است و باید یک گوشه بنشینند تا روحانیت با بیل امکانات و تجهیزات و پول و مدرک و... روی سرشان بریزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره فوت مرحوم فاضل

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بیانیه حوزه علمیه مازندران درباره فوت مرحوم حجت الاسلام فاضل

 

خانواده فاضل در بابل خانواده ای متدین و محبوب و بی حاشیه هستند و معمولا هم از مناصب سیاسی دور بوده اند.

فوت مرحوم ابراهیم فاضل، کوچکترین پسر مرحوم آیت الله فاضل استرابادی موجی از شایعات را بر سر زبانها راه انداخت.

به رغم تکذیبهای مکرر مسئولان و اقوام مرحوم و ورود شبکه استانی صدا و سیما، همچنان بازار شایعات درباره مرگ وی داغ است.

آنچه که باعث تقویت شایعه در این خصوص شد گره خوردن نام یک "روحانی" با شهر "بابلسر" بود.

بابلسر به تازگی شاهد ترور دردناک مرحوم آیت الله سلیمانی امام جمعه اسبق این شهر بود.

خیلی ها با همین پیش زمینه، فرضیه قتل یک روحانی دیگر در بابلسر را محتمل دانستند. غافل از آن که مرحوم ابراهیم فاضل بدون لباس روحانیت در بابلسر و بهنمیر تردد داشت.

او با کرایه خودروی اسنپ به ساحل کرفون بهنمیر رفت و قرار بازگشت را هم با راننده بست. بعد از این که لباسهایش را در آورد و به دریا رفت دیگر خبری از او نشد. با توجه به خلوت بودن ساحل کرفون، با گذشت ساعتی، بعضی عابرین در حالی متوجه وجود البسه در کنار ساحل شدند که کسی را در آب ندیدند. از همین بابت با پلیس تماس گرفتند. مرحوم ابراهیم فاضل در دریا غرق شد و با توجه به طوفانی بودن دریا کار جستجو برای یافتن او به طول انجامید و سرانجام پیکرش در سواحل جویبار پیدا شد.

روحش شاد و ان شاءالله قرین برادر شهید و پدر و اجداد عالم و بزرگوارش قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در نیویورک فقط یک اتفاق است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ

ریزش پارکینگ طبقاتی در نیویورک

 

تصویری که می بینید مربوط است به ریزش یک پارکینگ چهار طبقه در شهر نیویورک که در روزهای اخیر به وقوع پیوسته و تلفات جانی هم به همراه داشته است.

این اتفاق هر جای عالم که رخ دهد تلخ و ناگوار است و امیدواریم هیچ وقت شاهد وقوع آن در هیچ کشوری نباشیم.

اما

می دانید که نیویورک یکی از مهمترین و مدرن ترین شهرهای جهان است.

خدای نکرده چنین حادثه ای مشابه متروپل اگر در ایران رخ دهد از نظر جماعت خودباخته نشانه ناتوانی حاکمیت در اداره امور کشور است اما در آمریکا که باشد اصلا مورد اعتنای رسانه های این طیف قرار نمیگیرد یا صرفا یک اتفاق ناگوار تلقی می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منهای عقل!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ

سه تئوری در مورد عشق و رابطه که باید بدانید | عشق کامل - کلینیک رویا

 

امروز در صفحه حوادث خبرگزاریها دو واقعه برایم جلب توجه کرد که دارای یک مخرج مشترک بودند.

در پرونده ای، یک پسر هفده ساله از طریق فضای مجازی عاشق دختری پانزده ساله شد. از قضا آن دختر فامیل دور خانواده پسر درآمد. پدر و مادر پسر با توج به شناختی که نسبت به فقر فرهنگی خانواده دختر داشتند با این وصلت مخالفت کردند؛ اما پسر دل از کف داده بود و با حمایت خانواده دختر مدتی متواری گشت و سرانجام با رسیدن به سن قانونی در غیاب خانواده ازدواج کرد و دل پدر و مادر را در خون نشاند. چیزی نگذشت که پسر به رفتارهای دختر ظنین شد. از طریق سیمکارتی دیگر با او به طور ناشناش طرح دوستی ریخت که متوجه شد بعله! دختر خانوم این کاره است و... حالا عزم جدایی دارد اما در غیاب خانواده، پانصد سکه را مهر دختر قرار داده بود و...

در پرونده ای دیگر، پسری بیست ساله در پارک عاشق دختری شد. مادر دختر که دید پسر دل از کف داده او را مجاب کرد که شرط رسیدن به دختر، قتل همسرش یعنی پدر دختر است! پسر جوان به این خواسته مادر زن آینده تن داد و پدر دختر را به قتل رساند و اندکی بعد به دام قانون افتاد...

بی شک، عشق، لازمه زندگی مشترک است و شیرینی و گرمای کانون خانواده اما عشق منهای عقل، جنونی عبث و نافرجام است که تمام زندگی فرد و چه بسا چند خانواده را به فنا می برد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا