دل مادر
سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۱۸ ق.ظ
زن میانسال تازه از مشهد برگشته بود.همه خانواده جمع شدند دورش برای زیارت قبول و گرفتن سوغاتی!
برای هر کس چیزی آورده بود. لباسی، خوراکی، عطر و مهر و تسبیح و جانمازی...
مادر پیرش منتظر بود ببیند برای او چه آورده. انتظارش زیاد طول نکشید. پارچه ای سفید برایش آورده بود. گفت: کفن شماست مادرجان، خریدم که دم دست باشد!
پیرزن بغضش را فرو بلعید و چیزی نگفت.
مرگ که پیر و جوان نمی شناسد.
یکماه شده نشده، فرزند خردسال زن، بیماری سختی گرفت و از دنیا رفت. همان پارچه سفید سوغاتی را آوردند او را کفن پیچ کرده و به خاک سپردند.
این داستان واقعی است. آدمش را هم می شناسم. مواظب باشید دل مادرتان را نشکنید.
بزرگان گفته اند می خواهید گره کارتان باز شود از پدر و مادر بخواهید برایتان دعا کنند. کاری کنید که دلشان یا روحشان شاد شود.
خداوند ما رو یک آن به حال خود وا نگذاره که مرتکب چنین خطاهایی بشیم
خداوند اگر جایی دل شکستیم توفیق جبران بهمون بده پیش از اینکه عقوبتش دامن گیرمون بشه
خداوند بعد از عقوبت شدن برای ما عبرت قرار بده و با لطف خودش زخم ها رو مرهم بذاره و ازمون بگذره.........